چه عوامل روانی باعث می شود تا یک شخص دست به دزدی بزند. توضیح دهید؟
چه عوامل روانی باعث می شود تا یک شخص دست به دزدی بزند. توضیح دهید؟ از مکاتبه شما با این مرکز بسیار خوشحالیم و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم. برای پاسخ به این سوال توجه تان را به مطالب زیر جلب می کنم : روان‌شناسی دزدی دزدی از باسابقه‌ترین جرایم بشری است که در جوامع مختلف به شیوه‌های گوناگون دیده می‌شود. یک دزد با توجه به موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه مورد مجازات قرار گرفته و دادگاه و زندان انتظار او را می‌کشد. اما مجازات و زندان بدون پی بردن به علل دزدی شخص و سعی در فراهم کردن شرایط مناسب برای اصلاح او چه نتیجه‌ای خواهد داشت؟ آیا زندان باعث نخواهد شد با افراد ناباب‌تری آشنا شده و به محض بیرون آمدن دوباره شروع کند و اگر باز هم دستگیر شود: (احساس ندامت او نه به دلیل ارتکاب دزدی بلکه به دلیل ناراحتی از دستگیر شدن خواهد بود.) (فقر) ، (بیکاری) و (اعتیاد) سه عامل مهم در ایجاد انگیزه برای دزدی هستند. از دیگر عوامل اجتماعی و اقتصادی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد : - فقر فرهنگی : فردی که دزدی می‌کند به هنجارها، رسم‌ها، سنت‌ها و قوانین و ارزش‌های فرهنگی جامعه تجاوز می‌کند. فقر فرهنگی نقش اساسی در ایجاد جرم دارد. دزدان اکثرا بی‌سوادند و بی‌سوادان در اثر فقدان امکانات رشد فکری، برای پیشرفت و ترقی خود از شیوه‌های دیگر فرهنگی مثلا توانمندی‌‌های جسمی بهره می‌گیرند. - نابرابری اجتماعی : طبقاتی بودن جامعه و نابرابری‌های اجتماعی، شهرنشینی و زاغه‌نشینی، گسترش بی‌رویه شهرها و انبوه جمعیت هر دو از عوامل جرم‌زا هستند. - محیط خانواده : فرزندان خانواده‌های بزهکار، آمادگی زیادی برای بزهکار شدن دارند. - معاشرت با دوستان ناباب : تاثیری که فرد از دوستان و همسالان خود می گیرد، غیر قابل انکار است. افرادی که اقدام به دزدی می کنند معمولا با دوستان ناباب حشر و نشر دارند. - مهاجرت از روستاها به شهرها : جوانان و خانواده‌هایی که به انتظار زندگی بهتر راهی شهرها می‌شوند، در مشکلات فراوان‌تری غرق می‌شوند و چون به خواسته‌های خود نمی‌رسند، به کارهای خلاف و غیر قانونی کشیده می‌شوند. دزدها و مشکل اختلال شخصیت : عامل مهم دیگری که بسیاری از مردم و مجریان قضایی از آن غافل‌اند و ما می‌خواهیم به آن بپردازیم، عوامل روانی-عاطفی است. بسیاری از افراد بزهکار دچار آسیب‌های روانی بوده و از لحاظ شخصیتی مشکل دارند. آمارها نشان داده که اکثر افرادی که دست به سرقت می‌زنند دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند. میزان احساس مسوولیت، رعایت اخلاقیات یا ملاحظه حقوق و خواسته‌های دیگران نزد این افراد کم است. رفتار این افراد سراسر زیر نفوذ نیازهای شخصی خودشان صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر گرفتار کمبود یا ضعف وجدان، فقدان احساس گناه، خودمحوری، نگرش درنده خویی نسبت به دیگران، بی‌احساسی و بی‌تفاوتی نسبت به حقوق دیگران به صورت دروغ، دزدی، کلاه‌برداری، اختلاس و تخریب اموال مردم هستند. این قبیل افراد غالبا مردمانی جذاب، گیرا و باهوش هستند، حتی ممکن است شغل‌های ارزنده‌ای به دست آورند اما در این شغل‌ها دوام نمی‌آورند و بدهکاری بالا آورده و دست به اختلاس و دزدی می‌زنند. وقتی گرفتار قانون می‌شوند، تنبیه، تغییری در رفتار آنان ایجاد نمی‌کند. این نوع شخصیت یکی از شدیدترین و جدی‌ترین اختلال‌های روانی است و واقعا نیاز به درمان دارد. از دیگر علل و انگیزه‌های روانی و عاطفی دزدی هم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد : - فقر عاطفی : رشد فرد در خانواده‌های از هم پاشیده ارتکاب جرم را تسهیل خواهد کرد. - ناکامی : جوانی که در خانواده‌ای فقیر تولد یافته و سال‌ها مورد بی‌مهری واقع شده، احتمالا در بزرگی به غارتگری اموال دیگران دست می‌زند و این امر برای او رضایتی را که همواره در جستجوی آن بوده فراهم می‌کند. - حسادت : گاه فرد با توجه به عدم امکان دستیابی به موقعیت و منزلت دیگران رشک و حسد می‌برد، پس سعی می‌کند با دزدی به آن اموال دست یابد. - تجربه‌های دوران کودکی : حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است از فرد شخصیت جامعه ستیز بسازد که در بزرگسالی او را به اعمال ضداجتماعی سوق دهد. - پرخاشگری : فرد به وسیله پرخاش و اعمال ضداجتماعی می‌خواهد انتقام ناکامی‌های خویش را از دیگران بگیرد. - احساس ناامنی : وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونت‌آمیز والدین، از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی کرده و جوان برای انتقام گرفتن از والدین به دلیل محدودیت‌ها و سختگیری‌های نا به جای آنها دست به دزدی می‌زند. - خودنمایی : برخی جوانان برای نشان دادن صفت کله شقی و جرات حادثه‌جویی که برای آنها بسیار ارزشمند است، دست‌ به سرقت می‌زنند تا در چشم دوستان‌شان، کسی باشند. - محبت زیاد : زیاده‌روی در محبت نیز مانع رشد و تکامل شخصیت فرد می‌گردد. فردی که در خانواده تمام توقعاتش بدون چون و چرا انجام می‌گیرد، خودخواه، پرمدعا و پرتوقع بوده و در صورت رو به رو شدن با شکست برای انتقام از جامعه ممکن است دست به دزدی بزند. همچنین در کتاب مرجع (راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM)) در بخش (اختلال های کنترل تکانه که جای دیگر طبقه بندی نشده اند)، اختلال (دزدی بیمارگون) را به عنوان یک اختلال روانی مطرح کرده است و این چنین توضیح داده : - ویژگی های تشخیصی : ویژگی اصلی دزدی بیمارگون، ناتوانی عود کننده برای مقاومت در برابر دزدیدن اشیاء است، در حالی که این وسایل، مصرف شخصی نداشته و یا ارزش پولی ندارند. چنین فردی قبل از دزدی، به گونه ای فزاینده احساس ذهنی تنش دارد و در هنگام دزدی، احساس لذت، ارضای خاطر و آرامش می کند. این دزدی برای نشان دادن خشم یا انتقام صورت نمی گیرد و در پاسخ به یک هذیان یا توهم ایجاد نمی شود و به نحو بهتری با اختلال سلوک، یک دوره منیک یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی تبیین نمی شود. این اشیاء با وجود آن که به طور معمول ارزش چندانی برای فرد ندارند و او به سادگی می تواند از عهده خرید آنها برآید، ولی آن ها را دزدیده و اغلب بخشیده و یا به دور می اندازد. گاهی فرد ممکن است اشیاء دزدیده شده را احتکار کند و یا به طور پنهانی آن ها را برگرداند. اگرچه افراد مبتلا به این اختلال معمولا هرگاه احتمال دستگیری آنها می رود از دزدی اجتناب می کنند (مانند مراقبت کامل یک افسر پلیس) ولی معمولا برای دزدی ها برنامه ریزی قبلی ندارند و یا احتمال دستگیر شدن را به طور کامل در نظر نمی گیرند. این دزدی بدون کمک یا همکاری دیگران انجام می شود. (DSM ، ویرایش چهارم، ص 978) - ویژگی ها و اختلال های همراه : افراد مبتلا به دزدی بیمارگون، تکانه های دزدی را به صورت خود ناهمخوان تجربه می کنند و می دانند که این عمل، نادرست و بی معنی است. چنین شخصی غالبا از دستگیر شدن واهمه دارد و اغلب نسبت به این سرقت ها احساس افسردگی یا گناه می کند. اختلال های خلقی ( به ویژه اختلال افسردگی عمده)، اختلال های اضطرابی، اختلال های خوردن ( به ویژه پرخوری عصبی) و اختلال های شخصیت و ساتیر اختلال های کنترل تکانه ممکن است با دزدی بیمار گون رابطه داشته باشد. این اختلال ممکن است باعث مشکلات قانونی، خانوادگی، شغلی و شخصی شود. (همان، ص 979) موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید. منابع : 1. راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM)، چاپ چهارم؛ انتشارات سخن. 2. سایت تبیان نویسنده : علی حسینعلی پور
عنوان سوال:

چه عوامل روانی باعث می شود تا یک شخص دست به دزدی بزند. توضیح دهید؟


پاسخ:

چه عوامل روانی باعث می شود تا یک شخص دست به دزدی بزند. توضیح دهید؟

از مکاتبه شما با این مرکز بسیار خوشحالیم و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.
برای پاسخ به این سوال توجه تان را به مطالب زیر جلب می کنم :
روان‌شناسی دزدی
دزدی از باسابقه‌ترین جرایم بشری است که در جوامع مختلف به شیوه‌های گوناگون دیده می‌شود. یک دزد با توجه به موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه مورد مجازات قرار گرفته و دادگاه و زندان انتظار او را می‌کشد. اما مجازات و زندان بدون پی بردن به علل دزدی شخص و سعی در فراهم کردن شرایط مناسب برای اصلاح او چه نتیجه‌ای خواهد داشت؟ آیا زندان باعث نخواهد شد با افراد ناباب‌تری آشنا شده و به محض بیرون آمدن دوباره شروع کند و اگر باز هم دستگیر شود: (احساس ندامت او نه به دلیل ارتکاب دزدی بلکه به دلیل ناراحتی از دستگیر شدن خواهد بود.)

(فقر) ، (بیکاری) و (اعتیاد) سه عامل مهم در ایجاد انگیزه برای دزدی هستند. از دیگر عوامل اجتماعی و اقتصادی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :
- فقر فرهنگی : فردی که دزدی می‌کند به هنجارها، رسم‌ها، سنت‌ها و قوانین و ارزش‌های فرهنگی جامعه تجاوز می‌کند. فقر فرهنگی نقش اساسی در ایجاد جرم دارد. دزدان اکثرا بی‌سوادند و بی‌سوادان در اثر فقدان امکانات رشد فکری، برای پیشرفت و ترقی خود از شیوه‌های دیگر فرهنگی مثلا توانمندی‌‌های جسمی بهره می‌گیرند.
- نابرابری اجتماعی : طبقاتی بودن جامعه و نابرابری‌های اجتماعی، شهرنشینی و زاغه‌نشینی، گسترش بی‌رویه شهرها و انبوه جمعیت هر دو از عوامل جرم‌زا هستند.
- محیط خانواده : فرزندان خانواده‌های بزهکار، آمادگی زیادی برای بزهکار شدن دارند.
- معاشرت با دوستان ناباب : تاثیری که فرد از دوستان و همسالان خود می گیرد، غیر قابل انکار است. افرادی که اقدام به دزدی می کنند معمولا با دوستان ناباب حشر و نشر دارند.
- مهاجرت از روستاها به شهرها : جوانان و خانواده‌هایی که به انتظار زندگی بهتر راهی شهرها می‌شوند، در مشکلات فراوان‌تری غرق می‌شوند و چون به خواسته‌های خود نمی‌رسند، به کارهای خلاف و غیر قانونی کشیده می‌شوند.

دزدها و مشکل اختلال شخصیت :
عامل مهم دیگری که بسیاری از مردم و مجریان قضایی از آن غافل‌اند و ما می‌خواهیم به آن بپردازیم، عوامل روانی-عاطفی است. بسیاری از افراد بزهکار دچار آسیب‌های روانی بوده و از لحاظ شخصیتی مشکل دارند. آمارها نشان داده که اکثر افرادی که دست به سرقت می‌زنند دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند. میزان احساس مسوولیت، رعایت اخلاقیات یا ملاحظه حقوق و خواسته‌های دیگران نزد این افراد کم است. رفتار این افراد سراسر زیر نفوذ نیازهای شخصی خودشان صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر گرفتار کمبود یا ضعف وجدان، فقدان احساس گناه، خودمحوری، نگرش درنده خویی نسبت به دیگران، بی‌احساسی و بی‌تفاوتی نسبت به حقوق دیگران به صورت دروغ، دزدی، کلاه‌برداری، اختلاس و تخریب اموال مردم هستند. این قبیل افراد غالبا مردمانی جذاب، گیرا و باهوش هستند، حتی ممکن است شغل‌های ارزنده‌ای به دست آورند اما در این شغل‌ها دوام نمی‌آورند و بدهکاری بالا آورده و دست به اختلاس و دزدی می‌زنند. وقتی گرفتار قانون می‌شوند، تنبیه، تغییری در رفتار آنان ایجاد نمی‌کند. این نوع شخصیت یکی از شدیدترین و جدی‌ترین اختلال‌های روانی است و واقعا نیاز به درمان دارد.
از دیگر علل و انگیزه‌های روانی و عاطفی دزدی هم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :
- فقر عاطفی : رشد فرد در خانواده‌های از هم پاشیده ارتکاب جرم را تسهیل خواهد کرد.
- ناکامی : جوانی که در خانواده‌ای فقیر تولد یافته و سال‌ها مورد بی‌مهری واقع شده، احتمالا در بزرگی به غارتگری اموال دیگران دست می‌زند و این امر برای او رضایتی را که همواره در جستجوی آن بوده فراهم می‌کند.
- حسادت : گاه فرد با توجه به عدم امکان دستیابی به موقعیت و منزلت دیگران رشک و حسد می‌برد، پس سعی می‌کند با دزدی به آن اموال دست یابد.
- تجربه‌های دوران کودکی : حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است از فرد شخصیت جامعه ستیز بسازد که در بزرگسالی او را به اعمال ضداجتماعی سوق دهد.
- پرخاشگری : فرد به وسیله پرخاش و اعمال ضداجتماعی می‌خواهد انتقام ناکامی‌های خویش را از دیگران بگیرد.
- احساس ناامنی : وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونت‌آمیز والدین، از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی کرده و جوان برای انتقام گرفتن از والدین به دلیل محدودیت‌ها و سختگیری‌های نا به جای آنها دست به دزدی می‌زند.
- خودنمایی : برخی جوانان برای نشان دادن صفت کله شقی و جرات حادثه‌جویی که برای آنها بسیار ارزشمند است، دست‌ به سرقت می‌زنند تا در چشم دوستان‌شان، کسی باشند.
- محبت زیاد : زیاده‌روی در محبت نیز مانع رشد و تکامل شخصیت فرد می‌گردد. فردی که در خانواده تمام توقعاتش بدون چون و چرا انجام می‌گیرد، خودخواه، پرمدعا و پرتوقع بوده و در صورت رو به رو شدن با شکست برای انتقام از جامعه ممکن است دست به دزدی بزند.

همچنین در کتاب مرجع (راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM)) در بخش (اختلال های کنترل تکانه که جای دیگر طبقه بندی نشده اند)، اختلال (دزدی بیمارگون) را به عنوان یک اختلال روانی مطرح کرده است و این چنین توضیح داده :
- ویژگی های تشخیصی :
ویژگی اصلی دزدی بیمارگون، ناتوانی عود کننده برای مقاومت در برابر دزدیدن اشیاء است، در حالی که این وسایل، مصرف شخصی نداشته و یا ارزش پولی ندارند. چنین فردی قبل از دزدی، به گونه ای فزاینده احساس ذهنی تنش دارد و در هنگام دزدی، احساس لذت، ارضای خاطر و آرامش می کند. این دزدی برای نشان دادن خشم یا انتقام صورت نمی گیرد و در پاسخ به یک هذیان یا توهم ایجاد نمی شود و به نحو بهتری با اختلال سلوک، یک دوره منیک یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی تبیین نمی شود. این اشیاء با وجود آن که به طور معمول ارزش چندانی برای فرد ندارند و او به سادگی می تواند از عهده خرید آنها برآید، ولی آن ها را دزدیده و اغلب بخشیده و یا به دور می اندازد. گاهی فرد ممکن است اشیاء دزدیده شده را احتکار کند و یا به طور پنهانی آن ها را برگرداند. اگرچه افراد مبتلا به این اختلال معمولا هرگاه احتمال دستگیری آنها می رود از دزدی اجتناب می کنند (مانند مراقبت کامل یک افسر پلیس) ولی معمولا برای دزدی ها برنامه ریزی قبلی ندارند و یا احتمال دستگیر شدن را به طور کامل در نظر نمی گیرند. این دزدی بدون کمک یا همکاری دیگران انجام می شود. (DSM ، ویرایش چهارم، ص 978)
- ویژگی ها و اختلال های همراه :
افراد مبتلا به دزدی بیمارگون، تکانه های دزدی را به صورت خود ناهمخوان تجربه می کنند و می دانند که این عمل، نادرست و بی معنی است. چنین شخصی غالبا از دستگیر شدن واهمه دارد و اغلب نسبت به این سرقت ها احساس افسردگی یا گناه می کند. اختلال های خلقی ( به ویژه اختلال افسردگی عمده)، اختلال های اضطرابی، اختلال های خوردن ( به ویژه پرخوری عصبی) و اختلال های شخصیت و ساتیر اختلال های کنترل تکانه ممکن است با دزدی بیمار گون رابطه داشته باشد. این اختلال ممکن است باعث مشکلات قانونی، خانوادگی، شغلی و شخصی شود. (همان، ص 979)
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.

منابع :
1. راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM)، چاپ چهارم؛ انتشارات سخن.
2. سایت تبیان
نویسنده : علی حسینعلی پور





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین