خوارج در تاریخ به چه شکلی رشد کرده است؟
خوارج در تاریخ به چه شکلی رشد کرده است؟ شمشیر جهاد با مشرکان را بر فرق توحید ناب فرود آوردند و تکبیر گویان به جنگ (اللّه‌ اکبر) رفتند و به نام جهاد و تقوا و اسلام‌خواهی و دین‌باوری، مسلمانان و حتی کودکانشان را به تیغ کشیدند و به نام عدالت‌خواهی و حق جویی، حق و عدل را سر بریدند و... علی را کشتند. اینان خوارج هستند: گروه نادان و بی‌شعوری که با تعصب‌های احمقانه خود بزرگترین ضربت را بر پیکر اسلام زدند، آن هم با این باور که تنها مسلمانان واقعی آن‌ها هستند و اسلام در گرو هوس‌هایشان قرار دارد. خوارج از آغاز پیدایش تا قرن‌های متمادی در بطن جامعه اسلامی به کشتار مسلمانان پرداختند و اگر چه پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بیشتر با حکومت‌های جور جنگیدند، اما به عنوان یک انحراف شدید فکری و یک جریان ضدّ ارزشی خطرناک با کج اندیشی‌های مقدس مآبانه خود آفت جامعه مسلمین بودند. هم اینک نیز گروه خوارج و پیروان اندیشه آنان در گوشه و کنار بلاد اسلامی کم نیستند. انشعاب خوارج از سپاه امیرالمؤمنین و پیدایش گروه پرخاشگری در جامعه اسلامی که در ستیز با حکومت رسمی و اکثر مسلمانان سنگ تمام گذاشتند و خود را ملتزم به ظواهر نصوص دینی قلمداد کردند، مسأله‌ای نیست که بتوان از کنار آن بی‌اهمیّت گذشت، به خصوص اینکه فکر خارجی‌گری در تاریخ اسلام ماندگار شد و در طول قرون همواره کسانی پیدا شدند که این خط فکری و این مکتب ستیز و پرخاش را دنبال کردند. پیدایش خوارج و ایستادگی آن‌ها در مقابل کارگزاران رسمی اسلام، آن هم پس از گذشت حدود ربع قرن از رحلت بنیان‌گذار اسلام، در مذاق نویسندگان غربی طعم خاص خود را دارد. آن‌ها برای زیر سؤال بردن اسلام شناخته شده‌ای که اکثریت قاطع مسلمانان از آن طرفداری می‌کنند از خوارج قهرمانانی ساخته‌اند که نه تنها صلابت و شجاعت آن‌ها در میدان‌های جنگ قابل تقدیر است، بلکه اندیشه‌ها و آرمان‌ها و مکتب فکری آن‌ها نیز هم. ولهاوزن در کتابی که درباره خوارج نوشته است، در جای جای نوشتار خود از خوارج تمجید کرده و تقوای اسلامی و غیرت دینی آن‌ها را ستوده و آن‌ها را قابل مقایسه با Zeloten گروه متعصب یهود که در اورشلیم علیه فریسین قیام کردند می‌داند(1) و در جایی عبداللّه‌ بن وهب راسبی اولین فرمانده خوارج را هم شأن با یعقوب قدیس یکی از حواریون حضرت مسیح که شهید شد می‌انگارد.(2) جمعی از نویسندگان روسی در کتابی که به نام تاریخ ایران به فارسی منتشر شده است، برای توجیه خوارج، سخنان و افکار به اصطلاح مترقیانه‌ای به خوارج نسبت داده‌اند که خود خوارج از آن بیگانه‌اند و چنین سخنانی را نگفته‌اند. این نویسندگان می‌گویند: (به گفته خوارج، دولت اسلامی یعنی خلافت، باید طوری سازمان یابد که جمله مسلمانان با حقوق مساوی یک جامعه دینی را تشکیل دهند و در میان اعضای این جامعه تفاوت شدید از لحاظ تقسیم آن به غنی و فقیر وجود نداشته باشد... زمین باید ملک 1. الخوارج و الشیعه، ص41. 2. همان، ص47. جامعه اسلامی باشد).(1) همچنین گلدزیهر مستشرق معروف، ضمن تعریف از افکار دموکراتیک خوارج و آزاداندیشی آن ها از اینکه بعضی از نویسندگان اروپایی به خوارج لقب (پاکان اسلام) داده‌اند خوشش می‌آید.(2) چنین داوری‌هایی درباره خوارج سوءِظن شدید ما را نسبت به این نویسندگان برمی انگیزد و ما را در اصالت تحقیقات آنان دچار تردید می‌سازد. کتابی که پیش رو دارید، با تکیه بر منابع فراوان تاریخی و حدیثی و کلامی و ادبی و با استفاده از منابع موجود خوارج، به تحلیل تاریخ خوارج و چگونگی پیدایش و نشو و نما و انتشار آن‌ها در بلاد اسلامی می‌نشیند و همچنین به بررسی عقاید و اندیشه‌ها و بیان فرقه‌های گوناگون و معرفی شخصیت‌های نظامی و سیاسی و فکری و ادبی آنان می‌پردازد. در فصل آخر کتاب نیز خطبه‌ها و سخنان امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره خوارج که در نهج‌البلاغه آمده، به عنوان منبعی مطمئن و بی‌نظیر در جهت شناخت خوارج، با تبویب خاصی، آورده شده است. در واقع، خطبه‌ها و سخنان امام در این زمینه رنجنامه‌های اوست که بر زبانش جاری شده تا به جهانیان اعلام کند که چگونه آن روح بزرگ در قفس تنگ‌نظری‌ها و کج اندیشی‌های مشتی مقدس مآب بی‌شعور محصور شده بود و از دوست و دشمن چه بر سرش آمد... مظلوم بزرگ تاریخ. یعقوب جعفری 1. تاریخ ایران، ترجمه کریم کشاورز، ص168. 2. گلدزیهر: العقیدة والشریعة فی الاسلام، ص191.
عنوان سوال:

خوارج در تاریخ به چه شکلی رشد کرده است؟


پاسخ:

خوارج در تاریخ به چه شکلی رشد کرده است؟

شمشیر جهاد با مشرکان را بر فرق توحید ناب فرود آوردند و تکبیر گویان به جنگ (اللّه‌ اکبر) رفتند و به نام جهاد و تقوا و اسلام‌خواهی و دین‌باوری، مسلمانان و حتی کودکانشان را به تیغ کشیدند و به نام عدالت‌خواهی و حق جویی، حق و عدل را سر بریدند و... علی را کشتند. اینان خوارج هستند: گروه نادان و بی‌شعوری که با تعصب‌های احمقانه خود بزرگترین ضربت را بر پیکر اسلام زدند، آن هم با این باور که تنها مسلمانان واقعی آن‌ها هستند و اسلام در گرو هوس‌هایشان قرار دارد.

خوارج از آغاز پیدایش تا قرن‌های متمادی در بطن جامعه اسلامی به کشتار مسلمانان پرداختند و اگر چه پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بیشتر با حکومت‌های جور جنگیدند، اما به عنوان یک انحراف شدید فکری و یک جریان ضدّ ارزشی خطرناک با کج اندیشی‌های مقدس مآبانه خود آفت جامعه مسلمین بودند. هم اینک نیز گروه خوارج و پیروان اندیشه آنان در گوشه و کنار بلاد اسلامی کم نیستند.

انشعاب خوارج از سپاه امیرالمؤمنین و پیدایش گروه پرخاشگری در جامعه اسلامی که در ستیز با حکومت رسمی و اکثر مسلمانان سنگ تمام گذاشتند و خود را ملتزم به ظواهر نصوص دینی قلمداد کردند، مسأله‌ای نیست که بتوان از کنار آن بی‌اهمیّت گذشت، به خصوص اینکه فکر خارجی‌گری در تاریخ اسلام ماندگار شد و در طول قرون همواره کسانی پیدا شدند که این خط فکری و این مکتب ستیز و پرخاش را دنبال کردند.

پیدایش خوارج و ایستادگی آن‌ها در مقابل کارگزاران رسمی اسلام، آن هم پس از گذشت حدود ربع قرن از رحلت بنیان‌گذار اسلام، در مذاق نویسندگان غربی طعم خاص خود را دارد. آن‌ها برای زیر سؤال بردن اسلام شناخته شده‌ای که اکثریت قاطع مسلمانان از آن طرفداری می‌کنند از خوارج قهرمانانی ساخته‌اند که نه تنها صلابت و شجاعت آن‌ها در میدان‌های جنگ قابل تقدیر است، بلکه اندیشه‌ها و آرمان‌ها و مکتب فکری آن‌ها نیز هم.

ولهاوزن در کتابی که درباره خوارج نوشته است، در جای جای نوشتار خود از خوارج تمجید کرده و تقوای اسلامی و غیرت دینی آن‌ها را ستوده و آن‌ها را قابل مقایسه با Zeloten گروه متعصب یهود که در اورشلیم علیه فریسین قیام کردند می‌داند(1) و در جایی عبداللّه‌ بن وهب راسبی اولین فرمانده خوارج را هم شأن با یعقوب قدیس یکی از حواریون حضرت مسیح که شهید شد می‌انگارد.(2)

جمعی از نویسندگان روسی در کتابی که به نام تاریخ ایران به فارسی منتشر شده است، برای توجیه خوارج، سخنان و افکار به اصطلاح مترقیانه‌ای به خوارج نسبت داده‌اند که خود خوارج از آن بیگانه‌اند و چنین سخنانی را نگفته‌اند. این نویسندگان می‌گویند:

(به گفته خوارج، دولت اسلامی یعنی خلافت، باید طوری سازمان یابد که جمله مسلمانان با حقوق مساوی یک جامعه دینی را تشکیل دهند و در میان اعضای این جامعه تفاوت شدید از لحاظ تقسیم آن به غنی و فقیر وجود نداشته باشد... زمین باید ملک

1. الخوارج و الشیعه، ص41.
2. همان، ص47.
جامعه اسلامی باشد).(1)
همچنین گلدزیهر مستشرق معروف، ضمن تعریف از افکار دموکراتیک خوارج و آزاداندیشی آن ها از اینکه بعضی از نویسندگان اروپایی به خوارج لقب (پاکان اسلام) داده‌اند خوشش می‌آید.(2)

چنین داوری‌هایی درباره خوارج سوءِظن شدید ما را نسبت به این نویسندگان برمی انگیزد و ما را در اصالت تحقیقات آنان دچار تردید می‌سازد.

کتابی که پیش رو دارید، با تکیه بر منابع فراوان تاریخی و حدیثی و کلامی و ادبی و با استفاده از منابع موجود خوارج، به تحلیل تاریخ خوارج و چگونگی پیدایش و نشو و نما و انتشار آن‌ها در بلاد اسلامی می‌نشیند و همچنین به بررسی عقاید و اندیشه‌ها و بیان فرقه‌های گوناگون و معرفی شخصیت‌های نظامی و سیاسی و فکری و ادبی آنان می‌پردازد. در فصل آخر کتاب نیز خطبه‌ها و سخنان امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره خوارج که در نهج‌البلاغه آمده، به عنوان منبعی مطمئن و بی‌نظیر در جهت شناخت خوارج، با تبویب خاصی، آورده شده است.

در واقع، خطبه‌ها و سخنان امام در این زمینه رنجنامه‌های اوست که بر زبانش جاری شده تا به جهانیان اعلام کند که چگونه آن روح بزرگ در قفس تنگ‌نظری‌ها و کج اندیشی‌های مشتی مقدس مآب بی‌شعور محصور شده بود و از دوست و دشمن چه بر سرش آمد... مظلوم بزرگ تاریخ.

یعقوب جعفری
1. تاریخ ایران، ترجمه کریم کشاورز، ص168.
2. گلدزیهر: العقیدة والشریعة فی الاسلام، ص191.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین