به تازگی افرادی پیدا شدند که فقط خدا را قبول دارند نه به پیامبر و نه به امامان عقید دارند و می گویند آنها فوت کرده اند، آیا این دسته افراد فرقه ای جدیداند. اگر منظور از این شعار، انکار هدایتگری انبیاء و ائمه(ع) است، چنین شعاری قطعاً کفر است و شعار فرقه وهابیت است و ممکن است اقوام شما ناخواسته این شعار را مطرح کرده باشد. این شعار برخلاف آیات قرآن است. خدای متعال فرمود: ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را ! و اطاعت کنید رسول خدا را ! و اولو الأمر را ! و هر گاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و رسولش بازگردانید(و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این(کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. ) (النساء:59) خداوند متعال می فرماید: ( قُلْ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرینَ. بگو: از خدا و رسولش اطاعت کنید! و اگر سرپیچی کنید، خداوند کافران را دوست نمیدارد.) (آلعمران:32) خداوند متعال می فرماید: ( إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ . ولیّ شما ، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند ، و در حال رکوع، زکات میدهند) (المائدة:55) مفسّرین شیعه و سنّی اتّفاق نظر دارند که شأن نزول این آیه ی شریفه جریان صدقه دادن امیر المومنین (ع) در حال رکوع بوده است.پس در میان مدّعیان امامت ، تنها اوست که نماز و زکاتش یقیناً مورد قبول خدا واقع شده ولی در مقبولیّت و عدم مقبولیّت نماز و زکات دیگر مدّعیان امامت منطقاً نمی توان یقین داشت. اهل سنّت در حدیث متواتر ثقلین روایت نموده اند از رسول خدا (ص) که فرمودند: ( ... فانظروا کیف تخلّفونی فی الثقلین. فقام رجل فقال یا رسول الله و ما الثقلان؟ فقال رسول الله صلی الله علیه و سلم الاکبر کتاب الله ؛ سبب طرفه بید الله و طرفه بأیدیکم فتمسکوا به لم تزالوا و لا تضلّوا. والاصغر عترتی و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض و سألت لهما ذلک ربّی فلاتقدّموهما فتهلکوا و لاتعلّموهما فانّهما اعلم منکم. بنگرید که پس از من، با دو یادگار گرانبهای من چگونه رفتار میکنید؟ مردی برخاست و پرسید: یا رسول الله! دو أثر گرانبهای شما چیست؟ فرمود: ثقل اکبر کتاب خداست؛ وسیله ای که جانبی از آن در دست خدا میباشد و طرف دیگر آن در اختیار شما قرار گرفته است؛ پس به آن چنگ بزنید که نمی لغزید و گمراه نمی شوید ؛ و ثقل اصغر عترت من است؛ که همانا آن دو هرگز از همدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. و من هم از پروردگارم همین اتحاد و یگانگی را برای آنها درخواست کردهام. پس بر این دو پیشی نگیرید که به هلاکت میرسید و سخنی به آنها نیاموزید که آنان از شما داناترند) ( المعجم الکبیر ، الطبرانی ، ج3 ، ص66 و با کمی اختلاف در المستدرک،حاکم نیشابوری، ج3 ،ص109) و در نقل دیگری از این حدیث فرمودند: ( ... فانظروا کیف تخلفونی فی الثقلین . فنادی مناد: و ما الثقلان یا رسول اللّه؟ قال: کتاب اللّه طرف بید اللّه و طرف بأیدیکم فاستمسّکوا به و لا تضلوا، و الآخر عترتی، و إن اللطیف الخبیر نبأنی أنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض، و سألت ذلک لهما ربی، فلا تقدموهما فتهلکوا، و لا تقصروا عنهما فتهلکوا، و لا تعلموهم فانهم أعلم منکم، ثم اخذ بید علی رضی الله عنه فقال من کنت أولی به من نفسه فعلیّ ولیه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه. بنگرید که پس از من، با دو یادگار گرانبهای من چگونه رفتار میکنید؟ پرسیدند: یا رسول الله! دو أثر گرانبهای شما چیست؟ فرمود: یکی کتاب خداست که جانبی از آن در دست خدا میباشد و طرف دیگر آن در اختیار شما قرار گرفته است؛ به آن چنگ بزنید و گمراه نشوید. و دیگری عترت من است؛ خدای لطیف و دانا ، مرا مطّلع ساخته که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. و من هم از پروردگارم همین اتحاد و یگانگی را برای آنها درخواست کردهام. پس بر این دو پیشی نگیرید که به هلاکت میرسید و در مورد آنها کوتاهی نکنید که هلاک خواهید شد. و سخنی به آنها نیاموزید که آنان از شما داناترند. سپس دست علی (ع) را گرفت و فرمود: هر که من نسبت به جان او، از خود او اولاترم، علی هم اولاتر است به جان او. پروردگارا! دوستش را دوست و دشمنش را دشمن بدار.) (المعجم الکبیر ،الطبرانی ، ج3 ، ص167) خداوند متعال فرموده است:( ... قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی بگو:من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم )(الشوری:23) خدا نفرمود: ( ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید ، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از(مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است)(الحشر:7) عالم برجسته اهل سنّت ، جناب بخاری در معتبرترین کتاب اهل سنّت ، یعنی صحیح بخاری ، آورده است: ( لما حضر رسول الله صلّی الله علیه و سلّم و فی البیت رجال فقال النبی صلّی الله علیه و سلّم: هلموا أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا فقال بعضهم: إن رسول الله قد غلبه الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله، فاختلف أهل البیت و اختصموا فمنهم من یقول قربوا یکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده. و منهم من یقول غیر ذلک. فلما أکثروا اللغو و الاختلاف قال: رسول الله صلّی الله علیه و سلّم قوموا زمانی که رسول خدا (ص) در بستر بیماری بودند ، در حالی که اصحاب دور ایشان را گرفته بودند فرمودند: کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید. در این هنگام بعضی گفتند: بیماری بر او غلبه نموده در حالی که کتاب خدا نزد شماست و کتاب خدا ما را کفایت می کند ؛ و اهل خانه اختلاف نمودند و تخاصم کردند. پس بعضی می گفتند: کاغذ و قلم بیاورید تا چیزی بنویسد که هرگز گمراه نشوید ؛ و برخی دیگر غیر این می گفتند. پس زمانی که بیهوده گویی و اختلاف بالا گرفت ، رسول خدا (ص) فرمودند: بلند شوید (بروید بیرون)) (صحیح بخاری ، ج5، ص138) بخاری در بیان دیگری از همین حدیث نقل نموده که: ( لما حضر رسول الله صلّی الله علیه و سلم، و فی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب، فقال النبیّ صلّی الله علیه و سلم: هلموا أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده أبدا، فقال عمر: إنّ رسول الله صلّی الله علیه و سلم قد غلب علیه الوجع و عندکم القرآن، حسبنا کتابالله، فاختلف أهل البیت، و اختصموا، فمنهم من یقول: قربوا یکتب لکم رسول الله صلّی الله علیه و سلم، و منهم من یقول ما قال عمر. فلما أکثروا اللغو و الاختلاف عند رسول الله صلّی الله علیه و سلم، قال النبیّ صلّی الله علیه و سلم: قوموا زمانی که رسول خدا (ص) در بستر بیماری بودند ، در حالی که اصحاب دور ایشان را گرفته بودند و عمر بن خطّاب نیز در بین آنها بود فرمودند: کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید. پس عمر گفت: بیماری بر رسول خدا غلبه نموده در حالی که کتاب خدا نزد شماست و کتاب خدا ما را کفایت می کند ؛ و اهل خانه اختلاف نمودند و تخاصم کردند. پس بعضی می گفتند: کاغذ و قلم بیاورید تا رسول خدا چیزی بنویسد ؛ و برخی دیگر می گفتند آنچه را که عمر گفت. پس زمانی که بیهوده گویی و اختلاف نزد رسول خدا بالا گرفت ، رسول خدا (ص) فرمودند: بلند شوید (بروید بیرون)) (صحیح بخاری ، ج7، ص9 صحیح مسلم ، ج5 ، ص76) برخی ها اسماً شیعه اند ولی رسماً شعار عمر بن خطّاب را می دهند، غافل از این که این شعار، خودش مخالف قرآن است. در آیات فوق ملاحظه کردید که خدای متعال خودش ما را دعوت به تبعیّت از رسول و الوا الامر کرده است. آیا صدا کردن غیر خدا، شرک است؟ طبق آیات قرآن، چنین چیزی شرک نیست. ( قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزیزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَیْخاً کَبیراً فَخُذْ أَحَدَنا مَکانَهُ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنین گفتند: (ای عزیز! او پدر پیری دارد؛ یکی از ما را به جای او بگیر؛ ما تو را از نیکوکاران میبینیم!) (یوسف:78) طبق این آیه، برادران یوسف(ع) هنگام تقاضا از یوسف(ع) او را با تعبیر ( یا ایّها العزیز) صدا کردند؛ امّا نه خود یوسف(ع) آنها را از این گونه صدا کردن منع نمود، نه خدا این روش را مذمّت کرد. اگر صدا کردن یک انسان با این تعبیر آن هم در حال درخواست کردن، اشکال شرعی داشت، یوسف(ع) حتماً آنها را از این کار نهی می نمود. ( یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ (یعقوب(ع) گفت:) ای پسران من! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید! ) (یوسف:87) طبق این آیه یعقوب(ع) اوّلاً از فرزندانش کمک می خواهد برای یافتن یوسف(ع)، ثانیاً هنگام کمک خواستن می گوید: ( یا بُنیّ). اگر این گونه صدا نمودن هنگام کمک خواستن یک بشر اشکال داشت، یعقوب(ع) آن را انجام نمی داد. ( فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقینَ هنگامی که آنها(برادران یوسف) بر او (یوسف) وارد شدند، گفتند:ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی با خود آوردهایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!) (یوسف:88) در آیه، برادران یوسف(ع) در برابر یوسف(ع) اظهار فقر نموده از او کمک می طلبند، و هنگام کمک طلبیدن، او را با تعبیر ( یا ایّها العزیز) یاد می کنند، امّا یوسف(ع) ابداً آنها را از این گونه کمک خواستن و با کار بردن این تعبیر، نهی نمی کند؛ در حالی که اگر اشکال شرعی داشت، حتماً آنها را نهی می نمود. چون نهی از منکر واجب شرعی است؛ و یک پیغمبر، واجب الهی را ترک نمی کند. ( قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ (فرزندان یعقوب) گفتند: ای پدر! برای ما طلب آمرزش کن که ما خطاکار بودیم!) (یوسف:97) طبق این آیه، فرزندان یعقوب(ع) با تعبیر ( یا ابانا) از پدرشان طلب کردند که نزد خدا برای آنها آمرزش بخواهد؛ یعنی پدرشان را شفیع قرار دادند؛ امّا یعقوب(ع) نه تنها آنها را از این رفتار نهی نکرد بلکه ( قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم گفت: بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است.) (یوسف:98). اگر کار آنها خلاف شرع بود، آیا یعقوب(ع) این گونه پاسخشان را می داد؟! وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْم وَ وَصَّی بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ قُلْ یا أَهْلَ الْکِتاب یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فی إِبْراهیم یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی إِسْرائیل وَ قالَ مُوسی یا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ وَ نادی نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماء قالُوا یا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلی یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُون یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار قالُوا یا أَبانا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنا أَخانا نَکْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماء إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدین قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلی إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ
به تازگی افرادی پیدا شدند که فقط خدا را قبول دارند نه به پیامبر و نه به امامان عقید دارند و می گویند آنها فوت کرده اند، آیا این دسته افراد فرقه ای جدیداند.
به تازگی افرادی پیدا شدند که فقط خدا را قبول دارند نه به پیامبر و نه به امامان عقید دارند و می گویند آنها فوت کرده اند، آیا این دسته افراد فرقه ای جدیداند.
اگر منظور از این شعار، انکار هدایتگری انبیاء و ائمه(ع) است، چنین شعاری قطعاً کفر است و شعار فرقه وهابیت است و ممکن است اقوام شما ناخواسته این شعار را مطرح کرده باشد. این شعار برخلاف آیات قرآن است. خدای متعال فرمود: ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را ! و اطاعت کنید رسول خدا را ! و اولو الأمر را ! و هر گاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و رسولش بازگردانید(و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این(کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. ) (النساء:59) خداوند متعال می فرماید: ( قُلْ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرینَ. بگو: از خدا و رسولش اطاعت کنید! و اگر سرپیچی کنید، خداوند کافران را دوست نمیدارد.) (آلعمران:32) خداوند متعال می فرماید: ( إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ . ولیّ شما ، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند ، و در حال رکوع، زکات میدهند) (المائدة:55) مفسّرین شیعه و سنّی اتّفاق نظر دارند که شأن نزول این آیه ی شریفه جریان صدقه دادن امیر المومنین (ع) در حال رکوع بوده است.پس در میان مدّعیان امامت ، تنها اوست که نماز و زکاتش یقیناً مورد قبول خدا واقع شده ولی در مقبولیّت و عدم مقبولیّت نماز و زکات دیگر مدّعیان امامت منطقاً نمی توان یقین داشت. اهل سنّت در حدیث متواتر ثقلین روایت نموده اند از رسول خدا (ص) که فرمودند: ( ... فانظروا کیف تخلّفونی فی الثقلین. فقام رجل فقال یا رسول الله و ما الثقلان؟ فقال رسول الله صلی الله علیه و سلم الاکبر کتاب الله ؛ سبب طرفه بید الله و طرفه بأیدیکم فتمسکوا به لم تزالوا و لا تضلّوا. والاصغر عترتی و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض و سألت لهما ذلک ربّی فلاتقدّموهما فتهلکوا و لاتعلّموهما فانّهما اعلم منکم. بنگرید که پس از من، با دو یادگار گرانبهای من چگونه رفتار میکنید؟ مردی برخاست و پرسید: یا رسول الله! دو أثر گرانبهای شما چیست؟ فرمود: ثقل اکبر کتاب خداست؛ وسیله ای که جانبی از آن در دست خدا میباشد و طرف دیگر آن در اختیار شما قرار گرفته است؛ پس به آن چنگ بزنید که نمی لغزید و گمراه نمی شوید ؛ و ثقل اصغر عترت من است؛ که همانا آن دو هرگز از همدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. و من هم از پروردگارم همین اتحاد و یگانگی را برای آنها درخواست کردهام. پس بر این دو پیشی نگیرید که به هلاکت میرسید و سخنی به آنها نیاموزید که آنان از شما داناترند) ( المعجم الکبیر ، الطبرانی ، ج3 ، ص66 و با کمی اختلاف در المستدرک،حاکم نیشابوری، ج3 ،ص109) و در نقل دیگری از این حدیث فرمودند: ( ... فانظروا کیف تخلفونی فی الثقلین . فنادی مناد: و ما الثقلان یا رسول اللّه؟ قال: کتاب اللّه طرف بید اللّه و طرف بأیدیکم فاستمسّکوا به و لا تضلوا، و الآخر عترتی، و إن اللطیف الخبیر نبأنی أنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض، و سألت ذلک لهما ربی، فلا تقدموهما فتهلکوا، و لا تقصروا عنهما فتهلکوا، و لا تعلموهم فانهم أعلم منکم، ثم اخذ بید علی رضی الله عنه فقال من کنت أولی به من نفسه فعلیّ ولیه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه. بنگرید که پس از من، با دو یادگار گرانبهای من چگونه رفتار میکنید؟ پرسیدند: یا رسول الله! دو أثر گرانبهای شما چیست؟ فرمود: یکی کتاب خداست که جانبی از آن در دست خدا میباشد و طرف دیگر آن در اختیار شما قرار گرفته است؛ به آن چنگ بزنید و گمراه نشوید. و دیگری عترت من است؛ خدای لطیف و دانا ، مرا مطّلع ساخته که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. و من هم از پروردگارم همین اتحاد و یگانگی را برای آنها درخواست کردهام. پس بر این دو پیشی نگیرید که به هلاکت میرسید و در مورد آنها کوتاهی نکنید که هلاک خواهید شد. و سخنی به آنها نیاموزید که آنان از شما داناترند. سپس دست علی (ع) را گرفت و فرمود: هر که من نسبت به جان او، از خود او اولاترم، علی هم اولاتر است به جان او. پروردگارا! دوستش را دوست و دشمنش را دشمن بدار.) (المعجم الکبیر ،الطبرانی ، ج3 ، ص167) خداوند متعال فرموده است:( ... قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی بگو:من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم )(الشوری:23) خدا نفرمود: ( ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید ، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از(مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است)(الحشر:7) عالم برجسته اهل سنّت ، جناب بخاری در معتبرترین کتاب اهل سنّت ، یعنی صحیح بخاری ، آورده است: ( لما حضر رسول الله صلّی الله علیه و سلّم و فی البیت رجال فقال النبی صلّی الله علیه و سلّم: هلموا أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا فقال بعضهم: إن رسول الله قد غلبه الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله، فاختلف أهل البیت و اختصموا فمنهم من یقول قربوا یکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده. و منهم من یقول غیر ذلک. فلما أکثروا اللغو و الاختلاف قال: رسول الله صلّی الله علیه و سلّم قوموا زمانی که رسول خدا (ص) در بستر بیماری بودند ، در حالی که اصحاب دور ایشان را گرفته بودند فرمودند: کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید. در این هنگام بعضی گفتند: بیماری بر او غلبه نموده در حالی که کتاب خدا نزد شماست و کتاب خدا ما را کفایت می کند ؛ و اهل خانه اختلاف نمودند و تخاصم کردند. پس بعضی می گفتند: کاغذ و قلم بیاورید تا چیزی بنویسد که هرگز گمراه نشوید ؛ و برخی دیگر غیر این می گفتند. پس زمانی که بیهوده گویی و اختلاف بالا گرفت ، رسول خدا (ص) فرمودند: بلند شوید (بروید بیرون)) (صحیح بخاری ، ج5، ص138) بخاری در بیان دیگری از همین حدیث نقل نموده که: ( لما حضر رسول الله صلّی الله علیه و سلم، و فی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب، فقال النبیّ صلّی الله علیه و سلم: هلموا أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده أبدا، فقال عمر: إنّ رسول الله صلّی الله علیه و سلم قد غلب علیه الوجع و عندکم القرآن، حسبنا کتابالله، فاختلف أهل البیت، و اختصموا، فمنهم من یقول: قربوا یکتب لکم رسول الله صلّی الله علیه و سلم، و منهم من یقول ما قال عمر. فلما أکثروا اللغو و الاختلاف عند رسول الله صلّی الله علیه و سلم، قال النبیّ صلّی الله علیه و سلم: قوموا زمانی که رسول خدا (ص) در بستر بیماری بودند ، در حالی که اصحاب دور ایشان را گرفته بودند و عمر بن خطّاب نیز در بین آنها بود فرمودند: کاغذ و قلمی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید. پس عمر گفت: بیماری بر رسول خدا غلبه نموده در حالی که کتاب خدا نزد شماست و کتاب خدا ما را کفایت می کند ؛ و اهل خانه اختلاف نمودند و تخاصم کردند. پس بعضی می گفتند: کاغذ و قلم بیاورید تا رسول خدا چیزی بنویسد ؛ و برخی دیگر می گفتند آنچه را که عمر گفت. پس زمانی که بیهوده گویی و اختلاف نزد رسول خدا بالا گرفت ، رسول خدا (ص) فرمودند: بلند شوید (بروید بیرون)) (صحیح بخاری ، ج7، ص9 صحیح مسلم ، ج5 ، ص76) برخی ها اسماً شیعه اند ولی رسماً شعار عمر بن خطّاب را می دهند، غافل از این که این شعار، خودش مخالف قرآن است. در آیات فوق ملاحظه کردید که خدای متعال خودش ما را دعوت به تبعیّت از رسول و الوا الامر کرده است. آیا صدا کردن غیر خدا، شرک است؟ طبق آیات قرآن، چنین چیزی شرک نیست. ( قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزیزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَیْخاً کَبیراً فَخُذْ أَحَدَنا مَکانَهُ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنین گفتند: (ای عزیز! او پدر پیری دارد؛ یکی از ما را به جای او بگیر؛ ما تو را از نیکوکاران میبینیم!) (یوسف:78) طبق این آیه، برادران یوسف(ع) هنگام تقاضا از یوسف(ع) او را با تعبیر ( یا ایّها العزیز) صدا کردند؛ امّا نه خود یوسف(ع) آنها را از این گونه صدا کردن منع نمود، نه خدا این روش را مذمّت کرد. اگر صدا کردن یک انسان با این تعبیر آن هم در حال درخواست کردن، اشکال شرعی داشت، یوسف(ع) حتماً آنها را از این کار نهی می نمود. ( یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ (یعقوب(ع) گفت:) ای پسران من! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید! ) (یوسف:87) طبق این آیه یعقوب(ع) اوّلاً از فرزندانش کمک می خواهد برای یافتن یوسف(ع)، ثانیاً هنگام کمک خواستن می گوید: ( یا بُنیّ). اگر این گونه صدا نمودن هنگام کمک خواستن یک بشر اشکال داشت، یعقوب(ع) آن را انجام نمی داد. ( فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقینَ هنگامی که آنها(برادران یوسف) بر او (یوسف) وارد شدند، گفتند:ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی با خود آوردهایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!) (یوسف:88) در آیه، برادران یوسف(ع) در برابر یوسف(ع) اظهار فقر نموده از او کمک می طلبند، و هنگام کمک طلبیدن، او را با تعبیر ( یا ایّها العزیز) یاد می کنند، امّا یوسف(ع) ابداً آنها را از این گونه کمک خواستن و با کار بردن این تعبیر، نهی نمی کند؛ در حالی که اگر اشکال شرعی داشت، حتماً آنها را نهی می نمود. چون نهی از منکر واجب شرعی است؛ و یک پیغمبر، واجب الهی را ترک نمی کند. ( قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ (فرزندان یعقوب) گفتند: ای پدر! برای ما طلب آمرزش کن که ما خطاکار بودیم!) (یوسف:97) طبق این آیه، فرزندان یعقوب(ع) با تعبیر ( یا ابانا) از پدرشان طلب کردند که نزد خدا برای آنها آمرزش بخواهد؛ یعنی پدرشان را شفیع قرار دادند؛ امّا یعقوب(ع) نه تنها آنها را از این رفتار نهی نکرد بلکه ( قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم گفت: بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است.) (یوسف:98). اگر کار آنها خلاف شرع بود، آیا یعقوب(ع) این گونه پاسخشان را می داد؟! وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْم وَ وَصَّی بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ قُلْ یا أَهْلَ الْکِتاب یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فی إِبْراهیم یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی إِسْرائیل وَ قالَ مُوسی یا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ وَ نادی نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماء قالُوا یا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلی یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُون یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار قالُوا یا أَبانا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنا أَخانا نَکْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماء إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدین قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلی إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ
- [سایر] چرا شیعه به فرقه های متعدد منشعب شده؟ مگر پیامبر(ص) نام دوازده امام را ذکر نکرده بود؟
- [سایر] آیا افراد سنی مذهب به معصومیت پیامبر(ص) و امامان و اهل بیت (ع) اعتقاد دارند؟
- [سایر] آیا توسّل به پیامبر و امامان(علیهم السلام) و حاجت خواستن از آنان، مؤثر دانستن غیر خدا و شرک نیست؟
- [سایر] آیا توسّل به پیامبر و امامان(ع) و حاجت خواستن از آنان، مؤثر دانستن غیر خدا و شرک نیست؟
- [سایر] آیا حاجت خواستن از غیر خدا مثل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام معصوم (علیه السلام) شرک نیست؛ زیرا که قاضی الحاجات خداوند است.
- [سایر] نبوت پیامبران با معجزه شناخته می شود، معجزه امامان شیعه چیست؟
- [سایر] چرا خداوند از میان این همه انبیاء(سلام الله علیها)و امامان معصوم(علیه السلام)، حتی یک نفر از جنس زن را امام یا نبی قرار نداد؟
- [سایر] آیا شیعیان فقط احادیث دوازده امام خود را معتبر میدانند و روایات صحابه را قبول ندارند؟
- [سایر] آیا اهل سنت امامان ما (علیهم السلام) را قبول دارند؟
- [سایر] آیا منصب امامت برای دوازده امام از روی جبر بود یا نه؟ آیا دوازده امام میتوانستند از روی اختیار این منصب را قبول نکنند؟
- [آیت الله وحید خراسانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را بر زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده:
- [امام خمینی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد و گرنه حرام است.
- [آیت الله بروجردی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان عَلَیْهمُالسَّلَام پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد و گرنه حرام است.
- [آیت الله جوادی آملی] .حرم مطهر پیامبر و امام معصوم (ع) ملحق به مسجد است و نجس کردن عمدی آن , حرام و تطهیر آن, واجب است. در این جهت, فرقی بین حرم معمور مانند عتبات عالیات و حرم مخروب مانند بقیع نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد وبعضی از مردم عوام که مقابل امامان: پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد، اشکال ندارد وگرنه حرام است.
- [آیت الله سیستانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد ، و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهمالسلام پیشانی را به زمین میگذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد ، اشکال ندارد ، و گر نه مشکل است . مستحبّات و مکروهات سجده :
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر لغت نوشته شده باشد، مس نماید. واحتیاط واجب آن است که اسم مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و امامان و حضرت زهرا: را هم مس ننماید.
- [آیت الله سبحانی] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد، مس نماید. و مسّ اسم مبارک پیغمبر و امامان و حضرت زهرا(علیهم السلام)هم اگر هتک حرمت و بی احترامی باشد حرام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.