اشعریها یا اشاعره در اوایل قرن چهارم و اواخر قرن سوم، اهل حدیث دو دسته شدند: 1. حنابله، یعنی تابعان احمدبن حنبل. 2. اشاعره که پیروان ابوالحسن اشعری (شاگرد قاضی عبدالجبار معتزلی ) بودند. ابوالحسن اشعری (260-324ه.ق) که خود ابتدا معتزلی بود در جستجوی راهی معتدل در میان عقلگرایی افراطی معتزله و خردگریزی اهل حدیث برآمد. نتیجه نهایی کار او پذیرش آراء اهل حدیث همراه با نوعی تبیین عقلی برای آنها بود و نتوانست اشکالات اساسی دیدگاه اهل حدیث همچون جبرگرایی را حل کند. او از بین اعتقادات اهل حدیث، اصول زیر را برگزید. عقاید اشاعره 1. عدم وحدت صفات الهی با ذات ؛ (نفی توحید صفاتی) 2. عمومیت اراده و قضا و قدر الهی در همه امور، از جمله در افعال انسان ؛ 3. شرور، مانند خیرات از جانب خدا است ؛ 4. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او ؛ 5. حسن و قبح افعال، ذاتی نیست ؛ بلکه شرعی است و عدل نیز امری شرعی است نه عقلی و ذاتی ؛ 6. رعایت لطف و اصلح بر خدا واجب نیست ؛ 7. قدرت انسان بر فعل، توأم با فعل است، نه پیش از آن ؛ 8. انسان آفریننده عمل خود نیست بلکه اکتساب کننده آن است ؛ 9. تنزیه مطلق خداوند و نفی هرگونه شباهت میان خدا و غیرخدا ؛ 10. خداوند در قیامت با چشم دیده میشود ؛ 11. فاسق، مؤمن (مسلمان) است ؛ 12. مغفرت، بدون توبه اشکال ندارد ؛ همچنان که عذاب مؤمن بلااشکال است ؛ 13. عالم حادث زمانی است ؛ 14. کلام خدا قدیم است، اما کلام نفسی نه کلام لفظی ؛ 15. کارهای خدا برای غایت و غرضی نیست ؛ 16. تکلیف مالایطاق بلا مانع است ؛ 17. شفاعت بلااشکال است ؛ 18. کذب و تخلف وعده بر خدا جایز نیست ؛ 19. پذیرش اوصاف خبری خداوند، بدون تشبیه خدا به مخلوقات و تعیین کیفیت آنها بنگرید : از آنچه بیان شد به خوبی روشن میشود که اشاعره و اهل حدیث، در عین حال که در برخی موارد اختلاف داشتند، کاملاً در مقابل معتزله قرار گرفتند و در مسأله عدل الهی، اختیار انسان و... کاملاً ضد هم بودند.
اشعریها یا اشاعره
در اوایل قرن چهارم و اواخر قرن سوم، اهل حدیث دو دسته شدند:
1. حنابله، یعنی تابعان احمدبن حنبل.
2. اشاعره که پیروان ابوالحسن اشعری (شاگرد قاضی عبدالجبار معتزلی ) بودند.
ابوالحسن اشعری (260-324ه.ق) که خود ابتدا معتزلی بود در جستجوی راهی معتدل در میان عقلگرایی افراطی معتزله و خردگریزی اهل حدیث برآمد. نتیجه نهایی کار او پذیرش آراء اهل حدیث همراه با نوعی تبیین عقلی برای آنها بود و نتوانست اشکالات اساسی دیدگاه اهل حدیث همچون جبرگرایی را حل کند. او از بین اعتقادات اهل حدیث، اصول زیر را برگزید.
عقاید اشاعره
1. عدم وحدت صفات الهی با ذات ؛ (نفی توحید صفاتی)
2. عمومیت اراده و قضا و قدر الهی در همه امور، از جمله در افعال انسان ؛
3. شرور، مانند خیرات از جانب خدا است ؛
4. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او ؛
5. حسن و قبح افعال، ذاتی نیست ؛ بلکه شرعی است و عدل نیز امری شرعی است نه عقلی و ذاتی ؛
6. رعایت لطف و اصلح بر خدا واجب نیست ؛
7. قدرت انسان بر فعل، توأم با فعل است، نه پیش از آن ؛
8. انسان آفریننده عمل خود نیست بلکه اکتساب کننده آن است ؛
9. تنزیه مطلق خداوند و نفی هرگونه شباهت میان خدا و غیرخدا ؛
10. خداوند در قیامت با چشم دیده میشود ؛
11. فاسق، مؤمن (مسلمان) است ؛
12. مغفرت، بدون توبه اشکال ندارد ؛ همچنان که عذاب مؤمن بلااشکال است ؛
13. عالم حادث زمانی است ؛
14. کلام خدا قدیم است، اما کلام نفسی نه کلام لفظی ؛
15. کارهای خدا برای غایت و غرضی نیست ؛
16. تکلیف مالایطاق بلا مانع است ؛
17. شفاعت بلااشکال است ؛
18. کذب و تخلف وعده بر خدا جایز نیست ؛
19. پذیرش اوصاف خبری خداوند، بدون تشبیه خدا به مخلوقات و تعیین کیفیت آنها
بنگرید :
از آنچه بیان شد به خوبی روشن میشود که اشاعره و اهل حدیث، در عین حال که در برخی موارد اختلاف داشتند، کاملاً در مقابل معتزله قرار گرفتند و در مسأله عدل الهی، اختیار انسان و... کاملاً ضد هم بودند.
- [سایر] مذهب فردوسی چه مذهبی بوده است؟
- [سایر] حنبلی و مذهب او چگونه مذهبی است؟
- [سایر] مذهب ابو علی سینا چه مذهبی بوده است؟
- [سایر] مذهب فقهی شافعی چیست و چگونه مذهبی می باشد؟
- [سایر] مذهب حنبلی چگونه مذهبی است آیا در حال حاضر پیروانی هم دارد؟
- [سایر] مذهب حنبلی چگونه مذهبی است آیا در حال حاضر پیروانی هم دارد؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر اشاعره وارد است؟
- [سایر] دیدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چیست؟
- [سایر] موسسین و علماء نامدار اشاعره چه کسانی هستند؟
- [سایر] چه رابطه ای بین اشاعره و ماتریدیه وجود دارد؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد بنا به قاعده الزام خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد ان طلاق صحیح است ولی به مذهب امامیه باطل است بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رایان او باشد ازدواج کند
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله مظاهری] تشکیل مراسم مذهبی نظیر سوگواریها و جشنها در مسجد اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] از نظر حنفی مذهبان صحت عقد سَلَم مشروط به و جود مبیع هنگام عقد است، حال آنکه از نظر امامیه چنین شرطی معتبر نیست. پس اگر مذهب حنفی بر مذهب امامیه نافذ باشد، به این صورت اگر مشتری حنفی باشد فروشنده را ملزم به باطل دانستن عقد نماید، برای مشتری امامیمذهب نیز جایز است که به مقتضای قاعده مقاصّه نوعی فروشنده حنفی را ملزم به باطل دانستن این عقد نماید. و در صورتی که پس از آن مشتری امامی مذهب شود، نیز همین حکم جاری است.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب ابی حنیفه در صحت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که ان چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ولی در مذهب شیعه این شرط در صحت معامله سلم معتبر نیست بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد