سوالی که این روزها مطرح است این است که دین مردم فلسطین چیست؟ چه شاخه ای از سنی هستند؟ در اینجا گفته شده که ناصبیون وجود ندارند اما این کمی جای سوال دارد آیا واقعا آنها شیعه کش هستند؟ حضرت علی(ع) با
سوالی که این روزها مطرح است این است که دین مردم فلسطین چیست؟ چه شاخه ای از سنی هستند؟ در اینجا گفته شده که ناصبیون وجود ندارند اما این کمی جای سوال دارد آیا واقعا آنها شیعه کش هستند؟ حضرت علی(ع) با دانشجوی گرامی ، با توجه به اهمیت موضوع ، پاسخ را در دو بخش مورد بررسی قرار می دهیم : یکم. مذهب مسلمانان فلسطین بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقاً، ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است. در مورد شافعی بودن مردم فلسطین می توانید به این منبع رجوع کنید: (الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهنی، ج 2، ص 124) جالب اینجاست که در میان فرقه های چهارگانه اهل سنت، نزدیک ترین فرقه به تشیع از نظر علاقه و احترام به اهل بیت و احکام فقهی، همین فرقه شافعی است. در مورد شبهه ناصبی بودن مردم فلسطین، شهید مطهری در سال 1349 سخنانی داشته اند که در ادامه آن را می خوانیم: (یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است‌، یک وقتی دیدم یک کسی می‌گفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی‌ یعنی دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که‌ خلیفه بلا فصل را ابوبکر می‌داند و علی علیه السلام را خلیفه چهارم می‌داند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است‌. می‌گوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب‌ کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم می‌داند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن می‌دارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمی‌توانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی می‌آید می‌گوید این‌ فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی می‌گوید. این به آن می‌گوید، او هم یک‌ جای دیگر تکرار می‌کند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه‌ یهودیها قرار می‌گیرند. هیچ فکر نمی‌کنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کرده‌اند. در هر جایی یک حرف جعل می‌کنند برای اینکه احساس همدردی‌ نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. می‌دانند مردم ایران شیعه‌اند و شیعه‌ دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه‌ احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل می‌کنند. در صورتی که‌ ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد می‌دیدیم، یکی‌ از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت‌ من شیعه هستم، این رفقایم سنی‌اند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان می‌گفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم‌. همین لیلا خالد(چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیما ربایی شرکت داشت) معروف، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش‌ در مصر گفته من شیعه‌ام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور می‌کند و می‌گوید: شما پخش کنید که اینها ناصبی‌اند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین می‌گویند، شنیدید وظیفه‌تان چیست.)( شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد4، پاورقی صفحه 32) ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور می‌کند و می‌گوید: شما پخش کنید که اینها ناصبی‌اند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین می‌گویند، شنیدید وظیفه‌تان چیست.)(همان) در میان خبرهای منتشر شده از تهاجم رژیم صهیونیستی، خبری بود که دقت در آن نشان دهنده علاقه مندی مردم فلسطین به اهل بیت پیامبر است: بمباران مسجد علی ابن ابی طالب واقع در محله الزیتون شهر غزه توسط جنگنده های اسرائیلی در روز 10 دی 87 حال مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی می توانند هم نسبت به اهل بیت جسارت داشته باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟! همچنین در کنار مسجد امام علی ابن ابی طالب شهر غزه، مساجد دیگری نیز به نام اهل بیت وجود دارد ؛ مسجد (الامام علی ابن ابی طالب) واقع در نابلس ؛ این مسجد در حواره از توابع شهر نابلس، در کرانه باختری رود اردن واقع شده است. مسجد فاطمة الزهراء(س( ؛ حداقل 2 مسجد با این نام در فلسطین وجود دارد. یکی در قریه ارتاح، واقع در جنوب طولکرم و دیگری درشهر نابلس. مسجد (الحسین بن علی) واقع در نوار غزه و الخلیل! حداقل 2 مسجد به این نام در فلسطین وجود دارد: 1- یکی در حی الصبرةواقع در نوار غزه. 2- مسجد (حسین بن علی) دیگر، در خیابان (عین سارة) شهر الخلیل واقع شده است. نگاه شافعی درباره اهل بیت(ع) :در میان رهبران مذاهب اسلامی امام شافعی بیش از دیگران ارادت قلبی خود را نسبت به خاندان اهل بیت علیه‌السلام به ویژه علی علیه‌السلام و حسین علیه‌السلام ابراز داشته است. شافعیان به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهل بیت به ویژه امام حسین علیه‌السلام ارادت ویژه دارند. علاقه امام شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هر چه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان علی ابن ابی‌طالب علیه‌السلام شده است. شافعی همچنان که درباره علی علیه‌السلام اشعار نغز و پرمغزی سروده درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. امام شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد می‌باشد، اشعار بسیاری در فضائل اهل بیت سروده است. او همچون سایر ائمه اهل سنت در ابراز ارادت خود نسبت به خاندان پیامبر‌‌ صلی‌ الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ نکرد و حتی از اینکه او را به خاطر این ارادتمندی رافضی خوانند ابا نکرد . او معتقد است که محبت خاندان رسالت حکم واجبی است که خداوند در قرآن دستور داده و برای نشان بزرگی و فضیلت ایشان همین کافی است که اگر کسی بر آنها در نماز و سلام و صلوات نفرستد نمازش ادا نخواهد شد. ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت پیامبر‌‌ چنان بود که بر خی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و حتی جهت محاکمه به بغداد برده شد. او معتقد بود که ارادت به خاندان علی علیه‌السلام را باید علنی و آشکار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور کرد که رفض را در دوستی علی و فاطمه و فرزندان آن دو می‌داند و یا ناصبی‌گری را در دوستی ابوبکر و عمر علیه‌السلام. به اعتقاد او جریان رافضی‌گری و ناصبی‌گری که دوستی و دشمنی افراطی را در حق علی علیه‌السلام دنبال می‌کردند نادرست است. یعنی انسان مومن به خدا و رسولش کسی است که محبت اهل بیت را آشکار کند. تقسیم بندی مسلمانان به رافضی و ناصبی تقسیم بندی مطرودی است و افرادی که مسلمانان را به این دو دسته تقسیم می‌کنند قطعاً مجرم و گناهکارند زیرا محبت علی و خاندانش از اصول دین اسلام است و اگر کسی چنین امری را آشکار کند به اصل اسلام عمل کرده و به ایمان خویش استحکام بخشیده است.( ر.ک : سیمای علی از منظر اهل سنت، 176) از سوی دیگر بسیاری از مردم مسلمان فلسطین شیعه می باشند که همواره ارتباط خود با لبنان به عنوان یکی از مراکز مهم شیعی را حفظ کردند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این ارتباط تنگ تر شد.جهاد اسلامی به عنوان شیعی ترین جنبش فلسطینی پیوند مستحکمی را با حزب الله و ایران برقرار کرد و به همین واسطه نقش مهمی را در گسترش شیعه در این کشور داشت.شهید فتحی شقاقی دبیر کل پیشین این جنبش و حامی جدی انقلاب اسلامی بارها اعلام کرد که از دهه هفتاد بود که با اسلام انقلابی از طریق آثار امام خمینی و آیت الله سید محمد باقر صدر آشنا شدیم.علاوه بر جهاد اسلامی، جنبش های ملی و دینی دیگری با صبغه شیعی در فلسطین شکل گرفت که بیشتر کارکرد فرهنگی و اجتماعی دارند.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکلی تحت عنوان اتحاد الشباب الاسلامی(اتحادیه جوانان اسلام) در بیت الحم پا گرفت که جمعیتی خیریه با رویکردی تبلیغی بود. این گروه اقدام به تاسیس درمانگاه خیریه الاحسان، درمانگاه السبیل، مرکز جراجی نقاءالدوحه، مدرسه النقاء و مرکز زنان کردند و مضاف بر آن دوره های آموزشی قرآن را در مساجد و موسسات براه انداختند که نقش مهمی در گسترش تشیع داشت. گروه فعال دیگر در این زمنیه الحرکه الاسلامیه الوطنی(جنبش اسلامی ملی) است که مدتی پیش با شیعه شدن محمد ابوسمره رئیس و دیگر اعضا خود به حرکت جهاد اسلامی پیوستند.جنببش مذکور موسسه ای را تحت عنوان مرکز مطالعات و تحقیقات قدس برای فعالیت تبلیغی خود راه اندازی کرده است.مرکز شیعی دیگر در بیت الحم توسط محمد الشحاده یک از یاران جنبش جهاد اسلامی اداره می شود که به سهم خود در گسترش شیعه نقش داشته است.یکی دیگر از موسسات پرکار در این زمینه جمعیت الجعفریه است که در حوالی دبوریق تاسیس شده و زیر نظر استاد اشرف امونه اداره می شود.هیات های متعددی زیر نطر این موسسه مشغول فعالیت هستند که حسینیه الرسول الاعظم، مکتب الزهرا و مجله السبیل از آن جمله هستند.( مجله الثقافی، گفتگو با صلاح نوری عبود پژوهشگر دانشگاه کربلا، ( به تازگی موسسه ای با عنوان شورا یا مجلس عالی شیعیان فلسطین تاسیس شده که سرپرستی آن را محمد غوانمه به عهده دارد. وی از اعضای سابق جنبش جهاد اسلامی بود. ( منبع : تشیع در فلسطین ، پایگاه اطلاع رسانی جهان تشیع ) دوم. بررسی دلایل حمایت از مردم مسلمان غزه : در کنار واقعیتهای مذکور توجه به سایر مسؤولیت‌های دولت و نظام اسلامی لازم می باشد است، زیرا حیطه و گستره‌ی وظایف و مسؤولیت‌های دولت‌ها و نیازها و اهداف ملت ها فقط در درون مرزهای آن کشور محدود نمی‌شود، بلکه دولت‌ها جهت دستیابی به اهداف خود در سطح داخلی و بین‌المللی، از قبیل: تأمین امنیت و منافع ملی و تحقق آرمان‌های ایدئولوژیک مثلاً یکی از اهداف سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، بسط و گسترش ایدئولوژی لیبرال، سرمایه‌داری به عنوان تنها مدل نظام سیاسی، در سطح جهان می‌باشد ، ناچارند تا محدوده‌ی عملکرد و اقدامات خود را به بیرون از مرزهای بین‌المللی گسترش داده ودر عرصه‌ی معادلات و رقابت‌های بین‌الملل شرکت فعال داشته باشند. امروزه به دلیل گسترش ارتباطات و تکنولوژی، جهانی‌شدن اقتصاد و... که مرزهای ملی کشورها را درنوردیده است دیگر نمی‌توان حیطه عملکرد و وظایف دولت‌ها را در محدوده‌ی مرزهای آن کشور، تعریف نمود، بلکه برعکس دولتی از توانایی بیشتر در سامان دادن به مسائل داخلی و تأمین امنیت و رفاه در سطح جامعه و تعقیب آرمان‌های ایدئولوژیک خود، بهره‌مندتر است که به صورت فعال در مناسبات معادلات و رقابت‌های بین‌المللی حضور داشته و در چارچوب اصول سیاست خارجی خویش، نقش مؤثری را در تأثیرگذاری بر تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی پیرامون، به خود اختصاص داده و از موقعیت‌ها و فرصت‌های بین‌الملل به بهترین نحو جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود استفاده نماید. عوامل متعددی در شکل‌گیری سیاست خارجی کشورها مؤثر می‌باشند که مهمترین آنها عبارتند از جهت اطلاع بیشتر ر.ک: اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل، عبدالعلی قوام، انتشارات سمت، ص 135 : 1- ارزش‌ها و اعتقادات، 2- زمینه‌های تاریخی و فرهنگی، 3- ساختار نظام بین‌الملل، 4- مشکلات و نیازهای داخلی. دولت‌ها جهت تحقق اهداف سیاست خارجی خود، از ابزارها و تکنیک‌های گوناگونی بهره می‌گیرند؛ ابزارهایی نظیر دیپلماسی، حربه‌های اقتصادی، نظامی و فرهنگی. استفاده صحیح و به موقع از این تکنیک‌ها در میزان موفقیت واحدهای سیاسی بسیار مؤثر است همان، ص 206 . در سطح بین‌الملل سیاست خارجی کشور موفق‌تر و از توانایی بیشتری در پیشبرد اهداف بین‌المللی و تأمین منافع ملی خود برخوردارتر است که از توانایی بیشتری در کاربرد تمامی این ابزارها برخوردار بوده و در موقع نیاز جهت دسترسی به اهداف خود، از آنان بهره بگیرد. به عنوان نمونه امروز، با استفاده از ابزار اقتصادی نظیر اعطای وام، مشارکت در سرمایه‌گذاری یا بازسازی کشور می‌توان زمینه‌های مناسبی را جهت تأثیرگذاری در تحولات داخلی آن کشور، فراهم نمودن بازار کار و عرضه‌ی کالاهای تولیدی در خارج و... ، به وجود آورده و در نتیجه بخشی از اهداف کوتاه‌مدت، میان مدت و بلندمدت سیاسی خارجی خویش را تحقق بخشید. براساس مطالب فوق درخصوص نحوه عملکرد جمهوری اسلامی در قبال در قبال مردم مظلوم غزه و فلسطین باید گفت که: اصول و اهداف سیاست خارجی کشور ما نیز مانند سایر کشورها براساس عوامل متعددی؛ از قبیل: ارزش‌ها و اعتقادات، تأمین امنیت منافع ملی و نیازهای داخلی و... شکل گرفته است. مضافا این که نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل اصول و مبانی مکتبی خویش، اهمیت ویژه‌ای برای دفاع از سایر مسلمانان و مستضعفان جهان قائل است و در سیاست خارجی خود این موضوع را نیز تعقیب می‌نماید( توضیح آن که: براساس اصول و آموزه‌های دینی، جامعه اسلامی پیکره واحدی است؛ چنان که قرآن می‌فرماید: (ان هذه امتکم امةً واحدةً و انا ربکم فاعبدون) (سوره مؤمنون، آیه 52) بر اساس این آیه، همبستگی عمیقی بین همه مسلمانان دنیا، صرف نظر از هرگونه مرزبندی و جغرافیایی به جهت وحدت کلمه و اعتقاد به تعالیم الهی، وجود دارد، هم‌دردی، هم‌دلی و هم‌نوایی، یکی از خصایص بارز و برجسته امت اسلامی است که دل‌های آنان را به یکدیگر نزدیک می‌کند. پیامبر گرامی اسلام در بیان این واقعیت می‌فرمایند: (حکایت مؤمنان در دوستی و مهربانی چون اعضای یک پیکر است؛ وقتی یکی از آنها رنجور می‌شود، دیگران به مراقبت و حمایت از او همداستان می‌شوند)، (نهج‌الفصاحه، ش 2712(. نظام جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به اهداف خود در سطح بین‌الملل براساس توانایی و امکانات خویش و اجازه شرایط بین‌الملل از تمامی ابزارهای سیاست خارجی نظیر دیپلماسی، تکنیک‌های اقتصادی و فرهنگی و... در چارچوب اصول مکتبی و مقررات بین‌المللی استفاده می‌نماید. به عنوان نمونه فلسطین یکی از کشورهایی است که از جهات مختلف موضوع سیاست خارجی ما قرار گرفته است: این جهات عبارتند از: 1- مسلمان بودن مردم آن کشور و وضعیت بسیار وخیم اوضاع اقتصادی و امنیتی آن کشور؛ که خود فی‌نفسه براساس مبانی مکتبی و اصول قانون اساسی باعث همدلی و همکاری دولت اسلامی می‌شود. 2- دستاوردها و ثمرات مختلفی که حمایت نظام اسلامی ایران در راستای تعقیب و تحقق ابعاد مختلف سیاست خارجی ما از تبلیغ و ترویج اسلام اصیل و ارزشهای آن به عنوان یک وظیفه اسلامی گرفته ، تا توجه به وحدت اسلامی ، تحقق منافع و امنیت ملی و مقابله با استکبار جهانی با توجه به این موضوع مهم که امروز غزه و لبنان خط اول مواجهه دنیای کفر جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل با جهان اسلام است و هرگونه غفلتی در این زمینه آثار زیانبار و غیر قابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت. 3- بخشی از این کمک‌ها (مانند مواد غذایی، دارو، پوشاک و... ) در شرایط فعلی، حیاتی بوده و از مسؤولیت‌های فراملی دولت اسلامی محسوب می‌شود. 4- با توجه به نیازهای ضروری و حیاتی مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمک‌هایی محدود بوده و تأثیر منفی در روند آبادانی و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی ما بر جای نمی‌گذارد. به علاوه نتایج مثبتی را در کوتاه مدت و طولانی مدت، در سطح منطقه‌ای و بین‌الملل، برای کشورمان به ارمغان می‌آورد. 5- فشارها و مشکلات جامعه هراندازه زیاد باشد دربرابر وضعیت پیش آمده برای برادران و خواهران آواره فلسطینی و... اصلا قابل قیاس نیست. 6- مسلمین امت واحده و دارای سرنوشت مشترکی هستند. استعمارگران همواره درپی جداسازی وتفرقه میان ملت های مسلمانند تا از این رهگذر سلطه خود را بر جهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین اگر مادست از یاری برادران مظلوم مسلمان خود برداریم درواقع به پاره‌سازی امت واحد اسلامی که هدف دشمنان است کمک کرده‌ایم. 7- همان طور که درروایت است کمک‌های فردی موجب افزایش نعمت و برکات الهی است کمک های اجتماعی نیز چنین است. 8- امروزه درتمام جهان سرمایه‌هایی برای کمک به جوامع محروم اختصاص داده می‌شود و دراین حرکت انسان دوستانه مسلمانان و جمهوری اسلامی باید جلودار باشند. 9- انجام حمایت‌های اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی در حد وسع و توان از ملت‌های مسلمان دیگر خصوصا فلسطین، نه تنها با منافع ملی ما تعارض ندارد بلکه در راستای تأمین منافع ملی ایران به حساب می‌آید؛ زیرا: اولاً، منافع ملی یک کشور فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمی‌شود. لذا دولت‌ها به میزان هزینه‌هایی که در کشورهای دیگر مبذول می‌دارند، از توان و قدرت تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقه‌ای برخوردار می‌باشند. ثانیا، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیل‌دهنده منافع ملی می‌باشد، نیازمند صرف چنین هزینه‌ها و کمک به ملت‌هایی که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند می‌باشد. آینده‌نگری و تأمین منافع بلندمدت خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتی می‌باشد، زیرا آرمان‌ها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی هرگز به فلسطین محدود نبوده بلکه آرزوی سیطره بر جهان اسلام و خصوصا ام‌القرای آن یعنی جمهوری اسلامی ایران را در سر می‌پروراند. 10- این اعانات یک‌پارچگی ما را بهتر حفظ می‌کند و قدرت جمعی ما را بر دشمنان افزون می‌سازد و برای مصونیت خود ما از خطرات دشمن مفید است. 11- ارسال این قبیل کمک‌ها مختص ایران نیست بلکه کشورهای بزرگ جهان مانند آمریکا، علیرغم وجود بسیاری مشکلات داخلی، باز هم در جهت اهداف و منافع نامشروع خود کمک‌های بسیار زیادی را به اسرائیل که واقعا هیچ بهره‌ای برای ملت آمریکا ندارد ارسال می‌نمایند، حال آیا رواست که کشورهای اسلامی از انجام کمترین وظایف دینی و انسانی خود در قبال مشکلات مردم فلسطین و سایر جهان اسلام دریغ ورزند؟ اما از طرف دیگر با توجه به واقعیاتی از قبیل وجود مرزبندی‌های بین‌الملل، حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران، ارائه الگویی نمونه بر اساس اصول و ارزش‌های اسلامی و ...؛ توجه به نیازهای داخلی نیز حائز اهمیت می‌باشد. حال اگر زمانی بین نیازهای داخل و خارج، تزاحم به وجود آمد، رعایت اصول زیر، ضروری می‌نماید: الف) بر اساس آیات و روایات متعدد، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام اسلامی، دارای یک سری مسؤولیت‌هایی فراملّی، نسبت به سایر مسلمانان است. این مسؤولیت‌ها در مورد تزاحم بین نیازهای داخلی و خارجی، حتما باید مراعات شود. مثلاً اگر در کشورهای دیگر، مسلمانانی نیازمند به ضروری‌ترین نیازهای حیاتی (از قبیل غذا، دارو، پوشاک و...) باشند؛ بدون شک نمی‌توان نیازمندی‌های غیرحیاتی و کم‌اهمیت‌تر داخلی را اولویت داد؛ چون مسأله زندگی و حفظ جان مسلمانان در میان است. ب ) ملاک تقدم نیازهای داخل یا خارج در امور غیرمتیقن مسؤولیت‌های فراملی، رعایت اصل اهم و مهم است. به بیان دیگر، حاکم اسلامی با کمک گرفتن از متخصصان و کارشناسان رشته‌های مختلف و با درک شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی، باید مشخص کند که اولویت با رفع نیازهای داخلی است یا نیازهای خارجی دولت اسلامی. در هر حالت، باید قدر متیقن مسؤولیت‌های برون مرزی و کمکهای حیاتی را سر لوحه سیاست خارجی خود قرار دهد. در غیر آن موارد، چه بسا در مواردی، بر اساس نظرات کارشناسی و تخصصی ثابت شود که وظیفه‌ای برون مرزی بر نیازهای داخل اولویت دارد (مانند حمایت ایران از حزب‌الله لبنان و مردم مسلمان غزه در مقابل رژیم غاصب اسرائیل) و در مواردی نیز ممکن است مسائل داخلی اولویت دارد مانند تقدم دفاع از مرزهای کشور در برابر حمله عراق آن هم در زمانی که برخی در اندیشه آزادسازی ارتفاعات جولان از اشغال اسرائیل بودند. مسلما اگر مردم ما با واقعیات و الزامات جهانی، روش‌های پیشبرد اهداف سیاست خارجی و تأمین امنیت و منافع ملی و... آشنایی کامل داشته باشند و در جریان امور قرار بگیرند، مثبت بودن اعطاء چنین کمک‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها را تصدیق می‌نمایند. نظام جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا، بیشترین سعی و توان خود را در جهت محرومیت‌زدایی و مبارزه با فقر و مظاهر آن داشته و سیاست‌های متعددی را به منظور تأمین اجتماعی، حقوق کار و اشتغال، به کار انداختن انفال و ثروت‌های عمومی، توزیع عادلانه منابع طبیعی کشور، استرداد ثروت‌های نامشروع و... دنبال کرده و نتایج درخشانی گرفته است. اما به دلایل متعددی از قبیل وضعیت نابسامان ساختار اقتصادی کشور، وابستگی به نفت، رشد سریع جمعیت، وقوع جنگ تحمیلی، محاصره‌های اقتصادی، کم‌توجهی‌ها به اجرای کامل عدالت اجتماعی، عدم نظارت دقیق بر مصرف بودجه‌ها و هزینه‌های عمومی و سیاست‌زدگی و گرایشات جناحی هنوز ما در برخی موارد شاهد وجود مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی هستیم. در هر صورت وجود این قبیل مشکلات و معضلات، نمی‌تواند توجیه کننده کناره‌گیری و بی‌توجهی ایران، از وضعیت نابسامان سایر مسلمان و اهداف سیاست خارجی خود باشد. بلکه همراه با انجام وظیفه برون‌مرزی خود باید به حل مشکلات درون نیز بپردازیم. در ادامه جهت بررسی و تحلیل بیشتر موضوع مقاله ای تحت عنوان (مقاومت اسلامی ، وظایف ایدئولوژیک و منافع ملی ، علیرضا محمدی ) ارائه می گردد : پیشگفتار نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس مبانی مکتبی و اصول قانون اساسی از ابتدای شکل گیری خود علی رغم مشکلات داخلی و خارجی متعدد ، تاکید زیادی بر حمایت مادی و معنوی از جریان مقاومت اسلامی و نهضت های آزادی بخش داشته و در این راه هزینه هایی را نیز پرداخته است. با توجه به پیروزی های درخشان مقاومت اسلامی لبنان و غزه و نزدیک شدن به سالروز انقلاب اسلامی ، فرصت مناسبی را فراهم می نماید تا از منظری ژرف به تحلیل چرایی و مبانی فکری(وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی) در حوزه سیاست خارجی پرداخته و نحوه ارتباط آن را با (منافع ملی کشورمان) مورد ارزیابی قرار دهیم. مبانی فقهی دفاع از سرزمین‌های اسلامی وجوب دفاع از سرزمین‌های اسلامی از ضروریات فقه اسلام است ؛ بر اساس آیات ، روایات و ادله عقلی متعدد جامعه اسلامی پیکره واحدی است و مسلمین نمی‌توانند در قبال تهاجم بیگانگان به سایر مسلمانان بی‌تفاوت باشند. چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم با صراحت به حمایت و دفاع از ستمدیدگانی که مورد ظلم قرار گرفته و از وطن و کاشانه خویش اخراج و آواره شده اند ، فرمان می دهد: (قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین واقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنة اشدّ من القتل ولاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاءالکافرین)[1] و (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)[2] و همچنین ( وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً)[3] ؛ (چرا در راه خدا و برای رهایی مردان و زنان و کودکانی که [به دست ستمگران تضعیف شده‌اند ]پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد [ستمدیده‌ای ]که می‌گویند: پروردگار ما را از این شهر (مکّه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده واز جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما). پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز می‌فرماید: (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم)[4] و (من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم؛ هر کس فریاد استغاثه هر مظلومی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود که مسلمین را به یاری می طلبد، اما فریاد او را اجابت نکند مسلمان نیست.)[5] در صحیح بخاری نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: (همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمی کنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمی کنند و به خود وا نمی گذارند). [6] در مسند احمد بن حنبل نیز از آن حضرت روایت شده است که: (که هر کس نزد او مؤمنی خوار شود ولی او را یاری نکند، در حالی که قادر بر نصرت او باشد، خداوند عزو جل، روز قیامت نزد تمام خلایق او را خوار خواهد نمود).[7] دستور نورانی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام)مبنی بر این که ((کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً؛ همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید)[8] نیز بر این نکته مهم دلالت دارد که در اسلام، مسؤولیت مقابله با تهدید و ارعاب وظیفه‌ای همگانی است؛همه باید یکپارچه، در برابر عوامل تهدید و ارعاب بایستند و از مظلوم دفاع کنند و خصم ظالم باشند. بر این اساس دفاع تنها بر کسانی واجب نیست که از سوی دشمن مورد هجوم قرار گرفته‌اند، بلکه همه مسلمانان وظیفه دارند در مقام دفاع از مسلمانانی که در بخشی از سرزمین‌های اسلامی مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، دفاع کنند و با جان و مال خود در راه خدا جهاد نموده و در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی حمایت های لازم را به عمل آورند. این موضوع مورد اتفاق فقها و اندیشمندان شیعه و سنّی می باشد: ابوالصلاح حلبی در این زمینه می‌نویسد: (اگراز بعضی از کافران یا محاربان بر سرزمین‌های اسلامی خطری متوجه شود بر اهل هرمنطقه‌ای جنگ با کسانی که در نزدیکی آنها هستند و دفاع از دارالایمان واجب است و برکسانی که در مناطق دوردست زندگی می‌کنند، واجب است به نزدیک‌ترین مرزهای نبرد باکفار کوچ کنند البته مشروط بر اینکه مناطق درگیر با کفار نیازمند یاری آنها باشند تا بدین وسیله هر منطقه‌ای از سرزمین‌های اسلامی از وجود مجاهدان و مدافعان از حریم اسلام و مسلمین برخوردار شوند و دراین صورت کوچ بر دیگران که در مناطق دور زندگی می‌کنند ساقط شود.)[9] شهید ثانی نیز با صراحت اعلام می‌کند که (جهاد دفاعی تنها بر مسلمانانی واجب نیست که مورد هجوم دشمن‌اند بلکه بر هر کسی که خبر از وضعیت مسلمین دارد، واجب است.)[10] وکاشف الغطاء[11] نیز آن را بر همگان واجب کفایی شمرده، یعنی مادامی که مسلمین به مقدار نیاز به دفاع برنخاسته باشند، تکلیف از هیچ‌کس ساقط نمی‌شود.[12] از دیدگاه آیة اللّه شیخ محمد مهدی شمس الدین: (از مسلّمات دینی، حرمت بی مبالاتی به تجاوز کفار بر مسلمین و احساس بی تفاوتی دراین مسأله است.) [13] (دکتر صبحی محمصانی) نیز در ضمن شمارش موارد جهاد دفاعی، یکی از اقسام آن را دفع تجاوز متجاوزان و ستمگران و کسانی که مسلمانان را از خانه هایشان آواره ساخته و از وطنشان اخراج کرده اند، آن گونه که برای امت فلسطین در قرن بیستم پیش آمد، دانسته و می افزاید: (جهاد در این وضعیت نه تنها جایز و مشروع است، بلکه از واجب ترین فرایض دینی و ملّی و اجتماعی است و از مقوّمات و استوانه های کرامت واحترام وطن و ساکنان در آن است.)[14] و (عمر احمد الفرجانی) نیز چنین می نگارد :(اسلام قلمرو مکانی خاصی را برای دفاع از مظلوم معین نکرده است، هر جا که ظلمی رخ بدهد، حتی در داخل کشورهای غیر اسلامی، جهاد برای رفع ظلم از مسلمین یا غیر مسلمین، مشروع است.)[15] (شیخ ناصرالدین البانی) نیز با صحه گذاشتن بر جهاد دفاعی علیه دشمنی که به برخی از سرزمین های مسلمانان حمله نموده است، مصداق بارز آن را اسرائیل غاصب دانسته، می گوید: (تمام مسلمانان در قضیه فلسطین گناه کارند تا آن زمان که اشغالگران صهیونیست را از سرزمین فلسطین بیرون برانند.[16] استاد شهید مطهری نیز در این زمینه می فرماید: (هرگاه گروهی با ما نخواهد بجنگد ولی مرتکب یک ظلم فاحش نسبت به یک عده افراد انسان ها شده است، و ما قدرت داریم آن انسان های دیگر را که تحت تجاوز قرار گرفته اند نجات دهیم، اگر نجات ندهیم در واقع به ظلم این ظالم نسبت به آن مظلوم کمک کرده ایم. ما در جایی که هستیم، کسی به ما تجاوزی نکرده، ولی یک عده از مردم دیگر که ممکن است مسلمان باشند و ممکن است مسلمان هم نباشند، اگر مسلمان باشند مثل جریان فلسطینی ها که اسرائیلی ها آن ها را از خانه هایشان آواره کرده اند، اموالشان را برده اند، انواع ظلم ها را نسبت به آن ها مرتکب شده اند، ولی فعلاً به ما کاری ندارند، آیا برای ما جایز است که به کمک این مظلوم های مسلمان بشتابیم برای نجات دادن آن ها؟ بله، این هم جایز است، بلکه واجب است، این هم یک امر ابتدایی نیست. این هم، به کمک مظلوم شتافتن است، برای نجات دادن از دست ظلم بالخصوص که آن مظلوم مسلمان باشد.)[17] در تجاوز اسرائیل به کشورهای اسلامی حضرات آیات سید محسن حکیم، سید هادی میلانی، شهاب الدین مرعشی نجفی، سید ابوالقاسم خویی، علی موسوی بهبهانی، بهاءالدین محلاتی، سید عبدالله شیرازی،و بسیاری دیگر از علما با صدور اعلامیه‌هایی از عموم مسلمانان خواستند تا به یاری مسلمانان مظلوم فلسطین و کشورهای مورد تجاوز بشتابند. در بخشی از اطلاعیه‌ها آیةالله شیخ بهاءالدین محلاتی آمده است: (بر همه مسلمانان جهان واجب است که از هرگونه مساعدت مادی و معنوی نسبت به اعراب مسلمان دریغ ندارند و هر نوع معامله و ارتباطی که منشأ تقویت اسرائیل بشود یا در آمادگی آنها برای مبارزه و پیکار با کشورهای عربی دخالت داشته باشد، حرام و در حکم مبارزه با اسلام است.)[18] حضرت امام خمینی در نهم اسفند سال 1366 در جمع اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان فرمودند: (همه شیاطین مجتمع‌اند که نگذارند اسلام رشد کند و ما باید این معنا را در نظر داشته باشیم که باتمام قوا و تا آخرین نفرمان مهیا شویم و در راه خدا جهاد کنیم. دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد اسلامی و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصاً در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان یعنی حزب الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد (یا للمسلمین) سر می‌دهند، با تمام قدرت معنوی ومادی در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکی‌ها و ددمنشی‌ها مقاومت وپایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم و سازشکاران را شناسایی و به مردم معرفی‌کنیم.)[19] نمونه های متعدد فوق همگی بیانگر لزوم حمایت از جریان مقاومت اسلامی در مقابل تجاوز بیگانگان است که آن را به عنوان بخشی از وظایف مسلم دولت های اسلامی ترسیم می نماید. منافع ملی و امنیت ملی یکی از موضوعات اساسی که در بررسی نحوه تعامل و تاثیرگذاری وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی در قبال مقاومت اسلامی با منافع و امنیت ملی کشورمان ، نقش اساسی دارد ؛ شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آن در جهان کنونی است: یکم . مفهوم منافع ملی در مورد مفهوم منافع ملّی (National interest) تعاریف و نظریه های گوناگونی وجود دارد که در یک جمع بندی می‌توان گفت: ( منافع ملّی هدف‌های عام و ماندگاری است که یک ملّت برای دستیابی به آنها تلاش می‌کند)[20] طبق این تعریف، منافع ملّی، مفهوم وسیعی است که تنها به معنای حفظ استقلال ملّی و تمامیّت ارضی و اهداف صرفا مادی و منحصر درمرزهای جغرافیایی نیست بلکه حیطه وسیعی که شامل دستیابی به اهداف ایدئولوژیک ، انرژی، منابع مواد خام، فنّاوری جدید، توسعه اقتصادی، منطقه نفوذ و دفاع از اتباع خود در خارج از مرزها ، دفاع از هویت فرهنگی خویش و... را نیز شامل می شود.[21] دوم . جهانی شدن منافع ملی در دوران جدید و روند فزاینده جهانی شدن در ابعاد مختلف اقتصادی ، فرهنگی ، اطلاعاتی و...، ساختار نظام بین الملل، قواعد و فرآیندهای بین المللی دستخوش تحولات اساسی شده و مفهوم منافع ملی صرفا در برگیرنده مرزهای ملی نیست ، بلکه دولت‌ها ناگزیرند جهت تامین منافع ملی خویش بیش از گذشته به محیط عملیاتی و متغیرهای مربوط به بستر جهانی شدن توجه نمایند . [22] سوم . ارزشها و منافع ملی در کشور ما به خاطر وجود نظام سیاسی خاص مبتنی بر آموزه‌های دینی، منافع دینی با منافع ملّی پیوندی تنگاتنگ دارند و اصولاً نمی‌توان این دو را از هم تفکیک کرد. این‌گونه نیست که منافع ملّی فقط منافعی مادی و دنیایی باشند و در حوزه کاری سیاستمداران بگنجد؛ منافع ملّی ما را علاوه بر مسائل سیاسی و بین‌المللی، موارد معنوی‌ای چون: ارزش‌ها، باورها و عقاید ملت را نیز، شامل می شود. تلاش برای کسب استقلال سیاسی و فرهنگی در جریان انقلاب و پس از آن را می‌توان حوزه تعامل منافع ملّی و منافع دینی دانست.[23] به صورت طبیعی بسیاری از اهداف ملت ها خصوصا اهداف ایدئولوژیکی نظامهایی نظیر سوسیالیسم ، لیبرالیسم و اسلامی در مرزهای خاصی محدود نمی شود[24] و از این رو دایره منافع ملی آنان فراتر از مرزهای جغرافیایی تعریف می گردد. چهارم . منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه برخی متفکران روابط بین الملل در صورت بندی منافع ملی باید متغیر های متعددی در نظر گرفته شود : ( ویژگی ها ، شخصیت و آرمانهای تصمیم گیران ، انواع فلسفه های حاکم بر ساختارها و فرایندهای حکومتی ، آداب و رسوم و قالب های فرهنگی جوامع مختلف ، محل ژئوپلوتیک و توانائیهای کشورهای گوناگون و ...)[25] براین اساس در یک جمع بندی می توان محورهای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را این چنین بر شمرد: 1. اسلامیت نظام 2. جمهوریت نظام 3. تمامیت ارضی 4. حاکمیت ملی 5. وحدت ملی 6. معیشت ضروری مردم. 7. نظم و امنیت عمومی جامعه 8 . کیان اسلام و تشیع در جهان 9 . استقلال سیاسی 10 . پرستیژ و افتخارات ملی 11. تعمیم عدالت و رفاه 12 . صلح و امنیت بین المللی 13. حفظ محیط زیست.[26] پنجم .امنیت ملی امنیت ملی(National Security) ، ( مصونیت نسبی یا مطلق یک کشور از حمله مسلحانه یا خرابکارانه سیاسی یا اقتصادی احتمالی همراه با وارد کردن ضربه کاری و مرگبار در صورت مورد حمله قرار گرفتن.)[27] در بررسی تعاریف و نظریه های مختلفی که پیرامون امنیت ملی وجود دارد؛ می‌توان نتیجه گرفت که امنیت ملی به پروسه‌های زیر اطلاق می‌شود: 1- حفظ تمامیت ارضی، حفظ جان مردم، بقاء و ادامه سیستم اجتماعی و حاکمیت کشور (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی) 2- حفظ و ارتقاء منابع حیاتی کشور. 3- فقدان تهدید جدی از خارج نسبت به منافع ملی و حیاتی کشور.[28] ششم . تامین امنیت ملی نکته مهمی که در تامین و چگونگی تامین امنیت ملی در جهان کنونی نیازمند توجه جدی است اینکه در یک تقسیم بندی جنگ ها به دو دسته (جنگ‌های قلعه‌ای) و (جنگ‌های میدانی) تقسیم می شوند؛ تمدن غرب با استفاده از عقلانیت یونانی و تجارب تاریخی درماجراهایی نظیر (افسانه هومر) و ماجرای خدعه (اسب تروا) آموخته است که استراتژی دفاعی جنگ قلعه ای ناکارآمد و بسیار آسیب پذیر می باشد ؛ شکست قلعه‌نشین در یک جنگ قلعه‌ای یعنی از دست دادن همه دارایی‌ها وهتک شدن همه حرمت‌ها در حالی که شکست در یک جنگِ میدانی ، حداکثر یعنی یک خسران مادی که قابل جبران می باشد. از این روغربیان پس از فهم تاریخی تمایز جنگ میدانی و جنگ قلعه‌ای ، در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با همین ترفند به سمت استعمار ممالک دوردست تغییر جهت دادند؛ یعنی جنگ‌های میدانی، در میدان‌هایی هر چه دورتر. بر این اساس استعمار یعنی جابه‌جایی مرزهای امنیتی، اقتصادی و حکومتی از مرزهای جغرافیایی که نهایت صرفه و بهره برداری را برای استعمار گران داشت ؛ یعنی عملا جنگ را در میدانی خارج از خانه طراحی و تعقیب نمودند نه در قلعه. از چنین دیدگاهی است که امروزه آمریکا امنیت داخلی و منافع ملی خود را در خارج از مرزهای جغرافیایی خویش تعریف کرده و جنگ را از قاره‌ای به قاره دیگر می‌کشاند و ویتنام ، فلسطین ، افغانستان ، عراق و لبنان را میدانی برای جنگ در راستای تامین امنیت و منافع ملی خویش می‌سازد . اما هیچ‌گاه حاضر نخواهد شد با کوبا وارد درگیریِ نظامی شود و عملا قلعه‌اش را در معرض حمله قرار دهد.[29] اما در عوض رژیم صهیونیستی رقم هنگفتی بالغ بر سه میلیارد دلار در سال به عنوان کمک خارجی از آمریکا دریافت می‌کند. از این گذشته آمریکا 20 درصد از یارانه مورد نیاز ارتش رژیم صهیونیستی را نیز تأمین می‌کند در واقع اسرائیل در قبال تحمل بسیاری از تهدیدات علیه امریکا و انگلیس و در خطر افتادن امنیت شهروندانش به عوض شهروندان انگلیسی و امریکایی طلب مزد می‌کند.[30] هفتم . دستاورد مقاومت در تامین منافع و امنیت ملی اکنون با توجه به مطالب فوق که پیرامون شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آنها گذشت ؛ درباره نقش مقاومت اسلامی در تامین منافع و امنیت ملی کشورمان گفتنی است ؛ هرچند نگاه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خویش در قبال مقاومت اسلامی و نهضت های آزادیبخش نگاهی کاملا انسان دوستانه و در راستای انجام وظایف ایدئولوژیکی و مکتبی است ؛ اما این موضوع هیچ گونه امتناعی از تامین امنیت و منافع ملی کشورمان و همچنین سایر کشورهای اسلامی و منطقه در قبال این حمایت ها توسط مقاوت اسلامی ندارد . به عبارت دیگر نه تنها میان وظایف ایدئولوژیکی دولت اسلامی با منافع ملی کشورمان تعارضی نیست ؛ بلکه این دو می توانند در تعامل و هماهنگی با یکدیگر عمل نمایند. ایران، از سال‌ها پیش با یک نگاه استراتژیک، در حین جنگ عراق، به این حقیقت دست پیدا کرد که حرکت به سمت جنگ میدانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . پس در حمایت غیرقابل انکار معنوی ایران از مبارزان حزب‌الله جنوب لبنان و مقاومت اسلامی ، تامین منافع ملی نیز می تواند ملحوظ باشد؛ اگر ایالاتِ متحده نسبت به ایران کوچکترین تعرضی بنماید ، میدان‌های دیگری در عالم، به آتش کشیده خواهند شد.[31] و این دقیقا یکی از جنبه های مهم بازدارندگی ایالات متحده آمریکا از حمله نظامی به ایران است ؛ موضوعی که بارها به صراحت توسط سیاستمداران و کارشناسان مسائل نظامی آمریکا و اسرائیل مطرح و آن را به عنوان مانع بزرگ در حمله به تاسیسات هسته ای ایران برشمرده اند. پس حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین حتا با دیدِ منفعت‌گرایانه نیز قابل توجیه است. بر این اساس منافع ملی و امنیت ملی یک کشور و تامین آنها، فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمی‌شود. لذا دولت‌ها به میزان هزینه‌هایی که در کشورهای دیگر مبذول می‌دارند، از توان و قدرت تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقه‌ای برخوردار می‌باشند. در واقع حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور - که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیل‌دهنده منافع ملی است - نیازمند صرف چنین هزینه‌ها و کمک به ملت‌هایی است که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند. واقعیت آن است که مردم مظلوم و مبارز فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان، از منافع و امنیت ملی ما نیز دفاع می‌کنند و ما کمترین وظیفه خود (تدارکات و پشتیبانی) را انجام می‌دهیم. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابتکار عمل مسئولان نظام در مسائل جهانی و به ویژه مسائل منطقه ای می فرمایند:( در عرصه خارجی، کشور از موقعیتی کم نظیر و تحرک و نشاط خوبی برخورداراست و حوادث منطقه ای مانند پیروزی حزب الله و حماس نیز به لطف پروردگار و امدادهای الهی، موقعیت نظام اسلامی را تحکیم بخشیده است... مخالفان اسلام و مسلمین، هنوز مبهوت این حادثه مهم هستند و از فهم و درک دلایل آن عاجزند، اما این گونه حوادث بزرگ که در شعاع حرکت انقلاب اسلامی رخ می دهد، در عمل به تقویت موقعیت نظام منجر شده و اعتبار، نفوذ و جاذبه شعارهای انقلاب اسلامی را برای همه اثبات کرده است.)[32] و آخرین نکته ای که لازم است در پایان یادآوری نمائیم توجه به شبهات مسمومی است که در صددند با تکیه بر عقاید مذهبی ، میان فرقه های مختلف جهان اسلام تفرقه ایجاد نمایند و این در حالی است که قرآن کریم مسلمانان را امت واحده خوانده است: (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون)[33] و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: (انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم)[34] و امام الصادق(ع) مسلمانان را با یکدیگر برادر می داند : (المسلم اخ المسلم)[35] و در حدیث از ایشان آمده است که فرمود: (من صلّی خلفهم کان کمن صلی خلف رسول الله‌)[36]، یعنی؛ کسی که پشت‌سر آنان نماز بخواند، مانند آن است که پشت‌سر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز خوانده است. اساساً وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم)[37] آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند. و این در حالی است که سیره عملی پیشوایان ما نیز بر وحدت و اتحاد اسلامی تأکید دارد چنانکه حضرت امیر(ع) به خاطر باقی ماندن اصل اسلام، بیست و پنج سال سکوت کرد و حتی در بسیاری موارد برای رعایت مصلحت اسلام و جامعه اسلامی به خلفای سه گانه کمک فکری و مشورت می دهد، در نماز جماعت آنان حاضر می شود. حتی بالاتر از این امام علی (ع) در جریان حمله به شهر انبار که اموال مسلمین و غیرمسلمین غارت شده بود و خلخال از پای زن یهودی کشیده بودند،فریاد بر می آورد و می‌فرماید:( اگر برای این حادثه تلخ ، مسلمانی از روی تأسّف بمیرد ، ملامت نخواهد شد ، و از نظر من سزاوار است .)[38] امام صادق‌علیه‌السلام شخصاً با ابوحنیفه می‌نشست و در عقاید و احکام با وی مناظره می‌کرد. بر این اساس در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و از هیچ گونه جنایتی دریغ نمی ورزند ، تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند و به مقابله با اسرائیل و آمریکا و توطئه های شوم آنان برای جهان اسلام برخیزند ، پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: (یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد)[39] نتیجه حمایت مادی و معنوی از هسته‌های مقاومت و نهضت‌های آزادی بخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آنکه به عنوان وظیفه ایدئولوژیکی دولت اسلامی است ؛ نقش بسیار زیادی در تامین منافع و امنیت ملی و گسترش حوزه های نفوذ کشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان یکی از مهم‌ترین اهرم‌های قدرت برای جمه
عنوان سوال:

سوالی که این روزها مطرح است این است که دین مردم فلسطین چیست؟ چه شاخه ای از سنی هستند؟ در اینجا گفته شده که ناصبیون وجود ندارند اما این کمی جای سوال دارد آیا واقعا آنها شیعه کش هستند؟ حضرت علی(ع) با


پاسخ:

سوالی که این روزها مطرح است این است که دین مردم فلسطین چیست؟ چه شاخه ای از سنی هستند؟ در اینجا گفته شده که ناصبیون وجود ندارند اما این کمی جای سوال دارد آیا واقعا آنها شیعه کش هستند؟ حضرت علی(ع) با
دانشجوی گرامی ، با توجه به اهمیت موضوع ، پاسخ را در دو بخش مورد بررسی قرار می دهیم :
یکم. مذهب مسلمانان فلسطین
بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقاً، ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است. در مورد شافعی بودن مردم فلسطین می توانید به این منبع رجوع کنید: (الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهنی، ج 2، ص 124) جالب اینجاست که در میان فرقه های چهارگانه اهل سنت، نزدیک ترین فرقه به تشیع از نظر علاقه و احترام به اهل بیت و احکام فقهی، همین فرقه شافعی است.
در مورد شبهه ناصبی بودن مردم فلسطین، شهید مطهری در سال 1349 سخنانی داشته اند که در ادامه آن را می خوانیم:
(یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است‌، یک وقتی دیدم یک کسی می‌گفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی‌ یعنی دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که‌ خلیفه بلا فصل را ابوبکر می‌داند و علی علیه السلام را خلیفه چهارم می‌داند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است‌. می‌گوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب‌ کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم می‌داند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن می‌دارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمی‌توانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی می‌آید می‌گوید این‌ فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی می‌گوید. این به آن می‌گوید، او هم یک‌ جای دیگر تکرار می‌کند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه‌ یهودیها قرار می‌گیرند. هیچ فکر نمی‌کنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کرده‌اند.
در هر جایی یک حرف جعل می‌کنند برای اینکه احساس همدردی‌ نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. می‌دانند مردم ایران شیعه‌اند و شیعه‌ دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه‌ احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل می‌کنند. در صورتی که‌ ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد می‌دیدیم، یکی‌ از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت‌ من شیعه هستم، این رفقایم سنی‌اند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان می‌گفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم‌. همین لیلا خالد(چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیما ربایی شرکت داشت) معروف، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش‌ در مصر گفته من شیعه‌ام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور می‌کند و می‌گوید: شما پخش کنید که اینها ناصبی‌اند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین می‌گویند، شنیدید وظیفه‌تان چیست.)( شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد4، پاورقی صفحه 32)
ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور می‌کند و می‌گوید: شما پخش کنید که اینها ناصبی‌اند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین می‌گویند، شنیدید وظیفه‌تان چیست.)(همان)
در میان خبرهای منتشر شده از تهاجم رژیم صهیونیستی، خبری بود که دقت در آن نشان دهنده علاقه مندی مردم فلسطین به اهل بیت پیامبر است: بمباران مسجد علی ابن ابی طالب واقع در محله الزیتون شهر غزه توسط جنگنده های اسرائیلی در روز 10 دی 87 حال مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی می توانند هم نسبت به اهل بیت جسارت داشته باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟!
همچنین در کنار مسجد امام علی ابن ابی طالب شهر غزه، مساجد دیگری نیز به نام اهل بیت وجود دارد ؛ مسجد (الامام علی ابن ابی طالب) واقع در نابلس ؛ این مسجد در حواره از توابع شهر نابلس، در کرانه باختری رود اردن واقع شده است. مسجد فاطمة الزهراء(س( ؛ حداقل 2 مسجد با این نام در فلسطین وجود دارد. یکی در قریه ارتاح، واقع در جنوب طولکرم و دیگری درشهر نابلس. مسجد (الحسین بن علی) واقع در نوار غزه و الخلیل! حداقل 2 مسجد به این نام در فلسطین وجود دارد: 1- یکی در حی الصبرةواقع در نوار غزه. 2- مسجد (حسین بن علی) دیگر، در خیابان (عین سارة) شهر الخلیل واقع شده است.
نگاه شافعی درباره اهل بیت(ع) :در میان رهبران مذاهب اسلامی امام شافعی بیش از دیگران ارادت قلبی خود را نسبت به خاندان اهل بیت علیه‌السلام به ویژه علی علیه‌السلام و حسین علیه‌السلام ابراز داشته است. شافعیان به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهل بیت به ویژه امام حسین علیه‌السلام ارادت ویژه دارند. علاقه امام شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هر چه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان علی ابن ابی‌طالب علیه‌السلام شده است. شافعی همچنان که درباره علی علیه‌السلام اشعار نغز و پرمغزی سروده درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. امام شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد می‌باشد، اشعار بسیاری در فضائل اهل بیت سروده است. او همچون سایر ائمه اهل سنت در ابراز ارادت خود نسبت به خاندان پیامبر‌‌ صلی‌ الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ نکرد و حتی از اینکه او را به خاطر این ارادتمندی رافضی خوانند ابا نکرد . او معتقد است که محبت خاندان رسالت حکم واجبی است که خداوند در قرآن دستور داده و برای نشان بزرگی و فضیلت ایشان همین کافی است که اگر کسی بر آنها در نماز و سلام و صلوات نفرستد نمازش ادا نخواهد شد.
ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت پیامبر‌‌ چنان بود که بر خی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و حتی جهت محاکمه به بغداد برده شد. او معتقد بود که ارادت به خاندان علی علیه‌السلام را باید علنی و آشکار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور کرد که رفض را در دوستی علی و فاطمه و فرزندان آن دو می‌داند و یا ناصبی‌گری را در دوستی ابوبکر و عمر علیه‌السلام. به اعتقاد او جریان رافضی‌گری و ناصبی‌گری که دوستی و دشمنی افراطی را در حق علی علیه‌السلام دنبال می‌کردند نادرست است. یعنی انسان مومن به خدا و رسولش کسی است که محبت اهل بیت را آشکار کند. تقسیم بندی مسلمانان به رافضی و ناصبی تقسیم بندی مطرودی است و افرادی که مسلمانان را به این دو دسته تقسیم می‌کنند قطعاً مجرم و گناهکارند زیرا محبت علی و خاندانش از اصول دین اسلام است و اگر کسی چنین امری را آشکار کند به اصل اسلام عمل کرده و به ایمان خویش استحکام بخشیده است.( ر.ک : سیمای علی از منظر اهل سنت، 176)

از سوی دیگر بسیاری از مردم مسلمان فلسطین شیعه می باشند که همواره ارتباط خود با لبنان به عنوان یکی از مراکز مهم شیعی را حفظ کردند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این ارتباط تنگ تر شد.جهاد اسلامی به عنوان شیعی ترین جنبش فلسطینی پیوند مستحکمی را با حزب الله و ایران برقرار کرد و به همین واسطه نقش مهمی را در گسترش شیعه در این کشور داشت.شهید فتحی شقاقی دبیر کل پیشین این جنبش و حامی جدی انقلاب اسلامی بارها اعلام کرد که از دهه هفتاد بود که با اسلام انقلابی از طریق آثار امام خمینی و آیت الله سید محمد باقر صدر آشنا شدیم.علاوه بر جهاد اسلامی، جنبش های ملی و دینی دیگری با صبغه شیعی در فلسطین شکل گرفت که بیشتر کارکرد فرهنگی و اجتماعی دارند.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکلی تحت عنوان اتحاد الشباب الاسلامی(اتحادیه جوانان اسلام) در بیت الحم پا گرفت که جمعیتی خیریه با رویکردی تبلیغی بود.
این گروه اقدام به تاسیس درمانگاه خیریه الاحسان، درمانگاه السبیل، مرکز جراجی نقاءالدوحه، مدرسه النقاء و مرکز زنان کردند و مضاف بر آن دوره های آموزشی قرآن را در مساجد و موسسات براه انداختند که نقش مهمی در گسترش تشیع داشت. گروه فعال دیگر در این زمنیه الحرکه الاسلامیه الوطنی(جنبش اسلامی ملی) است که مدتی پیش با شیعه شدن محمد ابوسمره رئیس و دیگر اعضا خود به حرکت جهاد اسلامی پیوستند.جنببش مذکور موسسه ای را تحت عنوان مرکز مطالعات و تحقیقات قدس برای فعالیت تبلیغی خود راه اندازی کرده است.مرکز شیعی دیگر در بیت الحم توسط محمد الشحاده یک از یاران جنبش جهاد اسلامی اداره می شود که به سهم خود در گسترش شیعه نقش داشته است.یکی دیگر از موسسات پرکار در این زمینه جمعیت الجعفریه است که در حوالی دبوریق تاسیس شده و زیر نظر استاد اشرف امونه اداره می شود.هیات های متعددی زیر نطر این موسسه مشغول فعالیت هستند که حسینیه الرسول الاعظم، مکتب الزهرا و مجله السبیل از آن جمله هستند.( مجله الثقافی، گفتگو با صلاح نوری عبود پژوهشگر دانشگاه کربلا، ( به تازگی موسسه ای با عنوان شورا یا مجلس عالی شیعیان فلسطین تاسیس شده که سرپرستی آن را محمد غوانمه به عهده دارد. وی از اعضای سابق جنبش جهاد اسلامی بود. ( منبع : تشیع در فلسطین ، پایگاه اطلاع رسانی جهان تشیع )

دوم. بررسی دلایل حمایت از مردم مسلمان غزه :
در کنار واقعیتهای مذکور توجه به سایر مسؤولیت‌های دولت و نظام اسلامی لازم می باشد است، زیرا حیطه و گستره‌ی وظایف و مسؤولیت‌های دولت‌ها و نیازها و اهداف ملت ها فقط در درون مرزهای آن کشور محدود نمی‌شود، بلکه دولت‌ها جهت دستیابی به اهداف خود در سطح داخلی و بین‌المللی، از قبیل: تأمین امنیت و منافع ملی و تحقق آرمان‌های ایدئولوژیک مثلاً یکی از اهداف سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، بسط و گسترش ایدئولوژی لیبرال، سرمایه‌داری به عنوان تنها مدل نظام سیاسی، در سطح جهان می‌باشد ، ناچارند تا محدوده‌ی عملکرد و اقدامات خود را به بیرون از مرزهای بین‌المللی گسترش داده ودر عرصه‌ی معادلات و رقابت‌های بین‌الملل شرکت فعال داشته باشند.
امروزه به دلیل گسترش ارتباطات و تکنولوژی، جهانی‌شدن اقتصاد و... که مرزهای ملی کشورها را درنوردیده است دیگر نمی‌توان حیطه عملکرد و وظایف دولت‌ها را در محدوده‌ی مرزهای آن کشور، تعریف نمود، بلکه برعکس دولتی از توانایی بیشتر در سامان دادن به مسائل داخلی و تأمین امنیت و رفاه در سطح جامعه و تعقیب آرمان‌های ایدئولوژیک خود، بهره‌مندتر است که به صورت فعال در مناسبات معادلات و رقابت‌های بین‌المللی حضور داشته و در چارچوب اصول سیاست خارجی خویش، نقش مؤثری را در تأثیرگذاری بر تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی پیرامون، به خود اختصاص داده و از موقعیت‌ها و فرصت‌های بین‌الملل به بهترین نحو جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود استفاده نماید. عوامل متعددی در شکل‌گیری سیاست خارجی کشورها مؤثر می‌باشند که مهمترین آنها عبارتند از جهت اطلاع بیشتر ر.ک: اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل، عبدالعلی قوام، انتشارات سمت، ص 135 : 1- ارزش‌ها و اعتقادات، 2- زمینه‌های تاریخی و فرهنگی، 3- ساختار نظام بین‌الملل، 4- مشکلات و نیازهای داخلی. دولت‌ها جهت تحقق اهداف سیاست خارجی خود، از ابزارها و تکنیک‌های گوناگونی بهره می‌گیرند؛ ابزارهایی نظیر دیپلماسی، حربه‌های اقتصادی، نظامی و فرهنگی. استفاده صحیح و به موقع از این تکنیک‌ها در میزان موفقیت واحدهای سیاسی بسیار مؤثر است همان، ص 206 .
در سطح بین‌الملل سیاست خارجی کشور موفق‌تر و از توانایی بیشتری در پیشبرد اهداف بین‌المللی و تأمین منافع ملی خود برخوردارتر است که از توانایی بیشتری در کاربرد تمامی این ابزارها برخوردار بوده و در موقع نیاز جهت دسترسی به اهداف خود، از آنان بهره بگیرد. به عنوان نمونه امروز، با استفاده از ابزار اقتصادی نظیر اعطای وام، مشارکت در سرمایه‌گذاری یا بازسازی کشور می‌توان زمینه‌های مناسبی را جهت تأثیرگذاری در تحولات داخلی آن کشور، فراهم نمودن بازار کار و عرضه‌ی کالاهای تولیدی در خارج و... ، به وجود آورده و در نتیجه بخشی از اهداف کوتاه‌مدت، میان مدت و بلندمدت سیاسی خارجی خویش را تحقق بخشید.
براساس مطالب فوق درخصوص نحوه عملکرد جمهوری اسلامی در قبال در قبال مردم مظلوم غزه و فلسطین باید گفت که: اصول و اهداف سیاست خارجی کشور ما نیز مانند سایر کشورها براساس عوامل متعددی؛ از قبیل: ارزش‌ها و اعتقادات، تأمین امنیت منافع ملی و نیازهای داخلی و... شکل گرفته است. مضافا این که نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل اصول و مبانی مکتبی خویش، اهمیت ویژه‌ای برای دفاع از سایر مسلمانان و مستضعفان جهان قائل است و در سیاست خارجی خود این موضوع را نیز تعقیب می‌نماید( توضیح آن که: براساس اصول و آموزه‌های دینی، جامعه اسلامی پیکره واحدی است؛ چنان که قرآن می‌فرماید: (ان هذه امتکم امةً واحدةً و انا ربکم فاعبدون) (سوره مؤمنون، آیه 52) بر اساس این آیه، همبستگی عمیقی بین همه مسلمانان دنیا، صرف نظر از هرگونه مرزبندی و جغرافیایی به جهت وحدت کلمه و اعتقاد به تعالیم الهی، وجود دارد، هم‌دردی، هم‌دلی و هم‌نوایی، یکی از خصایص بارز و برجسته امت اسلامی است که دل‌های آنان را به یکدیگر نزدیک می‌کند. پیامبر گرامی اسلام در بیان این واقعیت می‌فرمایند: (حکایت مؤمنان در دوستی و مهربانی چون اعضای یک پیکر است؛ وقتی یکی از آنها رنجور می‌شود، دیگران به مراقبت و حمایت از او همداستان می‌شوند)، (نهج‌الفصاحه، ش 2712(.
نظام جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به اهداف خود در سطح بین‌الملل براساس توانایی و امکانات خویش و اجازه شرایط بین‌الملل از تمامی ابزارهای سیاست خارجی نظیر دیپلماسی، تکنیک‌های اقتصادی و فرهنگی و... در چارچوب اصول مکتبی و مقررات بین‌المللی استفاده می‌نماید. به عنوان نمونه فلسطین یکی از کشورهایی است که از جهات مختلف موضوع سیاست خارجی ما قرار گرفته است: این جهات عبارتند از:
1- مسلمان بودن مردم آن کشور و وضعیت بسیار وخیم اوضاع اقتصادی و امنیتی آن کشور؛ که خود فی‌نفسه براساس مبانی مکتبی و اصول قانون اساسی باعث همدلی و همکاری دولت اسلامی می‌شود.
2- دستاوردها و ثمرات مختلفی که حمایت نظام اسلامی ایران در راستای تعقیب و تحقق ابعاد مختلف سیاست خارجی ما از تبلیغ و ترویج اسلام اصیل و ارزشهای آن به عنوان یک وظیفه اسلامی گرفته ، تا توجه به وحدت اسلامی ، تحقق منافع و امنیت ملی و مقابله با استکبار جهانی با توجه به این موضوع مهم که امروز غزه و لبنان خط اول مواجهه دنیای کفر جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل با جهان اسلام است و هرگونه غفلتی در این زمینه آثار زیانبار و غیر قابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت.
3- بخشی از این کمک‌ها (مانند مواد غذایی، دارو، پوشاک و... ) در شرایط فعلی، حیاتی بوده و از مسؤولیت‌های فراملی دولت اسلامی محسوب می‌شود.
4- با توجه به نیازهای ضروری و حیاتی مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمک‌هایی محدود بوده و تأثیر منفی در روند آبادانی و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی ما بر جای نمی‌گذارد. به علاوه نتایج مثبتی را در کوتاه مدت و طولانی مدت، در سطح منطقه‌ای و بین‌الملل، برای کشورمان به ارمغان می‌آورد.
5- فشارها و مشکلات جامعه هراندازه زیاد باشد دربرابر وضعیت پیش آمده برای برادران و خواهران آواره فلسطینی و... اصلا قابل قیاس نیست.
6- مسلمین امت واحده و دارای سرنوشت مشترکی هستند. استعمارگران همواره درپی جداسازی وتفرقه میان ملت های مسلمانند تا از این رهگذر سلطه خود را بر جهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین اگر مادست از یاری برادران مظلوم مسلمان خود برداریم درواقع به پاره‌سازی امت واحد اسلامی که هدف دشمنان است کمک کرده‌ایم.
7- همان طور که درروایت است کمک‌های فردی موجب افزایش نعمت و برکات الهی است کمک های اجتماعی نیز چنین است.
8- امروزه درتمام جهان سرمایه‌هایی برای کمک به جوامع محروم اختصاص داده می‌شود و دراین حرکت انسان دوستانه مسلمانان و جمهوری اسلامی باید جلودار باشند.
9- انجام حمایت‌های اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی در حد وسع و توان از ملت‌های مسلمان دیگر خصوصا فلسطین، نه تنها با منافع ملی ما تعارض ندارد بلکه در راستای تأمین منافع ملی ایران به حساب می‌آید؛ زیرا:
اولاً، منافع ملی یک کشور فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمی‌شود. لذا دولت‌ها به میزان هزینه‌هایی که در کشورهای دیگر مبذول می‌دارند، از توان و قدرت تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقه‌ای برخوردار می‌باشند.
ثانیا، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیل‌دهنده منافع ملی می‌باشد، نیازمند صرف چنین هزینه‌ها و کمک به ملت‌هایی که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند می‌باشد. آینده‌نگری و تأمین منافع بلندمدت خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتی می‌باشد، زیرا آرمان‌ها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی هرگز به فلسطین محدود نبوده بلکه آرزوی سیطره بر جهان اسلام و خصوصا ام‌القرای آن یعنی جمهوری اسلامی ایران را در سر می‌پروراند.
10- این اعانات یک‌پارچگی ما را بهتر حفظ می‌کند و قدرت جمعی ما را بر دشمنان افزون می‌سازد و برای مصونیت خود ما از خطرات دشمن مفید است.
11- ارسال این قبیل کمک‌ها مختص ایران نیست بلکه کشورهای بزرگ جهان مانند آمریکا، علیرغم وجود بسیاری مشکلات داخلی، باز هم در جهت اهداف و منافع نامشروع خود کمک‌های بسیار زیادی را به اسرائیل که واقعا هیچ بهره‌ای برای ملت آمریکا ندارد ارسال می‌نمایند، حال آیا رواست که کشورهای اسلامی از انجام کمترین وظایف دینی و انسانی خود در قبال مشکلات مردم فلسطین و سایر جهان اسلام دریغ ورزند؟ اما از طرف دیگر با توجه به واقعیاتی از قبیل وجود مرزبندی‌های بین‌الملل، حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران، ارائه الگویی نمونه بر اساس اصول و ارزش‌های اسلامی و ...؛ توجه به نیازهای داخلی نیز حائز اهمیت می‌باشد.
حال اگر زمانی بین نیازهای داخل و خارج، تزاحم به وجود آمد، رعایت اصول زیر، ضروری می‌نماید:
الف) بر اساس آیات و روایات متعدد، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام اسلامی، دارای یک سری مسؤولیت‌هایی فراملّی، نسبت به سایر مسلمانان است. این مسؤولیت‌ها در مورد تزاحم بین نیازهای داخلی و خارجی، حتما باید مراعات شود. مثلاً اگر در کشورهای دیگر، مسلمانانی نیازمند به ضروری‌ترین نیازهای حیاتی (از قبیل غذا، دارو، پوشاک و...) باشند؛ بدون شک نمی‌توان نیازمندی‌های غیرحیاتی و کم‌اهمیت‌تر داخلی را اولویت داد؛ چون مسأله زندگی و حفظ جان مسلمانان در میان است.
ب ) ملاک تقدم نیازهای داخل یا خارج در امور غیرمتیقن مسؤولیت‌های فراملی، رعایت اصل اهم و مهم است. به بیان دیگر، حاکم اسلامی با کمک گرفتن از متخصصان و کارشناسان رشته‌های مختلف و با درک شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی، باید مشخص کند که اولویت با رفع نیازهای داخلی است یا نیازهای خارجی دولت اسلامی. در هر حالت، باید قدر متیقن مسؤولیت‌های برون مرزی و کمکهای حیاتی را سر لوحه سیاست خارجی خود قرار دهد. در غیر آن موارد، چه بسا در مواردی، بر اساس نظرات کارشناسی و تخصصی ثابت شود که وظیفه‌ای برون مرزی بر نیازهای داخل اولویت دارد (مانند حمایت ایران از حزب‌الله لبنان و مردم مسلمان غزه در مقابل رژیم غاصب اسرائیل) و در مواردی نیز ممکن است مسائل داخلی اولویت دارد مانند تقدم دفاع از مرزهای کشور در برابر حمله عراق آن هم در زمانی که برخی در اندیشه آزادسازی ارتفاعات جولان از اشغال اسرائیل بودند.
مسلما اگر مردم ما با واقعیات و الزامات جهانی، روش‌های پیشبرد اهداف سیاست خارجی و تأمین امنیت و منافع ملی و... آشنایی کامل داشته باشند و در جریان امور قرار بگیرند، مثبت بودن اعطاء چنین کمک‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها را تصدیق می‌نمایند. نظام جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا، بیشترین سعی و توان خود را در جهت محرومیت‌زدایی و مبارزه با فقر و مظاهر آن داشته و سیاست‌های متعددی را به منظور تأمین اجتماعی، حقوق کار و اشتغال، به کار انداختن انفال و ثروت‌های عمومی، توزیع عادلانه منابع طبیعی کشور، استرداد ثروت‌های نامشروع و... دنبال کرده و نتایج درخشانی گرفته است. اما به دلایل متعددی از قبیل وضعیت نابسامان ساختار اقتصادی کشور، وابستگی به نفت، رشد سریع جمعیت، وقوع جنگ تحمیلی، محاصره‌های اقتصادی، کم‌توجهی‌ها به اجرای کامل عدالت اجتماعی، عدم نظارت دقیق بر مصرف بودجه‌ها و هزینه‌های عمومی و سیاست‌زدگی و گرایشات جناحی هنوز ما در برخی موارد شاهد وجود مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی هستیم. در هر صورت وجود این قبیل مشکلات و معضلات، نمی‌تواند توجیه کننده کناره‌گیری و بی‌توجهی ایران، از وضعیت نابسامان سایر مسلمان و اهداف سیاست خارجی خود باشد. بلکه همراه با انجام وظیفه برون‌مرزی خود باید به حل مشکلات درون نیز بپردازیم. در ادامه جهت بررسی و تحلیل بیشتر موضوع مقاله ای تحت عنوان (مقاومت اسلامی ، وظایف ایدئولوژیک و منافع ملی ، علیرضا محمدی ) ارائه می گردد :
پیشگفتار
نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس مبانی مکتبی و اصول قانون اساسی از ابتدای شکل گیری خود علی رغم مشکلات داخلی و خارجی متعدد ، تاکید زیادی بر حمایت مادی و معنوی از جریان مقاومت اسلامی و نهضت های آزادی بخش داشته و در این راه هزینه هایی را نیز پرداخته است. با توجه به پیروزی های درخشان مقاومت اسلامی لبنان و غزه و نزدیک شدن به سالروز انقلاب اسلامی ، فرصت مناسبی را فراهم می نماید تا از منظری ژرف به تحلیل چرایی و مبانی فکری(وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی) در حوزه سیاست خارجی پرداخته و نحوه ارتباط آن را با (منافع ملی کشورمان) مورد ارزیابی قرار دهیم.
مبانی فقهی دفاع از سرزمین‌های اسلامی
وجوب دفاع از سرزمین‌های اسلامی از ضروریات فقه اسلام است ؛ بر اساس آیات ، روایات و ادله عقلی متعدد جامعه اسلامی پیکره واحدی است و مسلمین نمی‌توانند در قبال تهاجم بیگانگان به سایر مسلمانان بی‌تفاوت باشند. چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم با صراحت به حمایت و دفاع از ستمدیدگانی که مورد ظلم قرار گرفته و از وطن و کاشانه خویش اخراج و آواره شده اند ، فرمان می دهد:
(قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین واقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنة اشدّ من القتل ولاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاءالکافرین)[1] و (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)[2] و همچنین ( وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً)[3] ؛ (چرا در راه خدا و برای رهایی مردان و زنان و کودکانی که [به دست ستمگران تضعیف شده‌اند ]پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد [ستمدیده‌ای ]که می‌گویند: پروردگار ما را از این شهر (مکّه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده واز جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما).
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز می‌فرماید: (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم)[4] و (من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم؛ هر کس فریاد استغاثه هر مظلومی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود که مسلمین را به یاری می طلبد، اما فریاد او را اجابت نکند مسلمان نیست.)[5] در صحیح بخاری نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: (همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمی کنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمی کنند و به خود وا نمی گذارند). [6] در مسند احمد بن حنبل نیز از آن حضرت روایت شده است که: (که هر کس نزد او مؤمنی خوار شود ولی او را یاری نکند، در حالی که قادر بر نصرت او باشد، خداوند عزو جل، روز قیامت نزد تمام خلایق او را خوار خواهد نمود).[7]
دستور نورانی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام)مبنی بر این که ((کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً؛ همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید)[8] نیز بر این نکته مهم دلالت دارد که در اسلام، مسؤولیت مقابله با تهدید و ارعاب وظیفه‌ای همگانی است؛همه باید یکپارچه، در برابر عوامل تهدید و ارعاب بایستند و از مظلوم دفاع کنند و خصم ظالم باشند.
بر این اساس دفاع تنها بر کسانی واجب نیست که از سوی دشمن مورد هجوم قرار گرفته‌اند، بلکه همه مسلمانان وظیفه دارند در مقام دفاع از مسلمانانی که در بخشی از سرزمین‌های اسلامی مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، دفاع کنند و با جان و مال خود در راه خدا جهاد نموده و در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی حمایت های لازم را به عمل آورند. این موضوع مورد اتفاق فقها و اندیشمندان شیعه و سنّی می باشد:
ابوالصلاح حلبی در این زمینه می‌نویسد: (اگراز بعضی از کافران یا محاربان بر سرزمین‌های اسلامی خطری متوجه شود بر اهل هرمنطقه‌ای جنگ با کسانی که در نزدیکی آنها هستند و دفاع از دارالایمان واجب است و برکسانی که در مناطق دوردست زندگی می‌کنند، واجب است به نزدیک‌ترین مرزهای نبرد باکفار کوچ کنند البته مشروط بر اینکه مناطق درگیر با کفار نیازمند یاری آنها باشند تا بدین وسیله هر منطقه‌ای از سرزمین‌های اسلامی از وجود مجاهدان و مدافعان از حریم اسلام و مسلمین برخوردار شوند و دراین صورت کوچ بر دیگران که در مناطق دور زندگی می‌کنند ساقط شود.)[9] شهید ثانی نیز با صراحت اعلام می‌کند که (جهاد دفاعی تنها بر مسلمانانی واجب نیست که مورد هجوم دشمن‌اند بلکه بر هر کسی که خبر از وضعیت مسلمین دارد، واجب است.)[10] وکاشف الغطاء[11] نیز آن را بر همگان واجب کفایی شمرده، یعنی مادامی که مسلمین به مقدار نیاز به دفاع برنخاسته باشند، تکلیف از هیچ‌کس ساقط نمی‌شود.[12]
از دیدگاه آیة اللّه شیخ محمد مهدی شمس الدین: (از مسلّمات دینی، حرمت بی مبالاتی به تجاوز کفار بر مسلمین و احساس بی تفاوتی دراین مسأله است.) [13] (دکتر صبحی محمصانی) نیز در ضمن شمارش موارد جهاد دفاعی، یکی از اقسام آن را دفع تجاوز متجاوزان و ستمگران و کسانی که مسلمانان را از خانه هایشان آواره ساخته و از وطنشان اخراج کرده اند، آن گونه که برای امت فلسطین در قرن بیستم پیش آمد، دانسته و می افزاید: (جهاد در این وضعیت نه تنها جایز و مشروع است، بلکه از واجب ترین فرایض دینی و ملّی و اجتماعی است و از مقوّمات و استوانه های کرامت واحترام وطن و ساکنان در آن است.)[14] و (عمر احمد الفرجانی) نیز چنین می نگارد :(اسلام قلمرو مکانی خاصی را برای دفاع از مظلوم معین نکرده است، هر جا که ظلمی رخ بدهد، حتی در داخل کشورهای غیر اسلامی، جهاد برای رفع ظلم از مسلمین یا غیر مسلمین، مشروع است.)[15]
(شیخ ناصرالدین البانی) نیز با صحه گذاشتن بر جهاد دفاعی علیه دشمنی که به برخی از سرزمین های مسلمانان حمله نموده است، مصداق بارز آن را اسرائیل غاصب دانسته، می گوید: (تمام مسلمانان در قضیه فلسطین گناه کارند تا آن زمان که اشغالگران صهیونیست را از سرزمین فلسطین بیرون برانند.[16]
استاد شهید مطهری نیز در این زمینه می فرماید: (هرگاه گروهی با ما نخواهد بجنگد ولی مرتکب یک ظلم فاحش نسبت به یک عده افراد انسان ها شده است، و ما قدرت داریم آن انسان های دیگر را که تحت تجاوز قرار گرفته اند نجات دهیم، اگر نجات ندهیم در واقع به ظلم این ظالم نسبت به آن مظلوم کمک کرده ایم. ما در جایی که هستیم، کسی به ما تجاوزی نکرده، ولی یک عده از مردم دیگر که ممکن است مسلمان باشند و ممکن است مسلمان هم نباشند، اگر مسلمان باشند مثل جریان فلسطینی ها که اسرائیلی ها آن ها را از خانه هایشان آواره کرده اند، اموالشان را برده اند، انواع ظلم ها را نسبت به آن ها مرتکب شده اند، ولی فعلاً به ما کاری ندارند، آیا برای ما جایز است که به کمک این مظلوم های مسلمان بشتابیم برای نجات دادن آن ها؟ بله، این هم جایز است، بلکه واجب است، این هم یک امر ابتدایی نیست. این هم، به کمک مظلوم شتافتن است، برای نجات دادن از دست ظلم بالخصوص که آن مظلوم مسلمان باشد.)[17]
در تجاوز اسرائیل به کشورهای اسلامی حضرات آیات سید محسن حکیم، سید هادی میلانی، شهاب الدین مرعشی نجفی، سید ابوالقاسم خویی، علی موسوی بهبهانی، بهاءالدین محلاتی، سید عبدالله شیرازی،و بسیاری دیگر از علما با صدور اعلامیه‌هایی از عموم مسلمانان خواستند تا به یاری مسلمانان مظلوم فلسطین و کشورهای مورد تجاوز بشتابند. در بخشی از اطلاعیه‌ها آیةالله شیخ بهاءالدین محلاتی آمده است: (بر همه مسلمانان جهان واجب است که از هرگونه مساعدت مادی و معنوی نسبت به اعراب مسلمان دریغ ندارند و هر نوع معامله و ارتباطی که منشأ تقویت اسرائیل بشود یا در آمادگی آنها برای مبارزه و پیکار با کشورهای عربی دخالت داشته باشد، حرام و در حکم مبارزه با اسلام است.)[18]
حضرت امام خمینی در نهم اسفند سال 1366 در جمع اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان فرمودند: (همه شیاطین مجتمع‌اند که نگذارند اسلام رشد کند و ما باید این معنا را در نظر داشته باشیم که باتمام قوا و تا آخرین نفرمان مهیا شویم و در راه خدا جهاد کنیم. دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد اسلامی و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصاً در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان یعنی حزب الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد (یا للمسلمین) سر می‌دهند، با تمام قدرت معنوی ومادی در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکی‌ها و ددمنشی‌ها مقاومت وپایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم و سازشکاران را شناسایی و به مردم معرفی‌کنیم.)[19]
نمونه های متعدد فوق همگی بیانگر لزوم حمایت از جریان مقاومت اسلامی در مقابل تجاوز بیگانگان است که آن را به عنوان بخشی از وظایف مسلم دولت های اسلامی ترسیم می نماید.

منافع ملی و امنیت ملی
یکی از موضوعات اساسی که در بررسی نحوه تعامل و تاثیرگذاری وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی در قبال مقاومت اسلامی با منافع و امنیت ملی کشورمان ، نقش اساسی دارد ؛ شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آن در جهان کنونی است:
یکم . مفهوم منافع ملی
در مورد مفهوم منافع ملّی (National interest) تعاریف و نظریه های گوناگونی وجود دارد که در یک جمع بندی می‌توان گفت: ( منافع ملّی هدف‌های عام و ماندگاری است که یک ملّت برای دستیابی به آنها تلاش می‌کند)[20] طبق این تعریف، منافع ملّی، مفهوم وسیعی است که تنها به معنای حفظ استقلال ملّی و تمامیّت ارضی و اهداف صرفا مادی و منحصر درمرزهای جغرافیایی نیست بلکه حیطه وسیعی که شامل دستیابی به اهداف ایدئولوژیک ، انرژی، منابع مواد خام، فنّاوری جدید، توسعه اقتصادی، منطقه نفوذ و دفاع از اتباع خود در خارج از مرزها ، دفاع از هویت فرهنگی خویش و... را نیز شامل می شود.[21]
دوم . جهانی شدن منافع ملی
در دوران جدید و روند فزاینده جهانی شدن در ابعاد مختلف اقتصادی ، فرهنگی ، اطلاعاتی و...، ساختار نظام بین الملل، قواعد و فرآیندهای بین المللی دستخوش تحولات اساسی شده و مفهوم منافع ملی صرفا در برگیرنده مرزهای ملی نیست ، بلکه دولت‌ها ناگزیرند جهت تامین منافع ملی خویش بیش از گذشته به محیط عملیاتی و متغیرهای مربوط به بستر جهانی شدن توجه نمایند . [22]
سوم . ارزشها و منافع ملی
در کشور ما به خاطر وجود نظام سیاسی خاص مبتنی بر آموزه‌های دینی، منافع دینی با منافع ملّی پیوندی تنگاتنگ دارند و اصولاً نمی‌توان این دو را از هم تفکیک کرد. این‌گونه نیست که منافع ملّی فقط منافعی مادی و دنیایی باشند و در حوزه کاری سیاستمداران بگنجد؛ منافع ملّی ما را علاوه بر مسائل سیاسی و بین‌المللی، موارد معنوی‌ای چون: ارزش‌ها، باورها و عقاید ملت را نیز، شامل می شود. تلاش برای کسب استقلال سیاسی و فرهنگی در جریان انقلاب و پس از آن را می‌توان حوزه تعامل منافع ملّی و منافع دینی دانست.[23]
به صورت طبیعی بسیاری از اهداف ملت ها خصوصا اهداف ایدئولوژیکی نظامهایی نظیر سوسیالیسم ، لیبرالیسم و اسلامی در مرزهای خاصی محدود نمی شود[24] و از این رو دایره منافع ملی آنان فراتر از مرزهای جغرافیایی تعریف می گردد.
