در صورت امکان مصادیقی از تحریف آیین یهود برایم ذکر کنید؟ آیا در دین مسیحیت هم تحریفی صورت گرفته است؟ یهودیان در مواجهه با اتهام مسلمین مبنی بر تحریف تورات میگویند که علیرغم دورانهای آشفته تاریخی قوم یهود که در بسیاری از نقاط دنیا به صورت اقلیتهای بدون انسجام پراکنده شده بودند، در صورت تحریف تورات میبایست نمونههای متفاوت از تورات وجود داشته باشد، همانطور که انجیلهای متفاوت وجود دارند، در حالی که تورات یک نمونه بیشتر ندارد. نظر شما چیست؟ تحریف تورات از نظر تاریخی و علمی قطعی است، بر این مسأله دلایل بسیاری وجود دارد. برخی از آنها در لابلای مطالب مرتبط به تحریف متون مقدس مسیحیت از نظر خواهد گذشت، زیرا عهد عتقیق مسیحیان همان کتاب مقدس یهودیان است که مشتمل بر تورات نیز میباشد. افزون بر آن دلایل مستقلی بر تحریف یا بشری بودن تورات کنونی وجود دارد که برخی از آنها از قرار زیر میباشد : یک. وفات و دفن موسی در باب 34 سفر تثنیه و نیز باب 36 سفر پیدایش شرح وفات و دفن حضرت موسی آمده است، معلوم میشود این مطالب پس از رحلت حضرت موسیعلیه السلام به تورات اضافه شده است. دو. اختلاف در نسخههای تورات در میان فرقههای مختلف یهودی تفاوتهایی در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامری تنها پنج سفر تورات را میپذیرد و 34 کتاب دیگر عهد عتیق را رد میکند. همچنین سامریان نسخه ویژهای از کتاب یوشع دارند که با کتاب یوشع رایج تفاوت دارد. تورات ایشان نیز با تورات رایج اندکی اختلاف دارد.(1) سه. اشکالات بن عزراء برخی از عالمان، مفسران و اندیشمندان از قدمای یهود مانند ابراهیمبن عزراء(1164-1089م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسیعلیه السلام را قبول نداشته و ادلهای رمزگونه برای این سخن آورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و (باروخ اسپینوزا) (1677-1632م) سعی کرده است که رمزهای ابن عزراء را بگشاید. او از آنها استفاده میکند که در درون خود تورات، شواهد متعددی وجود دارد که نویسنده تورات حضرت موسیعلیه السلام نیست، و شخص دیگری قرنها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسیرش بر (سفر تثنیه) به شرح ذیل است : (آن طرف اردن، و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی... علاوه موسی تورات را نوشته... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا، به او وحی میشود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین، تو این حقیقت را خواهی دانست). ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار اشاره میکند که نویسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسیعلیه السلام نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که مدتهای طولانی پس از موسیعلیه السلام میزیسته است. به علاوه، کتابی که موسیعلیه السلام نوشته، با کتابهای باقیمانده تفاوت دارد.(2) اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را چنین میگشاید : 3-1. (آن طرف اردن) اشاره است به سفر (تثنیه) ، 1 :1 که در آن آمده است : (این سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه... با تمامی اسرائیل گفت). از این جمله بر میآید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسیعلیه السلام از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسیعلیه السلام آمده است : (خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد(3). 3-2. (اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی) : در سفر (تثنیه) ، 27 :1، حضرت موسیعلیه السلام به بنی اسرائیل دستور میدهد که وقتی از رود اردن عبور کردید، مذبحی بسازید و تمامی کتاب شریعت را روی سنگهایی نوشته، اطراف آن بگذارید. در (صحیفه یوشع) ،32-30 :8 آمده است که یوشععلیه السلام به وصیت موسیعلیه السلام عمل کرد و مذبحی از سنگهای نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامی تورات حضرت موسیعلیه السلام را نوشت. ربیان یهود گفته اند : تعداد این سنگها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روی دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسیعلیه السلام بسیار کوچکتر از کتاب موجود بوده است. 3-3. (علاوه موسی تورات را نوشته) : در سفر (تثنیه) 31 :9 آمده است و موسیعلیه السلام این تورات را نوشته. این عبارت نمی تواند نوشته خود حضرت موسیعلیه السلام باشد، بلکه باید دیگری آن را نوشته باشد. 3-4. (در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند) : در سفر (پیدایش)، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیمعلیه السلام به کنعان است و میگوید : (در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند). از این عبارت برمی آید که نویسنده زمانی این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبودهاند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسیعلیه السلام فتح شد و بقایای اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمانعلیه السلام در آنجا بودند، پس موسیعلیه السلام نمی تواند نویسنده این فقره باشد. 3-5. (در کوه خدا به او وحی میشود) : در سفر (پیدایش)، 22 :14، کوه اوریا- که بر آن ماجرای ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیمعلیه السلام رخ داد (کوه خدا) نامیده شده است. این در حالی است که حضرت موسیعلیه السلام وعده این نامگذاری را میدهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمانعلیه السلام این مکان (کوه خدا) نامیده میشود. پس حضرت موسیعلیه السلام نمی تواند این فقره را نوشته باشد. 3-6. (سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن) : در سفر (تثنیه)، 3 :11 آمده است : (زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تختخواب او تخت آهنین است. آیا آن در رَبَت بنی عمّون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمی است؟ این در حالی است که حضرت داودعلیه السلام به شهر (ربه) غلبه کرد و این تخت را کشف کرد(4) و این قرنها پس از موسی بود. چهار. اشکالات اسپینوزا اسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء میگوید : موارد مهمتری در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است : 4-1. در موارد متعددی، در تورات از موسیعلیه السلام به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئیات زندگی او پرداخته شده است مثل : (موسی با خدا سخن گفت) (خروج، 33 :9)؛ (موسی مردی بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمیناند) (اعداد، 12 :2)؛ (موسی؛ مرد خدا... (تثنیه، 33 :1)؛ (پس موسی، بنده خداوند، در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود)(5). (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است) که خداوند او را رو به رو شناخته باشد)(6). 4-2. در باب آخر سفر (تثنیه)، وفات و دفن حضرت موسیعلیه السلام و عزاداری بنیاسرائیل برای او همراه با جملاتی از قبیل (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته) و (احدی قبر او را تا امروز ندانسته است) نقل شده است. 4-3. برخی از نامها در تورات آمدهاند که مدتها، پس از حضرت موسیعلیه السلام از آنها استفاده شده است. برای مثال، در سفر (پیدایش)، 14 :14 آمده است که (ابراهیم دشمنان خود را تا (دان) تعقیب کرد)، در حالی که مدتها پس از مرگ یوشععلیه السلام و در زمان داوران، نام (دان) بر این شهر نهاده شد : (و شهر را به اسم پدر خود، که برای اسرائیل زاییده شد، (دان) نامید؛ اما اسم شهر قبل از آن (لارش) بود)(7). 4-4. برخی از ماجراها در تورات آمدهاند که تا پس از وفات حضرت موسیعلیه السلام ادامه داشته اند. در سفر (خروج) ، 6 :35 آمده است : (و بنیاسرائیل مدت چهل سال منّ میخوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود). و (و بنیاسرائیل در زمان یوشعبن نونعلیه السلام وارد کنعان شدند)(8). همچنین در سفر (پیدایش)(9)، آمده است : (اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بر بنیاسرائیل سلطنت کند)(10). 4-5. با وضوح تمام از آنچه ذکر خواهد شد، به دست میآید که موسی نویسنده اسفار پنجگانه نیست، زیرا پس از عبارت سفر تثنیه که (موسی این تورات را نوشت)، مورخ میافزاید : (موسی آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند). این عبارت نشان میدهد که تورات میبایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیز آن را بفهمند)(11). اسپینوزا در پایان نتیجه میگیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی و به احتمال قوی به دست عزراء نوشته شدهاند(12). پنج. نقد تاریخی با پیدایش جریان نقد تاریخی کتاب مقدس، مطالعات گستردهای درباره این کتاب آغاز گشت. نظریهای که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امری مسلم درآمد، نظریه (منابع تورات)است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمانهای گوناگون به وجود آمدهاند، ترکیب شدهاند. این چهار منبع عبارتند از : منبع (یهوهای) )Jahwist( منبع الوهیمی )Elohist( منبع کاهنی )Pristly( منبع تثنیهای )Deuteronomy(. در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب،به صورت (یهوه) و (الوهیم) آمده و از همین رو به این نامها نامیده شدهاند. منبع کاهنی بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه ای منبع سفر (تثنیه) است. (نظریه منابع) به حل برخی از مشکلات تورات کمک میکند. به وسیله این منابع، معلوم میشود که دلیل برخی از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده ای یهودی برخی از این موارد را بر شمرده است : دو بار رانده شدن هاجر (پیدایش، 16 و 21-21 :19)؛ دو بار ربوده شدن ساره(پیدایش، 20-12 :10 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او (پیدایش، 30، 43-25)، و از سوی دیگر، با راهنمایی یک فرشته در خواب(پیدایش، 31 :9 و شمارههای بعد) در یکجا روبین باعث نجات یوسف میشود به اینکه پیشنهاد میدهد او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون میآورند.(پیدایش، 24-37 :20 و 30-28) و در جای دیگر، یهودا او را نجات میدهد و او را به اسماعیلیان فروشند(13).(14) بر خلاف سفر (پیدایش)، در سه سفر بعدی که در آنها از سه منبع (یهوهای - الوهیمی و کاهنی) استفاده شده- تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخی از مطالب ترکیبی هستند. از این رو، محققان منبع (یهوهای - الوهیمی) را در نظر گرفتهاند. بنابراین در سه سفر (خروج)، (لاویان) و (اعداد)، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبی از دو منبع اول است. اندیشههای دینی دو منبع یهوهای و الوهیمی متفاوتند. منبع یهوهای بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید میکند، در حالی که منبع الوهیمی سعی دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنی با موضوعاتی خاص از قبیل تقدس و مراسم دینی، مانند قربانیها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسمهای مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و برخلاف سه منبع دیگر، چیزی درباره وحی در سینا نمیگوید، بلکه بیشتر بر تجلی خدا در خیمه عبادت متمرکز است. منبع چهارم، یعنی منبع (تثنیهای) )D(خود یک ساختار نظاممند است که منبع سفر (تثنیه) است. این منبع به صورت یک سخنرانی و داعی و به شکل یک زندگی نامه خویش نویس است(15).(16) از میان این چهار منبع، منبع یهوهای از همه قدیمیتر است که در زمان داودعلیه السلام (1015-975 ق.م) و سلیمانعلیه السلام (975-933 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمی پس از حضرت سلیمانعلیه السلام و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالی نوشته شده است. منبع تثنیهای در (یوشیّا) (640-609 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخی، منبع کاهنی است که در دوره اسارت بابلی نوشته شده است. بنابراین، نویسنده نهایی تورات پس از دوره اسارت بابلی، یعنی پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونی را به وجود آورده است(17). امروزه حتی بیشتر سنتیهای یهودی و مسیحی این را قبول کردهاند که نویسنده تورات نمیتواند حضرت موسیعلیه السلام باشد. توماس میشل، که از فرقه سنتگرای (ژزوئیت) مسیحی است، میگوید : تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسندهای ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهی بوده است. در قدیم، مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان میدهد که پاسخ به مسئله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور میشود، دشوارتر است. تورات در طول نسلها پدید آمده است؛ در ابتدا روایتهایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل میکردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعهها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است(18). شش. ناپدیدشدن تورات و باز پیدایی آن از عهد قدیم (کتاب دوم تاریخ ایام باب 34) بر میآید که در زمانهایی تورات ناپدیده شده و بعدها کسانی مدعی شدهاند که آن را یافته اند. (یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشی دربار رفت و گفت : (در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کردهام). سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه میداد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا (ملتزم پادشاه)، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت : (از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکردهاند...). پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگی، در حالی که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها میآمدند، به خانه خداوند رفتند.در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، برای آنها خواند. پادشاه نزد ستونی که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروی کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام جماعت نیز قول دادند این کار را بکنند(19). در جای دیگری از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلی بنی اسرائیل، از عزرای کاهن خواستند که تورات موسی را برای قوم بخواند. عزرا و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز برای مردم میخواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسید(20). برخی به صورت جدی در این تردید کردهاند که توراتی را که عزرا خواند همان کتابی باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد : (آیا آن (کتاب شریعت موسی) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمام وقت بود(21). پرسش 2 . از چه راهی میتوان ثابت کرد که مسیحیت، دچار تحریف شده است؟ یکی از منابع اصیل هر دینی، کتاب مقدس آن است که فصلالخطابِ تلقیهای گوناگون و معیار نشان دادن بدعتها و انحرافها به شمار میرود . در این کتاب آموزههای اساسی و محوری نظام اعتقادی، ارزشی و احکام عبادی مطرح شده است و به وسیله آن، میتوان ممیزات هر دینی را از دین و آیین دیگر تشخیص داد . بر اساس منابع مذهبی ما، تعدادی از پیامبران الهی (آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله ) دارای کتاب آسمانی بودهاند .(22) تمامی این کتابها از ناحیه خداوند وحی شده بود و پیامبران نامبرده نقشی جز دریافت و ابلاغ مضامین آن نداشتهاند . اما - غیر از قرآن مجید - تمامی آنها و یا بخش اصلی آنها، مفقود شده و یا متن آنها دچار تحریف گشته است . این تحریف با سه رویکرد تاریخی، نگرش محتوایی به مضامین این کتابها و قضاوت قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانی اثبات میگردد و با اثبات آن، تحریف دین روشن میشود . البته رویکرد سوم تنها برای کسانی قابل قبول است که آسمانی بودن قرآن را قبول دارند؛ اما رویکردهای پیشین همگانی است؛ از این رو فقط به بیان آن دو میپردازیم. یک . رویکرد تاریخی براساس گزارشهای معتبر و مستند تاریخی کتابهای مقدس(تورات و انجیل )، در طول 1500 سال تألیف و گردآوری شده است، از همینرو علاوه بر برخورداری از شیوههای متنوع ادبی، با گذشت زمان، تحول آرام و کندی را تجربه کرده است . صرفنظر از اقلیتی ناچیز از مسیحیان - که میپندارند کتابهای مقدس (تورات و انجیل )، با همین الفاظ الهام شدهاند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشری منتقل و وی چیزهایی را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است - بیشتر مسیحیان معتقدند : که خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مؤلّفانی بشری، نوشته است و بر این اساس کتابهای مقدس، یک مؤلّف الهی و یک مولّف بشری دارد .(23) جالب است بدانید تعداد کتابهای مقدس (در مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب عهد جدید یعنی انجیل )، براساس نوعی توافق، حاصل شده است .(24) حال وقتی تاریخ به ما نشان میدهد که بشر در تألیف کتاب مقدس دست داشته است، این کتاب دیگر مصون از خطا نخواهد بود. این مسأله موجب شد تا هر کسی، اقدام به نوشتن و گزارش روایات مربوط به دوران کوتاه رسالت عیسی و سرگذشت او کند و به نوبه خود منجر به پدید آمدن صد نوشته گشته است که هر کسی نوشته خود را صحیح میداند . از این رو براساس گزارشهای تاریخی، در اواخر قرن اول میلادی و اوایل و اواسط قرن دوم میلادی، فرقههای انجیلی متعددی به وجود آمد و اختلافها و کشمکشهای فراوانی رخ داد . طرح مؤلف بشری در کنار مؤلف الهی، در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهای ناگواری برای کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست .(25) در اینجا کافی است به اعتراف برخی از عالمان و اندیشمندان مسیحی بسنده کنیم : 1-1. رابرت م.گرنت(26) انطباق انجیل فعلی را با گفتههای عیسی به صراحت رد میکند و میگوید : (این بدان معنا نیست که عیسی تمام کلماتی را که گزارش شده است دقیقاً به همان شکلی که انجیل نویسان نوشتهاند گفته است).(27) 1-2 ارنست رنان؛ کتاب مقدس را نگاشته انسان دانسته، آن را همچون دیگر مکتوبات بشری مشتمل بر خطاهایی میشمارد و بر وجود داستانهای دروغین و افسانهها در آن تأکید میورزد.(28) 1-3. متکلمان لیبرال مسلم میدانند که کتاب مقدس مستقیماً وحی منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است.(29) 1-4. بسیاری از سنت گرایان بر مرکزیت مسیح اصرار میورزند بدون اینکه بر خطاناپذیری انجیل پافشاری داشته باشند.(30) 1-5. برخی از متکلمان برجسته مسیحی مانند بریث ویت(31) میگویند نمیتوان محتویات کتاب مقدس را صادق شمرد.(32) 1-6. متکلمان نئوارتدکس(33) (الهیات رسمی - سنتی جدید) پروتستان معتقدند کتاب مقدس به خودی خود وحی الهی نبوده، یک مکتوب خطاپذیر انسانی است که به وقایع وحیانی شهادت میدهد.(34) 1-7. پل تیلیش که از متکلمان برجسته مسیحی به شمار میرود، معتقد است : (پژوهشهای تاریخی نشان دادهاند که عهد قدیم و عهد جدید در بخشهای نقلی خود، عناصر تاریخی، افسانهای و اسطورهشناختی را تلفیق میکنند و در اکثر موارد تفکیک این عناصر از یکدیگر با هر درجهای از امکانپذیری نامحتمل است... مردم، دیگران یا خودشان را بدون ایمان مسیحی قلمداد میکنند، تنها به این دلیل که به مستند بودن حکایتهای معجزهای عهد جدید اعتقادی ندارند. به طور قطع آن حکایتها مستند نیستند).(35) 1-8. توماس میشل - استاد الهیات مسیحی - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتابهای مقدس، املای الهی نیست و دارای عصمت لفظی نمیباشد و گاهی نویسندگان بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباهآمیزی را در متن کتاب باقی گذاشتهاند .(36) تحریف از دیدگاه مسیحیان اعتبار کتاب مقدس همواره مورد انتقاد اندیشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم میلادی، مباحث انتقادی مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله جدیدی شده است : (بولتمان (1884 - 1976م) که بزرگترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر، به ارزیابی کتاب مقدس میپردازد. از نظر او بسیاری از سخنان مکتوب عیسیعلیه السلام گفتههای خود او نیست بلکه محصول حیات جوامع مسیحی اولیه است).(37) (آدولف فون هارتاک) مورخ توانای قرن نوزدهم و بزرگترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدی تاریخ اصول ایمان، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وی در پی آن بود که تاریخِ فرایند یونانی شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده عیسیعلیه السلام به ویژه به واسطه تعالیم پولس، به مذهبی در مورد عیسیعلیه السلام تغییر یافته و به اصل ایمانی تجسم خدای پدر تبدیل شده است.(38) برخی دیگر از صاحبنظران به نوسازی روزافزون روایات انجیل به نفع الوهیت عیسی توجه نموده(39) و عدهای نیز در مورد تاریخ تألیف اناجیل ایراداتی را مطرح کردهاند.(40) اما شاید بتوان گفت مهمترین سند در مورد انحراف مسیحیت از دیدگاه ایشان خود کتاب مقدس است. در این کتاب (پولس) با حواریون و شخص (پطرس) که جانشین رسمی حضرت عیسیعلیه السلام است، مخالفت ورزیده، حتی آنان را به (نفاق) متهم میسازد : (اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبهرو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود... و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، به حدی که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد).(41) مسلماً چنین برخوردی نشان از وجود انحراف در عقاید بزرگان صدر اول مسیحیت دارد.(42) دو . رویکرد محتوایی با نگرش محتوایی به مضامین کتابهای مقدس، روشن میگردد که برخی از کتب ادیان آسمانی، دچار تحریف گشتهاند ؛ چرا که اگر کتاب مقدس دچار زیاده و نقصان و تغییر در لفظ و مفاهیم نشود، هیچگاه مطالب متناقض و معارف، خردستیز نخواهد داشت، حال آنکه با مراجعه به این کتابها مسائل منافی با یکدیگر و غیر عقلانی فراوان یافت میشود . وجود تناقضات در اناجیل چنان زیاد است که علامه شعرانی پس از نقل و بررسی تفصیلی 45 مورد از اشتباهات و تناقضات اناجیل مینویسد : (این بنده مؤلف از این قبیل بیش از هفتصد تحریف یادداشت کردهام. در (اظهار الحق)(43) گوید : اختلافات در انجیل به عقیده (میل) سی هزار است و به طوری که (گریسباخ) تحقیق کرده است صد و پنجاه هزار است و (شولز) که آخرین محققین ایشان است عدد آن را به تحقیق نیافته است).(44) جالب آن که اناجیل از همان آغاز در نسبنامه عیسیعلیه السلام گرفتار تناقض شدهاند. این دلیل روشن بر تحریف کتابهای مقدس است. اکنون نسبنامه آن حضرت را براساس متن (انجیل لوقا) و (انجیل متی) و کتاب (تواریخ ایام) تقدیم میداریم : انجیل لوقا باب 3 انجیل متی باب اول کتاب تواریخ ایام باب 3 یوسف یوسف - هیلی یعقوب - متثات متان - لیوی الیعازر - ملخی الیهود - یناه اکیم - یوسف صادوق - متاثیاه عازور - عاموس الیاقیم - تاحوم ابیهود - اهلی - - نکی - - ماث - - مطائیاه - - شمعی - - یوسف - - یهوداه - - یوحناه - - ریصاه - - زرو بابل زرو بابل زرو بابل شلتی ئیل شلتی ئیل پدایاه نیری یکیناه یکنیاه ملخی - یهویاقیم ادی یوشیاه یوشیاه قوصام امون امون المودام منسه منسه ائیر حزقیاه حزقیاه یوسی احاز احاز الیعازر یوثام یوثام یوریم عزریاه عزریاه متأث - امصیاه لیوی - یوآش شمعون - احزیاه یهوداه یورام یورام یوسف یهوشافاط یهوشافاط ونان اسا اسا ایلیاقیم ابیاه ابیاه میلیاه رحبعام رحبعام مئنان - - مطاثاه - - ناثان سلیمان سلیمان داود داود داود(45) نمونههایی از تحریف در کتاب مقدس در کتاب مقدس به مواردی از مصادیق تحریف برمیخوریم. ذیلاً به برخی از آنها اشاره میشود(46). آشنایی با این موارد میتواند زمینههای پژوهش بیشتر را فراهم کند : 1. در سِفر (پیدایش) میخوانیم : (بعد از این ایام که خدا ابراهیمعلیه السلام را امتحان کرد، به او گفت : ای ابراهیم. عرض کرد : لبیک. گفت : (اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست میداری، یعنی (اسحاق) را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکی از کوههایی که به تو نشان میدهم به عنوان هدیه سوختنی قربانی کن).(47) در این متن که مربوط به جریان ذبح کردن یکی از فرزندان حضرت ابراهیمعلیه السلام به دست او است، پس از عبارت (یگانه فرزند)، عبارت (یعنی اسحاق) قرار گرفته است. در حالی که عبارت صریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس از تولد اسماعیل میداند.(48) یعنی اسماعیل تا چهارده سالگی تنها فرزند ابراهیم است. پس در اینجا تحریفی صورت گرفته و عبارت (یعنی اسحاق) بعداً به متن عهد عتیق اضافه شده است. اما انگیزه این تحریف چیست؟ در اعتقاد یهودیان که به مسیحیان هم انتقال یافته است، (مسیّا) یعنی همان پیامبر موعود باید از نسل اسحاق باشد و از سوی دیگر، شخص موعود از نسل شخص (مذبوح) است. تنها در صورتی که اسحاق همان شخص مذبوح باشد میتوان موعود امم را از نوادگان اسحاق دانست و تنها در این صورت است که سیادت بنی اسرائیل و اندیشه برتری یهود تثبیت میشود و مسیحیان با استناد به همین متن، عیسیعلیه السلام را که از نوادگان اسحاق است، موعود امم دانستهاند. و اگر مشخص شود که مذبوح اسماعیل بوده نه اسحاق، زیربنای بسیاری از اعتقادات یهود و مسیحیت تخریب میگردد. 2. انجیل متی، عیسیعلیه السلام را از فرزندان سلیمانبن داودعلیه السلام میداند.(49) در حالی که وی در انجیل لوقا فرزند ناتانبن داود معرفی شده است.(50) 3. در انجیل متی، عیسیعلیه السلام اعلام میکند که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد ماند : (زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود).(51) در حالی که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه، یعنی حداکثر یک روز و دو شب میدانند(52).(53) انجیل مرقس - که قدیمیترین و کوتاهترین انجیلها است - خاطرات قدیس پطرس حواری را مطرح میکند که متضمن احساسات بشری عیسی است . در این انجیل، عیسی موجودی مافوق بشر نشان داده شده و (فرزند انسان) لقب گرفته است، اما اثری از اصل (تجسّم الهی) در پیکر عیسی و اصل ازلیت او (وجود قبل از خلقت ) دیده نمیشود . اما انجیل متی و انجیل لوقا، حاوی عباراتی است که زمینه را برای اعتقاد به تجسّم ربوبیت در پیکر عیسی آماده میکند و انجیل یوحنا، به صراحت طبیعت الوهی عیسی را - چنان که معاصرش یعنی پولس مطرح کرده بود - بیان میکند . این تهافت مشکل پیچیدهای است که اذهان اندیشمندان مسیحی را تاکنون به خود مشغول داشته و راه حلهای گوناگون اما بیحاصل در رفع آن ارائه کردهاند(54) . در انجیل یوحنا از یحییعلیه السلام پرسیده میشود : آیا تو همان ایلیای نبی الیاس هستی که قبل از فرا رسیدن روز موعود (ظهور مسیح ) باید بیاید؟ یحیی تأکید میکند : من چنین شخصی نیستم(55) ؛ بنابراین روز موعود هنوز فرا نرسیده است . اما در انجیل متی به عیسیعلیه السلام نسبت دادهاند که گفت : (اگر بخواهید قبول کنید که یحیی همان الیاس است که باید بیاید)(56) . نویسنده انجیل لوقا برای برداشتن تنافی موجود میان این دو عبارت، مسئله را به گونهای دیگر توجیه کرده، میگوید : (و او (یحیی ) به روح قوت الیاس پیشروی وی (خداوند )، خواهد خرامید)(57) . این مضامین متفاوت و متعارض، نشانگر آن است که آیات اصلی الهی - که به عیسیعلیه السلام وحی شده - دچار تحریف جدی گشته است(58) . چنان که گفته آمد با رویکرد قرآنی و روایی نیز میتوان تحریف کتابهای مقدس را نشان داد، بعضی از آیات قرآن و روایات نقل شده از امامانعلیهم السلام، نشانگر تحریف کتاب مقدس است . گزارش این دسته از نصوص در این نوشتار کوتاه مقدور نیست(59) . پرسش 3 . دیدگاه دانشمندان در رابطه با اعتبار و وثاقت کتاب مسیحیان چیست؟ در قرون اخیر عدهای از دانشمندان غربی مشاهده کردهاند که بین عقاید مسیحیان و ادیان هندی تشابه عجیبی وجود دارد. آنان در مطالعات خود متوجه شدهاند که عقاید تثلیث، فدا، تصلیب و سایر مسائل اعتقادی مسیحیان عیناً در مذاهب بت پرستان وجود داشته، ولی در اعتقادات بنی اسرائیل سابقهای نداشته است. دانشمندان محقق، حتی در برابر جملههایی از انجیل، عبارتهای مشابه در کتابهای هندو و بودایی یافتهاند که حیرتشان را برانگیخته است. آنان دیدند که حتی لقبهای گوسفند خدا، فرزند خدا، بردارنده گناهان، فداشونده و غیر اینها که به مسیحعلیه السلام اطلاق میشود، در آن مذاهب نیز هست و چون سابقه تاریخی آن ادیان بیشتر است، دانشمندان نظر دادند که اعتقادات و اصطلاحات مسیحیان در این باب باید از آن ادیان گرفته شده باشد. در سال 1974 در بیابانهای فلسطین، در غارهایی بر کرانه بحرالمیت، طومارهایی کشف شد که یک جنبش فکری را در باب مسیحیت پدید آورد. این طومارها که شامل بخشهایی از کتاب مقدس و تفاسیر و ادعیه است، حدود 2000 سال قدمت دارد یعنی خط آنها در حدود عصر مسیحعلیه السلام نوشته شده است. دانشمندان پس از مطالعه طومارها فهمیدند که آنها به فرقهای از یهودیان به نام اِسِنیان مربوط میشود. این فرقه در صحراها زندگی میکردند و افکاری عرفانی داشتند و انتظار مسیحای بنیاسرائیل را میکشیدند. آنان نوشتههای خود را در کوزه میکردند و در غارهایی در کنار بحرالمیت به ودیعت نهادند و پس از آن به سرنوشتی نامعلوم گرفتار شدند و خبری از ایشان باز نیامد. کشف این طومارها انعکاس عجیبی در محافل علمی جهان داشت. در ابتدا برخی آنها را جعلی میپنداشتند، ولی پس از آزمایشهای فنی، اعتبار آنها ثابت شد. برخی دانشمندان گفتند : طومارهای کشف شده دیدگاه علمی ما را نسبت به حضرت مسیحعلیه السلام و آغاز مسیحیت تغییر خواهد داد.(60) تا کنون هزاران کتاب درباره این طومارها نوشته شده است، از جمله کتابی به نام (مفهوم طومارهای بحرالمیت) نوشته یک روحانی آزاد اندیش مسیحی به نام (ای.پاول دیویس) که بسیار جالب توجه است. در این کتاب پس از تحقیق درباره محتویات طومارهای مذکور چنین آمده است : نظریهای که یک تن مسیحی عامی درباره پدیدآمدن مسیحیت اتخاذ میکند این است که مسیح بشارت خود را تبلیغ کرد، به عنوان مسیح و منجی مرد، از مردگان برخاست و کلیسای مسیحی را تأسیس کرد که در سراسر جهان با فعالیت حواریان گسترش یافت... . همچنین یک مسیحی عامی اظهار میدارد که عیسی یک تن یهودی بود که سنن و فرهنگ یهودی را به ارث برده بود. علاوه بر این اظهار میکند که رسولان برداشتهایی از بشارت از عیسی دیده و شنیده بودند و بر اثر تجربیات شخصی خویش دریافتند که او منجی و خداوندگار بشر و پسر خدا بوده است. به هر حال، یک عامی اعتقاد مسیحی را چنین بیان میکند و ابداً به ذهنش خطور نمیکند که مقدار زیادی از آن اعتقادات پیش از مسیحیت وجود داشته است... و نمیداند که پایه و اساس بسیاری از آن اعتقادات در کتاب مقدس یافت نمیشود. چیزی که عامی نمیداند، اما دانشمند میداند این است که در عصر مسیح و پس از آن، بت پرستان برای خدایان خود باورهایی داشتند و نامهایی میگفتند که عین آنها در عقیده مسیحی اظهار شده است. میترا(61) منجی بشریت بود، و همین طور تموز(62)، ادونیس(63) و اوزیریس(64). اعتقاد به فادی(65) بودن مسیح که سرانجام، در مسیحیت وارد شد یک اعتقاد یهودی نبود و مسیحیان نخستین در فلسطین نیز آن را باور نداشتند. مسیحای مورد انتظار یهودیان و مسیحیانِ یهودیالاصل پسر خدا نبود، بلکه پیامبری از طرف خدا بود. او بنا نبود با خون خویش کفاره گناهان دیگران شود، بلکه قرار بود که از راه ایجاد حکومت مسیحایی بر روی زمین، مردم را نجات دهد. مسیحیان یهودیالاصل به نجاتی که به ایشان اجازه دخول در آسمان دهد، چشم ندوخته بودند؛ بلکه به نجاتی که نظام جدیدی روی زمین تأسیس کند، اعتقاد داشتند و این مطلوب آنان بود، گرچه به فناپذیری روح و جاودانگی جان معتقد بودند. عقیده مسیحی هنگامی میان بت پرستان رواج یافت که عقیده به عیسی به عنوان خدای نجات بخش پدید آمد. این عقیده کاملاً بر آنچه پیش از آن بود، به ویژه میترا، منطبق میشد. همچنین روز 25 دسامبر(انقلاب شتوی) سالروز تولد میترا بود که توسط مسیحیان، سالروز تولد عیسی شد و حتی روز سبت(شنبه) یعنی هفتمین روز یهودیان که توسط خداوند در شریعت موسی(تورات) مشخص شده و خداوند آن را تقدیس کرده بود... تحت تأثیر اندیشههای میترایی به روز اول یعنی یکشنبه (Sunday)، روز خورشید فاتح، تبدیل شد. در زمان گسترده شدن مسیحیت، در حوزه مدیترانه منطقهای نبود که فکر مادر باکره و فرزند او که باید (در راه گناهان) بمیرد، وجود نداشته باشد. اصولاً زمین الههای بود که در هر بهار باکره میشد. فرزند وی میوه زمین بود که برای مردن به دنیا میآمد، و همین که میمرد در زمین دفن میشد تا تخم میوه بعدی باشد و دوره تازهای را به وجود آورد. این افسانه رستنی بود که داستان غمانگیز خداوند رهاننده و مادر غمدیده را به گونهای ماهرانه پدید آورد. گردش فصول روی زمین به گردشی مانند آن در آسمانها مربوط شد. این عقیده نیز وجود داشت که الهه باکره همان برج سنبله است که درست هنگامی که ستاره شعرای یمانی در مشرق، تولد تازه خورشید را اعلام میکند، این برج در قسمت شرقی آسمان طالع میشود. قرار گرفتن خط افق در میان سنبله رمز پذیرفته شدن مادر باکره بود که توسط خورشید عطا میشد. افسانه زمین به این گونه با افسانه آسمان درآمیخت و این دو با افکار قهرمانان واقعی و غیر واقعی عهد باستان مخلوط شدند و داستان قهرمان فداشونده پدید آمد. غاری که زادگاه عیسی محسوب شد، از پیش زادگاه هوروس بود که پس از بزرگ شدن، اوزیریس گردید و مقرر بود برای رهایی قوم خود بمیرد. ایزیس مادر غمدیده بود. تعداد زیادی از این مسلکهای معتقد به فدا وجود داشت که توسط نویسندگانی چون (فریزر) در کتاب شاخه زرین(The Goldern Bough) و دانشمند بزرگ و متخصص ادبیات یونان و روم استاد (ژیلبر موری) شرح داده شده است. در این مسلکها آیینهایی وجود داشت که پس از این، آیینهای مسیحی نامیده شد. شام آخر(عشای ربانی) به میترا پرستی تعلق داشت که از آن عاریت گرفته شد و با شام مسیحیت فلسطینی ترکیب شد. نه تنها آیینها، بلکه یک مجموعه اعتقادات از قبیل خون بره (یا ثور، گاو نر) نیز از میتراپرستی گرفته شد. نه تنها اعتقادات مذهبی، بلکه شماری از تعالیم اخلاقی نیز از مسلک کسانی که به مسیحیت میگرویدند، جذب شد. به علاوه تعالیمی اخلاقی نیز وجود دارد که از غیر آن مسلکها گرفته شده است، مانند تعالیم رواقیان. ارتباط مسیحیت با بتپرستی به اندازهای زیاداست که اگر اصولا یک هسته مسیحیت یهودیالاصل نیز در کار باشد، مسیحیت کنونی از آن بهره اندکی دارد. باید به خاطر داشت که پس از عیسی به ندرت به او معلم گفته شد. وی مسیح و نجاتدهنده و خداوندگار مسیحیان شده بود. نویسنده کتاب میافزاید : یک عامل اصیل برای فاتح ساختن مسیحای یهود در رقابت مسلکهای معتقد به فدا، پولس طرسوسی است که یک یونانی مآب و قدیس ملهم یهودی با درک ژرف از مسلک بتپرستی بود. او در ترکیب و پیوند، استادی ماهر بود و هم او نخستین کسی است که اندیشه پیوند دادن اسرائیل را به آتن و معبد اورشلیم را به قربانگاه میترایی و یَهْوَه فرقه اِسِنی را به خدای ناشناخته تپه آروپاگوس(66) در سر پروراند.(67) دانشمندان مغرب زمین کتابهای مستند و بیشماری در این باب نوشتهاند. خلاصهای از مباحث ایشان در کتاب (افسانههای بتپرستی در آیین کلیسا) نوشته محمدطاهر تنیر آمده است. در این کتاب تصاویری از قبیل تصویر تریمورتی هندوان که به نشانه تثلیث سه سر دارد، به چاپ رسیده است. یکی از القاب حضرت عیسیعلیه السلام کلمه(Logos) است که گفته میشود از فلسفههای قدیم یونان گرفته شده است. مسیحیان، به خصوص با استناد به انجیل یوحنا، ایمان دارند که عیسی انسانی است که کلمه خدا در او زیست میکند؛ یعنی پیام ازلی که خدای حکیم هر چیز را به وسیله آن آفرید، با تجسم یافتن در عیسای انسان، در میان بشر خیمه خویش را برافراشت. پیام ازلی با قرارگرفتن در عیسی، به شکل انسانی زیست میکرد که مانند همه مردم برای تحصیل لقمهای میکوشید، میخورد و مینوشید، دوستان و خویشاوندانی داشت، رنج کشید و مرد(68). در تصاویر پیشرو مجسمه خدایان تثلیثی بوداییان در هند و کامبوج با مجسمه تثلیث مسیحیان مقایسه شده است.(69) تصاویر اینجا آورده شود پرسش 4 . اعتقاد به تثلیث از چه زمان و چگونه وارد مسیحیت شد؟ در کتاب عهد جدید نصّی که بر تثلیث دلالت کند، وجود ندارد و عباراتی نظیر (پدر، پسر و روح القدس)(70) که در انجیل متی آمده است نیز دلالت روشنی بر آن ندارد. به نظر برخی از محققان مسیحیان قرن اول و دوم خدای یگانه را میپرستیدند و از قرن سوم به بعد انگاره تثلیث و الوهیت حضرت عیسیعلیه السلام در مسیحیت راه یافت.(71) یافت نشدن نصّی بر تثلیث در عهد جدید برخی جاهلان را تحریک کرد تا آن کتاب بشر ساخته را تحریف کنند و تثلیث را در آن جا دهند. آنان نتوانستند برای این اناجیل که محتویات معروفی داشتند، دستبرد بزنند؛ از این رو، به سراغ رساله اول یوحنا (5 : 7-8) رفتند و متنی را مبنی بر وحدت (پدر)، (کلمه) و (روحالقدس) به آنجا افزودند. با بررسی نسخههای خطی واجد و فاقد این عبارت، معلوم میشود که عبارت مذکور تنها در برخی از نسخههای خطی متأخر یافت میشود.