پسری هستم که از کودکی مفعول واقع می شدم و یه جورایی معتاد شدم و الان که بزرگتر شدم پشیمونم؛ آیا خدا منو می بخشه؟ عادتم رو چطوری ترک کنم و دیگه مفعول نشم؟ با اشیاء هم اشکال داره؟ پرسشگر گرامی؛ اهتمام به بازیابی و حفظ سلامت جسمی، معنوی و روانی، نشان از روح پاک و ذهن آگاه شما دارد. قدر اعتمادتان به این نهاد را می دانیم. اولین گام در این مسیر، توبه از گناهان گذشته است تا آتشی که برای آخرت خویش مهیا نمودهاید، در همین دنیا فرو نشانید. نشان قبولی این توبه ، پشیمانی عمیق و عدم تکرار این گناهان است. در این صورت از بخشش خدای مهربان ناامید نباشید. در روایت آمده (انّ الله یُحبّ الشاب التائب) یعنی خداوند جوان های توبه کننده را خیلی دوست دارد و مورد محبت قرار می دهد و در جای دیگری می فرماید از میان صداها، صدای جوانی را دوست دارم که از گناه و خطای خود شرمسار است و برای توبه، رو به من کرده است و از من بخشش می خواهد. همه اینها نشان می دهد که او خالق مهربانی است که همیشه در انتظار نجوای بندگان خویش است. او نیازی به بندگان ندارد اما دوست دارد همه شامل رحمت او باشند و از غضبش به دور. در آیه 70 سوره فرقان خدای مهربان، لطف خود را به اوج رسانده و بیان فرموده است: (إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ کسانی که توبه کنند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند (یعنی هم ذهن آنها لذتی برای گناه نشناسد و هم رفتار آنها گویای این دوری باشد) خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل میکند (نه تنها گناهان را می آمرزد، بلکه به اندازه آن گناهان ثواب می نویسد) و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است). این بخشایش خداوند نباید جرأت تکرار معصیت را در شما ایجاد نماید، بلکه حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم جدی بر ترک گناه در آینده است. در گام بعدی تصمیم بگیرید در هیچ شرایط و با هیچ توجیهی، برای لذتی کوتاه، زندگی بی نهایت خود را ویران نکنید و برای عبور از ناآرامی های زندگی، دل به فضل الهی داشته باشید. بنابراین از این جهت هیچ دغدغه بخود راه ندهید و فریب شیطان که می گوید کار تو دیگر تمام است و توبه فایده ندارد را نخورید. خداوندی که خالق و آفریننده ما است و از ضعف و ناتوانی و جهالت ما از همان ابتدای آفرینش و قبل از آن آگاه بوده و می دانسته ما انسان های خدا باور و معتقد به او دچار لغزش و خطا می شویم و گاه گاهی در دام خدعه و فریب شیطان می افتیم، دری به نام توبه بر روی ما گشوده است و ما را دعوت نموده که بعد از لغزش و افتادن، با توبه و پشیمانی و عذرخواهی بلند شویم و قد راست نماییم و عجز و نیاز را به پیشگاه او ببریم و رشته اتصال بین خود و خدا را که با گناه و خطا پاره کرده ایم دوباره گره بزنیم و با آب اشک و توبه، چهره خویش را از گناهان بزداییم که او وعده پذیرش توبه و آمرزش داده است. حال اگر انسانی دچار خطا و گناه گردید و متوجه خطای خود شد و پشیمان و نادم گردید وعذر تقصیر به پیشگاه با عظمت خداوند آورد ولی به آمرزش و لطف حق اعتمادی نداشت و تصورش این بود که مورد مغفرت و رحمت حق قرار نگرفته، معلوم است که وعده های الهی را باور نکرده و خداوند را به غفور بودن و رحمان و رحیم بودن نشناخته و یا گناه خود را که با همه بزرگی محدود است، بزرگتر از صفات رحمت و مغفرت الهی که بی حد و بی کرانه است می بیند. توجه داشته باشید که دام های شیطان بسیار متنوع و رنگارنگ است. شیطان که استاد مکر و فریب است برای هر فردی دامی ویژه او دارد؛ برای بندگان با تقوای الهی دامی و برای بندگان فاسق دامی دیگر دارد. هدف شیطان بازداشتن از یاد خداوند و فاصله انداختن بین بندگان و خداوند به هر طریق ممکن است. اندوه بر گذشته اگر باعث تباه شدن فرصت های آینده و حال ما گردد، طوری که حال و آینده مان را با تأسف و تحسر و اندوه بر اعمال گذشته سپری سازیم، در واقع شاد کردن شیطان و کمک به او در پیاده کردن اغراض شوم اوست. مراقب باشیم از راهی که فکر می کنیم درست و مطلوب است، ناخواسته در دام شیطان گرفتار نگردیم و آینده مان را به سرنوشت گذشته مان دچار نسازیم. به لطف و عنایت و رحمت و پرده پوشی و مغفرت الهی ایمان بیشتری داشته باشیم و به وعده های حق و بشارت های او خوش گمان تر باشیم که خداوند همان گونه که درباره او گمان می کنیم با ما رفتار می کند و او را همان گونه که تصور می کنیم می یابیم. اما در مورد تمایلات جنسی تان : خوب است بدانید همجنس گرایی علاوه بر اینکه انحراف جنسی - اخلاقی است، یک بیماری روحی و روانی نیز می باشد. این بیماری ممکن است منشأ جسمانی یا روانی و حتی آموخته شده داشته باشد. در این صورت برای درمان آن باید به کارشناسان و متخصصین مراجعه کرد و در نهایت برای درمان اساسی آن باید غریزه جنسی را از راه صحیح ارضا کرد. می توانید با مراجعه به بایگانی مقالات گروه تربیتی و مشاوره سایت مرکز مشاوره نهاد نمایندگی در دانشگاه ها مطالب مبسوط و راهکارهای بیشتری را در این مورد بدست آورید : http://porseman.org/archview.aspx?grp=7&startRowIndex=21 بعد از عامل زیستی، بدون تردید حالت رخداده می تواند محصول و نتیجه عوامل شناختی و تربیتی باشد. نباید نقش و تاثیر عامل شناختی و تربیتی را نادیده گرفت. محیط خانوادگی و به ویژه در دوران کودکی، تاثیر بسیاری در بروز این حالت دارد. گفته ها و شنیده ها و ذهنیت ها و افکار مبتنی بر عدم تمایل به جنس مخالف و سخنانی از این قبیل بسیار در بروز این تمایل موثرند. پس دو عامل اساسی این حالت یکی عامل زیستی و دیگری عامل شناختی و تربیتی است که محیط اجتماعی نیز در این میان اثر فراوان دارد، به ویژه اگر با تلقین و تکرار و تایید همراه باشد. پس : اول اینکه؛ مطمئن شوید که از نظر فیزیولوژی و آناتومی مشکل جنسی وجود ندارد و از تمام کارکردها و صفات جنسی مذکر بهره مند هستید. این امر بوسیله نشانه هایی مثل کارکرد احتلام و صفات ثانویه (رویش مو، تغییر اندام ها و...) که نشان از وجود دستگاه ها و غدد سالم جنسی می کند، مشخص می شود و بهتر از آن، با مراجعه به متخصص غدد از ترشح نرمال غدد جنسی خود مطمئن شوید. زیرا چنین مشکلی در برخی موارد ریشه در بیولوژی فرد دارد که با درمان هورمونی و درمانهای دارویی متناسب، رفع خواهد شد. دوم اینکه؛ گذشته فرد و تجربه های دوران کودکی و دچار بودن فرد به این مشکل در اوان نوجوانی، عامل دیگری است که به این مشکل دامن می زند و آن را به شکل عادت گونه ای در می آورد و به دوران جوانی انتقال پیدا می کند. سوم اینکه؛ مهمترین و موثرترین عامل برای رهایی از این مشکل، تصمیم و اراده جدی تان برای ترک این عمل است و با صرف بیان برخی نکات توسط ما و یا مطالعه مطالبی در این زمینه امکان رهایی وجود ندارد. پس باید به طور جدی راهکارهای ارائه شده را پی گیری و عمل نمایید و هرگز خسته نشوید، زیرا سستی و تنبلی در این راه در ترک عمل، تأثیر معکوس خواهد گذاشت و باعث یأس و ناامیدی خواهد شد. بنابراین موفقیت در این امر، اراده ای جدی، همت بلند و پشتکار زیادی لازم دارد. بخصوص در روزهای اولیه که شاید برای شما که عادت به کاری داشته و می خواهید آن را ترک کنید، سخت تر باشد ولی بدانید که سختی اولیه، شیرینی و لذت آرامش طولانی مدت آینده را به همراه خواهد داشت، و گمان نشود ترک این عمل غیر ممکن و امری محال است، بلکه شدنی و امکان پذیر است. شاید برای پی بردن تاثیر منفی این انحراف، آشنایی با عوارض آن مفید باشد که به برخی از آنها اشاره می کنیم : 1. ابتلا به بیماری های جنسی که شایع ترین عارضه ی این حالت امکان ابتلا به ایدز (HIV) است که هنوز بشر از علاج ان عاجز است. البته این بیماری علت های دیگر هم دارد ولی اولین و مهمترین عامل شناخته شده آن همین رفتارهای جنسی پرخطر است. 2. مقعد محل ذخیره فضولات دستگاه گوارش(مدفوع) است که حاوی میکروبها فراوانی است. در اثر مالش و دخول آلت این میکروبها می توانند وارد دستگاه تناسلی مرد فاعل و مقعد مرد مفعول شده و آن ها را به عفونتهای خاصی مبتلا سازند. 3. مخاط مقعد بسیار ظریف و نازک است و احتمال پارگی و انتقال ویروس ایدز از طریق آن به داخل خون زیاد است و حتی یکی از علل شیوع ایدز در غرب از طریق جنسی، لواط و مقاربت از طریق مقعد است. 4. عضلات حلقوی که کانال مقعدی را می بندد دچار اشکال میشوند. بنابراین لواط در درازمدت حتما آسیبهایی به فرد وارد میکند و مشکلات ماندگار فیزیولوژیک ایجاد میکند. 5. لواط به صورت مکرر به تدریج سبب فراختر شدن مقعد شده و چین های مخاطی مقعد از بین رفته و در موارد پیشرفته نارسائی عضله اسفنکتر مقعد ایجاد خواهد شد . 6. از آنجا که ساختمان مقعد طوری است که ظرفیت پذیرش آلت مرد را ندارد ، هر لحظه امکان آسیب دیدگی ماهیچه حلقوی (اسفنکتر) دهانه مقعد و حتی پارگی آن وجود دارد؛ درنتیجه فرد گرفتار درجاتی از بی اختیاری مدفوع شده و نیازمند جراحی و عوارض بعدی می شود. 7. از آنجا که دهانه مقعد دارای ماهیچه ای حلقوی است، مانند یک کش محکم دور آلت مرد را گرفته و در لحظه خروج منی مانند یک سد عمل می کند. و در اثر این عمل احتمال پس زدن منی به عقب و فشار به کیسه های منی و غده پروستات و عوارض ناشی از آن خیلی زیاد است. 8. از جمله عوارض مقاربت از راه مقعد، ابتلای فاعل به زود انزالی در آینده است. در نتیجه نمی تواند آنگونه که باید از همبستری با همسرش لذت ببرد و بنابراین دچار سرد مزاجی شده و مشکلات روحی پیدا خواهد کرد. فاعل در دراز مدت و در اثر استمرار این حالات، به نوعی حساسیّتهای عصبهای آلت تناسلی مبتلا شده و نسبت به زودانزالی منی، ناتوان شده و ادامهی این زودانزالی، میتواند نوعی سردمزاجی در او پدید آورد. 9. یکی از عوامل افزایش دهنده خطر بواسیر لواط است. 10. برخی دیگر از عوارض این گونه رفتارهای پر خطر به قرار زیر است: الف. خستگی و کوفتگی. ب. نوسان خلق یا تغییرات سریع خلقی. ج. حساسیت بیش از حد و زودرنجی. د. کمردرد. ه. نازک شدن موها. و. ناتوانی جنسی زودرس در جوانی. ز. بیخوابی یا بدخوابی و مشکلات مشابه. ج. تارشدن دید چشمها. د. وز وز گوش. ه. انزال زودرس و غیرارادی. و. درد کشاله ران و ناحیه تناسلی. ز. دردهای قولنجی در ناحیه لگن و استخوان دنبالچه. راهکارهای عملی برای مقابله : 1. ابتدا از خداوند متعال کمک بخواهید و با توکل به ذات لایزال الهی و استمداد از لطف او بخصوص از فیوضات و معنویات ماه مبارک، تلاش های خود را آغاز نمایید. 2. هر چه بیشتر به عواقب سوء جسمانی، روانی این عمل بیاندیشید و نسبت به عواقب اخروی آن فکر کنید و در صورت امکان مطالعه نمایید. زیرا تفکر و مطالعه درباره عواقب سوء دنیوی و اخروی این عمل شما را در تصمیمتان و تلاش برای ترک عمل کمک خواهد کرد و انگیزه تان را افزایش می دهد. از نظر دنیایی با انجام چنین کاری بیماری های روانی و افسردگی را به دنبال دارد و از نظر احکام الهی، مجازات چنین کاری اعدام است. 3. درباره زشتی و قبیح بودن این عمل بیندیشید؛ این عمل نزد هر عقل سلیم و رها از شهوت و جهلی، زشت و مردود است.(قوم لوط به خاطر همین عمل مورد خشم خدا قرار گرفت و سرزمینشان با خاک یکسان شد). 4. در صورتی که رابطه نزدیک و خاصی با فرد یا افراد مشخصی در این زمینه دارید، در اسرع وقت با آنها قطع ارتباط کنید و با دوستان جدیدی طرح دوستی بریزید. دوستانی که متدین و پایبند به اصول اخلاقی و ارزشی هستند. 5. گاهی اوقات شیطان برای وادار کردن آدمی به گناه از این کانال بهره می گیرد یعنی مسیر هر گناهی را به شکلی هموار می سازد در اینجا نیز مسیر آلوده شدن به برخی گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج میگذرد و این نوع افکار و ذهنیت مقدمه ی ورود به آن وادی است باید با این گونه افکار که جز افکار شیطانی نام دیگری بر آن نمی توان نهاد باید به مقابله پرداخت یعنی ذره ای در شیطانی بودن این افکار تردید نداشته باشید. و بی تردید آن را شگردی شیطانی بدانید و در مقابله با آن تردید نداشته باشید. لذا به محض ورود این دست افکار به ذهنتان آنها را از فضای ذهن دور ساخته و بهتر آنکه هرگاه این افکار به ذهنتان هجوم آوردند سریع فضای ذهن را به افکار مقابل آن که حاکی از مردی پخته بودن دارد و علامت تمایل به جنس مخالف است پر کنید. شکل عملیاتی این پر سازی آن است که قلم و کاغذ جلوی دست خود گذارده و اقدام به نوشتن مطالبی با محتوای تمایل به جنس مخالف کنید و ذهن خود را به این سمت بکشانید. مثلا چند سطر در مورد فوائد ازدواج و ثمره های آن بنویسید و دو یا سه بار بلند از روی آن بخوانید و بعد مجددا نوشته خود را کامل کنید تا این گونه افکار به ذهنتان وارد نشود و هر موقعی که این افکار به ذهن شما هجوم آورد از این راهکار بهره بگیرید. توجه داشته باشید در صدی از این گونه افکار طبیعی است به شرط آنکه این گونه افکار استمرار پیدا نکند لذا با قطع کردن رشته این دست افکار و اقدام به ازدواج موضوع خود به خود حل می شود. 6. تمایل به مفعول شدن به معنای تمایلات زنانه است. پس درباره صفات ثانویه جنسی خود قضاوت واقع بینانه داشته باشید. هرگز خود را بی نصیب از آن صفات ندانید و دارائی خود را کم جلوه ندهید لذا به قیافه یک مرد خود را آرایش کنید و ظاهر مردانه برای خود پرداخت نمائید. با ژست و اخلاق مردانه ظاهر شده و خود را معرفی کنید و در قالب یک مرد نیز با دیگران چه جنس مخالف و چه موافق رفتار کنید. نقش های کاملا مردانه را بر عهده بگیرید و الفاظ، تکه عبارت ها، سبک سخن گفتن مردانه حتی غلیظ تر از یک مرد را به نمایش بگذارید و در برابر از تمام حرکات، سخنان و... که متناسب با زنان و رفتار زنانه است جدا پرهیز کنید. و حتی واجد این گونه صفات بودن را برای خود یک عار و ننگ تلقی کنید آنگونه که کسی به خود اجازه ندهد به شما از دیدگاهی غیر از یک مرد کامل در مردانگی نگاه کند. 7. صحنه هائی از زندگی که در آن شما نقش یک مرد، پدر، همسر را بر عهده دارید تصور کنید و به آن بال و پر دهید و نقش خود را پر رنگ و کاملا مردانه بیان کنید. این تصویر گری را در قالب ذهن پروری و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعی و خیالی و... استمرار دهید. در یک کلام به مرد بودن خود فکر کنید، و همانگونه عمل کنید، زندگی مردی و اجتماعی خود را تعقیب کنید اگر شش ماه با این طرز تفکر زندگی کنید برای همیشه از آن افکار رهائی خواهید یافت. 8. از پوشیدن لباس های زیر تنگ که باعث برجسته نمودن اندام های تناسلی می شود جدا جدا خودداری کنید. 9. نگاه خود را نسبت به جنس موافق که برانگیزه حالت تمایل خواهی است کنترل کنید. 10. در روزها و موقعیت های نخستین عمل کردن به این راهکار و دل بریدن از این حالت سخت و چه بسا ناممکن جلوه کند اما باید توجه داشته باشید که به گفته علی(علیه السلام) با ارزش ترین کارها، دشوارترین آنهاست پس این حالت نشان از ارزشمندی و اهمیت تصمیم شما دارد و باید در مسیر عمل کردن به این تصمیم بجا و ارزشمند گامهای بهتر و بلندتر بردارید. خوب است خاطر نشان سازیم که دشواری این عمل تا چند هفته است و بعد در مسیر راهوار و هموار خوبیها قرار می گیرید. انشاء الله 11. هرگز با کسی در اتاق یا هر مکانی دیگر خلوت نکنید و اگر موقعیتی برایتان فراهم شد که با فرد خاصی در یک محیط خلوت قرار گرفتید بلافاصله محل را ترک کنید و به خواهش وی به طور قاطع جواب منفی دهید. 12. سعی کنید هرگز بیکار نباشید و اوقات فراغت خود را با فعالیت های مختلف ورزشی، علمی و هنری پر کنید زیرا بیکار بودن انگیزه بیشتری برای روی آوردن به آن عمل ایجاد می کند. بنابراین با یک برنامه ریزی دقیق برای تمام ساعات شبانه روز خود فعالیتی را اختصاص دهید. 13. در صورت امکان و فراهم بودن شرایط هر چه سریع تر ازدواج کنید. 14. ورزش یکی از راه های مهم و ارزشمندی است که می تواند به شما کمک کند. بخصوص در ورزش های دسته جمعی و شاد و با نشاط حضور جدی و فعال تری داشته باشید. پرسشگر عزیز؛ با عزمی جزم و قلبی امیدوار، قدم در راه بازگشت بگذارید. این عادت را کنار بگذارید و بدانید حتی انجام آن با اشیاء نیز دارای حرمت شرعی و عوارض جسمی و روانی است. موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید. نویسنده : عباسعلی هراتیان
پسری هستم که از کودکی مفعول واقع می شدم و یه جورایی معتاد شدم و الان که بزرگتر شدم پشیمونم؛ آیا خدا منو می بخشه؟ عادتم رو چطوری ترک کنم و دیگه مفعول نشم؟ با اشیاء هم اشکال داره؟
پسری هستم که از کودکی مفعول واقع می شدم و یه جورایی معتاد شدم و الان که بزرگتر شدم پشیمونم؛ آیا خدا منو می بخشه؟ عادتم رو چطوری ترک کنم و دیگه مفعول نشم؟ با اشیاء هم اشکال داره؟
پرسشگر گرامی؛ اهتمام به بازیابی و حفظ سلامت جسمی، معنوی و روانی، نشان از روح پاک و ذهن آگاه شما دارد. قدر اعتمادتان به این نهاد را می دانیم.
اولین گام در این مسیر، توبه از گناهان گذشته است تا آتشی که برای آخرت خویش مهیا نمودهاید، در همین دنیا فرو نشانید. نشان قبولی این توبه ، پشیمانی عمیق و عدم تکرار این گناهان است. در این صورت از بخشش خدای مهربان ناامید نباشید.
در روایت آمده (انّ الله یُحبّ الشاب التائب) یعنی خداوند جوان های توبه کننده را خیلی دوست دارد و مورد محبت قرار می دهد و در جای دیگری می فرماید از میان صداها، صدای جوانی را دوست دارم که از گناه و خطای خود شرمسار است و برای توبه، رو به من کرده است و از من بخشش می خواهد. همه اینها نشان می دهد که او خالق مهربانی است که همیشه در انتظار نجوای بندگان خویش است. او نیازی به بندگان ندارد اما دوست دارد همه شامل رحمت او باشند و از غضبش به دور.
در آیه 70 سوره فرقان خدای مهربان، لطف خود را به اوج رسانده و بیان فرموده است: (إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ کسانی که توبه کنند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند (یعنی هم ذهن آنها لذتی برای گناه نشناسد و هم رفتار آنها گویای این دوری باشد) خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل میکند (نه تنها گناهان را می آمرزد، بلکه به اندازه آن گناهان ثواب می نویسد) و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است). این بخشایش خداوند نباید جرأت تکرار معصیت را در شما ایجاد نماید، بلکه حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم جدی بر ترک گناه در آینده است. در گام بعدی تصمیم بگیرید در هیچ شرایط و با هیچ توجیهی، برای لذتی کوتاه، زندگی بی نهایت خود را ویران نکنید و برای عبور از ناآرامی های زندگی، دل به فضل الهی داشته باشید.
بنابراین از این جهت هیچ دغدغه بخود راه ندهید و فریب شیطان که می گوید کار تو دیگر تمام است و توبه فایده ندارد را نخورید. خداوندی که خالق و آفریننده ما است و از ضعف و ناتوانی و جهالت ما از همان ابتدای آفرینش و قبل از آن آگاه بوده و می دانسته ما انسان های خدا باور و معتقد به او دچار لغزش و خطا می شویم و گاه گاهی در دام خدعه و فریب شیطان می افتیم، دری به نام توبه بر روی ما گشوده است و ما را دعوت نموده که بعد از لغزش و افتادن، با توبه و پشیمانی و عذرخواهی بلند شویم و قد راست نماییم و عجز و نیاز را به پیشگاه او ببریم و رشته اتصال بین خود و خدا را که با گناه و خطا پاره کرده ایم دوباره گره بزنیم و با آب اشک و توبه، چهره خویش را از گناهان بزداییم که او وعده پذیرش توبه و آمرزش داده است. حال اگر انسانی دچار خطا و گناه گردید و متوجه خطای خود شد و پشیمان و نادم گردید وعذر تقصیر به پیشگاه با عظمت خداوند آورد ولی به آمرزش و لطف حق اعتمادی نداشت و تصورش این بود که مورد مغفرت و رحمت حق قرار نگرفته، معلوم است که وعده های الهی را باور نکرده و خداوند را به غفور بودن و رحمان و رحیم بودن نشناخته و یا گناه خود را که با همه بزرگی محدود است، بزرگتر از صفات رحمت و مغفرت الهی که بی حد و بی کرانه است می بیند. توجه داشته باشید که دام های شیطان بسیار متنوع و رنگارنگ است. شیطان که استاد مکر و فریب است برای هر فردی دامی ویژه او دارد؛ برای بندگان با تقوای الهی دامی و برای بندگان فاسق دامی دیگر دارد. هدف شیطان بازداشتن از یاد خداوند و فاصله انداختن بین بندگان و خداوند به هر طریق ممکن است. اندوه بر گذشته اگر باعث تباه شدن فرصت های آینده و حال ما گردد، طوری که حال و آینده مان را با تأسف و تحسر و اندوه بر اعمال گذشته سپری سازیم، در واقع شاد کردن شیطان و کمک به او در پیاده کردن اغراض شوم اوست. مراقب باشیم از راهی که فکر می کنیم درست و مطلوب است، ناخواسته در دام شیطان گرفتار نگردیم و آینده مان را به سرنوشت گذشته مان دچار نسازیم. به لطف و عنایت و رحمت و پرده پوشی و مغفرت الهی ایمان بیشتری داشته باشیم و به وعده های حق و بشارت های او خوش گمان تر باشیم که خداوند همان گونه که درباره او گمان می کنیم با ما رفتار می کند و او را همان گونه که تصور می کنیم می یابیم.
