اشاعره نامی است برای پیروان ابوالحسن اشعری[1](260 324)، او از نوادهگان ابو موسی اشعری است که در آغاز غیبت صغری در بصره به دنیا آمد، پدرش اسماعیل بن اسحاق مکنی به (ابی بشر) از طرفداران اهل حدیث بود. اشعری در کودکی با عقاید اهل حدیث خو گرفت،[2] او پس از آنکه از استادش ابوعلی جبّایی جدا شد، و محدثان را در بیشتر آرای آنها در زمینة اصول عقاید یاری داد و در سال 300 هجری قمری اصول این مذهب را پایه گذاری کرد.[3] ابوالحسن اشعری، درصدد یافتن راهی میان روش افراطی معتزله در استفاده از عقل و تفریط گرایی در عقل از سوی اهل حدیث برآمد و تنها بر عقل اعتماد نکرد، و بر نصوص هر چند با عقل مخالفت داشته باشد، متوقف و ملتزم نشد، بلکه کوشید این دو را با یکدیگر جمع کند.[4] در سدة دوم هجری دو جریان فکری در جهان اسلام رو به گسترش و در تقابل با یکدیگر بودند: جریان اول، بر عقل به عنوان منبعی مستقل برای عقاید و نیز روشی برای دفاع از اسلام تأکید می کرد و در بکارگیری آن به افراط می گرایید. از سوی دیگر، جریان دوم منکر هر گونه استفاده از عقل در عقاید بود و ظواهر نقل را بدون هر گونه تحلیل و تفکر به عنوان تنها ملاک و مدرک در معارف دینی اعلام می کرد. در گیر و دار مبارزة این دو جریان فکری، مذهب اشعری در اوایل سده چهارم هجری در پوشش دفاع از عقاید اهل حدیث و در عمل به منظور تعدیل این دو جریان و نشان دادن راه میانه و معتدل و موافق با عقل و نقل پا به میدان گذاشت.[5] ابوالحسن اشعری از اوان جوانی به اندیشه های معتزلی دلبستگی تمام داشت و اصول عقاید آن را نزد معروفترین استاد معتزلی زمان خود، ابوعلی جبّایی (303 ه . ق) فراگرفته بود و تا چهل سالگی از مدافعان معتزله به شمار می رفت و کتابهای بسیاری نیز به همین منظور نگاشت. در همین دوران بود که به یکباره از اعتزال روی برتافت و آرای تازه ای در مقابل معتزله و همخوان با اهل الحدیث ارایه کرد. اشعری از یکسو، یگانه منبع عقاید را کتاب و سنت معرفی کرد و از این جهت با معتزله از در مخالفت درآمد و به اهل حدیث گرایید، وی کتابی به نام (رسالة فی استحان الخوض فی علم الکلام) به رشته تحریر درآورد و در آن به دفاع از علم کلام و ضرورت آن پرداخت. اشعری ضمن اصالت دادن به نقل، برای عقل نقش تبیین گری را پذیرفت. او که در آغاز، رسالت خویش را ردّ و نقض آرای معتزله می دانست، در عمل ضمن مبارزه با روش و عقاید معتزله، آرای اهل حدیث را به شیوة عقلی تبیین و تعدیل کرد و تا حدودی به نظریات معتزله نزدیک ساخت.[6] اینکه انگیزه وی بر اعلان مخالفت با معتزله چه بود، کاملاً روشن نیست، ولی با توجه به آراء و نظریات وی دربارة موضوعات کلامی مورد اختلاف بیان معتزله و اهل حدیث، و مخالفت وی با هر دو گروه, می توان حدس زد که وی درصدد ارائه طرحی برای اصلاح عقاید دینی از لغزشهایی که بر پایه عقل گرایی معتزله و ظاهر گرایی اهل حدیث احساس می کرد، برآمد و به تعدیل آن دو مبادرت ورزید.[7] در پیدایش مکتب اشعری می توان گفت: مکتب (اهل حدیث) یا (اصحاب حدیث) که در رأس آنها مالک بن انس (م 179 ه. . ق) محمد بن ادریس شافعی (م 404 ه . ق) و احمد بن حنبل (م 303 ه . ق) قرار داشتند، تأثیر فراوان داشته است.[8] علمای نامدار اشاعره: از نامدارترین فقیهان و متکلمانی که از اشعری پیروی و از آرای او سخت جانبداری می کرد، ابوبکر محمد بن طیب باقلانی (م 403 ه . ق) است. از دیگر فقیهان طرفدار اشعری امام الحرمین، عبدالملک جوینی، فقیه شافعی ملقب به ضیاء الدین (م 478 ه . ق) است.[9] استاد محقق حضرت آیتالله جعفر سبحانی بزرگان و پیشوایان اشاعره را بدین ترتیب ذکر نموده است. 1. قاضی ابوبکر باقلانی (م 403). 2. ابو منصور عبدالقاهر بغدادی (م 429). 3. عبدالملک جوینی ( امام الحرمین) (م 478). 4. امام محمد غزالی (م 505 ه . ق). 5. فخر الدین رازی (م 606). 6. عبدالکریم شهرستانی (م 548). 7. ابوالحسن سیف الدین آمدی (م 631). 8. عضد الدین ایجی (م 756 یا 757). 9. سعد الدین تفتازانی (م 792 یا 793).[10] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سبحانی، استادجعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، 2. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی. 3. معروف الحسنی، هاشم، شیعه در برابر معتزله، ترجمه سید محمد صادق عارف. 4. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی. [1] . برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، موسسه فرهنگی طه، قم، 1378، ص 124. [2] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، دفتر تحقیقات تدوین کتب درسی، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377، ص 179. [3] . معروف الحسنی، هاشم، تعوف و تشیع، مترجم سید محمد صادق عارف، بنیاد پژوهش های اسلامی، (آستان قدس رضوی)، 1379، ص 185. [4] . همان. [5] . برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، موسسه فرهنگی طه، 1378، ص 124. [6] . همان, ص 125. [7] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، دقتر تحقیقات تدوین کتب درسی مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377، ص 184. [8] . برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، موسسه فرهنگی طه، 1378، ص 120. [9] . المعروف الحسنی، هاشم، تصوف و تشیع، ترجمه سید محمد صادق عارف، آستان قدس رضوی، 1379، ص 193. [10] . سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، چاپخانة اعتماد قم، 1378، ص 254. ( اندیشه قم )
اشاعره نامی است برای پیروان ابوالحسن اشعری[1](260 324)، او از نوادهگان ابو موسی اشعری است که در آغاز غیبت صغری در بصره به دنیا آمد، پدرش اسماعیل بن اسحاق مکنی به (ابی بشر) از طرفداران اهل حدیث بود. اشعری در کودکی با عقاید اهل حدیث خو گرفت،[2] او پس از آنکه از استادش ابوعلی جبّایی جدا شد، و محدثان را در بیشتر آرای آنها در زمینة اصول عقاید یاری داد و در سال 300 هجری قمری اصول این مذهب را پایه گذاری کرد.[3]
ابوالحسن اشعری، درصدد یافتن راهی میان روش افراطی معتزله در استفاده از عقل و تفریط گرایی در عقل از سوی اهل حدیث برآمد و تنها بر عقل اعتماد نکرد، و بر نصوص هر چند با عقل مخالفت داشته باشد، متوقف و ملتزم نشد، بلکه کوشید این دو را با یکدیگر جمع کند.[4]
در سدة دوم هجری دو جریان فکری در جهان اسلام رو به گسترش و در تقابل با یکدیگر بودند: جریان اول، بر عقل به عنوان منبعی مستقل برای عقاید و نیز روشی برای دفاع از اسلام تأکید می کرد و در بکارگیری آن به افراط می گرایید. از سوی دیگر، جریان دوم منکر هر گونه استفاده از عقل در عقاید بود و ظواهر نقل را بدون هر گونه تحلیل و تفکر به عنوان تنها ملاک و مدرک در معارف دینی اعلام می کرد.
در گیر و دار مبارزة این دو جریان فکری، مذهب اشعری در اوایل سده چهارم هجری در پوشش دفاع از عقاید اهل حدیث و در عمل به منظور تعدیل این دو جریان و نشان دادن راه میانه و معتدل و موافق با عقل و نقل پا به میدان گذاشت.[5]
ابوالحسن اشعری از اوان جوانی به اندیشه های معتزلی دلبستگی تمام داشت و اصول عقاید آن را نزد معروفترین استاد معتزلی زمان خود، ابوعلی جبّایی (303 ه . ق) فراگرفته بود و تا چهل سالگی از مدافعان معتزله به شمار می رفت و کتابهای بسیاری نیز به همین منظور نگاشت.
در همین دوران بود که به یکباره از اعتزال روی برتافت و آرای تازه ای در مقابل معتزله و همخوان با اهل الحدیث ارایه کرد. اشعری از یکسو، یگانه منبع عقاید را کتاب و سنت معرفی کرد و از این جهت با معتزله از در مخالفت درآمد و به اهل حدیث گرایید، وی کتابی به نام (رسالة فی استحان الخوض فی علم الکلام) به رشته تحریر درآورد و در آن به دفاع از علم کلام و ضرورت آن پرداخت. اشعری ضمن اصالت دادن به نقل، برای عقل نقش تبیین گری را پذیرفت. او که در آغاز، رسالت خویش را ردّ و نقض آرای معتزله می دانست، در عمل ضمن مبارزه با روش و عقاید معتزله، آرای اهل حدیث را به شیوة عقلی تبیین و تعدیل کرد و تا حدودی به نظریات معتزله نزدیک ساخت.[6]
اینکه انگیزه وی بر اعلان مخالفت با معتزله چه بود، کاملاً روشن نیست، ولی با توجه به آراء و نظریات وی دربارة موضوعات کلامی مورد اختلاف بیان معتزله و اهل حدیث، و مخالفت وی با هر دو گروه, می توان حدس زد که وی درصدد ارائه طرحی برای اصلاح عقاید دینی از لغزشهایی که بر پایه عقل گرایی معتزله و ظاهر گرایی اهل حدیث احساس می کرد، برآمد و به تعدیل آن دو مبادرت ورزید.[7]
در پیدایش مکتب اشعری می توان گفت: مکتب (اهل حدیث) یا (اصحاب حدیث) که در رأس آنها مالک بن انس (م 179 ه. . ق) محمد بن ادریس شافعی (م 404 ه . ق) و احمد بن حنبل (م 303 ه . ق) قرار داشتند، تأثیر فراوان داشته است.[8]
علمای نامدار اشاعره:
از نامدارترین فقیهان و متکلمانی که از اشعری پیروی و از آرای او سخت جانبداری می کرد، ابوبکر محمد بن طیب باقلانی (م 403 ه . ق) است.
از دیگر فقیهان طرفدار اشعری امام الحرمین، عبدالملک جوینی، فقیه شافعی ملقب به ضیاء الدین (م 478 ه . ق) است.[9]
استاد محقق حضرت آیتالله جعفر سبحانی بزرگان و پیشوایان اشاعره را بدین ترتیب ذکر نموده است.
1. قاضی ابوبکر باقلانی (م 403).
2. ابو منصور عبدالقاهر بغدادی (م 429).
3. عبدالملک جوینی ( امام الحرمین) (م 478).
4. امام محمد غزالی (م 505 ه . ق).
5. فخر الدین رازی (م 606).
6. عبدالکریم شهرستانی (م 548).
7. ابوالحسن سیف الدین آمدی (م 631).
8. عضد الدین ایجی (م 756 یا 757).
9. سعد الدین تفتازانی (م 792 یا 793).[10]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سبحانی، استادجعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی،
2. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی.
3. معروف الحسنی، هاشم، شیعه در برابر معتزله، ترجمه سید محمد صادق عارف.
4. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی.
[1] . برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، موسسه فرهنگی طه، قم، 1378، ص 124.
[2] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، دفتر تحقیقات تدوین کتب درسی، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377، ص 179.
[3] . معروف الحسنی، هاشم، تعوف و تشیع، مترجم سید محمد صادق عارف، بنیاد پژوهش های اسلامی، (آستان قدس رضوی)، 1379، ص 185.
[4] . همان.
[5] . برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، موسسه فرهنگی طه، 1378، ص 124.
[6] . همان, ص 125.
[7] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، دقتر تحقیقات تدوین کتب درسی مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377، ص 184.
[8] . برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، موسسه فرهنگی طه، 1378، ص 120.
[9] . المعروف الحسنی، هاشم، تصوف و تشیع، ترجمه سید محمد صادق عارف، آستان قدس رضوی، 1379، ص 193.
[10] . سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، چاپخانة اعتماد قم، 1378، ص 254.
( اندیشه قم )
- [سایر] مذهب اشاعره چگونه مذهبی است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر اشاعره وارد است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] درباره فرقه اخباریها و شیخیه و موسسین این فرقه ها، نظرجنابعالی چیست؟
- [سایر] دیدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چیست؟
- [سایر] چه رابطه ای بین اشاعره و ماتریدیه وجود دارد؟
- [سایر] اشاعره و معتزله چه کسانیاند؟ مکاتب فقهی اهل سنت چیست؟
- [سایر] عقاید اشاعره را بیان نموده و وجه تمایز آن را از عقاید اهل حدیث توضیح دهید؟
- [سایر] آیا کلمه (علماء) مذکر است یا مؤنث؟
- [سایر] با سلام؛ نظر متکلمان امامیه، معتزله و اشاعره در باره هدف فاعلی خداوند در آفرینش چیست؟ تشکر
- [سایر] با سلام، علمای اشاعره عقل را چگونه تعریف نمودهاند؟ لطفاً چند تعریف را در این زمینه بیان کنید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود ، مثل منکراتی که دولتهای جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام ، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق وانکار باطل ، واگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم وموجب اسائة ظنّ به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمی کند .
- [آیت الله اردبیلی] نبش قبر امام زادهها، شهدا، علماء و صُلَحا، اگرچه سالها بر آن گذشته باشد، حرام است مخصوصا اگر زیارتگاه باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر احتمال صحیح داده شود که سکوت موجب آن می شود منکری معروف شود یا معروفی منکر شود بر علماء اعلام اظهار حق واعلام آن ، وجایز نیست سکوت .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر سکوت علماء اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرّمات ، واجب است اظهار حق وانکار با طل ، اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر سکوت علماء اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرمات، واجب است اظهار حق و انکار باطل اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] نبش قبر امامزاده ها و شهداء و علماء و همچنین در غیر این موارد از مواردی که مستلزم هتک باشد اگر چه سالها بر ان گذشته باشد حرام است
- [آیت الله سیستانی] خراب کردن قبر امامزادها و شهداء و علماء و هر موردی که خراب کردن قبر هتک شمرده شود اگر چه سالها بر آن گذشته و بدنشان از میان رفته باشد ، حرام است .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر علماء اعلام احتمال بدهند که اعراض از ظلمه وسلاطین جور ، موجب تخفیف ظلم آنها می شود ، واجب است اعراض کنند از آنها وبه ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر سکوت علماء اعلام باشد که مردم به آنها بدگمان شوند وآنها را متهم کنند به سازش با دستگاه ظلم ، واجب است اظهار حق وانکار باطل ، اگر چه بدانند جلوگیری از محرّم نمی شود واظهار آنها اثری برای رفع ظلم ندارد . مراتب امربه معروف ونهی ازمنکر:
- [آیت الله مکارم شیرازی] مؤسسات و جمعیت هایی که در زمان ما تشکیل می دهند و به ثبت می رسانند و دارای شخصیت حقوقی است می توان چیزی را به آن تملیک کرد و در این صورت باید مطابق اساسنامه مصرف شود، اموال این گونه مؤسسات در بعضی از جهات شبیه وقف است، ولی وقف نیست، بلکه ملک آن مؤسسه است و هرگاه کسی از مؤسسین یا اداره کنندگان از دنیا بروند چیزی به وارث آنها نمی رسد، مگراین که در اساسنامه ذکر شده باشد. آنچه در بالا گفته شد در مورد مؤسساتی که طبق موازین عقلاء تشکیل شده، ولی هنوز به ثبت قانونی نرسیده، نیز جاری است.