(72) دو صفحه اسکن شده از انجیل در این دو صفحه بیاید تثبیت تثلیث در شورای نیقیه یافت نشدن نصی بر تثلیث و محدودیت و ابهام عبارات مربوط به الوهیت عیسی، مسیحیان را بر آن داشت که اصطلاح (پسر خدا) را در مورد آن حضرت توسعه دهند و این اصطلاح را از معنای تشریفی به معنای حقیقی متحول کنند. در اوایل قرن چهارم اسقفی برجسته به نام آریوس(73) بر ضد اعتقاد به الوهیت عیسی قیام کرد، او بر آن بود که (پسر) (عیسی) اولین و کاملترین مخلوق است و چون متأخر از (پدر) (خدا) است، پس پیش از آنکه به وجود آید، وجود نداشت. بنابراین پرستش حضرت مسیح، پرستش یک انسان و مقدمه بتپرستی است. به دنبال این مسأله مجادلات بالا گرفت، قریب 300 اسقف به دعوت قسطنطین، نخستین قیصر مسیحی، در شهر نیقیّه آسیای صغیر به سال 325م. شورایی تشکیل دادند. این شورا قول به الوهیت عیسی را با اکثریت قاطع پذیرفت و نظر آریوس را مردود دانسته و او را تکفیر کرد(74). در قطعنامه آن شورا که به نام (قانون نیقاوی) معروف است در مورد حضرت عیسیعلیه السلام چنین میخوانیم : (عیسی مسیح پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات با پدر،... او به خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول کرد و مجسم شده، انسان گردید... لعنت باد بر کسانی که میگویند زمانی بود که او وجود نداشت و یا اینکه پیش از آنکه وجود یابد نبود، یا آنکه از نیستی به وجود آمد و بر کسانی که اقرار میکنند وی از ذات یا جنس دیگری است و یا آنکه پسر خدا خلق شده، یا قابل تغییر و تبدیل است).(75) از نخستین اوان مسیحیت تا دوران معاصر عالمان و دانشمندان بسیاری در میان مسیحیان به توحید روی آورده و با انگاره تثلیث به مخالفت برخاستهاند از جمله: ایرانائیوس (130 - 200م)، اریجن (185 - 254م)، لوسیان (مت 313م). این افراد همگی به جهت حمایت از توحید مورد آزار و شکنجه واقع شده و در این راه به شهادت رسیدند. ترتولیان (160 - 220) وسابلوس (قرن سوم میلادی) از مدافعان و مبلغان برجسته اندیشه توحیدی بودهاند. از موحدان عصر جدید نیز میتوان فرانسیس دیوید (1510م)، میخائیل سروتوس (1511م) ماریا سوزینی (1525م) و سوسیانوس(1539) را نام برد. از این جمع میخاییل سروتوس در اکتبر 1553 در 42 سالگی به جرم تثلیث گریزی و توحید باوری زنده زنده در آتش سوزانده شد.(76) از سوی دیگر لازم به یادآوری است که تاکنون هیچ یک از عالمان و یا فرقههای مسیحی نتوانستهاند شرح مبسوط و روشنی از تثلیث به تحریر آورند و به سبب نفوذ برخی از افکار یونانی و آیینهای غیرالهی این دین الهی را به شرک آلودند. ...................) Anotates (................. 1) بنگرید : حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم، 1384. 2) بنگرید : الف. باروخ اسپینوزا، مصنف واقعی اسفار پنجگانه، ترجمه : علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (این مقاله ترجمهای است از فصل هشتم کتاب : The Chief Works Of Spinooza; A Theo Logico - Political Treatise and A Political Treatise, Thomsloted From The Latin With A Introductionhu R.H.M. Francesco Cordasco. ب. عبدالرحیم سلیم بن اردستانی، کتاب مقدس، صص 56 - 67، قم : آیت عشق، دوم، 1385. 3) تثنیه، 31 :2. 4) کتاب دوم سموئیل، 29-12 :28. 5) تثنیه، 33 :1. 6) تثنیه، 36 :10. 7) داوران، 18 :29. 8) یوشع، 5 :12. 9) 36 :31. 10) همان، ص95-94. 11) همان، ص97-95. 12) همان، ص101. 13) پیدایش، 37 : 25 - 28. 14) Cjrt, Contemporary Jewish Keligious Thougrte Ed. Arthor A. Cohen and Paul Mendes - Flohr, New York, 7891. P.63. 15) ibid, p.63-73; EB, V.41, p.229; ER.ME, V.41, p.755-855. 16) Ibid P.63 - 73; Eb, The New Encyclopedia Britanica, Emcyclopedia Britanica Inc, 51 Thed USA, 5991, v. 41, PP.755 - 855. 17) الخوری بولس الفعالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج2، ص 16 - 39. 18) توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص32. 19) کتاب دوم پادشاهان، 23 :4-22 :8. 20) کتاب نحمیا، باب هشتم. 21) ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ص382. به نقل از : عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب مقدس، صص67-56؛ قم : آیت عشق، چاپ دوم تا 1385. 22) بحارالانوار، ج 51، ص 27، ح 27 . 23) نگا : الف . ویلدورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت و دیگران، تهران : انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370 ش )، ج 3، صص 695-721 ؛ ب . ساروخاچیکی، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، صص 14-31؛ تهران : آموزشگاه کتاب مقدس، بیتا . 24) توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش )، ص 51 . 25) در این باره نگا : محمدرضا کاشفی، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ، (تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی )، مبحث کتاب مقدس در فصل دوم . 26) Robert M.Grant. 27) رابرت م.گرنت، دیوید تریسی؛ تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدی، ص 212، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1385. 28) همان، ص 295. 29) ایان باربور، علم و دین، ص 130 - 131. ق : همان، ص 295. 30) Barbour, Ian. Religion in an Age of Science, P.9. 31) Braithwaite. 32) جان هیک و دیگران، کلام فلسفی، ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی، ص 307. 33) Neo-orthodoxy. 34) Barbour Ian, Religion in an age of Science, P.11-21. 35) پل تیلیش، پویایی ایمان، ص 103. ق : رابرت م. گرنت، دیوید تریسی؛ تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدی، ص 294 - 296. 36) نگا : توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 - 27 . 37) تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه : روبرت آسریان، ص 446؛ تهران : نشر و پژوهش فرز
در صورت امکان مصادیقی از تحریف آیین یهود برایم ذکر کنید؟ آیا در دین مسیحیت هم تحریفی صورت گرفته است؟
در صورت امکان مصادیقی از تحریف آیین یهود برایم ذکر کنید؟ آیا در دین مسیحیت هم تحریفی صورت گرفته است؟
یهودیان در مواجهه با اتهام مسلمین مبنی بر تحریف تورات میگویند که علیرغم دورانهای آشفته تاریخی قوم یهود که در بسیاری از نقاط دنیا به صورت اقلیتهای بدون انسجام پراکنده شده بودند، در صورت تحریف تورات میبایست نمونههای متفاوت از تورات وجود داشته باشد، همانطور که انجیلهای متفاوت وجود دارند، در حالی که تورات یک نمونه بیشتر ندارد. نظر شما چیست؟
تحریف تورات از نظر تاریخی و علمی قطعی است، بر این مسأله دلایل بسیاری وجود دارد. برخی از آنها در لابلای مطالب مرتبط به تحریف متون مقدس مسیحیت از نظر خواهد گذشت، زیرا عهد عتقیق مسیحیان همان کتاب مقدس یهودیان است که مشتمل بر تورات نیز میباشد. افزون بر آن دلایل مستقلی بر تحریف یا بشری بودن تورات کنونی وجود دارد که برخی از آنها از قرار زیر میباشد :
یک. وفات و دفن موسی
در باب 34 سفر تثنیه و نیز باب 36 سفر پیدایش شرح وفات و دفن حضرت موسی آمده است، معلوم میشود این مطالب پس از رحلت حضرت موسیعلیه السلام به تورات اضافه شده است.
دو. اختلاف در نسخههای تورات
در میان فرقههای مختلف یهودی تفاوتهایی در رابطه با تورات وجود دارد. در مَثَل فرقه سامری تنها پنج سفر تورات را میپذیرد و 34 کتاب دیگر عهد عتیق را رد میکند. همچنین سامریان نسخه ویژهای از کتاب یوشع دارند که با کتاب یوشع رایج تفاوت دارد. تورات ایشان نیز با تورات رایج اندکی اختلاف دارد.(1)
سه. اشکالات بن عزراء
برخی از عالمان، مفسران و اندیشمندان از قدمای یهود مانند ابراهیمبن عزراء(1164-1089م)، انتساب تورات موجود به حضرت موسیعلیه السلام را قبول نداشته و ادلهای رمزگونه برای این سخن آورده است. او در کتاب خود، تفسیر سفر تثنیه، شش دلیل به صورت رمز آورده و (باروخ اسپینوزا) (1677-1632م) سعی کرده است که رمزهای ابن عزراء را بگشاید.
او از آنها استفاده میکند که در درون خود تورات، شواهد متعددی وجود دارد که نویسنده تورات حضرت موسیعلیه السلام نیست، و شخص دیگری قرنها بعد آن را نگاشته است. سخنان ابن عزراء در تفسیرش بر (سفر تثنیه) به شرح ذیل است :
(آن طرف اردن، و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی... علاوه موسی تورات را نوشته... در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا، به او وحی میشود. سپس تخت خواب او تخت آهنین او را نظاره کن. بنابراین، تو این حقیقت را خواهی دانست).
ابن عزراء در این چند کلمه، به صورت رمزوار اشاره میکند که نویسنده اسفار پنچ گانه (تورات) موسیعلیه السلام نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که مدتهای طولانی پس از موسیعلیه السلام میزیسته است. به علاوه، کتابی که موسیعلیه السلام نوشته، با کتابهای باقیمانده تفاوت دارد.(2)
اسپینوزا شش رمز ابن عزراء را چنین میگشاید :
3-1. (آن طرف اردن) اشاره است به سفر (تثنیه) ، 1 :1 که در آن آمده است : (این سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه... با تمامی اسرائیل گفت).
از این جمله بر میآید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسیعلیه السلام از رود اردن عبور نکرد. در همین سفر از قول موسیعلیه السلام آمده است :
(خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد(3).
3-2. (اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی) : در سفر (تثنیه) ، 27 :1، حضرت موسیعلیه السلام به بنی اسرائیل دستور میدهد که وقتی از رود اردن عبور کردید، مذبحی بسازید و تمامی کتاب شریعت را روی سنگهایی نوشته، اطراف آن بگذارید. در (صحیفه یوشع) ،32-30 :8 آمده است که یوشععلیه السلام به وصیت موسیعلیه السلام عمل کرد و مذبحی از سنگهای نتراشیده بنا کرد و بر آنها تمامی تورات حضرت موسیعلیه السلام را نوشت. ربیان یهود گفته اند : تعداد این سنگها دوازده عدد بوده است. حال آیا ممکن است تورات را با این حجم بر روی دوازده سنگ نوشت؟ پس تورات موسیعلیه السلام بسیار کوچکتر از کتاب موجود بوده است.
3-3. (علاوه موسی تورات را نوشته) : در سفر (تثنیه) 31 :9 آمده است و موسیعلیه السلام این تورات را نوشته. این عبارت نمی تواند نوشته خود حضرت موسیعلیه السلام باشد، بلکه باید دیگری آن را نوشته باشد.
3-4. (در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند) : در سفر (پیدایش)، باب دوازدهم، سخن از مهاجرت حضرت ابراهیمعلیه السلام به کنعان است و میگوید : (در آن وقت، کنعانیان در آن زمین بودند). از این عبارت برمی آید که نویسنده زمانی این عبارت را نوشته که کنعانیان دیگر در آن زمین نبودهاند و چون سرزمین کنعان پس از حضرت موسیعلیه السلام فتح شد و بقایای اقوام آن سرزمین تا زمان داود و سلیمانعلیه السلام در آنجا بودند، پس موسیعلیه السلام نمی تواند نویسنده این فقره باشد.
3-5. (در کوه خدا به او وحی میشود) : در سفر (پیدایش)، 22 :14، کوه اوریا- که بر آن ماجرای ذبح فرزند توسط حضرت ابراهیمعلیه السلام رخ داد (کوه خدا) نامیده شده است. این در حالی است که حضرت موسیعلیه السلام وعده این نامگذاری را میدهد و پس از ساخته شدن معبد در زمان سلیمانعلیه السلام این مکان (کوه خدا) نامیده میشود. پس حضرت موسیعلیه السلام نمی تواند این فقره را نوشته باشد.
3-6. (سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن) : در سفر (تثنیه)، 3 :11 آمده است :
(زیرا که عوج ملک باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینک تختخواب او تخت آهنین است. آیا آن در رَبَت بنی عمّون نیست و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع بر حسب ذراع آدمی است؟
این در حالی است که حضرت داودعلیه السلام به شهر (ربه) غلبه کرد و این تخت را کشف کرد(4) و این قرنها پس از موسی بود.
چهار. اشکالات اسپینوزا
اسپینوزا پس از باز کردن رموز ابن عزراء میگوید : موارد مهمتری در تورات وجود دارند که ابن عزراء به آنها توجه نکرده است :
4-1. در موارد متعددی، در تورات از موسیعلیه السلام به صورت سوم شخص سخن گفته شده و افزون بر آن به جزئیات زندگی او پرداخته شده است مثل :
(موسی با خدا سخن گفت) (خروج، 33 :9)؛ (موسی مردی بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمیناند) (اعداد، 12 :2)؛ (موسی؛ مرد خدا... (تثنیه، 33 :1)؛ (پس موسی، بنده خداوند، در آنجا به زمین موآب بر حسب قول خداوند، رحلت نمود)(5). (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است) که خداوند او را رو به رو شناخته باشد)(6).
4-2. در باب آخر سفر (تثنیه)، وفات و دفن حضرت موسیعلیه السلام و عزاداری بنیاسرائیل برای او همراه با جملاتی از قبیل (پیامبری مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته) و (احدی قبر او را تا امروز ندانسته است) نقل شده است.
4-3. برخی از نامها در تورات آمدهاند که مدتها، پس از حضرت موسیعلیه السلام از آنها استفاده شده است. برای مثال، در سفر (پیدایش)، 14 :14 آمده است که (ابراهیم دشمنان خود را تا (دان) تعقیب کرد)، در حالی که مدتها پس از مرگ یوشععلیه السلام و در زمان داوران، نام (دان) بر این شهر نهاده شد : (و شهر را به اسم پدر خود، که برای اسرائیل زاییده شد، (دان) نامید؛ اما اسم شهر قبل از آن (لارش) بود)(7).
4-4. برخی از ماجراها در تورات آمدهاند که تا پس از وفات حضرت موسیعلیه السلام ادامه داشته اند. در سفر (خروج) ، 6 :35 آمده است : (و بنیاسرائیل مدت چهل سال منّ میخوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حد کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود). و (و بنیاسرائیل در زمان یوشعبن نونعلیه السلام وارد کنعان شدند)(8). همچنین در سفر (پیدایش)(9)، آمده است : (اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بر بنیاسرائیل سلطنت کند)(10).
4-5. با وضوح تمام از آنچه ذکر خواهد شد، به دست میآید که موسی نویسنده اسفار پنجگانه نیست، زیرا پس از عبارت سفر تثنیه که (موسی این تورات را نوشت)، مورخ میافزاید : (موسی آن را به احبار داد و از آنان خواست در اوقات معلومی آن را برای تمامی مردم قرائت کنند). این عبارت نشان میدهد که تورات میبایست حجمی خیلی کمتر از اسفار پنج گانه داشته باشد تا آنان بتوانند تمامی آن را در یک مجلس بخوانند، به صورتی که همه آنان نیز آن را بفهمند)(11).
اسپینوزا در پایان نتیجه میگیرد که اسفار پنج گانه پس از تبعید بابلی و به احتمال قوی به دست عزراء نوشته شدهاند(12).
پنج. نقد تاریخی
با پیدایش جریان نقد تاریخی کتاب مقدس، مطالعات گستردهای درباره این کتاب آغاز گشت. نظریهای که در این دوره درباره تورات مطرح شد و به تدریج به صورت امری مسلم درآمد، نظریه (منابع تورات)است. اسفار پنج گانه تورات از چهار منبع، که در زمانهای گوناگون به وجود آمدهاند، ترکیب شدهاند. این چهار منبع عبارتند از :
منبع (یهوهای) )Jahwist( منبع الوهیمی )Elohist( منبع کاهنی )Pristly( منبع تثنیهای )Deuteronomy(.
در دو منبع نخست، نام خدا به ترتیب،به صورت (یهوه) و (الوهیم) آمده و از همین رو به این نامها نامیده شدهاند. منبع کاهنی بر احکام کاهنان و معبد متمرکز است و منبع تثنیه ای منبع سفر (تثنیه) است.
(نظریه منابع) به حل برخی از مشکلات تورات کمک میکند. به وسیله این منابع، معلوم میشود که دلیل برخی از تکرارها یا تناقضات موجود در این کتاب چیست. نویسنده ای یهودی برخی از این موارد را بر شمرده است :
دو بار رانده شدن هاجر (پیدایش، 16 و 21-21 :19)؛ دو بار ربوده شدن ساره(پیدایش، 20-12 :10 و 20)؛ ثروتمند شدن یعقوب از یک سو با حیله و نیرنگ خود او (پیدایش، 30، 43-25)، و از سوی دیگر، با راهنمایی یک فرشته در خواب(پیدایش، 31 :9 و شمارههای بعد) در یکجا روبین باعث نجات یوسف میشود به اینکه پیشنهاد میدهد او را در چاه بیندازند و بعد مدیانیان او را از چاه بیرون میآورند.(پیدایش، 24-37 :20 و 30-28) و در جای دیگر، یهودا او را نجات میدهد و او را به اسماعیلیان فروشند(13).(14)
بر خلاف سفر (پیدایش)، در سه سفر بعدی که در آنها از سه منبع (یهوهای - الوهیمی و کاهنی) استفاده شده- تمییز بین دو منبع اول آسان نیست و برخی از مطالب ترکیبی هستند. از این رو، محققان منبع (یهوهای - الوهیمی) را در نظر گرفتهاند. بنابراین در سه سفر (خروج)، (لاویان) و (اعداد)، از چهار منبع استفاده شده است که منبع چهارم ترکیبی از دو منبع اول است.
اندیشههای دینی دو منبع یهوهای و الوهیمی متفاوتند. منبع یهوهای بر ارتباط مستقیم بین خدا و مشایخ تأکید میکند، در حالی که منبع الوهیمی سعی دارد این نظریه را با در نظر گرفتن یک رؤیا یا یک فرشته به عنوان واسطه تعدیل کند. منبع کاهنی با موضوعاتی خاص از قبیل تقدس و مراسم دینی، مانند قربانیها، نجاست و طهارت، احکام کاهنان، موسمهای مقدس و مانند اینها سرو کار دارد و برخلاف سه منبع دیگر، چیزی درباره وحی در سینا نمیگوید، بلکه بیشتر بر تجلی خدا در خیمه عبادت متمرکز است.
منبع چهارم، یعنی منبع (تثنیهای) )D(خود یک ساختار نظاممند است که منبع سفر (تثنیه) است. این منبع به صورت یک سخنرانی و داعی و به شکل یک زندگی نامه خویش نویس است(15).(16)
از میان این چهار منبع، منبع یهوهای از همه قدیمیتر است که در زمان داودعلیه السلام (1015-975 ق.م) و سلیمانعلیه السلام (975-933 ق.م) نوشته شده است. منبع الوهیمی پس از حضرت سلیمانعلیه السلام و تجزیه کشور به شمال و جنوب در بخش شمالی نوشته شده است. منبع تثنیهای در (یوشیّا) (640-609 ق.م) نوشته شده است. آخرین منبع به لحاظ تاریخی، منبع کاهنی است که در دوره اسارت بابلی نوشته شده است.
بنابراین، نویسنده نهایی تورات پس از دوره اسارت بابلی، یعنی پس از سال 538 ق.م از ترکیب این منابع تورات کنونی را به وجود آورده است(17).
امروزه حتی بیشتر سنتیهای یهودی و مسیحی این را قبول کردهاند که نویسنده تورات نمیتواند حضرت موسیعلیه السلام باشد. توماس میشل، که از فرقه سنتگرای (ژزوئیت) مسیحی است، میگوید : تورات پنج قرن قبل از میلاد و به دست نویسندهای ناشناس نوشته شده، اما به هر حال، این عمل با الهام الهی بوده است.
در قدیم، مردم معتقد بودند که موسی تورات را نوشته است، اما مطالعات جدید کتاب مقدس نشان میدهد که پاسخ به مسئله اصل و منشأ اسفار تورات از آنچه در ابتدا تصور میشود، دشوارتر است. تورات در طول نسلها پدید آمده است؛ در ابتدا روایتهایی وجود داشت که قوم یهود آنها را به یکدیگر منتقل میکردند. سپس روایات مذکور در چند مجموعه نوشته شد که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام بود. سرانجام، در قرن پنجم قبل از میلاد، این مجموعهها در یک کتاب گرد آمد. کسانی که در این کار طولانی و پیچیده شرکت کردند، بسیار بودند و نام اکثریت قاطع آنان را تاریخ فراموش کرده است. به عقیده یهودیان و مسیحیان، الهام الهی در همه مراحل تألیف تورات، همراه و پشتیبان بوده است(18).
شش. ناپدیدشدن تورات و باز پیدایی آن
از عهد قدیم (کتاب دوم تاریخ ایام باب 34) بر میآید که در زمانهایی تورات ناپدیده شده و بعدها کسانی مدعی شدهاند که آن را یافته اند.
(یک روز حلقیا، کاهن اعظم، نزد شافان منشی دربار رفت و گفت : (در خانه خداوند کتاب تورات را پیدا کردهام). سپس کتاب را به شافان نشان داد تا آن را بخواند. وقتی گزارش کار ساختمان خانه خداوند را به پادشاه میداد در مورد کتابی نیز که حلقیا، کاهن اعظم در خانه خداوند پیدا کرده بود با او صحبت کرد. سپس شافان آن را برای پادشاه خواند. وقتی پادشاه کلمات تورات را شنید، از شدت ناراحتی لباس خود را پاره کرد و به حلقیا، کاهن اعظم، شافان منشی، عسایا (ملتزم پادشاه)، اخیقام (پسر شافان) و عکبور (پسر میکایا) گفت : (از خداوند بپرسید که من و قومم چه باید بکنیم. بدون شک خداوند از ما خشمگین است، چون اجداد ما مطابق دستورات او که در این کتاب نوشته شده است رفتار نکردهاند...).
پادشاه تمام بزرگان یهودا و اورشلیم را احضار کرد و همگی، در حالی که کاهنان و انبیاء و مردم یهودا و اورشلیم از کوچک تا بزرگ به دنبال آنها میآمدند، به خانه خداوند رفتند.در آنجا پادشاه تمام دستورات کتاب عهد را که در خانه خداوند پیدا شده بود، برای آنها خواند.
پادشاه نزد ستونی که در برابر جمعیت قرار داشت، ایستاد و با خداوند عهد بست که با دل و جان از دستورات و احکام او پیروی کند و مطابق آنچه که در آن کتاب نوشته شده است، رفتار نماید. تمام جماعت نیز قول دادند این کار را بکنند(19).
در جای دیگری از عهد قدیم آمده است که پس از تبعید بابلی بنی اسرائیل، از عزرای کاهن خواستند که تورات موسی را برای قوم بخواند. عزرا و دیگر کاهنان، کتاب تورات را هر روز برای مردم میخواندند تا اینکه در روز هفتم، قرائت تورات به پایان رسید(20).
برخی به صورت جدی در این تردید کردهاند که توراتی را که عزرا خواند همان کتابی باشد که در زمان یوشیّا خوانده شد :
(آیا آن (کتاب شریعت موسی) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهد، که یوشیّا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست. چه در کتاب عهد، تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند، در صورتی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته تمام وقت بود(21).
پرسش 2 . از چه راهی میتوان ثابت کرد که مسیحیت، دچار تحریف شده است؟
یکی از منابع اصیل هر دینی، کتاب مقدس آن است که فصلالخطابِ تلقیهای گوناگون و معیار نشان دادن بدعتها و انحرافها به شمار میرود . در این کتاب آموزههای اساسی و محوری نظام اعتقادی، ارزشی و احکام عبادی مطرح شده است و به وسیله آن، میتوان ممیزات هر دینی را از دین و آیین دیگر تشخیص داد . بر اساس منابع مذهبی ما، تعدادی از پیامبران الهی (آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله ) دارای کتاب آسمانی بودهاند .(22) تمامی این کتابها از ناحیه خداوند وحی شده بود و پیامبران نامبرده نقشی جز دریافت و ابلاغ مضامین آن نداشتهاند . اما - غیر از قرآن مجید - تمامی آنها و یا بخش اصلی آنها، مفقود شده و یا متن آنها دچار تحریف گشته است .
این تحریف با سه رویکرد تاریخی، نگرش محتوایی به مضامین این کتابها و قضاوت قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانی اثبات میگردد و با اثبات آن، تحریف دین روشن میشود . البته رویکرد سوم تنها برای کسانی قابل قبول است که آسمانی بودن قرآن را قبول دارند؛ اما رویکردهای پیشین همگانی است؛ از این رو فقط به بیان آن دو میپردازیم.
یک . رویکرد تاریخی
براساس گزارشهای معتبر و مستند تاریخی کتابهای مقدس(تورات و انجیل )، در طول 1500 سال تألیف و گردآوری شده است، از همینرو علاوه بر برخورداری از شیوههای متنوع ادبی، با گذشت زمان، تحول آرام و کندی را تجربه کرده است . صرفنظر از اقلیتی ناچیز از مسیحیان - که میپندارند کتابهای مقدس (تورات و انجیل )، با همین الفاظ الهام شدهاند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشری منتقل و وی چیزهایی را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است - بیشتر مسیحیان معتقدند : که خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مؤلّفانی بشری، نوشته است و بر این اساس کتابهای مقدس، یک مؤلّف الهی و یک مولّف بشری دارد .(23)
جالب است بدانید تعداد کتابهای مقدس (در مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب عهد جدید یعنی انجیل )، براساس نوعی توافق، حاصل شده است .(24)
حال وقتی تاریخ به ما نشان میدهد که بشر در تألیف کتاب مقدس دست داشته است، این کتاب دیگر مصون از خطا نخواهد بود. این مسأله موجب شد تا هر کسی، اقدام به نوشتن و گزارش روایات مربوط به دوران کوتاه رسالت عیسی و سرگذشت او کند و به نوبه خود منجر به پدید آمدن صد نوشته گشته است که هر کسی نوشته خود را صحیح میداند . از این رو براساس گزارشهای تاریخی، در اواخر قرن اول میلادی و اوایل و اواسط قرن دوم میلادی، فرقههای انجیلی متعددی به وجود آمد و اختلافها و کشمکشهای فراوانی رخ داد .
طرح مؤلف بشری در کنار مؤلف الهی، در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهای ناگواری برای کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست .(25) در اینجا کافی است به اعتراف برخی از عالمان و اندیشمندان مسیحی بسنده کنیم :
1-1. رابرت م.گرنت(26) انطباق انجیل فعلی را با گفتههای عیسی به صراحت رد میکند و میگوید : (این بدان معنا نیست که عیسی تمام کلماتی را که گزارش شده است دقیقاً به همان شکلی که انجیل نویسان نوشتهاند گفته است).(27)
1-2 ارنست رنان؛ کتاب مقدس را نگاشته انسان دانسته، آن را همچون دیگر مکتوبات بشری مشتمل بر خطاهایی میشمارد و بر وجود داستانهای دروغین و افسانهها در آن تأکید میورزد.(28)
1-3. متکلمان لیبرال مسلم میدانند که کتاب مقدس مستقیماً وحی منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است.(29)
1-4. بسیاری از سنت گرایان بر مرکزیت مسیح اصرار میورزند بدون اینکه بر خطاناپذیری انجیل پافشاری داشته باشند.(30)
1-5. برخی از متکلمان برجسته مسیحی مانند بریث ویت(31) میگویند نمیتوان محتویات کتاب مقدس را صادق شمرد.(32)
1-6. متکلمان نئوارتدکس(33) (الهیات رسمی - سنتی جدید) پروتستان معتقدند کتاب مقدس به خودی خود وحی الهی نبوده، یک مکتوب خطاپذیر انسانی است که به وقایع وحیانی شهادت میدهد.(34)
1-7. پل تیلیش که از متکلمان برجسته مسیحی به شمار میرود، معتقد است : (پژوهشهای تاریخی نشان دادهاند که عهد قدیم و عهد جدید در بخشهای نقلی خود، عناصر تاریخی، افسانهای و اسطورهشناختی را تلفیق میکنند و در اکثر موارد تفکیک این عناصر از یکدیگر با هر درجهای از امکانپذیری نامحتمل است... مردم، دیگران یا خودشان را بدون ایمان مسیحی قلمداد میکنند، تنها به این دلیل که به مستند بودن حکایتهای معجزهای عهد جدید اعتقادی ندارند. به طور قطع آن حکایتها مستند نیستند).(35)
1-8. توماس میشل - استاد الهیات مسیحی - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتابهای مقدس، املای الهی نیست و دارای عصمت لفظی نمیباشد و گاهی نویسندگان بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباهآمیزی را در متن کتاب باقی گذاشتهاند .(36)
تحریف از دیدگاه مسیحیان
اعتبار کتاب مقدس همواره مورد انتقاد اندیشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم میلادی، مباحث انتقادی مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله جدیدی شده است : (بولتمان (1884 - 1976م) که بزرگترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر، به ارزیابی کتاب مقدس میپردازد. از نظر او بسیاری از سخنان مکتوب عیسیعلیه السلام گفتههای خود او نیست بلکه محصول حیات جوامع مسیحی اولیه است).(37)
(آدولف فون هارتاک) مورخ توانای قرن نوزدهم و بزرگترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدی تاریخ اصول ایمان، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وی در پی آن بود که تاریخِ فرایند یونانی شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده عیسیعلیه السلام به ویژه به واسطه تعالیم پولس، به مذهبی در مورد عیسیعلیه السلام تغییر یافته و به اصل ایمانی تجسم خدای پدر تبدیل شده است.(38)
برخی دیگر از صاحبنظران به نوسازی روزافزون روایات انجیل به نفع الوهیت عیسی توجه نموده(39) و عدهای نیز در مورد تاریخ تألیف اناجیل ایراداتی را مطرح کردهاند.(40)
اما شاید بتوان گفت مهمترین سند در مورد انحراف مسیحیت از دیدگاه ایشان خود کتاب مقدس است. در این کتاب (پولس) با حواریون و شخص (پطرس) که جانشین رسمی حضرت عیسیعلیه السلام است، مخالفت ورزیده، حتی آنان را به (نفاق) متهم میسازد : (اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبهرو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود... و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، به حدی که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد).(41)
مسلماً چنین برخوردی نشان از وجود انحراف در عقاید بزرگان صدر اول مسیحیت دارد.(42)
دو . رویکرد محتوایی
با نگرش محتوایی به مضامین کتابهای مقدس، روشن میگردد که برخی از کتب ادیان آسمانی، دچار تحریف گشتهاند ؛ چرا که اگر کتاب مقدس دچار زیاده و نقصان و تغییر در لفظ و مفاهیم نشود، هیچگاه مطالب متناقض و معارف، خردستیز نخواهد داشت، حال آنکه با مراجعه به این کتابها مسائل منافی با یکدیگر و غیر عقلانی فراوان یافت میشود . وجود تناقضات در اناجیل چنان زیاد است که علامه شعرانی پس از نقل و بررسی تفصیلی 45 مورد از اشتباهات و تناقضات اناجیل مینویسد : (این بنده مؤلف از این قبیل بیش از هفتصد تحریف یادداشت کردهام. در (اظهار الحق)(43) گوید : اختلافات در انجیل به عقیده (میل) سی هزار است و به طوری که (گریسباخ) تحقیق کرده است صد و پنجاه هزار است و (شولز) که آخرین محققین ایشان است عدد آن را به تحقیق نیافته است).(44)
جالب آن که اناجیل از همان آغاز در نسبنامه عیسیعلیه السلام گرفتار تناقض شدهاند. این دلیل روشن بر تحریف کتابهای مقدس است. اکنون نسبنامه آن حضرت را براساس متن (انجیل لوقا) و (انجیل متی) و کتاب (تواریخ ایام) تقدیم میداریم :
انجیل لوقا باب 3 انجیل متی باب اول کتاب تواریخ ایام باب 3
یوسف یوسف -
هیلی یعقوب -
متثات متان -
لیوی الیعازر -
ملخی الیهود -
یناه اکیم -
یوسف صادوق -
متاثیاه عازور -
عاموس الیاقیم -
تاحوم ابیهود -
اهلی - -
نکی - -
ماث - -
مطائیاه - -
شمعی - -
یوسف - -
یهوداه - -
یوحناه - -
ریصاه - -
زرو بابل زرو بابل زرو بابل
شلتی ئیل شلتی ئیل پدایاه
نیری یکیناه یکنیاه
ملخی - یهویاقیم
ادی یوشیاه یوشیاه
قوصام امون امون
المودام منسه منسه
ائیر حزقیاه حزقیاه
یوسی احاز احاز
الیعازر یوثام یوثام
یوریم عزریاه عزریاه
متأث - امصیاه
لیوی - یوآش
شمعون - احزیاه
یهوداه یورام یورام
یوسف یهوشافاط یهوشافاط
ونان اسا اسا
ایلیاقیم ابیاه ابیاه
میلیاه رحبعام رحبعام
مئنان - -
مطاثاه - -
ناثان سلیمان سلیمان
داود داود داود(45)
نمونههایی از تحریف در کتاب مقدس
در کتاب مقدس به مواردی از مصادیق تحریف برمیخوریم. ذیلاً به برخی از آنها اشاره میشود(46). آشنایی با این موارد میتواند زمینههای پژوهش بیشتر را فراهم کند :
1. در سِفر (پیدایش) میخوانیم : (بعد از این ایام که خدا ابراهیمعلیه السلام را امتحان کرد، به او گفت : ای ابراهیم. عرض کرد : لبیک. گفت : (اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست میداری، یعنی (اسحاق) را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکی از کوههایی که به تو نشان میدهم به عنوان هدیه سوختنی قربانی کن).(47)
در این متن که مربوط به جریان ذبح کردن یکی از فرزندان حضرت ابراهیمعلیه السلام به دست او است، پس از عبارت (یگانه فرزند)، عبارت (یعنی اسحاق) قرار گرفته است. در حالی که عبارت صریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس از تولد اسماعیل میداند.(48) یعنی اسماعیل تا چهارده سالگی تنها فرزند ابراهیم است. پس در اینجا تحریفی صورت گرفته و عبارت (یعنی اسحاق) بعداً به متن عهد عتیق اضافه شده است.
اما انگیزه این تحریف چیست؟ در اعتقاد یهودیان که به مسیحیان هم انتقال یافته است، (مسیّا) یعنی همان پیامبر موعود باید از نسل اسحاق باشد و از سوی دیگر، شخص موعود از نسل شخص (مذبوح) است. تنها در صورتی که اسحاق همان شخص مذبوح باشد میتوان موعود امم را از نوادگان اسحاق دانست و تنها در این صورت است که سیادت بنی اسرائیل و اندیشه برتری یهود تثبیت میشود و مسیحیان با استناد به همین متن، عیسیعلیه السلام را که از نوادگان اسحاق است، موعود امم دانستهاند. و اگر مشخص شود که مذبوح اسماعیل بوده نه اسحاق، زیربنای بسیاری از اعتقادات یهود و مسیحیت تخریب میگردد.
2. انجیل متی، عیسیعلیه السلام را از فرزندان سلیمانبن داودعلیه السلام میداند.(49) در حالی که وی در انجیل لوقا فرزند ناتانبن داود معرفی شده است.(50)
3. در انجیل متی، عیسیعلیه السلام اعلام میکند که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد ماند : (زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود).(51)
در حالی که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه، یعنی حداکثر یک روز و دو شب میدانند(52).(53)
انجیل مرقس - که قدیمیترین و کوتاهترین انجیلها است - خاطرات قدیس پطرس حواری را مطرح میکند که متضمن احساسات بشری عیسی است . در این انجیل، عیسی موجودی مافوق بشر نشان داده شده و (فرزند انسان) لقب گرفته است، اما اثری از اصل (تجسّم الهی) در پیکر عیسی و اصل ازلیت او (وجود قبل از خلقت ) دیده نمیشود . اما انجیل متی و انجیل لوقا، حاوی عباراتی است که زمینه را برای اعتقاد به تجسّم ربوبیت در پیکر عیسی آماده میکند و انجیل یوحنا، به صراحت طبیعت الوهی عیسی را - چنان که معاصرش یعنی پولس مطرح کرده بود - بیان میکند . این تهافت مشکل پیچیدهای است که اذهان اندیشمندان مسیحی را تاکنون به خود مشغول داشته و راه حلهای گوناگون اما بیحاصل در رفع آن ارائه کردهاند(54) .
در انجیل یوحنا از یحییعلیه السلام پرسیده میشود : آیا تو همان ایلیای نبی الیاس هستی که قبل از فرا رسیدن روز موعود (ظهور مسیح ) باید بیاید؟ یحیی تأکید میکند : من چنین شخصی نیستم(55) ؛ بنابراین روز موعود هنوز فرا نرسیده است . اما در انجیل متی به عیسیعلیه السلام نسبت دادهاند که گفت : (اگر بخواهید قبول کنید که یحیی همان الیاس است که باید بیاید)(56) .
نویسنده انجیل لوقا برای برداشتن تنافی موجود میان این دو عبارت، مسئله را به گونهای دیگر توجیه کرده، میگوید : (و او (یحیی ) به روح قوت الیاس پیشروی وی (خداوند )، خواهد خرامید)(57) . این مضامین متفاوت و متعارض، نشانگر آن است که آیات اصلی الهی - که به عیسیعلیه السلام وحی شده - دچار تحریف جدی گشته است(58) .
چنان که گفته آمد با رویکرد قرآنی و روایی نیز میتوان تحریف کتابهای مقدس را نشان داد، بعضی از آیات قرآن و روایات نقل شده از امامانعلیهم السلام، نشانگر تحریف کتاب مقدس است . گزارش این دسته از نصوص در این نوشتار کوتاه مقدور نیست(59) .
پرسش 3 . دیدگاه دانشمندان در رابطه با اعتبار و وثاقت کتاب مسیحیان چیست؟
در قرون اخیر عدهای از دانشمندان غربی مشاهده کردهاند که بین عقاید مسیحیان و ادیان هندی تشابه عجیبی وجود دارد. آنان در مطالعات خود متوجه شدهاند که عقاید تثلیث، فدا، تصلیب و سایر مسائل اعتقادی مسیحیان عیناً در مذاهب بت پرستان وجود داشته، ولی در اعتقادات بنی اسرائیل سابقهای نداشته است.
دانشمندان محقق، حتی در برابر جملههایی از انجیل، عبارتهای مشابه در کتابهای هندو و بودایی یافتهاند که حیرتشان را برانگیخته است. آنان دیدند که حتی لقبهای گوسفند خدا، فرزند خدا، بردارنده گناهان، فداشونده و غیر اینها که به مسیحعلیه السلام اطلاق میشود، در آن مذاهب نیز هست و چون سابقه تاریخی آن ادیان بیشتر است، دانشمندان نظر دادند که اعتقادات و اصطلاحات مسیحیان در این باب باید از آن ادیان گرفته شده باشد.
در سال 1974 در بیابانهای فلسطین، در غارهایی بر کرانه بحرالمیت، طومارهایی کشف شد که یک جنبش فکری را در باب مسیحیت پدید آورد. این طومارها که شامل بخشهایی از کتاب مقدس و تفاسیر و ادعیه است، حدود 2000 سال قدمت دارد یعنی خط آنها در حدود عصر مسیحعلیه السلام نوشته شده است.
دانشمندان پس از مطالعه طومارها فهمیدند که آنها به فرقهای از یهودیان به نام اِسِنیان مربوط میشود. این فرقه در صحراها زندگی میکردند و افکاری عرفانی داشتند و انتظار مسیحای بنیاسرائیل را میکشیدند. آنان نوشتههای خود را در کوزه میکردند و در غارهایی در کنار بحرالمیت به ودیعت نهادند و پس از آن به سرنوشتی نامعلوم گرفتار شدند و خبری از ایشان باز نیامد.
کشف این طومارها انعکاس عجیبی در محافل علمی جهان داشت. در ابتدا برخی آنها را جعلی میپنداشتند، ولی پس از آزمایشهای فنی، اعتبار آنها ثابت شد.
برخی دانشمندان گفتند : طومارهای کشف شده دیدگاه علمی ما را نسبت به حضرت مسیحعلیه السلام و آغاز مسیحیت تغییر خواهد داد.(60)
تا کنون هزاران کتاب درباره این طومارها نوشته شده است، از جمله کتابی به نام (مفهوم طومارهای بحرالمیت) نوشته یک روحانی آزاد اندیش مسیحی به نام (ای.پاول دیویس) که بسیار جالب توجه است. در این کتاب پس از تحقیق درباره محتویات طومارهای مذکور چنین آمده است :
نظریهای که یک تن مسیحی عامی درباره پدیدآمدن مسیحیت اتخاذ میکند این است که مسیح بشارت خود را تبلیغ کرد، به عنوان مسیح و منجی مرد، از مردگان برخاست و کلیسای مسیحی را تأسیس کرد که در سراسر جهان با فعالیت حواریان گسترش یافت... .
همچنین یک مسیحی عامی اظهار میدارد که عیسی یک تن یهودی بود که سنن و فرهنگ یهودی را به ارث برده بود. علاوه بر این اظهار میکند که رسولان برداشتهایی از بشارت از عیسی دیده و شنیده بودند و بر اثر تجربیات شخصی خویش دریافتند که او منجی و خداوندگار بشر و پسر خدا بوده است.
به هر حال، یک عامی اعتقاد مسیحی را چنین بیان میکند و ابداً به ذهنش خطور نمیکند که مقدار زیادی از آن اعتقادات پیش از مسیحیت وجود داشته است... و نمیداند که پایه و اساس بسیاری از آن اعتقادات در کتاب مقدس یافت نمیشود.
چیزی که عامی نمیداند، اما دانشمند میداند این است که در عصر مسیح و پس از آن، بت پرستان برای خدایان خود باورهایی داشتند و نامهایی میگفتند که عین آنها در عقیده مسیحی اظهار شده است. میترا(61) منجی بشریت بود، و همین طور تموز(62)، ادونیس(63) و اوزیریس(64). اعتقاد به فادی(65) بودن مسیح که سرانجام، در مسیحیت وارد شد یک اعتقاد یهودی نبود و مسیحیان نخستین در فلسطین نیز آن را باور نداشتند.
مسیحای مورد انتظار یهودیان و مسیحیانِ یهودیالاصل پسر خدا نبود، بلکه پیامبری از طرف خدا بود. او بنا نبود با خون خویش کفاره گناهان دیگران شود، بلکه قرار بود که از راه ایجاد حکومت مسیحایی بر روی زمین، مردم را نجات دهد. مسیحیان یهودیالاصل به نجاتی که به ایشان اجازه دخول در آسمان دهد، چشم ندوخته بودند؛ بلکه به نجاتی که نظام جدیدی روی زمین تأسیس کند، اعتقاد داشتند و این مطلوب آنان بود، گرچه به فناپذیری روح و جاودانگی جان معتقد بودند.
عقیده مسیحی هنگامی میان بت پرستان رواج یافت که عقیده به عیسی به عنوان خدای نجات بخش پدید آمد. این عقیده کاملاً بر آنچه پیش از آن بود، به ویژه میترا، منطبق میشد. همچنین روز 25 دسامبر(انقلاب شتوی) سالروز تولد میترا بود که توسط مسیحیان، سالروز تولد عیسی شد و حتی روز سبت(شنبه) یعنی هفتمین روز یهودیان که توسط خداوند در شریعت موسی(تورات) مشخص شده و خداوند آن را تقدیس کرده بود... تحت تأثیر اندیشههای میترایی به روز اول یعنی یکشنبه (Sunday)، روز خورشید فاتح، تبدیل شد.
در زمان گسترده شدن مسیحیت، در حوزه مدیترانه منطقهای نبود که فکر مادر باکره و فرزند او که باید (در راه گناهان) بمیرد، وجود نداشته باشد. اصولاً زمین الههای بود که در هر بهار باکره میشد. فرزند وی میوه زمین بود که برای مردن به دنیا میآمد، و همین که میمرد در زمین دفن میشد تا تخم میوه بعدی باشد و دوره تازهای را به وجود آورد. این افسانه رستنی بود که داستان غمانگیز خداوند رهاننده و مادر غمدیده را به گونهای ماهرانه پدید آورد.
گردش فصول روی زمین به گردشی مانند آن در آسمانها مربوط شد. این عقیده نیز وجود داشت که الهه باکره همان برج سنبله است که درست هنگامی که ستاره شعرای یمانی در مشرق، تولد تازه خورشید را اعلام میکند، این برج در قسمت شرقی آسمان طالع میشود. قرار گرفتن خط افق در میان سنبله رمز پذیرفته شدن مادر باکره بود که توسط خورشید عطا میشد. افسانه زمین به این گونه با افسانه آسمان درآمیخت و این دو با افکار قهرمانان واقعی و غیر واقعی عهد باستان مخلوط شدند و داستان قهرمان فداشونده پدید آمد.
غاری که زادگاه عیسی محسوب شد، از پیش زادگاه هوروس بود که پس از بزرگ شدن، اوزیریس گردید و مقرر بود برای رهایی قوم خود بمیرد. ایزیس مادر غمدیده بود. تعداد زیادی از این مسلکهای معتقد به فدا وجود داشت که توسط نویسندگانی چون (فریزر) در کتاب شاخه زرین(The Goldern Bough) و دانشمند بزرگ و متخصص ادبیات یونان و روم استاد (ژیلبر موری) شرح داده شده است.
در این مسلکها آیینهایی وجود داشت که پس از این، آیینهای مسیحی نامیده شد. شام آخر(عشای ربانی) به میترا پرستی تعلق داشت که از آن عاریت گرفته شد و با شام مسیحیت فلسطینی ترکیب شد. نه تنها آیینها، بلکه یک مجموعه اعتقادات از قبیل خون بره (یا ثور، گاو نر) نیز از میتراپرستی گرفته شد. نه تنها اعتقادات مذهبی، بلکه شماری از تعالیم اخلاقی نیز از مسلک کسانی که به مسیحیت میگرویدند، جذب شد. به علاوه تعالیمی اخلاقی نیز وجود دارد که از غیر آن مسلکها گرفته شده است، مانند تعالیم رواقیان.
ارتباط مسیحیت با بتپرستی به اندازهای زیاداست که اگر اصولا یک هسته مسیحیت یهودیالاصل نیز در کار باشد، مسیحیت کنونی از آن بهره اندکی دارد. باید به خاطر داشت که پس از عیسی به ندرت به او معلم گفته شد. وی مسیح و نجاتدهنده و خداوندگار مسیحیان شده بود.
نویسنده کتاب میافزاید : یک عامل اصیل برای فاتح ساختن مسیحای یهود در رقابت مسلکهای معتقد به فدا، پولس طرسوسی است که یک یونانی مآب و قدیس ملهم یهودی با درک ژرف از مسلک بتپرستی بود. او در ترکیب و پیوند، استادی ماهر بود و هم او نخستین کسی است که اندیشه پیوند دادن اسرائیل را به آتن و معبد اورشلیم را به قربانگاه میترایی و یَهْوَه فرقه اِسِنی را به خدای ناشناخته تپه آروپاگوس(66) در سر پروراند.(67)
دانشمندان مغرب زمین کتابهای مستند و بیشماری در این باب نوشتهاند. خلاصهای از مباحث ایشان در کتاب (افسانههای بتپرستی در آیین کلیسا) نوشته محمدطاهر تنیر آمده است. در این کتاب تصاویری از قبیل تصویر تریمورتی هندوان که به نشانه تثلیث سه سر دارد، به چاپ رسیده است.
یکی از القاب حضرت عیسیعلیه السلام کلمه(Logos) است که گفته میشود از فلسفههای قدیم یونان گرفته شده است. مسیحیان، به خصوص با استناد به انجیل یوحنا، ایمان دارند که عیسی انسانی است که کلمه خدا در او زیست میکند؛ یعنی پیام ازلی که خدای حکیم هر چیز را به وسیله آن آفرید، با تجسم یافتن در عیسای انسان، در میان بشر خیمه خویش را برافراشت. پیام ازلی با قرارگرفتن در عیسی، به شکل انسانی زیست میکرد که مانند همه مردم برای تحصیل لقمهای میکوشید، میخورد و مینوشید، دوستان و خویشاوندانی داشت، رنج کشید و مرد(68).
در تصاویر پیشرو مجسمه خدایان تثلیثی بوداییان در هند و کامبوج با مجسمه تثلیث مسیحیان مقایسه شده است.(69)
تصاویر اینجا آورده شود
پرسش 4 . اعتقاد به تثلیث از چه زمان و چگونه وارد مسیحیت شد؟
در کتاب عهد جدید نصّی که بر تثلیث دلالت کند، وجود ندارد و عباراتی نظیر (پدر، پسر و روح القدس)(70) که در انجیل متی آمده است نیز دلالت روشنی بر آن ندارد. به نظر برخی از محققان مسیحیان قرن اول و دوم خدای یگانه را میپرستیدند و از قرن سوم به بعد انگاره تثلیث و الوهیت حضرت عیسیعلیه السلام در مسیحیت راه یافت.(71)
یافت نشدن نصّی بر تثلیث در عهد جدید برخی جاهلان را تحریک کرد تا آن کتاب بشر ساخته را تحریف کنند و تثلیث را در آن جا دهند. آنان نتوانستند برای این اناجیل که محتویات معروفی داشتند، دستبرد بزنند؛ از این رو، به سراغ رساله اول یوحنا (5 : 7-8) رفتند و متنی را مبنی بر وحدت (پدر)، (کلمه) و (روحالقدس) به آنجا افزودند. با بررسی نسخههای خطی واجد و فاقد این عبارت، معلوم میشود که عبارت مذکور تنها در برخی از نسخههای خطی متأخر یافت میشود.(72)
دو صفحه اسکن شده از انجیل در این دو صفحه بیاید
تثبیت تثلیث در شورای نیقیه
یافت نشدن نصی بر تثلیث و محدودیت و ابهام عبارات مربوط به الوهیت عیسی، مسیحیان را بر آن داشت که اصطلاح (پسر خدا) را در مورد آن حضرت توسعه دهند و این اصطلاح را از معنای تشریفی به معنای حقیقی متحول کنند. در اوایل قرن چهارم اسقفی برجسته به نام آریوس(73) بر ضد اعتقاد به الوهیت عیسی قیام کرد، او بر آن بود که (پسر) (عیسی) اولین و کاملترین مخلوق است و چون متأخر از (پدر) (خدا) است، پس پیش از آنکه به وجود آید، وجود نداشت. بنابراین پرستش حضرت مسیح، پرستش یک انسان و مقدمه بتپرستی است. به دنبال این مسأله مجادلات بالا گرفت، قریب 300 اسقف به دعوت قسطنطین، نخستین قیصر مسیحی، در شهر نیقیّه آسیای صغیر به سال 325م. شورایی تشکیل دادند. این شورا قول به الوهیت عیسی را با اکثریت قاطع پذیرفت و نظر آریوس را مردود دانسته و او را تکفیر کرد(74).
در قطعنامه آن شورا که به نام (قانون نیقاوی) معروف است در مورد حضرت عیسیعلیه السلام چنین میخوانیم : (عیسی مسیح پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات با پدر،... او به خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول کرد و مجسم شده، انسان گردید... لعنت باد بر کسانی که میگویند زمانی بود که او وجود نداشت و یا اینکه پیش از آنکه وجود یابد نبود، یا آنکه از نیستی به وجود آمد و بر کسانی که اقرار میکنند وی از ذات یا جنس دیگری است و یا آنکه پسر خدا خلق شده، یا قابل تغییر و تبدیل است).(75)
از نخستین اوان مسیحیت تا دوران معاصر عالمان و دانشمندان بسیاری در میان مسیحیان به توحید روی آورده و با انگاره تثلیث به مخالفت برخاستهاند از جمله:
ایرانائیوس (130 - 200م)، اریجن (185 - 254م)، لوسیان (مت 313م).
این افراد همگی به جهت حمایت از توحید مورد آزار و شکنجه واقع شده و در این راه به شهادت رسیدند.
ترتولیان (160 - 220) وسابلوس (قرن سوم میلادی) از مدافعان و مبلغان برجسته اندیشه توحیدی بودهاند.
از موحدان عصر جدید نیز میتوان فرانسیس دیوید (1510م)، میخائیل سروتوس (1511م) ماریا سوزینی (1525م) و سوسیانوس(1539) را نام برد.
از این جمع میخاییل سروتوس در اکتبر 1553 در 42 سالگی به جرم تثلیث گریزی و توحید باوری زنده زنده در آتش سوزانده شد.(76)
از سوی دیگر لازم به یادآوری است که تاکنون هیچ یک از عالمان و یا فرقههای مسیحی نتوانستهاند شرح مبسوط و روشنی از تثلیث به تحریر آورند و به سبب نفوذ برخی از افکار یونانی و آیینهای غیرالهی این دین الهی را به شرک آلودند.
...................) Anotates (.................
1) بنگرید : حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 117، قم، طه، سمت، چاپ هفتم، 1384.
2) بنگرید :
الف. باروخ اسپینوزا، مصنف واقعی اسفار پنجگانه، ترجمه : علیرضا آل بویه، فصلنامه هفت آسمان، ش 1، بهار 1378 (این مقاله ترجمهای است از فصل هشتم کتاب :
The Chief Works Of Spinooza; A Theo Logico - Political Treatise and A Political Treatise, Thomsloted From The Latin With A Introductionhu R.H.M. Francesco Cordasco.
ب. عبدالرحیم سلیم بن اردستانی، کتاب مقدس، صص 56 - 67، قم : آیت عشق، دوم، 1385.
3) تثنیه، 31 :2.
4) کتاب دوم سموئیل، 29-12 :28.
5) تثنیه، 33 :1.
6) تثنیه، 36 :10.
7) داوران، 18 :29.
8) یوشع، 5 :12.
9) 36 :31.
10) همان، ص95-94.
11) همان، ص97-95.
12) همان، ص101.
13) پیدایش، 37 : 25 - 28.
14) Cjrt, Contemporary Jewish Keligious Thougrte Ed. Arthor A. Cohen and Paul Mendes - Flohr, New York, 7891. P.63.
15) ibid, p.63-73; EB, V.41, p.229; ER.ME, V.41, p.755-855.
16) Ibid P.63 - 73; Eb, The New Encyclopedia Britanica, Emcyclopedia Britanica Inc, 51 Thed USA, 5991, v. 41, PP.755 - 855.
17) الخوری بولس الفعالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج2، ص 16 - 39.
18) توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص32.
19) کتاب دوم پادشاهان، 23 :4-22 :8.
20) کتاب نحمیا، باب هشتم.
21) ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ص382. به نقل از : عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، کتاب مقدس، صص67-56؛ قم : آیت عشق، چاپ دوم تا 1385.
22) بحارالانوار، ج 51، ص 27، ح 27 .
23) نگا :
الف . ویلدورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت و دیگران، تهران : انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370 ش )، ج 3، صص 695-721 ؛
ب . ساروخاچیکی، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، صص 14-31؛ تهران : آموزشگاه کتاب مقدس، بیتا .
24) توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش )، ص 51 .
25) در این باره نگا : محمدرضا کاشفی، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ، (تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی )، مبحث کتاب مقدس در فصل دوم .
26) Robert M.Grant.
27) رابرت م.گرنت، دیوید تریسی؛ تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدی، ص 212، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1385.
28) همان، ص 295.
29) ایان باربور، علم و دین، ص 130 - 131. ق : همان، ص 295.
30) Barbour, Ian. Religion in an Age of Science, P.9.
31) Braithwaite.
32) جان هیک و دیگران، کلام فلسفی، ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی، ص 307.
33) Neo-orthodoxy.
34) Barbour Ian, Religion in an age of Science, P.11-21.
35) پل تیلیش، پویایی ایمان، ص 103. ق : رابرت م. گرنت، دیوید تریسی؛ تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدی، ص 294 - 296.
36) نگا : توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377 )، صص 23 - 27 .
37) تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه : روبرت آسریان، ص 446؛ تهران : نشر و پژوهش فرز
- [سایر] علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت زرتشت . یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
- [سایر] علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت، زرتشت، یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟ کدام یک از دستورات عملی ادیان موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
- [سایر] آیا در دین یهودیت و مسیحیت فریضه حج وجود دارد؟ و اگر وجود دارد چگونه انجام میشود؟ و اگر وجود دارد؛ چرا از آیین حضرت ابراهیم(ع) پیروی نمیشود؛ یعنی چرا به مکه حج نمیکنند؟
- [سایر] اگر دین مسیحیت کنونی تحریف شده می باشد و خدا آنها را کافر خوانده چون مسیح را پسر خدا می نامند، پس چرا آنها را شفا می دهد و به آنها توجه می کند؟
- [سایر] به نام خدا تز سیاسی مسیحیت برای دولت و حکومت چیست ؟ نظریه دو شمشیر چه جایگاهی در این نظریه دارد آیا دین یهود داییه حکومت داری دارد ؟ چه نظریه سیاسی از این دین وجود دارد دین زرتشت درباره حکومت نظری دارد ؟
- [سایر] با سلام 1- نزولی دفعی قرآن در چه سالی بوده است ؟ 2- با وجود اینکه فلسفه تجدید نبوت کامل کردن دین قبلی است و با این حساب دین مسیحیت از آیین حضرت ابراهیم کامل تر بوده است پس چرا پیامبر اسلام قبل از بعثت خود را پیرو حضرت ابراهیم می داند ؟
- [سایر] چگونه می توان به تاریخ اعتماد کرد؟ شاید تاریخ را بر اساس اغراض و اهداف شخصی تحریف کرده اند و جعل باشد ؟پس چگونه به احادیث می توان اعتماد کرد ؟ آیا امکان دارد که افراد با مشخصات ذکر شده در تاریخ واقعا اینگونه نباشند؟پس چگونه به تاریخ می توان اعتماد کرد؟
- [سایر] سلام علیکم خدا قوت وتشکر از زحمات شما استاد دانش آموزی در زمینه مسائل اعتقادی ابراز می کند که در خانواده آنها هنگام تولد نوزادی در گوشش اذان و اقامه نمی گویند چون معتقدند که باید بگذارند آن شخص وقتی بزرگ شد خودش در مورد انتخاب دینش تصمیم بگیرد حالا ایشان با 15 سال سن طبق سخن خودش هیچ دینی ندارد و باز طبق صبحتهایی که کرده کتاب تورات،انجیل و قرآن را مطالعه کرده و به کشورهای مختلفی هم سفر نموده است ولی نتوانسته تصمیم درستی بگیردو همچنین عمه ایشان طبق تشخیصی که داده اند به دین مسیحیت در آمده اند(ارمنی شده اند) همچنین باید بگویم ایشان فقط خدا را قبول دارند.واعتقادی به پیامبران،امامان و عالم برزخ و قیامت ندارد. حال می خواستم شما بفرمائید باید چگونه با ایشان صحبت کرده یا اینکه شما کتابی را معرفی کنید که بدرد ایشان بخورد یا در صورت امکان از مرکز مشاوره زندگی بهتر برایش وقت مشاوره ای گرفته شود. اگر خود شما باشید که چه بهتر وگرنه شما خودتان لطف کنید و یک مشاوره مذهبی مجرب معرفی کنید با سپاس از زحمات شما و خدا قوت مجدد.خدانگهدار ملتمس دعا
- [آیت الله مکارم شیرازی] خدمت مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته با سلام و احترام فروان اپراتور جدیدی در زمینه تلفن همراه در حال فراگیر شدن در کشور می باشد. این اپراتور علاوه بر ارتباط صوتی، امکان ایجاد ارتباط تصویری را بین طرفین مکالمه فراهم می سازد. همچنین به واسطه این اپراتور، مشترکین می توانند انواع تصاویر و فیلم ها را برای همدیگر ارسال کنند. راه اندازی این اپراتور مزایا و معایبی را به همراه دارد که در ذیل به برخی از آن مزایا و معایب اشاره می شود. مزایا: 1) امکان دریافت تصاویر تلویزیونی بر روی گوشی های تلفن همراه. 2) امکان دریافت کلیپ های تصویری بر روی گوشی تلفن همراه. 3) برقراری تماس تصویری ( به عنوان مثال با استفاده از این قابلیت، مادری که مدتهاست از فرزند خود دور است می تواند با او تماس تصویری بر قرار کند.) معایب: یکی از تفاوت های این اپراتور با اپراتور های قبلی، قابلیت تماس تصویری است که معایب عظیمی را در پی دارد. برخی از آن معایب عبارتنداز: 1) با توجه به اهمیت حریم بین زن و مرد نا محرم در اسلام، با آمدن این اپراتور بسیاری از مرزها و حریم ها مفهوم خود را از دست می دهند. 2) این اپراتور، زمینه دسترسی به گناه را برای فاسدان هموار می نماید. علاوه بر این، وسیله وسوسه انگیزی برای به فساد کشیده شدن دختران و پسران می باشد. و درنتیجه نگرانی ها و استرس های پدران و مادران صد چندان می شود. و در برخی موارد باعث سست شدن بنیان خانواده ها می گردد. 3) از آنجا که با برقراری تماس تصویری علاوه بر فرد مکالمه کننده، امکان رؤیت محیط و افراد دیگری که در اطراف فرد مکالمه کننده هستند وجود دارد جامعه زنان خصوصا زنان متدین احساس آرامش و امنیت نداشته و در هر جا که استفاده کننده از این اپراتور حضور داشته باشد باید با پوشش کامل باشند. 4) امکان ارسال فیلم به وسیله این اپراتور، بهترین موقعیت را برای فعالیت مخالفین فکری تشیع همچون وهابیت، مسیحیت، بهائیت و ... فراهم می سازد. آنها که تا به حال راه نفوذ جدّی غیر از ماهواره و اینترنت در کشور را نداشتند، با آمدن این اپراتور ، راه را برای فعالیت های خود هموار دیده و قطعا کمر همّت می بندند و تولیدات و فعالیت های خود را گسترش می دهند. 5) در آخر لازم به ذکر است که در صورت راه اندازی این اپراتور، به دلیل وجود فضای رقابتی اپراتور های دیگر نیز به احتمال قریب به یقین ، خود را به این امکانات تجهیز کنند، در این صورت تمام اپراتور ها مجهز به ارتباط صوتی تصویری خواهند شد. حال سؤال از آن مرجع عظیم الشأن این است که : با توجه به مفاسدی که برای این اپراتور ذکر شد و با توجه به اینکه اپراتور های قبلی نیاز های ضروری مشترکین را رفع می کنند، آیا جایز است شرکت های خصوصی یا نیمه دولتی اقدام به راه اندازی این اپراتور کنند؟ حکم مساعدت و معاونت در راه اندازی چنین اپراتوری چیست؟
- [سایر] سلام و شاد باشید. چند وقت گذشته با خانمی در ارتباط بودم که از آشنایان دور ماست، او ادعا می کند که با تمام ائمه در ارتباط است و به صورت درک شهودی و یا دیدار با آنها در ارتباط است، مثلا در خانه¬شان حضور می یابند و دستوراتی هم از ائمه می¬گیرد و به تعدادی از اطرافیانش (از جمله من ) می¬گوید، که این دستورات در زندگی افراد اغلب به صورت شخصی است به طور مثال فاطمه امام...به تو می فرماید این کار را بکن! که غالبا دستورات سازنده ای است و همه در راستای دین ماست و منافاتی با آن ندارد. اما بنده دچار تردید شدیدی هستم چرا که پیش بینی¬هایی هم از طرف ائمه می¬کند که برایم شبهه ناک است با این اوصاف نمی دانم که چه باید بکنم ؟؟؟ البته خودش 80 درصد مطمئن است که این ارتباط هست و آنها به او می¬گویند که به چه کسی چه بگوید! و اذعان دارد که به دنبال هیچ نفعی از این دنیا نیست و بر حسب وظیفه دستورات را به دیگران ابلاغ می¬کند وقابل ذکر است که آن طور که من دریافت کرده¬ام خودش هم انسان خوبی است و همواره در مقابل این موضوع فروتنی می¬کند و تا آنجا که مطلع هستم ترک محرمات می¬کند و به انجام واجبات و مستحبات اهتمام می¬ورزد. لطفا هر چه سریع¬تر مرا راهنمایی کنید و بگویید ما در مقابل این مسائل که امروزه کم هم نیستند چه وظیفه¬ای داریم وآیا این¬چنین ادعاهایی صحت دارد؟؟؟؟ (26 سال دارم و همچنان در پیدا کردن مسیر معنوی زندگیم سردر گم!)