در حال حاضر مصر در چه وضعیتی قرار دارد؟ دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، حوادث این روزهای مصر را می توان با عنوان (فتنه) به معنای واقعی کلمه مورد تحلیل قرار داد که در آن نه امکان دخالت وجوددارد ، نه امکان حمایت از یکی از طرف ها و نه امکان بی تفاوت نشستن. تحولاتی که این روزها در این کشور می گذرد به ویژه پس از سرکوب خونین معترضان به دست ارتش و نیز دستگیری رهبران اخوان المسلمین که یادآور دوران سرکوب نیروهای مخالف در زمان حاکمیت دیکتاتوری مبارک بود از نظر برخی تحلیل گران به عنوان کوبیدن آخرین میخ ها بر تابوت انقلاب مردم مصر تلقی می شود به گونه ای که در این کشور گویی هرگز انقلابی رخ نداده و هیچ خونی در راه انقلاب ریخته نشده و حاکمیت مبارک همچنان در قالب و رهبری جدید و البته خشونت بارتر ادامه یافته است و روزهای شیرین پیروزی انقلاب مردم مصر نیز تنها خوابی شیرین بود که فاقد هر گونه تعبیری می باشد. در حال حاضر رهبران اصلی ترین جریان انقلابی این کشور در زندان هستند ، نظامیان همچون دوران مبارک قدرت را در دست دارند ، کشور فاقد رییس جمهور منتخبی است ، هر گونه تظاهرات اعتراضی در این کشور ، حمام خون را به دنبال دارد و مجامع بین المللی که در حوادث سوریه ، به دنبال به کار گرفته شدن مشکوک سلاح های شیمیایی ، ناگهان بر علیه این کشور اعلام جنگ کردند در برابر هزاران کشته ای که خود دولت هم به آن اعتراف دارد هیچ واکنشی نشان نداده و یا نهایتا به ابراز تاسف بسنده کرده اند و در نهایت آینده ای مبهم از آینده مصر در برابر چشم ها قرار دارد . چرا که نظامیان تا ابد نمی توانند بر مسند باشند و دولت غیر منتخب نیز دیر زمانی دوام نخواهد داشت . از طرفی امکان نابودی گروه های ذی نفوذی همچون اخوان المسلمین وجود ندارد که اگر چنین چیزی امکان پذیر بود در دوران حکومت های سابق از جمال عبدالناصر تا مبارک ، چنین کاری باید اتفاق می افتاد نه در دوره ای که به شهادت انتخابات ریاست جمهوری یک سال قبل ، با تمامی اما و اگر هایی که وجود داشت حداقل 51 درصد مردم به کاندیدای مورد حمایت اخوان الملسمین رای داده و حمایت خود را از این جریان اعلام کرده بودند و در سایر انتخابات ها نیز اکثریت از آن جریانات اسلام گرا شده بود . واقعیت این است که تحلیل اوضاع مصر و آنچه رخ داده و می دهد بسیار سخت و دشوار است و نمی توان به راحتی حکم صادر کرد . چرا که در این تحولات تناقضات و تعارضات فراوانی وجود دارد به عنوان مثال انقلاب مصر به پیروزی می رسد و همگان خواستار تحقق شعارهای انقلاب هستند که یکی از رووس آنها تجدید نظر در رابطه با اسرائیل است اما در مقابل رئیس جمهور این کشور که عضو گروهی با سابقه دشمنی دیرینه با اسرائیل است ضمن ارسال سفیر برای اسرائیل از رئیس این رژیم به عنوان دوست عزیز خویش یاد می کند و در عین حال به این کشور در مورد برقراری روابط با این کشور و نیز برپا بودن معاهدات سابق ، تضمین می دهد . همچنین در اقدامی عجیبتر ، دولت مصر که اینک باید به آغوش مقاومت باز گردد به حمایت از شورشیان سوری که در مقابل دولت حامی جریان مقاومت قرار دارند می پردازد . همچنین در بخشی از صحنه شاهد جولان جریان سلفی در این کشور هستیم که با توجه به هدف مشترکی که با دولت این کشور دارند با اخوان ، همپیمان می شوند و اقداماتی نظیر قتل حسن شحاته عالم شیعی مصر و برگزاری دهها همایش به منظور مقابله با گسترش تشیع صورت می گیرد اما از دیگر سو همین جریان ، با جنبشی که به سرنگونی مرسی منجر شد ائتلاف می کند . باز در صحنه ای دیگر شاهد حمایت قرضاوی رهبر معنوی سلفی های ضد شیعی از دولت مرسی هستیم و از سویی دیگر دولت کودتایی ضد مرسی که با سلفی های ضد شیعی هم پیمان شده است بر علیه قرضاوی اعلام جرم می کند . از سویی محمد مرسی رئیس جمهور مصر با برکناری طنطاوی رئیس ستاد ارتش مصر ، یکی از نظامیان مصری به نام السیسی را ضمن ارتقای درجه به سرلشکری ، به جای وی منصوب می کند و از طرفی دیگر ژنرال السیسی در نخستین اقدامات خویش ، بر علیه محمد مرسی کودتا می کند . به هر حال در صحنه تحولات مصر اتفاقات عجیب و غریب فراوانی رخ می دهد که تحلیل حوادث این کشور را بسیار مشکل می سازد . اما آنچه در میان همه این حوادث ، غیر قابل انکار است این است که اگر چه انقلاب مصر تاکنون خود را در قالب انقلاب نافرجام نشان داده است اما واقعیت این است که شرایط امروز به گونه ای است که ملت ها بیدار شده اند و در نتیجه بازگشت مصر به دوران مبارک یا چیزی شبیه به آن ، امری غیر قابل پذیرش از سوی مردم است و اگر چه به خاطروسعت خشونت های چند مدت قبل دولت بر علیه معترضان ، جو خفقان در این کشور شکل گرفته است اما به نظر می رسد که مصر در ماهها و سال های آینده بار دیگر شاهد تحولات انقلابی جدیدی خواهد بود چرا که روند کنونی بسان آتشی زیر خاکستر است که هر لحظه ثبات ظاهری فعلی را تهدید می کند و امروزه ثبات واقعی تنها در سایه تن دادن حکومت به حاکمیت ملت ها بر سرنوشت خود حاصل خواهد شد . در پایان به منظور تحلیل حوادث مصر و عللی که باعث شد تا انقلاب مصر به این حال و روز بیافتد بخش هایی از مقاله ای با این موضوع خدمت شما تقدیم می شود : ... این روز ها در مورد عللی که باعث شد تا انقلاب مردم مصر اینچنین به حال احتضار بیفتد تحلیل های فراوانی گفته می شود اما با نگاهی به روند اوضاع می توان گفت که پیش بینی چنین وضعیتی با توجه به روند غلطی که در پیش گرفته شده بود چندان هم مشکل نبود و به همین دلیل شخصیت هایی همچون مقام معظم رهبری از همان آغاز تحولات مربوط به انقلاب مصر و به ویژه در مقطع پیروزی اولیه این انقلاب ، نسبت به روند تحولات این کشور حساسیت ویژه ای نشان داده و در همایش های برگزار شده با موضوع بیداری اسلامی و نیز خطبه های نماز جمعه تحلیل های دقیقی از روند انقلاب و نیز آسیب هایی که می تواند این پیروزی ها را دچار مشکل سازد ارائه کردند که متاسفانه در برخی موارد مورد توجه انقلابیون سرمست از پیروزی قرار نگرفت و نهایتا به این وضعیت فلاکت باری دچار شدند که شاهدش هستیم که در ادامه به برخی از این آسیب ها و اشکالات اشاراتی خواهیم کرد . از طرفی بخشی از این اشکالات به ماهیت خود انقلاب مصر و بخشی دیگر به عملکرد انقلابیون و روندی که در تداوم انقلاب در پیش گرفتند باز می گردد که اجمالا به شرح ذیل می توان از آنها یاد کرد : 1 – مشکل فقدان رهبری واحد و فصل الخطاب در انقلاب : یکی از رازهای پیروزی انقلاب اسلامی و حتی اکثر انقلاب های دنیا این بود که همگی دارای یک رهبر واحد بودند که هم از قدرت سازماندهی نیروها برخوردار بود و هم فصل الخطابی میان نیروها تلقی می شد و هم توانایی این را داشت که استراتژی ها و تاکتیک های مسیر انقلاب را به خوبی ترسیم نماید . اما متاسفانه در جریان انقلاب های عربی و از جمله انقلاب مردم مصر ، فاقد هر گونه رهبری واحد و جامعی بودیم که بتواند انقلاب را رهبری و به سرانجام برساند و حتی همراهی رسمی جریان اخوان المسلمین با انقلاب ، بعد از مدتی که از آغاز انقلاب گذشت شروع شد . با این حال حتی این جریان نیز نتوانست به گونه ای نیروهای انقلابی را متشکل سازد که در زیر چتر واحدی جمع شده و حکم رهبری را داشته باشد . بر این اساس این انقلاب از همان ابتدا انقلابی (بی سر) و فاقد هر گونه مرجع واحدی که عنوان فصل الخطاب و جامع نیروها داشته باشد بود که همین نیز ترسیم خط مشی های آن را در شرایط اختلافات شدید داخلی به ویژه میان خود انقلابیون با مشکل مواجه می ساخت و یکی از دلایلی که باعث شد تا در نهایت این انقلاب به این روز بیفتد همین موضوع بود . 2 – اعوجاجات در حمایت مقامات دینی رسمی و مورد قبول مردم از این انقلاب و روند آن به گونه ای که برخی از مقامات دینی در کنار انقلاب و برخی دیگر بر علیه آن ایستادند . برخی بر له آن فتوا دادند و برخی بر علیه آن . نظیر چنین تعارضاتی را در حمایت های علمای داخل و خارج از مرزهای مصر نیز شاهد بودیم . به عنوان مثال پس از سرنگونی دولت مرسی شاهد بودیم که مفتی الازهر مصر ، مخالفان مرسی را رسماً به عنوان خوارج خطاب می کرد و آنان را به تمکین از دولت نظامی فرا می خواند و در مقابل ، قرضاوی مفتی مصری الاصل قطری ها ، دولت نظامی را مصداق خوارج معرفی کرده و حمایت از بازگشت مرسی را واجب شرعی می داند . نتیجه چنین دیدگاه های متعارضی سر درگمی مردم در اتخاذ موضع درست و به جا در قبال انقلاب این کشور می باشد . همچنین وابستگی نهاد دینی در کشور مصر به دولت این کشور نیز باعث شده است تا سازماندهی مردمی که در برخی انقلابها همچون انقلاب اسلامی بر عهده نیروهای دینی بود با مشکل مواجه شود به ویژه اینکه شیخ الازهر درآخرین موضع گیری های خود ، رسماً در کنار کودتاگران بر علیه مرسی موضع گیری کرد و همین مساله تشکل مردم در تقابل با حکومت کودتا را با مشکلات فراوانی مواجه نمود . 3 – میدان دادن به جریانات سلفی در این کشور که با توجه به جنایت هایی که در این کشور به ویژه بر علیه شیعیان و محبان اهل بیت انجام دادند وخط و نشان هایی که برای آنها کشیدند باعث ریزش بخش عمده ای از نیروهای انقلابی شیعه و نیز هواداران اهل بیت شدند که از جمله این جنایت ها به شهادت رساندن علامه شیخ حسن شحاته به طرز فجیع در نیمه شعبان امسال بود . 4 – برقراری روابط نزدیک به حامی اصلی دیکتاتوری و ارتجاع در جهان عرب و ضد انقلابی ترین نظام حاکم یعنی عربستان سعودی به جای برقراری روابط نزدیک با کشورهای انقلابی از جمله جمهوری اسلامی ایران که از نظر تفکرات انقلابی بسیار به این کشور نزدیک بود . این روابط به گونه ای بود که محمد مرسی پس از انتخاب به ریاست جمهوری ، در نخستین سفر خارجی خود به دست بوسی ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی رفت در حالی که سفر وی به ایران برای شرکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد با شک و تردیدهای فراوانی صورت گرفت و پس از سفر به ایران نیز بر خلاف اکثر روسای دولت های دنیا با مقام معظم رهبری که از اصلی ترین حامیان بیداری اسلامی در منطقه می باشد هیچ گونه برنامه دیداری نداشت . نتیجه چنین اعتمادی این بود که پادشاه عربستان علاوه بر کمک یک میلیاردی به ارتش مصر برای سرنگونی دولت مرسی ، بلافاصله پس از کودتا با ارسال پیام تبریک برای دولت موقت مصر ، وعده کمک 5 میلیارد دلاری به آنها داد و در روزهای بعد نیز از کشتار انقلابیون این کشور به دست ارتش رسماً حمایت کرد. 5 – موضع گیری ها بر علیه یکی از اصلی ترین محورهای مقاومت یعنی سوریه و میدان دادن به تروریست ها و حامیان تکفیری آنان که همین موضوع نیز به نوبه خود باعث ریزش بخشی از نیروهای انقلابی حامی جریان مقاومت در این کشور گردید . 6 – عدم برخورد قاطعانه با بقایای رژیم مبارک به ویژه در ارتش و قوه قضائیه که همین نیروها نیز در روند سرنگونی و محاکمه دولت انقلابی مرسی و در مقابل تبرئه مبارک از جنایت هایش که در واقع مُهر پایان بر انقلاب مردم مصر بود ، اصلی ترین نقش را ایفا کرده و می کنند . 7 – اعتماد به آمریکا و غرب و ژست های به ظاهر حامیانه آنان ، این در حالی بود که این رژیم ها همواره مواضع منافقانه ای از خود نسبت به تحولات مصر اتخاذ می کردند به طوری که روزی از رژیم مبارک حمایت می کردند ، اما پس از سقوط مبارک در کسوت حمایت از انقلابیون ظاهر شدند و امروز نیز رسماً از دولت کودتا حمایت کرده و غیر دموکراتیک ترین راهکار انتقال قدرت در جهان را به عنوان اقدامی دموکراتیک مورد تائید قرار دادند . این در حالی است که مقام معظم رهبری چند سال قبل ، این نکته را به عنوان یکی از آسیب های انقلاب به رهبران انقلاب مصر گوشزد کرده و فرمودند : ( اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمایتهای آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگری است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردی در پسِ ظاهرِ دوستی و کمک پنهان می شود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. )[1] 8 – نادیده گرفتن خواست انقلابیون در قبال اسرائیل که در کنار تحرک دولت بر علیه محور مقاومت در سوریه باعث دلسرد شدن بسیاری از هواداران انقلابی از جمله جوانان از دولت مرسی شد . در این زمینه دولت انقلابی به جای قطع رابطه با رژیم صهیونیستی ، به تداوم این روابط پرداخت و مرسی ضمن اعزام سفیر به این کشور جعلی در نامه ای رئیس جنایتکار این رژیم را با عنوان (عزیزم و دوست بزرگوارم) خطاب کرده و آرزوی رفاه ، شکوفایی و آسایش برای این رژیم جعلی نمود[2]، علاوه بر این دولت مرسی به قرار داد ذلت بار کمپ دیوید وفادار ماند ، صدور گاز به رژیم صهیونیستی -که انقلابیون در طول انقلاب خود با انفجار خط لوله انتقال گاز ، خواستار قطع آن شده بودند – را ادامه داد و در مجموع روابط این رژیم با مصر را همچون دوران مبارک ادامه داد . 9 – حفظ شاکله نظام سابق که در واقع مانعی بزرگ در راه به ثمر نشستن درخت انقلاب بود و این آسیب بزرگ به اندازه ای در توفیق یا عدم توفیق انقلاب دخیل بود که تحلیلگران از همان زمان نسبت به این موضوع هشدار می دادند . ولی متاسفانه با بی توجهی دولت بر آمده از انقلاب این کشور مواجه شد و در نهایت همین مساله نیز یکی از اصلی ترین عوامل سقوط دولت مصر و بازگشت به دوران سابق گردید . مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در یکی از سخنان خویش در روزهای التهاب مصر در باره این آسیب بزرگ چنین هشدار داده و فرمودند : ( آمریکائیها تلاش کردند شاکلهی آن نظام را حفظ کنند. این تزویرها و ترفندهای آمریکائیِ غربی است، موذیانه و خباثتآلود، اما در عین حال سطحی؛ که اگر ملتها هوشیار باشند، می توانند این تزویرها را رو کنند، این ترفندها را باطل کنند. آمریکائیها سعی کردند حالا که حسنی مبارک را در مصر یا بنعلی را در تونس از دست دادند، شاید بتوانند شاکلهی نظام را حفظ کنند. آدمها عوض بشوند، اما نظام باقی بماند؛ لذا اصرار و پافشاری کردند که در آن کشورها یک نخستوزیر حتماً باید بماند؛ اما ملتها قیام خودشان را ادامه دادند، بر این ترفند هم فائق آمدند و این دولتها را هم ساقط کردند. )[3] آنچه از این فرمایش رهبر معظم انقلاب می توان دریافت این است که حفظ شاکله نظام سابق یکی از توطئه های آمریکا برای مصون نگهداشتن نظام دیکتاتوری از زوال نهایی بود که این ترفند اگر چه در انقلاب مصر تا حدود زیادی در مورد بخش اصلی نظام مورد توجه قرار گرفت اما در مجموع کلیت شاکله نظام از هم فرو نپاشید و بخش های مهمی از نظام به ویژه در بخش های نظامی و قضایی همچنان دست نخورده باقی ماند و حتی رئیس جمهور جدید مصر در برابر دادگاه عالی قانون اساسی مصر که از جمله بقایای رژیم مبارک بود سوگند خورد بدون اینکه به این نکته توجه کند که اساس این دادگاه به دلیل وابستگی به نظام دیکتاتوری سابق ، فاقد هر گونه مشروعیتی می باشد . البته در آن مقطع تلاش هایی به منظور ابراز نامشروع بودن دادگاه قانون اساسی صورت گرفت از جمله اعلام سوگند خوردن مرسی در پارلمان و یا در جمع مردم انقلابی . اما متاسفانه این قبیل کارها نیز همچون بسیاری از ادعاهای دیگر دولت انقلابی در حد حرف و حدیث باقی ماند و در نهایت دولت مرسی نیز با سوگند خوردن در برابر دادگاه قانون اساسی این کشور ، از برخی مواضع انقلابی اعلام شده ، عقب نشینی کرد . 10 – عقب نشینی از شعارها و ادعاهای انقلابی در مقابل فشارهای داخلی و خارجی که به یکی از موارد آن در بند قبل اشاره شد یعنی عقب نشینی از سوگند خوردن در پارلمان این کشور به جای دادگاه قانون اساسی مصر که از بقایای رژیم مبارک بود . علاوه بر آن موارد متعددی وجود داشت که در آنها بقایای نظام سابق اقدام به توطئه هایی بر علیه پیروزی های انقلابیون به اجرا در آوردند که در ابتدا با مقاومت انقلابیون ، اعلام می شد که با توطئه ها مخالفت خواهد شد اما پس از مدتی ، آن را به عنوان یک واقعیت به رسمیت می شناختند و در واقع به جای پایداری محافظه کاری را پیشه خود می ساختند همچون انحلال پارلمان این کشور و تعلیق قانون اساسی جدید و درواقع نادیده گرفتن رای و نظری که مردم با حضور پر شور خود اعلام کرده بودند و همین زمینه را برای نادیده گرفتن آخرین رای و نظر مردم درباره زمامدار سکان سیاسی کشور فراهم کرد و به این ترتیب عقب نشینی در برابر کودتاهای آرام و نیمه آرام بقایای نظام سابق بر علیه نهادهای دموکراتیک و فرایند دموکراتیکی که پس از پیروزی اولیه انقلاب در اداره سیاسی کشور آغاز شده بود منجر به شکل گرفتن امید به پیروزی در کودتای نهایی بر علیه انقلاب مردم این کشور شد و همین عامل سبب شد تا این جرئت در ارتش پیدا شود تا رئیس جمهوری که توانسته بود حداقل رای بیش از پنجاه درصد مردم این کشور را به دست آورد به راحتی کنار زده و نظام دیکتاتوری را بار دیگر به این کشور باز گرداند . 11 – بروز اختلاف میان انقلابیون : یکی از آسیب های مهمی که از همان ابتدای شگل گیری حرکت های جدید در کشورهای اسلامی به عنوان آفت مهم این حرکت ها قابل پیش بینی بود بروز اختلاف میان انقلابیون بود و از آنجایی که این جنبش ها ، جنبشی بی سر یعنی بدون رهبری واحد و جامع بودند لذا این خطر بیش از هر خطر دیگری در کمین این جنبش ها بود به طوری که حضرت آیت الله خامنه ای نیز در همان زمان نسبت به این خطر هشدار داده و فرمودند : ( ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبههی مبارزه، نیز آفتی بزرگ است که با همهی توان باید از آن گریخت. )[4] در جریان تحولات اخیر مصر نیز مشاهده می شود که بروز اختلاف میان انقلابیون اصلی ترین زمینه ساز تحولات این کشور بود به طوری که زمینه را برای دخالت بقایای رژیم مبارک از جمله ارتش این کشور برای دخالت و شکست انقلاب فراهم کرد . در واقع جنبش تمرد مصر که اصلی ترین جنبش ضد مرسی در ماه های اخیر بود نه یک گروه ضد انقلابی بلکه یکی از گروه های انقلابی بود که با گروه اخوان المسلمین که اصلی ترین برنده تحولات سیاسی این کشور در طی دوران پس ازانقلاب بود دچار تنش هایی شد و ارتش نیز به پشت گرمی پتانسیل نیروهای مردمی که جنبش تمرد توانسته بود در خیابان های قاهره جمع آوری کند تلاش کرد تا اقدامات کودتاگرانه خود را به عنوان خواست مردمی تلقّی کرده و به راحتی دولت منتخب مردم را سرنگون نماید . درمجموع تحولات این روزهای کشور مصر نتیجه دو عامل مهم بود : نخست توطئه های داخلی و خارجی (اعم از توطئه های بقایای مبارک و نیز دولت های غربی همچون آمریکا) که از همان ابتدای شکل گیری انقلاب در صدد خاموش ساختن ، تحریف و یا مصادره روند انقلاب بودند و دوم آسیب هایی که متاسفانه از سوی نیروهای انقلابی کمتر مورد توجه قرار گرفت و همین بی توجهی ها نیز به روند شکست انقلاب کمک شایانی نمود . با تمام این احوال نکته ای را نباید از نظر ها دور نگهداشت و آن اینکه اگر چه امروزه صدای انقلاب و انقلابیون مصر تا حد زیادی فرو خفته است اما این ، به معنای پایان کار انقلاب مردم این کشور نیست . چرا که کشور مصر با توجه به ظرفیت هایی که دارد پتانسیل عظیمی برای خیزش دوباره و احیای انقلاب زخم خورده اش دارد و همین امر نیز مانع از بسته شدن پرونده انقلاب مصر می شود . مصر کشوری است که در طی سده های اخیر علیرغم قرائت های رسمی نهادهای دینی ، اندیشه ها و اندیشمندان انقلابی را در خود پرورش داده است و این اندیشه ها بسان بذرهایی بارور قابلیت شکوفایی و نقش آفرینی در حیات سیاسی و اجتماعی این کشور را علیرغم همه سرکوب ها دارا می باشند و امید است که در شکوفایی دوباره این اندیشه ها ، درس های لازم از تجربیات گذشته آموخته شود. --------- [1]. بیانات در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی ، 26/6/90 [2]. باشگاه خبرنگاران جوان ، تاریخ انتشار خبر 29 مهر 1391 [3]. بیانات در حرم مطهر رضوی در آغاز سال 90 [4]. بیانات در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی ، 26/6/90 (منبع : انقلاب مصر ، انقلابی نافرجام ، سید روح الله لطیفی ، سایت اندیشه قم)
در حال حاضر مصر در چه وضعیتی قرار دارد؟
دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، حوادث این روزهای مصر را می توان با عنوان (فتنه) به معنای واقعی کلمه مورد تحلیل قرار داد که در آن نه امکان دخالت وجوددارد ، نه امکان حمایت از یکی از طرف ها و نه امکان بی تفاوت نشستن. تحولاتی که این روزها در این کشور می گذرد به ویژه پس از سرکوب خونین معترضان به دست ارتش و نیز دستگیری رهبران اخوان المسلمین که یادآور دوران سرکوب نیروهای مخالف در زمان حاکمیت دیکتاتوری مبارک بود از نظر برخی تحلیل گران به عنوان کوبیدن آخرین میخ ها بر تابوت انقلاب مردم مصر تلقی می شود به گونه ای که در این کشور گویی هرگز انقلابی رخ نداده و هیچ خونی در راه انقلاب ریخته نشده و حاکمیت مبارک همچنان در قالب و رهبری جدید و البته خشونت بارتر ادامه یافته است و روزهای شیرین پیروزی انقلاب مردم مصر نیز تنها خوابی شیرین بود که فاقد هر گونه تعبیری می باشد.
در حال حاضر رهبران اصلی ترین جریان انقلابی این کشور در زندان هستند ، نظامیان همچون دوران مبارک قدرت را در دست دارند ، کشور فاقد رییس جمهور منتخبی است ، هر گونه تظاهرات اعتراضی در این کشور ، حمام خون را به دنبال دارد و مجامع بین المللی که در حوادث سوریه ، به دنبال به کار گرفته شدن مشکوک سلاح های شیمیایی ، ناگهان بر علیه این کشور اعلام جنگ کردند در برابر هزاران کشته ای که خود دولت هم به آن اعتراف دارد هیچ واکنشی نشان نداده و یا نهایتا به ابراز تاسف بسنده کرده اند و در نهایت آینده ای مبهم از آینده مصر در برابر چشم ها قرار دارد . چرا که نظامیان تا ابد نمی توانند بر مسند باشند و دولت غیر منتخب نیز دیر زمانی دوام نخواهد داشت . از طرفی امکان نابودی گروه های ذی نفوذی همچون اخوان المسلمین وجود ندارد که اگر چنین چیزی امکان پذیر بود در دوران حکومت های سابق از جمال عبدالناصر تا مبارک ، چنین کاری باید اتفاق می افتاد نه در دوره ای که به شهادت انتخابات ریاست جمهوری یک سال قبل ، با تمامی اما و اگر هایی که وجود داشت حداقل 51 درصد مردم به کاندیدای مورد حمایت اخوان الملسمین رای داده و حمایت خود را از این جریان اعلام کرده بودند و در سایر انتخابات ها نیز اکثریت از آن جریانات اسلام گرا شده بود .
واقعیت این است که تحلیل اوضاع مصر و آنچه رخ داده و می دهد بسیار سخت و دشوار است و نمی توان به راحتی حکم صادر کرد . چرا که در این تحولات تناقضات و تعارضات فراوانی وجود دارد به عنوان مثال انقلاب مصر به پیروزی می رسد و همگان خواستار تحقق شعارهای انقلاب هستند که یکی از رووس آنها تجدید نظر در رابطه با اسرائیل است اما در مقابل رئیس جمهور این کشور که عضو گروهی با سابقه دشمنی دیرینه با اسرائیل است ضمن ارسال سفیر برای اسرائیل از رئیس این رژیم به عنوان دوست عزیز خویش یاد می کند و در عین حال به این کشور در مورد برقراری روابط با این کشور و نیز برپا بودن معاهدات سابق ، تضمین می دهد . همچنین در اقدامی عجیبتر ، دولت مصر که اینک باید به آغوش مقاومت باز گردد به حمایت از شورشیان سوری که در مقابل دولت حامی جریان مقاومت قرار دارند می پردازد .
همچنین در بخشی از صحنه شاهد جولان جریان سلفی در این کشور هستیم که با توجه به هدف مشترکی که با دولت این کشور دارند با اخوان ، همپیمان می شوند و اقداماتی نظیر قتل حسن شحاته عالم شیعی مصر و برگزاری دهها همایش به منظور مقابله با گسترش تشیع صورت می گیرد اما از دیگر سو همین جریان ، با جنبشی که به سرنگونی مرسی منجر شد ائتلاف می کند . باز در صحنه ای دیگر شاهد حمایت قرضاوی رهبر معنوی سلفی های ضد شیعی از دولت مرسی هستیم و از سویی دیگر دولت کودتایی ضد مرسی که با سلفی های ضد شیعی هم پیمان شده است بر علیه قرضاوی اعلام جرم می کند .
از سویی محمد مرسی رئیس جمهور مصر با برکناری طنطاوی رئیس ستاد ارتش مصر ، یکی از نظامیان مصری به نام السیسی را ضمن ارتقای درجه به سرلشکری ، به جای وی منصوب می کند و از طرفی دیگر ژنرال السیسی در نخستین اقدامات خویش ، بر علیه محمد مرسی کودتا می کند .
به هر حال در صحنه تحولات مصر اتفاقات عجیب و غریب فراوانی رخ می دهد که تحلیل حوادث این کشور را بسیار مشکل می سازد . اما آنچه در میان همه این حوادث ، غیر قابل انکار است این است که اگر چه انقلاب مصر تاکنون خود را در قالب انقلاب نافرجام نشان داده است اما واقعیت این است که شرایط امروز به گونه ای است که ملت ها بیدار شده اند و در نتیجه بازگشت مصر به دوران مبارک یا چیزی شبیه به آن ، امری غیر قابل پذیرش از سوی مردم است و اگر چه به خاطروسعت خشونت های چند مدت قبل دولت بر علیه معترضان ، جو خفقان در این کشور شکل گرفته است اما به نظر می رسد که مصر در ماهها و سال های آینده بار دیگر شاهد تحولات انقلابی جدیدی خواهد بود چرا که روند کنونی بسان آتشی زیر خاکستر است که هر لحظه ثبات ظاهری فعلی را تهدید می کند و امروزه ثبات واقعی تنها در سایه تن دادن حکومت به حاکمیت ملت ها بر سرنوشت خود حاصل خواهد شد .
در پایان به منظور تحلیل حوادث مصر و عللی که باعث شد تا انقلاب مصر به این حال و روز بیافتد بخش هایی از مقاله ای با این موضوع خدمت شما تقدیم می شود :
... این روز ها در مورد عللی که باعث شد تا انقلاب مردم مصر اینچنین به حال احتضار بیفتد تحلیل های فراوانی گفته می شود اما با نگاهی به روند اوضاع می توان گفت که پیش بینی چنین وضعیتی با توجه به روند غلطی که در پیش گرفته شده بود چندان هم مشکل نبود و به همین دلیل شخصیت هایی همچون مقام معظم رهبری از همان آغاز تحولات مربوط به انقلاب مصر و به ویژه در مقطع پیروزی اولیه این انقلاب ، نسبت به روند تحولات این کشور حساسیت ویژه ای نشان داده و در همایش های برگزار شده با موضوع بیداری اسلامی و نیز خطبه های نماز جمعه تحلیل های دقیقی از روند انقلاب و نیز آسیب هایی که می تواند این پیروزی ها را دچار مشکل سازد ارائه کردند که متاسفانه در برخی موارد مورد توجه انقلابیون سرمست از پیروزی قرار نگرفت و نهایتا به این وضعیت فلاکت باری دچار شدند که شاهدش هستیم که در ادامه به برخی از این آسیب ها و اشکالات اشاراتی خواهیم کرد . از طرفی بخشی از این اشکالات به ماهیت خود انقلاب مصر و بخشی دیگر به عملکرد انقلابیون و روندی که در تداوم انقلاب در پیش گرفتند باز می گردد که اجمالا به شرح ذیل می توان از آنها یاد کرد :
1 – مشکل فقدان رهبری واحد و فصل الخطاب در انقلاب : یکی از رازهای پیروزی انقلاب اسلامی و حتی اکثر انقلاب های دنیا این بود که همگی دارای یک رهبر واحد بودند که هم از قدرت سازماندهی نیروها برخوردار بود و هم فصل الخطابی میان نیروها تلقی می شد و هم توانایی این را داشت که استراتژی ها و تاکتیک های مسیر انقلاب را به خوبی ترسیم نماید . اما متاسفانه در جریان انقلاب های عربی و از جمله انقلاب مردم مصر ، فاقد هر گونه رهبری واحد و جامعی بودیم که بتواند انقلاب را رهبری و به سرانجام برساند و حتی همراهی رسمی جریان اخوان المسلمین با انقلاب ، بعد از مدتی که از آغاز انقلاب گذشت شروع شد . با این حال حتی این جریان نیز نتوانست به گونه ای نیروهای انقلابی را متشکل سازد که در زیر چتر واحدی جمع شده و حکم رهبری را داشته باشد . بر این اساس این انقلاب از همان ابتدا انقلابی (بی سر) و فاقد هر گونه مرجع واحدی که عنوان فصل الخطاب و جامع نیروها داشته باشد بود که همین نیز ترسیم خط مشی های آن را در شرایط اختلافات شدید داخلی به ویژه میان خود انقلابیون با مشکل مواجه می ساخت و یکی از دلایلی که باعث شد تا در نهایت این انقلاب به این روز بیفتد همین موضوع بود .
2 – اعوجاجات در حمایت مقامات دینی رسمی و مورد قبول مردم از این انقلاب و روند آن به گونه ای که برخی از مقامات دینی در کنار انقلاب و برخی دیگر بر علیه آن ایستادند . برخی بر له آن فتوا دادند و برخی بر علیه آن . نظیر چنین تعارضاتی را در حمایت های علمای داخل و خارج از مرزهای مصر نیز شاهد بودیم . به عنوان مثال پس از سرنگونی دولت مرسی شاهد بودیم که مفتی الازهر مصر ، مخالفان مرسی را رسماً به عنوان خوارج خطاب می کرد و آنان را به تمکین از دولت نظامی فرا می خواند و در مقابل ، قرضاوی مفتی مصری الاصل قطری ها ، دولت نظامی را مصداق خوارج معرفی کرده و حمایت از بازگشت مرسی را واجب شرعی می داند . نتیجه چنین دیدگاه های متعارضی سر درگمی مردم در اتخاذ موضع درست و به جا در قبال انقلاب این کشور می باشد . همچنین وابستگی نهاد دینی در کشور مصر به دولت این کشور نیز باعث شده است تا سازماندهی مردمی که در برخی انقلابها همچون انقلاب اسلامی بر عهده نیروهای دینی بود با مشکل مواجه شود به ویژه اینکه شیخ الازهر درآخرین موضع گیری های خود ، رسماً در کنار کودتاگران بر علیه مرسی موضع گیری کرد و همین مساله تشکل مردم در تقابل با حکومت کودتا را با مشکلات فراوانی مواجه نمود .
3 – میدان دادن به جریانات سلفی در این کشور که با توجه به جنایت هایی که در این کشور به ویژه بر علیه شیعیان و محبان اهل بیت انجام دادند وخط و نشان هایی که برای آنها کشیدند باعث ریزش بخش عمده ای از نیروهای انقلابی شیعه و نیز هواداران اهل بیت شدند که از جمله این جنایت ها به شهادت رساندن علامه شیخ حسن شحاته به طرز فجیع در نیمه شعبان امسال بود .
4 – برقراری روابط نزدیک به حامی اصلی دیکتاتوری و ارتجاع در جهان عرب و ضد انقلابی ترین نظام حاکم یعنی عربستان سعودی به جای برقراری روابط نزدیک با کشورهای انقلابی از جمله جمهوری اسلامی ایران که از نظر تفکرات انقلابی بسیار به این کشور نزدیک بود . این روابط به گونه ای بود که محمد مرسی پس از انتخاب به ریاست جمهوری ، در نخستین سفر خارجی خود به دست بوسی ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی رفت در حالی که سفر وی به ایران برای شرکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد با شک و تردیدهای فراوانی صورت گرفت و پس از سفر به ایران نیز بر خلاف اکثر روسای دولت های دنیا با مقام معظم رهبری که از اصلی ترین حامیان بیداری اسلامی در منطقه می باشد هیچ گونه برنامه دیداری نداشت . نتیجه چنین اعتمادی این بود که پادشاه عربستان علاوه بر کمک یک میلیاردی به ارتش مصر برای سرنگونی دولت مرسی ، بلافاصله پس از کودتا با ارسال پیام تبریک برای دولت موقت مصر ، وعده کمک 5 میلیارد دلاری به آنها داد و در روزهای بعد نیز از کشتار انقلابیون این کشور به دست ارتش رسماً حمایت کرد.
5 – موضع گیری ها بر علیه یکی از اصلی ترین محورهای مقاومت یعنی سوریه و میدان دادن به تروریست ها و حامیان تکفیری آنان که همین موضوع نیز به نوبه خود باعث ریزش بخشی از نیروهای انقلابی حامی جریان مقاومت در این کشور گردید .
6 – عدم برخورد قاطعانه با بقایای رژیم مبارک به ویژه در ارتش و قوه قضائیه که همین نیروها نیز در روند سرنگونی و محاکمه دولت انقلابی مرسی و در مقابل تبرئه مبارک از جنایت هایش که در واقع مُهر پایان بر انقلاب مردم مصر بود ، اصلی ترین نقش را ایفا کرده و می کنند .
7 – اعتماد به آمریکا و غرب و ژست های به ظاهر حامیانه آنان ، این در حالی بود که این رژیم ها همواره مواضع منافقانه ای از خود نسبت به تحولات مصر اتخاذ می کردند به طوری که روزی از رژیم مبارک حمایت می کردند ، اما پس از سقوط مبارک در کسوت حمایت از انقلابیون ظاهر شدند و امروز نیز رسماً از دولت کودتا حمایت کرده و غیر دموکراتیک ترین راهکار انتقال قدرت در جهان را به عنوان اقدامی دموکراتیک مورد تائید قرار دادند . این در حالی است که مقام معظم رهبری چند سال قبل ، این نکته را به عنوان یکی از آسیب های انقلاب به رهبران انقلاب مصر گوشزد کرده و فرمودند : ( اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمایتهای آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگری است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردی در پسِ ظاهرِ دوستی و کمک پنهان می شود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. )[1]
8 – نادیده گرفتن خواست انقلابیون در قبال اسرائیل که در کنار تحرک دولت بر علیه محور مقاومت در سوریه باعث دلسرد شدن بسیاری از هواداران انقلابی از جمله جوانان از دولت مرسی شد . در این زمینه دولت انقلابی به جای قطع رابطه با رژیم صهیونیستی ، به تداوم این روابط پرداخت و مرسی ضمن اعزام سفیر به این کشور جعلی در نامه ای رئیس جنایتکار این رژیم را با عنوان (عزیزم و دوست بزرگوارم) خطاب کرده و آرزوی رفاه ، شکوفایی و آسایش برای این رژیم جعلی نمود[2]، علاوه بر این دولت مرسی به قرار داد ذلت بار کمپ دیوید وفادار ماند ، صدور گاز به رژیم صهیونیستی -که انقلابیون در طول انقلاب خود با انفجار خط لوله انتقال گاز ، خواستار قطع آن شده بودند – را ادامه داد و در مجموع روابط این رژیم با مصر را همچون دوران مبارک ادامه داد .
9 – حفظ شاکله نظام سابق که در واقع مانعی بزرگ در راه به ثمر نشستن درخت انقلاب بود و این آسیب بزرگ به اندازه ای در توفیق یا عدم توفیق انقلاب دخیل بود که تحلیلگران از همان زمان نسبت به این موضوع هشدار می دادند . ولی متاسفانه با بی توجهی دولت بر آمده از انقلاب این کشور مواجه شد و در نهایت همین مساله نیز یکی از اصلی ترین عوامل سقوط دولت مصر و بازگشت به دوران سابق گردید . مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در یکی از سخنان خویش در روزهای التهاب مصر در باره این آسیب بزرگ چنین هشدار داده و فرمودند : ( آمریکائیها تلاش کردند شاکلهی آن نظام را حفظ کنند. این تزویرها و ترفندهای آمریکائیِ غربی است، موذیانه و خباثتآلود، اما در عین حال سطحی؛ که اگر ملتها هوشیار باشند، می توانند این تزویرها را رو کنند، این ترفندها را باطل کنند. آمریکائیها سعی کردند حالا که حسنی مبارک را در مصر یا بنعلی را در تونس از دست دادند، شاید بتوانند شاکلهی نظام را حفظ کنند. آدمها عوض بشوند، اما نظام باقی بماند؛ لذا اصرار و پافشاری کردند که در آن کشورها یک نخستوزیر حتماً باید بماند؛ اما ملتها قیام خودشان را ادامه دادند، بر این ترفند هم فائق آمدند و این دولتها را هم ساقط کردند. )[3]
آنچه از این فرمایش رهبر معظم انقلاب می توان دریافت این است که حفظ شاکله نظام سابق یکی از توطئه های آمریکا برای مصون نگهداشتن نظام دیکتاتوری از زوال نهایی بود که این ترفند اگر چه در انقلاب مصر تا حدود زیادی در مورد بخش اصلی نظام مورد توجه قرار گرفت اما در مجموع کلیت شاکله نظام از هم فرو نپاشید و بخش های مهمی از نظام به ویژه در بخش های نظامی و قضایی همچنان دست نخورده باقی ماند و حتی رئیس جمهور جدید مصر در برابر دادگاه عالی قانون اساسی مصر که از جمله بقایای رژیم مبارک بود سوگند خورد بدون اینکه به این نکته توجه کند که اساس این دادگاه به دلیل وابستگی به نظام دیکتاتوری سابق ، فاقد هر گونه مشروعیتی می باشد . البته در آن مقطع تلاش هایی به منظور ابراز نامشروع بودن دادگاه قانون اساسی صورت گرفت از جمله اعلام سوگند خوردن مرسی در پارلمان و یا در جمع مردم انقلابی . اما متاسفانه این قبیل کارها نیز همچون بسیاری از ادعاهای دیگر دولت انقلابی در حد حرف و حدیث باقی ماند و در نهایت دولت مرسی نیز با سوگند خوردن در برابر دادگاه قانون اساسی این کشور ، از برخی مواضع انقلابی اعلام شده ، عقب نشینی کرد .
10 – عقب نشینی از شعارها و ادعاهای انقلابی در مقابل فشارهای داخلی و خارجی که به یکی از موارد آن در بند قبل اشاره شد یعنی عقب نشینی از سوگند خوردن در پارلمان این کشور به جای دادگاه قانون اساسی مصر که از بقایای رژیم مبارک بود . علاوه بر آن موارد متعددی وجود داشت که در آنها بقایای نظام سابق اقدام به توطئه هایی بر علیه پیروزی های انقلابیون به اجرا در آوردند که در ابتدا با مقاومت انقلابیون ، اعلام می شد که با توطئه ها مخالفت خواهد شد اما پس از مدتی ، آن را به عنوان یک واقعیت به رسمیت می شناختند و در واقع به جای پایداری محافظه کاری را پیشه خود می ساختند همچون انحلال پارلمان این کشور و تعلیق قانون اساسی جدید و درواقع نادیده گرفتن رای و نظری که مردم با حضور پر شور خود اعلام کرده بودند و همین زمینه را برای نادیده گرفتن آخرین رای و نظر مردم درباره زمامدار سکان سیاسی کشور فراهم کرد و به این ترتیب عقب نشینی در برابر کودتاهای آرام و نیمه آرام بقایای نظام سابق بر علیه نهادهای دموکراتیک و فرایند دموکراتیکی که پس از پیروزی اولیه انقلاب در اداره سیاسی کشور آغاز شده بود منجر به شکل گرفتن امید به پیروزی در کودتای نهایی بر علیه انقلاب مردم این کشور شد و همین عامل سبب شد تا این جرئت در ارتش پیدا شود تا رئیس جمهوری که توانسته بود حداقل رای بیش از پنجاه درصد مردم این کشور را به دست آورد به راحتی کنار زده و نظام دیکتاتوری را بار دیگر به این کشور باز گرداند .
11 – بروز اختلاف میان انقلابیون : یکی از آسیب های مهمی که از همان ابتدای شگل گیری حرکت های جدید در کشورهای اسلامی به عنوان آفت مهم این حرکت ها قابل پیش بینی بود بروز اختلاف میان انقلابیون بود و از آنجایی که این جنبش ها ، جنبشی بی سر یعنی بدون رهبری واحد و جامع بودند لذا این خطر بیش از هر خطر دیگری در کمین این جنبش ها بود به طوری که حضرت آیت الله خامنه ای نیز در همان زمان نسبت به این خطر هشدار داده و فرمودند : ( ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبههی مبارزه، نیز آفتی بزرگ است که با همهی توان باید از آن گریخت. )[4]
در جریان تحولات اخیر مصر نیز مشاهده می شود که بروز اختلاف میان انقلابیون اصلی ترین زمینه ساز تحولات این کشور بود به طوری که زمینه را برای دخالت بقایای رژیم مبارک از جمله ارتش این کشور برای دخالت و شکست انقلاب فراهم کرد . در واقع جنبش تمرد مصر که اصلی ترین جنبش ضد مرسی در ماه های اخیر بود نه یک گروه ضد انقلابی بلکه یکی از گروه های انقلابی بود که با گروه اخوان المسلمین که اصلی ترین برنده تحولات سیاسی این کشور در طی دوران پس ازانقلاب بود دچار تنش هایی شد و ارتش نیز به پشت گرمی پتانسیل نیروهای مردمی که جنبش تمرد توانسته بود در خیابان های قاهره جمع آوری کند تلاش کرد تا اقدامات کودتاگرانه خود را به عنوان خواست مردمی تلقّی کرده و به راحتی دولت منتخب مردم را سرنگون نماید .
درمجموع تحولات این روزهای کشور مصر نتیجه دو عامل مهم بود : نخست توطئه های داخلی و خارجی (اعم از توطئه های بقایای مبارک و نیز دولت های غربی همچون آمریکا) که از همان ابتدای شکل گیری انقلاب در صدد خاموش ساختن ، تحریف و یا مصادره روند انقلاب بودند و دوم آسیب هایی که متاسفانه از سوی نیروهای انقلابی کمتر مورد توجه قرار گرفت و همین بی توجهی ها نیز به روند شکست انقلاب کمک شایانی نمود .
با تمام این احوال نکته ای را نباید از نظر ها دور نگهداشت و آن اینکه اگر چه امروزه صدای انقلاب و انقلابیون مصر تا حد زیادی فرو خفته است اما این ، به معنای پایان کار انقلاب مردم این کشور نیست . چرا که کشور مصر با توجه به ظرفیت هایی که دارد پتانسیل عظیمی برای خیزش دوباره و احیای انقلاب زخم خورده اش دارد و همین امر نیز مانع از بسته شدن پرونده انقلاب مصر می شود . مصر کشوری است که در طی سده های اخیر علیرغم قرائت های رسمی نهادهای دینی ، اندیشه ها و اندیشمندان انقلابی را در خود پرورش داده است و این اندیشه ها بسان بذرهایی بارور قابلیت شکوفایی و نقش آفرینی در حیات سیاسی و اجتماعی این کشور را علیرغم همه سرکوب ها دارا می باشند و امید است که در شکوفایی دوباره این اندیشه ها ، درس های لازم از تجربیات گذشته آموخته شود.
---------
[1]. بیانات در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی ، 26/6/90
[2]. باشگاه خبرنگاران جوان ، تاریخ انتشار خبر 29 مهر 1391
[3]. بیانات در حرم مطهر رضوی در آغاز سال 90
[4]. بیانات در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی ، 26/6/90
(منبع : انقلاب مصر ، انقلابی نافرجام ، سید روح الله لطیفی ، سایت اندیشه قم)
- [سایر] آیا قبر حضرت زینب س در مصر قرار دارد؟
- [سایر] ایران در آستانه ظهور ، در چه وضعیتی قرار دارد ؟
- [سایر] آیا حرم امام حسین (ع) در مصر قرار دارد؟
- [سایر] حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله علیها) پس از رحلت پدر گرامیشان در چه وضعیتی قرار داشتند؟
- [سایر] آیا چون حضرت یوسف(ع) در مقابل پدرشان هنگام آمدن آنها به مصر، از اسب پیاده نشدند، خداوند از نسل ایشان پیامبری قرار نداد؟
- [سایر] نظامی که در رأس آن ولایت مطلقه فقیه قرار دارد، چگونه ممکن است که در مصر و تونس و دیگر کشورهای سنی نشین شکل بگیرد؟
- [سایر] یکی از انقلاب هایی که با بیداری اسلامی شکل گرفت انقلاب مصر است چرا سرانجام انقلاب مصر ، انقلابی نافرجام بود؟
- [سایر] ریشههای ناآرامیهای مصر چیست؟
- [سایر] سلام. برخی می گویند قرار داد الجزایر در سال 1981 که در آن بر سر آزادی گرگانها توافق شد، کاملا به ضرر ایران بوده و این قرارداد وضعیتی مثل قراردادهای ترکمانچای و گلستان داشته است. آیا این سخن صحیح است؟
- [سایر] نقش پهلوی در عقب ماندگی کشور؟ به نظر شما اگر بعد دوره ی ننگین قاجار بدون واسطه حکومت کنونی تشکیل می شد ، الان ایران در چه وضعیتی قرار داشت؟
- [آیت الله سیستانی] اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران یا نهر مشروب شود ، یا مثل زراعتهای مصر از رطوبت زمین استفاده کند ، زکات آن یک دهم است ، و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود ، زکات آن یک بیستم است .
- [آیت الله خوئی] اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران یا نهر مشروب شود، یا مثل زراعتهای مصر از رطوبت زمین استفاده کند، زکات آن ده یک است و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود، زکات آن بیست یک است
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . درجه چهارم از امر به معروف و نهی از منکر آن است که معصیتکار، از درجات مذکوره، ترک معصیت نکند و مصر باشد. در این صورت، اگر بداند به زدن، ترک میکند و یا اقلاً احتمال عقلایی باشد که زدن، مؤثر است، و از ضرر به جان و مال و عرض خود یا مسلمان دیگری ایمن باشد، واجب است زدن به مقداری که ترک معصیت کند به شرط آن که منجر به جرح و قتل نشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان کسی را برای کاری وکیل کند وچیزی برای او قرار بگذارد بعد از انجام آن کار، چیزی را که قرار گذاشته باید به او بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان کسی را برای کاری وکیل کند و چیزی برای او قرار بگذارد، بعد از انجام آن کار، چیزی را که قرار گذاشته باید به او بدهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان کسی را برای کاری وکیل کند و چیزی برای او قرار بگذارد؛ بعد از انجام آن کار؛ چیزی را که قرار گذاشته باید به او بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان کسی را برای کاری وکیل کند و چیزی برای او قرار بگذارد، بعد از انجام آن کار، چیزی را که قرار گذاشته باید به او بدهد.
- [آیت الله خوئی] اگر انسان کسی را برای کاری وکیل کند و چیزی برای او قرار بگذارد بعد از انجام آن کار، چیزی را که قرار گذاشته باید به او بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان کسی را برای کاری وکیل کند و چیزی برای او قرار بگذارد، بعد از انجام آن کار چیزی را که قرار گذاشته باید به او بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر عامل پیش از قرار داد، کار را انجام داده باشد یا بعد از قرار داد، به قصد این که پول نگیرد انجام دهد، حقی به مزد ندارد.