دانشجوی عمران هستم و می خوام در آینده یک شرکت تاسیس کنم. می خواستم بدونم برای رسیدن به موفقیت باید چکار کنم؟ خوشحالیم شما مخاطب ما هستید. امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم. موفقیت افراد مشهور و به طور کلی موفقیت در هر کاری، مرهون عوامل زیر است : 1. شناخت هدف 2. شناخت توانایی ها، علایق و استعدادهای خود 3. برنامه ریزی درست و سنجیده 4. ارادهای محکم و عزمی راسخ 5. همت بلند و تلاش و پشتکار زیاد 6. توکل بر خداوند باید انسان در تمام شؤن زندگی، هدف خود را به روشنی تعیین نماید، تا در نیل بدان راهکارهای مناسبی را برگزیند. در این جا لازم است خود را- که مجموعهای از تواناییها، استعدادها، سلیقهها و علایق است- به طور صحیح و واقعبینانه بشناسد و نقاط ضعف و قوت خود را تشخیص دهد، تا با توجه به آن تواناییها و زمینههای مورد علاقه خویش، حرکت خود را آغاز کند. سپس برای این که از تمام امکانات خود- از جمله زمان، این گوهر گرانبها- بیشترین و بهترین استفاده را ببرد، باید تحت برنامه ای منظم، فعالیتهای شبانهروزی خود را تنظیم کند و طبق یک جدول زمانبندی شده، کار خود را پیگیری نماید. در مرحله چهارم باید ارادهای محکم داشته باشد و از اهمال کاری و سستی بپرهیزد و با روشهای مناسب، اراده خویش را تقویت نموده، با اعتماد به نفس کامل راه را ادامه دهد. در مرحله پنجم، در برابر مشکلات و سختیهای کار و فعالیت، خسته نشود و پشتکار لازم را داشته باشد، که در غیر این صورت به هدف نخواهد رسید. از آغاز کار نیز باید یاد خدا و توکل بر او را پشتوانه اصلی کار خود قرار دهد و از این منبع نامتناهی فیض و برکت، مدد جوید. کسی که می خواهد در راه موفقیت قدم بر دارد لازم است تا مقدمات رسیدن به آن را نیز فراهم نماید : 1. برنامه ریزی : برنامه ریزی برای موفقیت، برج مراقبت پیشروی به سمت اهداف است. 2. خودباوری : اساس ایمان، خودباوری است. انسان خودباور به توان خویش ایمان دارد و ایمان، انتظاری مطمئن است. 3. حرکت : خروج از سکون و عدم توقف، ضامن موفقیت است؛ اما حرکتی که حساب شده و طبق برنامه باشد. 4. جرأت : عدم هراس و این پا و آن پا کردن و حتی پذیرش شکستها اساس موفقیت است. 5. خود تشویقی : خود تشویقی به معنای خود شیفتگی نیست. انسان گاه نیاز دارد فهرست موفقیتهای خود را تنظیم کند و حتی به بعضی تقدیر نامه ها و سپاس نامه ها چشم بیندازد تا باور کند دوباره می تواند موفقیتی جدید به وجود آورد. انسان برای موفقیت باید بلند نظر باشد و از بلند پروازی معقول نهراسد. باید به جای غرق شدن در نهرهای کوچک به سمت دریاهای موفقیت حرکت کرد؛ از جویبار حقیری که به چالهای می ریزد، هیچ کس مروارید صید نخواهد کرد. شاهین موفقیت در افقها و بلندیها است و مروارید توفیق در اقیانوسها. باید بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهای بیکران بود و باور داشت که دستان خداوند همواره به سمت انسانهای جویای موفقیت گشوده است.اما آنچه در این بلند پروازی نباید نادیده گرفت معقول بودن است. زمانی که فیلتری بنام عقل بر سر راه فکر قرار گیرد اجازه نمی دهد هر فکری بعنوان یک آرزو و هدف قرار بگیرد، زیرا نرسیدن به آن شکستی محسوب می شود که می تواند بر روحیه انسان لطمه زده و قدرت حرکت را از انسان بگیرد . در مورد اهداف خود لازم است ارزیابی دقیقی انجام دهید و اهداف واقعی را از غیر آن جدا و برای رسیدن به آنها از برنامه ریزی و مشاوره دیگران استفاده نمایید. آنچه لازمه این حرکت است اعتقاد به این است که هر حرکتی از سکون شروع می شود و کم کم بر سرعت افزوده می گردد. لذا در ابتدای حرکت به کم قانع باشید و امیدوارانه کار را ادامه دهید؛ افرادی که توقع خود را متناسب با ظرفیت و توانایی خود تنظیم نمی کنند یا از حرکت می ایستند یا مسیر را اشتباه رفته و به دنبال راه های میانبر می گردند که در هر دو حالت آغاز شکست است. ما امروزه اغلب در شرایط شتاب هستیم و سعی داریم مسائل رانیز به سرعت حل کنیم، اما در واقع بر شدت آنها می افزاییم و از آن جا که همه چیز را مسأله مهم می دانیم، از یک تصمیم به سراغ تصمیمی دیگر می رویم و بعد از مدتی به تدریج باور می کنیم که همه چیز مسأله بزرگی است. به این مهم توجه نمی کنیم که طرز برخورد ما با مسائل، روی چگونگی حل آنها تأثیر می گذارد. ما باید بیاموزیم که با مسائل راحتتر و با سرعتی مناسب برخورد کنیم. اگر این نکته را بیاموزیم، مسائلی که حل ناشدنی به نظر می رسند راحتتر و بیاهمیتتر به نظر خواهند رسید و حتی مسائل بزرگتر و به راستی استرسآمیز به قدر سابق انسان را ناراحت نمی کنند. ارکان موفقیت : برخی از صاحب نظران، مانند (گواین)، معتقدند چند رکن ضروری در درون ما وجود دارد که در هر وضعیتی، تجسم خلاقیت و موفقیت را رقم می زنند. این عناصر عبارتند از : 1. آرزوها؛ آرزوها و خواستن مقدمه باور است و باید از دل و جان باشد. انسانی که آرزوهای معقول دارد، به مرحله آفرینش دست خواهد یافت. منظور از آرزو احساس روشن و نیرومند است نه خواستن از سر اعتیاد و حرص و تملک. گاه، در خصوص بعضی مسائل، از خود بپرسید : (آیا حقیقتاً از صمیم قلب می خواهم این هدف محقق شود؟) آرزوها موتور حرکتند. این موتور، موتورهای ذهنی را به تکاپو و توقفها را به تلاطم در می آورد. هر چه آرزوها معقولتر باشند، درجه تحقق شان بالاتر می رود. 2. باور و اعتقاد؛ هر چه بیشتر به هدف برگزیده خود و امکان حصول آن اعتقاد داشته باشید، یقین بیشتری احساس خواهید کرد. همواره از خود بپرسید : (آیا باور قلبی دارم که این هدف می تواند وجود داشته باشد؟)، (آیا باورم این است که حصول و تحقق آن برای من ممکن است؟) وقتی باورمندی به موفقیت بالا باشد، انسان از مواهب زیر برخوردار می گردد : الف) نوع نگاهش به زندگی مثبت می شود. ب) حرکت، فعالیت و تلاش خود را با برنامه ریزی توأم می کند. ج) در تکرار شکستهای جزئی حل نمی شود. د) همواره برای توفیقات بیشتر فعالیت می کند. چنانچه آدمی امیال و آرزوهای خود را مرده تلقی کند و خود را در کل عالم بیستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت نمی رسد و همواره در باور منفی غوطهور خواهد شد. برخی از اشخاص فریاد می زنند (من در انتظار بدترین حوادث هستم) یا فریاد می زنند و باور دارند که (باز هم بدترینها در راه است). قبول شکست پیاپی و ایمان به اضمحلال وجود و عدم اندیشه در مراحل موفقیت، آدمی را بیخاصیت می کند و انسان در تخریب خود تسلیم می شود. این افراد عملاً بدترین و غیر منتظرهترین حوادث را به خود می خوانند. بنابراین، باید در آغاز، اندیشه خود را دگرگون کنند. وقتی فرد عادت کند پیوسته باختها، شکستها، فقدانها، کینهها، دشمنیها و اتفاقات ناگوار را پیشاپیش خود فراخواند، دیگر به سمت موفقیتها و کامیابیها و خوشبختیها و برکات جهت نمی یابد. پس کاری کنید تا موفقیت را به مرحله باور برسانید و چیزی بپندارید که شما منتظرش هستید؛ باورهای مثبت، عامل هدایتگر انسان به سمت موفقیت است و انسان موفقیت جو موفقیت ساز می شود. گویا دستانی نامرئی به سمت او دراز می شوند تا وی را یاری دهند. چنین انسانی، دارای نظم، برنامه ریزی و فرصتشناسی می شود . باورهای منفی نیز به اندازه باورهای مثبت قدرت دارند، اما تأثیر منفی می گذارند . گاه یک باور منفی یقینی، ترکشهای خود را در سرتاسر زندگی یک فرد رها می سازد. نباید فراموش کرد که باور داشتن به چیزی سبب می شود آن چیز تجلی کند. راهکار عملی : یکی از تمرینات معروفی که روان شناسان بر آن تأکید می ورزند، پالایش افکار است که آغاز راه برنامه ریزی موفقیت به شمار می آید، زیرا قدرتمندترین کاری که برای عوض کردن دنیا می توانید انجام دهید، عوض کردن اعتقادات منفی درباره ماهیت زندگی و مردم و واقعیات و تبدیل این باور به اعتقادات مثبت و عمل طبق آن است. پس اگر در رسیدن به هدفی دچار مشکل هستید و خود را ناموفق می پندارید یا احساس می کنید در درونتان مقاومتی وجود دارد که نمی گذارد به هدف برسید، تمرین پالایشگری زیر را انجام دهید : یک صفحه کاغذ بردارید و بالای آن بنویسید افکار زیر علت ناتوانی من در رسیدن به هدف است. آن گاه آن چه به ذهنتان می آید فهرست کنید. مدت زمان طولانی به هر جمله فکر نکنید و زیادی آن را جدی نگیرید. فوراً حدود 20 یا 30 مورد را - حتی اگر احمقانه و بچگانه می نماید - بنویسید؛ برای مثال می توانید موارد زیر را یادداشت کنید : 1. خیلی تنبل هستم. 2. خودم را کوچکتر از تصور دیگران می بینم. 3. پول کافی ندارم. 4. قبلاً امتحان کردهام و اثر نکرده است. 5. مادرم گفته نمی توانم. 6. نمی خواهم. 7. خیلی سخت است. 8. می ترسم. 9. شاد نیستم. 10. در دنیا و این آسمان یک ستاره ندارم. 11. بدبختترین آدمم. اکنون چند دقیقه آرام بنشینید و ببینید کدام یک از مواردی که نوشتهاید به راستی حقیقت دارند و تا چه اندازه به آنها اعتقاد دارید. بدین ترتیب، در می یابید چه نوع محدودیتهایی را بر خود و جهانتان تحمیل کردهاید. هر گاه احساس کردید بسیاری از این موارد وهمی اند، فهرست را پاره کنید و دور بیندازید. این نشان می دهد: الف) مواردی که نوشتید نباید در زندگیتان اقتدار داشته باشند. ب) ایمان به هدف فراسوی باورهای غلط است. ج) حقیقت وجود خود و توان شما بسیار فراتر از وضع موجود است. اگر بعد از تمرین پالایشگری آرام بنشینید و بیاسایید و چند عبارت تأکیدی مثبت و باز و سازنده را جانشین باورهای بسته و منقبض و محدود کننده خود سازید، گامی بلند به سمت موفقیت برخواهید داشت و در حقیقت به سمت برنامه ریزی موفقیت پنجرهای خواهید گشود. عبارات تأکیدی زیر در این زمینه سودمند خواهند بود : - اکنون همه گذشته را به طور کامل رها می کنم. - من آزادم! اکنون هر گونه اعتقاد منفی و محدود کننده را نابود می کنم. - این گونه باورها بر من اقتداری ندارند. - اکنون همه را می بخشم و رها می کنم. - من می توانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم. - اکنون هر چه احساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور می ریزم. - من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژی ام. *** معرفی کتبی مفید در این زمینه، جهت مراجعه و مطالعه : 1. دری مخفی به روی موفقیت؛ فلورانس اسکاول شین، ترجمه المعی، شهلا 2. جادوی مدیریت؛ پرمودیترا و دیپاک ماهندرو؛ ترجمه قراچه داغی، مهدی 3. تجسم خلاق؛ شاگتی گواین؛ ترجمه خوشدل، گیتی 4. هدف : رمز پیروزی دانشمندان؛ علیزاده بیلهسوار، مقصود 5. مردان علم در میدان عمل؛ حسینی، نعمتالله 6. موفق ها و ناموفق ها؛ فرخمهر،علی 7. موفقیت از آن شماست : نیروی درون خود را برای رسیدن به کامیابی و خوشبختی آزاد کنید؛ دنی، ریچارد؛ ترجمه قراچهداغی،مهدی 8. موفقیت در گرو انسانیت؛ پیره بابی، آر 9. موفقیتهای کلیدی؛ تریسی، برایان؛ ترجمه توتونچیان، محمود و تقیزاده، صفدر. 10. مردان بزرگ تاریخ؛ نیکسون، ریچاردمیلهاوس؛ ترجمه ثقهالاسلامی، جعفر 11. مردان جادویی؛ رضامهجور، سیامک و رستمپور، عادل 12. بیندیشید و ثروتمند شوید؛ هیل، ناپلئون؛ ترجمه قراچهداغی، مهدی 13. پله پله تا اوج؛ زیگلار، زیگ؛ ترجمه فاتحی، مهناز 14. همه چیز با خدا ممکن است : قانونمندی طبیعت؛ حورایی، مجتبی و نوری، فریبا 15. هفت عادت مردمان کامیاب: درسهایی آموزنده در دگرگون سازی شخصیت؛ کاوی، استفان؛ ترجمه شمس، یحیی نویسنده : حامد محقق زاده
دانشجوی عمران هستم و می خوام در آینده یک شرکت تاسیس کنم. می خواستم بدونم برای رسیدن به موفقیت باید چکار کنم؟
دانشجوی عمران هستم و می خوام در آینده یک شرکت تاسیس کنم. می خواستم بدونم برای رسیدن به موفقیت باید چکار کنم؟
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید. امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
موفقیت افراد مشهور و به طور کلی موفقیت در هر کاری، مرهون عوامل زیر است :
1. شناخت هدف
2. شناخت توانایی ها، علایق و استعدادهای خود
3. برنامه ریزی درست و سنجیده
4. ارادهای محکم و عزمی راسخ
5. همت بلند و تلاش و پشتکار زیاد
6. توکل بر خداوند
باید انسان در تمام شؤن زندگی، هدف خود را به روشنی تعیین نماید، تا در نیل بدان راهکارهای مناسبی را برگزیند. در این جا لازم است خود را- که مجموعهای از تواناییها، استعدادها، سلیقهها و علایق است- به طور صحیح و واقعبینانه بشناسد و نقاط ضعف و قوت خود را تشخیص دهد، تا با توجه به آن تواناییها و زمینههای مورد علاقه خویش، حرکت خود را آغاز کند. سپس برای این که از تمام امکانات خود- از جمله زمان، این گوهر گرانبها- بیشترین و بهترین استفاده را ببرد، باید تحت برنامه ای منظم، فعالیتهای شبانهروزی خود را تنظیم کند و طبق یک جدول زمانبندی شده، کار خود را پیگیری نماید. در مرحله چهارم باید ارادهای محکم داشته باشد و از اهمال کاری و سستی بپرهیزد و با روشهای مناسب، اراده خویش را تقویت نموده، با اعتماد به نفس کامل راه را ادامه دهد. در مرحله پنجم، در برابر مشکلات و سختیهای کار و فعالیت، خسته نشود و پشتکار لازم را داشته باشد، که در غیر این صورت به هدف نخواهد رسید. از آغاز کار نیز باید یاد خدا و توکل بر او را پشتوانه اصلی کار خود قرار دهد و از این منبع نامتناهی فیض و برکت، مدد جوید.
کسی که می خواهد در راه موفقیت قدم بر دارد لازم است تا مقدمات رسیدن به آن را نیز فراهم نماید :
1. برنامه ریزی : برنامه ریزی برای موفقیت، برج مراقبت پیشروی به سمت اهداف است.
2. خودباوری : اساس ایمان، خودباوری است. انسان خودباور به توان خویش ایمان دارد و ایمان، انتظاری مطمئن است.
3. حرکت : خروج از سکون و عدم توقف، ضامن موفقیت است؛ اما حرکتی که حساب شده و طبق برنامه باشد.
4. جرأت : عدم هراس و این پا و آن پا کردن و حتی پذیرش شکستها اساس موفقیت است.
5. خود تشویقی : خود تشویقی به معنای خود شیفتگی نیست. انسان گاه نیاز دارد فهرست موفقیتهای خود را تنظیم کند و حتی به بعضی تقدیر نامه ها و سپاس نامه ها چشم بیندازد تا باور کند دوباره می تواند موفقیتی جدید به وجود آورد. انسان برای موفقیت باید بلند نظر باشد و از بلند پروازی معقول نهراسد. باید به جای غرق شدن در نهرهای کوچک به سمت دریاهای موفقیت حرکت کرد؛ از جویبار حقیری که به چالهای می ریزد، هیچ کس مروارید صید نخواهد کرد. شاهین موفقیت در افقها و بلندیها است و مروارید توفیق در اقیانوسها. باید بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهای بیکران بود و باور داشت که دستان خداوند همواره به سمت انسانهای جویای موفقیت گشوده است.اما آنچه در این بلند پروازی نباید نادیده گرفت معقول بودن است. زمانی که فیلتری بنام عقل بر سر راه فکر قرار گیرد اجازه نمی دهد هر فکری بعنوان یک آرزو و هدف قرار بگیرد، زیرا نرسیدن به آن شکستی محسوب می شود که می تواند بر روحیه انسان لطمه زده و قدرت حرکت را از انسان بگیرد . در مورد اهداف خود لازم است ارزیابی دقیقی انجام دهید و اهداف واقعی را از غیر آن جدا و برای رسیدن به آنها از برنامه ریزی و مشاوره دیگران استفاده نمایید. آنچه لازمه این حرکت است اعتقاد به این است که هر حرکتی از سکون شروع می شود و کم کم بر سرعت افزوده می گردد. لذا در ابتدای حرکت به کم قانع باشید و امیدوارانه کار را ادامه دهید؛ افرادی که توقع خود را متناسب با ظرفیت و توانایی خود تنظیم نمی کنند یا از حرکت می ایستند یا مسیر را اشتباه رفته و به دنبال راه های میانبر می گردند که در هر دو حالت آغاز شکست است. ما امروزه اغلب در شرایط شتاب هستیم و سعی داریم مسائل رانیز به سرعت حل کنیم، اما در واقع بر شدت آنها می افزاییم و از آن جا که همه چیز را مسأله مهم می دانیم، از یک تصمیم به سراغ تصمیمی دیگر می رویم و بعد از مدتی به تدریج باور می کنیم که همه چیز مسأله بزرگی است. به این مهم توجه نمی کنیم که طرز برخورد ما با مسائل، روی چگونگی حل آنها تأثیر می گذارد. ما باید بیاموزیم که با مسائل راحتتر و با سرعتی مناسب برخورد کنیم. اگر این نکته را بیاموزیم، مسائلی که حل ناشدنی به نظر می رسند راحتتر و بیاهمیتتر به نظر خواهند رسید و حتی مسائل بزرگتر و به راستی استرسآمیز به قدر سابق انسان را ناراحت نمی کنند.
ارکان موفقیت :
برخی از صاحب نظران، مانند (گواین)، معتقدند چند رکن ضروری در درون ما وجود دارد که در هر وضعیتی، تجسم خلاقیت و موفقیت را رقم می زنند. این عناصر عبارتند از :
1. آرزوها؛ آرزوها و خواستن مقدمه باور است و باید از دل و جان باشد. انسانی که آرزوهای معقول دارد، به مرحله آفرینش دست خواهد یافت. منظور از آرزو احساس روشن و نیرومند است نه خواستن از سر اعتیاد و حرص و تملک. گاه، در خصوص بعضی مسائل، از خود بپرسید : (آیا حقیقتاً از صمیم قلب می خواهم این هدف محقق شود؟) آرزوها موتور حرکتند. این موتور، موتورهای ذهنی را به تکاپو و توقفها را به تلاطم در می آورد. هر چه آرزوها معقولتر باشند، درجه تحقق شان بالاتر می رود.
2. باور و اعتقاد؛ هر چه بیشتر به هدف برگزیده خود و امکان حصول آن اعتقاد داشته باشید، یقین بیشتری احساس خواهید کرد. همواره از خود بپرسید : (آیا باور قلبی دارم که این هدف می تواند وجود داشته باشد؟)، (آیا باورم این است که حصول و تحقق آن برای من ممکن است؟) وقتی باورمندی به موفقیت بالا باشد، انسان از مواهب زیر برخوردار می گردد :
الف) نوع نگاهش به زندگی مثبت می شود.
ب) حرکت، فعالیت و تلاش خود را با برنامه ریزی توأم می کند.
ج) در تکرار شکستهای جزئی حل نمی شود.
د) همواره برای توفیقات بیشتر فعالیت می کند.
چنانچه آدمی امیال و آرزوهای خود را مرده تلقی کند و خود را در کل عالم بیستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت نمی رسد و همواره در باور منفی غوطهور خواهد شد. برخی از اشخاص فریاد می زنند (من در انتظار بدترین حوادث هستم) یا فریاد می زنند و باور دارند که (باز هم بدترینها در راه است). قبول شکست پیاپی و ایمان به اضمحلال وجود و عدم اندیشه در مراحل موفقیت، آدمی را بیخاصیت می کند و انسان در تخریب خود تسلیم می شود. این افراد عملاً بدترین و غیر منتظرهترین حوادث را به خود می خوانند. بنابراین، باید در آغاز، اندیشه خود را دگرگون کنند. وقتی فرد عادت کند پیوسته باختها، شکستها، فقدانها، کینهها، دشمنیها و اتفاقات ناگوار را پیشاپیش خود فراخواند، دیگر به سمت موفقیتها و کامیابیها و خوشبختیها و برکات جهت نمی یابد. پس کاری کنید تا موفقیت را به مرحله باور برسانید و چیزی بپندارید که شما منتظرش هستید؛ باورهای مثبت، عامل هدایتگر انسان به سمت موفقیت است و انسان موفقیت جو موفقیت ساز می شود. گویا دستانی نامرئی به سمت او دراز می شوند تا وی را یاری دهند. چنین انسانی، دارای نظم، برنامه ریزی و فرصتشناسی می شود . باورهای منفی نیز به اندازه باورهای مثبت قدرت دارند، اما تأثیر منفی می گذارند . گاه یک باور منفی یقینی، ترکشهای خود را در سرتاسر زندگی یک فرد رها می سازد. نباید فراموش کرد که باور داشتن به چیزی سبب می شود آن چیز تجلی کند.
راهکار عملی :
یکی از تمرینات معروفی که روان شناسان بر آن تأکید می ورزند، پالایش افکار است که آغاز راه برنامه ریزی موفقیت به شمار می آید، زیرا قدرتمندترین کاری که برای عوض کردن دنیا می توانید انجام دهید، عوض کردن اعتقادات منفی درباره ماهیت زندگی و مردم و واقعیات و تبدیل این باور به اعتقادات مثبت و عمل طبق آن است. پس اگر در رسیدن به هدفی دچار مشکل هستید و خود را ناموفق می پندارید یا احساس می کنید در درونتان مقاومتی وجود دارد که نمی گذارد به هدف برسید، تمرین پالایشگری زیر را انجام دهید :
یک صفحه کاغذ بردارید و بالای آن بنویسید افکار زیر علت ناتوانی من در رسیدن به هدف است. آن گاه آن چه به ذهنتان می آید فهرست کنید. مدت زمان طولانی به هر جمله فکر نکنید و زیادی آن را جدی نگیرید. فوراً حدود 20 یا 30 مورد را - حتی اگر احمقانه و بچگانه می نماید - بنویسید؛ برای مثال می توانید موارد زیر را یادداشت کنید :
1. خیلی تنبل هستم. 2. خودم را کوچکتر از تصور دیگران می بینم. 3. پول کافی ندارم. 4. قبلاً امتحان کردهام و اثر نکرده است. 5. مادرم گفته نمی توانم. 6. نمی خواهم. 7. خیلی سخت است. 8. می ترسم. 9. شاد نیستم. 10. در دنیا و این آسمان یک ستاره ندارم. 11. بدبختترین آدمم. اکنون چند دقیقه آرام بنشینید و ببینید کدام یک از مواردی که نوشتهاید به راستی حقیقت دارند و تا چه اندازه به آنها اعتقاد دارید. بدین ترتیب، در می یابید چه نوع محدودیتهایی را بر خود و جهانتان تحمیل کردهاید. هر گاه احساس کردید بسیاری از این موارد وهمی اند، فهرست را پاره کنید و دور بیندازید. این نشان می دهد:
الف) مواردی که نوشتید نباید در زندگیتان اقتدار داشته باشند.
ب) ایمان به هدف فراسوی باورهای غلط است.
ج) حقیقت وجود خود و توان شما بسیار فراتر از وضع موجود است.
اگر بعد از تمرین پالایشگری آرام بنشینید و بیاسایید و چند عبارت تأکیدی مثبت و باز و سازنده را جانشین باورهای بسته و منقبض و محدود کننده خود سازید، گامی بلند به سمت موفقیت برخواهید داشت و در حقیقت به سمت برنامه ریزی موفقیت پنجرهای خواهید گشود. عبارات تأکیدی زیر در این زمینه سودمند خواهند بود :
- اکنون همه گذشته را به طور کامل رها می کنم.
- من آزادم! اکنون هر گونه اعتقاد منفی و محدود کننده را نابود می کنم.
- این گونه باورها بر من اقتداری ندارند.
- اکنون همه را می بخشم و رها می کنم.
- من می توانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم.
- اکنون هر چه احساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور می ریزم.
- من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژی ام.
*** معرفی کتبی مفید در این زمینه، جهت مراجعه و مطالعه :
1. دری مخفی به روی موفقیت؛ فلورانس اسکاول شین، ترجمه المعی، شهلا
2. جادوی مدیریت؛ پرمودیترا و دیپاک ماهندرو؛ ترجمه قراچه داغی، مهدی
3. تجسم خلاق؛ شاگتی گواین؛ ترجمه خوشدل، گیتی
4. هدف : رمز پیروزی دانشمندان؛ علیزاده بیلهسوار، مقصود
5. مردان علم در میدان عمل؛ حسینی، نعمتالله
6. موفق ها و ناموفق ها؛ فرخمهر،علی
7. موفقیت از آن شماست : نیروی درون خود را برای رسیدن به کامیابی و خوشبختی آزاد کنید؛ دنی، ریچارد؛ ترجمه قراچهداغی،مهدی
8. موفقیت در گرو انسانیت؛ پیره بابی، آر
9. موفقیتهای کلیدی؛ تریسی، برایان؛ ترجمه توتونچیان، محمود و تقیزاده، صفدر.
10. مردان بزرگ تاریخ؛ نیکسون، ریچاردمیلهاوس؛ ترجمه ثقهالاسلامی، جعفر
11. مردان جادویی؛ رضامهجور، سیامک و رستمپور، عادل
12. بیندیشید و ثروتمند شوید؛ هیل، ناپلئون؛ ترجمه قراچهداغی، مهدی
13. پله پله تا اوج؛ زیگلار، زیگ؛ ترجمه فاتحی، مهناز
14. همه چیز با خدا ممکن است : قانونمندی طبیعت؛ حورایی، مجتبی و نوری، فریبا
15. هفت عادت مردمان کامیاب: درسهایی آموزنده در دگرگون سازی شخصیت؛ کاوی، استفان؛ ترجمه شمس، یحیی
نویسنده : حامد محقق زاده
- [سایر] سلام قبل از هر چیز می خوام به خاطر توجهی که به نسل جوان و جوابگویی به سوالاتشان دارید ازتون تشکر کنم من دختری 24 ساله هستم از یک خانواده متوسط دانشجوی فوق لیسانسم و کارمند بانک خواستگاری دارم که تمام شرایطش خوب و مورد قبوله فقط فوق دیپلم داره می خوام بدونم این موضوع می تونه در زندگی آینده مشکل ساز باشه؟ سر دو راهی موندم حواهش می کنم راهنماییم کنید من از طرف خانواده شدیدا تحت فشارم.
- [سایر] علاقه زیادی به درس های حوزوی دارم ولی متاسفانه امکان مطالعه ازاد و شرکت کلاس های حوزه رو نداشتم جدیدا شنیدم داخل دانشگاه حوزه شهید مطهری تاسیس شده که 52 واحد دروس حوزه رو تدریس می کنند ممنون می شم اگه راهنمایی کنید این حوزه شهید مطهری اصول کارش چیه و ایا می شه بعد هم این دروس رو خارج از دانشگاه ادامه داد و به جایی رسید؟ مثلا شرکت تو موسسه های قم!؟ دانشجوی دوره کارشناسی عمران دانشگاه آزادم سپاسگذار
- [سایر] سلام. من دانشجوی دانشگاه تهران هستم. جلسه مجرد های شما رو شرکت کردم. خیلی خوب بود. ممنون. خواستم بدونم جلسه بعدی هم وجود داره؟ کجا؟ و اینکه من میتونم دوباره شرکت کنم یا نه؟ چون شما در سایتتون قید کردین فقط این جلسه حضور میهمان آزاد است. بازم ممنونم.
- [سایر] یک ساله که ازدواج کردم و با شوهرم یه مشکل اساسی پیدا کردم و موندم چکار کنم. البته مشکلات دیگه هم وجود داره؛ مثلا دروغ میگه و بعضی وقت ها هم نمازهاش رو نمی خونه. اما از همه مهم تر چند وقتیه که فهمیدم مواد مخدر میکشه و معتاده. اعتیادشم شدیده. ازش می خوام ترک کنه ولی همش قول میده و باز متوجه میشم که کشیده. نمی تونم با اعتیادش کنار بیام و همش نگران آینده ام هستم. چکار کنم که ترک کنه؟ اگه ترک نکرد باید ازش جدا شم؟ راهنماییم بکنید که تو این وضعیت باید چکار کنم؟
- [آیت الله نوری همدانی] اینجانب دانشجوی دانشکده علوم قضایی (وابسته به قوه قضائیه) هستم و از بدو ورود به این دانشکده برای حدود 8 سال کار در دادگستری از ما تعهد گرفتهاند و به همین جهت، ضمن تحصیل مبلغی حدود 30 هزار تومان به عنوان حقوق ماهیانه دریافت میکنیم که بطور معمول مبلغی از آن در ماه پس انداز میشود، با توجه به اینکه اینجانب در آینده برای امر ازدواج و تهیه مسکن و... مخارج معلوم الوصفی خواهم داشت: الف: آیا با فرا رسیدن سال شرعی، بر مبلغ پس انداز شده خمس تعلق میگیرد؟ اگر با پس اندازها وسایل و ملزومات زندگی، که برای سالهای بعد مورد نیاز است خریداری شود، چطور؟
- [آیت الله اردبیلی] اینجانب دانشجوی سال آخر هستم و از مهرماه تا پایان سال چهار آزمون درسی بسیار مهم (از جمله آزمون کارشناسی ارشد) پیش رو دارم و برای موفقیت در این آزمون ها باید روزانه حدود 13 ساعت درس بخوانم. با عنایت به اینکه در ماه مبارک رمضان هستیم و از آنجا که 5 روز هفته نیز به صورت نیمه وقت کار می کنم در این روزهایی که از ماه رمضان گذشته است عملاً به هیچ وجه امکان درس خواندن همزمان با روزه داری برایم فراهم نبوده است (به دلیل اینکه روزه بوده ام امکان فعالیت شدید ذهنی از من گرفته شده است). در صورتی که تا پایان ماه مبارک، روال بر همین وضع باشد، عملاً فرصت یک ماه تابستان (که وقت آزاد بیشتری برای مطالعه نسبت به پاییز دارم) از دست می رود و به همین نسبت احتمال موفقیت در آزمونهایم که آینده درسی و خانوادگی ام تا حد زیادی به آن ها وابسته است، کاهش می یابد. آیا می توانم در روزهای آینده روزه نگیرم و پس از رفع این عذر آنها را قضا کنم؟
- [سایر] مدت یک سال عاشق دختری بودم که از لحاظ خانوادگی خیلی با هم متفاوت بودیم و قرار بود برای خواستگاری پا پیش بذارم اما بنا به دلایلی همه چی به هم خورد. من همیشه به اینکه به هم نمیرسیم فکر میکردم، اما الان جدایی برام خیلی خیلی سخته. دیگه آینده برام هیجانی نداره زندگی برام بی معنا شده. با گذشت یه مدت هنوز نتونستم فراموشش کنم. تو این شرایط؛ اولا میخوام بدونم برا خروج ازین وضعیت باید چکار کنم ثانیا من الان شرایط اولیه برای ازدواجو دارم ولی این تفکر که عاشق کسی نیستم نمیذاره به مساله (ازدواج) فکر کنم، چون تفکرم اینه که زندگی بدون عشق هیجانی نداره. با این وضعیت نظرتون در مورد ازدواج چیه؟ آیا باید صبر کنم این وضعیت تموم شه یا باید اقدام کنم.
- [سایر] سلام من دانشجوی سال دو مهندسی شیمی هستم شنیدم که ثبت نام کنکور 91 شروع شده راستش رو بخواین دلم میخواد توی کنکور تجربی شرکت کنم اینم عرض کنم خدمتتون که من توی دبیرستان رشتم ریاضی بوده من تا 10 بهمن که درگیر پایان ترم دانشگاه هستم بعدش دیگه اگه بخوام برای کنکور بخونم باید یه ترم مرخصی بگیرم تقریبا 4 ماه تا کنکور وقت میمونه میخواستم بدونم توی این مدت میشه امیدی داشت به رتبه ی خوب من رشته دارو سازی یا پزشکی میخوام ضمن اینکه من دو سه سال پیش کنکور دادم و رشتم هم ریاضی بوده به نظر شما برای وارد این مسیر شدن کاره درستیه یا بیخیال بشم یک سوال دیگه اگه توی کنکور امسال هم قبول شدم میتونم هم توی رشته ای که الان دارم و اون رشته همزمان تحصیل کنم ؟! ممنون میشم راهنماییم کنین در پناه حق یا علی
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما بزرگوار 25 سالمه مجرد هستم و حدود 1 ساله که با آقا پسری که 26 سالشونه آشنا شدم و در این مدت با توجه به شناختی که پیدا کردم بیشتر ملاک هایی که مد نظرم بوده رو دارا هستن فقط مشکلی که از اول ایشون و بنده رو درگیر کرده یه مسئله أس.. من اهل تهران هستم و ایشون اهل مشهد موقع شروع آشنایی و ارتباط ایشون کارمند معمولی یه شرکت بودن که میتونستن در صورت اوکی شدن و به توافق رسیدن هر دومون به تهران بیان و انتقالی بگیرن ولی الان از برج 6 با 4 نفر شریک شدن که الان تو یه کاری افتادن که یکم زمان میبره و به قولی یه راهی باز شده تا بتونن آینده ی خوبی رو برای خودشون درست کنن و مستقل بشن و از حالت کارمندی با حقوق معمولی پا تو یه کاری گذاشتن که آینده أش روشنه و الان به بنده میگن نمیتونن تهران بیان شرایط نیست و حتی نمیشه که از شراکت انصراف بدن! منم دختری به شدت وابسته به خانواده ام هستم به ویژه پدرم و شدیداً احساساتی ، حالا الان ما بر سر دو راهی هستیم نه من میخوام ایشون رو با داشتن خیلی خصوصیات اخلاقی خوب از دست بدم و نه از خانواده أم دور بشم .. ایشون هم دغدغه أشون همینه و میگن درست نیست دختر رو از خانواده جدا کرد و حتی اگر خانواده من کلی بهتون محبت کنن که احساس تنهایی نکنید و حتی اگه من برات قصر هم درست کنم باز ته دلت خالیه که از خانواده أت جدا هستی .. منم فقط گفتم میتونم تا یه تایمی مشهد بیام تا کارتون به سرانجامی برسه ولی ایشون گفتن هیچی مشخص نیست و قولی ندادن که تا چه زمانی من باید مشهد بمونم! حالا از شما بزرگوار راهکار میخوام .. اول علاقمندم نظرتون رو بدونم و بعد اگر راهکاری هست که بشه جلوی پای ما بذارید که مشکل حل بشه ممنونتون میشم .. با سپاس
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما من دختر و مجردهستم و 20 سالمه. خانم دکتر من تو زندگیم موقعیتهایی رو دارم که اطرافیانم ارزوی اونها رو دارن. ولی من همیشه به هنر و ریاضیات علاقه داشتم اما متاسفانه بر اثر نبود راهنمای مناسب راه زندگیم جور دیگه ای چرخید و من الان دانشجوی مهندسی فناوری اطلاعات هستم و رشتمو دوست دارم ولی نه اونقدر. و فقط به خاطر ارزشهای خانواده ام انتخاب کردم. و حالا احساس میکنم هدفمو گم کردم، انگیزه ای برای تحصیل ندارم با وجود اینکه عاشق درسم و معدلم هم همیشه خوب بوده. ولی همش میگم این همه ادم مهندس شدن چه فایده من که هدف خاصی ندارم. البته من مهندسی معماری خیلی دوست داشتم ولی نتونستم برم. به نظر شما این که من بی هدف زندگی میکنم خطری برای آینده ام داره یا خیر؟ ایا باید برای زندگیم یه راه محکم همراه با دلیل و شناخت پیداکنم؟ منی که استعداد دارم آیا در آینده حسرت راه مورد علاقم منو دیوونه نمیکنه؟ یا نه زندگی اهداف والاتری داره که والاتر از اهداف مادی ما هستن و هر انسانی با رسیدن به اونها ست که آرامش میگیره؟ من به تجربه نیاز دارم. ممنون از اینکه راهنماییم میکنید.....