صهیونیسم چیست؟ به چه کسانی میگویند؟ تاریخچه آن به کجا بر میگرده؟ معنای لغوی و اصطلاحی(صهیون، صهیونی و صهیونیسم):صهیون بر شهر اورشلیم در فلسطین یا کوهی در نزدیکی اورشلیم اطلاق میشود. در کتاب مقدّس، واژه ی صهیون، نام تپهای است واقع در جنوب شرقی اورشلیم که دامنهاش بخشی از اورشلیم را نیز تشکیل داده و قلعهای به نام (یبوسیان) در آن وجود داشته است که داود پیامبر(ع)، در آن جا برای (تابوت عهد) قصری بنا کرد. صهیونی: منسوب به صهیون، لقب کسانی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل، از تأسیس آن جانبداری میکردند. صهیونیسم: (مرام و مسلک حزب بینالمللی یهود و مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند). همچنین نهضتی را گویند که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد یک میهن یهودی در فلسطین به وجود آمد. صهیونیسم در اصطلاح به جنبش و نهضتی اطلاق میشود که از آرمان مسیحیان طایفه بنیاسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل دولت و ملّتی واحد، مایه گرفته است. چنان که اشاره شد، یهودیت آیینی است رسمی با ریشه ی آسمانی و البته تحریف شده که قائل به نبوت حضرت موسی(ع) و قبول تورات به عنوان کتاب آسمانی هستند. پیروان این دین به یقین میدانستند که آن، تا آمدن پیامبر بعدی رسمیت دارد. در هر صورت، پیروان دین یهود به اصول و مقرراتی که در تورات بیان شده بود، پایبند بودند و سعی داشتند به آن عمل نمایند؛ هر چند انحرافات سیاسی در طول تاریخ در این دین آسمانی به وجود آمد و برخی از فرصتطلبان برای بهرهبرداری شخصی و دنیوی از آن، تحریفاتی در آن به وجود آوردند، ولی باز کسانی هستند که با بسیاری از این تحریفات مخالفاند و جویای حقیقتاند. اینها امروزه با عنوان یهودیان ضدّ صهیونیسم شناخته می شوند. پروفسور روژه گارودی فیلسوف و اسلامشناس فرانسوی با بررسی فرقههای یهودیت در اعصار مختلف، به مراسمات، آیینها و برنامههای معنوی آنها اشاره میکند و درباره آنها در قرن شانزدهم چنین مینویسد: (آخرین نسل پرهیزگاران یهودی که در قرن شانزدهم در لهستان به دنیا آمد و افکارش با بینش عرفانی آلمانی و از جمله اکهارت نزدیک بود، در قرن نوزدهم نیز با انتشار (نامههایی به پرهیزگاران درباره خلسه) و با زنده نمودن تابش جرقۀ حضور خداوند در وجود هر کسی که از آن برخوردار است، بار دیگر شکوفا میشود).( گارودی. روژه، ماجرای صهیونیسم سیاسی، ص25) همچنین مینویسد:(در برابر سنّت کهن یهودیت، صهیونیسم سیاسی نوعی فساد و تباهی ملّیگرایانه و استعمارگرانه به شمار میرود که مسیرش نه از یهودیت که از ملّیگرایی و استعمارگرایی اروپای قرن نوزدهم نشأت میگیرد. صهیونیسم، نوعی مطالعه دستچین و انتخابی و مشخّص از تورات را که مبتنی بر انحراف واقعی از برنامه خداوند است، مورد استفاده قرار میدهد و آن را به عنوان پوشش و پردهای برای پنهان نمودن مقاصد سیاسیاش به کار می برد.) (همان) بنابراین، صهیونیسم از مسیر اصلی یهودیت بسیار منحرف شده و به عنوان یک نهضت سیاسی مطرح گردیده است و پایبند برنامههای مذهبی یهود نیست . چنان که بنیانگذار صهیونیسم، تئودور هرتزل نیز به بسیاری از مسائل مذهبی یهود توجّه نداشت. یهودیان در تجاوز به فلسطین و اشغال آن و آواره نمودن مردم این سرزمین، با صهیونیستها در تقابل و تضاد بودند؛ چنان که در جلسات محرمانه وعدهنامه (بالفور) که پس از سه سال مناقشه و مبارزه بین صهیونیستها و یهودیها منتشر شده وایزمن و سوکولوف از جنبش صهیونیستی، لوید جورج و بالفور وزیر امور خارجه و مونتاگیو وزیر کشور انگلستان، کلود مونتفیوری از یهودیان انگلستان شرکت داشتند. مونتاگیو در یادداشت اعتراضآمیزی به دولت انگلستان مینویسد: (که طبق این اصل، مسلمانان و مسیحیان باید جای خود را به یهودیان بدهند). مالیسیون استاد حقوق از آمریکا درباره اختلاف نظر صهیونیستها و یهودیها مینویسد: (در وهله نخست درباره انگیزه اساسی صهیونیستها، در شک و تردید بودند؛ اما پس از مطالعه پیشنویسهای پیشنهادی آنها، دریافتند که این پیشنهادها مخالف دین یهوداند).( درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص9) جنبش صهیونیسم در مقابل فشارهای یهودیان انگلیسی، به ناچار تضمینهایی بر رعایت حقوق حقّه ساکنین اصلی فلسطین داد؛ امّا برای پیشبرد مقاصد استعماری خود به یک صهیونیست آمریکایی به نام براندیس متوسل شده تا بدینوسیله رئیس جمهور آمریکا ویلسون را متقاعد کند که انگلستان را زیر فشار قرار دهد تا پیشنهاد صهیونیستها را قبول نماید. بنابراین، مبارزه یهودیان با صهیونیستها بیانگر ارتباط حیاتی صهیونیسم با استعمار انگلیس و دشمنی با یهود است. در افسانههای صهیونیستی کوشش میشود که حتّی فعالیّتهای منفی هرتزل پدر روحانی صهیونیسم و از تبلیغ کنندگان فعال ادغام جامعه یهودی در جوامع اروپایی را به نفع صهیونیسم تمام کند؛ اگر چه ادّعا شده که هرتزل در نهایت و پس از قضیّه (دریفوس) در فرانسه دریافت که ادغام یهودیان در جوامع دیگر امری محال است. بنابر نظر طراحان جنبش صهیونیستی، اصول فکری این جنبش در این خلاصه میشود که یهودیان متشتت در جهان یک امّت را تشکیل دهند که البتّه در این مورد هم اختلاف نظر دارند. به برخی میگویند: (یهودیت یک دین است نه بیشتر و نه کمتر)؛ چنان که هیرنی ادلر خاخام بزرگ انگلستان میگوید: (یهودیت یک دین است که هیچگونه محتوای سیاسی ندارد)؛ در مقابل، برخی دیگر عقیده دارند که یهودیت، قومی متمایز است. هرتزل میگوید: (ما ملّت واحدی را تشکیل میدهیم). در نگرش کلّی میبینیم در مقابل سیاستهای یادشده برای تشکیل دولت یهودی در کشوری مستقل و منطقه استثنایی فلسطین، این خود یهودیها هستند که با این طرح استعماری مخالف بودهاند، تا این که با ابتکار تئوری جدید، برخی مشکلات صهیونیستی برطرف شد. ارنست رنان تئوری جدید را چنین بیان کرده است: (امّت به معنای یک روح و بیداری معنوی است. شرایط امّت میتواند در افتخار مشترک به گذشته، از اراده مشترک در حال حاضر و میل به تحقق پیشرفتهای بزرگ در آینده خلاصه شود.)( همان) مارتین بابر با افشا نمودن ریشه عمیق این فساد صهیونیسم سیاسی که از یهودیت به وجود نیامده، بلکه ملّیتگرایی اروپایی قرن نوزدهم، آن را باعث گشته است چنین مینویسد: (مذهب یهود از اصل خود جدا گشته و این امر، نوعی بیماری است که علامت آن، پیدایش ملّیتگرایی یهود در اواسط قرن نوزدهم بود... این شکل تازه دلبستگی به زمین، نوعی سرپوش است که تمام آنچه را که یهودیت ملّی جدید غرب به عاریت گرفته است، در خود پنهان میدارد... اندیشه (برگزیدگی) اسرائیل در تمام این جریان چه نقشی دارد؟ (برگزیدگی) نه یک احساس برتری، که یک مفهوم مقّدر است. این احساس از مقایسه با دیگران به وجود نمیآید، بلکه از یک استعداد و مسئولیت در راه انجام وظیفهای که دائماً پیغمبران آن را متذکر شدهاند، نشأت میگیرد. اگر به خود میبالید که به جای اطاعت از خداوند، از نوعی برگزیدگی برخوردارید، این خیانت در انجام وظیفه است).( گارودی. روژه، ماجرای صهیونیسم سیاسی، صص31 و 32) مارتین بابر با یادآوری (این بحران ملیّت گرایی) صهیونیسم سیاسی که نوعی فساد و تباهی در معنویت به شمار میرود، چنین نتیجه میگیرد: (ما امیدواریم که ملّت یهودی را از ارتکاب این اشتباه در زمینه تبدیل یک ملّت به یک بت بر خطر داریم، ولی در این راه ناکام ماندهایم). با بررسیهای انجام شده، کاملاً روشن می شود که صهیونیسم از یهود و یهودیت فاصله زیادی گرفته است. در واقع، صهیونیسم به جای این که برنامههایش را بر اساس معتقدات مذهبی یهود، ترسیم کند، بر اساس عقیده مؤسسین صهیونیسم، چون تئودور هرتزل که اعتقاد چندانی به مذهب یهود و اجرای مراسمات آن ندارند، برنامهریزی کرده است و در یک جمله میتوان گفت که در مسائل سیاسی به نازیسم نزدیکتر از مذهب یهود است. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتابهای زیر مراجمه نمایید 1 گارودی. روژه، پروندة اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمة نسرین حکمی، ج2، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369ش. 2 درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص9. 3 جدیدبناب. علی، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382. به نقل از سایت سازمان تبلیغات اسلامی الف) بررسی ماهیت اسرائیل: اسرائیل نقشه شومی است که توسط قدرتهای بزرگ انگلیس و آمریکا در قطب جهان اسلام و برای تأمین منافع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خویش به وجود آوردهاند. اسرائیل تنها محدود به تشکیل دولت اسرائیل در کشور فلسطین نمیشود، بلکه شعار اصلی پارلمان اسرائیل (از نیل تا فرات است) اسرائیل توسعهطلبی خود را در جنگهای 1948 و 1967 و 1973 نشان داده است و در سال 1947 با توافق قدرتهای بزرگ به رسمیت شناخته شده در سال 1948 رسماً اقدام به تشکیل دولت در فلسطین نمود. ابعاد خطر اسرائیل شامل تمام جهان اسلام میشود و بیدلیل نیست که در حساسترین منطقه این نقشه اجرا شده منطقهای که دارای اهمیت ژئوپلوتیکی و نقطه اتصال سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا میباشد و همچنان که مشاهده مینمایید قدرتهای بزرگ بیشترین حمایتهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و... را از اسرائیل به عمل میآورند آیا آمریکا و انگلیس دلشان برای یک عقیده گروه اندکی سوخته است که اسرائیل را به پیشرفتهترین سلاحها مجهز مینمایند. مسلماً با اندکی تأمل به راحتی میتوان دریافت که مسأله عقیده و مذهب مطرح نیست بلکه مسأله توطئه و دشمنی غرب با جهان اسلام میباشد. در ادامه به توضیح بیشتر موضوع می پردازیم: از منظر تاریخی و آموزه های وحیانی، پیرامون ادیان الهی همواره با صلح و آرامش در کنار یکدیگر به زندگی مشغول بوده اند، کشور فلسطین نیز تا قبل از شکل گیری صهونیسم بین الملل شاهد زندگی مسالمت آمیز مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بود، اما از زمانی که صهونیسم با پشتوانه استعمارگران در صدد غصب یکی از مهم ترین مراکز دینی و استراتژیک کشورهای اسلامی برآمد و با تجاوز وحشیانه خود به قتل، غارت و اخراج مسلمانان از خانه و کشورشان پرداخت، مسلمانان به دفاع از حقوق مسلم خویش ایستادگی در مقابل متجاوزان پرداختند. توضیح اینکه فلسطین به لحاظ تاریخی، سرزمین اعراب فلسطین است. قبایل عرب کنعانی، بیش از هفت هزار سال قبل از میلاد، از منطقه مجاور (شبه جزیره العرب) به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. پیش از آنکه قبایل دریای مدیترانه (Palest) به این منطقه بیایند و با کنعانیها همزیستی کنند و نام (فلسطینی) بر اهالی آن غالب گردد، قبایل عربی - نظیر یبوسیها و فینیقیها در این سرزمین میزیستهاند.
صهیونیسم چیست؟ به چه کسانی میگویند؟ تاریخچه آن به کجا بر میگرده؟
صهیونیسم چیست؟ به چه کسانی میگویند؟ تاریخچه آن به کجا بر میگرده؟
معنای لغوی و اصطلاحی(صهیون، صهیونی و صهیونیسم):صهیون بر شهر اورشلیم در فلسطین یا کوهی در نزدیکی اورشلیم اطلاق میشود. در کتاب مقدّس، واژه ی صهیون، نام تپهای است واقع در جنوب شرقی اورشلیم که دامنهاش بخشی از اورشلیم را نیز تشکیل داده و قلعهای به نام (یبوسیان) در آن وجود داشته است که داود پیامبر(ع)، در آن جا برای (تابوت عهد) قصری بنا کرد. صهیونی: منسوب به صهیون، لقب کسانی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل، از تأسیس آن جانبداری میکردند. صهیونیسم: (مرام و مسلک حزب بینالمللی یهود و مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند). همچنین نهضتی را گویند که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد یک میهن یهودی در فلسطین به وجود آمد. صهیونیسم در اصطلاح به جنبش و نهضتی اطلاق میشود که از آرمان مسیحیان طایفه بنیاسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل دولت و ملّتی واحد، مایه گرفته است. چنان که اشاره شد، یهودیت آیینی است رسمی با ریشه ی آسمانی و البته تحریف شده که قائل به نبوت حضرت موسی(ع) و قبول تورات به عنوان کتاب آسمانی هستند. پیروان این دین به یقین میدانستند که آن، تا آمدن پیامبر بعدی رسمیت دارد. در هر صورت، پیروان دین یهود به اصول و مقرراتی که در تورات بیان شده بود، پایبند بودند و سعی داشتند به آن عمل نمایند؛ هر چند انحرافات سیاسی در طول تاریخ در این دین آسمانی به وجود آمد و برخی از فرصتطلبان برای بهرهبرداری شخصی و دنیوی از آن، تحریفاتی در آن به وجود آوردند، ولی باز کسانی هستند که با بسیاری از این تحریفات مخالفاند و جویای حقیقتاند. اینها امروزه با عنوان یهودیان ضدّ صهیونیسم شناخته می شوند. پروفسور روژه گارودی فیلسوف و اسلامشناس فرانسوی با بررسی فرقههای یهودیت در اعصار مختلف، به مراسمات، آیینها و برنامههای معنوی آنها اشاره میکند و درباره آنها در قرن شانزدهم چنین مینویسد: (آخرین نسل پرهیزگاران یهودی که در قرن شانزدهم در لهستان به دنیا آمد و افکارش با بینش عرفانی آلمانی و از جمله اکهارت نزدیک بود، در قرن نوزدهم نیز با انتشار (نامههایی به پرهیزگاران درباره خلسه) و با زنده نمودن تابش جرقۀ حضور خداوند در وجود هر کسی که از آن برخوردار است، بار دیگر شکوفا میشود).( گارودی. روژه، ماجرای صهیونیسم سیاسی، ص25) همچنین مینویسد:(در برابر سنّت کهن یهودیت، صهیونیسم سیاسی نوعی فساد و تباهی ملّیگرایانه و استعمارگرانه به شمار میرود که مسیرش نه از یهودیت که از ملّیگرایی و استعمارگرایی اروپای قرن نوزدهم نشأت میگیرد. صهیونیسم، نوعی مطالعه دستچین و انتخابی و مشخّص از تورات را که مبتنی بر انحراف واقعی از برنامه خداوند است، مورد استفاده قرار میدهد و آن را به عنوان پوشش و پردهای برای پنهان نمودن مقاصد سیاسیاش به کار می برد.) (همان) بنابراین، صهیونیسم از مسیر اصلی یهودیت بسیار منحرف شده و به عنوان یک نهضت سیاسی مطرح گردیده است و پایبند برنامههای مذهبی یهود نیست . چنان که بنیانگذار صهیونیسم، تئودور هرتزل نیز به بسیاری از مسائل مذهبی یهود توجّه نداشت. یهودیان در تجاوز به فلسطین و اشغال آن و آواره نمودن مردم این سرزمین، با صهیونیستها در تقابل و تضاد بودند؛ چنان که در جلسات محرمانه وعدهنامه (بالفور) که پس از سه سال مناقشه و مبارزه بین صهیونیستها و یهودیها منتشر شده وایزمن و سوکولوف از جنبش صهیونیستی، لوید جورج و بالفور وزیر امور خارجه و مونتاگیو وزیر کشور انگلستان، کلود مونتفیوری از یهودیان انگلستان شرکت داشتند. مونتاگیو در یادداشت اعتراضآمیزی به دولت انگلستان مینویسد: (که طبق این اصل، مسلمانان و مسیحیان باید جای خود را به یهودیان بدهند). مالیسیون استاد حقوق از آمریکا درباره اختلاف نظر صهیونیستها و یهودیها مینویسد: (در وهله نخست درباره انگیزه اساسی صهیونیستها، در شک و تردید بودند؛ اما پس از مطالعه پیشنویسهای پیشنهادی آنها، دریافتند که این پیشنهادها مخالف دین یهوداند).( درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص9) جنبش صهیونیسم در مقابل فشارهای یهودیان انگلیسی، به ناچار تضمینهایی بر رعایت حقوق حقّه ساکنین اصلی فلسطین داد؛ امّا برای پیشبرد مقاصد استعماری خود به یک صهیونیست آمریکایی به نام براندیس متوسل شده تا بدینوسیله رئیس جمهور آمریکا ویلسون را متقاعد کند که انگلستان را زیر فشار قرار دهد تا پیشنهاد صهیونیستها را قبول نماید. بنابراین، مبارزه یهودیان با صهیونیستها بیانگر ارتباط حیاتی صهیونیسم با استعمار انگلیس و دشمنی با یهود است. در افسانههای صهیونیستی کوشش میشود که حتّی فعالیّتهای منفی هرتزل پدر روحانی صهیونیسم و از تبلیغ کنندگان فعال ادغام جامعه یهودی در جوامع اروپایی را به نفع صهیونیسم تمام کند؛ اگر چه ادّعا شده که هرتزل در نهایت و پس از قضیّه (دریفوس) در فرانسه دریافت که ادغام یهودیان در جوامع دیگر امری محال است. بنابر نظر طراحان جنبش صهیونیستی، اصول فکری این جنبش در این خلاصه میشود که یهودیان متشتت در جهان یک امّت را تشکیل دهند که البتّه در این مورد هم اختلاف نظر دارند. به برخی میگویند: (یهودیت یک دین است نه بیشتر و نه کمتر)؛ چنان که هیرنی ادلر خاخام بزرگ انگلستان میگوید: (یهودیت یک دین است که هیچگونه محتوای سیاسی ندارد)؛ در مقابل، برخی دیگر عقیده دارند که یهودیت، قومی متمایز است. هرتزل میگوید: (ما ملّت واحدی را تشکیل میدهیم). در نگرش کلّی میبینیم در مقابل سیاستهای یادشده برای تشکیل دولت یهودی در کشوری مستقل و منطقه استثنایی فلسطین، این خود یهودیها هستند که با این طرح استعماری مخالف بودهاند، تا این که با ابتکار تئوری جدید، برخی مشکلات صهیونیستی برطرف شد. ارنست رنان تئوری جدید را چنین بیان کرده است: (امّت به معنای یک روح و بیداری معنوی است. شرایط امّت میتواند در افتخار مشترک به گذشته، از اراده مشترک در حال حاضر و میل به تحقق پیشرفتهای بزرگ در آینده خلاصه شود.)( همان) مارتین بابر با افشا نمودن ریشه عمیق این فساد صهیونیسم سیاسی که از یهودیت به وجود نیامده، بلکه ملّیتگرایی اروپایی قرن نوزدهم، آن را باعث گشته است چنین مینویسد: (مذهب یهود از اصل خود جدا گشته و این امر، نوعی بیماری است که علامت آن، پیدایش ملّیتگرایی یهود در اواسط قرن نوزدهم بود... این شکل تازه دلبستگی به زمین، نوعی سرپوش است که تمام آنچه را که یهودیت ملّی جدید غرب به عاریت گرفته است، در خود پنهان میدارد... اندیشه (برگزیدگی) اسرائیل در تمام این جریان چه نقشی دارد؟ (برگزیدگی) نه یک احساس برتری، که یک مفهوم مقّدر است. این احساس از مقایسه با دیگران به وجود نمیآید، بلکه از یک استعداد و مسئولیت در راه انجام وظیفهای که دائماً پیغمبران آن را متذکر شدهاند، نشأت میگیرد. اگر به خود میبالید که به جای اطاعت از خداوند، از نوعی برگزیدگی برخوردارید، این خیانت در انجام وظیفه است).( گارودی. روژه، ماجرای صهیونیسم سیاسی، صص31 و 32) مارتین بابر با یادآوری (این بحران ملیّت گرایی) صهیونیسم سیاسی که نوعی فساد و تباهی در معنویت به شمار میرود، چنین نتیجه میگیرد: (ما امیدواریم که ملّت یهودی را از ارتکاب این اشتباه در زمینه تبدیل یک ملّت به یک بت بر خطر داریم، ولی در این راه ناکام ماندهایم). با بررسیهای انجام شده، کاملاً روشن می شود که صهیونیسم از یهود و یهودیت فاصله زیادی گرفته است. در واقع، صهیونیسم به جای این که برنامههایش را بر اساس معتقدات مذهبی یهود، ترسیم کند، بر اساس عقیده مؤسسین صهیونیسم، چون تئودور هرتزل که اعتقاد چندانی به مذهب یهود و اجرای مراسمات آن ندارند، برنامهریزی کرده است و در یک جمله میتوان گفت که در مسائل سیاسی به نازیسم نزدیکتر از مذهب یهود است. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتابهای زیر مراجمه نمایید 1 گارودی. روژه، پروندة اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمة نسرین حکمی، ج2، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369ش. 2 درجزی. فریبرز، یهودیت و صهیونیت، ص9. 3 جدیدبناب. علی، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382. به نقل از سایت سازمان تبلیغات اسلامی الف) بررسی ماهیت اسرائیل: اسرائیل نقشه شومی است که توسط قدرتهای بزرگ انگلیس و آمریکا در قطب جهان اسلام و برای تأمین منافع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خویش به وجود آوردهاند. اسرائیل تنها محدود به تشکیل دولت اسرائیل در کشور فلسطین نمیشود، بلکه شعار اصلی پارلمان اسرائیل (از نیل تا فرات است) اسرائیل توسعهطلبی خود را در جنگهای 1948 و 1967 و 1973 نشان داده است و در سال 1947 با توافق قدرتهای بزرگ به رسمیت شناخته شده در سال 1948 رسماً اقدام به تشکیل دولت در فلسطین نمود. ابعاد خطر اسرائیل شامل تمام جهان اسلام میشود و بیدلیل نیست که در حساسترین منطقه این نقشه اجرا شده منطقهای که دارای اهمیت ژئوپلوتیکی و نقطه اتصال سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا میباشد و همچنان که مشاهده مینمایید قدرتهای بزرگ بیشترین حمایتهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و... را از اسرائیل به عمل میآورند آیا آمریکا و انگلیس دلشان برای یک عقیده گروه اندکی سوخته است که اسرائیل را به پیشرفتهترین سلاحها مجهز مینمایند. مسلماً با اندکی تأمل به راحتی میتوان دریافت که مسأله عقیده و مذهب مطرح نیست بلکه مسأله توطئه و دشمنی غرب با جهان اسلام میباشد. در ادامه به توضیح بیشتر موضوع می پردازیم: از منظر تاریخی و آموزه های وحیانی، پیرامون ادیان الهی همواره با صلح و آرامش در کنار یکدیگر به زندگی مشغول بوده اند، کشور فلسطین نیز تا قبل از شکل گیری صهونیسم بین الملل شاهد زندگی مسالمت آمیز مسلمانان، یهودیان و مسیحیان بود، اما از زمانی که صهونیسم با پشتوانه استعمارگران در صدد غصب یکی از مهم ترین مراکز دینی و استراتژیک کشورهای اسلامی برآمد و با تجاوز وحشیانه خود به قتل، غارت و اخراج مسلمانان از خانه و کشورشان پرداخت، مسلمانان به دفاع از حقوق مسلم خویش ایستادگی در مقابل متجاوزان پرداختند. توضیح اینکه فلسطین به لحاظ تاریخی، سرزمین اعراب فلسطین است. قبایل عرب کنعانی، بیش از هفت هزار سال قبل از میلاد، از منطقه مجاور (شبه جزیره العرب) به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. پیش از آنکه قبایل دریای مدیترانه (Palest) به این منطقه بیایند و با کنعانیها همزیستی کنند و نام (فلسطینی) بر اهالی آن غالب گردد، قبایل عربی - نظیر یبوسیها و فینیقیها در این سرزمین میزیستهاند.
- [سایر] تفاوت یهودیت و صهیونیسم چیست؟
- [سایر] صهیونیسم چگونه به وجود آمد؟
- [سایر] تاریخچه پیدایش شیعه چیست ؟
- [سایر] جنبش "انصارالله" چگونه کابوس مثلث آمریکا، وهابیت و صهیونیسم شد؟
- [سایر] تاریخچه بابیت را بیان کنید؟
- [سایر] فلسفه و تاریخچه ختم قرآن چیست؟
- [سایر] تاریخچه فقهی مباح چیست؟
- [سایر] تاریخچه علویان چیست؟
- [سایر] تاریخچه حجر الاسود چیست؟
- [سایر] تاریخچه قرآن کریم را بفرمایید؟
- [امام خمینی] پانزده چیز از حیوانات حلال گوشت، حرام است: 1- خون 2- فضله 3- نری 4- فرج 5- بچهدان 6- غدد که آن را دشول میگویند 7- تخم که آن را دنبلان میگویند 8- چیزی که در مغز کله است و به شکل نخود میباشد 9- مغز حرام که در میان تیره پشت است 10- پی که در دو طرف تیره پشت است 11- زهرهدان 12- سپرز (طحال) 13- بولدان (مثانه) 14- حدقه چشم15- چیزی که در میان سُم است و به آن ذات الاشاجع میگویند.
- [امام خمینی] اگر انسان با کسی به این قسم معامله کند که درختهای میوهای را که درختها یا منافع آن، مال خود او است و یا اختیار آن با او است تا مدت معینی به آن کس واگذار کند که تربیت نماید و آب دهد و به مقداری که قرار میگذارند از میوه آن بردارد، این معامله را مُساقات میگویند.
- [امام خمینی] وصیت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کارهایی انجام دهند، یا بگوید بعد از مرگش چیزی از مال او ملک کسی باشد، یا برای اولاد خود و کسانی که اختیار آنان با اوست قیم و سرپرست معین کند. و کسی را که به او وصیت میکنند وصی میگویند.
- [امام خمینی] اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله فتوی داده احتیاط کند- مثلًا بفرماید ظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک میشود، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند- مقلد او نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر رفتار کند، بلکه باید یا به فتوی عمل کند، یا به احتیاط بعد از فتوی که آن را احتیاط مستحب میگویند عمل نماید، مگر آن که فتوای آن مجتهد نزدیکتر به احتیاط باشد.
- [آیت الله سیستانی] وصیّت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کارهایی انجام دهند، یا بگوید: بعد از مرگش چیزی از مال او ملک کسی باشد، یا اینکه چیزی از مال او را به کسی تملیک، یا صرف در خیرات و مبرّات کنند، یا برای اولاد خود و کسانی که اختیار آنان با اوست، قیم و سرپرست معین کند. و کسی را که به او وصیّت میکنند (وصی) میگویند.
- [امام خمینی] کفالت آن است که انسان ضامن شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست، به دست او بدهد و همچنین اگر کسی بر دیگری حقی داشته باشد یا ادعای حقی کند که دعوای او قابل قبول باشد چنانچه انسان ضامن شود که هر وقت صاحب حق یا مدعی طرف را خواست به دست او بدهد عملش را کفالت و به کسی که این طور ضامن میشود کفیل میگویند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] افراد به دو واسطه از متوفی ارث می برند: الف: نسبی ب: سببی. الف: وارث نسبی یعنی کسانی که با متوفی نسبت فامیلی دارند و به سه دسته عمده تقسیم می شوند که هر دسته را یک طبقه میگویند وتا یک نفر از طبقه اول باشد افراد طبقه دوم ارث نمیرند. ب وارث سببی یعنی کسانی که به سبب ازدواج ارث می برند و در کنار وراث نسبی و همراه آنها ارث می برند و تفصیل آن بعداً بیان می شود. ارث طبقه اول
- [امام خمینی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، ولی در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلًا اگرعدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [امام خمینی] جعاله آن است که انسان قرار بگذارد در مقابل کاری که برای او انجام میدهند مال معینی بدهد، مثلًا بگوید هر کس گمشده مرا پیدا کند، ده تومان به او میدهم و به کسی که این قرار را میگذارد جاعل و به کسی که کار را انجام میدهد عامل میگویند، و فرق بین جعاله و این که کسی را برای کاری اجیر کنند، این است که در اجاره بعد از خواندن صیغه، اجیر باید عمل را انجام دهد و کسی هم که او را اجیر کرده اجرت را به او بدهکار میشود، ولی در جعاله عامل میتواند مشغول عمل نشود و تا عمل را انجام ندهد جاعل بدهکار نمیشود.
- [امام خمینی] اگر مجتهد اعلم در مسألهای فتوی دهد، مقلد آن مجتهد، یعنی کسی که از او تقلید میکند نمیتواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، ولی اگر فتوی ندهد و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود، مثلًا بفرماید احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه یعنی (سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا الهَ إِلّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ) بگویند، مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش میگویند عمل کند و سه مرتبه بگوید، یا بنا بر احتیاط واجب به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر است عمل نماید، پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند میتواند یک مرتبه بگوید و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل تأمل یا محل اشکال است.