رومان یازده دقیقه پائلو کوئیلو چه چیزی را بیان می کند لطفا تحلیل و نقد کنید؟
رومان یازده دقیقه پائلو کوئیلو چه چیزی را بیان می کند لطفا تحلیل و نقد کنید؟ پائلوکوئیلو نویسنده معنویت گرای برزیلی که به زعم خود مروج معنویت در جهان امروز است در نوشته ای متفاوت از دیگر آثارش، هنر نویسندگی خود را با موضوعی پیوند زده که به معنویت ادعایی وی مهر انحطاط زده است. کوئیلو که در کتاب¬های دیگرش درصدد حل معمای (هدفمندی) بر آمده و تلاش می کرد با ارائه ایده¬ها و طرح مفاهیم معنوی، نشاط و سرزندگی را به حیات آدمیان بر گرداند در این کتاب موضوع سکس را انتخاب نموده است و به ماجرای زندگی دخترکی فاحشه و روسپی به نام (ماریا) پرداخته است. ماریا همچون دیگر قهرمانان کتب کوئیلو فردی سرگردان و بلا تکلیف است و در پی یک زندگی مطلوب و کسب تجربه های لازم به ماجراجویی می پردازد. وی در جستجوی چیزی است که به زندگی او مفهوم ببخشد. دخترک گاهی به تبدیل شدن به ستاره بین المللی می اندیشد گاهی به ثروت، گاهی به شوهر ایده آل و گاهی به تجربه متفاوت جنسی و گاهی به مبارزه برای زنده ماندن(ص 63) و گاهی هم مطلوب وی (جستجوی خویشتن) است (همان ص 123)در نهایت نیاز خود را در عاشق شدن و عشق ورزیدن می بیند و بس.(همان ص 250) کوئیلو طبق معمول منکر برنامه و حیانی برای اداره زندگی بشر می¬شود و از زبان یک کشیش می گوید:(آن چه خداوند از ما انتظار دارد نمی دانیم، اجدادمان نیز نمی دانستند.)(همان ص 274) در کتاب یازده دقیقه چند محور اساسی مورد توجه و استفاده مولف قرار گرفته است. الف)عشق در این کتاب نویسنده تلاش می کند ارتباط جنسی آزاد را با عشق گره بزند و بین این دو ارتباطی ناگسستنی ایجاد نماید. موضوع عشق چنان در این کتاب پر رنگ است که گویا ماریا برای دستیابی به عشق و عاشق ماندن حاضر است تمامی سختی ها و حتی سوء برداشت ها و طعن و کنایه های اطرافیان را تحمل کند به گونه ای که این موضوع به بزرگترین موضوع زندگی ماریا تبدیل می شود(همان 151) تا جایی که اساساً او بخاطر عشق زنده است.(همان ص 25) کوئیلو بارها به مطلوب بودن عشق و نیاز آدمیان به عشق می گوید.(همان8/13/14/17/31/148/253/123/203 و ...)گاهی هم از عشق بعنوان احساس خطرناک و مخرب یاد می کند.(همان ص 15/21/26/157) یکی از مشتریان ماریا که پسرکی به نام رالف است بعنوان احیا کننده عشق ماریا وارد جریان زندگی ماریا می شود. ماریا با وجود دلبستگی فراوان به رالف اصالت و اهمیت را به خود عشق می دهد نه به رالف. این ایده برای ماریا قوت می گیرد که مهم، وجود عشق است نه معشوق، و عاشق ماندن مهمتر از وجود یا عدم معشوق است. اصولاً دیدن یا ندیدن رالف برای ماریا هیچ اهمیتی ندارد بلکه آن چه تعیین کننده است عاشق ماندن است.(همان ص 177/203/298/296) در این کتاب عشق به عنوان توجیه گر زندگی عنوان می شود. باید اضافه کرد این مفهوم از نگاه کوئیلو تعریف روشنی ندارد و در بیان آن تنها می توان گفت: ( یک احساس است). ب) بی هدفی و سرگردانی کوئیلو بارها و بارها از بلاتکلیفی و شک و تردید و سرگردانی شخصیت¬های داستان سخن می گوید. در تبیین کوئیلو زندگی از عنصر (هدف) تهی است و منطق و غایتی برای زیستن تصویر نمی شود از همین جهت لازم است نگاه انسانها تغییر کند تا زندگی مفهوم یابد. دخترک از روی تحیر و بی¬هدفی، روسی یگری را انتخاب می کند و بارها در تصمیم خود شک می کند و منطق آن را مورد تجدید نظر قرار می¬دهد دست آخر آن چه باعث انگیزش دخترک می شود پول، کسب تجربه و ماجراجویی است. واژه¬های مختلفی درکتاب بلاتکلیفی شخصیت¬های داستان را منعکس نموده اند و عبارات و سطور زیادی برای تبیین این سردرگمی به کار گرفته شده اند. این بلاتکلیفی بیش از 30 بار در کتاب به بحث گذاشته شده است.(نمونه¬هایی از این مسئله در صفحات87/89/93/94/98/101/105/111/115/118/128/135/136/141/142/144/146/148/149/155/153/158 ... منعکس شده است) مطالبی که مولف در ترویج اباحی گری و لا ابالیگری آورده همه و همه به خلاء " منطق زیستن "بر می¬گردد یعنی اگر خلاء (غایت معقول) نبود به قلم فرسایی کوئیلو در باب لاابالیگری نیازی نبود. توضیحات کوئیلو در باب اباحی گری عموماً با تایید و حتی تبلیغ همراه است (ص 31/39/66/67/92/93/100) آنچه در ترویج الکل و مشروبات الکی و موسیقی و رقص و آواز خوانی و دود و سیگار و رقابت دختران برای جذب مشتری در این کتاب نگاشته شده بر فضای کتاب سایه انداخته و این اثر را به تبلیغ میخانه و توصیف عشرتکده تبدیل نموده است. ج) سکس و ارتباطات آزاد جنسی کوئیلو در کتابش برای برگرداندن آبروی رفته و توجیه کار نویسندگی خود روسپگری را تهدیدی برای ثبات خانواده به حساب نمی آورد و از تلاش روسپی ها برای پایدار ماندن زندگی مشتریان خود سخن می گوید.(همان ص 210) از طرف دیگر آزادی که انتخاب در ارتباط جنسی را به همراه دارد از نگاه نویسنده یک مطلوب تلقی می شود.(همان ص 81 و 105) از آنجا که کتاب به سرگذشت یک روسپی مربوط می شود کوئیلو در موارد متعدد به جزئیات ارتباطات جنسی وارده شده و بازگو کردن فنون، حالتها و روش های روابط جنسی را برای خود به صورت یک ماموریت در آورده است. در یک جمله می توان گفت این کتاب در توصیف سکس است که این توصیف از این جهت که با تکرارهای بی مورد و ملال آور همراه شده از تبلیع سکس و ترویج آن نمی تواند جدا باشد. در یک رصد محتوایی، رقم صفحاتی که به صراحت به این موضوع پرداخته شده به 20 فراز بالغ می شود. با تاسف باید گفت این اثر به طور ناشایستی به جزئیات این موضوع پرداخته به گونه¬ای که بدآموزی ها و آموزش-های منفی زیادی را تعلیم و آموزش می دهد. این آموزشهای منفی لایه های مختلفی دارد از توصیف یکی از مشتریان ماریا بعنوان پاک ترین مردد زندگی(همان ص 259) تا توصیف میخانه به (مکان آبرومند) و (مکانی که عده¬ای در آن حضور دارند دارند که قادرند نور را در چهره دیگران کشف کنند) (همن ص 209 و 251)و توصیف فاحشه گری بعنوان امری که به استحکام خانواده لطمه ای نمی زند و این موضوع با پایداری خانواده مشتری منافاتی ندارد(همان ص 210) و این که سکس ضد ارزش محسوب نمی شود (همان ص 196) و سکس فراتر از یک ملاقات ساده است (همان ص 216) بلکه عاملی برای فراموشی مشکلات و آرامش یافتن طرفین است.(همان ص 215) از همه این ها بالاتر (ترویج خشونت) است که به عنوان راهی تسکین دهنده و آرامش بخش به مخاطب معرفی می شود (همان ص 221) کوئیلو در ضمن پرداختن به موضوع ارتباط آزاد جنسی، پرده از رازی بر می دارد که از نگاه او انسان را به مرز "خود" نزدیک می کند و نوعی خودشناسی به دنبال دارد و آن (رنج کشیدن و تحقیر شدن ) است. گویا سکس می تواند منجر به این گونه خودشناسی شود و انسان را به حالتی برساند که ضمن رنج، لذت ببرد. در نگاه وی یکی از راههای لذت، رنج کشیدن و رنج دادن دیگران است(همان ص 229/236/238/235) انگار آزار دادن به دیگران از اصول زندگی انسانها محسوب می شود. (همان ص 226) این رنج خود ساخته نوعی از نور بری انسان به ارمغان می آورد و خلایی همچون بهشت برای انسان ایجاد می کند(همان ص 240/242)در این رنج کشیدن و تحقیری که از ناحیه دیگران متوجه انسان می شود انسان به دنیای دیگری می رود و احساس مذهبی به او دست می دهد(همان ص 223) و انسان احساس آزادی کامل می یابد(224 و 228) پیوند معنویت و خود فروشی آن چه یک انحراف واضح و مغالطه روشن را در پی دارد و در نتیجه یک آسیب اجتماعی برای اجتماع در پی دراد و یک کج راهه برای انسانهای معنویت گرا ایجاد می کند ارتباطی است که کوئیلو بین معنویت و بی بندباری برقرار نموده است. وی بیش از 30 مورد از " وجود نور" در چهره دخترک فاحشه صحبت به میان می آورد وبرای روسپی گری تاریخی مقدس می شمارد و ادعا می کند معنویت با روسپی گری منافاتی ندارد و در صفحات متعددی ابتذال معنویت ادعایی خود را به نمایش می گذارد.
عنوان سوال:

رومان یازده دقیقه پائلو کوئیلو چه چیزی را بیان می کند لطفا تحلیل و نقد کنید؟


پاسخ:

رومان یازده دقیقه پائلو کوئیلو چه چیزی را بیان می کند لطفا تحلیل و نقد کنید؟

پائلوکوئیلو نویسنده معنویت گرای برزیلی که به زعم خود مروج معنویت در جهان امروز است در نوشته ای متفاوت از دیگر آثارش، هنر نویسندگی خود را با موضوعی پیوند زده که به معنویت ادعایی وی مهر انحطاط زده است.
کوئیلو که در کتاب¬های دیگرش درصدد حل معمای (هدفمندی) بر آمده و تلاش می کرد با ارائه ایده¬ها و طرح مفاهیم معنوی، نشاط و سرزندگی را به حیات آدمیان بر گرداند در این کتاب موضوع سکس را انتخاب نموده است و به ماجرای زندگی دخترکی فاحشه و روسپی به نام (ماریا) پرداخته است.
ماریا همچون دیگر قهرمانان کتب کوئیلو فردی سرگردان و بلا تکلیف است و در پی یک زندگی مطلوب و کسب تجربه های لازم به ماجراجویی می پردازد. وی در جستجوی چیزی است که به زندگی او مفهوم ببخشد. دخترک گاهی به تبدیل شدن به ستاره بین المللی می اندیشد گاهی به ثروت، گاهی به شوهر ایده آل و گاهی به تجربه متفاوت جنسی و گاهی به مبارزه برای زنده ماندن(ص 63) و گاهی هم مطلوب وی (جستجوی خویشتن) است (همان ص 123)در نهایت نیاز خود را در عاشق شدن و عشق ورزیدن می بیند و بس.(همان ص 250)
کوئیلو طبق معمول منکر برنامه و حیانی برای اداره زندگی بشر می¬شود و از زبان یک کشیش می گوید:(آن چه خداوند از ما انتظار دارد نمی دانیم، اجدادمان نیز نمی دانستند.)(همان ص 274)
در کتاب یازده دقیقه چند محور اساسی مورد توجه و استفاده مولف قرار گرفته است.
الف)عشق
در این کتاب نویسنده تلاش می کند ارتباط جنسی آزاد را با عشق گره بزند و بین این دو ارتباطی ناگسستنی ایجاد نماید. موضوع عشق چنان در این کتاب پر رنگ است که گویا ماریا برای دستیابی به عشق و عاشق ماندن حاضر است تمامی سختی ها و حتی سوء برداشت ها و طعن و کنایه های اطرافیان را تحمل کند به گونه ای که این موضوع به بزرگترین موضوع زندگی ماریا تبدیل می شود(همان 151) تا جایی که اساساً او بخاطر عشق زنده است.(همان ص 25)
کوئیلو بارها به مطلوب بودن عشق و نیاز آدمیان به عشق می گوید.(همان8/13/14/17/31/148/253/123/203 و ...)گاهی هم از عشق بعنوان احساس خطرناک و مخرب یاد می کند.(همان ص 15/21/26/157)
یکی از مشتریان ماریا که پسرکی به نام رالف است بعنوان احیا کننده عشق ماریا وارد جریان زندگی ماریا می شود. ماریا با وجود دلبستگی فراوان به رالف اصالت و اهمیت را به خود عشق می دهد نه به رالف.
این ایده برای ماریا قوت می گیرد که مهم، وجود عشق است نه معشوق، و عاشق ماندن مهمتر از وجود یا عدم معشوق است. اصولاً دیدن یا ندیدن رالف برای ماریا هیچ اهمیتی ندارد بلکه آن چه تعیین کننده است عاشق ماندن است.(همان ص 177/203/298/296)
در این کتاب عشق به عنوان توجیه گر زندگی عنوان می شود. باید اضافه کرد این مفهوم از نگاه کوئیلو تعریف روشنی ندارد و در بیان آن تنها می توان گفت: ( یک احساس است).
ب) بی هدفی و سرگردانی
کوئیلو بارها و بارها از بلاتکلیفی و شک و تردید و سرگردانی شخصیت¬های داستان سخن می گوید. در تبیین کوئیلو زندگی از عنصر (هدف) تهی است و منطق و غایتی برای زیستن تصویر نمی شود از همین جهت لازم است نگاه انسانها تغییر کند تا زندگی مفهوم یابد. دخترک از روی تحیر و بی¬هدفی، روسی یگری را انتخاب می کند و بارها در تصمیم خود شک می کند و منطق آن را مورد تجدید نظر قرار می¬دهد دست آخر آن چه باعث انگیزش دخترک می شود پول، کسب تجربه و ماجراجویی است.
واژه¬های مختلفی درکتاب بلاتکلیفی شخصیت¬های داستان را منعکس نموده اند و عبارات و سطور زیادی برای تبیین این سردرگمی به کار گرفته شده اند. این بلاتکلیفی بیش از 30 بار در کتاب به بحث گذاشته شده است.(نمونه¬هایی از این مسئله در صفحات87/89/93/94/98/101/105/111/115/118/128/135/136/141/142/144/146/148/149/155/153/158 ... منعکس شده است)
مطالبی که مولف در ترویج اباحی گری و لا ابالیگری آورده همه و همه به خلاء " منطق زیستن "بر می¬گردد یعنی اگر خلاء (غایت معقول) نبود به قلم فرسایی کوئیلو در باب لاابالیگری نیازی نبود.
توضیحات کوئیلو در باب اباحی گری عموماً با تایید و حتی تبلیغ همراه است (ص 31/39/66/67/92/93/100) آنچه در ترویج الکل و مشروبات الکی و موسیقی و رقص و آواز خوانی و دود و سیگار و رقابت دختران برای جذب مشتری در این کتاب نگاشته شده بر فضای کتاب سایه انداخته و این اثر را به تبلیغ میخانه و توصیف عشرتکده تبدیل نموده است.
ج) سکس و ارتباطات آزاد جنسی
کوئیلو در کتابش برای برگرداندن آبروی رفته و توجیه کار نویسندگی خود روسپگری را تهدیدی برای ثبات خانواده به حساب نمی آورد و از تلاش روسپی ها برای پایدار ماندن زندگی مشتریان خود سخن می گوید.(همان ص 210)
از طرف دیگر آزادی که انتخاب در ارتباط جنسی را به همراه دارد از نگاه نویسنده یک مطلوب تلقی می شود.(همان ص 81 و 105)
از آنجا که کتاب به سرگذشت یک روسپی مربوط می شود کوئیلو در موارد متعدد به جزئیات ارتباطات جنسی وارده شده و بازگو کردن فنون، حالتها و روش های روابط جنسی را برای خود به صورت یک ماموریت در آورده است. در یک جمله می توان گفت این کتاب در توصیف سکس است که این توصیف از این جهت که با تکرارهای بی مورد و ملال آور همراه شده از تبلیع سکس و ترویج آن نمی تواند جدا باشد.
در یک رصد محتوایی، رقم صفحاتی که به صراحت به این موضوع پرداخته شده به 20 فراز بالغ می شود.
با تاسف باید گفت این اثر به طور ناشایستی به جزئیات این موضوع پرداخته به گونه¬ای که بدآموزی ها و آموزش-های منفی زیادی را تعلیم و آموزش می دهد.
این آموزشهای منفی لایه های مختلفی دارد از توصیف یکی از مشتریان ماریا بعنوان پاک ترین مردد زندگی(همان ص 259) تا توصیف میخانه به (مکان آبرومند) و (مکانی که عده¬ای در آن حضور دارند دارند که قادرند نور را در چهره دیگران کشف کنند) (همن ص 209 و 251)و توصیف فاحشه گری بعنوان امری که به استحکام خانواده لطمه ای نمی زند و این موضوع با پایداری خانواده مشتری منافاتی ندارد(همان ص 210) و این که سکس ضد ارزش محسوب نمی شود (همان ص 196) و سکس فراتر از یک ملاقات ساده است (همان ص 216) بلکه عاملی برای فراموشی مشکلات و آرامش یافتن طرفین است.(همان ص 215)
از همه این ها بالاتر (ترویج خشونت) است که به عنوان راهی تسکین دهنده و آرامش بخش به مخاطب معرفی می شود (همان ص 221)
کوئیلو در ضمن پرداختن به موضوع ارتباط آزاد جنسی، پرده از رازی بر می دارد که از نگاه او انسان را به مرز "خود" نزدیک می کند و نوعی خودشناسی به دنبال دارد و آن (رنج کشیدن و تحقیر شدن ) است. گویا سکس می تواند منجر به این گونه خودشناسی شود و انسان را به حالتی برساند که ضمن رنج، لذت ببرد.
در نگاه وی یکی از راههای لذت، رنج کشیدن و رنج دادن دیگران است(همان ص 229/236/238/235) انگار آزار دادن به دیگران از اصول زندگی انسانها محسوب می شود. (همان ص 226) این رنج خود ساخته نوعی از نور بری انسان به ارمغان می آورد و خلایی همچون بهشت برای انسان ایجاد می کند(همان ص 240/242)در این رنج کشیدن و تحقیری که از ناحیه دیگران متوجه انسان می شود انسان به دنیای دیگری می رود و احساس مذهبی به او دست می دهد(همان ص 223) و انسان احساس آزادی کامل می یابد(224 و 228)
پیوند معنویت و خود فروشی
آن چه یک انحراف واضح و مغالطه روشن را در پی دارد و در نتیجه یک آسیب اجتماعی برای اجتماع در پی دراد و یک کج راهه برای انسانهای معنویت گرا ایجاد می کند ارتباطی است که کوئیلو بین معنویت و بی بندباری برقرار نموده است. وی بیش از 30 مورد از " وجود نور" در چهره دخترک فاحشه صحبت به میان می آورد وبرای روسپی گری تاریخی مقدس می شمارد و ادعا می کند معنویت با روسپی گری منافاتی ندارد و در صفحات متعددی ابتذال معنویت ادعایی خود را به نمایش می گذارد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین