ویژگی های خوارج و مشخصات شناسایی آنها چیست؟ با کمی تامل در می یابیم آنچه موجب شکل یافتن فرقه گمراه "خوارج" در عصر خلافت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) شد، دسیسه های "معاویه پسر ابو سفیان" و نیرنگ های پی در پی "دهاة اربعة"(*) که در زمره آنان عمرو بن عاص قرار داشت، بوده است، چرا که معاویه بن ابی سفیان سر سخت ترین دشمنی است که اسلام به خود دیده و در نقل است که یکی از کسانی که مشمول مهربانی حضرت رحمتاً للعالمین حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از فتح مکه واقع، نگردید، معاویه بود، که نخست قرار بر اعدام او بود، لیکن با پا در میانی عباس عموی پیامبر، از اعدام او صرف نظر شد و همچنین بنا بر نقل های مستند تاریخی، معاویه حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن، به خداوند جلیل ایمان نیاورد، چه رسد به قبول رسالت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) همانگونه که پدرش ابو سفیان نیز چنین بود. نگاه معاویه و پدرش به آیین اسلامی و مسند خلافت و جانشینی پیامبر، نگاهی سلطنت مدار، استبدادی و سلطه جو بود و با تمهیداتی که در عصر خلافت خلفای سه گانه پیش از امیرالمومنین (سلام الله علیه) چیده شد، معاویه تزویر گر منافق، به یک شخصیت مهم در حکومت اسلامی تبدیل شده و فرماندار بخش بزرگی از امپراطوری اسلامی شد. او می کوشید حقیقت اسلام و محوریت وحدت مسلمین، که همان رسالت و ولایت تکوینی و تشریعی خاتم الانبیاء و عترت مطهر آن حضرت بود را از بین ببرد، در این رابطه کوشش ها کرد ، لیکن نتوانست مظاهر اسلامی را از ماذنه ها نابود سازد، یعنی او نتوانست شهادت بر رسالت و خاتمیت پیامبر را، از مظاهر اسلامی بزداید، اما حقیقت آن است که در گرفتن جوهره حقیقی شریعت محمدیه از مسلمانان و نزع ولایت جامعه از آنان و تبدیل کردن آنان به صدف هایی بدون مغز تا حدودی موفق بوده است، تا جایی که امروزه اکثر مسلمانان، دیگر بر مدار امامت و ولایت نمی گردند. شاید بتوان گفت که فرقه گمراه وهابیت امروزی، شالوده ای از همه انحرافاتی که معاویه بن ابی سفیان به گونه مستقیم یعنی ترویج اسلامی که توصیف آن در سطور پیشین گذشت و گونه غیر مستقیم که همان تاسیس گروه منحرف و کافر خوارج در عصر خلافت حضرت امیر المومنین علیه السلام است، باشد . پس از این دیباچه کوتاه، در نظر داریم به بیان ویژگی های خوارج بپردازیم و این معنا را استحصال نماییم که خوارج یک گروهی خاص، در زمانی خاص و در عصری خاص نبوده اند، بلکه بسیاری از مسلمانان، حتی شیعیان، می توانند، در سلک این گروه گمراه در آیند و برای خود، اشعث بن قیسی باشند. پرداختن به بحث ویژگی های این گروه، بحث گسترده ای است، بنابراین ما به گونه ای مجمل و بیانی ساده و گذرا و البته حتی المقدور مستند، به آن می پردازیم، باشد تا ان شاء الله مقبول درگاه مخاطبان محترم افتد. اینک اولین ویژگی خوارج، دنیاپرستی اولین و مهمترین عاملی که موجب لغزش این گروه شده و می شود، دنیاپرستی است و این معنا شاید که در بادی امر در خصوص خوارج، مورد امعان نظر و توجه نباشد ، لیکن با مطالعه در سیره خوارج، حتماً این مطلب را در خواهید یافت، امام علی(ع) نیز در بیان خصوصیت هر سه گروه " مارقین ،ناکثین و قاسطین" اشاره به این خوی آنان دارند. ایشان می فرمایند: زیبایی دنیا در چشمانشان جلوه کرده و دلهایشان را ربوده است(1) آنچه در گام نخست در مسئله دنیاپرستی به ذهن انسان خطور می کند، شکم پرستی، ثروت اندوزی، زنبارگی و میگساری و اینجور چیزهاست. در صورتی که مهمترین مظاهر دنیاپرستی را ریاست طلبی و حب جاه، قلمداد کرده اند، چرا که دنیاپرستی می تواند در پوشش دین گریزی و فرار از جلوههای عبادت باشد و برای کمند نهادن در سر راه مردم و فریب آنان و گاه بالعکس. امام علی(ع) در همین زمینه در کلامی بدین مضمون می فرمایند: گروهی از مردم کسانی هستند که زیر نقاب اعمال آخرت، دنیا را طلب می نمایند و آخرت را بوسیله کارهای این جهان نمیطلبند، خود را کوچک و متواضع جلوه میدهند، گامها را کوتاه برمیدارند و لباس خویش را جمع مینمایند و خویشتن را به زیور ایمان آورندگان میآرایند و به زیور مردان صالح آراسته می سازند و بدینسان ، تزویر و نیرنگ در عبادت های ظاهری را وسیله معصیت قرار دادهاند (2) مالک اشتر نخعی سردار بزرگ سپاه اسلام در صفین نیز پس از سرخوردگی از حماقت و شیطنت خوارج و پس از قضیه قرآن به نیزه کردن سپاه شام، به خوارج گفت: ای صاحبان پیشانی های پینه بسته و سیاه؛ چنین میپنداشتم که این نماز شما نشانه زهد و بیاعتنایی به دنیا و شوق به خداست، اکنون نمیبینم فرار شما از مرگ را مگر به خاطر دنیا (3) پس دنیا پرستی عمده ترین عامل روی گردانی از حق و پیوستن به باطل است که در پوشش های گونه گون ظاهر می گردد و پست ترین لغزش ها، لغزش هایی است که عامل آن دنیا پرستی است و بدترین نوع دست یازیدن به چهره کریه دنیا آن است که جلوه ای معنوی داشته، اما تهی از هر معنایی باشد، چرا که در این نوع دنیا طلبی، انسان پلی است برای مطامع دیگران و براستی که در اینجا "خسرالدنیا و الاخرة" می گردد و این اولین جرقه ای است که برای عضویت در اردوگاه خوارج در نهاد انسان، روشن می شود و اگر با عوامل دیگر همراه شد، او را به یک خارجی تمام عیار و از شاگردان ابو موسی اشعری قرار می دهد . دومین ویژگی خوارج؛ بیبصیرتی بی بصیرتی؛ دومین عاملی است که انسان را در ورطه گمراهی قرار داده و کم کم او را به نابودی در امر دنیا و آخرت می کشد و مهمترین ویژگی خوارج، همین تحجر و بی بصیرتی بوده است، که این کوردلی برای آنان عاقبتی کور را رقم زد که از دایره ایمان خارج شدند و به ولی خدا به عنوان عمده ترین رکن ایمان تاختند؛ آنان به یک باره سبو را شکستند و در زمره کافرانی تمام قرار گرفتند و برای اکنون ما این اهمیت دارد که چه بسا که سایرین نیز به مقدار خروج از دایره ولایت الهی به اردوگاه خوارج نزدیک شوند، پس باید که به پیروی از ارباب عصمت و ولایت، فهم و بصیرت را سرلوحه تمام زندگی قرار دهیم، تا گرفتار لغزش و گمراهی نگردیم. به تعبیر بهتر انسان نباید عوامانه بیندیشد، بی وزن و پوک باشد. اگر چنین شد، با هر نسیمی به هر سویی می پرد، از این رو از دعاهایی که از سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نقل شده این است که آن حضرت، همواره بصیرت را از خدای منان خواهان بوده اند(4) و همچنین از پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین حدیث کرده اند که آن حضرت فرمودند: کور آن کس نیست که چشم ندارد بلکه کور واقعی آن کس است که چشم دلش کور است (5) و به همین مضمون از امیرالمومنین نیز نقل شده است (6) در واقع عمروعاص و عمروعاصها در طول تاریخ از این نقیصه (بی بصیرتی) برای خروج بندگان خدا از دایره حق، بهره مند شده اند، آنان در صفین نتوانستند بین ظاهر و محتوای قرآن تفکیک نمایند، بنابراین فریب خوردند و تا قرآن ها بالای نیزه رفت، جنگ را متوقف ساختند و بدین سبب، بزرگترین ضربه را به پیکره انسانیت وارد آوردند. امام در همین زمینه به آنان فرمودند: "شما ای سبکسران و بیخردان نادان"(7) و آن حضرت بدین گونه عمده ترین شاخصه آنان را به آنها گوشزد فرمودند، چرا که بیبصیرتی است که سبب میشود افراد آلت دست شیّادان قرار گیرند و سد راه تحقق مصالح اسلامی شوند . امیرالمومنین در ادامه به آنان فرمودند: شما (ای خوارج) بدترین مردمید! خدنگ هایی هستید در دست شیطان، که به وسیله شما مردم را در کمند حیرت و تردید و گمراهی میافکند. بنابراین بصیرت شرط ضروری و لازم رهروان و سالکان راه خداست و از این روست که آن امام همام ، در مضمونی میفرمایند: پرچم دین را جز اهل بصیرت و مقاومت و آگاهان با مواضع حق نمیتوانند به دوش کشند(8) به هر حال دانستن این نکته ضروری است که بیبصیرتی و پوچ انگاری، بدنه جریان منحرف خوارج را تشکیل داده بود، لیکن آنان غافلانی بودند که صید شیادانی شده بودند که خود نیز نمی دانستند و نمی شناختند و در طول تاریخ اسلام در راس هرم این اغواگری، معاویة بن ابی سفیان است! آنان با نیرنگ های ابلیسانه، این جریان را هدایت میکردند و باید دانست که جریان خروج از راه راست و به بیراهه رفتن، هنوز نیز ساری و جاری است و بدترین نوع آن، همین خشک مغزی و تحجری است که بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده، که متاسفانه نمی دانند چگونه مطمع طمع افرادی زیرک با افکاری شیطانیاند و آنان از افراد نادان و بی بصیرت به عنوان ابزار استفاده میکنند.
ویژگی های خوارج و مشخصات شناسایی آنها چیست؟
با کمی تامل در می یابیم آنچه موجب شکل یافتن فرقه گمراه "خوارج" در عصر خلافت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) شد، دسیسه های "معاویه پسر ابو سفیان" و نیرنگ های پی در پی "دهاة اربعة"(*) که در زمره آنان عمرو بن عاص قرار داشت، بوده است، چرا که معاویه بن ابی سفیان سر سخت ترین دشمنی است که اسلام به خود دیده و در نقل است که یکی از کسانی که مشمول مهربانی حضرت رحمتاً للعالمین حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از فتح مکه واقع، نگردید، معاویه بود، که نخست قرار بر اعدام او بود، لیکن با پا در میانی عباس عموی پیامبر، از اعدام او صرف نظر شد و همچنین بنا بر نقل های مستند تاریخی، معاویه حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن، به خداوند جلیل ایمان نیاورد، چه رسد به قبول رسالت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) همانگونه که پدرش ابو سفیان نیز چنین بود.
نگاه معاویه و پدرش به آیین اسلامی و مسند خلافت و جانشینی پیامبر، نگاهی سلطنت مدار، استبدادی و سلطه جو بود و با تمهیداتی که در عصر خلافت خلفای سه گانه پیش از امیرالمومنین (سلام الله علیه) چیده شد، معاویه تزویر گر منافق، به یک شخصیت مهم در حکومت اسلامی تبدیل شده و فرماندار بخش بزرگی از امپراطوری اسلامی شد.
او می کوشید حقیقت اسلام و محوریت وحدت مسلمین، که همان رسالت و ولایت تکوینی و تشریعی خاتم الانبیاء و عترت مطهر آن حضرت بود را از بین ببرد، در این رابطه کوشش ها کرد ، لیکن نتوانست مظاهر اسلامی را از ماذنه ها نابود سازد، یعنی او نتوانست شهادت بر رسالت و خاتمیت پیامبر را، از مظاهر اسلامی بزداید، اما حقیقت آن است که در گرفتن جوهره حقیقی شریعت محمدیه از مسلمانان و نزع ولایت جامعه از آنان و تبدیل کردن آنان به صدف هایی بدون مغز تا حدودی موفق بوده است، تا جایی که امروزه اکثر مسلمانان، دیگر بر مدار امامت و ولایت نمی گردند.