اما در مورد تمایلات جنسی تان :
خوب است بدانید همجنس گرایی علاوه بر اینکه انحراف جنسی - اخلاقی است، یک بیماری روحی و روانی نیز می باشد. این بیماری ممکن است منشأ جسمانی یا روانی و حتی آموخته شده داشته باشد. در این صورت برای درمان آن باید به کارشناسان و متخصصین مراجعه کرد و در نهایت برای درمان اساسی آن باید غریزه جنسی را از راه صحیح ارضا کرد. می توانید با مراجعه به بایگانی مقالات گروه تربیتی و مشاوره سایت مرکز مشاوره نهاد نمایندگی در دانشگاه ها مطالب مبسوط و راهکارهای بیشتری را در این مورد بدست آورید :
http://porseman.org/archview.aspx?grp=7&startRowIndex=21
بعد از عامل زیستی، بدون تردید حالت رخداده می تواند محصول و نتیجه عوامل شناختی و تربیتی باشد. نباید نقش و تاثیر عامل شناختی و تربیتی را نادیده گرفت. محیط خانوادگی و به ویژه در دوران کودکی، تاثیر بسیاری در بروز این حالت دارد. گفته ها و شنیده ها و ذهنیت ها و افکار مبتنی بر عدم تمایل به جنس مخالف و سخنانی از این قبیل بسیار در بروز این تمایل موثرند. پس دو عامل اساسی این حالت یکی عامل زیستی و دیگری عامل شناختی و تربیتی است که محیط اجتماعی نیز در این میان اثر فراوان دارد، به ویژه اگر با تلقین و تکرار و تایید همراه باشد.
پس :
اول اینکه؛ مطمئن شوید که از نظر فیزیولوژی و آناتومی مشکل جنسی وجود ندارد و از تمام کارکردها و صفات جنسی مذکر بهره مند هستید. این امر بوسیله نشانه هایی مثل کارکرد احتلام و صفات ثانویه (رویش مو، تغییر اندام ها و...) که نشان از وجود دستگاه ها و غدد سالم جنسی می کند، مشخص می شود و بهتر از آن، با مراجعه به متخصص غدد از ترشح نرمال غدد جنسی خود مطمئن شوید. زیرا چنین مشکلی در برخی موارد ریشه در بیولوژی فرد دارد که با درمان هورمونی و درمانهای دارویی متناسب، رفع خواهد شد.
دوم اینکه؛ گذشته فرد و تجربه های دوران کودکی و دچار بودن فرد به این مشکل در اوان نوجوانی، عامل دیگری است که به این مشکل دامن می زند و آن را به شکل عادت گونه ای در می آورد و به دوران جوانی انتقال پیدا می کند.
سوم اینکه؛ مهمترین و موثرترین عامل برای رهایی از این مشکل، تصمیم و اراده جدی تان برای ترک این عمل است و با صرف بیان برخی نکات توسط ما و یا مطالعه مطالبی در این زمینه امکان رهایی وجود ندارد. پس باید به طور جدی راهکارهای ارائه شده را پی گیری و عمل نمایید و هرگز خسته نشوید، زیرا سستی و تنبلی در این راه در ترک عمل، تأثیر معکوس خواهد گذاشت و باعث یأس و ناامیدی خواهد شد. بنابراین موفقیت در این امر، اراده ای جدی، همت بلند و پشتکار زیادی لازم دارد. بخصوص در روزهای اولیه که شاید برای شما که عادت به کاری داشته و می خواهید آن را ترک کنید، سخت تر باشد ولی بدانید که سختی اولیه، شیرینی و لذت آرامش طولانی مدت آینده را به همراه خواهد داشت، و گمان نشود ترک این عمل غیر ممکن و امری محال است، بلکه شدنی و امکان پذیر است.
شاید برای پی بردن تاثیر منفی این انحراف، آشنایی با عوارض آن مفید باشد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1. ابتلا به بیماری های جنسی که شایع ترین عارضه ی این حالت امکان ابتلا به ایدز (HIV) است که هنوز بشر از علاج ان عاجز است. البته این بیماری علت های دیگر هم دارد ولی اولین و مهمترین عامل شناخته شده آن همین رفتارهای جنسی پرخطر است.
2. مقعد محل ذخیره فضولات دستگاه گوارش(مدفوع) است که حاوی میکروبها فراوانی است. در اثر مالش و دخول آلت این میکروبها می توانند وارد دستگاه تناسلی مرد فاعل و مقعد مرد مفعول شده و آن ها را به عفونتهای خاصی مبتلا سازند.
3. مخاط مقعد بسیار ظریف و نازک است و احتمال پارگی و انتقال ویروس ایدز از طریق آن به داخل خون زیاد است و حتی یکی از علل شیوع ایدز در غرب از طریق جنسی، لواط و مقاربت از طریق مقعد است.
4. عضلات حلقوی که کانال مقعدی را می بندد دچار اشکال میشوند. بنابراین لواط در درازمدت حتما آسیبهایی به فرد وارد میکند و مشکلات ماندگار فیزیولوژیک ایجاد میکند.
5. لواط به صورت مکرر به تدریج سبب فراختر شدن مقعد شده و چین های مخاطی مقعد از بین رفته و در موارد پیشرفته نارسائی عضله اسفنکتر مقعد ایجاد خواهد شد .
6. از آنجا که ساختمان مقعد طوری است که ظرفیت پذیرش آلت مرد را ندارد ، هر لحظه امکان آسیب دیدگی ماهیچه حلقوی (اسفنکتر) دهانه مقعد و حتی پارگی آن وجود دارد؛ درنتیجه فرد گرفتار درجاتی از بی اختیاری مدفوع شده و نیازمند جراحی و عوارض بعدی می شود.
7. از آنجا که دهانه مقعد دارای ماهیچه ای حلقوی است، مانند یک کش محکم دور آلت مرد را گرفته و در لحظه خروج منی مانند یک سد عمل می کند. و در اثر این عمل احتمال پس زدن منی به عقب و فشار به کیسه های منی و غده پروستات و عوارض ناشی از آن خیلی زیاد است.
8. از جمله عوارض مقاربت از راه مقعد، ابتلای فاعل به زود انزالی در آینده است. در نتیجه نمی تواند آنگونه که باید از همبستری با همسرش لذت ببرد و بنابراین دچار سرد مزاجی شده و مشکلات روحی پیدا خواهد کرد. فاعل در دراز مدت و در اثر استمرار این حالات، به نوعی حساسیّتهای عصبهای آلت تناسلی مبتلا شده و نسبت به زودانزالی منی، ناتوان شده و ادامهی این زودانزالی، میتواند نوعی سردمزاجی در او پدید آورد.
9. یکی از عوامل افزایش دهنده خطر بواسیر لواط است.
10. برخی دیگر از عوارض این گونه رفتارهای پر خطر به قرار زیر است:
الف. خستگی و کوفتگی.
ب. نوسان خلق یا تغییرات سریع خلقی.
ج. حساسیت بیش از حد و زودرنجی.
د. کمردرد.
ه. نازک شدن موها.
و. ناتوانی جنسی زودرس در جوانی.
ز. بیخوابی یا بدخوابی و مشکلات مشابه.
ج. تارشدن دید چشمها.
د. وز وز گوش.
ه. انزال زودرس و غیرارادی.
و. درد کشاله ران و ناحیه تناسلی.
ز. دردهای قولنجی در ناحیه لگن و استخوان دنبالچه.
راهکارهای عملی برای مقابله :
1. ابتدا از خداوند متعال کمک بخواهید و با توکل به ذات لایزال الهی و استمداد از لطف او بخصوص از فیوضات و معنویات ماه مبارک، تلاش های خود را آغاز نمایید.
2. هر چه بیشتر به عواقب سوء جسمانی، روانی این عمل بیاندیشید و نسبت به عواقب اخروی آن فکر کنید و در صورت امکان مطالعه نمایید. زیرا تفکر و مطالعه درباره عواقب سوء دنیوی و اخروی این عمل شما را در تصمیمتان و تلاش برای ترک عمل کمک خواهد کرد و انگیزه تان را افزایش می دهد. از نظر دنیایی با انجام چنین کاری بیماری های روانی و افسردگی را به دنبال دارد و از نظر احکام الهی، مجازات چنین کاری اعدام است.
3. درباره زشتی و قبیح بودن این عمل بیندیشید؛ این عمل نزد هر عقل سلیم و رها از شهوت و جهلی، زشت و مردود است.(قوم لوط به خاطر همین عمل مورد خشم خدا قرار گرفت و سرزمینشان با خاک یکسان شد).
4. در صورتی که رابطه نزدیک و خاصی با فرد یا افراد مشخصی در این زمینه دارید، در اسرع وقت با آنها قطع ارتباط کنید و با دوستان جدیدی طرح دوستی بریزید. دوستانی که متدین و پایبند به اصول اخلاقی و ارزشی هستند.
5. گاهی اوقات شیطان برای وادار کردن آدمی به گناه از این کانال بهره می گیرد یعنی مسیر هر گناهی را به شکلی هموار می سازد در اینجا نیز مسیر آلوده شدن به برخی گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج میگذرد و این نوع افکار و ذهنیت مقدمه ی ورود به آن وادی است باید با این گونه افکار که جز افکار شیطانی نام دیگری بر آن نمی توان نهاد باید به مقابله پرداخت یعنی ذره ای در شیطانی بودن این افکار تردید نداشته باشید. و بی تردید آن را شگردی شیطانی بدانید و در مقابله با آن تردید نداشته باشید. لذا به محض ورود این دست افکار به ذهنتان آنها را از فضای ذهن دور ساخته و بهتر آنکه هرگاه این افکار به ذهنتان هجوم آوردند سریع فضای ذهن را به افکار مقابل آن که حاکی از مردی پخته بودن دارد و علامت تمایل به جنس مخالف است پر کنید. شکل عملیاتی این پر سازی آن است که قلم و کاغذ جلوی دست خود گذارده و اقدام به نوشتن مطالبی با محتوای تمایل به جنس مخالف کنید و ذهن خود را به این سمت بکشانید. مثلا چند سطر در مورد فوائد ازدواج و ثمره های آن بنویسید و دو یا سه بار بلند از روی آن بخوانید و بعد مجددا نوشته خود را کامل کنید تا این گونه افکار به ذهنتان وارد نشود و هر موقعی که این افکار به ذهن شما هجوم آورد از این راهکار بهره بگیرید. توجه داشته باشید در صدی از این گونه افکار طبیعی است به شرط آنکه این گونه افکار استمرار پیدا نکند لذا با قطع کردن رشته این دست افکار و اقدام به ازدواج موضوع خود به خود حل می شود.
6. تمایل به مفعول شدن به معنای تمایلات زنانه است. پس درباره صفات ثانویه جنسی خود قضاوت واقع بینانه داشته باشید. هرگز خود را بی نصیب از آن صفات ندانید و دارائی خود را کم جلوه ندهید لذا به قیافه یک مرد خود را آرایش کنید و ظاهر مردانه برای خود پرداخت نمائید. با ژست و اخلاق مردانه ظاهر شده و خود را معرفی کنید و در قالب یک مرد نیز با دیگران چه جنس مخالف و چه موافق رفتار کنید. نقش های کاملا مردانه را بر عهده بگیرید و الفاظ، تکه عبارت ها، سبک سخن گفتن مردانه حتی غلیظ تر از یک مرد را به نمایش بگذارید و در برابر از تمام حرکات، سخنان و... که متناسب با زنان و رفتار زنانه است جدا پرهیز کنید. و حتی واجد این گونه صفات بودن را برای خود یک عار و ننگ تلقی کنید آنگونه که کسی به خود اجازه ندهد به شما از دیدگاهی غیر از یک مرد کامل در مردانگی نگاه کند.
7. صحنه هائی از زندگی که در آن شما نقش یک مرد، پدر، همسر را بر عهده دارید تصور کنید و به آن بال و پر دهید و نقش خود را پر رنگ و کاملا مردانه بیان کنید. این تصویر گری را در قالب ذهن پروری و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعی و خیالی و... استمرار دهید. در یک کلام به مرد بودن خود فکر کنید، و همانگونه عمل کنید، زندگی مردی و اجتماعی خود را تعقیب کنید اگر شش ماه با این طرز تفکر زندگی کنید برای همیشه از آن افکار رهائی خواهید یافت.
8. از پوشیدن لباس های زیر تنگ که باعث برجسته نمودن اندام های تناسلی می شود جدا جدا خودداری کنید.
9. نگاه خود را نسبت به جنس موافق که برانگیزه حالت تمایل خواهی است کنترل کنید.
10. در روزها و موقعیت های نخستین عمل کردن به این راهکار و دل بریدن از این حالت سخت و چه بسا ناممکن جلوه کند اما باید توجه داشته باشید که به گفته علی(علیه السلام) با ارزش ترین کارها، دشوارترین آنهاست پس این حالت نشان از ارزشمندی و اهمیت تصمیم شما دارد و باید در مسیر عمل کردن به این تصمیم بجا و ارزشمند گامهای بهتر و بلندتر بردارید. خوب است خاطر نشان سازیم که دشواری این عمل تا چند هفته است و بعد در مسیر راهوار و هموار خوبیها قرار می گیرید. انشاء الله
11. هرگز با کسی در اتاق یا هر مکانی دیگر خلوت نکنید و اگر موقعیتی برایتان فراهم شد که با فرد خاصی در یک محیط خلوت قرار گرفتید بلافاصله محل را ترک کنید و به خواهش وی به طور قاطع جواب منفی دهید.
12. سعی کنید هرگز بیکار نباشید و اوقات فراغت خود را با فعالیت های مختلف ورزشی، علمی و هنری پر کنید زیرا بیکار بودن انگیزه بیشتری برای روی آوردن به آن عمل ایجاد می کند. بنابراین با یک برنامه ریزی دقیق برای تمام ساعات شبانه روز خود فعالیتی را اختصاص دهید.
13. در صورت امکان و فراهم بودن شرایط هر چه سریع تر ازدواج کنید.
14. ورزش یکی از راه های مهم و ارزشمندی است که می تواند به شما کمک کند. بخصوص در ورزش های دسته جمعی و شاد و با نشاط حضور جدی و فعال تری داشته باشید.
پرسشگر عزیز؛ با عزمی جزم و قلبی امیدوار، قدم در راه بازگشت بگذارید. این عادت را کنار بگذارید و بدانید حتی انجام آن با اشیاء نیز دارای حرمت شرعی و عوارض جسمی و روانی است.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
نویسنده : عباسعلی هراتیان
- [سایر] سلام خانم تقدسی عزیز خسته نباشید!راستش من مجردم 19سالمه دانشجوئم 17سالگی کاراموزی بانک میرفتم اونجا یه اقایی بود که باهم اشنا شدیم کارمندبانک بود مثلا میرفتم به من گنگ نگاه میکرد منم چون اولین رابطم بود با پسرا دیگه باهاش رفتم تو رویا که مطمئن بودم که ماباهم ازدواج میکنیم خیلی خیلی دعا کردم ولی نشد الانم اون مجرده 30سالشه،اون که تموم با این همه ضربه که ازش خوردم!از اون به بعد خیلی دعا کردم و از خدا خواستم که زودتر موقعیت ازدواج منو فراهم کنه و زودی ازدواج کنم ولی هنوز مجردم....چند وقت پیشم که باز یه اقای مهندسی بود برامون کار میکرد چو افتاده بود که تو خانوادم این منو میخواد منم که ذوق زدههه ولی اونم نصبت به من نظری نداشت و رفت،من واقعا ضربه سنگینی خوردم......تا به الان هم نه با پسری تلفنی رابطه داشتم و نه دوست پسری داشتم---نمیدونم چرا انقدر زود به یه پسری وابسطه میشم و باهاش میرم تو رویا.....الانم یه پسرعمه دارم که حس میکنم بهم نظر داره ولی تا الان ازم خواستگاری نکرده حالا الان همش با اون میرم رویا ولی خودمو خیلی کنترل میکنم....خانم تقدسی من خیلی خیلی خیلی دوست دارم ازدواج کنم راستش هرجا که میرم بهم خوش نمیگذره...میرم خرید میگم الان من نامزد بودم چقدر خوب بود دست نامزدمو گرفته بودم باهم راه میرفتیم مدام به بقیه زن و شوهرا نگاه میکنم غبطه میخورم،یا میرم پارک میگم چقدر بهم بیشتر خوش میگذشت که الان نامزد داشتم و پیشم بود....شما دیگه فکر کن هرجا که میرم همینه همه ی این فکرا باهامه از دانشگاه و باشگاه گرفته تاااااامهمونی و خرید همه جا!الان دیگه باشگاه نمیرم میگم بعد نامزدی میرم،یه هر نوع کلاس سرگرمی دیگه ای یا دانشگاه یه همکلاس دارم که نامزده همش به اون نگاه میکنم غبطه میخورم میگم خوش بحالش انتخب شده چه با خیال راحت اینجا نشسته،مدام میرم حلقه های ازدواج تو خیابونا رو میبینم.....اینم بگم اصلا اهل دوست و رفیق نیستم کنارشون بهم خوش نمیگذره.....بیشتر با خالمم که اونم ازدواج کرده و یه بچه کوچیک داره وقتی شوهرش میاد دنبالش یا میره خونه مادرشوهرش خب منم خیلی دلم میخواد!خیلیم معتقدم و از خدا میخوام که زودتر ازدواج کنم ولی هنوز موقعیتش فراهم نشده...من مانتوییم موهام کاملا داخله همش فک میکنم ینی من موهام بیرون بود بیشتر پسرا رو به خودم جذب میکردم ولی ترس از خدا اجازه این کارو بهم نمیده!خودم ظاهرم خوبه قیافمم خوبه.خداروشکر جو خانوادمم ارومه یه خواهر9ساله دارم پدر ومادرمم خیلی به حرفمم همه چیز رو برام مهیا میکنن...ولی من دوست دارم مستقل باشم!شما چه راهنمایی برام دارید؟
- [سایر] با سلام من 19 سالمه و برای اولین بارعاشق شدم من در دانشگاه عاشق همکلاسیم شدم که اون هم همسن منه چون تا حالا عشق رو تجربه نکرده بودم متوجه احساسم نشده بودم و سعی کردم اونو فراموش کنم اما یکسال گذشت و من نتونستم این کار رو بکنم تا این که این مسئله رو با همکلاس پسر کلاسمون(دوست صمیمیم) در میون گذاشتم من خیلی خجالتی بودم و گفتم نمبتونم رودرو برم جلو و ازش خواستگاری گنم دوستمم سعی کرد شمارشو بگیره تا تلفنی بهش بگم که دوسش دارم اما به هر دری زد نشد دیگه داشتم نا امید میشدم و از خدا خواستم که به یاری من برسه تا اینکه دوستم مشکل منو به یکی از همکلاسی های دختر کلاس گفت و اونم رفت با دختری که من دوسش دارم صحبت کرد و گفت که فلانی بهت علاقه مند شده و اومد بهم گفت که اون فقط لبخند زده وهیچی نگفته که منو دوست داره یا نه(اینو فهمیدم که شاید اون با این لبخند بهم علاقه داره) بنابراین خودم دل به دریا زدم و رفتم جلو وازش خواستگاری کردم اون اول به من گفت دوسم داره وبه چشم برادر بهم نگاه میکنه منم بهش گفتم هیچ وقت به یه پسر نگو به چشم برادر تو رو نگاه میکنم بدجور اذیت میشه اون گفت نمیخواد با هیچ پسری دوست بشه چون این کار آخر عاقبت نداره و منم درجا بهش گفتم اصلا قصد دوستی با شما رو ندارم و واقعا هم نداشتم من بهش گفتم شما که بلاخره باید ازدواج کنی خوب چرا نمیخوای با کسی که دوستون داره ازدواج کنی اون گفت الان قصد ازدواج نداره و هر وقت وقتش که بشه میاد و به من میگه و اینم بگم که این خانوم تو کلاس تا حالا با هیچ پسری حرف نزده ودر طول این مدت تنها پسری که باهاش حرف زده من بودم حتی منم صحبتو شروع نکرده بودم باهاش خودش باهام حرف زده بود و درباره مسائل درسی باهم صحبت کرده بودیم حالا سوال من اینه اگه این خانوم مثلا یه دو سه سال دیگه بیاد به من بگه که آمادگی ازدواج دارم منی که کار فعلا ندارم و مادرم هم همیشه میگه تو تا 25 سالت نشه برات زن نمیگیرم چی باید جوابش بگم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم میترسم اگه بهش بگم که آمادگی ازدواج ندارم و مجبوریم صبر کنیم دیگه فراموشم کنه و با یکی دیگه ازدواج کنه لطفا کمکم کنید بذارید اینا رو هم بگم من یه آدمی هستم که نماز میخونم و روزه هامم میگیرم اونم همین و با حجابه و در کل بگم از نظر دینی و مذهبی و فرهنگی به هم میخوریم
- [سایر] سلام فکر کنم خیلی بده ادم معروف باشه چون دیگه دست از سرش برنمیدارن.امیدوارم خدا قوتتون بده. راستش من یه دختر21ساله هستم.سال اخردبیرستان با یه پسری که یکسال از خودم بزرگتر بود نامزد کردم.درواقع بابرادر شوهر خواهرم.ازقبل به خاطرهمین اشنایی پنهانی دوستش داشتم یعنی به خاطر حرفهایی که خواهرم ازش میگفت عاشقش شدم.اون خیلی پسر خوبیه واز یه خانواده سرشناس ولی مشکل از روزی پیدا شدکه من دانشگاه قبول شدم حالا بعد از دوسال که از نامزدیمون میگذره انگارازش دلزده که نه ولی...اون سیکل داره شغلشم ازاده یعنی شاگرد میکانیکه خونشم داره میسازه.من با درسش خیلی مشکل پیدا کردم.اینو بهشم گفتم ولی میگه روزی که اومدم خواستگاری قبول کردی.راستم میگه ولی من اون روز فقط به خودش فکر میکردم.حالا وقتی کسی ازم درموردش میپرسه خجالت میکشم جواب بدم.گاهی هم دروغ میگم. ازنظر عشق ومحبت هم توی فامیل زبانزدیم.من همین الانم براش میمیرم ودوریشو نمیتونم تحمل کنم.حالا با توجه به اینکه خیلی دوستش دارم خواهش میکنم یه چیزی بگین که یه کم اروم بشم.البته من از انتخابم پشیمون نیستم چون خودم خواستم .ممنون
- [سایر] سلام اقای مرادی چند بار براتون پیام گذاشتم اما میدونم که سرتون شلوغه برای همین دوباره مزاحم شدم. من واقعا به کمک شما نیاز دارم. می خوام این بار مشکلاتمو شماره گذاری کنم. 1-من به زور پدرم به عقد و ازدواج پسری در اومدم که اون عاشقانه من رو دوست داره ولی من واقعا نسبت بهش بی حسم. مادرم گفت اشکال نداره عشق بعد از ازدواج میاد اما اصلا نیومد سراغ من بلکه رفته سراغ همسرم که هر روز از روزه قبل عاشق تره و من یه مجسمه ی یخی. 2-به مشاور مراجعه کردم اونم حرفه مادرم رو زد (صبر کن بلاخره عاشق میشی) 3-این از همه بدتره. من در دانشگاه با پسری اشنا شدم که میخواست به خواستگاری من بیاد اما من بهش گفتم که نمیتونه چون پدرم مخالفت میکنه و کس دیگه ای رو برام در نظر داره. تا این که من ازدواج کردم و از اون به بعد اون یه جورایی همش مریض شد و خانوادش من رو مقصر میدونن که پسرشون اینجوری شده و همش بهم حس عذاب وجدان میدن. حتی الان. بهم زنگ هم میزنن. اقای مرادی من با این دو تا حس چی کار کنم؟ بی حسی به همسرم و عذاب وجدان از مریضیه پسره. من میترسم اقای مرادی. اقای مرادی یعنی من واقعا مقصرم؟
- [سایر] سلام دختری هستم 20ساله؛10ماهی میشود که عقدکردم ودچاره یکسری مشکلاتی شدم 1.نسبت به همسرم خیلی بی تفاوت وبی محبت شدم شدم وزندگی با اونو بی روح و بی رنگ میبینم. 2.نسبت بهش شکاک شدم. 3.باهاش بدتخلاقی میکنم وتیکه بهش میندازم وباهاش جروبحث میکنم ومن ادمی هستم که خیلی زود عصبی میشم 4.باهاش ناسازگار شدم دوس ندارم بهم زنگ بزنه وحتی بعضی وقتا نمی خوام صداشو بشنوم 5.هروقت مشکلی پیدا میشه یاحتی قراره جایی بریم ویاتصمیمی که داریم وقراره انجامش بدیم به مامانش میگه واین منو خیلی عصبی میکنه وهرچه قدرم بهش میگم که نذار کسی بفهمه اعتنایی نمیکنه واین منو سردترمیکنه 6.اصلادوس ندارم به حرفاش گوش کنم واصلابرام مهم نیس 7.به این نتیجه رسیدم که خانوادم مهمتر هستند 8.چندماهی میشه که یه آپارتمان برداشته باهزارویک نظرونیاز قستی[قسطی]؛5تاقسایش [قسط هایش] عقب افتاده بهم پیشنهاد داد که سرویسا که سره عقدبهم دادو بره بفروشه تاقستاش کمتر بشه من به خانوادم گفتم اونا گفتند حق نداره که این کاروبکنه و منم بهش گفتم نه اونم دیگه حرفی نزد 9.خیلی باهم دعوامیکنیم؛وقتیم دعوامیکنیم یا من گوشیوبدون خداحافظی قطع میکنم یا اون 10.من درنماز خواندن کاهل شدم اما اون نه؛.اونم منوخیلی سرزنش میکنه 11 .اون وضع مالیه خوبی نداره در واقع ازصفرشروع کرده فقط یه دوچرخه داره که اونم حدود یه هفته ای میشه که دزدیدند چیکار بایدبکنم حاج آقا به خدا سردشدم نسبت به زندگی زناشوهری گفتم ازدواج میکنم که گناه نکنم اما انگاربدترشده نسبت بهش بی اعتناهستم وهمش بهش غرغرمیزنم به خدا خسته شدم
- [سایر] سلام خدمت حاج آقا شهابی برادر بزرگوار بنده امیدوارم حالتون خوب باشه. این نامه رو در حالی مینویسم که کم مونده اشکام دوباره در بیاد، بگذریم که کار من جز غصه و آه خوردن نیست. البته بر خلاف تصمیم قبلیم که میخواستم یه نامه پر از گله و شکایت از زمونه و بخت سیاه و سرنوشت بد اقبالم براتون بنویسم ، حالا تصمیمم عوض شده و میخوام واقع بینانه به زندگیم نگاه کنم ، زندگی ای که پر از اشتباه و گناه و راههای ناصواب گذران کردم. دیگه خودم خجالت میکشم به درگاه خدا رو کنم چه برسه که بخوام ازش گله و یا حتی درخواستی کنم. آره . من به خدا حق میدم که منو فراموش کنه، حتی به اندازه جلبکهای کف دریا برام ارزش قائل نشه. که ای کاش جلبک بودم ولی اینهمه آلوده به گناه نه. وقتی کلاهمو قاضی کردم و پرونده اعمالمو زیر و رو کردم ، نه نتها نقطه مثبتی پیدا نکردم ، دیدم پروندم انقدر سیاهه که خودم از روی خدا شرمنده شدم. میدونین کی فهمیدم ، وقتی 27 سالم شد و دیدم دیگه دعا تو زندگیم کارساز نیست. دیگه خدا صدامو نمیشنوه. اهمیتی براش ندارم، ازش خواستم منو به راه راست هدایت کنه، اگه دوستم داره ، خودش موقعیتهای گناه رو ازم دور کنه. ولی چه فایده دیگه دیر شده بود. انقدر طعم گناه برام شیرین بود که حتی توبه های بعد از گناهم دیگه فرمالیته بود. ده بار ، بیست بار، نه شاید بیش از صد بار این گناهو تکرار کردم و پشتش توبه. ولی این آخریا دیگه خودم از خودم خجالت کشیدم . ... میدونین ما گناه کارها، به خدا ، خدا رو دوست داریم . دوست نداریم ازمون دلگیر بشه ... ... این همه رو نوشتم در حالی که نمیدونم حوصله میکنین اینو بخونین یا نه؟ ای کاش بخونین. آدم وقتی یه جای از بدنش درد میگیره یا احساس بیماری میکنه ، میدونه و امیدواره که اگه پیش دکتر متخصص بره براش راه چاره میسازه ، یه نسخه میپیچه ، با یه کیسه دارو راهیش میکنه ، البته خود بیمارم میدونه که اگه دستور پزشک رعایت کنه حتما خوب میشه. من در حالی پیش شما اومدم که شدیداً احساس بیماری عقیدتی میکنم و روح و روانم آلوده به گناهه، عالم به این هستم که شما پزشک متخصص من هستین . نمیدونم شما تو حوزه بعد از اتمام دوره چیزی به عنوان قسم نامه دارین؟ شما هم پیش خودتون احساس مسئولیت میکنین که اگه یه دردمند پیشتون اومد اونو راهنماییش کنین؟ عاجزانه ازتون طلب راهنمایی میکنم. میخام اگه براتون ممکنه برام دعا کنین خدا دوباره توبه هامو قبول کنه. برام نگین که برو توکل کن به خدا، چون میدونم خدا باهام قهره. برام یه نسخه بنویسین. بگین چه کارایی بکنم و چه نکنم. تازگیها به فکر افتادم که برم حرم امام رضا مجاور بشم . برم بقیه عمرمو تهذیب نفس کنم. ولی میدونم که اونجا هم منو قبول نمیکنن. آخه خدمت امام و زائراشم لیاقت میخواد که من ندارم. بعضی وقتا به خودم میگم کاش مسیحی بودم و با اعتراف کردن پیش کشیشها احساس بخشودگی میکردم یا میرفتم کنج عزلت انتخاب میکردم و راهبه میشدم، ولی حیف میدونم که اینها همه دروغینه . ولی چه کنم خدای محمد (ص) و عیسی (ع) منو از درگاهش رونده. از خدای بزرگ میخوام حداقل این آرزو رو که شما جوابمو بدین برآورده بکنه
- [سایر] سلام عاشق پسری شدم اونم منو دوست داره و چندسال با هم اشناییم اون 30 سالشه مادرش بی هیچ دلیلی مخالفت میکنه و میگه هرکس که با نظر منه باید براازدواج انتخاب کنی نه کسی ک از قبل با هم اشناشدین.حتی به پسرش گفته اگه این دختره پیغمبر باشه من رضایت نمیدم و اگه میخوای خودت برو خواستگاری و بعداز اون من دیگه مادرت نیستم ولی ماهرگز نخواستیم بدون بزرگتر بیاد خواستگاری و زندگیمونوشروع کنیم.مادرش به حرف هیچکس گوش نمیده با وجود اینکه همه افراد خانواده باهاش صحبت کردن در این مورد.حتی حاضر نیست منو ببینه.هیچ بهونه ای هم نداره همه چیزمون کامله نه مشکل جسمانی نه پول نه هیچی فقط میگه نه نه نه چند ماهه خواستیم بیخیال هم بشیم اما نه من و نه اون نتونستیم تا حدی که همدیگرو که به هم خیره میمونیم بعضی وقتا ساعت ها میشینیم به هم نگاه میکنیم آیا من اشتباهی کردم من که همه جوره دوستش دارم چه کار کنم???? نتونستم از فکرش جدا بشم اونم نتونست خیلی به خودمون سخت گرفتیم که بشه مثلاروزه ده روزه یا نذر یا حتی از خود خدا خواستیم کمکمون کنه جفتمون مقیدیم یک ساله ک مدام با مادرش صحبت میکنه و نه میشنوه زندگیمون نابود شده نه اینوری نه اونوری !هیچ دلیلی برا مخالفت مادرش نیست فقط شاید اینکه واقعا پسرشو دوست داره و میخواد کنارش بمونه و اگه یکی براش انتخاب کنه ک با نظرخودش باشه مطمیناپسرش اون دختر رو زیاد دوست نداره وتوجه پسرش بیشتر با مامانشه تا با زنش.معلوم نیست چند سال دیگه هم اجازه ازدواج بده فقط شما مثل بقیه نگین یکی دیگه ؟نمیتونیم بیخیال هم بشیم؟ من 27سالمه و اون 30سالشه از رو بچگی نیست کارامون بگم هوسه زودگذره واقعا دوستش دارم نمیتونم کسی دیگرو جاش ببینم فکر میکنم تا وقتی دلم پیش اونه حق این کارو ندارم چون باعث بدبختی یکی دیگه میشم!میتونید راهی بهم نشون بدین ؟خوهش التماس اگه میتونین کمکم کنید؟ممنون
- [سایر] سلام آقای مرادی...من اومدم ثواب کنم کباب شدم.ماجرا از اون جایی شروع شد که من در یک کافی نت آی دی مو فراموش کردم ببندم.بعد از یک روز که دوباره به اینترنت مراجعه کردم پیامی از طرف یک آقابرام گذاشته شده بود که خانم خیلی مواظب باش که دیگه آی دیتو جایی جا نذاری .من تشکر کردم و گفتم دیگه تموم شد .اما اون هر روز از من درخواست می کرد باهاش چت کنم.می گفت میخواد با یکی درد دل کنه بعد از کلی اصرار او و انکار من گفتم حالا به جایی بر نمی خوره.خدا شاهده آقای مرادی با لفظ داداش باهاش چت میکردم و او هم منو خواهر بزرگتر خطاب می کرد.یادم رفت بگم من بیست ساله هستم و او هجده ساله.تعریف از خود نباشه ولی به کمک خدا او رو از یک خمود و افسردگی و بد بینی به دنیا و آدم هاش نجات دادم.حتی از من برای سستیش در نماز کمک خواست و من با حرف و حدیث های مختلف نظرش رو عوض کردم و او قول داد که دیگه نمازش ترک نشه.بعد از سه ماه گفتم دیگه به من نیازی نداره و ادامه ی این مسئله جایز نیست باهاش خداحافظی کردم و او هم عاقلانه پذیرفت.شش ماه گذشت و برای سال نو برام پیام گذاشت با همون لفظ خواهر من هم جوابشو دادم.این رو هم بگم ما اصلا همدیگر رو ندیدیم.تا این که یه روز پیام گذاشت می خواد یه چیزی بگه من هم گفتم باشه و در اون موقع دنیا رو سرم خراب شد به من گفت تصممیمشو گرفته و از من نه به خاطر قیافم که ندیده یا هر چیز دیگه که به خاطر شعور و فهم و درک ونجابتم و اینکه با من ازدواج کنه هرگز به طرف خطا نمی ره خواستگاری کرد البته نه برای الان گفت هنوز رسمیش نکرده و با عجله به من اینو گفته.من خیلی باهاش حرف زدم گفتم من بزرگترم وخیلی چیزهای دیگه و اینها همه اقتضای سن تو و زود گذره ولی او می گفت با عقلش تصمیم گرفته و منو از خدا خواسته.این رو هم بگم تنها چیزی که از من می دونه اسم منه و دانشگاهی که در اون درس می خونم.حالا تو رو خدا آقای مرادی شما بگید من باید چه کار کنم که نظرشو عوض کنم.خواهش می کنم جوابمو حتما بدید به عنوان یک مورد اورژانسی رسیدگی کنید.من جز شما به کس دیگه ای نمی تونستم بگه کمکم کنید لطفا. ممنون
- [سایر] با سلام خدمت خانم دکتر بهرامی من خیر سرم لیسانس روانشناسی و شاغل و دارای یک دختر دو ساله هستم و همسرم (به لحاظ اخلاقی متدین و خوش خلقه)10 سال از من بزرگتر،کارمند و وضعیت اقتصادیمون تقریبا بد نیست از ماشین منزل من استفاده میکنم دخترم رو به مهد می برم و میارم و خرید منزل علاوه کار خونه هم با منه.اما مدتی است که با همسرم در هر زمینه ایی اختلاف نظر پیدا کرده ام و مشکلم تا آن اندازه حاد شده که به فکر خودکشی و طلاق افتاده ام نمی دانم باید چکار کنم همسرم مدام برای درست کردن غذای خاصی بهانه می گیرد غذای معمولی نمی خورد ولی تازگی ها یه ذره بهتر شده قبل از این به جز استرس یک مادر شاغل استرس غذا درست کردن داشتم و حتی فکر به اینکه چی درست کنم آزارم میداد و گریه ام می انداخت ولی مشکل جدید و شاید قدیمم اینه که همسرم بیشتر اوقات نظر من براش مهم نیست همیشه سعی داره مخالفت منو با عدم تمکین معنی کنه و میگه که نمی خواد منت تو روی سر منو دخترم باشه تو برای من و دخترم هیچی نکردی و منت نذار هر کاری براش میکنم به نظرش نمی آد و میگه وظیفته به خدا دیگه خسته شدم و آرزوی مرگ میکنم تو رو خدا راهنماییم کنید.
- [سایر] سلام من یه دختر23ساله هستم ودانشجو.بخاطر خرج تحصیل مجبور شدم برم سرکار,من تو یه شهر خیلی کوچیک زندگی میکنم که همه همدیگر رو میشناسن.یه همکار داشتم که خیلی پسرخوب وسنگینی بود 10سال ازمن بزرگتر از نجابتش خیلی خوشم اومد واز خدا خواستم اگه به مصلحته منه اونم از من خوشش بیاد چند ماهی که از همکاریمون میگذشت میدیم نظر منو در موارد مختلف میپرسه یکم شک کردم تا اینکه اومد رسما ازم خواستگاری کرد و گفت که 8سال پیش با دوستاش هر وقت دور هم جمع میشدن ماریجوانا مصرف میکردن و زمانی که رابطشو با این دوستاش که هم محله ایش بودن ترک کرده محله رو پر کردن که این معتاده همه اون دوستاش الان ازدواج کردن رابطه ای دیگه باهاشون نداره و از بابت گذشته اش خیلی اظهار پشیمونی میکنه خلاصه اومدن خواستگاری و خانواده من یه تحقیق خیلی گسترده کردن و مردم گفتن که 8سال پیش حشیش میکشیده ولی الان نه.بابام از اول راضی بود چون مغازه اش تو محله اوناس و میشناستش میگه سالهای پیش هیچ وضع بدی ازش ندیدم مامانم مخالف بود ولی بعد از حرفای پسر عمه ام که حسابی در موردش تحقیق کرد وگفت که خیلی پسر خوبیه راضی شد.البته هنوز ج مثبت ندادیم بهشون.من خیلی استرس دارم وخیلی به راهنمایی شما نیاز دارم لطفا کمکم کنید.با سپاس فراوان از شما