علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت زرتشت . یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟ پاسخ: بدون تردید در ذات دین، هیچ عنصر دینگریزانه وجود ندارد و تمام دستورات و اعتقادات دینی موافق فطرت و در راستای سعادت انسان ها می باشد. اگر انسانها به دریافت معارف دینی نایل آیند، در هیچ رتبهای از دین نمیگریزند، بنابراین، پدیده دینگریزی به عنوان یک پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلکه علت و یا علل دینگریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزههای دینی باید جستوجو کرد. پدیده (دینگریزی) یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغههایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانوادههای متدیّن به وجود آورده و تهدیدهای جدّی برای نسل جوان محسوب میشود. این پدیده نامیمون مشکل امروز یا دیروز بشر نیست، بلکه سابقه دیرینه دارد و همواره جوامع بشری با آن دست به گریبان بودهاند. عوامل متعددی مانند ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی زمینه گریز انسانها را از دین فراهم مینمایند. علل روانشناختی گریز از دین: 1. ضعف معرفتی: قرآن نیز به این حقیقت اشاره میکند و گرایش به کفر و بیایمانی را ناشی از جهل و ضعف معرفتی انسانها میداند. حضرت نوح(علیهالسلام) با صراحت، یکی از عوامل بیایمانی قوم خود را جهل و یا عدم معرفت صحیح به آموزههای دینی معرفی میکند و در اینباره، به قوم خود میفرماید: (... ولکنّی اَراکُم قوما تجهلون.) (هود: 29) ریشه بیشتر بی دینی ها جهل و بیخبری است، آن هم جهلی که همراه با لجاجت و کبر و غرور می باشد. در روایات نیز به این معنا اشاره شده است. حضرت علی(علیهالسلام) درباره علت کفر میفرماید: (لو اَنّ العباد حین جهلوا وقفوا، لم یَکفُروا و لم یَضلّوا)؛ اگر افراد هنگام برخورد با مسائلی که نمیدانند، درنگ میکردند و عجولانه تصمیم نمیگرفتند، کفر نمیورزید و گمراه نمیشدند. بنابراین کسانی که پرده جهالت و نادانی بر عقل و چشم آنان سنگینی کند، همیشه از دین و پذیرش حق گریزان خواهند بود. 2.برداشتهای غلط از دین یا سطحینگری :علاوه بر اینکه جهل و ضعف معرفتی موجب دینگریزی میشود، برداشتهای غلط و ناصواب از معارف دینی نیز در دینگریزی جوانان مؤثرند. بسیاری از اوقات دین مساوی با (معنویت) در نظر گرفته میشود و دین را در حد یک نیاز معنوی کاهش میدهند و اینگونه نتیجه میگیرند که نیاز به معنویت فقط در مواقع سختیها وبحرانهای شدید مفید است و در سایر مواقع، نیازی به دین نیست و برای دین نقشی در زندگی روزمرّه خود قایل نیستند. قرآن به این مطلب اشاره میکند و میفرماید: (هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّی إِذَا کُنتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنِّ مِنَ الشَّاکِرِینَ فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَی أَنفُسِکُم مَّتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا... .) (یونس: 22و23) این دیدگاه سادهانگارانه و کاهشگرایانه نسبت به معارف دینی به تدریج، موجب حذف دین از زندگی انسان میشود. 3.دنیازدگی، ثروتطلبی و رفاهطلبی: این از دیگر گرایشهایی است که انسان را به دینگریزی میکشاند. مروری کوتاه بر برخی از آیات قرآن حاکی از آن است که قوم نوح، فرعونیان و حتی مشرکان حجاز به دلیل وجود روحیه، دنیازدگی، ثروتطلبی و رفاهطلبی در برابر انبیا علیهمالسلام صفآرایی کردند و از دستورات الهی سرپیچی نمودند.امروزه نیز این عامل بیشتر مصداق دارد. (بدون شک، خداجویی و دین خواهی در فطرت انسان جای دارد ولی میبینیم بیشتر مردم چه در گذشته و چه در حال کمتر به سراغ دین و ارزشهای معنوی روی میآوردند، علّت این دین گریزی این است که با التزام به دین باید بسیاری از لذّتها و کامجوییها را کنار بگذارند و تحت تکلیف زندگی کنند. این جاست که شیطان به سراغ آنها میرود و این کارها را در نظر آنان میآراید و آنها به دام شیطان گرفتار میشوند و دین را کنار میگذارند و به سراغ کامجوییهای خود میروند و بدین گونه میان آنان و شیطان دوستی برقرار میشود.) (کوثر، ج6، ص: 167) عوامل جامعهشناختی دینگریزی: 1. خانواده: خانواده ها با تربیت نادرست وناقص خود اغلب زمینه های دین گریزی را فراهم می کنند.روایتی از رسولاکرم صلیاللهعلیهوآله نقل شده است: (کلُّ مولودٍ یُولَد علی الفطرةِ فاَبواهُ یَهوّدانهِ او یُمجّسانه)؛(6) هر انسانی که به دنیا میآید، در ذاتش به خداپرستی گرایش دارد. اما پدر و مادر او را از خالق هستی دور کرده، باعث انحراف وی از دینمیشوند. 2. دوستان ورفیقان ناباب:دوستان نقش مهمی در زندگی انسانها دارند. در همین باره، میتوان به روایتی از امام صادق علیهالسلام تمسّک جست: (المرءُ علی دینِ خلیله.) به همین دلیل است که گاهی یک فرد فاسق در مدتی کوتاه گروه زیادی را از دین بیزار میکند. در تأیید مطلب مزبور میتوان به برخی از آیات ، که بیانگر شِکوه و شکایت اهل دوزخ از دوستان و اطرافیان خود میباشند، اشاره کرد: (... یَا لَیْتَنی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً یَا وَیْلَتَا لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلانا خَلیلاً لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکْر بَعْدَ إذْ جَاءَنی) (فرقان: 27و28) این آیه با صراحت تمام، به نقش گروههای صمیمی (دوستان و اطرافیان) فاسد در گمراهی و دینگریزی اشاره میکند. 3. قدرتهای شیطانی ،مطبوعات ورسانه های جمعی تحت قدرت مستکبرین: مستکبران در هر زمانی با شیوههای گوناگون تبلیغاتی، شایعه و تهمت، و زدن برچسبهایی مثل مخالف آزادی، مرتجع و عقب مانده و یا با ترویج شک و شبهه، تحقیر و استهزای باورهای دینی مردم، موجبات دینگریزی را فراهم کردهاند. مردم را از دین گریزان میکنند. برای نمونه، هنگامی که شعیب علیهالسلام مردم را به ترک بتپرستی و پرهیز از کمفروشی دعوت میکرد، به او میگفتند: این دعوت تو مخالف با آزادی انسانهاست. آزادی انسان حکم میکند هر که را خواست، بپرستد و هرگونه که خواست در اموالش تصرف کند. (ترجمه تفسیر المیزان ج 10، ص 369.) وپایان سخن از استاد مطهری که : (یکی از چیزهائیکه موجب اعراض و تنفر مردم از خدا و دین و همه معنویات میشود آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوت پرستی و هوا پرستی است ، محیط آلوده همواره موجبات و تحریک شهوات و تن پروری و حیوان صفتی را فراهم میکند . بدیهی است که غرق شدن در شهوات پست حیوانی با هرگونه احساس تعالی اعم از تعالی مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری منافات دارد . همه آنها را میمیراند . آدم شهوت پرست نه تنها نمیتواند احساسات عالی مذهبی را در خود بپروراند ، احساس عزت و شرافت و سیادت را نیز از دست میدهد ، احساس شهامت و شجاعت و فداکاری را نیز فراموش میکند ، آنکه اسیر شهوات است جاذبههای معنوی اعم از دینی و اخلاقی و علمی و هنری کمتر در او تأثیر دارد...(امدادهای غیبی،صص41-47) در نتیجه، اگر ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی که زمینه گریز انسانها از دین را فراهم مینمایند از بین بروند دین گریزی از بین می رود و دین گرایی بوجود می آید. منابع: 1. نگاهی به عوامل جامعهشناختی و روانشناختی دینگریزی ؛ابراهیم اصفهانی 2. نگاهی روانشناختی به آسیبشناسی دینباوری جوانان ؛ابوالقاسم بشیری 3. عوامل و ریشه های دین گریزی از منظر قرآن و حدیث ،علی اجزاء شکوهی 4.موسوی همدانی سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ پنجم، 1374 ش 6.مطهری،مرتضی؛امدادهای غیبی ،آثار آنلاین
علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت زرتشت . یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت زرتشت . یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
پاسخ: بدون تردید در ذات دین، هیچ عنصر دینگریزانه وجود ندارد و تمام دستورات و اعتقادات دینی موافق فطرت و در راستای سعادت انسان ها می باشد. اگر انسانها به دریافت معارف دینی نایل آیند، در هیچ رتبهای از دین نمیگریزند، بنابراین، پدیده دینگریزی به عنوان یک پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلکه علت و یا علل دینگریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزههای دینی باید جستوجو کرد.
پدیده (دینگریزی) یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغههایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانوادههای متدیّن به وجود آورده و تهدیدهای جدّی برای نسل جوان محسوب میشود. این پدیده نامیمون مشکل امروز یا دیروز بشر نیست، بلکه سابقه دیرینه دارد و همواره جوامع بشری با آن دست به گریبان بودهاند. عوامل متعددی مانند ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی زمینه گریز انسانها را از دین فراهم مینمایند.
علل روانشناختی گریز از دین:
1. ضعف معرفتی: قرآن نیز به این حقیقت اشاره میکند و گرایش به کفر و بیایمانی را ناشی از جهل و ضعف معرفتی انسانها میداند. حضرت نوح(علیهالسلام) با صراحت، یکی از عوامل بیایمانی قوم خود را جهل و یا عدم معرفت صحیح به آموزههای دینی معرفی میکند و در اینباره، به قوم خود میفرماید: (... ولکنّی اَراکُم قوما تجهلون.) (هود: 29) ریشه بیشتر بی دینی ها جهل و بیخبری است، آن هم جهلی که همراه با لجاجت و کبر و غرور می باشد. در روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
حضرت علی(علیهالسلام) درباره علت کفر میفرماید: (لو اَنّ العباد حین جهلوا وقفوا، لم یَکفُروا و لم یَضلّوا)؛ اگر افراد هنگام برخورد با مسائلی که نمیدانند، درنگ میکردند و عجولانه تصمیم نمیگرفتند، کفر نمیورزید و گمراه نمیشدند.
بنابراین کسانی که پرده جهالت و نادانی بر عقل و چشم آنان سنگینی کند، همیشه از دین و پذیرش حق گریزان خواهند بود.
2.برداشتهای غلط از دین یا سطحینگری :علاوه بر اینکه جهل و ضعف معرفتی موجب دینگریزی میشود، برداشتهای غلط و ناصواب از معارف دینی نیز در دینگریزی جوانان مؤثرند. بسیاری از اوقات دین مساوی با (معنویت) در نظر گرفته میشود و دین را در حد یک نیاز معنوی کاهش میدهند و اینگونه نتیجه میگیرند که نیاز به معنویت فقط در مواقع سختیها وبحرانهای شدید مفید است و در سایر مواقع، نیازی به دین نیست و برای دین نقشی در زندگی روزمرّه خود قایل نیستند. قرآن به این مطلب اشاره میکند و میفرماید: (هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّی إِذَا کُنتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنِّ مِنَ الشَّاکِرِینَ فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَی أَنفُسِکُم مَّتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا... .) (یونس: 22و23) این دیدگاه سادهانگارانه و کاهشگرایانه نسبت به معارف دینی به تدریج، موجب حذف دین از زندگی انسان میشود.
3.دنیازدگی، ثروتطلبی و رفاهطلبی: این از دیگر گرایشهایی است که انسان را به دینگریزی میکشاند. مروری کوتاه بر برخی از آیات قرآن حاکی از آن است که قوم نوح، فرعونیان و حتی مشرکان حجاز به دلیل وجود روحیه، دنیازدگی، ثروتطلبی و رفاهطلبی در برابر انبیا علیهمالسلام صفآرایی کردند و از دستورات الهی سرپیچی نمودند.امروزه نیز این عامل بیشتر مصداق دارد. (بدون شک، خداجویی و دین خواهی در فطرت انسان جای دارد ولی میبینیم بیشتر مردم چه در گذشته و چه در حال کمتر به سراغ دین و ارزشهای معنوی روی میآوردند، علّت این دین گریزی این است که با التزام به دین باید بسیاری از لذّتها و کامجوییها را کنار بگذارند و تحت تکلیف زندگی کنند. این جاست که شیطان به سراغ آنها میرود و این کارها را در نظر آنان میآراید و آنها به دام شیطان گرفتار میشوند و دین را کنار میگذارند و به سراغ کامجوییهای خود میروند و بدین گونه میان آنان و شیطان دوستی برقرار میشود.)
(کوثر، ج6، ص: 167)
عوامل جامعهشناختی دینگریزی:
1. خانواده: خانواده ها با تربیت نادرست وناقص خود اغلب زمینه های دین گریزی را فراهم می کنند.روایتی از رسولاکرم صلیاللهعلیهوآله نقل شده است: (کلُّ مولودٍ یُولَد علی الفطرةِ فاَبواهُ یَهوّدانهِ او یُمجّسانه)؛(6) هر انسانی که به دنیا میآید، در ذاتش به خداپرستی گرایش دارد. اما پدر و مادر او را از خالق هستی دور کرده، باعث انحراف وی از دینمیشوند.
2. دوستان ورفیقان ناباب:دوستان نقش مهمی در زندگی انسانها دارند. در همین باره، میتوان به روایتی از امام صادق علیهالسلام تمسّک جست: (المرءُ علی دینِ خلیله.) به همین دلیل است که گاهی یک فرد فاسق در مدتی کوتاه گروه زیادی را از دین بیزار میکند.
در تأیید مطلب مزبور میتوان به برخی از آیات ، که بیانگر شِکوه و شکایت اهل دوزخ از دوستان و اطرافیان خود میباشند، اشاره کرد: (... یَا لَیْتَنی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً یَا وَیْلَتَا لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلانا خَلیلاً لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکْر بَعْدَ إذْ جَاءَنی) (فرقان: 27و28) این آیه با صراحت تمام، به نقش گروههای صمیمی (دوستان و اطرافیان) فاسد در گمراهی و دینگریزی اشاره میکند.
3. قدرتهای شیطانی ،مطبوعات ورسانه های جمعی تحت قدرت مستکبرین: مستکبران در هر زمانی با شیوههای گوناگون تبلیغاتی، شایعه و تهمت، و زدن برچسبهایی مثل مخالف آزادی، مرتجع و عقب مانده و یا با ترویج شک و شبهه، تحقیر و استهزای باورهای دینی مردم، موجبات دینگریزی را فراهم کردهاند. مردم را از دین گریزان میکنند. برای نمونه، هنگامی که شعیب علیهالسلام مردم را به ترک بتپرستی و پرهیز از کمفروشی دعوت میکرد، به او میگفتند: این دعوت تو مخالف با آزادی انسانهاست. آزادی انسان حکم میکند هر که را خواست، بپرستد و هرگونه که خواست در اموالش تصرف کند. (ترجمه تفسیر المیزان ج 10، ص 369.)
وپایان سخن از استاد مطهری که : (یکی از چیزهائیکه موجب اعراض و تنفر مردم از خدا و دین و همه معنویات میشود آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوت پرستی و هوا پرستی است ، محیط آلوده همواره موجبات و تحریک شهوات و تن پروری و حیوان صفتی را فراهم میکند . بدیهی است که غرق شدن در شهوات پست حیوانی با هرگونه احساس تعالی اعم از تعالی مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری منافات دارد . همه آنها را میمیراند . آدم شهوت پرست نه تنها نمیتواند احساسات عالی مذهبی را در خود بپروراند ، احساس عزت و شرافت و سیادت را نیز از دست میدهد ، احساس شهامت و شجاعت و فداکاری را نیز فراموش میکند ، آنکه اسیر شهوات است جاذبههای معنوی اعم از دینی و اخلاقی و علمی و هنری کمتر در او تأثیر دارد...(امدادهای غیبی،صص41-47)
در نتیجه، اگر ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی که زمینه گریز انسانها از دین را فراهم مینمایند از بین بروند دین گریزی از بین می رود و دین گرایی بوجود می آید.
منابع:
1. نگاهی به عوامل جامعهشناختی و روانشناختی دینگریزی ؛ابراهیم اصفهانی
2. نگاهی روانشناختی به آسیبشناسی دینباوری جوانان ؛ابوالقاسم بشیری
3. عوامل و ریشه های دین گریزی از منظر قرآن و حدیث ،علی اجزاء شکوهی
4.موسوی همدانی سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ پنجم، 1374 ش
6.مطهری،مرتضی؛امدادهای غیبی ،آثار آنلاین
- [سایر] علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت، زرتشت، یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟ کدام یک از دستورات عملی ادیان موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
- [سایر] شیطان در ادیان یهود و مسیحیت و زرتشت و بودایی ها چگونه معرفی شده؟
- [سایر] علل دین گریزی جوانان چیست؟
- [سایر] دین سامری چه دینی است و آیا منشعب از دین یهود و از ادیان آسمانی میباشد؟
- [سایر] علل و آثار دین گریزی جوانان چیست؟
- [سایر] مهدویت در دین یهود و مسیح چه تفاوتی با زرتشت و اسلام دارد توضیح دهید؟
- [سایر] علل انحراف در دین زرتشت چیست؟
- [سایر] در مورد جایگاه آخر الزمان در ادیان مسیحیت و یهود توضیح دهید.
- [سایر] بعضی از شاخه های دین مسیح برزخ را قبول ندارند، آیا همه پیروان ادیان یهود و مسیح معاد را قبول دارند؟ آیا در آخرت دینی غیر از اسلام پذیرفته می شود؟
- [سایر] چگونه میتوان حقانیت اسلام را نسبت به مسیحیت و یهودیت اثبات کرد؟ چه اشکالی دارد که همه ادیان بر حق باشند و (پلورالیسم دینی) صحیح باشد؟
- [امام خمینی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منکراتی که دولتها اجرا میکنند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علمای اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائه ظن به علمای اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمیکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منکراتی که دولت های جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائه ظن به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمی کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر احتمال صحیح داده شود که سکوت موجب میگردد که منکری معروف یا معروفی منکر شود و یا ستمگری تقویت گردد و یا ستمی بر مسلمانان تحمیل گردد یا چهره دین و عالمان دینی نزد مردم مخدوش گردد، اظهار حق و اعلام آن خصوصا بر عالمان و اجب است و سکوت جایز نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بدعتی در اسلام واقع شود (مانند منکراتی که دولتهای ناصالح به نام اسلام انجام می دهند) بر همه، مخصوصاً علمای دین واجب است حق را اظهار و باطل را انکار کنند و اگر سکوت علمای دین موجب هتک مقام علم، یا سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، هرچند بدانند تاثیر نمی کند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود ، مثل منکراتی که دولتهای جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام ، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق وانکار باطل ، واگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم وموجب اسائة ظنّ به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمی کند .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله اردبیلی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدّس به آن اهمیّت زیاد میدهد، مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروری اسلام، باید ملاحظه این اهمیّت بشود و مجرّدِ خوف ضرر، موجب سقوط وجوب آن نمیشود؛ پس اگر حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروری اسلام بر بذل جان و مال توقّف داشته باشد، بذل آن واجب است.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [آیت الله شبیری زنجانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد مرد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با غیر اهل کتاب و مجوس ازدواج کند، نه به صورت ازدواج دائم و نه به صورت ازدواج موقّت و ظاهراً ازدواج دائم یا موقّت با زن یهودی و نصرانی باطل نیست؛ بلکه مکروه و مخالف احتیاط استحبابیست به ویژه ازدواج دائم. ازدواج با زن مجوسی به صورت دائم صحیح نیست و به صورت موقّت مکروه و مخالف احتیاط استحبابیست و در صورتی که مرد و زن کافر با یکدیگر ازدواج کنند و سپس شوهر مسلمان شود و زن وی بر دین مسیحیّت یا یهودیّت یا مجوسیّت باقی بماند ازدواج باطل نمیگردد. در مورد اسلام زن یا شوهر احکام چندی وجود دارد که در کتب مفصّل فقهی آمده است.