شاید بتوان گفت که فرقه گمراه وهابیت امروزی، شالوده ای از همه انحرافاتی که معاویه بن ابی سفیان به گونه مستقیم یعنی ترویج اسلامی که توصیف آن در سطور پیشین گذشت و گونه غیر مستقیم که همان تاسیس گروه منحرف و کافر خوارج در عصر خلافت حضرت امیر المومنین علیه السلام است، باشد .
پس از این دیباچه کوتاه، در نظر داریم به بیان ویژگی های خوارج بپردازیم و این معنا را استحصال نماییم که خوارج یک گروهی خاص، در زمانی خاص و در عصری خاص نبوده اند، بلکه بسیاری از مسلمانان، حتی شیعیان، می توانند، در سلک این گروه گمراه در آیند و برای خود، اشعث بن قیسی باشند.
پرداختن به بحث ویژگی های این گروه، بحث گسترده ای است، بنابراین ما به گونه ای مجمل و بیانی ساده و گذرا و البته حتی المقدور مستند، به آن می پردازیم، باشد تا ان شاء الله مقبول درگاه مخاطبان محترم افتد.
اینک اولین ویژگی خوارج، دنیاپرستی
اولین و مهمترین عاملی که موجب لغزش این گروه شده و می شود، دنیاپرستی است و این معنا شاید که در بادی امر در خصوص خوارج، مورد امعان نظر و توجه نباشد ، لیکن با مطالعه در سیره خوارج، حتماً این مطلب را در خواهید یافت، امام علی(ع) نیز در بیان خصوصیت هر سه گروه " مارقین ،ناکثین و قاسطین" اشاره به این خوی آنان دارند. ایشان می فرمایند: زیبایی دنیا در چشمانشان جلوه کرده و دلهایشان را ربوده است(1)
آنچه در گام نخست در مسئله دنیاپرستی به ذهن انسان خطور می کند، شکم پرستی، ثروت اندوزی، زنبارگی و میگساری و اینجور چیزهاست. در صورتی که مهمترین مظاهر دنیاپرستی را ریاست طلبی و حب جاه، قلمداد کرده اند، چرا که دنیاپرستی می تواند در پوشش دین گریزی و فرار از جلوههای عبادت باشد و برای کمند نهادن در سر راه مردم و فریب آنان و گاه بالعکس.
امام علی(ع) در همین زمینه در کلامی بدین مضمون می فرمایند: گروهی از مردم کسانی هستند که زیر نقاب اعمال آخرت، دنیا را طلب می نمایند و آخرت را بوسیله کارهای این جهان نمیطلبند، خود را کوچک و متواضع جلوه میدهند، گامها را کوتاه برمیدارند و لباس خویش را جمع مینمایند و خویشتن را به زیور ایمان آورندگان میآرایند و به زیور مردان صالح آراسته می سازند و بدینسان ، تزویر و نیرنگ در عبادت های ظاهری را وسیله معصیت قرار دادهاند (2)
مالک اشتر نخعی سردار بزرگ سپاه اسلام در صفین نیز پس از سرخوردگی از حماقت و شیطنت خوارج و پس از قضیه قرآن به نیزه کردن سپاه شام، به خوارج گفت: ای صاحبان پیشانی های پینه بسته و سیاه؛ چنین میپنداشتم که این نماز شما نشانه زهد و بیاعتنایی به دنیا و شوق به خداست، اکنون نمیبینم فرار شما از مرگ را مگر به خاطر دنیا (3)
پس دنیا پرستی عمده ترین عامل روی گردانی از حق و پیوستن به باطل است که در پوشش های گونه گون ظاهر می گردد و پست ترین لغزش ها، لغزش هایی است که عامل آن دنیا پرستی است و بدترین نوع دست یازیدن به چهره کریه دنیا آن است که جلوه ای معنوی داشته، اما تهی از هر معنایی باشد، چرا که در این نوع دنیا طلبی، انسان پلی است برای مطامع دیگران و براستی که در اینجا "خسرالدنیا و الاخرة" می گردد و این اولین جرقه ای است که برای عضویت در اردوگاه خوارج در نهاد انسان، روشن می شود و اگر با عوامل دیگر همراه شد، او را به یک خارجی تمام عیار و از شاگردان ابو موسی اشعری قرار می دهد .
دومین ویژگی خوارج؛ بیبصیرتی
بی بصیرتی؛ دومین عاملی است که انسان را در ورطه گمراهی قرار داده و کم کم او را به نابودی در امر دنیا و آخرت می کشد و مهمترین ویژگی خوارج، همین تحجر و بی بصیرتی بوده است، که این کوردلی برای آنان عاقبتی کور را رقم زد که از دایره ایمان خارج شدند و به ولی خدا به عنوان عمده ترین رکن ایمان تاختند؛ آنان به یک باره سبو را شکستند و در زمره کافرانی تمام قرار گرفتند و برای اکنون ما این اهمیت دارد که چه بسا که سایرین نیز به مقدار خروج از دایره ولایت الهی به اردوگاه خوارج نزدیک شوند، پس باید که به پیروی از ارباب عصمت و ولایت، فهم و بصیرت را سرلوحه تمام زندگی قرار دهیم، تا گرفتار لغزش و گمراهی نگردیم.
به تعبیر بهتر انسان نباید عوامانه بیندیشد، بی وزن و پوک باشد. اگر چنین شد، با هر نسیمی به هر سویی می پرد، از این رو از دعاهایی که از سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نقل شده این است که آن حضرت، همواره بصیرت را از خدای منان خواهان بوده اند(4) و همچنین از پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین حدیث کرده اند که آن حضرت فرمودند: کور آن کس نیست که چشم ندارد بلکه کور واقعی آن کس است که چشم دلش کور است (5) و به همین مضمون از امیرالمومنین نیز نقل شده است (6)
در واقع عمروعاص و عمروعاصها در طول تاریخ از این نقیصه (بی بصیرتی) برای خروج بندگان خدا از دایره حق، بهره مند شده اند، آنان در صفین نتوانستند بین ظاهر و محتوای قرآن تفکیک نمایند، بنابراین فریب خوردند و تا قرآن ها بالای نیزه رفت، جنگ را متوقف ساختند و بدین سبب، بزرگترین ضربه را به پیکره انسانیت وارد آوردند. امام در همین زمینه به آنان فرمودند: "شما ای سبکسران و بیخردان نادان"(7) و آن حضرت بدین گونه عمده ترین شاخصه آنان را به آنها گوشزد فرمودند، چرا که بیبصیرتی است که سبب میشود افراد آلت دست شیّادان قرار گیرند و سد راه تحقق مصالح اسلامی شوند .
امیرالمومنین در ادامه به آنان فرمودند: شما (ای خوارج) بدترین مردمید! خدنگ هایی هستید در دست شیطان، که به وسیله شما مردم را در کمند حیرت و تردید و گمراهی میافکند.
بنابراین بصیرت شرط ضروری و لازم رهروان و سالکان راه خداست و از این روست که آن امام همام ، در مضمونی میفرمایند: پرچم دین را جز اهل بصیرت و مقاومت و آگاهان با مواضع حق نمیتوانند به دوش کشند(8)
به هر حال دانستن این نکته ضروری است که بیبصیرتی و پوچ انگاری، بدنه جریان منحرف خوارج را تشکیل داده بود، لیکن آنان غافلانی بودند که صید شیادانی شده بودند که خود نیز نمی دانستند و نمی شناختند و در طول تاریخ اسلام در راس هرم این اغواگری، معاویة بن ابی سفیان است! آنان با نیرنگ های ابلیسانه، این جریان را هدایت میکردند و باید دانست که جریان خروج از راه راست و به بیراهه رفتن، هنوز نیز ساری و جاری است و بدترین نوع آن، همین خشک مغزی و تحجری است که بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده، که متاسفانه نمی دانند چگونه مطمع طمع افرادی زیرک با افکاری شیطانیاند و آنان از افراد نادان و بی بصیرت به عنوان ابزار استفاده میکنند.
- [سایر] نظارت شورای نگهبان چه مشخصات و ویژگی هایی را دارد؟
- [سایر] بندگان صالح پروردگار چه مشخصات و ویژگی هایی دارند؟
- [سایر] نظارت شورای نگهبان چه مشخصات و ویژگی هایی را دارد؟
- [سایر] آیا دلیل امام علی-ع از پذیرفتن حکمیت اجبار خوارج و تهدید جان امام توسط خوارج بود یا چیز دیگر؟
- [سایر] خوارج در کجا به چگونه شکل گرفت؟
- [آیت الله سیستانی] آیا ذبیحه خوارج حلال است ؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا ذبیحه خوارج حلال است؟
- [سایر] مشخصات یک همسر خوب برای ازدواج چیست؟
- [سایر] مشخصات نظام ولایی چیست؟
- [سایر] والدین چگونه فرزند معتاد را شناسایی کنند؟
- [آیت الله جوادی آملی] .مال پیدا شده (لقطه) را باید معرفی و اعلان کرد و در صورت ناامید شدن از شناسایی صاحب مال، میتوان از طرف صاحب آن صدقه داد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر هر یک از طرفین پیش از عقد دارای عیب یا نقصی باشد که نزد عرف قابل توجه است و با سخن یا عمل خود، به گونهای آن را بپوشاند که طرف مقابل متوجه آن نگردد مثل این که قدرت سخن گفتن نداشته باشد و آن را مخفی کند و یا در ضمن عقد شرط کنند که طرف دیگر دارای مشخصات خاصی باشد و بعدا معلوم شود که فاقد آن مشخصات بوده است مثل این که شرط کنند سیّد باشد و بعد معلوم شود سیّد نبوده است طرف مقابل حق فسخ عقد را دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در معامله سلف اگر فروشنده جنسی را که قرارداد کرده بدهد، مشتری باید قبول کند، ولی اگر جنس دیگری بدهد لازم نیست مشتری قبول کند، هر چند بهتر از جنسی باشد که قرار گذاشتهاند، البتّه گاه تعیین یک ویژگی برای جنس از باب حدّاقل مقدار لازم است که در این صورت اگر جنسی با ویژگی بهتر تحویل دهد، چون همان جنسیست که قرار گذاشتهاند، بر مشتری لازم است آن را قبول کند.
- [آیت الله بهجت] افراد تمام مذاهب مختلفی که محکوم به اسلام هستند، همه از یکدیگر ارث میبرند، چه حق باشند چه باطل، مگر غُلاة و خوارج و نواصب و منکرین ضروری دین، که محکوم به کفرند و از مسلمان ارث نمیبرند، ولی مسلمان از آنها ارث میبرد چنانکه از کافر ارث میبرد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم، به انکار خدا یا پیغمبر برگردد مرتد می شود، و همچنین است اگر از خوارج و نواصب و غلات گردد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید؛ مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند؛ ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد و بنا بر احتیاط استحبابی عقد دائمی با آنها ننماید و بعضی از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان می دانند؛ در حکم کفارند و مرد و زن مسلمان نمی توانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.
- [آیت الله خوئی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، و بنابر احتیاط استحبابی عقد دائمی با آنها ننماید و بعضی از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان میدانند در حکم کفارند، و مرد و زن مسلمان نمیتوانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.
- [آیت الله سیستانی] کسی که معترف به خدا یا به یگانگی او نباشد و همچنین غُلاة یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهمالسلام را خدا خوانده ، یا بگویند خدا در او حلول کرده است و خوارج و نواصب یعین آنهایی که به ائمه علیهمالسلام اظهار دشمنی مینمایند نجسند ، و همچنین است کسی که نبوّت یا یکی از ضروریات دین ، مانند نماز و روزه را منکر شود ، اگر به نحوی باشد که مستلزم تکذیب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بشود هر چند فی الجمله . و امّا اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و مجوس محکوم به طهارتاند .
- [آیت الله بهجت] کافر اصلی، به جمیع اقسام آن، در صورتی که مسلمان شود، نمازهای سابق او قضا ندارد، و امّا مسلمانی که نماز نخوانده اگر چه معذور بوده یا مسلمانی که مرتد شده، اگر چه مرتد فطری باشد بنابر اظهر، و یامسلمانی که محکوم به کفر است، مثل خوارج، در صورت توبه بر همه اینها قضا لازم است، ولی مسلمانی که شیعه شده و نمازهایش را قبلاً مطابق مذهب خودش یا مطابق مذهب شیعه با نیت قربت خوانده است بنابراظهر قضا براو واجب نیست. و امّا اگر اصلاً نمازش را نخوانده باید قضا کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند