با مرگ و انقطاع روح از بدن، انسان به عالم برزخ که یکی از عوالم وجودی و نظامی است و احکام خاصی دارد، وارد می‌شود و با نظام جدید، معیارها و احکام جدید و ناشناخته مواجه می‌شود. از طرف دیگر، انسان معمولی و متوسط؛ یعنی کسی که در زندگی دنیوی موفق به تجرید خود و انقطاع از مادیات نشده است، انس و ارتباط با نظام مادی، موجودات آن، ارزش‌ها و معیارهای آن، هنوز در قلب و روح او هست و اسیر دنیا و تعلقات آن می‌باشد. با ورود به برزخ و نظام جدید و از دست مأنوسات دنیوی، به وحشت می‌افتد. با فقدان آنچه با آن‌ها مأنوس و خوش بود، موجودیت و بقای خود را با آن‌ها و در آن‌ها می‌دید و خلأ وجودی خود را با آن‌ها پر می‌کرد، در فشار قرار می‌گیرد. وضع خاصی در اول برزخ برایش پیش می‌آید که توأم با فشارها و ترس‌های فراوان است. البته تفاوت مراتب به جای خود محفوظ می‌باشد. هر چه انس و تعلق به دنیا بیش تر باشد، این فشارها بیش‌تر و هر چه تعلق به دنیا کم‌تر و به آخرت‌ بیش‌تر باشد، این فشارها و وحشت‌ها کم‌تر خواهد بود. تنها ارباب معنی و مهذبین واقعی از این مسأله مستثنی هستند. علت آن هم انقطاع از دنیا، مأنوسات آن و انس با عالم بالاتر و حضرت حق است که به مجرد انتقال از دنیا به نظامی که با تمام وجود مشتاق آن بوده‌اند، به شهود جمال وجه حق نائل می‌شوند. (محمد شجاعی، بازگشت به سوی خدا، ص 270 - 272) پس این سختی‌ها و فشارها در تمام انواع مرگ‌ها )سوختن، غرق شدن، مرگ طبیعی و...( وجود دارد؛ زیرا فشار به بدن مادی نیست، بلکه به بدنی مثالی و برزخی می‌باشد که تابع روح است. البته چنان که قبلا (در سؤال دوم از آخرین فصل بخش قبل) اشاره کردیم، خدا برای مؤمنان خاص کاری می‌کند که آن تعلقاتشان به سادگی از آن‌ها جدا شود، اما حقیقت این است که مطابق روایات متعدد، اکثر مؤمنان به خاطر برخی گناهانی که انجام داده‌اند، دچار فشار قبر می‌شوند. به عنوان مثال، رسول اکرم )ص( فرموده است: )ضغطة القبر للمؤمن کفارة لما کان منه من تضییع النعم.( (علل الشرائع، باب 262، ص 309: فشار قبر مؤمن، کفاره‌ی نعمت‌های از بین رفته است) یا هنگامی که ابوبصیر از امام صادق )ع( پرسید: )آیا کسی از فشار قبر رهایی می‌یابد؟( فرمود: )نعوذ بالله منها، ما أقل من یفلت من ضغطة القبر.( (فروع کافی، ج 3، ص 236. بحارالأنوار، ج 6، ص 261: پناه بر خدا از فشار قبر، چه قدر کم هستند افرادی که از آن نجات می‌یابند)
آیا فشار قبر و شب اول قبر در همهی انواع مرگها )سوختن، غرق شدن و...( و برای همهی انسانها هست؟
با مرگ و انقطاع روح از بدن، انسان به عالم برزخ که یکی از عوالم وجودی و نظامی است و احکام خاصی دارد، وارد میشود و با نظام جدید، معیارها و احکام جدید و ناشناخته مواجه میشود. از طرف دیگر، انسان معمولی و متوسط؛ یعنی کسی که در زندگی دنیوی موفق به تجرید خود و انقطاع از مادیات نشده است، انس و ارتباط با نظام مادی، موجودات آن، ارزشها و معیارهای آن، هنوز در قلب و روح او هست و اسیر دنیا و تعلقات آن میباشد. با ورود به برزخ و نظام جدید و از دست مأنوسات دنیوی، به وحشت میافتد. با فقدان آنچه با آنها مأنوس و خوش بود، موجودیت و بقای خود را با آنها و در آنها میدید و خلأ وجودی خود را با آنها پر میکرد، در فشار قرار میگیرد. وضع خاصی در اول برزخ برایش پیش میآید که توأم با فشارها و ترسهای فراوان است. البته تفاوت مراتب به جای خود محفوظ میباشد. هر چه انس و تعلق به دنیا بیش تر باشد، این فشارها بیشتر و هر چه تعلق به دنیا کمتر و به آخرت بیشتر باشد، این فشارها و وحشتها کمتر خواهد بود. تنها ارباب معنی و مهذبین واقعی از این مسأله مستثنی هستند. علت آن هم انقطاع از دنیا، مأنوسات آن و انس با عالم بالاتر و حضرت حق است که به مجرد انتقال از دنیا به نظامی که با تمام وجود مشتاق آن بودهاند، به شهود جمال وجه حق نائل میشوند. (محمد شجاعی، بازگشت به سوی خدا، ص 270 - 272)
پس این سختیها و فشارها در تمام انواع مرگها )سوختن، غرق شدن، مرگ طبیعی و...( وجود دارد؛ زیرا فشار به بدن مادی نیست، بلکه به بدنی مثالی و برزخی میباشد که تابع روح است. البته چنان که قبلا (در سؤال دوم از آخرین فصل بخش قبل) اشاره کردیم، خدا برای مؤمنان خاص کاری میکند که آن تعلقاتشان به سادگی از آنها جدا شود، اما حقیقت این است که مطابق روایات متعدد، اکثر مؤمنان به خاطر برخی گناهانی که انجام دادهاند، دچار فشار قبر میشوند. به عنوان مثال، رسول اکرم )ص( فرموده است: )ضغطة القبر للمؤمن کفارة لما کان منه من تضییع النعم.( (علل الشرائع، باب 262، ص 309: فشار قبر مؤمن، کفارهی نعمتهای از بین رفته است)
یا هنگامی که ابوبصیر از امام صادق )ع( پرسید: )آیا کسی از فشار قبر رهایی مییابد؟(
فرمود: )نعوذ بالله منها، ما أقل من یفلت من ضغطة القبر.( (فروع کافی، ج 3، ص 236. بحارالأنوار، ج 6، ص 261: پناه بر خدا از فشار قبر، چه قدر کم هستند افرادی که از آن نجات مییابند)
- [سایر] آیا فشار قبر برای همه ی انسانها هست؟ چگونه می توان از آن رهایی یافت؟
- [سایر] در شب اول قبر، نکیر و منکر با انسانها به چه زبانی صحبت میکنند؟
- [سایر] مقصود از این که شهیدان زندهاند، چیست - مگر همهی انسانها حیات برزخی ندارند؟
- [سایر] فلسفه و حقیقت فشار قبر چیست؟ آیا عمومی است؟ آیا فشار قبر روحی است یا جسمی؟
- [سایر] با سلام و عرض ادب. ما در شب اول قبر، چقدر فشار قبر میبینیم؟ چند دقیقه؟ چند ثانیه؟ یا از وقتی که ما را در قبر میگذارند شروع میشود و تا صبح ادامه دارد؟!
- [سایر] فشار قبر یعنی چه؟
- [سایر] فلسفه فشار قبر چیست؟
- [سایر] فشار قبر چیست؟
- [سایر] حقیقت فشار و عذاب قبر چیست؟ آیا مرده ای که دفن نمی شود هم فشار قبر دارد؟
- [سایر] این که می گویند اگر انسانی شب جمعه یا روز جمعه فوت کند، برای همیشه از فشار قبر در امان است، سخن صحیحی است؟
- [آیت الله اردبیلی] نماز شب دفن را در هر موقع از شب اوّل قبر میتوان خواند، ولی بهتر است در اوّل شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.
- [آیت الله بروجردی] اگر بخواهند میت را به شهر دوری ببرند یا به جهت دیگر دفن او تأخیر بیفتد، باید نماز وحشت را تا شب اوّل قبر او تأخیر بیندازند.نبش قبر
- [آیت الله مظاهری] نماز وحشت را در هر موقع از شب اوّل قبر میشود خواند ولی بهتر است در اوّل شب بعد از نماز عشا خوانده شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر می شود خواند؛ ولی بهتر است در اول شب؛ بعد از نماز عشا خوانده شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر می شود خواند، ولی بهتر است در اول شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.
- [آیت الله بروجردی] نماز وحشت را در هر موقع از شبِ اوّل قبر میشود خواند، ولی بهتر است در اوّل شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.
- [امام خمینی] نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر می شود خواند، ولی بهتر است در اول شب بعداز نماز عشا خوانده شود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بخواهند میّت را به شهر دوری ببرند یا به جهت دیگری دفن او تأخیر بیفتد، باید نماز شب دفن را تا شب اوّل قبر او تأخیر بیندازند.
- [آیت الله علوی گرگانی] نماز وحشت را در هر موقع از شب اوّل قبر میشود خواند، ولی بهتر است در اوّل شب بعد از نماز عشأ خوانده شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر میشود خواند؛ ولی بهتر است در اول شب بعد از نماز عشا خوانده شود.