سلام چراایران اسراییل راکه یک کشوربایک پایتخت است به رسمیت نمی شناسد؟
سلام چراایران اسراییل راکه یک کشوربایک پایتخت است به رسمیت نمی شناسد؟ با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی مجدد شما با این مرکز پرسشگر ارجمند، در پاسخ به سوال شما باید عرض نماییم: یک. نکته ی اولی که لازم است نسبت به آن توجه داشته باشید این است که شناسایی و به رسمیت شناختن یا نشناختن یک کشور عملی آزادانه بوده و هیچ تعهد حقوقی نسبت به آن وجود ندارد. (شناسایی کشور یا دولت عملی است ذاتاً سیاسی که دولت‌ها در انجام یا عدم انجام آن از آزادی کامل برخوردارند) . برای توضیحات بیشتر در این رابطه، پاسخ پیشین را مجددا مطالعه نمایید. دو. اما در ارتباط با اینکه چرا جمهوری اسلامی ، اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد باید عرض نماییم: اولا اینکه کشوری صوری وجود داشته باشد که شهری را نیز به عنوان پایتخت خود انتخاب نموده است برای تشکیل یک کشور کفایت نمی کند. اصلی ترین رکن تشکیل یک کشور بهره مند بودن آن از ملتی با هویت مشخص است که پایه ی اساسی آن کشور را تشکیل دهند. و در مورد اسرائیل چنین عنصری وجود ندارد. یک ملت مجموعه ای از انسان هاست که دارای ارزش ها و فرهنگ مشترک بوده و به صورت جمعی در یک جغرافیای سیاسی زندگی می نمایند در حالی که مردم ساکن در اسرائیل یهودیانی هستند که از اقصی نقاط جهان توسط آژانس صهیونیستی یهود در محل کشور فلسطین جمع شده اند و تنها عنصر مشترک آنها تعلق آنان به مذهب یهود می باشد. و در حقیقت هر یک از یهودیان حاضر در فلسطین متعلق به ملت خاصی هستند که با بریدن از علایق ملی خود در آن محل جمع شده اند. ثانیا دومین رکن تشکیل یک حکومت، بهره مند بودن از یک سرزمین می باشد. سرزمینی که محل اسکان ملتی مشخص با فرهنگ و هویت مخصوص می باشد. اما در مورد اسرائیل این عنصر نیز مخدوش می باشد. محلی که هم اکنون اسرائیل حکومت خود را در آنجا بنا نموده است ، در حقیقت متعلق به فلسطینیانی است – اعم از یهودی و مسیحی و مسلمان - که حدود هفت دهه است از خانه و کاشانه ی خود رانده شده اند. بنابر شواهد تاریخی کشور فلسطین توسط صهیونیست های غاصب اشغال گردید و حکومت جعلی اسرائیل با ملتی موهوم و بی هویت در مکانی غصبی و متعلق به ملت فلسطین در آن بنا گردید. و جمهوری اسلامی به همین دلیل هیچگاه اسرائیل را به رسمیت نشناخته و نخواهد شناخت. و همواره در کنار آرمان فلسطین برای رهایی قدس شریف از چنگال صهیونیست های غاصب خواهد ایستاد. مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. پیوست: در پیوست پاسخ، مقاله ای پیرامون تاریخچه ی کشور فلسطین و چگونگی اشغال آن خدمتتان تقدیم می گردد. بررسی ماهیت اسرائیل: اسرائیل نقشه شومی است که توسط قدرت‌های بزرگ انگلیس و آمریکا در قطب جهان اسلام و برای تأمین منافع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خویش به وجود آورده‌اند. اسرائیل تنها محدود به تشکیل دولت اسرائیل در کشور فلسطین نمی‌شود، بلکه شعار اصلی پارلمان اسرائیل (از نیل تا فرات است) اسرائیل توسعه‌طلبی خود را در جنگ‌های 1948 و 1967 و 1973 نشان داده است و در سال 1947 با توافق قدرت‌های بزرگ به رسمیت شناخته شده در سال 1948 رسماً اقدام به تشکیل دولت در فلسطین نمود. ابعاد خطر اسرائیل شامل تمام جهان اسلام می‌شود و بی‌دلیل نیست که در حساس‌ترین منطقه این نقشه اجرا شده منطقه‌ای که دارای اهمیت ژئوپلوتیکی و نقطه اتصال سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا می‌باشد و همچنان که مشاهده می‌نمایید قدرت‌های بزرگ بیشترین حمایت‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و... را از اسرائیل به عمل می‌آورند آیا آمریکا و انگلیس دلشان برای یک عقیده گروه اندکی سوخته است که اسرائیل را به پیشرفته‌ترین سلاح‌ها مجهز می‌نمایند. مسلماً با اندکی تأمل به راحتی می‌توان دریافت که مسأله عقیده و مذهب مطرح نیست بلکه مسأله توطئه و دشمنی غرب با جهان اسلام می‌باشد. در ادامه به توضیح بیشتر موضوع می پردازیم: از منظر تاریخی و آموزه های وحیانی، پیرامون ادیان الهی همواره با صلح و آرامش در کنار یکدیگر به زندگی مشغول بوده اند، کشور فلسطین نیز تا قبل از شکل گیری صهونیسم بین الملل شاهد زندگی مسالمت آمیز مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بود، اما از زمانی که صهونیسم با پشتوانه استعمارگران در صدد غصب یکی از مهم ترین مراکز دینی و استراتژیک کشورهای اسلامی برآمد و با تجاوز وحشیانه خود به قتل، غارت و اخراج مسلمانان از خانه و کشورشان پرداخت، مسلمانان به دفاع از حقوق مسلم خویش ایستادگی در مقابل متجاوزان پرداختند. توضیح اینکه فلسطین به لحاظ تاریخی، سرزمین اعراب فلسطین است. قبایل عرب کنعانی، بیش از هفت هزار سال قبل از میلاد، از منطقه مجاور (شبه جزیره العرب) به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. پیش از آنکه قبایل دریای مدیترانه) Palest ( به این منطقه بیایند و با کنعانی‌ها هم‌زیستی کنند و نام (فلسطینی) بر اهالی آن غالب گردد، قبایل عربی- نظیر یبوسی‌ها و فینیقی‌ها در این سرزمین می‌زیسته‌اند. موقعیت جغرافیایی فلسطین‌ مساحت فلسطین- که در اشغال دشمن صهیونیستی است 27027 کیلومتر مربع است. فلسطین بخشی از بلاد شام (سوریه، اردن و لبنان) به شمار می‌رود که از طرف شرق به اردن، از غرب به دریای مدیترانه، از شمال و شمال شرقی به لبنان و سوریه و از جنوب به خلیج عقبه و صحرای سینای مصر محدود می‌شود. در فلسطین سه منطقه کوهستانی، دشتی و ساحلی وجود دارد که زمین‌های حاصل‌خیز کشاورزی را تشکیل می‌دهد. صحرای نقب در بخش جنوبی واقع شده و یک سوم مساحت فلسطین را تشکیل می‌دهد. فلسطین فعلی به سه بخش تقسیم می‌شود:. 1 سرزمین اشغالی 1948 که یک میلیون و یکصد هزار فلسطینی را در خود جای داده است.. 2 کرانه باختری که مساحتی بالغ بر 5650 کیلومتر مربع داشته و شهر قدس را در برمی‌گیرد جمعیت فلسطینی آن قریب به یک میلیون و پانصدهزار نفر است.. 3 نوار غزه با مساحتی بیش از 350 کیلومتر مربع که جمعیت فلسطینی آن حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر است. نزدیک به 4- 5 میلیون فلسطینی نیز پس از اشغال فلسطین به دست صهیونیست‌ها آواره شده و در کشورهای اردن، سوریه و لبنان زندگی می‌کنند. فلسطین به لحاظ جایگاه ممتاز جغرافیایی، حاصلخیزی زمین و قداستی که از آن برخوردار است، در طول تاریخ عرصه کشمکش‌ها و درگیری امپراتوری‌ها بوده و مردم این دیار پیوسته و در حد توان خود، به پایداری و مقاومت در برابر مهاجمان پرداخته‌اند. از طرفی اشغالگران نیز بر سر تصاحب زمین فلسطین و از صحنه به در کردن رقیبان خویش، گاهی با هم درگیر شده‌اند. حضور یهود در فلسطین‌ حضرت ابراهیم‌علیه السلام حوالی 1900 سال ق. م به همراه برادرزاده‌اش (لوط) از عراق هجرت کرد و در فلسطین رحل اقامت گزید و مردمان این سامان را به توحید فراخواند. پس از آن عبرانی‌ها (یهودیان راستین)، در قالب عشایر دامپرور و در جست‌وجوی آب و غذا، به این منطقه آمده و در میان مردمان این دیار- که از روی نوع دوستی و مهمان نوازی آنها را پذیرفته بودند اقامت گزیدند. اما وقتی تعدادشان فزونی یافت، شروع به درگیری با میزبان کرده، کوشیدند بر پاره‌ای از مناطق و اماکن مقدس چیره شوند. اوج اقتدار یهود در دوران حکومت حضرت سلیمان بود که بخش‌های وسیعی از سرزمین‌های آباد آن روز را تصرف خود داشتند. اما خلق و خوی متکبّرانه یهودیان و اختلافی که بین آنان پیش آمد، آنها را از هم متفرق کرد و باعث شد حکومت آنان، چند سالی بیش دوام نیاورد و پس از مرگ سلیمان، به دست بخت‌النصر بابلی از میان برود. در این زمان بیشتر آنها به اسیری گرفته شدند گرچه بعدها جمعی از آنان به وسیله کوروش به فلسطین بازگردانیده شدند. در تورات از نبردهای بسیاری که فلسطینی‌ها در رویارویی با یهودیان غاصب داشته‌اند، سخن به میان رفته است. در مقطعی دیگر رومیان با پذیرش مسیحیت، با یهودیان درگیر شده، شمار کثیری از آنها را کشتند. بدین سان حضور یهودیان پایان یافت و آنان در گوشه و کنار جهان پراکنده شدند. معراج نبی اکرم‌صلی الله علیه وآله‌ ده سال پس از مبعث رسول اکرم‌صلی الله علیه وآله، پروردگار یکتا، پیامبر خود را شبانه به مسجدالاقصی در فلسطین برد و از آنجا به آسمان عروج داد. علاوه بر اینکه قدس نخستین قبله گاه مسلمانان بود. در سال 16 ه. ق مسلمانان فلسطین را فتح کردند و اغلب مردم این دیار اسلام آورده و در فتوحات اسلامی در شام، مصر و مغرب شرکت جستند. اصالت عربی و فتوحات مسلمانان، اثر به سزایی در سازگاری مردم این دیار با اسلام داشت. در زمان فتح قدس، هیچ یهودی‌ای در شهر وجود نداشت چرا که به وسیله مسیحیان از ورود به آن منع شده بودند و از سویی آنان با مسلمانان شرط کرده بودند که از ورود آنها (یهودیان) به قدس جلوگیری کنند. بدین ترتیب مسجدالاقصی، سومین حرم شریف گشت و فلسطین، به استثنای دوره اشغال به وسیله صلیبی‌های قرون وسطی (1099 م.)- که سرانجام به دست صلاح‌الدین ایوبی (1187 م.) آزاد شد پیوسته بخشی از خلافت اسلامی بود. فلسطین و قدس دگر بار و به دنبال اشغال فرانسوی‌ها، به رهبری ناپلئون- که توانسته بود برای مدتی کوتاه چند شهر فلسطینی را به اشغال درآورد به آغوش مسلمانان بازگشت. احمد پاشا الجزار، فرمانده شهر عکا و نیروهای [فلسطینی‌] تحت امر او، توانستند در سال 1799 م. ناپلئون را شکست داده و او را وادار به فرار کنند. ناپلئون در زمان خروج از فلسطین، این جمله را بر زبان راند: آرزوهایم (برپایی امپراتوری در این منطقه عربی) را پای دیوارهای عکا به خاک سپردم گفتنی است ناپلئون از یهودیان جهان و بقایای آنها در فلسطین خواسته بود، در کنارش بجنگند و در مقابل برایشان دولتی در فلسطین دایر کند که حامی منافع فرانسه در منطقه باشد. صهیونیسم و فلسطین‌ از آنجایی که بریتانیا، قصد سیطره و چنگ‌اندازی بر منطقه عربی اطراف کانال سوئز را داشت، مصر را اشغال و یهودیان را ترغیب کرد تا ادعای بی‌اساس خود را مبنی بر داشتن حق بازگشت، به کوه کذایی (صهیون) در قدس و برپایی دولت در فلسطین، مجدداً مطرح کنند دولتی که حامی منافع بریتانیا در منطقه بوده و از کمک‌های همه جانبه این کشور برخوردار باشد. بریتانیا در همین زمینه، مشوق تئودور هرتسل (خبرنگار یهودی‌تبار اتریشی) در امر دعوت از یهودیان جهان، برای تأسیس دولت صهیونیستی در فلسطین بود و عملاً نخستین کنگره صهیونیستی در شهر پازل سوئیس (1897 م.) با حضور صدها تن از شخصیت‌های یهودی سراسر جهان برگزار شد. در این اجلاس شرکت کنندگان موافقت کردند برای بازگرداندن یهودیان جهان به فلسطین و برپایی دولت صهیونیستی، علیه ملت و صاحبان راستین آن، تلاش کنند و در همین راستا مؤسسات مالی چندی، برای تحقق این هدف شوم دایر کردند. هرتسل هم به نوبه خود کوشید سلطان عثمانی (عبدالحمید دوم)، در مقابل پرداخت چند میلیون سکه طلا، با تسلیم فلسطین به یهودیان موافقت کند. سلطان عبدالحمید این پیشنهاد را رد کرد و تأکید نمود که سرزمین فلسطین، متعلق به مسلمانان بوده و حتی با پول همه یهودیان آن را نخواهد فروخت. بدین جهت یهودیان وی را در سال 1908 م. سرنگون ساختند. هرتسل که از این نیرنگ طرفی نبسته بود، راهی آلمان، ایتالیا و روسیه شد تا آنها، یهودیان را در اشغال فلسطین یاری رساند امّا آنها از این کار سر باز زدند زیرا فلسطین سرزمینی است که مردم خودش را داشته و تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود. او که دست خالی از این کشورها بازگشته بود، به مشوق اصلی و مروّج ایده صهیونیستی (بریتانیا) روی آورد و این کشور تعهد داد از طرح تشکیل رژیم صهیونیستی حمایت کند. به دنبال شروع جنگ اول جهانی، بریتانیا در سال 1917 م. با موافقت فرانسه، آمریکا و دیگر کشورهای غربی، بیانیه‌ای را صادر کرد و به وسیله بالفور (وزیر خارجه وقت این کشور) به روچیلد (سرمایه‌دار یهودی) قول داد: وطن قومی برای یهودیان در فلسطین ایجاد کند. این وعده به (بیانیه بالفور) موسوم شد. در سال 1918 م. (هم‌زمان با شکست ترکیه و اشغال فلسطین به‌وسیله بریتانیا)، کشورهای یادشده تلاش کردند زمینه برپایی دولت یهودی را در فلسطین مهیا سازند. در همین رابطه جامعه ملل با قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، به منظور برپایی دولت یهودی در آن موافقت کرد. بریتانیا نیز نماینده‌ای یهودی تبار (هربرت صاموئیل) را در سال 1920 م. به فلسطین گسیل داشت تا مقدمات کوچ یهودیان سراسر جهان را به آنجا فراهم آورد. بریتانیای استعمارگر به موازات این اقدام، به تجهیز و آموزش نظامی یهودیان پرداخت و زمین‌های وسیعی را در اختیار آنان قرار داد تا شهرک‌هایی را احداث کنند. ایستادگی فلسطینیان‌ فلسطینیان از همان ابتدا در برابر قیمومیت بریتانیا و باندهای صهیونیستی، پایداری و مقاومت کردند و برای دفاع از زمین و پاسداری از مقدسات، گروه‌های جهادی تشکیل داده، تظاهرات و اعتصاب‌های عمومی به راه انداختند. قیام‌های 1920، 1923 و 1929 (معروف به انقلاب براق) از آن جمله است. انگلیسی‌ها قیام‌های فلسطینیان را سرکوب و هزاران تن را کشتند یا به زندان انداختند تااز این رهگذر، خدمتی به باندهای صهیونیستی انجام داده باشند. شیخ عزالدین قسام با تشکیل گروه‌های اسلامی- جهادی، به نبرد با انگلیسی‌ها و صهیونیست‌ها پرداخت و سرانجام در سال 1935 م. به شهادت رسید. در پی شهادت وی، فلسطین به رهبری حاج امین حسینی (مفتی اعظم قدس)، یکپارچه قیام شد و حسن سلامه، عبدالرحیم الحاج محمد و عبدالرحیم مسعود و... از شاگردان قسام، عملیات متعددی را بر ضد ارتش انگلیس و صهیونیست‌ها انجام دادند به طوری که بریتانیا برای سرکوب انقلاب مردم فلسطین، ژنرال مونت کوری جنایتکار را فراخواند. نامبرده در سرکوب مردم مبارز فلسطین، نهایت قساوت را به کار برد به گونه‌ای که زندان‌ها مملو از زندانیان، خانه‌ها ویران، زمین‌های بسیاری مصادره و معیشت مردم بسیار سخت گردید. قیام‌های مردم فلسطین، تداوم داشت و به موازات آن، کوچ یهودیان سراسر جهان با هدف اشغال فلسطین نیز ادامه یافت تا اینکه پس از پایان جنگ دوم جهانی (1945 م.)، بریتانیا و آمریکا توانستند در سال 1947 م. از طریق سازمان ملل متحد قطعنامه تقسیم فلسطین را صادر کنند. به موجب این قطعنامه جائرانه، فلسطین بین فلسطینیان و یهودیان اشغالگر- که تعدادشان از 15 جمعیت ساکن آنجا فراتر نمی‌رفت و تنها 7 از سرزمین فلسطین به آنان اعطا شده بود تقسیم گردید. البته فلسطینیان، اعراب و مسلمانان با تقسیم فلسطین مخالفت کردند. فلسطینیان به جهاد و مبارزه خویش ادامه دادند و عبدالقادر الحسینی (رهبر مجاهدان)، سرانجام در سال 1948 م. در جریان نبرد (القسطل) به شهادت رسید. غصب فلسطین (سال 1948 م.) بریتانیا پس از اطمینان از توان باندهای صهیونیستی در فلسطین و حمایت و پشتیبانی آمریکا و جهان غرب و شوروی از برپایی کشوری برای یهودیان، اعلام داشت که از فلسطین بیرون خواهد رفت و چنین نیز شد. ارتش انگلیس در 1948 م. پس از واگذاری مراکز و تسلیحات نظامی خود به باندهای صهیونیستی و ابقای برخی از فرماندهان در خدمت اهداف یهودیان، خاک فلسطین را ترک کرد. بن گوریون رهبر باندهای صهیونیستی، از این وضعیت سوء استفاده کرد و تأسیس کشور (اسرائیل) در سرزمین‌های اشغالی 1948 م. را اعلام نمود. مدتی بعد آمریکا، دولت صهیونیستی را به رسمیت شناخت و به دنبال آن اتحاد جماهیر شوروی هم چنین کرد. کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری و بعد سازمان ملل متحد، این دولت غاصب را به رسمیت شناختند. فلسطینیان این ستم و ناروایی را نپذیرفته، به نبرد با صهیونیست‌ها پرداختند. در این نبردها، نیروهایی از ارتش کشورهای مصر، اردن، سوریه، لبنان، عراق و... و نیروهای داوطلب اخوان المسلمین شرکت جستند لیکن به دلیل ضعف تدارکاتی و تسلیحاتی و حضور استعماری بریتانیا و فرانسه در اغلب کشورهای منطقه و خیانت برخی از رهبران، منجر به شکست این نیروها و آوارگی صدها هزار فلسطینی گشت. به دنبال این جنگ، کرانه باختری، قدس و نوار غزه همچنان در دست فلسطینیان و به دور از اشغالگری صهیونیست‌ها باقی ماند لیکن کرانه باختری‌و قدس تابع اردن و نوار غزه تابع مصر گشت. پس از جنگ 1948 م. کشورهای آمریکا، فرانسه و انگلیس دولت غاصب صهیونیستی را به سلاح‌های پیشرفته (هسته‌ای، میکروبی و شیمیایی) مجهز ساختند. به رغم ناکامی، فلسطینیان، آنان دست از مقاومت و پایداری برنداشته و گروه‌های چریکی تشکیل دادند. این نیروها حمله به شهرها و شهرک‌های صهیونیستی را در دستور کار خود قرار دادند. تجاوز سه جانبه (سال 1956 م.) در سال 1956 م. انگلیس، فرانسه و اسرائیل، در توطئه‌ای مشترک، تجاوز سه جانبه‌ای را علیه مصر تدارک دیدند و صهیونیست‌ها نوار غزه و بخشی از سینا را اشغال کردند. اما بر اثر فشارهای جهانی و عملیات مقاومت، ناگزیر از این مناطق خارج شدند. در سال 1963 م. سازمان آزادی‌بخش فلسطین به رهبری احمد شقیری، شکل گرفت و صاحب سپاهی در نوار غزه شد. همچنین جنبش‌های چریکی نظیر جنبش فتح، جبهه خلق و... تشکیل شدند و توانستند عملیات چریکی بسیاری را از خاک سوریه علیه صهیونیست‌ها به مورد اجرا بگذارند و تلفات و ضایعات قابل توجهی به آنان وارد سازند. اسرائیل در سال 1967 م. با حمایت آمریکا، جنگی را علیه مصر و سوریه به راه انداخت و سینای مصر و ارتفاعات جولان سوریه را- علاوه بر سایر بخش‌های فلسطینی به اشغال خود درآورد. اما ملت فلسطین همچنان به مقاومت خود در برابر اشغالگری صهیونیستی ادامه داد. پس از شکست 1967 م. عملیات نظامی- چریکی فلسطینی، از خاک اردن علیه صهیونیست‌ها گسترش یافت و خطر و تهدیدی بالقوه برای یهودیان غاصب گردید. به دنبال این تحولات آمریکا و صهیونیست‌ها، اردن را تحت فشار قرار دادند و این کشور در سپتامبر 1970 م. فعالیت چریکی فلسطینیان را درهم کوبید. کارهای چریکی از این پس، به سوریه و لبنان انتقال یافت. در سال 1973 م. سوریه و مصر توافق کردند برای آزادسازی خاک اشغال شده خویش، با صهیونیست‌ها بجنگند و اگر دخالت مستقیم آمریکا در جنگ نبود، شکست کامل صهیونیست‌ها رقم می‌خورد. در پی این حوادث، مذاکرات آتش بس میان مصر و رژیم صهیونیستی زیر نظر آمریکا آغاز و کار به جایی رسید که انور سادات (رئیس جمهور وقت مصر)، در سال. 1987 به طور یک جانبه و در کمپ دیوید آمریکا، صلحی را با صهیونیست‌ها امضا کرد. مصر با امضای این قرارداد، عملاً از گردونه درگیری با دشمن صهیونیستی خارج شد لیکن خداوند سبحان خروج مصر را به واسطه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی‌رحمه الله جبران کرد. رهبر عظیم‌الشأن ایران سفارت اسرائیل را تعطیل و سفارت فلسطین را به جای آن دایر فرمود و اعلام داشت: (اسرائیل غدّه‌ای سرطانی است و باید ریشه کن شود). همچنین روز جهانی قدس را اعلام و سپاه قدس را تأسیس کرد. این خط مشی و سیاست حکیمانه و حمایت از مبارزات بحق مردم مسلمان فلسطین، به وسیله جانشین شایسته ایشان مقام معظم رهبری و مسئولان نظام اسلامی، با همان قوت ادامه دارد. اما در مورد مسأله فروش زمین باید گفت: هر چند اصل مسأله خرید برخی اراضی فلسطین از سوی یهودیان صحت دارد، اما باید به عواملی از قبیل: (مقدار آن)، (زمان خرید)، (اهداف پشت پرده آن) و بالاخره (تأثیر داشتن املاک بر مشورعیت نظام سیاسی حاکم) توجه داشت. توضیح آن که: سیاستگذاران صهیونیسم در آغاز ورود مهاجران یهودی و در زمانی که هنوز نیات شوم آنان- تسلط بر سرزمین فلسطین و بیرون راندن ساکنان آن و تأسیس دولتی یهودی در فلسطین- برای مردم فلسطین مشخص نبود، جهت قانونی جلوه دادن اقدامات خود و پنهان نمودن اهداف و نیات درازمدت خویش، تعداد محدودی زمین‌های زراعی و یا مسکونی را با استفاده از ترفندهای استعماری، از فئودال‌های مالک (افندی‌ها) خریداری کردند ((1)). پس از محکم نمودن جای پای خود، با روش‌هایی نظیر ایجاد رعب و وحشت، ترور و کشتار دسته‌جمعی فلسطینیان (مانند قتل عام دیر یاسین، صبرا و شتیلا و...)، ویران کردن منازل و روستاهای عرب‌نشین ((2).) و سپس مصادره زمین‌های مهاجرینی که مجبور به ترک زمین‌های خود شده بودند به عنوان (غایب) (، سیاست‌های شوم خود را در مورد جمعیت و سرزمین‌های اعراب عملی نمودند.(3). تا آنجا که پس از آن که (یک و نیم میلیون) فلسطینی با روش‌های فوق به بیرون رانده شدند (زمین متعلق به یهودیان) آن گونه که مسؤؤلین (صندوق ملی یهود) می‌گویند، در زمان اعلامیه بالفور، در 1917 (سه و نیم درصد) و در 1947 (شش و نیم درصد) بود. امروزه بیش از (نود و سه درصد) اراضی فلسطین به صورت کاملاً غیرقانونی و غاصبانه در مالکیت یهودیان است ((4)). بر این اساس درصد زمین‌های خریداری شده بسیار ناچیز و غیرقابل اعتنا می‌باشد. نکته دیگر آن که، بالفرض هم یهودیان به صورت کاملاً قانونی و بدون هیچ‌گونه فریب و نیرنگی درصد زیادی از زمین‌های فلسطینیان را خریداری می‌کردند، باز هم داشتن املاک زیاد باعث مشروعیت آن رژیم نمی‌شد. زیرا اولاً یهودیان فلسطینی نسبت به سایر سکنه‌ی فلسطین در اقلیت هستند و ثانیا، مردم فلسطین حتی عده کمی هم که زمین به یهودیان فروختند، هرگز حق تعیین سرنوشت خویش را به یهودیان نسپردند. به عبارت دیگر از جهت حقوقی و سیاسی، حاکمیت قابل فروش نیست، مالکیت خود را می توان به دیگران منتقل کرد اما حاکمیت را نه. بر این اساس است که از حکومت اسرائیل به عنوان رژیم غاصب نام برده می‌شود. و بالآخره در مورد ادعای صهیونیست ها برای اشغال و ماندن در فلسطین گفتنی است: رهبران سیاسی و فکری صهیونیسم، معتقدند که تأسیس حکومت اسرائیل، بنا به تحقق (وعده‌های الهی) برای بازگشت یهود به سرزمین موعود است. پایه اصلی استدلال و اعتقادآنها در مورد تعلق فلسطین به یهودیان بر اساس چند آیه از تورات است که خطاب به حضرت ابراهیم و یعقوب گفته شده است. در عهد (عتیق) به ابراهیم (ع) وعده داده شده است که (به ذریّت تو این زمین را می‌بخشم) و نیز آمده است: (این زمین را از نهر عظیم، یعنی، فرات به نسل تو بخشیده‌ام). در این باره می‌توان گفت:. 1 تمامی این وعده‌ها به ابراهیم (ع) و نسل‌های آن حضرت داده شده است. بدیهی است که یهودیان نسل منحصر به فرد حضرت ابراهیم نبودند بلکه اعراب نیز که فرزندان اسماعیل و ابراهیم (ع) هستند از اعقاب ابراهیم بوده و مشمول وعده الهی می‌شوند.. 2 در تورات اشاره شده که اسماعیل نیز از اعقاب (تو) (ابراهیم) است. در واقع یهود و اعراب، هر دو اعقاب ابراهیم به شمار می‌روند، زیرا اسماعیل جدّ پدری اعراب و اسحاق (پدر حضرت یعقوب) جدّ پدری یهودیان، از فرزندان ابراهیم بودند.. 3 زمانی این وعده به ابراهیم داده شد که (میثاق ختنه) در جریان بود (قربانی کردن اسماعیل از سوی پدرش ابراهیم). در این زمان سرزمین کنعان (فلسطین) به عنوان ملک دائمی، به ابراهیم (ع) و اعقاب او وعده داده شد. آن هنگام، اسحاق فرزند دیگر ابراهیم (ع) متولد نشده بود. بنابراین، یهودیان (از اعقاب اسحاق)، نمی‌توانند مدعی حق انحصاری بر فلسطین شوند. 4 نمی‌توان از نظر انسان‌شناسی، ثابت کرد که تمامی یهودیان کنونی، اعقاب ابراهیم (ع) هستند. از این رو دلیلی ندارد که همه یهودیان را، وارثان وعده الهی در مورد فلسطین بدانیم.. 5 بسیاری از یهودیان صهیونیست، معتقدند بازگشت به (صهیون و ارض موعود)، یک فرایند روحی و معنوی است نه تشکیل مجدد حکومت اسرائیل.. 6 به نظر برخی از منتقدان یهودی صهیونیسم، وعده‌های تورات در رابطه با بازگشت به (ارض موعود) تحقق یافته است زیرا یهودیان پس از تبعید به بابل، به وسیله کورش (پادشاه ایران) آزاد شدند و مجددا به (یهودیه) بازگشتند و دیوارهای (اورشلیم) را مجددا ساختند و معبد (هیکل سلیمان) را بازسازی کردند. در ادبیات یهود نیز (عهد عتیق و جدید)، مسأله بازگشت دوباره، هرگز پیش‌گویی نشده است. بر فرض صحّت چنین آیاتی در تورات (با توجه به تحریف تورات در موارد متعددی) و دلالت آنها بر چنین وعده‌ای از سوی خداوند (آن هم در فلسطین کنونی و زمان حاضر) به هیچ وجه سرزمین فلسطین حق انحصاری یهودیان نیست و مجوّزی برای تشکیل دولت نژادپرست اسرائیل و ظلم و تعدّی به حقوق مسلّم ساکنان اصلی این سرزمین نمی‌باشد. برای آگاهی بیشتر ر. ک: 1- سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، مؤسسه مطالعات فلسطینی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377 2- دولت فلسطین و شهرک‌های یهودی‌نشین، عبد معروف، ترجمه فرزاد ممدوحی، نشر اطلاعات 3- ارتباط صهیونیستی، آلفرد. م. لیلیانتال، ترجمه: سید ابوالقاسم حسینی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1379 برای مطالعه بیشتر ر. ک:- ریشه‌های بحران در خاورمیانه، حمید احمدی، مؤسسه کیهان، چاپ اول، بهار 1369، ص. 2- بررسی سیرتحول دولت در سرزمین فلسطین، اسدالله رضایی، نشر گنج معرفت، چاپ اول، بهار 1379، ص. 26- تاریخ ادیان و مذاهب، مبلغی آبادانی، انتشارات حرّ، چاپ دوم، 1376، ص 575- سرگذشت فلسطین، نوشته اکرم زعیتز، ترجمه هاشمی رفسنجانی- بازیگران روند صلح خاورمیانه- نبرد برای فلسطین- تاریخ اورشلیم و تاریخ معاصر کشورهای عربی نوشته عده‌ای از نویسندگان و ترجمه دکتر محمد حسین روحانی. در ادامه به معرفی برخی سایت ها که می تواند در راستای اهداف شما مفید باشد می پر دازیم. این سایت ها دارای کتاب ها، مقالات و پایان نامه های زیاد و مفید، و جدید ترین مطالب پیرامون موضوعات مورد نیاز شما از قبیل: فلسطین، صهیونیسم، آرماگدون، آخرالزمان، و... می باشد. از این رو توصیه می شود حتما به این سایت ها مراجعه نمایید زیرا در تبیین و تعریف سیر مطالعاتی، اولویتهای طرح، منابع مفید، اساتید مجرب و... سرنوشت ساز خواهد بود: 1- سایت باشگاه اندیشه‌http:/ / www.bashgah.net / و همچنین سایت کانون اندیشه جوان. 2- مرکز اطلاع رسانی فلسطین‌http:/ / www.palestine-persian.info / 3- سایت موعودhttp:/ / www.mouood.com / 4- باشگاه مطالعاتی مطالعاتی و تحقیقاتی صهیونیسم‌http:/ / www.rasad.ir 5 - پایگاه خبری- تحلیلی دانشجویان ایران‌http:/ / sharifnews.ir 6 - خبرگزاری مهرhttp:/ / www.mehrnews.ir 7 - سایت حوزه، و... اما برخی منابع مهم در این زمینه عبارتند از: محاکمه صهیونیسم اسرائیل، تاریخ یک ارتداد اسطوره‌های بنیانگذار سیاست اسرائیل روژه گارودی، نیرنگ سازی صهیونیسم، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمانهای بین المللی، نفوذ صهیونیزم در مطبوعات، نژادپرستی صهیونیسم، چهره یهود در قرآن، دنیا و یهود، مسیح یهودی و فرجام جهان، سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، ارتباط صهیونیستی، بررسی سیر تحول دولت در سرزمین فلسطین، فلسطین از دید گاه امام خمینی (ره)، و... (1) تاریخ یک ارتداد، روژه گارودی، ترجمه مجید شریف، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ دوم 1377، صص 198- 194 000 (2) به عنوان نمونه، اتحادیه حقوق بشر اسرائیل فاش می‌کند که از 11 ژوئن 1967 تا 15 نوامبر 1969 بیش از 20000 خانه متعلق به اعراب، در اسرائیل و در کرانه غربی رود اردن بادینا امیت ویران شده‌اند و در سال 1949 نیز دولت اشغالگر اسرائیل حدود 400 شهر و روستای عرب‌نشین فلسطین را تخریب و به جای آنها جنگل مصنوعی ایجاد کرد 000 (3) بر این اساس (دو سوم) سرزمین‌های اعراب مصادره شد. ر. ک: بررسی سیر تحول دولت در سرزمین فلسطین، اسدالله رضایی، نشر گنج معرفت، ص 31 000 (4) همان، ص 33 و حال آن که در سال 1948 که نیات شوم اسرائیل برای اعراب مشخص شده بود و اولین جنگ خونین اعراب و اسرائیل شکل گرفت، هنوز فلسطینی‌ها مالک (نود و هفت درصد) از اراضی این کشور بودند
عنوان سوال:

سلام چراایران اسراییل راکه یک کشوربایک پایتخت است به رسمیت نمی شناسد؟


پاسخ:

سلام چراایران اسراییل راکه یک کشوربایک پایتخت است به رسمیت نمی شناسد؟

با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی مجدد شما با این مرکز پرسشگر ارجمند، در پاسخ به سوال شما باید عرض نماییم: یک. نکته ی اولی که لازم است نسبت به آن توجه داشته باشید این است که شناسایی و به رسمیت شناختن یا نشناختن یک کشور عملی آزادانه بوده و هیچ تعهد حقوقی نسبت به آن وجود ندارد. (شناسایی کشور یا دولت عملی است ذاتاً سیاسی که دولت‌ها در انجام یا عدم انجام آن از آزادی کامل برخوردارند) . برای توضیحات بیشتر در این رابطه، پاسخ پیشین را مجددا مطالعه نمایید. دو. اما در ارتباط با اینکه چرا جمهوری اسلامی ، اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد باید عرض نماییم: اولا اینکه کشوری صوری وجود داشته باشد که شهری را نیز به عنوان پایتخت خود انتخاب نموده است برای تشکیل یک کشور کفایت نمی کند. اصلی ترین رکن تشکیل یک کشور بهره مند بودن آن از ملتی با هویت مشخص است که پایه ی اساسی آن کشور را تشکیل دهند. و در مورد اسرائیل چنین عنصری وجود ندارد. یک ملت مجموعه ای از انسان هاست که دارای ارزش ها و فرهنگ مشترک بوده و به صورت جمعی در یک جغرافیای سیاسی زندگی می نمایند در حالی که مردم ساکن در اسرائیل یهودیانی هستند که از اقصی نقاط جهان توسط آژانس صهیونیستی یهود در محل کشور فلسطین جمع شده اند و تنها عنصر مشترک آنها تعلق آنان به مذهب یهود می باشد. و در حقیقت هر یک از یهودیان حاضر در فلسطین متعلق به ملت خاصی هستند که با بریدن از علایق ملی خود در آن محل جمع شده اند. ثانیا دومین رکن تشکیل یک حکومت، بهره مند بودن از یک سرزمین می باشد. سرزمینی که محل اسکان ملتی مشخص با فرهنگ و هویت مخصوص می باشد. اما در مورد اسرائیل این عنصر نیز مخدوش می باشد. محلی که هم اکنون اسرائیل حکومت خود را در آنجا بنا نموده است ، در حقیقت متعلق به فلسطینیانی است – اعم از یهودی و مسیحی و مسلمان - که حدود هفت دهه است از خانه و کاشانه ی خود رانده شده اند. بنابر شواهد تاریخی کشور فلسطین توسط صهیونیست های غاصب اشغال گردید و حکومت جعلی اسرائیل با ملتی موهوم و بی هویت در مکانی غصبی و متعلق به ملت فلسطین در آن بنا گردید. و جمهوری اسلامی به همین دلیل هیچگاه اسرائیل را به رسمیت نشناخته و نخواهد شناخت. و همواره در کنار آرمان فلسطین برای رهایی قدس شریف از چنگال صهیونیست های غاصب خواهد ایستاد. مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. پیوست: در پیوست پاسخ، مقاله ای پیرامون تاریخچه ی کشور فلسطین و چگونگی اشغال آن خدمتتان تقدیم می گردد. بررسی ماهیت اسرائیل: اسرائیل نقشه شومی است که توسط قدرت‌های بزرگ انگلیس و آمریکا در قطب جهان اسلام و برای تأمین منافع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خویش به وجود آورده‌اند. اسرائیل تنها محدود به تشکیل دولت اسرائیل در کشور فلسطین نمی‌شود، بلکه شعار اصلی پارلمان اسرائیل (از نیل تا فرات است) اسرائیل توسعه‌طلبی خود را در جنگ‌های 1948 و 1967 و 1973 نشان داده است و در سال 1947 با توافق قدرت‌های بزرگ به رسمیت شناخته شده در سال 1948 رسماً اقدام به تشکیل دولت در فلسطین نمود. ابعاد خطر اسرائیل شامل تمام جهان اسلام می‌شود و بی‌دلیل نیست که در حساس‌ترین منطقه این نقشه اجرا شده منطقه‌ای که دارای اهمیت ژئوپلوتیکی و نقطه اتصال سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا می‌باشد و همچنان که مشاهده می‌نمایید قدرت‌های بزرگ بیشترین حمایت‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و... را از اسرائیل به عمل می‌آورند آیا آمریکا و انگلیس دلشان برای یک عقیده گروه اندکی سوخته است که اسرائیل را به پیشرفته‌ترین سلاح‌ها مجهز می‌نمایند. مسلماً با اندکی تأمل به راحتی می‌توان دریافت که مسأله عقیده و مذهب مطرح نیست بلکه مسأله توطئه و دشمنی غرب با جهان اسلام می‌باشد. در ادامه به توضیح بیشتر موضوع می پردازیم: از منظر تاریخی و آموزه های وحیانی، پیرامون ادیان الهی همواره با صلح و آرامش در کنار یکدیگر به زندگی مشغول بوده اند، کشور فلسطین نیز تا قبل از شکل گیری صهونیسم بین الملل شاهد زندگی مسالمت آمیز مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بود، اما از زمانی که صهونیسم با پشتوانه استعمارگران در صدد غصب یکی از مهم ترین مراکز دینی و استراتژیک کشورهای اسلامی برآمد و با تجاوز وحشیانه خود به قتل، غارت و اخراج مسلمانان از خانه و کشورشان پرداخت، مسلمانان به دفاع از حقوق مسلم خویش ایستادگی در مقابل متجاوزان پرداختند. توضیح اینکه فلسطین به لحاظ تاریخی، سرزمین اعراب فلسطین است. قبایل عرب کنعانی، بیش از هفت هزار سال قبل از میلاد، از منطقه مجاور (شبه جزیره العرب) به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. پیش از آنکه قبایل دریای مدیترانه) Palest ( به این منطقه بیایند و با کنعانی‌ها هم‌زیستی کنند و نام (فلسطینی) بر اهالی آن غالب گردد، قبایل عربی- نظیر یبوسی‌ها و فینیقی‌ها در این سرزمین می‌زیسته‌اند. موقعیت جغرافیایی فلسطین‌ مساحت فلسطین- که در اشغال دشمن صهیونیستی است 27027 کیلومتر مربع است. فلسطین بخشی از بلاد شام (سوریه، اردن و لبنان) به شمار می‌رود که از طرف شرق به اردن، از غرب به دریای مدیترانه، از شمال و شمال شرقی به لبنان و سوریه و از جنوب به خلیج عقبه و صحرای سینای مصر محدود می‌شود. در فلسطین سه منطقه کوهستانی، دشتی و ساحلی وجود دارد که زمین‌های حاصل‌خیز کشاورزی را تشکیل می‌دهد. صحرای نقب در بخش جنوبی واقع شده و یک سوم مساحت فلسطین را تشکیل می‌دهد. فلسطین فعلی به سه بخش تقسیم می‌شود:. 1 سرزمین اشغالی 1948 که یک میلیون و یکصد هزار فلسطینی را در خود جای داده است.. 2 کرانه باختری که مساحتی بالغ بر 5650 کیلومتر مربع داشته و شهر قدس را در برمی‌گیرد جمعیت فلسطینی آن قریب به یک میلیون و پانصدهزار نفر است.. 3 نوار غزه با مساحتی بیش از 350 کیلومتر مربع که جمعیت فلسطینی آن حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر است. نزدیک به 4- 5 میلیون فلسطینی نیز پس از اشغال فلسطین به دست صهیونیست‌ها آواره شده و در کشورهای اردن، سوریه و لبنان زندگی می‌کنند. فلسطین به لحاظ جایگاه ممتاز جغرافیایی، حاصلخیزی زمین و قداستی که از آن برخوردار است، در طول تاریخ عرصه کشمکش‌ها و درگیری امپراتوری‌ها بوده و مردم این دیار پیوسته و در حد توان خود، به پایداری و مقاومت در برابر مهاجمان پرداخته‌اند. از طرفی اشغالگران نیز بر سر تصاحب زمین فلسطین و از صحنه به در کردن رقیبان خویش، گاهی با هم درگیر شده‌اند. حضور یهود در فلسطین‌ حضرت ابراهیم‌علیه السلام حوالی 1900 سال ق. م به همراه برادرزاده‌اش (لوط) از عراق هجرت کرد و در فلسطین رحل اقامت گزید و مردمان این سامان را به توحید فراخواند. پس از آن عبرانی‌ها (یهودیان راستین)، در قالب عشایر دامپرور و در جست‌وجوی آب و غذا، به این منطقه آمده و در میان مردمان این دیار- که از روی نوع دوستی و مهمان نوازی آنها را پذیرفته بودند اقامت گزیدند. اما وقتی تعدادشان فزونی یافت، شروع به درگیری با میزبان کرده، کوشیدند بر پاره‌ای از مناطق و اماکن مقدس چیره شوند. اوج اقتدار یهود در دوران حکومت حضرت سلیمان بود که بخش‌های وسیعی از سرزمین‌های آباد آن روز را تصرف خود داشتند. اما خلق و خوی متکبّرانه یهودیان و اختلافی که بین آنان پیش آمد، آنها را از هم متفرق کرد و باعث شد حکومت آنان، چند سالی بیش دوام نیاورد و پس از مرگ سلیمان، به دست بخت‌النصر بابلی از میان برود. در این زمان بیشتر آنها به اسیری گرفته شدند گرچه بعدها جمعی از آنان به وسیله کوروش به فلسطین بازگردانیده شدند. در تورات از نبردهای بسیاری که فلسطینی‌ها در رویارویی با یهودیان غاصب داشته‌اند، سخن به میان رفته است. در مقطعی دیگر رومیان با پذیرش مسیحیت، با یهودیان درگیر شده، شمار کثیری از آنها را کشتند. بدین سان حضور یهودیان پایان یافت و آنان در گوشه و کنار جهان پراکنده شدند. معراج نبی اکرم‌صلی الله علیه وآله‌ ده سال پس از مبعث رسول اکرم‌صلی الله علیه وآله، پروردگار یکتا، پیامبر خود را شبانه به مسجدالاقصی در فلسطین برد و از آنجا به آسمان عروج داد. علاوه بر اینکه قدس نخستین قبله گاه مسلمانان بود. در سال 16 ه. ق مسلمانان فلسطین را فتح کردند و اغلب مردم این دیار اسلام آورده و در فتوحات اسلامی در شام، مصر و مغرب شرکت جستند. اصالت عربی و فتوحات مسلمانان، اثر به سزایی در سازگاری مردم این دیار با اسلام داشت. در زمان فتح قدس، هیچ یهودی‌ای در شهر وجود نداشت چرا که به وسیله مسیحیان از ورود به آن منع شده بودند و از سویی آنان با مسلمانان شرط کرده بودند که از ورود آنها (یهودیان) به قدس جلوگیری کنند. بدین ترتیب مسجدالاقصی، سومین حرم شریف گشت و فلسطین، به استثنای دوره اشغال به وسیله صلیبی‌های قرون وسطی (1099 م.)- که سرانجام به دست صلاح‌الدین ایوبی (1187 م.) آزاد شد پیوسته بخشی از خلافت اسلامی بود. فلسطین و قدس دگر بار و به دنبال اشغال فرانسوی‌ها، به رهبری ناپلئون- که توانسته بود برای مدتی کوتاه چند شهر فلسطینی را به اشغال درآورد به آغوش مسلمانان بازگشت. احمد پاشا الجزار، فرمانده شهر عکا و نیروهای [فلسطینی‌] تحت امر او، توانستند در سال 1799 م. ناپلئون را شکست داده و او را وادار به فرار کنند. ناپلئون در زمان خروج از فلسطین، این جمله را بر زبان راند: آرزوهایم (برپایی امپراتوری در این منطقه عربی) را پای دیوارهای عکا به خاک سپردم گفتنی است ناپلئون از یهودیان جهان و بقایای آنها در فلسطین خواسته بود، در کنارش بجنگند و در مقابل برایشان دولتی در فلسطین دایر کند که حامی منافع فرانسه در منطقه باشد. صهیونیسم و فلسطین‌ از آنجایی که بریتانیا، قصد سیطره و چنگ‌اندازی بر منطقه عربی اطراف کانال سوئز را داشت، مصر را اشغال و یهودیان را ترغیب کرد تا ادعای بی‌اساس خود را مبنی بر داشتن حق بازگشت، به کوه کذایی (صهیون) در قدس و برپایی دولت در فلسطین، مجدداً مطرح کنند دولتی که حامی منافع بریتانیا در منطقه بوده و از کمک‌های همه جانبه این کشور برخوردار باشد. بریتانیا در همین زمینه، مشوق تئودور هرتسل (خبرنگار یهودی‌تبار اتریشی) در امر دعوت از یهودیان جهان، برای تأسیس دولت صهیونیستی در فلسطین بود و عملاً نخستین کنگره صهیونیستی در شهر پازل سوئیس (1897 م.) با حضور صدها تن از شخصیت‌های یهودی سراسر جهان برگزار شد. در این اجلاس شرکت کنندگان موافقت کردند برای بازگرداندن یهودیان جهان به فلسطین و برپایی دولت صهیونیستی، علیه ملت و صاحبان راستین آن، تلاش کنند و در همین راستا مؤسسات مالی چندی، برای تحقق این هدف شوم دایر کردند. هرتسل هم به نوبه خود کوشید سلطان عثمانی (عبدالحمید دوم)، در مقابل پرداخت چند میلیون سکه طلا، با تسلیم فلسطین به یهودیان موافقت کند. سلطان عبدالحمید این پیشنهاد را رد کرد و تأکید نمود که سرزمین فلسطین، متعلق به مسلمانان بوده و حتی با پول همه یهودیان آن را نخواهد فروخت. بدین جهت یهودیان وی را در سال 1908 م. سرنگون ساختند. هرتسل که از این نیرنگ طرفی نبسته بود، راهی آلمان، ایتالیا و روسیه شد تا آنها، یهودیان را در اشغال فلسطین یاری رساند امّا آنها از این کار سر باز زدند زیرا فلسطین سرزمینی است که مردم خودش را داشته و تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود. او که دست خالی از این کشورها بازگشته بود، به مشوق اصلی و مروّج ایده صهیونیستی (بریتانیا) روی آورد و این کشور تعهد داد از طرح تشکیل رژیم صهیونیستی حمایت کند. به دنبال شروع جنگ اول جهانی، بریتانیا در سال 1917 م. با موافقت فرانسه، آمریکا و دیگر کشورهای غربی، بیانیه‌ای را صادر کرد و به وسیله بالفور (وزیر خارجه وقت این کشور) به روچیلد (سرمایه‌دار یهودی) قول داد: وطن قومی برای یهودیان در فلسطین ایجاد کند. این وعده به (بیانیه بالفور) موسوم شد. در سال 1918 م. (هم‌زمان با شکست ترکیه و اشغال فلسطین به‌وسیله بریتانیا)، کشورهای یادشده تلاش کردند زمینه برپایی دولت یهودی را در فلسطین مهیا سازند. در همین رابطه جامعه ملل با قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، به منظور برپایی دولت یهودی در آن موافقت کرد. بریتانیا نیز نماینده‌ای یهودی تبار (هربرت صاموئیل) را در سال 1920 م. به فلسطین گسیل داشت تا مقدمات کوچ یهودیان سراسر جهان را به آنجا فراهم آورد. بریتانیای استعمارگر به موازات این اقدام، به تجهیز و آموزش نظامی یهودیان پرداخت و زمین‌های وسیعی را در اختیار آنان قرار داد تا شهرک‌هایی را احداث کنند. ایستادگی فلسطینیان‌ فلسطینیان از همان ابتدا در برابر قیمومیت بریتانیا و باندهای صهیونیستی، پایداری و مقاومت کردند و برای دفاع از زمین و پاسداری از مقدسات، گروه‌های جهادی تشکیل داده، تظاهرات و اعتصاب‌های عمومی به راه انداختند. قیام‌های 1920، 1923 و 1929 (معروف به انقلاب براق) از آن جمله است. انگلیسی‌ها قیام‌های فلسطینیان را سرکوب و هزاران تن را کشتند یا به زندان انداختند تااز این رهگذر، خدمتی به باندهای صهیونیستی انجام داده باشند. شیخ عزالدین قسام با تشکیل گروه‌های اسلامی- جهادی، به نبرد با انگلیسی‌ها و صهیونیست‌ها پرداخت و سرانجام در سال 1935 م. به شهادت رسید. در پی شهادت وی، فلسطین به رهبری حاج امین حسینی (مفتی اعظم قدس)، یکپارچه قیام شد و حسن سلامه، عبدالرحیم الحاج محمد و عبدالرحیم مسعود و... از شاگردان قسام، عملیات متعددی را بر ضد ارتش انگلیس و صهیونیست‌ها انجام دادند به طوری که بریتانیا برای سرکوب انقلاب مردم فلسطین، ژنرال مونت کوری جنایتکار را فراخواند. نامبرده در سرکوب مردم مبارز فلسطین، نهایت قساوت را به کار برد به گونه‌ای که زندان‌ها مملو از زندانیان، خانه‌ها ویران، زمین‌های بسیاری مصادره و معیشت مردم بسیار سخت گردید. قیام‌های مردم فلسطین، تداوم داشت و به موازات آن، کوچ یهودیان سراسر جهان با هدف اشغال فلسطین نیز ادامه یافت تا اینکه پس از پایان جنگ دوم جهانی (1945 م.)، بریتانیا و آمریکا توانستند در سال 1947 م. از طریق سازمان ملل متحد قطعنامه تقسیم فلسطین را صادر کنند. به موجب این قطعنامه جائرانه، فلسطین بین فلسطینیان و یهودیان اشغالگر- که تعدادشان از 15 جمعیت ساکن آنجا فراتر نمی‌رفت و تنها 7 از سرزمین فلسطین به آنان اعطا شده بود تقسیم گردید. البته فلسطینیان، اعراب و مسلمانان با تقسیم فلسطین مخالفت کردند. فلسطینیان به جهاد و مبارزه خویش ادامه دادند و عبدالقادر الحسینی (رهبر مجاهدان)، سرانجام در سال 1948 م. در جریان نبرد (القسطل) به شهادت رسید. غصب فلسطین (سال 1948 م.) بریتانیا پس از اطمینان از توان باندهای صهیونیستی در فلسطین و حمایت و پشتیبانی آمریکا و جهان غرب و شوروی از برپایی کشوری برای یهودیان، اعلام داشت که از فلسطین بیرون خواهد رفت و چنین نیز شد. ارتش انگلیس در 1948 م. پس از واگذاری مراکز و تسلیحات نظامی خود به باندهای صهیونیستی و ابقای برخی از فرماندهان در خدمت اهداف یهودیان، خاک فلسطین را ترک کرد. بن گوریون رهبر باندهای صهیونیستی، از این وضعیت سوء استفاده کرد و تأسیس کشور (اسرائیل) در سرزمین‌های اشغالی 1948 م. را اعلام نمود. مدتی بعد آمریکا، دولت صهیونیستی را به رسمیت شناخت و به دنبال آن اتحاد جماهیر شوروی هم چنین کرد. کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری و بعد سازمان ملل متحد، این دولت غاصب را به رسمیت شناختند. فلسطینیان این ستم و ناروایی را نپذیرفته، به نبرد با صهیونیست‌ها پرداختند. در این نبردها، نیروهایی از ارتش کشورهای مصر، اردن، سوریه، لبنان، عراق و... و نیروهای داوطلب اخوان المسلمین شرکت جستند لیکن به دلیل ضعف تدارکاتی و تسلیحاتی و حضور استعماری بریتانیا و فرانسه در اغلب کشورهای منطقه و خیانت برخی از رهبران، منجر به شکست این نیروها و آوارگی صدها هزار فلسطینی گشت. به دنبال این جنگ، کرانه باختری، قدس و نوار غزه همچنان در دست فلسطینیان و به دور از اشغالگری صهیونیست‌ها باقی ماند لیکن کرانه باختری‌و قدس تابع اردن و نوار غزه تابع مصر گشت. پس از جنگ 1948 م. کشورهای آمریکا، فرانسه و انگلیس دولت غاصب صهیونیستی را به سلاح‌های پیشرفته (هسته‌ای، میکروبی و شیمیایی) مجهز ساختند. به رغم ناکامی، فلسطینیان، آنان دست از مقاومت و پایداری برنداشته و گروه‌های چریکی تشکیل دادند. این نیروها حمله به شهرها و شهرک‌های صهیونیستی را در دستور کار خود قرار دادند. تجاوز سه جانبه (سال 1956 م.) در سال 1956 م. انگلیس، فرانسه و اسرائیل، در توطئه‌ای مشترک، تجاوز سه جانبه‌ای را علیه مصر تدارک دیدند و صهیونیست‌ها نوار غزه و بخشی از سینا را اشغال کردند. اما بر اثر فشارهای جهانی و عملیات مقاومت، ناگزیر از این مناطق خارج شدند. در سال 1963 م. سازمان آزادی‌بخش فلسطین به رهبری احمد شقیری، شکل گرفت و صاحب سپاهی در نوار غزه شد. همچنین جنبش‌های چریکی نظیر جنبش فتح، جبهه خلق و... تشکیل شدند و توانستند عملیات چریکی بسیاری را از خاک سوریه علیه صهیونیست‌ها به مورد اجرا بگذارند و تلفات و ضایعات قابل توجهی به آنان وارد سازند. اسرائیل در سال 1967 م. با حمایت آمریکا، جنگی را علیه مصر و سوریه به راه انداخت و سینای مصر و ارتفاعات جولان سوریه را- علاوه بر سایر بخش‌های فلسطینی به اشغال خود درآورد. اما ملت فلسطین همچنان به مقاومت خود در برابر اشغالگری صهیونیستی ادامه داد. پس از شکست 1967 م. عملیات نظامی- چریکی فلسطینی، از خاک اردن علیه صهیونیست‌ها گسترش یافت و خطر و تهدیدی بالقوه برای یهودیان غاصب گردید. به دنبال این تحولات آمریکا و صهیونیست‌ها، اردن را تحت فشار قرار دادند و این کشور در سپتامبر 1970 م. فعالیت چریکی فلسطینیان را درهم کوبید. کارهای چریکی از این پس، به سوریه و لبنان انتقال یافت. در سال 1973 م. سوریه و مصر توافق کردند برای آزادسازی خاک اشغال شده خویش، با صهیونیست‌ها بجنگند و اگر دخالت مستقیم آمریکا در جنگ نبود، شکست کامل صهیونیست‌ها رقم می‌خورد. در پی این حوادث، مذاکرات آتش بس میان مصر و رژیم صهیونیستی زیر نظر آمریکا آغاز و کار به جایی رسید که انور سادات (رئیس جمهور وقت مصر)، در سال. 1987 به طور یک جانبه و در کمپ دیوید آمریکا، صلحی را با صهیونیست‌ها امضا کرد. مصر با امضای این قرارداد، عملاً از گردونه درگیری با دشمن صهیونیستی خارج شد لیکن خداوند سبحان خروج مصر را به واسطه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی‌رحمه الله جبران کرد. رهبر عظیم‌الشأن ایران سفارت اسرائیل را تعطیل و سفارت فلسطین را به جای آن دایر فرمود و اعلام داشت: (اسرائیل غدّه‌ای سرطانی است و باید ریشه کن شود). همچنین روز جهانی قدس را اعلام و سپاه قدس را تأسیس کرد. این خط مشی و سیاست حکیمانه و حمایت از مبارزات بحق مردم مسلمان فلسطین، به وسیله جانشین شایسته ایشان مقام معظم رهبری و مسئولان نظام اسلامی، با همان قوت ادامه دارد. اما در مورد مسأله فروش زمین باید گفت: هر چند اصل مسأله خرید برخی اراضی فلسطین از سوی یهودیان صحت دارد، اما باید به عواملی از قبیل: (مقدار آن)، (زمان خرید)، (اهداف پشت پرده آن) و بالاخره (تأثیر داشتن املاک بر مشورعیت نظام سیاسی حاکم) توجه داشت. توضیح آن که: سیاستگذاران صهیونیسم در آغاز ورود مهاجران یهودی و در زمانی که هنوز نیات شوم آنان- تسلط بر سرزمین فلسطین و بیرون راندن ساکنان آن و تأسیس دولتی یهودی در فلسطین- برای مردم فلسطین مشخص نبود، جهت قانونی جلوه دادن اقدامات خود و پنهان نمودن اهداف و نیات درازمدت خویش، تعداد محدودی زمین‌های زراعی و یا مسکونی را با استفاده از ترفندهای استعماری، از فئودال‌های مالک (افندی‌ها) خریداری کردند ((1)). پس از محکم نمودن جای پای خود، با روش‌هایی نظیر ایجاد رعب و وحشت، ترور و کشتار دسته‌جمعی فلسطینیان (مانند قتل عام دیر یاسین، صبرا و شتیلا و...)، ویران کردن منازل و روستاهای عرب‌نشین ((2).) و سپس مصادره زمین‌های مهاجرینی که مجبور به ترک زمین‌های خود شده بودند به عنوان (غایب) (، سیاست‌های شوم خود را در مورد جمعیت و سرزمین‌های اعراب عملی نمودند.(3). تا آنجا که پس از آن که (یک و نیم میلیون) فلسطینی با روش‌های فوق به بیرون رانده شدند (زمین متعلق به یهودیان) آن گونه که مسؤؤلین (صندوق ملی یهود) می‌گویند، در زمان اعلامیه بالفور، در 1917 (سه و نیم درصد) و در 1947 (شش و نیم درصد) بود. امروزه بیش از (نود و سه درصد) اراضی فلسطین به صورت کاملاً غیرقانونی و غاصبانه در مالکیت یهودیان است ((4)). بر این اساس درصد زمین‌های خریداری شده بسیار ناچیز و غیرقابل اعتنا می‌باشد. نکته دیگر آن که، بالفرض هم یهودیان به صورت کاملاً قانونی و بدون هیچ‌گونه فریب و نیرنگی درصد زیادی از زمین‌های فلسطینیان را خریداری می‌کردند، باز هم داشتن املاک زیاد باعث مشروعیت آن رژیم نمی‌شد. زیرا اولاً یهودیان فلسطینی نسبت به سایر سکنه‌ی فلسطین در اقلیت هستند و ثانیا، مردم فلسطین حتی عده کمی هم که زمین به یهودیان فروختند، هرگز حق تعیین سرنوشت خویش را به یهودیان نسپردند. به عبارت دیگر از جهت حقوقی و سیاسی، حاکمیت قابل فروش نیست، مالکیت خود را می توان به دیگران منتقل کرد اما حاکمیت را نه. بر این اساس است که از حکومت اسرائیل به عنوان رژیم غاصب نام برده می‌شود. و بالآخره در مورد ادعای صهیونیست ها برای اشغال و ماندن در فلسطین گفتنی است: رهبران سیاسی و فکری صهیونیسم، معتقدند که تأسیس حکومت اسرائیل، بنا به تحقق (وعده‌های الهی) برای بازگشت یهود به سرزمین موعود است. پایه اصلی استدلال و اعتقادآنها در مورد تعلق فلسطین به یهودیان بر اساس چند آیه از تورات است که خطاب به حضرت ابراهیم و یعقوب گفته شده است. در عهد (عتیق) به ابراهیم (ع) وعده داده شده است که (به ذریّت تو این زمین را می‌بخشم) و نیز آمده است: (این زمین را از نهر عظیم، یعنی، فرات به نسل تو بخشیده‌ام). در این باره می‌توان گفت:. 1 تمامی این وعده‌ها به ابراهیم (ع) و نسل‌های آن حضرت داده شده است. بدیهی است که یهودیان نسل منحصر به فرد حضرت ابراهیم نبودند بلکه اعراب نیز که فرزندان اسماعیل و ابراهیم (ع) هستند از اعقاب ابراهیم بوده و مشمول وعده الهی می‌شوند.. 2 در تورات اشاره شده که اسماعیل نیز از اعقاب (تو) (ابراهیم) است. در واقع یهود و اعراب، هر دو اعقاب ابراهیم به شمار می‌روند، زیرا اسماعیل جدّ پدری اعراب و اسحاق (پدر حضرت یعقوب) جدّ پدری یهودیان، از فرزندان ابراهیم بودند.. 3 زمانی این وعده به ابراهیم داده شد که (میثاق ختنه) در جریان بود (قربانی کردن اسماعیل از سوی پدرش ابراهیم). در این زمان سرزمین کنعان (فلسطین) به عنوان ملک دائمی، به ابراهیم (ع) و اعقاب او وعده داده شد. آن هنگام، اسحاق فرزند دیگر ابراهیم (ع) متولد نشده بود. بنابراین، یهودیان (از اعقاب اسحاق)، نمی‌توانند مدعی حق انحصاری بر فلسطین شوند. 4 نمی‌توان از نظر انسان‌شناسی، ثابت کرد که تمامی یهودیان کنونی، اعقاب ابراهیم (ع) هستند. از این رو دلیلی ندارد که همه یهودیان را، وارثان وعده الهی در مورد فلسطین بدانیم.. 5 بسیاری از یهودیان صهیونیست، معتقدند بازگشت به (صهیون و ارض موعود)، یک فرایند روحی و معنوی است نه تشکیل مجدد حکومت اسرائیل.. 6 به نظر برخی از منتقدان یهودی صهیونیسم، وعده‌های تورات در رابطه با بازگشت به (ارض موعود) تحقق یافته است زیرا یهودیان پس از تبعید به بابل، به وسیله کورش (پادشاه ایران) آزاد شدند و مجددا به (یهودیه) بازگشتند و دیوارهای (اورشلیم) را مجددا ساختند و معبد (هیکل سلیمان) را بازسازی کردند. در ادبیات یهود نیز (عهد عتیق و جدید)، مسأله بازگشت دوباره، هرگز پیش‌گویی نشده است. بر فرض صحّت چنین آیاتی در تورات (با توجه به تحریف تورات در موارد متعددی) و دلالت آنها بر چنین وعده‌ای از سوی خداوند (آن هم در فلسطین کنونی و زمان حاضر) به هیچ وجه سرزمین فلسطین حق انحصاری یهودیان نیست و مجوّزی برای تشکیل دولت نژادپرست اسرائیل و ظلم و تعدّی به حقوق مسلّم ساکنان اصلی این سرزمین نمی‌باشد. برای آگاهی بیشتر ر. ک: 1- سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، مؤسسه مطالعات فلسطینی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377 2- دولت فلسطین و شهرک‌های یهودی‌نشین، عبد معروف، ترجمه فرزاد ممدوحی، نشر اطلاعات 3- ارتباط صهیونیستی، آلفرد. م. لیلیانتال، ترجمه: سید ابوالقاسم حسینی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1379 برای مطالعه بیشتر ر. ک:- ریشه‌های بحران در خاورمیانه، حمید احمدی، مؤسسه کیهان، چاپ اول، بهار 1369، ص. 2- بررسی سیرتحول دولت در سرزمین فلسطین، اسدالله رضایی، نشر گنج معرفت، چاپ اول، بهار 1379، ص. 26- تاریخ ادیان و مذاهب، مبلغی آبادانی، انتشارات حرّ، چاپ دوم، 1376، ص 575- سرگذشت فلسطین، نوشته اکرم زعیتز، ترجمه هاشمی رفسنجانی- بازیگران روند صلح خاورمیانه- نبرد برای فلسطین- تاریخ اورشلیم و تاریخ معاصر کشورهای عربی نوشته عده‌ای از نویسندگان و ترجمه دکتر محمد حسین روحانی. در ادامه به معرفی برخی سایت ها که می تواند در راستای اهداف شما مفید باشد می پر دازیم. این سایت ها دارای کتاب ها، مقالات و پایان نامه های زیاد و مفید، و جدید ترین مطالب پیرامون موضوعات مورد نیاز شما از قبیل: فلسطین، صهیونیسم، آرماگدون، آخرالزمان، و... می باشد. از این رو توصیه می شود حتما به این سایت ها مراجعه نمایید زیرا در تبیین و تعریف سیر مطالعاتی، اولویتهای طرح، منابع مفید، اساتید مجرب و... سرنوشت ساز خواهد بود: 1- سایت باشگاه اندیشه‌http:/ / www.bashgah.net / و همچنین سایت کانون اندیشه جوان. 2- مرکز اطلاع رسانی فلسطین‌http:/ / www.palestine-persian.info / 3- سایت موعودhttp:/ / www.mouood.com / 4- باشگاه مطالعاتی مطالعاتی و تحقیقاتی صهیونیسم‌http:/ / www.rasad.ir 5 - پایگاه خبری- تحلیلی دانشجویان ایران‌http:/ / sharifnews.ir 6 - خبرگزاری مهرhttp:/ / www.mehrnews.ir 7 - سایت حوزه، و... اما برخی منابع مهم در این زمینه عبارتند از: محاکمه صهیونیسم اسرائیل، تاریخ یک ارتداد اسطوره‌های بنیانگذار سیاست اسرائیل روژه گارودی، نیرنگ سازی صهیونیسم، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمانهای بین المللی، نفوذ صهیونیزم در مطبوعات، نژادپرستی صهیونیسم، چهره یهود در قرآن، دنیا و یهود، مسیح یهودی و فرجام جهان، سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، ارتباط صهیونیستی، بررسی سیر تحول دولت در سرزمین فلسطین، فلسطین از دید گاه امام خمینی (ره)، و... (1) تاریخ یک ارتداد، روژه گارودی، ترجمه مجید شریف، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ دوم 1377، صص 198- 194 000 (2) به عنوان نمونه، اتحادیه حقوق بشر اسرائیل فاش می‌کند که از 11 ژوئن 1967 تا 15 نوامبر 1969 بیش از 20000 خانه متعلق به اعراب، در اسرائیل و در کرانه غربی رود اردن بادینا امیت ویران شده‌اند و در سال 1949 نیز دولت اشغالگر اسرائیل حدود 400 شهر و روستای عرب‌نشین فلسطین را تخریب و به جای آنها جنگل مصنوعی ایجاد کرد 000 (3) بر این اساس (دو سوم) سرزمین‌های اعراب مصادره شد. ر. ک: بررسی سیر تحول دولت در سرزمین فلسطین، اسدالله رضایی، نشر گنج معرفت، ص 31 000 (4) همان، ص 33 و حال آن که در سال 1948 که نیات شوم اسرائیل برای اعراب مشخص شده بود و اولین جنگ خونین اعراب و اسرائیل شکل گرفت، هنوز فلسطینی‌ها مالک (نود و هفت درصد) از اراضی این کشور بودند





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین