آیا موضوع هسته ای با قتل عباسی خلعتبری ربط دارد؟ با سلام، در پاسخ به این سوال شما لازم است چند نکته را متذکر شویم : 1 – آنچه در برخی سایت های ضد انقلاب مبنی بر اینکه علت اعدام عباسعلی خلعتبری، نقش وی در توسعه فناوری هسته ای می باشد مطلبی است که در هیچ یک مستندی از آن ذکر نمی شود و متاسفانه در برخی از سایت های داخلی همچون سایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی نیز بدون اشاره به مستند خاصی عینا نقل شده است و حال آنکه برای علمی و متقن بودن هر ادعایی لازم است حداقل مستند ادعا نیز در پاورقی ذکر شود که متاسفانه در اینجا هیچ مستندی و لو مستندی که در صورت بررسی دروغ بودنش اثبات شود به این ادعا ضمیمه نشده است و به همین دلیل امکان بررسی صحت و سقم اصل مستند وجود ندارد . 2 – بر اساس اسناد و شواهد موجود جرم عباسعلی خلعتبری هیچ ارتباطی به مساله هسته ای و یا قرارداد الجزایر نداشته و اصل اتهام وی همچون بسیاری از وابستگان به رژیم پهلوی که اعدام شدند مشارکت در تحکیم و بسط دیکتاتوری منحوس رژیم سلطنتی پهلوی بود که این اقدام به دلیل اینکه منجر به نابودی کشور و نیز قتل عام هزاران انسان بی گناه و زندانی شدن هزاران تن دیگر در طول این دوران سیاه ، عقب ماندگی کشور ، وابستگی همه جانبه کشور به بیگانگان و ... شد قطعا جرمی نابخشودنی بود که مستحق اشد مجازات بود . به عنوان مثال در بخشی از یکی از گزارش هایی که در مورد دادگاه عباسعلی خلعتبری آمده است در مورد کیفر خواست وی به نقل از رئیس دادگاه به صورت خلاصه چنین گزارش شده است : (آقای خلعتبری شما متهم هستید به فساد در زمین ، قیام علیه حاکمیت ملی ، عضویت در هیئت حاکمه ضد ملت ، وزیر خارجه و عضو ارشد آن حکومت ، شما شریک جرم آن حکومت بودید که به دست امپریالیست ها و اربابان آمریکایی اداره می شد ، استخدام عناصر ساواک و سیا در وزارت خارجه و ... )(روزنامه کیهان ، 23فروردین 1358 ، ص2) همانگونه که در اظهار نظر رئیس دادگاه که در واقع اشاره به کیفر خواست متهم دارد مشاهده می شود اصلی ترین اتهام آقای خلعتبری ، همان مشارکت در تحکیم و تداوم رژیم دیکتاتوری پهلوی است که چنین جرمی در واقع مشارکت در جنایت بر علیه ملت ستم کشیده بود و باعث شد تا وی به اعدام محکوم شود و بر این اساس حتی اگر مشارکت خلعتبری در امضای قرارداد هسته ای یا قرارداد الجزایر نیز جزء اتهامات وی بود قطعا این اتهام ، به عنوان اتهام اصلی او نبوده و وی به خاطر این اتهامات اعدام نشده است و نهایتا باید بگوییم که این اتهامات جزء مواردی بود که برای وی در نظر گرفته شده است اما هیچ سندی مبنی بر اینکه اتهامات او تبدیل به عنوان مجرمانه نیز برای وی شده و وی به خاطر این جرایم اعدام شده است وجود ندارد . شایان ذکر است یکی از مطالبات اصلی مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی محاکمه و مجازات کسانی بود که در تداوم این دوران سیاه نقش آفرین بودند و آنچه در دادگاه های اول انقلاب انجام می شد گامی در راستای این مطالبه مردمی به شمار می رفت . در واقع جرم اصلی این افراد خیانت به ملت بود و این جرم به اندازه ای آشکار بود که می توان گفت از نوع (جرایم مشهود) به شمار می آمد که اثبات آن چندان نیاز به طول و تفصیل ندارد و مردم نیز پس از برگزاری این دادگاهها و اجرای عدالت از این موضوع استقبال نمودند و مهر تایید مردمی بر محاکمه و مجازات خائنان به ملت زدند . 3 – اصل اینکه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی عده ای با اصل داشتن انرژی هسته ای مخالف بودند مساله ای نیست که کسی آن را انکار نماید اما مساله این است که اولا تعداد این افراد بسیار اندک بود به طوری که شبهه اندازانی که در صددند تا مخالفت نظام با انرژی هسته ای را در ابتدای انقلاب القاء کنند جز یک مقاله در روزنامه جمهوری اسلامی هیچ سند دیگری در این زمینه پیدا نکرده اند که نشان می دهد مخالفت با این موضوع ، اساسا خواسته ای عمومی نبوده و صرفا یک دیدگاه بسیار نادر بوده است که به قلم فردی به نام عبدالرحمان علوی که حتی جزء مشاهیر انقلاب هم نبوده است ثبت شده است . ثانیا در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در سال 1358 هنوز خط مشی ها و سیاست های کلی نظام اسلامی در زمینه موضوعات مختلف از جمله انرژی هسته ای تدوین نشده و در مورد آن تصمیم گیری نشده بود و به همین دلیل کلیه مواضعی که در این مقطع در مورد مخالفت یا موافقت با انرژی هسته ای مطرح می شود فاقد رسمیت می باشند و نباید آن را به نظام نسبت داد مگر اینکه حداقل از سوی یک نهاد رسمی نظام جمهوری اسلامی چنین موضعی صادر شده باشد و مخالفتی نیز از جانب سایر نهادهای ارشد نظام از جمله رهبری نظام با آن صورت نگرفته باشد که در این مقطع نه تنها هیچ واکنشی در این زمینه صورت نگرفته است بلکه با انتصاب رئیس سازمان انرژی اتمی و در واقع زدن مهر تایید بر ادامه کار آژانس ، به نوعی مهر تایید بر اصل فعالیت هسته ای زده شده است و حال آنکه اگر همانگونه که ادعا شده است نظام با داشتن انرژی هسته ای مخالف بوده و آن را یک خیانت به ملت تلقی می کرد در فضای انقلابی آن مقطع به راحتی می توانست انحلال آن را کلید بزند همانگونه که سازمانی همچون ساواک با وجود داشتن تشکیلات گسترده در داخل و خارج از کشور و صدها نیروی انسانی به دلیل ماهیت خائنانه آن به راحتی منحل شد . ثالثا شواهد حاکی از این است که بر خلاف برخی دیدگاه های نادر در مخالفت با اصل داشتن انرژی هسته ای، اراده قوی ای برای بهره برداری از این انرژی وجود داشت و به همین دلیل در همان سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، نظام در صدد احقاق حقوق خود و احیای قراردادهایی که با طرف های غربی بسته شده بود بر آمد و حتی گفته می شود شهید چمران نیز با توجه به مدرک تخصصی اش که مرتبط با فیزیک هسته ای بود طرح هایی در راستای استفاده از انرژی هسته ای صلح آمیز داشت که با شهادت وی متاسفانه عملیاتی نشد. به هر حال اولا اعدام عباسعلی خلعتبری نه به قرارداد هسته ای ارتباطی داشت و نه به قرارداد الجزائر و ادعاهایی که در این زمینه می شود فاقد مستند معتبری می باشد. ثانیا نظام اسلامی به عنوان نظامی معقول و منطقی مواردی که توسط نظام سابق امضاء شده بود ولی اصل آن مخالف با منافع ملت و ارزش های دینی نبود را نه تنها ملغی نکرد بلکه آنها را به رسمیت شناخت و در ادامه صرفا اشتباهات آن را تصحیح نمود که اصل تلاش رژیم برای بهره برداری از انرژی هسته ای (فارغ از کیفیت این تلاش) و نیز اصل قرارداد الجزائر از جمله این موارد بودند. نظیر این مطلب را باید در باره رادیو و تلویزیون گفت که در دوران رژیم شاهنشاهی به وجود آمده بود و حتی شاید برخی معتقد بودند با پیروزی انقلاب اسلامی باید آن هم تعطیل شود ولی نظام اسلامی به جای تعطیلی این سازمان، ضمن پذیرش اصل آن اقدام به اصلاح آن در حد مقدور نمود. ثانیا کلیه ادعاهایی که در مورد مخالفت با داشتن انرژی هسته ای در ابتدای انقلاب مطرح شده است فاقد رسمیت بوده و عمدتا دیدگاه های شخصی بوده است و نه دیدگاه نظام که به لحاظ کمّی نیز تعداد اندکی را شامل می شود و نظام اسلامی نیز در همان زمان با اقدامات خود از جمله برخی اقدامات حقوقی نسبت به اعاده حقوق خود در نیروگاه بوشهر اثبات کرد که مخالف این دیدگاه های نادر می باشد.
آیا موضوع هسته ای با قتل عباسی خلعتبری ربط دارد؟
با سلام، در پاسخ به این سوال شما لازم است چند نکته را متذکر شویم :
1 – آنچه در برخی سایت های ضد انقلاب مبنی بر اینکه علت اعدام عباسعلی خلعتبری، نقش وی در توسعه فناوری هسته ای می باشد مطلبی است که در هیچ یک مستندی از آن ذکر نمی شود و متاسفانه در برخی از سایت های داخلی همچون سایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی نیز بدون اشاره به مستند خاصی عینا نقل شده است و حال آنکه برای علمی و متقن بودن هر ادعایی لازم است حداقل مستند ادعا نیز در پاورقی ذکر شود که متاسفانه در اینجا هیچ مستندی و لو مستندی که در صورت بررسی دروغ بودنش اثبات شود به این ادعا ضمیمه نشده است و به همین دلیل امکان بررسی صحت و سقم اصل مستند وجود ندارد .
2 – بر اساس اسناد و شواهد موجود جرم عباسعلی خلعتبری هیچ ارتباطی به مساله هسته ای و یا قرارداد الجزایر نداشته و اصل اتهام وی همچون بسیاری از وابستگان به رژیم پهلوی که اعدام شدند مشارکت در تحکیم و بسط دیکتاتوری منحوس رژیم سلطنتی پهلوی بود که این اقدام به دلیل اینکه منجر به نابودی کشور و نیز قتل عام هزاران انسان بی گناه و زندانی شدن هزاران تن دیگر در طول این دوران سیاه ، عقب ماندگی کشور ، وابستگی همه جانبه کشور به بیگانگان و ... شد قطعا جرمی نابخشودنی بود که مستحق اشد مجازات بود .
به عنوان مثال در بخشی از یکی از گزارش هایی که در مورد دادگاه عباسعلی خلعتبری آمده است در مورد کیفر خواست وی به نقل از رئیس دادگاه به صورت خلاصه چنین گزارش شده است : (آقای خلعتبری شما متهم هستید به فساد در زمین ، قیام علیه حاکمیت ملی ، عضویت در هیئت حاکمه ضد ملت ، وزیر خارجه و عضو ارشد آن حکومت ، شما شریک جرم آن حکومت بودید که به دست امپریالیست ها و اربابان آمریکایی اداره می شد ، استخدام عناصر ساواک و سیا در وزارت خارجه و ... )(روزنامه کیهان ، 23فروردین 1358 ، ص2)
همانگونه که در اظهار نظر رئیس دادگاه که در واقع اشاره به کیفر خواست متهم دارد مشاهده می شود اصلی ترین اتهام آقای خلعتبری ، همان مشارکت در تحکیم و تداوم رژیم دیکتاتوری پهلوی است که چنین جرمی در واقع مشارکت در جنایت بر علیه ملت ستم کشیده بود و باعث شد تا وی به اعدام محکوم شود و بر این اساس حتی اگر مشارکت خلعتبری در امضای قرارداد هسته ای یا قرارداد الجزایر نیز جزء اتهامات وی بود قطعا این اتهام ، به عنوان اتهام اصلی او نبوده و وی به خاطر این اتهامات اعدام نشده است و نهایتا باید بگوییم که این اتهامات جزء مواردی بود که برای وی در نظر گرفته شده است اما هیچ سندی مبنی بر اینکه اتهامات او تبدیل به عنوان مجرمانه نیز برای وی شده و وی به خاطر این جرایم اعدام شده است وجود ندارد .
شایان ذکر است یکی از مطالبات اصلی مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی محاکمه و مجازات کسانی بود که در تداوم این دوران سیاه نقش آفرین بودند و آنچه در دادگاه های اول انقلاب انجام می شد گامی در راستای این مطالبه مردمی به شمار می رفت . در واقع جرم اصلی این افراد خیانت به ملت بود و این جرم به اندازه ای آشکار بود که می توان گفت از نوع (جرایم مشهود) به شمار می آمد که اثبات آن چندان نیاز به طول و تفصیل ندارد و مردم نیز پس از برگزاری این دادگاهها و اجرای عدالت از این موضوع استقبال نمودند و مهر تایید مردمی بر محاکمه و مجازات خائنان به ملت زدند .
3 – اصل اینکه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی عده ای با اصل داشتن انرژی هسته ای مخالف بودند مساله ای نیست که کسی آن را انکار نماید اما مساله این است که اولا تعداد این افراد بسیار اندک بود به طوری که شبهه اندازانی که در صددند تا مخالفت نظام با انرژی هسته ای را در ابتدای انقلاب القاء کنند جز یک مقاله در روزنامه جمهوری اسلامی هیچ سند دیگری در این زمینه پیدا نکرده اند که نشان می دهد مخالفت با این موضوع ، اساسا خواسته ای عمومی نبوده و صرفا یک دیدگاه بسیار نادر بوده است که به قلم فردی به نام عبدالرحمان علوی که حتی جزء مشاهیر انقلاب هم نبوده است ثبت شده است . ثانیا در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در سال 1358 هنوز خط مشی ها و سیاست های کلی نظام اسلامی در زمینه موضوعات مختلف از جمله انرژی هسته ای تدوین نشده و در مورد آن تصمیم گیری نشده بود و به همین دلیل کلیه مواضعی که در این مقطع در مورد مخالفت یا موافقت با انرژی هسته ای مطرح می شود فاقد رسمیت می باشند و نباید آن را به نظام نسبت داد مگر اینکه حداقل از سوی یک نهاد رسمی نظام جمهوری اسلامی چنین موضعی صادر شده باشد و مخالفتی نیز از جانب سایر نهادهای ارشد نظام از جمله رهبری نظام با آن صورت نگرفته باشد که در این مقطع نه تنها هیچ واکنشی در این زمینه صورت نگرفته است بلکه با انتصاب رئیس سازمان انرژی اتمی و در واقع زدن مهر تایید بر ادامه کار آژانس ، به نوعی مهر تایید بر اصل فعالیت هسته ای زده شده است و حال آنکه اگر همانگونه که ادعا شده است نظام با داشتن انرژی هسته ای مخالف بوده و آن را یک خیانت به ملت تلقی می کرد در فضای انقلابی آن مقطع به راحتی می توانست انحلال آن را کلید بزند همانگونه که سازمانی همچون ساواک با وجود داشتن تشکیلات گسترده در داخل و خارج از کشور و صدها نیروی انسانی به دلیل ماهیت خائنانه آن به راحتی منحل شد .
ثالثا شواهد حاکی از این است که بر خلاف برخی دیدگاه های نادر در مخالفت با اصل داشتن انرژی هسته ای، اراده قوی ای برای بهره برداری از این انرژی وجود داشت و به همین دلیل در همان سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، نظام در صدد احقاق حقوق خود و احیای قراردادهایی که با طرف های غربی بسته شده بود بر آمد و حتی گفته می شود شهید چمران نیز با توجه به مدرک تخصصی اش که مرتبط با فیزیک هسته ای بود طرح هایی در راستای استفاده از انرژی هسته ای صلح آمیز داشت که با شهادت وی متاسفانه عملیاتی نشد.
به هر حال اولا اعدام عباسعلی خلعتبری نه به قرارداد هسته ای ارتباطی داشت و نه به قرارداد الجزائر و ادعاهایی که در این زمینه می شود فاقد مستند معتبری می باشد. ثانیا نظام اسلامی به عنوان نظامی معقول و منطقی مواردی که توسط نظام سابق امضاء شده بود ولی اصل آن مخالف با منافع ملت و ارزش های دینی نبود را نه تنها ملغی نکرد بلکه آنها را به رسمیت شناخت و در ادامه صرفا اشتباهات آن را تصحیح نمود که اصل تلاش رژیم برای بهره برداری از انرژی هسته ای (فارغ از کیفیت این تلاش) و نیز اصل قرارداد الجزائر از جمله این موارد بودند. نظیر این مطلب را باید در باره رادیو و تلویزیون گفت که در دوران رژیم شاهنشاهی به وجود آمده بود و حتی شاید برخی معتقد بودند با پیروزی انقلاب اسلامی باید آن هم تعطیل شود ولی نظام اسلامی به جای تعطیلی این سازمان، ضمن پذیرش اصل آن اقدام به اصلاح آن در حد مقدور نمود. ثانیا کلیه ادعاهایی که در مورد مخالفت با داشتن انرژی هسته ای در ابتدای انقلاب مطرح شده است فاقد رسمیت بوده و عمدتا دیدگاه های شخصی بوده است و نه دیدگاه نظام که به لحاظ کمّی نیز تعداد اندکی را شامل می شود و نظام اسلامی نیز در همان زمان با اقدامات خود از جمله برخی اقدامات حقوقی نسبت به اعاده حقوق خود در نیروگاه بوشهر اثبات کرد که مخالف این دیدگاه های نادر می باشد.
- [سایر] درباره خراب کردن قبر مطهّر حضرت امام حسین(علیه السلام) به دستور متوکّل عبّاسی توضیح دهید.
- [سایر] متوکل با قبر امام حسین علیهالسلام چه کرد؟
- [سایر] برخورد متوکل با امام هادی علیه السلام چگونه بود؟
- [سایر] آیا بنی عباس، فرزندان ابن عباسی هستند که به امام حسن مجتبی(ع) خیانت کرده است، و یا از نسل آن ابن عباسی هستند که روایات بسیاری از ائمه نقل کرده است؟
- [سایر] فردی گاوپرست، شفاعت خود را به گاو ربط میدهد . پس نمیتوان این مسأله را به دین ربط داد یعنی بیشتر علمی است تا دینی . راهنمایی بفرمایید .
- [سایر] کوه رضوی به امام و یارانش ربط دارد ؟!
- [آیت الله بروجردی] حد نصاب گندم را به منِ نُه عباسی که چهل سیر بیست مثقال باشد بیان فرمایید.
- [سایر] راههای حفظ فناوری هسته ای چیست ؟
- [سایر] دلایل حرام بودن سلاح هسته ای چیست؟
- [سایر] انرژی هسته ای چه کاربردی دارد؟
- [آیت الله مظاهری] دیه قتل عمد را باید در ظرف یک سال بدهند، و دیه قتل شبه عمد و قتل خطایی را میتوانند در ظرف سه سال به سه قسط بدهند.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی یکی از خویشان خود را عمداً و به ناحق بکشد، از او ارث نمیبرد، ولی اگر از روی خطا باشد، چه خطای محض باشد یا خطای شبیه به عمد، بنابر اظهر از او ارث میبرد، ولی از دیه او بنابر اظهر ارث نمیبرد، اگرچه احتیاط مستحب در صلح کردن است، و در قتل عمدی، که ارث نمیبرد، فرقی نیست بین اینکه خودش مستقیماً اقدام به قتل نماید و یا طوری واسطه قتل باشد که قتل به او نسبت داده شود.
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی یکی از خویشان خود را عمداً و به ناحق بکشد ، از او ارث نمیبرد ، ولی اگر قتل به حق باشد مانند قصاص یا اجرای حد یا دفاع ، ارث میبرد ، و همچنین اگر از روی خطا باشد ، مثل آنکه سنگ را به هوا بیندازد و اتفاقاً به یکی از خویشان او بخورد و او را بکشد ، از او ارث میبرد ، ولی از دیه قتل که عاقله میپردازد ارث نمیبرد و همچنین قتل شبه عمد یعنی : اینکه کاری کند که معمولاً موجب قتل نیست و قصد قتل هم نداشته ، ولی قصد انجام آن نسبت به مقتول داشته است مانع ارث نمیشود .
- [آیت الله مظاهری] در قتل عمد ورثه مقتول میتوانند قصاص کنند یا دیه بگیرند یا عفو کنند ولی عفو بهتر است، و در قتل شبه عمد حقّ قصاص ندارند فقط میتوانند دیه بگیرند یا عفو نمایند، و در قتل خطایی نیز حقّ قصاص ندارند بلکه یا عفو میکنند یا از عاقله یعنی خویشاوندان پدری قاتل، دیه میگیرند.
- [آیت الله مظاهری] در قتل خطا و قتل شبه عمد، قاتل باید علاوه بر دیه، شصت روز روزه بگیرد و اگر نتواند، شصت فقیر را سیر نماید، و در قتل عمد اگر ورثه مقتول عفو کنند یا با قاتل بر دیه توافق نمایند، قاتل باید شصت روز روزه بگیرد و شصت فقیر را هم سیر نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در اثر مسامحه و تخلّف در رانندگی کسی کشته شود، چنانچه راننده اطمینان یا ظنّ قوی داشته که با عابر برخورد میکند، قتل عمد است؛ ولی چنانچه بدون مسامحه قتلی صورت پذیرد، قتل خطایی میباشد و احکام قتل خطایی در کتاب (فقه الدیات) بیان شده است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] قتل بر سه گونه است: اوّل: قتل عمدی، در قتل عمدی یا قاتل به قصد قتل دیگری را میکشد یا با وسیلهای که به حسب عادت کشنده است و قاتل هم احتمال عقلایی این امر را بدهد قتل صورت میگیرد. دوم: قتل شبه عمد، در قتل شبه عمد شخصی کسی را با آلتی بزند که به حسب عادت کشنده نیست و یا قاتل این امر را احتمال نمیدهد و قصد کشتن هم نداشته باشد و اتّفاقاً بکشد. سوم: قتل خطای محض، در قتل خطای محض قاتل انجام کاری بر روی مقتول را قصد نکرده، بلکه مثلاً برای شکار حیوانی تیر انداخته ولی اشتباهاً کسی را کشته است. در قتل عمد، ولیّ مقتول میتواند قاتل را عفو کند، یا در صورت وجود شرائط قصاص، او را با حکم حاکم شرع بکشد و اگر مقتول مسلمان، زن یا دختر باشند، اگر چه قاتل مسلمان او را هم میتوان کشت، لکن اگر قاتل، مرد باشد، باید نصف دیه او را به وی بدهند و ولیّ مقتول میتواند در صورت رضایت آنها به مقداری که طرفین راضی شوند از قاتل دیه بگیرد و در صورتی که رضایت آنها به دیهای باشد که در شرع معیّن شده است، چون اندازههایی که در شرع برای دیه تعیین شده مختلف است، قاتل میتواند هر اندازهای را که مایل است انتخاب کند، بنابراین میتواند قیمت نقره را که از سایر اقسام دیه کمتر است بدهد و اگر رضایت آنها به قسم خاصّی از دیه باشد، قاتل باید همان قسم را بدهد. در قتل شبه عمد و خطای محض، ولیّ مقتول حقّ ندارد قاتل را بکشد، بلکه حقّ دریافت دیه دارد که در قتل شبه عمد از خود قاتل و در قتل خطای محض از عاقله (یعنی قوم و خویشان پدری قاتل) و در صورت ندادن آنها از خود قاتل دیه گرفته میشود.
- [آیت الله بهجت] دیه قتل شبه عمد و قتل خطا هر یک صد شتر است، ولی سن شترها در هر کدام مختلف است که توضیح آن در کتابهای مفصل داده شده است.
- [آیت الله مظاهری] در قتل عمد که ورثه حقّ قصاص دارند میتوانند بیش از دیه از قاتل بگیرند و قصاص نکنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی یکی از خویشاوندان خود را عمداً و به ناحق بکشد از او ارث نمی برد، ولی اگر از روی خطا باشد ارث می برد (مثل این که سنگی به هوا پرتاب کند و اتفاقاً به یکی از خویشان او بخورد و او را به قتل برساند) و در این صورت از دیه قتل بنابر احتیاط ارث نمی برد.