چهارم . منافع ملی جمهوری اسلامی ایران
از دیدگاه برخی متفکران روابط بین الملل در صورت بندی منافع ملی باید متغیر های متعددی در نظر گرفته شود : ( ویژگی ها ، شخصیت و آرمانهای تصمیم گیران ، انواع فلسفه های حاکم بر ساختارها و فرایندهای حکومتی ، آداب و رسوم و قالب های فرهنگی جوامع مختلف ، محل ژئوپلوتیک و توانائیهای کشورهای گوناگون و ...)[25] براین اساس در یک جمع بندی می توان محورهای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را این چنین بر شمرد:
1. اسلامیت نظام 2. جمهوریت نظام 3. تمامیت ارضی 4. حاکمیت ملی 5. وحدت ملی
6. معیشت ضروری مردم. 7. نظم و امنیت عمومی جامعه 8 . کیان اسلام و تشیع در جهان
9 . استقلال سیاسی 10 . پرستیژ و افتخارات ملی 11. تعمیم عدالت و رفاه 12 . صلح و امنیت بین المللی 13. حفظ محیط زیست.[26]
پنجم .امنیت ملی
امنیت ملی(National Security) ، ( مصونیت نسبی یا مطلق یک کشور از حمله مسلحانه یا خرابکارانه سیاسی یا اقتصادی احتمالی همراه با وارد کردن ضربه کاری و مرگبار در صورت مورد حمله قرار گرفتن.)[27] در بررسی تعاریف و نظریه های مختلفی که پیرامون امنیت ملی وجود دارد؛ می‌توان نتیجه گرفت که امنیت ملی به پروسه‌های زیر اطلاق می‌شود:
1- حفظ تمامیت ارضی، حفظ جان مردم، بقاء و ادامه سیستم اجتماعی و حاکمیت کشور (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی) 2- حفظ و ارتقاء منابع حیاتی کشور. 3- فقدان تهدید جدی از خارج نسبت به منافع ملی و حیاتی کشور.[28]
ششم . تامین امنیت ملی
نکته مهمی که در تامین و چگونگی تامین امنیت ملی در جهان کنونی نیازمند توجه جدی است اینکه در یک تقسیم بندی جنگ ها به دو دسته (جنگ‌های قلعه‌ای) و (جنگ‌های میدانی) تقسیم می شوند؛ تمدن غرب با استفاده از عقلانیت یونانی و تجارب تاریخی درماجراهایی نظیر (افسانه هومر) و ماجرای خدعه (اسب تروا) آموخته است که استراتژی دفاعی جنگ قلعه ای ناکارآمد و بسیار آسیب پذیر می باشد ؛ شکست قلعه‌نشین در یک جنگ قلعه‌ای یعنی از دست دادن همه دارایی‌ها وهتک شدن همه حرمت‌ها در حالی که شکست در یک جنگِ میدانی ، حداکثر یعنی یک خسران مادی که قابل جبران می باشد. از این روغربیان پس از فهم تاریخی تمایز جنگ میدانی و جنگ قلعه‌ای ، در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با همین ترفند به سمت استعمار ممالک دوردست تغییر جهت دادند؛ یعنی جنگ‌های میدانی، در میدان‌هایی هر چه دورتر. بر این اساس استعمار یعنی جابه‌جایی مرزهای امنیتی، اقتصادی و حکومتی از مرزهای جغرافیایی که نهایت صرفه و بهره برداری را برای استعمار گران داشت ؛ یعنی عملا جنگ را در میدانی خارج از خانه طراحی و تعقیب نمودند نه در قلعه.
از چنین دیدگاهی است که امروزه آمریکا امنیت داخلی و منافع ملی خود را در خارج از مرزهای جغرافیایی خویش تعریف کرده و جنگ را از قاره‌ای به قاره دیگر می‌کشاند و ویتنام ، فلسطین ، افغانستان ، عراق و لبنان را میدانی برای جنگ در راستای تامین امنیت و منافع ملی خویش می‌سازد . اما هیچ‌گاه حاضر نخواهد شد با کوبا وارد درگیریِ نظامی شود و عملا قلعه‌اش را در معرض حمله قرار دهد.[29] اما در عوض رژیم صهیونیستی رقم هنگفتی بالغ بر سه میلیارد دلار در سال به عنوان کمک خارجی از آمریکا دریافت می‌کند. از این گذشته آمریکا 20 درصد از یارانه مورد نیاز ارتش رژیم صهیونیستی را نیز تأمین می‌کند در واقع اسرائیل در قبال تحمل بسیاری از تهدیدات علیه امریکا و انگلیس و در خطر افتادن امنیت شهروندانش به عوض شهروندان انگلیسی و امریکایی طلب مزد می‌کند.[30]
هفتم . دستاورد مقاومت در تامین منافع و امنیت ملی
اکنون با توجه به مطالب فوق که پیرامون شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آنها گذشت ؛ درباره نقش مقاومت اسلامی در تامین منافع و امنیت ملی کشورمان گفتنی است ؛ هرچند نگاه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خویش در قبال مقاومت اسلامی و نهضت های آزادیبخش نگاهی کاملا انسان دوستانه و در راستای انجام وظایف ایدئولوژیکی و مکتبی است ؛ اما این موضوع هیچ گونه امتناعی از تامین امنیت و منافع ملی کشورمان و همچنین سایر کشورهای اسلامی و منطقه در قبال این حمایت ها توسط مقاوت اسلامی ندارد . به عبارت دیگر نه تنها میان وظایف ایدئولوژیکی دولت اسلامی با منافع ملی کشورمان تعارضی نیست ؛ بلکه این دو می توانند در تعامل و هماهنگی با یکدیگر عمل نمایند. ایران، از سال‌ها پیش با یک نگاه استراتژیک، در حین جنگ عراق، به این حقیقت دست پیدا کرد که حرکت به سمت جنگ میدانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است
. پس در حمایت غیرقابل انکار معنوی ایران از مبارزان حزب‌الله جنوب لبنان و مقاومت اسلامی ، تامین منافع ملی نیز می تواند ملحوظ باشد؛ اگر ایالاتِ متحده نسبت به ایران کوچکترین تعرضی بنماید ، میدان‌های دیگری در عالم، به آتش کشیده خواهند شد.[31] و این دقیقا یکی از جنبه های مهم بازدارندگی ایالات متحده آمریکا از حمله نظامی به ایران است ؛ موضوعی که بارها به صراحت توسط سیاستمداران و کارشناسان مسائل نظامی آمریکا و اسرائیل مطرح و آن را به عنوان مانع بزرگ در حمله به تاسیسات هسته ای ایران برشمرده اند. پس حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین حتا با دیدِ منفعت‌گرایانه نیز قابل توجیه است.
بر این اساس منافع ملی و امنیت ملی یک کشور و تامین آنها، فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمی‌شود. لذا دولت‌ها به میزان هزینه‌هایی که در کشورهای دیگر مبذول می‌دارند، از توان و قدرت تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقه‌ای برخوردار می‌باشند. در واقع حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور - که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیل‌دهنده منافع ملی است - نیازمند صرف چنین هزینه‌ها و کمک به ملت‌هایی است که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند. واقعیت آن است که مردم مظلوم و مبارز فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان، از منافع و امنیت ملی ما نیز دفاع می‌کنند و ما کمترین وظیفه خود (تدارکات و پشتیبانی) را انجام می‌دهیم.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابتکار عمل مسئولان نظام در مسائل جهانی و به ویژه مسائل منطقه ای می فرمایند:( در عرصه خارجی، کشور از موقعیتی کم نظیر و تحرک و نشاط خوبی برخورداراست و حوادث منطقه ای مانند پیروزی حزب الله و حماس نیز به لطف پروردگار و امدادهای الهی، موقعیت نظام اسلامی را تحکیم بخشیده است... مخالفان اسلام و مسلمین، هنوز مبهوت این حادثه مهم هستند و از فهم و درک دلایل آن عاجزند، اما این گونه حوادث بزرگ که در شعاع حرکت انقلاب اسلامی رخ می دهد، در عمل به تقویت موقعیت نظام منجر شده و اعتبار، نفوذ و جاذبه شعارهای انقلاب اسلامی را برای همه اثبات کرده است.)[32]
و آخرین نکته ای که لازم است در پایان یادآوری نمائیم توجه به شبهات مسمومی است که در صددند با تکیه بر عقاید مذهبی ، میان فرقه های مختلف جهان اسلام تفرقه ایجاد نمایند و این در حالی است که قرآن کریم مسلمانان را امت واحده خوانده است: (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون)[33] و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: (انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم)[34] و امام الصادق(ع) مسلمانان را با یکدیگر برادر می داند : (المسلم اخ المسلم)[35] و در حدیث از ایشان آمده است که فرمود: (من صلّی خلفهم کان کمن صلی خلف رسول الله‌)[36]، یعنی؛ کسی که پشت‌سر آنان نماز بخواند، مانند آن است که پشت‌سر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز خوانده است. اساساً وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم)[37] آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند.
و این در حالی است که سیره عملی پیشوایان ما نیز بر وحدت و اتحاد اسلامی تأکید دارد چنانکه حضرت امیر(ع) به خاطر باقی ماندن اصل اسلام، بیست و پنج سال سکوت کرد و حتی در بسیاری موارد برای رعایت مصلحت اسلام و جامعه اسلامی به خلفای سه گانه کمک فکری و مشورت می دهد، در نماز جماعت آنان حاضر می شود. حتی بالاتر از این امام علی (ع) در جریان حمله به شهر انبار که اموال مسلمین و غیرمسلمین غارت شده بود و خلخال از پای زن یهودی کشیده بودند،فریاد بر می آورد و می‌فرماید:( اگر برای این حادثه تلخ ، مسلمانی از روی تأسّف بمیرد ، ملامت نخواهد شد ، و از نظر من سزاوار است .)[38] امام صادق‌علیه‌السلام شخصاً با ابوحنیفه می‌نشست و در عقاید و احکام با وی مناظره می‌کرد.
بر این اساس در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و از هیچ گونه جنایتی دریغ نمی ورزند ، تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند و به مقابله با اسرائیل و آمریکا و توطئه های شوم آنان برای جهان اسلام برخیزند ، پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: (یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد)[39]
نتیجه
حمایت مادی و معنوی از هسته‌های مقاومت و نهضت‌های آزادی بخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آنکه به عنوان وظیفه ایدئولوژیکی دولت اسلامی است ؛ نقش بسیار زیادی در تامین منافع و امنیت ملی و گسترش حوزه های نفوذ کشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان یکی از مهم‌ترین اهرم‌های قدرت برای جمه





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین