منظور از اسلامی‌شدن دانشگاه چیست؟وظیفه‌ی جنبش دانشجوئی در کنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟
منظور از اسلامی‌شدن دانشگاه چیست؟وظیفه‌ی جنبش دانشجوئی در کنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟ بدترین اشکال وارد بر محیط دانشجوئی این است که دانشجو دچار محافظه‌کاری شود و حرفش را با ملاحظه‌ی موقع و مصلحت خیالی بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحتِ در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه‌دل، با یک آدم سیاسی‌کار باید در همین باشد؛ حرفتان را صریح بزنید؛ ,... الف) جایگاه دانشگاه و وظایف دانشجویان در اندیشه امام خمینی رسالتی که دانشگاه در جهت اعتلای جامعه و سرنوشت یک کشور و ملت دارد بر هیچ کس پوشیده نیست. این نقش آفرینی تا آنجا دارای اهمیت است که بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) سال ها پیش از به پیروزی رسیدن انقلاب یعنی در همان سالهای اولیه آغاز نهضت اسلامی ( در دهه اول 1340) و در پی فرمان تشکیل دانشگاه اسلامی از سوی رژیم منحوس پهلوی با موضع گیری قاطع و آشکار و تشبیه تاسیس این دانشگاه به قرآن سرنیزه کردن در برابر امیرالمومنین(ع)، از ماهیت مزورانه این اقدام پرده برداشتند. ایشان دانشجو را عنصری تاثیرگذار در حیات سیاسی یک جامعه قلمداد می کردند و اساسی ترین نقش دانشجویان را ایجاد تحولات در عرصه سیاسی یک کشور می دانستند. از همین روی پیوسته آنها را به مبارزه علیه نظام حاکم تشویق کرده و تلاش برای پیشبرد نهضت اسلامی و کمک به مردم در ایجاد تحول و افشای نقشه های استعمار و دشمنان داخلی و خارجی را از اهم وظایف دانشجویان برمی شمردند. پس از به پیروزی رسیدن انقلاب و تاسیس حکومت اسلامی دانشجو همیشه از جایگاهی تاثیرگذار در منظر پیرجماران برخوردار بود بطوری که امام خمینی(ره) دانشگاه را مرجعی برای انسان سازی می دانست و معتقد بود دانشجویان در دانشگاه می بایست از دو جهت تخصص و ایمان تربیت شوند تا به عنوان یک قشر تحصیل کرده محور روشنگری اجتماعی را بدست گیرند و در صورتی موفق خواهند شد که بتوانند آگاهی خود را در مسیر ارزشهای الهی به کار گرفته و خود را از دیگر اقشار جامعه بویژه روحانیون جدا نسازند. ایشان در بیانات خود در خصوص لزوم تعلیم تخصص ها در دانشگاه می فرمایند: (اگر دانشگاه ها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را به دست می گیرند و سرپرستی می کنند.) (مهم ترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکزعلمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد ومتخصصی است که شهامت مبارزه باجهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق بدر آمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند.) و(باید دانشگاه ها خودکفا شوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند.) بنابراین ملاحظه می شود که امام خمینی(رحمت الله علیه)برای دانشگاه، دانشگاهیان و دانشجویان، پیامها و سخنانی بیان فرموده‌اند که اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزیه و تحلیل شوند، راه نجات یک ملت و کشور در دنیا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، این نجات محقق می‌شود. نظر کلی امام خمینی(رحمت الله علیه)درخصوص دانشگاه ها، استادان و دانشجویان این است که مبداءِ همه تحولات و مقدرات یک کشور، دانشگاه است؛ و دانشگاه است که یک کشور را اصلاح یا تباه می‌کند؛ و لذا متذکر می‌شوند که (ما باید دانشگاه اسلامی داشته باشیم.)، بدین معنی که دانشگاه ها باید استقلال داشته باشند و وابسته به شرق و غرب نباشند. و این مسأله را به استادان و دانشجویان توجه می‌دهند که دانشگاه ها و درنهایت مملکت به‌دست اجانب و منفعت‌طلبان نیفتد. درضمن بیان می‌دارند که دانشگاه ها دو کار عمده دارند: یکی، تربیت و اصلاح انسانها؛ و دیگر، تربیت دانشمندان و متخصّصان. به‌نظر امام (رحمت الله علیه)هر دو کار باید در کنار یکدیگر انجام شود. در پایان، ضمن اشاره به توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تهیه امکانات و تشویق مخترعان و مکتشفان و متخصّصان متعهد، جوانان را به پایداری در تحقق این امور و ایستادگی دربرابر انحرافها از این اصول وامی‌دارند. اهمیت دانشگاه ایشان در بیانات متعدد خویش با عبارات گوناگون این مطلب را متذکر شده‌اند که (دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است). هم چنین در مواردی دیگر با بکارگیری اصطلاحات (مقدرات) و (سرنوشت)، دانشگاه را منشاءِ این مقدرات و سرنوشت می‌دانند و آن را در رأس امور می‌خوانند؛ از جمله: (مقدرات این مملکت، دست این دانشگاهی‌هاست)، (از دانشگاه [است که] باید سرنوشت یک ملت تعیین شود) و (دانشگاه که رأس امور هست و تقدیرات یک کشوری، مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست، باید جدیّت کنند که روی خودشان را از غرب و شرق برگردانند). دانشگاه از دیدگاه امام خمینی(رحمت الله علیه)آن قدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت ازدست خواهد رفت. ایشان در جمله‌ای این اهمیت را گوشزد کرده‌اند: (اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است). بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهای موجود و هم منشاءِ اصلاح کشور است و بسته به اینکه دانشگاه ها، استادان و دانشجویان چه جهت‌گیریهایی داشته باشند، ثمرات آن نیز مشخص خواهد شد. امام خمینی (رحمت الله علیه)در کلامهای خود، به این دو جهت‌گیری کاملاً مجزا و مشخص، بطور صریح اشاره فرموده‌اند. درباره جهت‌گیری اوّل چنین اظهار می‌دارند: (امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاه شروع شده است). و در خصوص جهت‌گیری دوّم می‌فرمایند: (دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح شود، آن کشور اصلاح می‌شود). آنگاه در بیاناتی دیگر، این دو جهت‌گیری متضاد را در کنار هم قرار می‌دهند و نتیجه هر یک را گوشزد می‌کنند: (دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‌کند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب می‌زند) و در جای دیگر می‌فرمایند: (این افرادی که از دانشگاه می‌آیند، یا مخرّب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند) و (هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا می‌کند: وابستگی یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی، تابع تربیتهای دانشگاهی است). پس اگر متولّیان دانشگاه افرادی خوب و صالح باشند، نسلهای حاضر و آینده درست تربیت می‌شوند و اگر افراد غیرصالح باشند، این نسلها نیز غیرصالح تربیت خواهند شد. از این جهت است که امام می‌فرمایند: (دانشگاه است که امور کشور را اداره می‌کند و دانشگاه است که نسلهای آینده و حاضر را تربیت می‌کند. و اگر چنان چه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست). اسلامی‌شدن دانشگاه اکنون که بر اساس بیانات امام خمینی(رحمت الله علیه)مشخص شد که منشاءِ همه تحولات و مقدرات کشور، دانشگاه است و این که با توّجه به جهت‌گیری خاصی که در دانشگاه گرفته می‌شود، تحولات و مقدرات نیز در دو جهت صلاح یا فساد شکل می‌گیرد، باید درپی یافتن راهی باشیم که این مقدرات و تحولات در مسیر صلاح صورت پذیرد که اگر چنین کنیم، کشور خود را تا همیشه بیمه کرده‌ایم. امام خمینی(رحمت الله علیه)می‌فرمایند: (اساتید دانشگاه بدانند که اگر چنان چه دانشگاه را بسازند، کشورشان را بیمه کرده‌اند تا آخر). در اینجا ضروری است به این سؤال پاسخ داده شود که این ساخت و اصلاح دانشگاه چگونه باید صورت گیرد و راه آن چیست؟ امام(رحمت الله علیه)این مطلب را هم بدون پاسخ نگذاشته و راه آن را نشان داده‌اند. ایشان تنها راه را اسلامی‌شدن دانشگاه ها می‌دانند؛ و در این‌باره می‌فرمایند: ما (باید این مسأله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد) و نیز در جمله‌ای دیگر می‌فرمایند: (باید قبل از هر چیز دانشگاه اسلامی باشد. برای اینکه کشور هر چه صدمه خورده است، از کسانی بوده که اسلام را نمی‌شناخته‌اند). منظور از اسلامی‌شدن دانشگاه چیست؟ با این بیان، آنچه به ذهن خواننده و شنونده خطور می‌کند، این است که با توجه به برداشتهای مختلفی که در این خصوص وجود دارد، منظور از اسلامی و دانشگاه اسلامی چیست؟ امام خمینی (رحمت الله علیه)به این مطلب هم پاسخ داده و دانشگاه اسلامی را با بیانی خاص تبیین کرده‌اند: (معنی اسلامی‌شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند، و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند. و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم). و در جمله‌ای دیگر نیز به مسأله استقلال اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: (باید دانشگاه ها بیدار شوند. باید از همین دبستان تا آن آخر دانشگاه از این افکار غرب‌زده تهی بشوند، و شرق روی پای خودش بایستد). در جمله اخیر، ضمن اینکه ممکن است (شرق) را به‌معنای کشورهای کمونیست قلمداد کنیم، می‌توانیم به این نتیجه هم برسیم که منشاءِ اصلی فسادها، ناشی از غرب و غرب زدگی است که شرق به مفهوم عام را که شامل کلیه کشورهای غیرغربی است، نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. پس باید از چنین فرهنگی دوری جست. به همین دلیل است که امام(رحمت الله علیه)در جایی دیگر، از کشور و رژیمی نام می‌برند که مظهر این غرب جهانخوار و چپاولگر است و به عبارتی شیطان بزرگ است؛ و روشنفکران و متفکران دانشگاهی را از این موضوع آگاه می‌فرمایند؛ و اظهار می‌دارند: (گویندگان و روشنفکران و متفکران و دانشگاهیان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع امید از دشمن اصلی ما امریکا کنند). بنابراین، از دیدگاه امام خمینی (رحمت الله علیه)معنی (اسلامی‌شدن)، (استقلال) است؛ و استقلال یعنی عدم وابستگی به مظاهر استکبار، چپاولگری، جهانخواری و فساد و به عبارتی دیگر، داشتن استقلال فکری برمبنای اصول و عقاید اسلامی. پس کلیه عوامل دخیل در دانشگاه ها، خصوصا استادان، باید به این نکته توجه داشته باشند و در راه قطع وابستگی و کسب استقلال و درنهایت اسلامی‌شدن دانشگاه ها بکوشند. خودباوری و اتکا به‌خود به این ترتیب، باید قید و بندها و دلبستگی به غرب و یا مظاهرِ دیگرِ شبیه به آن را رها کنیم و از آنها آزاد شویم. امّا ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند: بعد از قطع این رابطه، چه می‌شود؟ آیا پس از آن، در خلأ، تنهایی، بی‌یاوری و بدبختی قرار نخواهیم گرفت؟ آیا همه چیزمان نابود نخواهد شد و به هلاکت نخواهیم افتاد؟ برای رهایی از این ذهنیت که ممکن است در افکار برخی از مردم، بویژه استادان و دانشجویان، رسوخ کند باید برای این سؤالها پاسخی یافت. آن پاسخ، براساس گفته‌های امام (رحمت الله علیه)(خودباوری) و (اتکا به خود) و (خویشتن‌یابی) است؛ که خلاءِ موجود را به بهترین وجهی پر خواهد کرد. ایشان در خطاب به دانشجویان می‌فرمایند: (شما دانشجویان عزیز! خودتان درصدد این باشید که از غرب‌زدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. گمشده شما، خودتان هستید). امّا این خود را چگونه می‌توان پیدا کرد؟ و آیا چگونه‌بودن و چگونه‌شدن، خودپیدا کردن است؟ طبیعتا اصطلاح (خود را یافتن) باید مفهومی خاص داشته باشد. آنچنان (خودی) که نه تنها جایگزین خلأ و قطع وابستگی شود، بلکه حالتی رشدیابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترین وجه بسازد و آنها را از جهات مادی و معنوی، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقی برساند. راه حل از بیانات امام(رحمت الله علیه)می‌توان به این نتیجه رسید که این (خود را یافتن) و (متکی به خود بودن) باید در دو جهت مختلف، امّا در کنار هم، جامه عمل بپوشد. یکی از این دو جهت، دانشمند و متخصص‌شدن افراد و تهیه و توسعه ابزارهای رسیدن به این مرحله است؛ و جهت دیگر، ساخته‌شدن افراد ازحیث معنوی و انسانی است. این دو جهت، به‌خوبی و صراحت در بیانات مختلف امام(رحمت الله علیه)مشخص شده است. جهت اول (تخصّص) در راستای جهت اول می‌فرمایند: (اگر دانشگاه ها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت‌طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را بدست می‌گیرند و سرپرستی می‌کنند). در بیانی دیگر اظهار می‌دارند: (مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه‌جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق بدر آمده و نشان داده‌اند که می‌توانند کشور را روی پای خود نگه‌دارند). و نیز می‌فرمایند: (باید دانشگاه ها خودکفا شوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند). پس ملاحظه می‌شود که در یک کشور اسلامی، از یک سو باید افراد به فکر متخصص و دانشمندشدن بیفتند و در این راه بکوشند و از سوی دیگر دولت نیز وسایل و امکانات چنین کاری را به انحای مختلف فراهم آورد و با هدایت و تشویق لازم، کارها را جهت دهد.اگر چنین اقدامی صورت نگیرد و دانشگاه ها در این راستا عمل نکنند، دوباره کشور به اجانب منفعت‌طلب وابسته می‌شود و آنها زمام امور علمی، اقتصادی و بالأخره سیاسی و فرهنگی ما را دردست می‌گیرند. امّا این جهت و این کارها برای (خودشدن) و (خود را یافتن) کافی نیست، بلکه باید با عامل دوم ترکیب شوند و در کنار هم به پیش روند. جهت دوم (انسان‌سازی) عامل دوم، همان گونه که ذکر شد، ساخته‌شدن افراد از جهات معنوی، انسانی و خدایی است. از این رو است که امام خمینی (رحمت الله علیه)با نگرشی ژرف به ابعاد گوناگون، از جمله به این مسأله توجه کرده و با کلامهای گوهربار خود راه را نشان داده‌اند.ایشان درخصوص عامل و جهت دوم می‌فرمایند: (شما دانشگاهیها کوشش کنید که انسان درست کنید؛ اگر انسان درست کردید، مملکت خودتان را نجات می‌دهید)، (دانشگاه باید مرکز درست‌کردن انسان باشد)، (دانشگاه ها را مرکز تربیت قرار دهید؛ علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد، مضرّ است)، (دانشگاه را باید شما رو به خدا بیرید، رو به معنویت ببرید. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود)؛ و بالأخره در فرازی دیگر، با اشاره به هر دو عامل تخصص و تعهد در کنار هم، می‌فرمایند: (اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد، یعنی در کنار تحصیلات، تهذیب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها می‌توانند به سعادت برسانند).پس ملاحظه می‌شود که امام خمینی(رحمت الله علیه)در این مجموعه از بیانات، ضمن اشاره به اینکه دانشگاه باید مرکز تربیت، انسان‌سازی و خداجویی باشد، کسب تخصص را هم لازم می‌شمرند. نپرداختن به چنین موضوعی را باعث نابودی کشور ذکر می‌کنند و متخصص غیرمتعهد و فاقد تربیت انسانی را به حال کشور مضرّ می‌دانند. جدیت و فداکاری امّا روشن است که رسیدن به این دو عامل و جهت، یعنی تخصص و تعهد، به‌آسانی صورت نمی‌گیرد و به کار و تلاش جدی استادان و دانشجویان و همه دست اندرکاران و متفکران دلسوز و هنرمندان دردمند نیاز دارد؛ که هر یک، بویژه دانشگاهیان، باید از یک سو به این تلاش و جدّیت دست زنند و متحمل سختیها و ناراحتیها شوند و از سویی دیگر، با شناخت موانع و مشکلات، در صدد مبارزه با آن موانع و حل مشکلات برآیند. از این جهت است که امام عزیز بکارگیری این کوشش و تلاش را متذکر می‌شوند و آن را لازم می‌شمارند. ایشان در جایی می‌فرمایند: (جدیّت و فداکاری لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود)؛ و در جایی دیگر به این تلاش و کوشش ارج می‌نهند و بر فداکاران و تلاشگران درود می‌فرستند: (سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرافرازی و اعتلای کشور، کشور عزیز اسلامی کوشا، و در رسیدن به هدفهای انسانی اسلامی از هیچ زحمت و کوششی دریغ ندارند). مانع اصلی و راه‌حل آن امّا برای رسیدن به دانشگاه اسلامی با تعریفی که پیشتر با توجّه به بیانات امام (رحمت الله علیه)ارائه شد، باید متذکر شد که این تلاش و جدّیت شامل شناخت موانع و مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد و نیز راه مقابله با آنها هم می‌شود. امام خمینی(رحمت الله علیه)با ریزبینی دقیق، موانع موجود بر سر راه را یادآور می‌شوند و توصیه‌ها و رهنمودهای خود را برای مقابله با آنها ارایه می‌دهند. ایشان در زمینه شناخت یکی از موانع می‌فرمایند: (اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است، از دست همین روشنفکران دانشگاه‌رفته‌ای [است] که همیشه خود را بزرگ می‌دیدند و می‌بینند). هم چنین در جمله‌ای دیگر، ضمن اشاره به موانع دیگر، راه برخورد و مقابله با آنها را نشان می‌دهند. ایشان می‌فرمایند: (به همه نسلهای ملل توصیه می‌کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم‌ساز، دانشگاه ها را از انحراف و غرب و شرق‌زدگی حفظ و پاسداری کنند). سپس بیان می‌دارند: (برای همیشه نگذاریم دانشگاه ها به انحراف کشیده شوند؛ و هرجا انحرافی بچشم خورد، با اقدام سریع در رفع آن بکوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحله اوّل با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه ها و دانشسراها انجام گیرد). ایشان بویژه در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود در این مورد تأکید می‌ورزند و بر ملت ایران و نیز دولت جمهوری اسلامی تکلیف می‌کنند که جلوی نفوذ عناصر فاسد وابسته به شرق و غرب را از ابتدا بگیرند تا بعدا مشکلی پیش نیاید. بیان صریح ایشان در این باره چنین است: ( ... و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود). از بیانات امام(رحمت الله علیه)نتیجه‌گیری می‌شود که از (موانع) رشد و استقلال دانشگاه ها و اتّکا به خود و خودکفایی، نفوذ آن دسته از افکار غربی و شرقی است که باعث می‌شوند ملت ما، بویژه دانشگاهیان، به دنباله‌روی از آن افکار و بیگانگی از خود و درنتیجه تسلیم دربرابر خواسته‌ها و منافع مستکبران کشانده شوند و هدف این است که آن افکار را بر اقتصاد، فرهنگ و سیاست ما مسلط کنند و ما را از خویشتن خویش و استقلال و خوداتّکایی خالی سازند تا همواره چشممان درپی آنها باشد و اهداف و آمال و آرزوهایمان را در وجود آنها و در تسلط و رهبری آنها بر خود جستجو کنیم. رسوخ چنین افکاری از زبان استادان و یا برخی از گروههای دانشجویی، زمینه انحراف دانشگاه ها را که عامل کلیه تحولات و مقدّرات یک کشور است، فراهم می‌آورد و باعث تشنج و ناآرامیها در دانشگاه ها می‌شود. خاصه آن که چنین افکاری با نقاب آزادی‌خواهی و تمدن‌گرایی مطرح می‌شوند و در ارزشهای اسلامی، فرهنگی و اصولی ملت به اشکال گوناگون تزلزل و تخریب ایجاد می‌کنند. وجود آرامش در دانشگاه طبیعی است که در چنین جوّ ناآرام و زهرآگینی، استادان و متفکران اسلامی بسختی می‌توانند به تربیت صحیح دانشجویان در دو جهت تخصص و تهذیب بپردازند. از این جهت است که امام خمینی(رحمت الله علیه)می‌فرمایند (اگر آرامش در دانشگاه و در محیط های تعلیمی نباشد، چطور امکان دارد که متفکران افکار خودشان را به جوانان ما صادر کنند و مغزهای آنها را متفکر و متخصص بار بیاورند؟)بنابراین، برای رشد افکار و رسیدن به اهداف یک دانشگاه خوب و اسلامی، نیاز به آرامش است؛ و اگر افکار و عقاید گوناگون متعددی وجود دارند که طبیعتا وجود دارند و عدّه‌ای می‌خواهند آنها را مطرح کنند، باید محیط مناسبی ترتیب داده شود تا بیان‌کنندگان آن افکار و عقاید، ضمن طرح مواضع دقیق خود از لحاظ مکتب و عقیده، در محیطی آرام و با حضور متفکران اسلامی، به صحبت و بحث های علمی بپردازند. نمونه‌شدن دانشگاه برای ملل دیگر به هرحال، امام عزیز و مهربان، بسان پدری دلسوز و آگاه، ضمن روشن کردن همه جوانب مربوط، در نهایت آرزو و دعا می‌کنند که دانشگاهی مفید برای ملت داشته باشیم؛ آن چنان دانشگاهی که مرکز تخصص علمی و انسان‌سازی باشد، که نه تنها از کشورهای اسلامی بلکه از ملتهای دیگر نیز برای تحصیل به دانشگاه های ما بیایند.محتوای پیام مذکور در دو جمله از بیانات ایشان متجلّی است؛ آنجا که می‌فرمایند: (امیدوارم دانشگاهی داشته باشیم که به درد ملت بخورد) و این که (انشاءاللّه روزی بیاید که از جاهای دیگر برای تحصیل به ایران بیایند). ب) اهمیت دانشگاه و دانشجو در بیانات امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب هم مانند امام راحل دانشگاه‌ها را مسئله مهم و ماندگار و اساسی کشور می دانند و برای جایگاه دانشگاه اهمیت فوق العاده ای قائل هستند. معظم له اهمیت دانشگاه، را به قدر اهمیت آینده کشور دانسته، می فرمایند:( اگر ما می‌خواهیم در آینده، یک کشور بزرگ، آباد، پیشرفته، مترقی، متمدن و دارای دو جناح مادی و معنوی باشیم، باید به دانشگاه بپردازیم). برگزاری جلسات متعدد و مختلف در طول سال و پرسش و پاسخ دانشجویان با رهبر انقلاب اهمیت عملی ایشان به مسئله دانشگاه و دانشجو را نشان می دهد. ارتباط مستمر و گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره با دانشجویان، سنت حسنه‌ای است که رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاکنون به آن پایبند بوده و همه مسئولان نظام را همواره به آن توصیه کرده‌اند. گفت‌وگو‌هایی سرشار از صمیمیت، دقت نظر، تنوع و صراحت. در ادامه گزیده‌ای از اهم این پرسش‌ و پاسخ‌ها که در آن‌ها به وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه پرداخته‌ شده است،منتشر می‌شود. دانشجوی موفّق چه دانشجویی است؟ به نظر من دانشجوی موفّق کسی است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و خوب به ورزش بپردازد. من برای دانشجوی موفّق، سه شاخص دارم. البته ممکن است یک جوان موفّق در خانه، معیارهای دیگری داشته باشد؛ یک کاسب موفّق، یک اداری موفّق، معیارهای دیگری داشته باشد؛ اما دانشجوی موفّق، به حیث دانشجویی، این است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‌ 77/2/22) عمده‌‌ترین وظیفه جوانان حزب‌‌الّلهی و انقلابی چیست؟ به نظر من، جوانان انقلابی دانشگاه - چون بحث دانشجو را داریم - سعی کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روی محیط خودشان، اثر فکری و روانی بگذارند. این شدنی است. یک جوان گاهی اوقات می‌تواند مجموعه پیرامونی خودش را - کلاس را، استاد را و حتّی دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسی‌کاری به‌‌دست نمی‌‌آید؛ با معنویت به‌دست می‌‌آید، با صفا به‌دست می‌‌آید، با استحکام رابطه با خدا به‌دست می‌‌آید. عزیزان من! رابطه با خدا را جدّی بگیرید. شما جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، برای شما خیلی لازم است. مبادا اینها را به حاشیه برانید. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران ‌ 77/2/22) وظیفه‌ی جنبش دانشجوئی در کنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟ جنبش دانشجوئی؛ یعنی دانشجوی متحرک، دانشجوی فعال؛ دانشجوئی که از نیروی فکر و توان جسمی و روحی خودش میخواهد برای پیشرفت استفاده کند؛ آیا فقط اینها مخاطبند؟ بلاشک نه. سنگین‌ترین مسئولیت بر عهده‌ی مسئولان و انواع نخبگان جامعه است؛ نخبگان علمی و نخبگان فکری و نخبگان سیاسی، لیکن جریان دانشجوئیِ فعال هم مسئولیت سنگینی دارد. یکی از مسئولیتهای جریان دانشجوئی، تلاش برای فهمیدن است؛ یعنی تفکر. من به نظرم میرسد یکی از کارهای لازم، تشکیل جلسات فکری وسیعی است که مجموعه‌ی دانشجوئی، همراه با مجموعه‌ی حوزوی، با برنامه‌ریزی خوب، میتواند به وجود بیاورد تا بنشینند درباره‌ی مسائل گوناگون فکر کنند. گسترش فکر و پراکندن فکرِ درست و صحیح میتواند همان ثمراتی را ببخشد که ما در زمینه‌های مسائل علم و فناوری و پیشرفت علوم از دانشجو توقع داریم؛ یعنی شکوفائی، آوردن حرف نو به میدان اندیشه، با یک حرکت صحیح و جهتگیری درست. یکی از کارها این است. یکی از کارها، مشخص کردن اصول است. ما اصولی داریم که باید از این اصول تخطی نشود. یعنی به نام فکرپردازی و اندیشه‌پردازی، از اصول انحراف پیدا نشود. اصول، شاخصهای راه صحیح و صراط مستقیم است. خطاست اگر اصول را به دیواره‌هائی تشبیه بکنیم که انسان از وسط این دیواره‌ها باید حرکت کند؛ نه، اصول شاخصند. یک راه مستقیمی وجود دارد، یک صراط مستقیمی هست که این، انسان را به هدف میرساند. این صراط مستقیم را باید شناخت، باید کشف کرد. هیچ کس در محدوده‌ی صراط مستقیم زندانی نشده. اجبار به پیمودن صراط مستقیم در هیچ کس نیست. این اصول کسی را اجبار نمیکند، الزام نمیکند، محدود نمیکند، بلکه این اصول انسان را هدایت میکند و به او میگوید که اگر چنانچه بر طبق این اصول حرکت کردی، به آن نتیجه‌ی مطلوب خواهی رسید؛ اگر از این اصول تخطی کردی، به هدف نخواهی رسید. آخر، اشکال بیراهه همین است. بیراهه، دو اشکال دارد: یک اشکال این است که انسان به سرمنزل مقصود نمیرسد؛ اشکال دیگر این است که وقت انسان تلف میشود؛ فرصتها از دست میرود. این کسانی که در طول این صد سال، صد و پنجاه سال اخیر در کشور ما داعیه‌ی اصلاح و پیشرفت و ترقی سر دادند و ما را حقاً و انصافاً به بیراهه کشاندند، این گناه بزرگ را انجام دادند؛ هم ما در طول این صد و پنجاه سال به مقصد نرسیدیم و عقب ماندیم، هم وقتمان تلف شد. چند نسل پی‌درپی باید بیایند، ضایع شوند، در این تیه(1) سرگردانی بروند و به نتیجه نرسند، تا یک وقت یک نسل متوجه بشود که اشتباه کرده‌اند؛ راه را برگردد، شروع کند از نو حرکت کردن. گناه آن کسانی که جوامع بشری را به بیراهه میکشانند، این است که وقت آنها و عمر آنها و فرصتهای آنها را ضایع میکنند. (دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب 87/7/7) آیا ما به عنوان سربازان انقلاب و فعالان جریانات دانشجویی انقلابی باید عینا از همان موضعی سخن بگوییم که رهبری معظم به اقتضای جایگاه رفیع ولایی و سکانداری کشتی انقلاب از آن سخن می گویند؟ میگویند آیا ما هم باید مثل رهبری موضع بگیریم یا نه؟ خوب، رهبری یک تکلیفی دارد، ما یک تکلیف دیگر داریم. ببینید، نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح میشود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌ای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام میشود؛ همینی است که من صریحاً اعلام میکنم. چند سال قبل که یک قتلی اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال کردند، تبلیغات کردند و گفتند اینها فتوا داشتند، دستور داشتند، و میخواستند یک جوری پای رهبری را میان بکشند، توی نماز جمعه گفتم: اگر من یک وقتی اعتقاد پیدا کنم که یک نفری واجب‌القتل است، این را توی نماز جمعه علنی خواهم گفت. نه جایز است، نه شایسته است که مواضع دیگری غیر از آنچه که رهبری به صورت علنی و صریح به عنوان مواضع خودش اعلام میکند، وجود داشته باشد؛ نه، همینی است که دارم میگویم. البته ممکن است کیفیت روزه گرفتن شما با بنده، نماز خواندن شما با بنده یک تفاوتهائی داشته باشد. خوب، شما جوانید، دانشجوئید؛ فعالیت دینی شما، فعالیت اجتماعی شما جوانانه است؛ با رفتار پیرمردانه‌ی پیرمردها طبعاً تفاوت پیدا میکند. از این تفاوتهای قهری و طبیعی نمیشود صرف‌نظر کرد.(بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1) در این اوضاع آشفته، وظیفه یک دانشجوی آگاه و آماده در مقابل جریانهای سیاسی مختلف چیست؟ درست فکر کردن، درست تحلیل کردن، تحلیل درست را به دیگران منتقل کردن و سعی در روشن و آگاه کردن کسی که فکر می‌کنید ناآگاه است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 82/02/22)‌ لطفاً نظر خود را در مورد آینده فعالیتهای سیاسی دانشجویان و سمت و سوی این حرکات بفرمایید؟ من سه، چهار سال قبل از این گفتم که دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ و بعد هم علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند، تعبیر تندی کردم. یک سال بعد از آن، یا همان وقتها، در یک اجتماع دانشجویی گفتم که اشتباه نکنید؛ من که می‌گویم فعّالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسؤولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را این‌گونه تعبیر می‌کنند. فکر می‌کنند فعّالیت سیاسی، یعنی سیاسیکاری! این، یک نوع سیاسیکاری و یک نوع تقلّب است که آدم تصوّر کند فعّالیت سیاسی در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحّاشی کردن و با اهانت کردن به این و آن حاصل می‌شود؛ نه. فعّالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست. این دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب می‌خورد و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحمّلش خیلی سخت است. بالاخره اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسی بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایی پیدا نمی‌کنند. عقیده من، هنوز هم همین است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‌ 77/2/22) اولویّتهای سیاسی، فرهنگی در دانشگاهها و راهکارهای صحیح حرکتهای دانشجویان مسلمان انقلابی را در رسیدن به آنها بیان فرمایید. به نظر من، اولویّتهای سیاسی امروز، نباید موضوعات را مشخّص کند؛ روشها را باید مشخّص کند؛ موضوعات خیلی تفاوتی نمی‌کند. به نظر من، بحثهای سیاسی دانشجویان خوب است. بحث کنند؛ منتها بحثهای جستجوگر و کاوشگر، نه بحثهای فرمایشی. ما مثلاً به بعضی از شخصیتها یا افراد یا مقاماتی که همه چیز را فرمایشی بیان می‌کنند، اعتراض می‌کنیم؛ اما بعد ناگهان می‌بینم که فلان دانشجو در یک گردهمایی، اجتماع کوچک یا بزرگ، یک فرمایش صادر می‌کند! اگر فرمایش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجویی باید باز، قابل کشش، قابل انعطاف، قابل کم و زیاد شدن باشد، تا در نتیجه قدرت تحلیل سیاسی دانشجو بالا برود. هدف بحثهای سیاسی دانشجویی باید همین باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند. در مورد مسائل فرهنگی هم همین‌طور است. حالا اگر وارد این بحث شویم، خیلی طول می‌کشد؛ اینها بحثهای طولانی است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‌‌ 77/2/22) امام فرمودند دانشجویان باید در مقابل انحرافات، شجاعانه بایستند. اگر ایستادگی دانشجو باعث اصلاح مسؤولان نشد، تکلیف چیست؟ چرا، عاملِ اصلاح خواهد شد. البته ایستادگی دانشجو معنایش این نیست که مبارزه مسلّحانه کند. انسان به مسؤول باید بگوید، تذکّر بدهد و بخواهد؛ این خواستن باید در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد، که بلاشک اثر می‌کند؛ ممکن نیست اثر نکند؛ بنده این را به‌صورت یک امر قطعی عرض می‌کنم. اگر روی این نکته دقّت کنید، خواهید دید امکان ندارد یک مجموعه چیزی را بخواهد و در نظامی مثل نظام ما - که نظام مردم‌سالاری و انتخاب است - تحقّق پیدا نکند؛ بالاخره تحقّق پیدا خواهد کرد.(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی‌ 82/02/22) بزرگترین آسیب و اشکال محتمل برای محیط دانشجوئی چیست؟ بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجوئی این است که دانشجو دچار محافظه‌کاری شود و حرفش را با ملاحظه‌ی موقع و مصلحت خیالی بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحتِ در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه‌دل، با یک آدم سیاسی‌کار باید در همین باشد؛ حرفتان را صریح بزنید؛ آنچه را که میزنید، از دل بزنید؛ و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید؛ راحت. این، به نظر من یکی از بهترین شاخصه‌های دانشجوئی است. (دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب 1387/7/7) بزرگترین مشکل دانشگاههای ما، جوّ جمود و تحجّر در حوزه علم و فرهنگ ناب اسلامی است. به نظر شما این جوّ جمود را چگونه می‌توان از بین برد؟ مطلب بسیار مهم و قابل توجّهی است. البته من در این‌که این بزرگترین مشکل ما باشد، تردید دارم؛ اما بلاشک جمود و تحجّر هرجا باشد، یک مشکل است و راه از بین بردنش هم این است که شما - که دانشجویان - هرچه می‌توانید به کیفیّت فکری خودتان در زمینه دانش و معرفت بیفزایید. هر یک نفر از شما، وقتی که اهل دانش، فرهنگ، فرزانگی، روشنفکری و فرهیختگی است، می‌تواند این مفاهیم را در عمل گسترش دهد؛ یعنی درست نقطه مقابل جوّ جمود و تحجّر. اگر بخواهیم با جمود بجنگیم، جنگ با جمود این‌گونه است؛ یعنی جنگ فرهنگی است. جنگ با جمود، جنگ شمشیری نیست؛ چون از مقوله فرهنگ است. تحجّر و جمود هم نوعی فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بایستی با روشهای فرهنگی با آن مقابله کرد. به نظر من، دانشجویان می‌توانند در این زمینه مؤثّر باشند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22) مقام معظم رهبری ضمن توصیه دانشجویان به این که دانشجو باید احساس سیاسی، درک سیاسی و تحلیل سیاسی داشته باشد، در خصوص استفاده ابزاری از دانشجو و جنبش دانشجویی می فرمایند:( باید مراقبت کرد که محیط دانشجویی، میدانی برای تاخت و تاز سیاست‌بازان حرفه‌ای نشود).(بصیرت،90/09/19 )
عنوان سوال:

منظور از اسلامی‌شدن دانشگاه چیست؟وظیفه‌ی جنبش دانشجوئی در کنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟


پاسخ:

منظور از اسلامی‌شدن دانشگاه چیست؟وظیفه‌ی جنبش دانشجوئی در کنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟

بدترین اشکال وارد بر محیط دانشجوئی این است که دانشجو دچار محافظه‌کاری شود و حرفش را با ملاحظه‌ی موقع و مصلحت خیالی بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحتِ در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه‌دل، با یک آدم سیاسی‌کار باید در همین باشد؛ حرفتان را صریح بزنید؛ ,...

الف) جایگاه دانشگاه و وظایف دانشجویان در اندیشه امام خمینی
رسالتی که دانشگاه در جهت اعتلای جامعه و سرنوشت یک کشور و ملت دارد بر هیچ کس پوشیده نیست. این نقش آفرینی تا آنجا دارای اهمیت است که بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) سال ها پیش از به پیروزی رسیدن انقلاب یعنی در همان سالهای اولیه آغاز نهضت اسلامی ( در دهه اول 1340) و در پی فرمان تشکیل دانشگاه اسلامی از سوی رژیم منحوس پهلوی با موضع گیری قاطع و آشکار و تشبیه تاسیس این دانشگاه به قرآن سرنیزه کردن در برابر امیرالمومنین(ع)، از ماهیت مزورانه این اقدام پرده برداشتند. ایشان دانشجو را عنصری تاثیرگذار در حیات سیاسی یک جامعه قلمداد می کردند و اساسی ترین نقش دانشجویان را ایجاد تحولات در عرصه سیاسی یک کشور می دانستند. از همین روی پیوسته آنها را به مبارزه علیه نظام حاکم تشویق کرده و تلاش برای پیشبرد نهضت اسلامی و کمک به مردم در ایجاد تحول و افشای نقشه های استعمار و دشمنان داخلی و خارجی را از اهم وظایف دانشجویان برمی شمردند.

پس از به پیروزی رسیدن انقلاب و تاسیس حکومت اسلامی دانشجو همیشه از جایگاهی تاثیرگذار در منظر پیرجماران برخوردار بود بطوری که امام خمینی(ره) دانشگاه را مرجعی برای انسان سازی می دانست و معتقد بود دانشجویان در دانشگاه می بایست از دو جهت تخصص و ایمان تربیت شوند تا به عنوان یک قشر تحصیل کرده محور روشنگری اجتماعی را بدست گیرند و در صورتی موفق خواهند شد که بتوانند آگاهی خود را در مسیر ارزشهای الهی به کار گرفته و خود را از دیگر اقشار جامعه بویژه روحانیون جدا نسازند. ایشان در بیانات خود در خصوص لزوم تعلیم تخصص ها در دانشگاه می فرمایند:

(اگر دانشگاه ها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را به دست می گیرند و سرپرستی می کنند.)

(مهم ترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکزعلمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد ومتخصصی است که شهامت مبارزه باجهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق بدر آمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند.) و(باید دانشگاه ها خودکفا شوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند.)

بنابراین ملاحظه می شود که امام خمینی(رحمت الله علیه)برای دانشگاه، دانشگاهیان و دانشجویان، پیامها و سخنانی بیان فرموده‌اند که اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزیه و تحلیل شوند، راه نجات یک ملت و کشور در دنیا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، این نجات محقق می‌شود.

نظر کلی امام خمینی(رحمت الله علیه)درخصوص دانشگاه ها، استادان و دانشجویان این است که مبداءِ همه تحولات و مقدرات یک کشور، دانشگاه است؛ و دانشگاه است که یک کشور را اصلاح یا تباه می‌کند؛ و لذا متذکر می‌شوند که (ما باید دانشگاه اسلامی داشته باشیم.)، بدین معنی که دانشگاه ها باید استقلال داشته باشند و وابسته به شرق و غرب نباشند. و این مسأله را به استادان و دانشجویان توجه می‌دهند که دانشگاه ها و درنهایت مملکت به‌دست اجانب و منفعت‌طلبان نیفتد. درضمن بیان می‌دارند که دانشگاه ها دو کار عمده دارند: یکی، تربیت و اصلاح انسانها؛ و دیگر، تربیت دانشمندان و متخصّصان. به‌نظر امام (رحمت الله علیه)هر دو کار باید در کنار یکدیگر انجام شود. در پایان، ضمن اشاره به توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تهیه امکانات و تشویق مخترعان و مکتشفان و متخصّصان متعهد، جوانان را به پایداری در تحقق این امور و ایستادگی دربرابر انحرافها از این اصول وامی‌دارند.

اهمیت دانشگاه

ایشان در بیانات متعدد خویش با عبارات گوناگون این مطلب را متذکر شده‌اند که (دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است). هم چنین در مواردی دیگر با بکارگیری اصطلاحات (مقدرات) و (سرنوشت)، دانشگاه را منشاءِ این مقدرات و سرنوشت می‌دانند و آن را در رأس امور می‌خوانند؛ از جمله: (مقدرات این مملکت، دست این دانشگاهی‌هاست)، (از دانشگاه [است که] باید سرنوشت یک ملت تعیین شود) و (دانشگاه که رأس امور هست و تقدیرات یک کشوری، مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست، باید جدیّت کنند که روی خودشان را از غرب و شرق برگردانند).

دانشگاه از دیدگاه امام خمینی(رحمت الله علیه)آن قدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت ازدست خواهد رفت. ایشان در جمله‌ای این اهمیت را گوشزد کرده‌اند: (اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است). بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهای موجود و هم منشاءِ اصلاح کشور است و بسته به اینکه دانشگاه ها، استادان و دانشجویان چه جهت‌گیریهایی داشته باشند، ثمرات آن نیز مشخص خواهد شد. امام خمینی (رحمت الله علیه)در کلامهای خود، به این دو جهت‌گیری کاملاً مجزا و مشخص، بطور صریح اشاره فرموده‌اند. درباره جهت‌گیری اوّل چنین اظهار می‌دارند: (امیدوارم احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاه شروع شده است). و در خصوص جهت‌گیری دوّم می‌فرمایند: (دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح شود، آن کشور اصلاح می‌شود). آنگاه در بیاناتی دیگر، این دو جهت‌گیری متضاد را در کنار هم قرار می‌دهند و نتیجه هر یک را گوشزد می‌کنند: (دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‌کند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب می‌زند) و در جای دیگر می‌فرمایند: (این افرادی که از دانشگاه می‌آیند، یا مخرّب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند) و (هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا می‌کند: وابستگی یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی، تابع تربیتهای دانشگاهی است).

پس اگر متولّیان دانشگاه افرادی خوب و صالح باشند، نسلهای حاضر و آینده درست تربیت می‌شوند و اگر افراد غیرصالح باشند، این نسلها نیز غیرصالح تربیت خواهند شد. از این جهت است که امام می‌فرمایند: (دانشگاه است که امور کشور را اداره می‌کند و دانشگاه است که نسلهای آینده و حاضر را تربیت می‌کند. و اگر چنان چه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست).

اسلامی‌شدن دانشگاه

اکنون که بر اساس بیانات امام خمینی(رحمت الله علیه)مشخص شد که منشاءِ همه تحولات و مقدرات کشور، دانشگاه است و این که با توّجه به جهت‌گیری خاصی که در دانشگاه گرفته می‌شود، تحولات و مقدرات نیز در دو جهت صلاح یا فساد شکل می‌گیرد، باید درپی یافتن راهی باشیم که این مقدرات و تحولات در مسیر صلاح صورت پذیرد که اگر چنین کنیم، کشور خود را تا همیشه بیمه کرده‌ایم. امام خمینی(رحمت الله علیه)می‌فرمایند: (اساتید دانشگاه بدانند که اگر چنان چه دانشگاه را بسازند، کشورشان را بیمه کرده‌اند تا آخر).

در اینجا ضروری است به این سؤال پاسخ داده شود که این ساخت و اصلاح دانشگاه چگونه باید صورت گیرد و راه آن چیست؟ امام(رحمت الله علیه)این مطلب را هم بدون پاسخ نگذاشته و راه آن را نشان داده‌اند. ایشان تنها راه را اسلامی‌شدن دانشگاه ها می‌دانند؛ و در این‌باره می‌فرمایند: ما (باید این مسأله را دنبال کنیم که دانشگاه اسلامی شود تا برای کشور ما مفید گردد) و نیز در جمله‌ای دیگر می‌فرمایند: (باید قبل از هر چیز دانشگاه اسلامی باشد. برای اینکه کشور هر چه صدمه خورده است، از کسانی بوده که اسلام را نمی‌شناخته‌اند).

منظور از اسلامی‌شدن دانشگاه چیست؟

با این بیان، آنچه به ذهن خواننده و شنونده خطور می‌کند، این است که با توجه به برداشتهای مختلفی که در این خصوص وجود دارد، منظور از اسلامی و دانشگاه اسلامی چیست؟ امام خمینی (رحمت الله علیه)به این مطلب هم پاسخ داده و دانشگاه اسلامی را با بیانی خاص تبیین کرده‌اند: (معنی اسلامی‌شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند، و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند. و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم). و در جمله‌ای دیگر نیز به مسأله استقلال اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: (باید دانشگاه ها بیدار شوند. باید از همین دبستان تا آن آخر دانشگاه از این افکار غرب‌زده تهی بشوند، و شرق روی پای خودش بایستد).

در جمله اخیر، ضمن اینکه ممکن است (شرق) را به‌معنای کشورهای کمونیست قلمداد کنیم، می‌توانیم به این نتیجه هم برسیم که منشاءِ اصلی فسادها، ناشی از غرب و غرب زدگی است که شرق به مفهوم عام را که شامل کلیه کشورهای غیرغربی است، نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. پس باید از چنین فرهنگی دوری جست. به همین دلیل است که امام(رحمت الله علیه)در جایی دیگر، از کشور و رژیمی نام می‌برند که مظهر این غرب جهانخوار و چپاولگر است و به عبارتی شیطان بزرگ است؛ و روشنفکران و متفکران دانشگاهی را از این موضوع آگاه می‌فرمایند؛ و اظهار می‌دارند: (گویندگان و روشنفکران و متفکران و دانشگاهیان و دانشمندان، همه توان خود را صرف قطع امید از دشمن اصلی ما امریکا کنند).

بنابراین، از دیدگاه امام خمینی (رحمت الله علیه)معنی (اسلامی‌شدن)، (استقلال) است؛ و استقلال یعنی عدم وابستگی به مظاهر استکبار، چپاولگری، جهانخواری و فساد و به عبارتی دیگر، داشتن استقلال فکری برمبنای اصول و عقاید اسلامی. پس کلیه عوامل دخیل در دانشگاه ها، خصوصا استادان، باید به این نکته توجه داشته باشند و در راه قطع وابستگی و کسب استقلال و درنهایت اسلامی‌شدن دانشگاه ها بکوشند.

خودباوری و اتکا به‌خود

به این ترتیب، باید قید و بندها و دلبستگی به غرب و یا مظاهرِ دیگرِ شبیه به آن را رها کنیم و از آنها آزاد شویم. امّا ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند: بعد از قطع این رابطه، چه می‌شود؟ آیا پس از آن، در خلأ، تنهایی، بی‌یاوری و بدبختی قرار نخواهیم گرفت؟ آیا همه چیزمان نابود نخواهد شد و به هلاکت نخواهیم افتاد؟ برای رهایی از این ذهنیت که ممکن است در افکار برخی از مردم، بویژه استادان و دانشجویان، رسوخ کند باید برای این سؤالها پاسخی یافت. آن پاسخ، براساس گفته‌های امام (رحمت الله علیه)(خودباوری) و (اتکا به خود) و (خویشتن‌یابی) است؛ که خلاءِ موجود را به بهترین وجهی پر خواهد کرد. ایشان در خطاب به دانشجویان می‌فرمایند: (شما دانشجویان عزیز! خودتان درصدد این باشید که از غرب‌زدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. گمشده شما، خودتان هستید). امّا این خود را چگونه می‌توان پیدا کرد؟ و آیا چگونه‌بودن و چگونه‌شدن، خودپیدا کردن است؟

طبیعتا اصطلاح (خود را یافتن) باید مفهومی خاص داشته باشد. آنچنان (خودی) که نه تنها جایگزین خلأ و قطع وابستگی شود، بلکه حالتی رشدیابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترین وجه بسازد و آنها را از جهات مادی و معنوی، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقی برساند.

راه حل

از بیانات امام(رحمت الله علیه)می‌توان به این نتیجه رسید که این (خود را یافتن) و (متکی به خود بودن) باید در دو جهت مختلف، امّا در کنار هم، جامه عمل بپوشد. یکی از این دو جهت، دانشمند و متخصص‌شدن افراد و تهیه و توسعه ابزارهای رسیدن به این مرحله است؛ و جهت دیگر، ساخته‌شدن افراد ازحیث معنوی و انسانی است. این دو جهت، به‌خوبی و صراحت در بیانات مختلف امام(رحمت الله علیه)مشخص شده است.

جهت اول (تخصّص)

در راستای جهت اول می‌فرمایند: (اگر دانشگاه ها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت‌طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را بدست می‌گیرند و سرپرستی می‌کنند). در بیانی دیگر اظهار می‌دارند: (مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه‌جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق بدر آمده و نشان داده‌اند که می‌توانند کشور را روی پای خود نگه‌دارند). و نیز می‌فرمایند: (باید دانشگاه ها خودکفا شوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند).

پس ملاحظه می‌شود که در یک کشور اسلامی، از یک سو باید افراد به فکر متخصص و دانشمندشدن بیفتند و در این راه بکوشند و از سوی دیگر دولت نیز وسایل و امکانات چنین کاری را به انحای مختلف فراهم آورد و با هدایت و تشویق لازم، کارها را جهت دهد.اگر چنین اقدامی صورت نگیرد و دانشگاه ها در این راستا عمل نکنند، دوباره کشور به اجانب منفعت‌طلب وابسته می‌شود و آنها زمام امور علمی، اقتصادی و بالأخره سیاسی و فرهنگی ما را دردست می‌گیرند. امّا این جهت و این کارها برای (خودشدن) و (خود را یافتن) کافی نیست، بلکه باید با عامل دوم ترکیب شوند و در کنار هم به پیش روند.

جهت دوم (انسان‌سازی)

عامل دوم، همان گونه که ذکر شد، ساخته‌شدن افراد از جهات معنوی، انسانی و خدایی است. از این رو است که امام خمینی (رحمت الله علیه)با نگرشی ژرف به ابعاد گوناگون، از جمله به این مسأله توجه کرده و با کلامهای گوهربار خود راه را نشان داده‌اند.ایشان درخصوص عامل و جهت دوم می‌فرمایند: (شما دانشگاهیها کوشش کنید که انسان درست کنید؛ اگر انسان درست کردید، مملکت خودتان را نجات می‌دهید)، (دانشگاه باید مرکز درست‌کردن انسان باشد)، (دانشگاه ها را مرکز تربیت قرار دهید؛ علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد، مضرّ است)، (دانشگاه را باید شما رو به خدا بیرید، رو به معنویت ببرید. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود)؛ و بالأخره در فرازی دیگر، با اشاره به هر دو عامل تخصص و تعهد در کنار هم، می‌فرمایند: (اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد، یعنی در کنار تحصیلات، تهذیب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها می‌توانند به سعادت برسانند).پس ملاحظه می‌شود که امام خمینی(رحمت الله علیه)در این مجموعه از بیانات، ضمن اشاره به اینکه دانشگاه باید مرکز تربیت، انسان‌سازی و خداجویی باشد، کسب تخصص را هم لازم می‌شمرند. نپرداختن به چنین موضوعی را باعث نابودی کشور ذکر می‌کنند و متخصص غیرمتعهد و فاقد تربیت انسانی را به حال کشور مضرّ می‌دانند.

جدیت و فداکاری

امّا روشن است که رسیدن به این دو عامل و جهت، یعنی تخصص و تعهد، به‌آسانی صورت نمی‌گیرد و به کار و تلاش جدی استادان و دانشجویان و همه دست اندرکاران و متفکران دلسوز و هنرمندان دردمند نیاز دارد؛ که هر یک، بویژه دانشگاهیان، باید از یک سو به این تلاش و جدّیت دست زنند و متحمل سختیها و ناراحتیها شوند و از سویی دیگر، با شناخت موانع و مشکلات، در صدد مبارزه با آن موانع و حل مشکلات برآیند. از این جهت است که امام عزیز بکارگیری این کوشش و تلاش را متذکر می‌شوند و آن را لازم می‌شمارند. ایشان در جایی می‌فرمایند: (جدیّت و فداکاری لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود)؛ و در جایی دیگر به این تلاش و کوشش ارج می‌نهند و بر فداکاران و تلاشگران درود می‌فرستند: (سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرافرازی و اعتلای کشور، کشور عزیز اسلامی کوشا، و در رسیدن به هدفهای انسانی اسلامی از هیچ زحمت و کوششی دریغ ندارند).

مانع اصلی و راه‌حل آن

امّا برای رسیدن به دانشگاه اسلامی با تعریفی که پیشتر با توجّه به بیانات امام (رحمت الله علیه)ارائه شد، باید متذکر شد که این تلاش و جدّیت شامل شناخت موانع و مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد و نیز راه مقابله با آنها هم می‌شود. امام خمینی(رحمت الله علیه)با ریزبینی دقیق، موانع موجود بر سر راه را یادآور می‌شوند و توصیه‌ها و رهنمودهای خود را برای مقابله با آنها ارایه می‌دهند. ایشان در زمینه شناخت یکی از موانع می‌فرمایند: (اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است، از دست همین روشنفکران دانشگاه‌رفته‌ای [است] که همیشه خود را بزرگ می‌دیدند و می‌بینند). هم چنین در جمله‌ای دیگر، ضمن اشاره به موانع دیگر، راه برخورد و مقابله با آنها را نشان می‌دهند. ایشان می‌فرمایند: (به همه نسلهای ملل توصیه می‌کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم‌ساز، دانشگاه ها را از انحراف و غرب و شرق‌زدگی حفظ و پاسداری کنند). سپس بیان می‌دارند: (برای همیشه نگذاریم دانشگاه ها به انحراف کشیده شوند؛ و هرجا انحرافی بچشم خورد، با اقدام سریع در رفع آن بکوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحله اوّل با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه ها و دانشسراها انجام گیرد).

ایشان بویژه در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود در این مورد تأکید می‌ورزند و بر ملت ایران و نیز دولت جمهوری اسلامی تکلیف می‌کنند که جلوی نفوذ عناصر فاسد وابسته به شرق و غرب را از ابتدا بگیرند تا بعدا مشکلی پیش نیاید. بیان صریح ایشان در این باره چنین است: ( ... و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود).

از بیانات امام(رحمت الله علیه)نتیجه‌گیری می‌شود که از (موانع) رشد و استقلال دانشگاه ها و اتّکا به خود و خودکفایی، نفوذ آن دسته از افکار غربی و شرقی است که باعث می‌شوند ملت ما، بویژه دانشگاهیان، به دنباله‌روی از آن افکار و بیگانگی از خود و درنتیجه تسلیم دربرابر خواسته‌ها و منافع مستکبران کشانده شوند و هدف این است که آن افکار را بر اقتصاد، فرهنگ و سیاست ما مسلط کنند و ما را از خویشتن خویش و استقلال و خوداتّکایی خالی سازند تا همواره چشممان درپی آنها باشد و اهداف و آمال و آرزوهایمان را در وجود آنها و در تسلط و رهبری آنها بر خود جستجو کنیم.

رسوخ چنین افکاری از زبان استادان و یا برخی از گروههای دانشجویی، زمینه انحراف دانشگاه ها را که عامل کلیه تحولات و مقدّرات یک کشور است، فراهم می‌آورد و باعث تشنج و ناآرامیها در دانشگاه ها می‌شود. خاصه آن که چنین افکاری با نقاب آزادی‌خواهی و تمدن‌گرایی مطرح می‌شوند و در ارزشهای اسلامی، فرهنگی و اصولی ملت به اشکال گوناگون تزلزل و تخریب ایجاد می‌کنند.

وجود آرامش در دانشگاه

طبیعی است که در چنین جوّ ناآرام و زهرآگینی، استادان و متفکران اسلامی بسختی می‌توانند به تربیت صحیح دانشجویان در دو جهت تخصص و تهذیب بپردازند. از این جهت است که امام خمینی(رحمت الله علیه)می‌فرمایند (اگر آرامش در دانشگاه و در محیط های تعلیمی نباشد، چطور امکان دارد که متفکران افکار خودشان را به جوانان ما صادر کنند و مغزهای آنها را متفکر و متخصص بار بیاورند؟)بنابراین، برای رشد افکار و رسیدن به اهداف یک دانشگاه خوب و اسلامی، نیاز به آرامش است؛ و اگر افکار و عقاید گوناگون متعددی وجود دارند که طبیعتا وجود دارند و عدّه‌ای می‌خواهند آنها را مطرح کنند، باید محیط مناسبی ترتیب داده شود تا بیان‌کنندگان آن افکار و عقاید، ضمن طرح مواضع دقیق خود از لحاظ مکتب و عقیده، در محیطی آرام و با حضور متفکران اسلامی، به صحبت و بحث های علمی بپردازند.

نمونه‌شدن دانشگاه برای ملل دیگر

به هرحال، امام عزیز و مهربان، بسان پدری دلسوز و آگاه، ضمن روشن کردن همه جوانب مربوط، در نهایت آرزو و دعا می‌کنند که دانشگاهی مفید برای ملت داشته باشیم؛ آن چنان دانشگاهی که مرکز تخصص علمی و انسان‌سازی باشد، که نه تنها از کشورهای اسلامی بلکه از ملتهای دیگر نیز برای تحصیل به دانشگاه های ما بیایند.محتوای پیام مذکور در دو جمله از بیانات ایشان متجلّی است؛ آنجا که می‌فرمایند: (امیدوارم دانشگاهی داشته باشیم که به درد ملت بخورد) و این که (انشاءاللّه روزی بیاید که از جاهای دیگر برای تحصیل به ایران بیایند).

ب) اهمیت دانشگاه و دانشجو در بیانات امام خامنه ای

رهبر معظم انقلاب هم مانند امام راحل دانشگاه‌ها را مسئله مهم و ماندگار و اساسی کشور می دانند و برای جایگاه دانشگاه اهمیت فوق العاده ای قائل هستند. معظم له اهمیت دانشگاه، را به قدر اهمیت آینده کشور دانسته، می فرمایند:( اگر ما می‌خواهیم در آینده، یک کشور بزرگ، آباد، پیشرفته، مترقی، متمدن و دارای دو جناح مادی و معنوی باشیم، باید به دانشگاه بپردازیم).

برگزاری جلسات متعدد و مختلف در طول سال و پرسش و پاسخ دانشجویان با رهبر انقلاب اهمیت عملی ایشان به مسئله دانشگاه و دانشجو را نشان می دهد. ارتباط مستمر و گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره با دانشجویان، سنت حسنه‌ای است که رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاکنون به آن پایبند بوده و همه مسئولان نظام را همواره به آن توصیه کرده‌اند. گفت‌وگو‌هایی سرشار از صمیمیت، دقت نظر، تنوع و صراحت. در ادامه گزیده‌ای از اهم این پرسش‌ و پاسخ‌ها که در آن‌ها به وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه پرداخته‌ شده است،منتشر می‌شود.

دانشجوی موفّق چه دانشجویی است؟

به نظر من دانشجوی موفّق کسی است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و خوب به ورزش بپردازد. من برای دانشجوی موفّق، سه شاخص دارم. البته ممکن است یک جوان موفّق در خانه، معیارهای دیگری داشته باشد؛ یک کاسب موفّق، یک اداری موفّق، معیارهای دیگری داشته باشد؛ اما دانشجوی موفّق، به حیث دانشجویی، این است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند.

(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‌ 77/2/22)

عمده‌‌ترین وظیفه جوانان حزب‌‌الّلهی و انقلابی چیست؟

به نظر من، جوانان انقلابی دانشگاه - چون بحث دانشجو را داریم - سعی کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روی محیط خودشان، اثر فکری و روانی بگذارند. این شدنی است. یک جوان گاهی اوقات می‌تواند مجموعه پیرامونی خودش را - کلاس را، استاد را و حتّی دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسی‌کاری به‌‌دست نمی‌‌آید؛ با معنویت به‌دست می‌‌آید، با صفا به‌دست می‌‌آید، با استحکام رابطه با خدا به‌دست می‌‌آید. عزیزان من! رابطه با خدا را جدّی بگیرید. شما جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، برای شما خیلی لازم است. مبادا اینها را به حاشیه برانید. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران ‌ 77/2/22)

وظیفه‌ی جنبش دانشجوئی در کنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟

جنبش دانشجوئی؛ یعنی دانشجوی متحرک، دانشجوی فعال؛ دانشجوئی که از نیروی فکر و توان جسمی و روحی خودش میخواهد برای پیشرفت استفاده کند؛ آیا فقط اینها مخاطبند؟ بلاشک نه. سنگین‌ترین مسئولیت بر عهده‌ی مسئولان و انواع نخبگان جامعه است؛ نخبگان علمی و نخبگان فکری و نخبگان سیاسی، لیکن جریان دانشجوئیِ فعال هم مسئولیت سنگینی دارد. یکی از مسئولیتهای جریان دانشجوئی، تلاش برای فهمیدن است؛ یعنی تفکر.

من به نظرم میرسد یکی از کارهای لازم، تشکیل جلسات فکری وسیعی است که مجموعه‌ی دانشجوئی، همراه با مجموعه‌ی حوزوی، با برنامه‌ریزی خوب، میتواند به وجود بیاورد تا بنشینند درباره‌ی مسائل گوناگون فکر کنند. گسترش فکر و پراکندن فکرِ درست و صحیح میتواند همان ثمراتی را ببخشد که ما در زمینه‌های مسائل علم و فناوری و پیشرفت علوم از دانشجو توقع داریم؛ یعنی شکوفائی، آوردن حرف نو به میدان اندیشه، با یک حرکت صحیح و جهتگیری درست. یکی از کارها این است.

یکی از کارها، مشخص کردن اصول است. ما اصولی داریم که باید از این اصول تخطی نشود. یعنی به نام فکرپردازی و اندیشه‌پردازی، از اصول انحراف پیدا نشود. اصول، شاخصهای راه صحیح و صراط مستقیم است. خطاست اگر اصول را به دیواره‌هائی تشبیه بکنیم که انسان از وسط این دیواره‌ها باید حرکت کند؛ نه، اصول شاخصند. یک راه مستقیمی وجود دارد، یک صراط مستقیمی هست که این، انسان را به هدف میرساند. این صراط مستقیم را باید شناخت، باید کشف کرد. هیچ کس در محدوده‌ی صراط مستقیم زندانی نشده. اجبار به پیمودن صراط مستقیم در هیچ کس نیست. این اصول کسی را اجبار نمیکند، الزام نمیکند، محدود نمیکند، بلکه این اصول انسان را هدایت میکند و به او میگوید که اگر چنانچه بر طبق این اصول حرکت کردی، به آن نتیجه‌ی مطلوب خواهی رسید؛ اگر از این اصول تخطی کردی، به هدف نخواهی رسید. آخر، اشکال بیراهه همین است. بیراهه، دو اشکال دارد: یک اشکال این است که انسان به سرمنزل مقصود نمیرسد؛ اشکال دیگر این است که وقت انسان تلف میشود؛ فرصتها از دست میرود.

این کسانی که در طول این صد سال، صد و پنجاه سال اخیر در کشور ما داعیه‌ی اصلاح و پیشرفت و ترقی سر دادند و ما را حقاً و انصافاً به بیراهه کشاندند، این گناه بزرگ را انجام دادند؛ هم ما در طول این صد و پنجاه سال به مقصد نرسیدیم و عقب ماندیم، هم وقتمان تلف شد. چند نسل پی‌درپی باید بیایند، ضایع شوند، در این تیه(1) سرگردانی بروند و به نتیجه نرسند، تا یک وقت یک نسل متوجه بشود که اشتباه کرده‌اند؛ راه را برگردد، شروع کند از نو حرکت کردن. گناه آن کسانی که جوامع بشری را به بیراهه میکشانند، این است که وقت آنها و عمر آنها و فرصتهای آنها را ضایع میکنند. (دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب 87/7/7)

آیا ما به عنوان سربازان انقلاب و فعالان جریانات دانشجویی انقلابی باید عینا از همان موضعی سخن بگوییم که رهبری معظم به اقتضای جایگاه رفیع ولایی و سکانداری کشتی انقلاب از آن سخن می گویند؟

میگویند آیا ما هم باید مثل رهبری موضع بگیریم یا نه؟ خوب، رهبری یک تکلیفی دارد، ما یک تکلیف دیگر داریم. ببینید، نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح میشود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌ای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام میشود؛ همینی است که من صریحاً اعلام میکنم.

چند سال قبل که یک قتلی اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال کردند، تبلیغات کردند و گفتند اینها فتوا داشتند، دستور داشتند، و میخواستند یک جوری پای رهبری را میان بکشند، توی نماز جمعه گفتم: اگر من یک وقتی اعتقاد پیدا کنم که یک نفری واجب‌القتل است، این را توی نماز جمعه علنی خواهم گفت. نه جایز است، نه شایسته است که مواضع دیگری غیر از آنچه که رهبری به صورت علنی و صریح به عنوان مواضع خودش اعلام میکند، وجود داشته باشد؛ نه، همینی است که دارم میگویم. البته ممکن است کیفیت روزه گرفتن شما با بنده، نماز خواندن شما با بنده یک تفاوتهائی داشته باشد. خوب، شما جوانید، دانشجوئید؛ فعالیت دینی شما، فعالیت اجتماعی شما جوانانه است؛ با رفتار پیرمردانه‌ی پیرمردها طبعاً تفاوت پیدا میکند. از این تفاوتهای قهری و طبیعی نمیشود صرف‌نظر کرد.(بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1)

در این اوضاع آشفته، وظیفه یک دانشجوی آگاه و آماده در مقابل جریانهای سیاسی مختلف چیست؟

درست فکر کردن، درست تحلیل کردن، تحلیل درست را به دیگران منتقل کردن و سعی در روشن و آگاه کردن کسی که فکر می‌کنید ناآگاه است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 82/02/22)‌

لطفاً نظر خود را در مورد آینده فعالیتهای سیاسی دانشجویان و سمت و سوی این حرکات بفرمایید؟

من سه، چهار سال قبل از این گفتم که دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ و بعد هم علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند، تعبیر تندی کردم. یک سال بعد از آن، یا همان وقتها، در یک اجتماع دانشجویی گفتم که اشتباه نکنید؛ من که می‌گویم فعّالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسؤولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را این‌گونه تعبیر می‌کنند. فکر می‌کنند فعّالیت سیاسی، یعنی سیاسیکاری! این، یک نوع سیاسیکاری و یک نوع تقلّب است که آدم تصوّر کند فعّالیت سیاسی در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحّاشی کردن و با اهانت کردن به این و آن حاصل می‌شود؛ نه. فعّالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست. این دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب می‌خورد و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحمّلش خیلی سخت است. بالاخره اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسی بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایی پیدا نمی‌کنند. عقیده من، هنوز هم همین است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‌ 77/2/22)

اولویّتهای سیاسی، فرهنگی در دانشگاهها و راهکارهای صحیح حرکتهای دانشجویان مسلمان انقلابی را در رسیدن به آنها بیان فرمایید.

به نظر من، اولویّتهای سیاسی امروز، نباید موضوعات را مشخّص کند؛ روشها را باید مشخّص کند؛ موضوعات خیلی تفاوتی نمی‌کند. به نظر من، بحثهای سیاسی دانشجویان خوب است. بحث کنند؛ منتها بحثهای جستجوگر و کاوشگر، نه بحثهای فرمایشی. ما مثلاً به بعضی از شخصیتها یا افراد یا مقاماتی که همه چیز را فرمایشی بیان می‌کنند، اعتراض می‌کنیم؛ اما بعد ناگهان می‌بینم که فلان دانشجو در یک گردهمایی، اجتماع کوچک یا بزرگ، یک فرمایش صادر می‌کند! اگر فرمایش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجویی باید باز، قابل کشش، قابل انعطاف، قابل کم و زیاد شدن باشد، تا در نتیجه قدرت تحلیل سیاسی دانشجو بالا برود. هدف بحثهای سیاسی دانشجویی باید همین باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند. در مورد مسائل فرهنگی هم همین‌طور است. حالا اگر وارد این بحث شویم، خیلی طول می‌کشد؛ اینها بحثهای طولانی است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‌‌ 77/2/22)

امام فرمودند دانشجویان باید در مقابل انحرافات، شجاعانه بایستند. اگر ایستادگی دانشجو باعث اصلاح مسؤولان نشد، تکلیف چیست؟

چرا، عاملِ اصلاح خواهد شد. البته ایستادگی دانشجو معنایش این نیست که مبارزه مسلّحانه کند. انسان به مسؤول باید بگوید، تذکّر بدهد و بخواهد؛ این خواستن باید در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد، که بلاشک اثر می‌کند؛ ممکن نیست اثر نکند؛ بنده این را به‌صورت یک امر قطعی عرض می‌کنم. اگر روی این نکته دقّت کنید، خواهید دید امکان ندارد یک مجموعه چیزی را بخواهد و در نظامی مثل نظام ما - که نظام مردم‌سالاری و انتخاب است - تحقّق پیدا نکند؛ بالاخره تحقّق پیدا خواهد کرد.(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی‌ 82/02/22)

بزرگترین آسیب و اشکال محتمل برای محیط دانشجوئی چیست؟

بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجوئی این است که دانشجو دچار محافظه‌کاری شود و حرفش را با ملاحظه‌ی موقع و مصلحت خیالی بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحتِ در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه‌دل، با یک آدم سیاسی‌کار باید در همین باشد؛ حرفتان را صریح بزنید؛ آنچه را که میزنید، از دل بزنید؛ و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید؛ راحت. این، به نظر من یکی از بهترین شاخصه‌های دانشجوئی است. (دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب 1387/7/7)

بزرگترین مشکل دانشگاههای ما، جوّ جمود و تحجّر در حوزه علم و فرهنگ ناب اسلامی است. به نظر شما این جوّ جمود را چگونه می‌توان از بین برد؟

مطلب بسیار مهم و قابل توجّهی است. البته من در این‌که این بزرگترین مشکل ما باشد، تردید دارم؛ اما بلاشک جمود و تحجّر هرجا باشد، یک مشکل است و راه از بین بردنش هم این است که شما - که دانشجویان - هرچه می‌توانید به کیفیّت فکری خودتان در زمینه دانش و معرفت بیفزایید. هر یک نفر از شما، وقتی که اهل دانش، فرهنگ، فرزانگی، روشنفکری و فرهیختگی است، می‌تواند این مفاهیم را در عمل گسترش دهد؛ یعنی درست نقطه مقابل جوّ جمود و تحجّر. اگر بخواهیم با جمود بجنگیم، جنگ با جمود این‌گونه است؛ یعنی جنگ فرهنگی است. جنگ با جمود، جنگ شمشیری نیست؛ چون از مقوله فرهنگ است. تحجّر و جمود هم نوعی فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بایستی با روشهای فرهنگی با آن مقابله کرد. به نظر من، دانشجویان می‌توانند در این زمینه مؤثّر باشند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22)

مقام معظم رهبری ضمن توصیه دانشجویان به این که دانشجو باید احساس سیاسی، درک سیاسی و تحلیل سیاسی داشته باشد، در خصوص استفاده ابزاری از دانشجو و جنبش دانشجویی می فرمایند:( باید مراقبت کرد که محیط دانشجویی، میدانی برای تاخت و تاز سیاست‌بازان حرفه‌ای نشود).(بصیرت،90/09/19 )





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین