آیا استخاره راجع به مسأله ای که شدیدا ذهن آدم را مشغول کرده است ولی از اتفاقی که قرار است بیافتد مطمئن نیستید درست است مثلا کسی را دوست دارید و از علاقه او به خود اطمینان ندارید با این شرایط آیا استخاره برای اینکه منتظر این شخص بمانیم یا او را دوست داشته باشیم و به او فکر کنیم، درست است؟ دانشجوی گرامی؛ از این¬که در مورد یکی از مهمترین مسائل زندگی خود به مجوعه( پرسمان) اعتماد نموده و خواهان نظر آن شده اید، بر خود می بالیم. امیدواریم در زندگی خود به خواسته هایی که ان شاء الله صلاحتان در آن است، برسید. همانطور که شما نیز به عنوان فردی تحصیل کرده در طول تحصیل تجربه نموده اید، نمی توان برای حل مسائل شیمی از فرمول فیزیک، هندسه و ... بهره جست؛ زیرا گرچه هر یک از این راه حل ها فی نفسه ارزشمند است، ولی بدون شک مسأله شیمی شما را حل نخواهد کرد. در برخورد با مسائل مختلف زندگی نیز شایسته آن است که ابتدا ماهیّت هر مسأله ای را به خوبی شناخت تا متناسب با آن راه حل مطمئنی برای حل آن برگزید. بدین منظور سعی خواهیم کرد اطلاعاتی در مورد ( استخاره معروف و رایج در جامعه) در اختیارتان قرار گیرد تا قضاوت و ارزیابی نهایی در مورد مفید بودن چنین ابزاری برای حل مسأله مورد نظر را به خود شما واگذار نماییم. ناگفته نماند که در قالب نکات پایانی راهکاری را که به نظر مفیدتر می نماید، خدمتتان ارائه خواهیم نمود. 1- (استخاره مورد نظر) نوعی کسب تکلیف برای رفع تردید است که در آن فرد با دو گام ارزشمند: 1. توجه به خداوند 2. دل¬سپاری به لطف و رحمت او به خواست پروردگار رضایت داده، به تمامی دادهها و ندادهها و از همه شادیها و شیونها اعلام رضایت و خرسندی مینماید. 2- در این نوع استخاره، نه کسی از غیب و داناییهای آن آگاه میشود، نه فردی ادعایی بر این مطلب دارد. 3- توجّه داشته باشید که بدون تردید استخاره مؤثر در سرنوشت نیست؛ زیرا در صورتی که چنین طرز فکری وجود داشته باشد لازمه آن شرک خواهد بود. تنها بهره ای که می¬توان از رهگذر استخاره بدان دست یافت آن است که خیر شما، در انجام یا ترک عمل، مشخص شده، از فکر مشغولی و آشفتگی روحی نجات مییابید؛ امّا نسبت به این نکته که آینده شما از نظر خیر یا شرّ چه خواهد شد؛ هیچ آیندهنگری و غیبگویی در استخاره وجود ندارد. 4- در مورد زمان و محل رجوع به استخاره نیز گفتنی است که نخست استخاره را مربوط به زمان و محلی میبینیم که هیچ حکم و فرمان الهی متعیّنی در باره (باید) (واجب) و (نباید) (حرام) و (انجام بهتر) (مستحب) و (ترک بهتر) (مکروه) وجود نداشته باشد، بلکه انجام و عدم انجام عمل، مساوی( مباح) باشد. پس از آن نوبت به تفکر و تدبّر می¬رسد، بدین بیان که پیش از هرگونه اظهارنظر و یا اراده راسخ، باید اندیشید، فکر کرد و نکات مثبت و منفی کار را به خوبی سنجید تا اگر نتیجهای روشن و درخشان به دست آمد، نیازی به مشورت و یا استخاره وجود نداشته باشد. حال اگر عقل خود فرد، دچار تردید و شک بود و به هیچ یک از دو یا چند طرف مسأله گرایشی نیافت باز هیچ محلی برای استخاره وجود ندارد، بلکه در این حال شایسته است از عاقل دیگر و صاحبان رأی و نظر( کسانی که به دور از هر گونه بدبینی، حرص، منفینگری، بُخل و تنگنظری به مسایل مینگرند و پاک و پیراسته از هر پیشداوری و حبّ و بغض، رأی صائب و صحیح خویش را در اختیار میگذارند) استفاده کرد. حال اگر در مشورت نیز با اظهارنظر مثبت برخی و اعلام رأی منفی بعضی روبهرو شده و باز در شگفتی، تردید و دو دلی قرار داشتیم، محل و زمان استخاره فرا می رسد. پس گامهای نخست استخاره ابتدا تعقّل و اندیشه، سپس مشورت و رایزنی است؛ بنابراین هیچ گاه تعطیلی فکر و فکرخواهی وجود نخواهد داشت تا در مورد مسأله مورد نظر شما نوبت به این رسد که سرنوشت خود را به دست تسبیحی بی جان بسپارید؛ زیرا: مشورت ادراک و هشیاری دهد عقلها را عقلها یاری دهد امر (شاورهم) برای آن بود کز تشاور لهو و کژ کمتر شود(1) نکات پایانی دانشجوی گرامی؛ خواهشمندیم به چند نکته اساسی توجّه داشته باشید: 1- جایگاه استخاره در مورد مسأله شما زمانی قابل تصوّر است که فرد مورد نظر به شکلی برای خواستگاری از شما پا پیش گذاشته و از شما بخواهد که مثلاً چند صباحی به دلایل مختلف مانند فراهم شدن امکانات مالی و ... منتظر وی بمانید و در عین حال شما دچار تردید باشید؛ ولی با توجّه به توضیحاتی که در متن ارسالی شما به چشم می¬خورد ظاهراً تاکنون تمایلی از سوی وی برای ازدواج با شما مطرح نگردیده؛ بنابراین به نظر می¬رسد آن¬چه که شما نام استخاره بر آن نهاده¬اید در واقع( تفأل زدن) باشد که در شرع مقدّس اسلام نیز از آن نهی شده است؛ زیرا مراد از تفأل آیندهنگری و پیشبینی آینده است. مثل تفأل زدن به جهت این که برای ما معلوم شود( مریض خوب میشود یا میمیرد) و یا ( گمشدهای پیدا میشود یا نه) و( آیا نامزد و خواستگار برمی گردد یا نه؟). a. یادتان باشد که این مسأله غیر از استخاره گرفتن می باشد و نمیتوان مسیر زندگی خود را بدین وسیله تعیین کرد. 2- از سوی دیگر شاید بارها در برنامه¬های مختلف مشاوره ازدواج نظیر گلبرگ از زبان کارشناس محترم( حاج آقای دهنوی) شنیده باشید که نباید حتّی به قول ازدواج از سوی فرد مقابل اعتماد نمود و فرصت ازدواج را به خاطر چنین قولهایی از دست داد، چه رسد به مسأله مورد نظر شما که حتّی چنین موضوعی نیز منتفی است. 3- لطفاً مسأله مورد نظر را روی برگه ای از کاغذ نوشته و سعی کنید مراحل مختلف حل چنین مسأله ای را با توجّه به توضیحاتی که ارائه نموده ایم طی کنید تا دریابید که چگونه باید در صد حل آن برآیید. برای این کار نکات مثبت و منفی منتظر ماندن برای چنین فردی را در دو سوی کاغذ نوشته و با واقع نگری به سنجش و ارزیابی آنها بپردازید، در ادامه اگر می بینید که نمی توانید به تنهایی تصمیم بگیرید و یا این که احتمال می دهید نتوانید متأثّر از احساساتی که نسبت به طرف مقابل دارید به روشنی تصمیم بگیرید از مشاوره کمک بگیرید.( البتّه ناگفته نماند که اگر مسأله شما همانگونه باشد که ما برداشت نموده ایم بر اساس تجربه ای که سالها در مراکز مشاوره ازدواج به دست آورده ایم به نوعی راه را بر شما نمایاندیم). 4- راهکاری که به نظر می رسد با حفظ شرایط شانس شما را برای حل مسأله مورد نظر افزایش دهد(کما اینکه امروزه افراد زیادی از این طریق راهی خانه بخت گردیده اند) آن است که اگر خود و یا خانواده تان با بررسی، تحقیق و مشورت های لازم جوانی را صالح و مناسب تشخیص دادید، از طریق واسطهای مورد اعتماد نظر طرف مقابل را درباره خویش جویا شوید. دلیل وجود واسطه مجرب و امین به این خاطر است که می تواند با انجام تفحص و پرس و جوی مختصری مسأله را روشن سازد و شما را از این دغدغه خاطر و اشتغال فکری رهایی بخشد. لازم به تأکید است فرد واسطه باید دارای صفاتی چون دلسوزی، مورد اعتماد و سر نگهدار، عاقل و دارای تجربه باشد و به گونه ای عمل کند که مثلاً می خواهد از نظر و دیدگاه وی درباره شما مطلع شود و یا می¬خواهد دختری را برای ازدواج به وی معرفی کند؛ بنابراین تحت هیچ شرایطی نباید از اظهار تمایل و علاقه شما به وی( حداقل در مرحله اول) او را مطلع سازد. مطمئنا اگر از تناسب کافی برخوردار باشید و پسر نیز واقعاً به ازدواج با شما تمایل داشته باشد به طور رسمی و از طریق خانواده محترمشان از شما خواستگاری می کنند تا ان شاء اللّه هر چه زودتر با توافق شما، وی و خانوادههای محترمتان مقدمات ازدواجتان فراهم شود. [1] استخاره و تفأل، ابوالفضل طریقهدار، ص 14 نویسنده: رضا وظیفه مند
آیا استخاره راجع به مسأله ای که شدیدا ذهن آدم را مشغول کرده است ولی از اتفاقی که قرار است بیافتد مطمئن نیستید درست است مثلا کسی را دوست دارید و از علاقه او به خود اطمینان ندارید با این شرایط آیا استخاره برای اینکه منتظر این شخص بمانیم یا او را دوست داشته باشیم و به او فکر کنیم، درست است؟
آیا استخاره راجع به مسأله ای که شدیدا ذهن آدم را مشغول کرده است ولی از اتفاقی که قرار است بیافتد مطمئن نیستید درست است مثلا کسی را دوست دارید و از علاقه او به خود اطمینان ندارید با این شرایط آیا استخاره برای اینکه منتظر این شخص بمانیم یا او را دوست داشته باشیم و به او فکر کنیم، درست است؟
دانشجوی گرامی؛ از این¬که در مورد یکی از مهمترین مسائل زندگی خود به مجوعه( پرسمان) اعتماد نموده و خواهان نظر آن شده اید، بر خود می بالیم. امیدواریم در زندگی خود به خواسته هایی که ان شاء الله صلاحتان در آن است، برسید.
همانطور که شما نیز به عنوان فردی تحصیل کرده در طول تحصیل تجربه نموده اید، نمی توان برای حل مسائل شیمی از فرمول فیزیک، هندسه و ... بهره جست؛ زیرا گرچه هر یک از این راه حل ها فی نفسه ارزشمند است، ولی بدون شک مسأله شیمی شما را حل نخواهد کرد.
در برخورد با مسائل مختلف زندگی نیز شایسته آن است که ابتدا ماهیّت هر مسأله ای را به خوبی شناخت تا متناسب با آن راه حل مطمئنی برای حل آن برگزید.
بدین منظور سعی خواهیم کرد اطلاعاتی در مورد ( استخاره معروف و رایج در جامعه) در اختیارتان قرار گیرد تا قضاوت و ارزیابی نهایی در مورد مفید بودن چنین ابزاری برای حل مسأله مورد نظر را به خود شما واگذار نماییم.
ناگفته نماند که در قالب نکات پایانی راهکاری را که به نظر مفیدتر می نماید، خدمتتان ارائه خواهیم نمود.
1- (استخاره مورد نظر) نوعی کسب تکلیف برای رفع تردید است که در آن فرد با دو گام ارزشمند:
1. توجه به خداوند 2. دل¬سپاری به لطف و رحمت او به خواست پروردگار رضایت داده، به تمامی دادهها و ندادهها و از همه شادیها و شیونها اعلام رضایت و خرسندی مینماید.
2- در این نوع استخاره، نه کسی از غیب و داناییهای آن آگاه میشود، نه فردی ادعایی بر این مطلب دارد.
3- توجّه داشته باشید که بدون تردید استخاره مؤثر در سرنوشت نیست؛ زیرا در صورتی که چنین طرز فکری وجود داشته باشد لازمه آن شرک خواهد بود. تنها بهره ای که می¬توان از رهگذر استخاره بدان دست یافت آن است که خیر شما، در انجام یا ترک عمل، مشخص شده، از فکر مشغولی و آشفتگی روحی نجات مییابید؛ امّا نسبت به این نکته که آینده شما از نظر خیر یا شرّ چه خواهد شد؛ هیچ آیندهنگری و غیبگویی در استخاره وجود ندارد.
4- در مورد زمان و محل رجوع به استخاره نیز گفتنی است که نخست استخاره را مربوط به زمان و محلی میبینیم که هیچ حکم و فرمان الهی متعیّنی در باره (باید) (واجب) و (نباید) (حرام) و (انجام بهتر) (مستحب) و (ترک بهتر) (مکروه) وجود نداشته باشد، بلکه انجام و عدم انجام عمل، مساوی( مباح) باشد. پس از آن نوبت به تفکر و تدبّر می¬رسد، بدین بیان که پیش از هرگونه اظهارنظر و یا اراده راسخ، باید اندیشید، فکر کرد و نکات مثبت و منفی کار را به خوبی سنجید تا اگر نتیجهای روشن و درخشان به دست آمد، نیازی به مشورت و یا استخاره وجود نداشته باشد.
حال اگر عقل خود فرد، دچار تردید و شک بود و به هیچ یک از دو یا چند طرف مسأله گرایشی نیافت باز هیچ محلی برای استخاره وجود ندارد، بلکه در این حال شایسته است از عاقل دیگر و صاحبان رأی و نظر( کسانی که به دور از هر گونه بدبینی، حرص، منفینگری، بُخل و تنگنظری به مسایل مینگرند و پاک و پیراسته از هر پیشداوری و حبّ و بغض، رأی صائب و صحیح خویش را در اختیار میگذارند) استفاده کرد. حال اگر در مشورت نیز با اظهارنظر مثبت برخی و اعلام رأی منفی بعضی روبهرو شده و باز در شگفتی، تردید و دو دلی قرار داشتیم، محل و زمان استخاره فرا می رسد. پس گامهای نخست استخاره ابتدا تعقّل و اندیشه، سپس مشورت و رایزنی است؛ بنابراین هیچ گاه تعطیلی فکر و فکرخواهی وجود نخواهد داشت تا در مورد مسأله مورد نظر شما نوبت به این رسد که سرنوشت خود را به دست تسبیحی بی جان بسپارید؛ زیرا:
مشورت ادراک و هشیاری دهد
عقلها را عقلها یاری دهد
امر (شاورهم) برای آن بود
کز تشاور لهو و کژ کمتر شود(1)
نکات پایانی
دانشجوی گرامی؛ خواهشمندیم به چند نکته اساسی توجّه داشته باشید:
1- جایگاه استخاره در مورد مسأله شما زمانی قابل تصوّر است که فرد مورد نظر به شکلی برای خواستگاری از شما پا پیش گذاشته و از شما بخواهد که مثلاً چند صباحی به دلایل مختلف مانند فراهم شدن امکانات مالی و ... منتظر وی بمانید و در عین حال شما دچار تردید باشید؛ ولی با توجّه به توضیحاتی که در متن ارسالی شما به چشم می¬خورد ظاهراً تاکنون تمایلی از سوی وی برای ازدواج با شما مطرح نگردیده؛ بنابراین به نظر می¬رسد آن¬چه که شما نام استخاره بر آن نهاده¬اید در واقع( تفأل زدن) باشد که در شرع مقدّس اسلام نیز از آن نهی شده است؛ زیرا مراد از تفأل آیندهنگری و پیشبینی آینده است. مثل تفأل زدن به جهت این که برای ما معلوم شود( مریض خوب میشود یا میمیرد) و یا ( گمشدهای پیدا میشود یا نه) و( آیا نامزد و خواستگار برمی گردد یا نه؟).
a. یادتان باشد که این مسأله غیر از استخاره گرفتن می باشد و نمیتوان مسیر زندگی خود را بدین وسیله تعیین کرد.
2- از سوی دیگر شاید بارها در برنامه¬های مختلف مشاوره ازدواج نظیر گلبرگ از زبان کارشناس محترم( حاج آقای دهنوی) شنیده باشید که نباید حتّی به قول ازدواج از سوی فرد مقابل اعتماد نمود و فرصت ازدواج را به خاطر چنین قولهایی از دست داد، چه رسد به مسأله مورد نظر شما که حتّی چنین موضوعی نیز منتفی است.
3- لطفاً مسأله مورد نظر را روی برگه ای از کاغذ نوشته و سعی کنید مراحل مختلف حل چنین مسأله ای را با توجّه به توضیحاتی که ارائه نموده ایم طی کنید تا دریابید که چگونه باید در صد حل آن برآیید.
برای این کار نکات مثبت و منفی منتظر ماندن برای چنین فردی را در دو سوی کاغذ نوشته و با واقع نگری به سنجش و ارزیابی آنها بپردازید، در ادامه اگر می بینید که نمی توانید به تنهایی تصمیم بگیرید و یا این که احتمال می دهید نتوانید متأثّر از احساساتی که نسبت به طرف مقابل دارید به روشنی تصمیم بگیرید از مشاوره کمک بگیرید.( البتّه ناگفته نماند که اگر مسأله شما همانگونه باشد که ما برداشت نموده ایم بر اساس تجربه ای که سالها در مراکز مشاوره ازدواج به دست آورده ایم به نوعی راه را بر شما نمایاندیم).
4- راهکاری که به نظر می رسد با حفظ شرایط شانس شما را برای حل مسأله مورد نظر افزایش دهد(کما اینکه امروزه افراد زیادی از این طریق راهی خانه بخت گردیده اند) آن است که اگر خود و یا خانواده تان با بررسی، تحقیق و مشورت های لازم جوانی را صالح و مناسب تشخیص دادید، از طریق واسطهای مورد اعتماد نظر طرف مقابل را درباره خویش جویا شوید. دلیل وجود واسطه مجرب و امین به این خاطر است که می تواند با انجام تفحص و پرس و جوی مختصری مسأله را روشن سازد و شما را از این دغدغه خاطر و اشتغال فکری رهایی بخشد.
لازم به تأکید است فرد واسطه باید دارای صفاتی چون دلسوزی، مورد اعتماد و سر نگهدار، عاقل و دارای تجربه باشد و به گونه ای عمل کند که مثلاً می خواهد از نظر و دیدگاه وی درباره شما مطلع شود و یا می¬خواهد دختری را برای ازدواج به وی معرفی کند؛ بنابراین تحت هیچ شرایطی نباید از اظهار تمایل و علاقه شما به وی( حداقل در مرحله اول) او را مطلع سازد.
مطمئنا اگر از تناسب کافی برخوردار باشید و پسر نیز واقعاً به ازدواج با شما تمایل داشته باشد به طور رسمی و از طریق خانواده محترمشان از شما خواستگاری می کنند تا ان شاء اللّه هر چه زودتر با توافق شما، وی و خانوادههای محترمتان مقدمات ازدواجتان فراهم شود.
[1] استخاره و تفأل، ابوالفضل طریقهدار، ص 14
نویسنده: رضا وظیفه مند
- [سایر] سلام. درکودکی مورد آزار جنسی قرار گرفتم و طرف مقابلم نزدیکی دهانی با من برقرار کرد. الان که دختری 18ساله هستم به این موضوع فکر می کنم و ذهنمو مشغول کرده. ازبقیه حالات نزدیکی واقعا عصبی میشم و متنفرم و دوست ندارم کسی بهم نزدیک بشه، ولی این حرکت رو دوست دارم. خیلی به این موضوع و ارتباط جنسی دهانی فکر می کنم و حتی چندین بار در اینترنت مطالبی درباره اینگونه ارتباط خوندم. حس می کنم علاقه من به این موضوع خیلی بیش ازحده و منو اذیت میکنه. به نظر شما اینکه من این کار رو دوست دارم به دوران کودکی من بر می گرده که شخص تجاوزکننده این کار رو باهام انجام داده؟ ولی چرا تحمل هیچ چیز حتی دست گرفتن و بغل کردن و نزدیک شدن به کسی رو ندارم؟ خواهش می کنم راجع بهم بد فکر نکنید، چون من همیشه خدا رو در تک تک لحظات زندگیم حس می کنم، ولی خواستم دلیل این کارمو بدونم. ممنون.
- [سایر] سلام: 1-من حدود 6 ماهه که دارم نماز شب میخونم اما نمیتونم سر نماز حواسمو جمع کنم و به محض اینکه از خواب بلند میشم کلی فکر و خیال میآد سراغم و احساس میکنم نمازم به درد نمیخوره و کار بیهوده میکنم و عذاب وجدان میگیرم. 2-من خیلی در گذشته غرقم و حسرت گذشته رو میخورم طوری که دیگه اون آدم شاد و شوخ قدیم نیستم طوری که همه اطرافیانم فکر میکنن من افسردم. مختصری از گذشته براتون میگم اما لطف کنید در سایت نگذارید: من 2 سال پیش ... خصوصی... ...ایشون به طور محسوسی به من نظر داشتن اما من اصلا علاقه ای به ایشون نداشتم و خیلی سرد باهاشون رفتار میکردم اما کم کم بهش علاقه مند شدم اما به روی خودم نمیآوردم و معتقد بودم باید به صراحت بهم بگه نه با اشاره. همه متوجه این موضوع شده بودند و به من میگفتند به همین دلیل خیلی مطمئن بودم که بالاخره باهام صحبت میکنه و با غرور احمقانم رفتار خوبی باهاش نکردم و هر وقت میامد شروع کنه خودمو میزدم به اون راه، تا حدی که بهم میگفت تو از من بدت میاد البته هیچ وقت بی احترامی نکردم.تا اینکه درسم تموم شد و من همچنان منتظر بودم و برای اینکه منتظر بمونم استخاره کردم که گفتند خیلی خوبه و در آن جمع خوبیهاست.با آمدن هر خواستگار دیگر و یا تغییر شرایط دوباره استخاره میگرفتم که همه خوب میآمد با کلی توضیح مرتبط.حتی یکبار احساس کردم درست نیست به نامحرم دلبستن و تصمیم گرفتم برای ترک آن استخاره کنم که باز هم بد آمد.تا اینکه آخرین استخاره برای ترک این قضیه این آمد:بسیار خوب است و باید قدرش را دانست انشاالله قدرش را خواهید دانست و ثمرات بسیار خوب آن را خواهید دید.محکم باشید و اگر نتیجه قدری دیر شد نگران و سست نشوید.و حدود 1 هفته بعد از این استخاره فهمیدم ایشون ازدواج کرده. اما برام این سوال پیش آمده چرا الان بعد از این همه استخاره و دلبستگی؟ اگر قرار بود نشه چرا خدا خواست یکسال ونیم صبر کنم. الان هم با تمام وجود دوستش دارم و فکر میکنم به هیچ کس نمی تونم غیر از اون فکر کنم. فکر میکنم با غرورم آیندم رو خراب کردم.لحظه لحظه خاطراتش نابود و پشیمونم میکنه. الان هم تصمیم دارم برای ادامه تحصیل از ایران برم تا زندگی جدیدی رو شروع کنم اما خوانوادم نگران هستند و با زبان بی زبانی میگن پس کی ازدواج؟ من 24 سالمه و فکر میکنم خدا اینطوری خواسته. ببخشید طولانی شد اگر نخواستید راهنماییم کنید شما رو به خدا برام دعا کنید.
- [سایر] سلام با تشکر از وقتی که در اختیار بنده میذارید و به سوالم پاسخ میدید. دختر 27 ساله ام کارشناسی ارشد زبان دارم و مشغول بکارم، مدت 8 سال با پسری در ارتباط بودم او هم کارشناسی ارشد دارد (سی ساله) و مشغول خدمت است، اخیرا خواستگاری آمدند، خانواده ای ترک و سنتی هستن که رسم و رسومات زیادی دارند و پابندن، در حالیکه خانواده من فارس هستند و خیلی سنتی نیستن. اختلاف فرهنگی داریم، با اینکه پسر از لحاظ اخلاقی کاملن ایده آل من است و هشت سال منتظر بودیم تا با هم ازدواج کنیم اما تفاوت دو خانواده مرا مردد کرده، ضمن اینکه از لحاظ شرایط مالی خیلی قوی نیست و پدرش او را حمایت می کند در حالیکه من از نظر مالی مستقل هستم ، پدرم را در سن دوازده سالگی از دست دادم برادرم که از من پانزده سال بزرگتر است و مجرد و معتقد است که خواستگار من بخاطر اصلیتش که ترک است و همچنین بخاطر بنیه مالی نه جندان قوی آدم مناسبی برای من نیست، خواهرم هم که ده سال از من بزرگتر است در سن سی و دو سالگی ازدواج کاملن منطقی داشته و همسرش اوضاع مالی خوبی دارد. مادرم هم می گوید چون من خواستگارم را دوست دارم با این ازدواج موافق است. نمیدانم چه تصمیمی درست است ؟ ازدواج کنم یا قید علاقه ام بزنم و بی خیال این شخص شوم؟
- [سایر] سلام.مارو میشناسید .ما همونایی هستیم که بعد از تموم شدن همایش اومدیم باهاتون حرف زدیم . اولا ما نیومدیم به شما بگیم عاشقیم تا همه بفهمن ما اومدیم از مقام عشق دفاع کنیم.امروز شما با حرفاتون مارو دیوونه و داغون کردید.کاش وقتی امدیم باهاتون حرف زدیم صبر میکردید به حرفامون گوش میدادید بعدا به این سادگی اسم عشق مارو میزاشتید علاقه. اقای مرادی شما منو تو شرایط خیلی بدی گذاشتید.من دوست دارم باهاتون حرف بزنم از عشقم بگم انوقت شما تصمیم بگیرید.ازتون خواهش میکنم منو از این چاهی که انداختید توش بیارید بیرون. خیلی اذیتتون کردن ولی بازم خواهش میکنم بذارید ما باهاتون حرف بزنیم. تا نگردیم اشنا زین پرده رمزی نشنویم گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش بی صبرانه منتظر جوابتان هستیم. والسلام به نام او که امیر ماست. سلام علیکم چرا جوابمونو نمیدید .نمیخواید مارو از توی جهنمی که برامون درست کردید در بیارید.من 2 روز فقط دارم به حرفهای شما فکر میکنم. هر کس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا دوست جدا میشکند بیگانه اگر میشکند حرفی نیست از دوست بپرسید چرا میشکند بی صبرانه منتظرتان هستم. یا علی مددنا. سلام این سومین پیامی است که براتون مییزارم .هر روزم دارم داغونتر میشم از حرفای اون روزتون. یادتون که هست اومدیم پیشتون اخر همایش حالمونو گرفتید. من باز هم منتظر جوابتون می مونم. خدا میگه و بشر الصابرین. یا علی مددنا
- [سایر] سلام حاج آقا حال و احوال چطوره؟ جناب مرادی من هیچ گاه در مطلب ارسالی قبلیم اغراق نکردم این فقط نظر شخصیم بود در مورد شما. دوست دارم نظر شما را در مورد اتفاقی که در زندگی ام افتاد بدانم: چند وقت قبل یکی از خویشاوندان(پسر عمه پدرم) به خواستگاری من آمد ایشان 19 ساله و دانشجو هستند اما گفتند به علت این که نه من آمادگی ازدواج را دارم نه ایشون فقط خواستند که ما جواب بله را بدهیم و بدون این که کسی ار اقوام بفهمد ما مال هم باشیم تا ایشان مطمین باشند که من مال ایشان هستم وبا کس دیگری ازدواج نخواهم کرد و من و خانواده ام هم موافقت کردیم آخه هم خانواده ایشان برای ما شناخته شده هستند و هم خودشان به علت رفاقت با برادرم خوبیشان برایمان ثابت شده است دوست دارم نظر شما را در این رابطه بدانم به نظر شما چند درصد از پسر ها در چنین مواقعی روی حرف خود باقی می ماند و یا چند درصدشان عشق واقعی دارند اصلا کار ما درست بوده؟ من یک دختر هفده ساله هستم که تا به حال عشق را تجربه نکرده ام علاقه ای هم به این کار قبل از ازدواج ندارم علاقه خاصی هم به ایشان ندارم البته نه این که دوستش نداشته باشم اما تا زمانی که ازدواجم با ایشان حتمی نشده نمی خواهم خودم را درگیر عشق کنم چون می ترسم ایشان چند وقت بعد نظرشان عوض شود .
- [سایر] با سلام من حدودا چند سالی میشود که رفتار ذهنی عجیبی پیدا کردم، هرگاه یک شیء یا تصویر را میبینم سعی میکنم رنگهای آن را از روشن به تیره در ذهنم مرتب کنم! عجیب تر اینکه اینکار را ممکن است برای یک شیء خاص بارها تکرار کنم! آیا من مشکل خاصی دارم؟ یک مورد دیگری که فکر مرا مشغول کرده این است که من باخودم خیلی حرف میزنم، مثلا وقتی میخوام با کسی راجع به موضوعی صحبت کنم قبلش خودمو تو اون شرایط قرار میدم بعد فرض میکنم دارم با اون شخص صحبت میکنم و شروع میکنم تو ذهنم صحبت کردن! یا مثلا وقتی با کسی قبلا صحبت کردم ولی فکر میکنم جوابشو درست ندادم یا بهتر میتونستم جواب بدم شروع میکنم با خودم جوابهای مختلفی رو که میتونستم بهش بدم و ندادم مرور میکنم! یا مثلا دلم میخواد با کسی صحبت کنم اما بهش دسترسی ندارم شروع میکنم تو ذهن خودم باهاش صحبت کردن! البته این رفتار خیلی آزار دهنده نیست اما وقتی احتیاج به تمرکز روی موضوع خاصی دارم خیلی اذیتم میکند مثلا وقتی میخوام درس بخونم وسطش یهو میبینم با یکی دارم حرف میزنم و این خیلی تمرکزمو بهم میزنه! لطفا راهنمایی کنید.
- [سایر] سلام آقای مرادی عزیز. خداقوت! فکر نمیکردم هیچ وقت از این سوالات از شما بپرسم! خواستگاری دارم (اولین کسی است که پذیرفتم!). فرزند شهید، آرام و درونگرا، تحصیلکرده (هم سطحیم هر دوارشدمهندسی خوندیم)مومن ومذهبی. آدم خوبیه و ظاهرا خوش اخلاق.هیچ دوست نزدیکی (بجز همکاران) ندارد. سرگرمی خاصی ندارد. اهل مطالعه نیست.به هنر خاصی علاقه ندارد و میگوید اگر همراهی داشته باشم اهل سرگرمی هستم . ولی ذوق هنری ندارم.اهل تلاش و پشتکار در کار. من :مذهبی و معتقدم.چند دوست تثبیت شده نزدیک دارم. بسیار اهل مطالعه، اهل ادبیات و شعرم. نقاش (علاوه بر تحصیلاتم) گاهی ورزش میکنم. مسلط به انگلیسی و در حال آموختن فرانسه. (اهل ترجمه ام). به همه هنرها علاقمندم و به عنوان مخاطب پیگیری میکنم.اهل گردشم. دو جلسه صحبت کرده ایم . احساس میکنم برداشت کاملا متفاوتی از زندگی داریم. اگرچه هر دو هدفمان آرامش است، آرامش من پویا وآرامش او ایستاست! (برداشت من تا الان اینه وجوابم منفی) از کجا مطمئن شوم درسته؟(حاضر به استخاره نیستم) اوخیلی عجله دارد ومن اصلا عجله ندارم. آیا ممکن است بعد از ازدواج به علاقمندیهای من علاقمند شود و مرا همراهی کند، ممکن است اجتماعی تر شود؟! شرمنده انقدر طولانی شد. اجرکم عندالله.
- [سایر] با سلام، آدم زود باور،ساده ،خیلی زود به دیگران اطمینان می کنم درد و دل میکنم ، نمی خوام کسی از من ناراحت بشه،احساس میکنم همیشه سرم کلاه میره ،انگارقدرت نه گفتن رو ندارم وکاری رو شروع میکنم اطمینان به اتمام درست اون ندارم، در هرکاری تردید وتشویش دارم، ترس ازمافوق و سرزنش شدن دارم تا جایی که میتونم خودمو تو فشار می زارم اما قُرقُر زیاد میکنم.، گاهی احساس ضعف وحقارت درخودم میکنم عُرضه کاری رو ندارم استرس زیادی در هر کار کوچیکی به خودم وارد می کنم ، پُر حرفم اما همیشه می ترسم سوتی بدم یا اشتباه کنم .( بقول خانواده بد شانس هستیم) مشکل دیگری که دارم خیلی از کودکی خرافاتی و ترسم حتی الان هم که 2 ساله ازدواج کردم از تنهایی وتاریکی خیلی می ترسم وهم تحت تاثیر فیلمهای ماورای طبیعه قرار میگیرم (با اینکه علاقه به دیدن دارم ) دوست دارم قدرت مافوق طبیعت داشته باشم ، یه دوره مسلک درویشی هم رفتم ( چله نشینی )، بعضا گاهی احساس توهم میکنم شیطان دور ورم هست ومی خواد منو بترسونه وتا جایی که ترس من روی خانومم تاثیر گذاشته و مثل من گاهی خوابهای اشفته میبینه . لطفا من رو راهنمایی کنید تا رنج کمتری بکشم
- [سایر] به نام خدا سلام ممنونم از پاسخ (دلشکسته) 1-مطلب با این افراد اصلا ازدواج نکنید رو خوندم حاج آقا! اما اون تو هیچ یک از این لیست ده تایی نیست... 2-مثل خیلی از جوانهای دیگه ای که از دین دور شده بودن اما دین و اهل بیت (علیهم السلام) رو دوست دارند... 3-حاج آقامن دور برم زیاد بودن دختر خانم هایی که مستقیم و غیر مستقیم به من ابراض علاقه کردند که به بعضی هاش هم فکر کردم اما گمشدمم نبودند... 1-3) چه تو دانشگاه و چه غیر دانشگاه با وجود اینکه اکثرا خوش تیپ نبودم و خیلی ساده حتی تو جلسات مهم خیلی ساده و البته حتی گاهی کمی نا مرتب بودم بطوری که بعضی از دوستان به من انتقاد هم میکردند... 4-من از روز اول و حتی دیدار اول علاقه مندش نشدم یه جورایی بعد از مدتی که صحبت هایی داشتیم اون هم اکثرا با محوریت اهل بیت و امام زمان(علیهم السلام) محبتش تو دلم رفت ... (یعنی عاشق چشم و ابرو و قیافش نشدم ، باطن وجودیش من رو علاقه مند کرد) 5- انگار که نیمه گمشده من باشه حاج آقا نمیه گمشده که نباید صد در صد شبیه آدم باشه؟ آدمها باید همدیگر رو کامل کنن درسته؟ 6-اما سوال اصلیه من از شما این هست که؟ 1-6)خدا گاهی راهی رو به روی آدم باز میکنه فرصتی رو در اختیارش میده و فردای قیامت هم در قبال این فرصت ها مسئوله(درسته) 7- اگر این کسی که به ظاهر از دین دور بود... خدا اتفاقی در مسیر زندگی من قرارش داد.. من از امام حسین (ع) و نماز بهش گفتم و اون هم قلبش برای امام حسین (ع) تپید... حاضر شد به خاطر من و البته به خواسته من به خاطر امام زمان (عج) تعغیر کنه و از من کمک خواست که کمکش کنم... 1-7) راهی بود که خدا به روی من باز کرده بود آیا من مسئول نیستم فردای قیامت ؟ 8- حاج آقا من به یه نتیجه رسیدم... لطفا راهنمایی کنید درست فکر میکنم با معیارهای مذهبی یا نه...! 1-8) و اون اینه که: اگر واقعا این دوست داشتن دوست داشتن واقعی و دو طرفه باشه وبا این توافق مهم که همه خط قرمزها و تعغیرهای دو طرف نهایتا تا رضایت اهل بیت(علیهم السلام)باشه این ازدواج میتونه ازدواج غلطی نباشه و اتفاقا شاید به کمال رسیدن قابل لمس تر باشه؟ 9- ببخشید که طولانی شد اما انشاءالله که خدا شما و ما رو از زمینه سازان ظهور حضرت ولی عصر (عج) قرار بدهد... التماس دعا و منتظرم
- [سایر] سلام. 1-مجرد،23 ساله،دانشجو 2-بین اقوام یک نفر رو دوست داشتم اما تو،توهم عاشقی نبودم. 3-زمستان سال قبل همون شخص از علاقه ی چند سالش به من گفت و خواست که منتظرش بمونم تا شرایط کارش مشخص بشه. 4-بعد از 2هفته برام خواستگار اومد و اونم خواست که همه چیز رو فعلاً فراموش کنیم. 5-دلیلش:از دست دادن موقعیت های بهتر برای من و عوض شدن نظر هرکدوم از ما تا سال دیگه که نتیجه ی خوبی برای طرف مقابل نداره. 6-خواستم که این مسأله بین خانواده ها مطرح بشه اما قبول نکرد بخاطر شرایط کارش و قسمت اول مورد 5. 7-قانع کننده بودن دلایلش و قطع ارتباط بعد از 2هفته چون ما اهل دوستی نبودیم وراهمون رو اشتباه انتخاب کردیم. 8-پدرم با خواستگارم مخالفت کرد بخاطر فرهنگ متفاوت. 9-خواهری دارم که 2سال از من بزرگتره و مجرد. 10-میخوام که اول خواهرم ازدواج کنه. 11-مادرم اصرار به ازدواج ما داره چون میترسه سن ما زیاد بشه و ازدواج نکنیم. 12-هنوز هم بعد از چند ماه بهش علاقمندم وفعلاً هم خواستگاری ندارم ومیخوام که تا یکسال دیگه صبر کنم تا درسم تموم بشه و بخاطر مورد 10. اگه تا یکسال دیگه هیچ اتفاقی نیافته بازم ناراحت نمیشم چون یادگرفتم منطقی باشم.اشکالی داره که بخوام یکسال صبر کنم؟ 13-مشکل اصلیم اصرار مادرم هستش. 14-و از همه مهمتر اینکه یه نفر تمام اتفاقات رو برای من با گرفتن فال گفته بوداز این موضوع حتی خواهرم هم خبر نداشت. 15-فال رو قبول ندارم برای کنجکاوی گرفتم اما نمیدونم چرا تمام حرفهایی که گفته بود برای من اتفاق افتاد. خواهش میکنم که راهنماییم کنید مخصوصاً درمورد 14 چون تمام فکر و زندگی من رو مشغول کرده. حلالم کنید بخاطر طولانی شدن حرفهام.