صهیونیسم چیست؟ به چه کسانی میگویند؟ تاریخچه آن به کجا بر میگرده؟
صهیونیسم چیست؟ به چه کسانی میگویند؟ تاریخچه آن به کجا بر میگرده؟ معنای لغوی و اصطلاحی(صهیون، صهیونی و صهیونیسم):صهیون بر شهر اورشلیم در فلسطین یا کوهی در نزدیکی اورشلیم اطلاق می­شود. در کتاب مقدّس، واژه ی صهیون، نام تپه­ای است واقع در جنوب شرقی اورشلیم که دامنه­اش بخشی از اورشلیم را نیز تشکیل داده و قلعه­ای به نام (یبوسیان) در آن وجود داشته است که داود پیامبر(ع)، در آن جا برای (تابوت عهد) قصری بنا کرد. صهیونی: منسوب به صهیون، لقب کسانی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل، از تأسیس آن جانب­داری می­کردند. صهیونیسم: (مرام و مسلک حزب بین­المللی یهود و مسلک گروهی است که طرف­دار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند). هم­چنین نهضتی را گویند که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد یک میهن یهودی در فلسطین به وجود آمد. صهیونیسم در اصطلاح به جنبش و نهضتی اطلاق می­شود که از آرمان مسیحیان طایفه بنی­اسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل دولت و ملّتی واحد، مایه گرفته است. چنان که اشاره شد، یهودیت آیینی است رسمی با ریشه ی آسمانی و البته تحریف شده که قائل به نبوت حضرت موسی(ع) و قبول تورات به عنوان کتاب آسمانی هستند. پیروان این دین به یقین می­دانستند که آن، تا آمدن پیامبر بعدی رسمیت دارد. در هر صورت، پیروان دین یهود به اصول و مقرراتی که در تورات بیان شده بود، پای­بند بودند و سعی داشتند به آن عمل نمایند؛ هر چند انحرافات سیاسی در طول تاریخ در این دین آسمانی به وجود آمد و برخی از فرصت­طلبان برای بهره­برداری شخصی و دنیوی از آن، تحریفاتی در آن به وجود آوردند، ولی باز کسانی هستند که با بسیاری از این تحریفات مخالف­اند و جویای حقیقت­اند. اینها امروزه با عنوان یهودیان ضدّ صهیونیسم شناخته می شوند. پروفسور روژه گارودی فیلسوف و اسلام­شناس فرانسوی با بررسی فرقه­های یهودیت در اعصار مختلف، به مراسمات، آیین­ها و برنامه­های معنوی آن­ها اشاره می­کند و درباره آن­ها در قرن شانزدهم چنین می­نویسد: (آخرین نسل پرهیزگاران یهودی که در قرن شانزدهم در لهستان به دنیا آمد و افکارش با بینش عرفانی آلمانی و از جمله اکهارت نزدیک بود، در قرن نوزدهم نیز با انتشار (نامه­هایی به پرهیزگاران درباره خلسه) و با زنده نمودن تابش جرقۀ حضور خداوند در وجود هر کسی که از آن برخوردار است، بار دیگر شکوفا می­شود).( گارودی. روژه، ماجرای صهیونیسم سیاسی، ص25) هم­چنین می­نویسد:(در برابر سنّت کهن یهودیت، صهیونیسم سیاسی نوعی فساد و تباهی ملّی­گرایانه و استعمارگرانه به شمار می­رود که مسیرش نه از یهودیت که از ملّی­گرایی و استعمارگرایی اروپای قرن نوزدهم نشأت می­گیرد. صهیونیسم، نوعی مطالعه دست­چین و انتخابی و مشخّص از تورات را که مبتنی بر انحراف واقعی از برنامه خداوند است، مورد استفاده قرار می­دهد و آن را به عنوان پوشش و پرده­ای برای پنهان نمودن مقاصد سیاسی­اش به کار می برد.) (همان) بنابراین، صهیونیسم از مسیر اصلی یهودیت بسیار منحرف شده و به عنوان یک نهضت سیاسی مطرح گردیده است و پای­بند برنامه­های مذهبی یهود نیست . چنان که بنیان­گذار صهیونیسم، تئودور هرتزل نیز به بسیاری از مسائل مذهبی یهود توجّه نداشت. یهودیان در تجاوز به فلسطین و اشغال آن و آواره نمودن مردم این سرزمین، با صهیونیست­ها در تقابل و تضاد بودند؛ چنان که در جلسات محرمانه وعده­نامه (بالفور) که پس از سه سال مناقشه و مبارزه بین صهیونیست­ها و یهودی­ها منتشر شده وایزمن و سوکولوف از جنبش صهیونیستی، لوید جورج و بالفور وزیر امور خارجه و مونتاگیو وزیر کشور انگلستان، کلود مونتفیوری از یهودیان انگلستان شرکت داشتند. مونتاگیو در یادداشت اعتراض­آمیزی به دولت انگلستان می­نویسد: (که طبق این اصل، مسلمانان و مسیحیان باید جای خود را به یهودیان بدهند). مالیسیون استاد حقوق از آمریکا درباره اختلاف نظر صهیونیست­ها و یهودی­ها می­نویسد: (در وهله نخست درباره انگیزه اساسی صهیونیست­ها، در شک و تردید بودند؛ اما پس از مطالعه پیش­نویس­های پیشنهادی آن­ها، دریافتند که این پیشنهادها مخالف دین یهوداند).( درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص9) جنبش صهیونیسم در مقابل فشارهای یهودیان انگلیسی، به ناچار تضمین­هایی بر رعایت حقوق حقّه ساکنین اصلی فلسطین داد؛ امّا برای پیش­برد مقاصد استعماری خود به یک صهیونیست آمریکایی به نام براندیس متوسل شده تا بدین­وسیله رئیس جمهور آمریکا ویلسون را متقاعد کند که انگلستان را زیر فشار قرار دهد تا پیشنهاد صهیونیست­ها را قبول نماید. بنابراین، مبارزه یهودیان با صهیونیست­ها بیان­گر ارتباط حیاتی صهیونیسم با استعمار انگلیس و دشمنی با یهود است. در افسانه­های صهیونیستی کوشش می­شود که حتّی فعالیّت­های منفی هرتزل پدر روحانی صهیونیسم و از تبلیغ کنندگان فعال ادغام جامعه یهودی در جوامع اروپایی را به نفع صهیونیسم تمام کند؛ اگر چه ادّعا شده که هرتزل در نهایت و پس از قضیّه (دریفوس) در فرانسه دریافت که ادغام یهودیان در جوامع دیگر امری محال است. بنابر نظر طراحان جنبش صهیونیستی، اصول فکری این جنبش در این خلاصه می­شود که یهودیان متشتت در جهان یک امّت را تشکیل دهند که البتّه در این مورد هم اختلاف نظر دارند. به برخی می­گویند: (یهودیت یک دین است نه بیش­تر و نه کم­تر)؛ چنان که هیرنی ادلر خاخام بزرگ انگلستان می­گوید: (یهودیت یک دین است که هیچ­گونه محتوای سیاسی ندارد)؛ در مقابل، برخی دیگر عقیده دارند که یهودیت، قومی متمایز است. هرتزل می­گوید: (ما ملّت واحدی را تشکیل می­دهیم). در نگرش کلّی می­بینیم در مقابل سیاست­های یادشده برای تشکیل دولت یهودی در کشوری مستقل و منطقه استثنایی فلسطین، این خود یهودی­ها هستند که با این طرح استعماری مخالف بوده­اند، تا این که با ابتکار تئوری جدید، برخی مشکلات صهیونیستی برطرف شد. ارنست رنان تئوری جدید را چنین بیان کرده است: (امّت به معنای یک روح و بیداری معنوی است. شرایط امّت می­تواند در افتخار مشترک به گذشته، از اراده مشترک در حال حاضر و میل به تحقق پیش­رفت­های بزرگ در آینده خلاصه شود.)( همان) مارتین بابر با افشا نمودن ریشه عمیق این فساد صهیونیسم سیاسی که از یهودیت به وجود نیامده، بلکه ملّیت­گرایی اروپایی قرن نوزدهم، آن را باعث گشته است چنین می­نویسد: (مذهب یهود از اصل خود جدا گشته و این امر، نوعی بیماری است که علامت آن، پیدایش ملّیت­گرایی یهود در اواسط قرن نوزدهم بود... این شکل تازه دلبستگی به زمین، نوعی سرپوش است که تمام آن­چه را که یهودیت ملّی جدید غرب به عاریت گرفته است، در خود پنهان می­دارد... اندیشه (برگزیدگی) اسرائیل در تمام این جریان چه نقشی دارد؟ (برگزیدگی) نه یک احساس برتری، که یک مفهوم مقّدر است. این احساس از مقایسه با دیگران به وجود نمی­آید، بلکه از یک استعداد و مسئولیت در راه انجام وظیفه­ای که دائماً پیغمبران آن را متذکر شده­اند، نشأت می­گیرد. اگر به خود می­بالید که به جای اطاعت از خداوند، از نوعی برگزیدگی برخوردارید، این خیانت در انجام وظیفه است).( گارودی. روژه، ماجرای صهیونیسم سیاسی، صص31 و 32) مارتین بابر با یادآوری (این بحران ملیّت گرایی) صهیونیسم سیاسی که نوعی فساد و تباهی در معنویت به شمار می­رود، چنین نتیجه می­گیرد: (ما امیدواریم که ملّت یهودی را از ارتکاب این اشتباه در زمینه تبدیل یک ملّت به یک بت بر خطر داریم، ولی در این راه ناکام مانده­ایم). با بررسی­های انجام شده، کاملاً روشن می شود که صهیونیسم از یهود و یهودیت فاصله زیادی گرفته است. در واقع، صهیونیسم به جای این که برنامه­هایش را بر اساس معتقدات مذهبی یهود، ترسیم کند، بر اساس عقیده مؤسسین صهیونیسم، چون تئودور هرتزل که اعتقاد چندانی به مذهب یهود و اجرای مراسمات آن ندارند، برنامه­ریزی کرده است و در یک جمله می­توان گفت که در مسائل سیاسی به نازیسم نزدیک­تر از مذهب یهود است. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتابهای زیر مراجمه نمایید 1 گارودی. روژه، پروندة اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمة نسرین حکمی، ج2، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369ش. 2 درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص9. 3 جدیدبناب. علی، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382. به نقل از سایت سازمان تبلیغات اسلامی الف) بررسی ماهیت اسرائیل: اسرائیل نقشه شومی است که توسط قدرت‌های بزرگ انگلیس و آمریکا در قطب جهان اسلام و برای تأمین منافع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خویش به وجود آورده‌اند. اسرائیل تنها محدود به تشکیل دولت اسرائیل در کشور فلسطین نمی‌شود، بلکه شعار اصلی پارلمان اسرائیل (از نیل تا فرات است) اسرائیل توسعه‌طلبی خود را در جنگ‌های 1948 و 1967 و 1973 نشان داده است و در سال 1947 با توافق قدرت‌های بزرگ به رسمیت شناخته شده در سال 1948 رسماً اقدام به تشکیل دولت در فلسطین نمود. ابعاد خطر اسرائیل شامل تمام جهان اسلام می‌شود و بی‌دلیل نیست که در حساس‌ترین منطقه این نقشه اجرا شده منطقه‌ای که دارای اهمیت ژئوپلوتیکی و نقطه اتصال سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا می‌باشد و همچنان که مشاهده می‌نمایید قدرت‌های بزرگ بیشترین حمایت‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و... را از اسرائیل به عمل می‌آورند آیا آمریکا و انگلیس دلشان برای یک عقیده گروه اندکی سوخته است که اسرائیل را به پیشرفته‌ترین سلاح‌ها مجهز می‌نمایند. مسلماً با اندکی تأمل به راحتی می‌توان دریافت که مسأله عقیده و مذهب مطرح نیست بلکه مسأله توطئه و دشمنی غرب با جهان اسلام می‌باشد. در ادامه به توضیح بیشتر موضوع می پردازیم: از منظر تاریخی و آموزه های وحیانی، پیرامون ادیان الهی همواره با صلح و آرامش در کنار یکدیگر به زندگی مشغول بوده اند، کشور فلسطین نیز تا قبل از شکل گیری صهونیسم بین الملل شاهد زندگی مسالمت آمیز مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بود، اما از زمانی که صهونیسم با پشتوانه استعمارگران در صدد غصب یکی از مهم ترین مراکز دینی و استراتژیک کشورهای اسلامی برآمد و با تجاوز وحشیانه خود به قتل، غارت و اخراج مسلمانان از خانه و کشورشان پرداخت، مسلمانان به دفاع از حقوق مسلم خویش ایستادگی در مقابل متجاوزان پرداختند. توضیح اینکه فلسطین به لحاظ تاریخی، سرزمین اعراب فلسطین است. قبایل عرب کنعانی، بیش از هفت هزار سال قبل از میلاد، از منطقه مجاور (شبه جزیره العرب) به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. پیش از آنکه قبایل دریای مدیترانه (Palest) به این منطقه بیایند و با کنعانی‌ها هم‌زیستی کنند و نام (فلسطینی) بر اهالی آن غالب گردد، قبایل عربی - نظیر یبوسی‌ها و فینیقی‌ها در این سرزمین می‌زیسته‌اند.
عنوان سوال:

صهیونیسم چیست؟ به چه کسانی میگویند؟ تاریخچه آن به کجا بر میگرده؟


پاسخ:

صهیونیسم چیست؟ به چه کسانی میگویند؟ تاریخچه آن به کجا بر میگرده؟
معنای لغوی و اصطلاحی(صهیون، صهیونی و صهیونیسم):صهیون بر شهر اورشلیم در فلسطین یا کوهی در نزدیکی اورشلیم اطلاق می­شود. در کتاب مقدّس، واژه ی صهیون، نام تپه­ای است واقع در جنوب شرقی اورشلیم که دامنه­اش بخشی از اورشلیم را نیز تشکیل داده و قلعه­ای به نام (یبوسیان) در آن وجود داشته است که داود پیامبر(ع)، در آن جا برای (تابوت عهد) قصری بنا کرد. صهیونی: منسوب به صهیون، لقب کسانی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل، از تأسیس آن جانب­داری می­کردند. صهیونیسم: (مرام و مسلک حزب بین­المللی یهود و مسلک گروهی است که طرف­دار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند). هم­چنین نهضتی را گویند که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد یک میهن یهودی در فلسطین به وجود آمد. صهیونیسم در اصطلاح به جنبش و نهضتی اطلاق می­شود که از آرمان مسیحیان طایفه بنی­اسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل دولت و ملّتی واحد، مایه گرفته است. چنان که اشاره شد، یهودیت آیینی است رسمی با ریشه ی آسمانی و البته تحریف شده که قائل به نبوت حضرت موسی(ع) و قبول تورات به عنوان کتاب آسمانی هستند. پیروان این دین به یقین می­دانستند که آن، تا آمدن پیامبر بعدی رسمیت دارد. در هر صورت، پیروان دین یهود به اصول و مقرراتی که در تورات بیان شده بود، پای­بند بودند و سعی داشتند به آن عمل نمایند؛ هر چند انحرافات سیاسی در طول تاریخ در این دین آسمانی به وجود آمد و برخی از فرصت­طلبان برای بهره­برداری شخصی و دنیوی از آن، تحریفاتی در آن به وجود آوردند، ولی باز کسانی هستند که با بسیاری از این تحریفات مخالف­اند و جویای حقیقت­اند. اینها امروزه با عنوان یهودیان ضدّ صهیونیسم شناخته می شوند. پروفسور روژه گارودی فیلسوف و اسلام­شناس فرانسوی با بررسی فرقه­های یهودیت در اعصار مختلف، به مراسمات، آیین­ها و برنامه­های معنوی آن­ها اشاره می­کند و درباره آن­ها در قرن شانزدهم چنین می­نویسد: (آخرین نسل پرهیزگاران یهودی که در قرن شانزدهم در لهستان به دنیا آمد و افکارش با بینش عرفانی آلمانی و از جمله اکهارت نزدیک بود، در قرن نوزدهم نیز با انتشار (نامه­هایی به پرهیزگاران درباره خلسه) و با زنده نمودن تابش جرقۀ حضور خداوند در وجود هر کسی که از آن برخوردار است، بار دیگر شکوفا می­شود).( گارودی. روژه، ماجرای صهیونیسم سیاسی، ص25) هم­چنین می­نویسد:(در برابر سنّت کهن یهودیت، صهیونیسم سیاسی نوعی فساد و تباهی ملّی­گرایانه و استعمارگرانه به شمار می­رود که مسیرش نه از یهودیت که از ملّی­گرایی و استعمارگرایی اروپای قرن نوزدهم نشأت می­گیرد. صهیونیسم، نوعی مطالعه دست­چین و انتخابی و مشخّص از تورات را که مبتنی بر انحراف واقعی از برنامه خداوند است، مورد استفاده قرار می­دهد و آن را به عنوان پوشش و پرده­ای برای پنهان نمودن مقاصد سیاسی­اش به کار می برد.) (همان) بنابراین، صهیونیسم از مسیر اصلی یهودیت بسیار منحرف شده و به عنوان یک نهضت سیاسی مطرح گردیده است و پای­بند برنامه­های مذهبی یهود نیست . چنان که بنیان­گذار صهیونیسم، تئودور هرتزل نیز به بسیاری از مسائل مذهبی یهود توجّه نداشت. یهودیان در تجاوز به فلسطین و اشغال آن و آواره نمودن مردم این سرزمین، با صهیونیست­ها در تقابل و تضاد بودند؛ چنان که در جلسات محرمانه وعده­نامه (بالفور) که پس از سه سال مناقشه و مبارزه بین صهیونیست­ها و یهودی­ها منتشر شده وایزمن و سوکولوف از جنبش صهیونیستی، لوید جورج و بالفور وزیر امور خارجه و مونتاگیو وزیر کشور انگلستان، کلود مونتفیوری از یهودیان انگلستان شرکت داشتند. مونتاگیو در یادداشت اعتراض­آمیزی به دولت انگلستان می­نویسد: (که طبق این اصل، مسلمانان و مسیحیان باید جای خود را به یهودیان بدهند). مالیسیون استاد حقوق از آمریکا درباره اختلاف نظر صهیونیست­ها و یهودی­ها می­نویسد: (در وهله نخست درباره انگیزه اساسی صهیونیست­ها، در شک و تردید بودند؛ اما پس از مطالعه پیش­نویس­های پیشنهادی آن­ها، دریافتند که این پیشنهادها مخالف دین یهوداند).( درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص9) جنبش صهیونیسم در مقابل فشارهای یهودیان انگلیسی، به ناچار تضمین­هایی بر رعایت حقوق حقّه ساکنین اصلی فلسطین داد؛ امّا برای پیش­برد مقاصد استعماری خود به یک صهیونیست آمریکایی به نام براندیس متوسل شده تا بدین­وسیله رئیس جمهور آمریکا ویلسون را متقاعد کند که انگلستان را زیر فشار قرار دهد تا پیشنهاد صهیونیست­ها را قبول نماید. بنابراین، مبارزه یهودیان با صهیونیست­ها بیان­گر ارتباط حیاتی صهیونیسم با استعمار انگلیس و دشمنی با یهود است. در افسانه­های صهیونیستی کوشش می­شود که حتّی فعالیّت­های منفی هرتزل پدر روحانی صهیونیسم و از تبلیغ کنندگان فعال ادغام جامعه یهودی در جوامع اروپایی را به نفع صهیونیسم تمام کند؛ اگر چه ادّعا شده که هرتزل در نهایت و پس از قضیّه (دریفوس) در فرانسه دریافت که ادغام یهودیان در جوامع دیگر امری محال است. بنابر نظر طراحان جنبش صهیونیستی، اصول فکری این جنبش در این خلاصه می­شود که یهودیان متشتت در جهان یک امّت را تشکیل دهند که البتّه در این مورد هم اختلاف نظر دارند. به برخی می­گویند: (یهودیت یک دین است نه بیش­تر و نه کم­تر)؛ چنان که هیرنی ادلر خاخام بزرگ انگلستان می­گوید: (یهودیت یک دین است که هیچ­گونه محتوای سیاسی ندارد)؛ در مقابل، برخی دیگر عقیده دارند که یهودیت، قومی متمایز است. هرتزل می­گوید: (ما ملّت واحدی را تشکیل می­دهیم). در نگرش کلّی می­بینیم در مقابل سیاست­های یادشده برای تشکیل دولت یهودی در کشوری مستقل و منطقه استثنایی فلسطین، این خود یهودی­ها هستند که با این طرح استعماری مخالف بوده­اند، تا این که با ابتکار تئوری جدید، برخی مشکلات صهیونیستی برطرف شد. ارنست رنان تئوری جدید را چنین بیان کرده است: (امّت به معنای یک روح و بیداری معنوی است. شرایط امّت می­تواند در افتخار مشترک به گذشته، از اراده مشترک در حال حاضر و میل به تحقق پیش­رفت­های بزرگ در آینده خلاصه شود.)( همان) مارتین بابر با افشا نمودن ریشه عمیق این فساد صهیونیسم سیاسی که از یهودیت به وجود نیامده، بلکه ملّیت­گرایی اروپایی قرن نوزدهم، آن را باعث گشته است چنین می­نویسد: (مذهب یهود از اصل خود جدا گشته و این امر، نوعی بیماری است که علامت آن، پیدایش ملّیت­گرایی یهود در اواسط قرن نوزدهم بود... این شکل تازه دلبستگی به زمین، نوعی سرپوش است که تمام آن­چه را که یهودیت ملّی جدید غرب به عاریت گرفته است، در خود پنهان می­دارد... اندیشه (برگزیدگی) اسرائیل در تمام این جریان چه نقشی دارد؟ (برگزیدگی) نه یک احساس برتری، که یک مفهوم مقّدر است. این احساس از مقایسه با دیگران به وجود نمی­آید، بلکه از یک استعداد و مسئولیت در راه انجام وظیفه­ای که دائماً پیغمبران آن را متذکر شده­اند، نشأت می­گیرد. اگر به خود می­بالید که به جای اطاعت از خداوند، از نوعی برگزیدگی برخوردارید، این خیانت در انجام وظیفه است).( گارودی. روژه، ماجرای صهیونیسم سیاسی، صص31 و 32) مارتین بابر با یادآوری (این بحران ملیّت گرایی) صهیونیسم سیاسی که نوعی فساد و تباهی در معنویت به شمار می­رود، چنین نتیجه می­گیرد: (ما امیدواریم که ملّت یهودی را از ارتکاب این اشتباه در زمینه تبدیل یک ملّت به یک بت بر خطر داریم، ولی در این راه ناکام مانده­ایم). با بررسی­های انجام شده، کاملاً روشن می شود که صهیونیسم از یهود و یهودیت فاصله زیادی گرفته است. در واقع، صهیونیسم به جای این که برنامه­هایش را بر اساس معتقدات مذهبی یهود، ترسیم کند، بر اساس عقیده مؤسسین صهیونیسم، چون تئودور هرتزل که اعتقاد چندانی به مذهب یهود و اجرای مراسمات آن ندارند، برنامه­ریزی کرده است و در یک جمله می­توان گفت که در مسائل سیاسی به نازیسم نزدیک­تر از مذهب یهود است. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتابهای زیر مراجمه نمایید 1 گارودی. روژه، پروندة اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمة نسرین حکمی، ج2، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369ش. 2 درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص9. 3 جدیدبناب. علی، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382. به نقل از سایت سازمان تبلیغات اسلامی الف) بررسی ماهیت اسرائیل: اسرائیل نقشه شومی است که توسط قدرت‌های بزرگ انگلیس و آمریکا در قطب جهان اسلام و برای تأمین منافع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خویش به وجود آورده‌اند. اسرائیل تنها محدود به تشکیل دولت اسرائیل در کشور فلسطین نمی‌شود، بلکه شعار اصلی پارلمان اسرائیل (از نیل تا فرات است) اسرائیل توسعه‌طلبی خود را در جنگ‌های 1948 و 1967 و 1973 نشان داده است و در سال 1947 با توافق قدرت‌های بزرگ به رسمیت شناخته شده در سال 1948 رسماً اقدام به تشکیل دولت در فلسطین نمود. ابعاد خطر اسرائیل شامل تمام جهان اسلام می‌شود و بی‌دلیل نیست که در حساس‌ترین منطقه این نقشه اجرا شده منطقه‌ای که دارای اهمیت ژئوپلوتیکی و نقطه اتصال سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا می‌باشد و همچنان که مشاهده می‌نمایید قدرت‌های بزرگ بیشترین حمایت‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و... را از اسرائیل به عمل می‌آورند آیا آمریکا و انگلیس دلشان برای یک عقیده گروه اندکی سوخته است که اسرائیل را به پیشرفته‌ترین سلاح‌ها مجهز می‌نمایند. مسلماً با اندکی تأمل به راحتی می‌توان دریافت که مسأله عقیده و مذهب مطرح نیست بلکه مسأله توطئه و دشمنی غرب با جهان اسلام می‌باشد. در ادامه به توضیح بیشتر موضوع می پردازیم: از منظر تاریخی و آموزه های وحیانی، پیرامون ادیان الهی همواره با صلح و آرامش در کنار یکدیگر به زندگی مشغول بوده اند، کشور فلسطین نیز تا قبل از شکل گیری صهونیسم بین الملل شاهد زندگی مسالمت آمیز مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بود، اما از زمانی که صهونیسم با پشتوانه استعمارگران در صدد غصب یکی از مهم ترین مراکز دینی و استراتژیک کشورهای اسلامی برآمد و با تجاوز وحشیانه خود به قتل، غارت و اخراج مسلمانان از خانه و کشورشان پرداخت، مسلمانان به دفاع از حقوق مسلم خویش ایستادگی در مقابل متجاوزان پرداختند. توضیح اینکه فلسطین به لحاظ تاریخی، سرزمین اعراب فلسطین است. قبایل عرب کنعانی، بیش از هفت هزار سال قبل از میلاد، از منطقه مجاور (شبه جزیره العرب) به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. پیش از آنکه قبایل دریای مدیترانه (Palest) به این منطقه بیایند و با کنعانی‌ها هم‌زیستی کنند و نام (فلسطینی) بر اهالی آن غالب گردد، قبایل عربی - نظیر یبوسی‌ها و فینیقی‌ها در این سرزمین می‌زیسته‌اند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین