سلام. دختری 18 ساله هستم که پیام دادن به نامحرم برایم عادت شده است؛ فکرای زشتی ناخودآگاه میاد سراغم. تو رو خدا بگین چیکار کنم؟
سلام. دختری 18 ساله هستم که پیام دادن به نامحرم برایم عادت شده است؛ فکرای زشتی ناخودآگاه میاد سراغم. تو رو خدا بگین چیکار کنم؟ با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید. پرسشگر گرامی سوال شما به دو بخش تقسیم می شود : 1. عادت کردن به فرستادن پیامک به نامحرم؛ 2. آمدن فکرهای آلوده و زشت به ذهن تان بصورت ناخود آگاه؛ لذا ما نیز در دو قسمت به پاسخ سوال شما می پردازیم. *** ترک عادت البته اگر در مورد خودتان و عادت و زمان ابتلا و شدت آن و عوامل موثر در ایجاد و ادامه و تشدید آن توضیح کافی به ما داده بودید ما بگونه بهتری می توانستیم یاری گر شما باشیم. به هر حال نکاتی ارائه می گردد که امید است مفید واقع شود : 1. اگر عادت بد را صرفاً به منزله یک رفتار آموخته در نظر بگیریم, می بایست برای از بین بردن آن از فنون تغییر رفتار استفاده کرد. به طور کلی بر اساس نگاه روانشناسان رفتارگرا، رفتار ما برآیند سه چیز است : محرک، پاسخ، نتیجه. این برآیند به دو نوع می تواند در حیطه یادگیری مطرح شود که عبارتند از : الف) شرطی سازی نوع اول (کلاسیک) : این نوع شرطی سازی در اثر همزمانی و جایگزین شدن یک محرک خنثی که در حالت عادی نمی تواند پاسخی ایجاد کند با یک محرک دیگر که خود به خود و بطور طبیعی پاسخ ایجاد می کند، صورت می گیرد که در این فرایند، محرک دوم به شکل محرک شرطی در می آید که خود می تواند پاسخ مربوط به محرک غیر شرطی را ایجاد کند. مثلاً معده سگ گرسنه با دیدن غذا شروع به ترشح آنزیم می کند حال اگر همراه با آوردن غذا برای سگ زنگی را به صدا در آوریم و سپس بعد از مدتی حتی بدون اینکه برای سگ غذا بیاوریم، زنگ را به صدا در آوریم معده سگ شروع به ترشح آنزیم می کند در حالی که محرک واقعی حذف شده و محرک شرطی که غیر واقعی است جایگزین آن شده است. ب) شرطی سازی نوع دوم (فعال) : این نوع شرطی سازی که بیشتر درباره عادات مورد نظر است، درواقع همان قضیّه پاداش و تنبیه است؛ بدین ترتیب که اگر شما رفتاری را انجام دهید و در نتیجه آن تقویت شوید (پاداش دریافت کنید) احتمال بروز آن رفتار در شما افزایش می یابد و اگر در نتیجه آن رفتار تنبیه شوید، احتمال بروز آن در شما کاهش می یابد. مانند زمانی که شما در دوره کودکی بارها و بارها برای آنکه کلامی کودکانه بر زبان آوردید، تشویق شدید و به همین دلیل از صحبت کردن به عنوان ابزاری برای دریافت تقویت استفاده کرده اید و یا... . از همین دو اصل - به خصوص اصل دوم - می توان به عنوان روشی برای از بین بردن رفتار نیز استفاده کرد که روانشناسان آن را اصطلاحًا فرایند (خاموش سازی رفتار) می نامند. در همین راستا شما را به انجام دو تمرین عملی دعوت می کنم : - خاموش سازی از طریق ایجاد درد بدن ترتیب که یک کش لاستیکی بر دست راست خود ببندید, هرگاه اعمال مورد نظر (رفتار عادت گونه) را از خود بروز دادید، کش را بکشید و رها کنید. این فرایند از طریق ایجاد درد به شما یادآوری می کند که از تکرار رفتار بپرهیزید. - خاموش سازی از طریق از دست دادن می توانید هرگاه به رفتار مورد نظر مبادرت کردید, به عنوانجریمه، مقدار مشخصی پول به داخل یک صندوق (مثلاً صندوق صدقات) بیندازید 2. اگر فرایند کنار گذاشتن یک عادت بد را با یک فرایند تصمیم گیری و اقدام عملی برابر بدانیم، پس آنگاه می بایست بر مراحل تصمیم و تصمیم گیری واقف باشیم. فرآیند تصمیم گیری و اجراء : الف) درک نیاز به تغییر ب) اراده تغییر پ) هدف گذاری ت) برنامه ریزی ث) اقدام عملی ج) باز بینی * درک نیاز به تغییر و اراده آن : به طور کلی افراد در چند صورت در جهت تغییر رفتار خود قدم برنمی دارند : - نادیده گرفتن مشکل: من چاق نیستم. - دیدن مشکل و نادیده گرفتن اهمیت آن : من چاق هستم ولی مهم نیست. - دیدن مشکل، درک اهمیت موضوع و نادیده گرفتن امکان تغییر آن : من چاق هستم و این خوب نیست و به من ضرر می زنه ولی چاقی که درمان نداره. - دیدن مشکل، درک اهمیت آن، پذیرش وجود راه های تغییر و نادیده گرفتن توان خود برای تغییر دادن : من چاق هستم و این خوب نیست، به من ضرر می زند. راه هایی هم برای لاغرشدن هست ولی از من ساخته نیست. اگر فردی هر یک از موارد بالا را داشته باشد، در واقع در مسیر تغییر عمل نمی کند و به درک واقعی نمی رسد. پس اگر شما موانع ذکر شده را در خود می بینید باید به شناسایی و حذف آنها اقدام نمایید. * هدف گذاری و برنامه ریزی : در این راستا می بایست به ویژگی های هدف اشاره داشت که عبارتند از : - عینی بودن : هدف می بایست قابل لمس و مشخص باشد. من می خواهم 20 کیلو اضافه وزن خود را کاهش دهم و یا من هیچ گاه نمی توانم بگویم مثلاً برای لاغر شدن نمی‌خواهم هیچ چیز بخورم. بلکه صرفا می بایست روی تغذیه خود کنترل داشته باشیم. - زمان دار بودن : هدف می بایست زمان دار باشد. من می خواهم 20 کیلو از وزن خود را تا تاریخ 1/ 1392/04 کاهش دهم. - متناسب بودن : هدف می بایست با ویژگی های شما، جامعه و زمان متناسب باشد؛ برای مثال اگر من این طور بیان کنم که می خواهم 20 کیلو از وزن خود را در طی دو روز کاهش دهم ، هدف گذاری من متناسب با زمان نیست زیرا یا نمی توانم و یا آسیب جسمی می بینم. - قابل تجزیه بودن به اهداف کوچکتر؛ مثلا هر هفته 2 کیلو. - در تضاد نبودن با طبیعت انسان. برنامه در واقع راه رسیدن به هدف است و برنامه ریزی چگونگی به کارگیری منابع برای رسیدن به هدف است به طوری که با کمترین هزینه بیشترین سود را به دست آوریم. برنامه باید با هدف هم راستا بوده و قابل انعطاف باشد. 3. حرف آخر اینکه بسته به نوع عادت شکل گرفته و میزان ریشه دار بودن آن تغییر یا ترک عادت مستلزم تمرین و ممارست زیاد است. ***آمدن فکرهای آلوده و زشت به ذهن اکثریت قریب به اتفاق مردم معمولاً نمی دانند که در ذهنشان چه می گذرد و از این مهمتر حتی نمی دانند که این افکار چه تاثیری می توانند بر عملکرد و رفتار و طرز برخورد آنها و محیط اطرافشان داشته باشد و بسیار جای خوشحالی است که شما به این مسئله واقف بوده و می خواهید اطلاعاتی را در مورد آن کسب کنید. اما بهتر بود واضحتر مطرح می نمودید که منظورتان از افکار آلوده چیست؛، زیرا افکار آلوده شامل طیف وسیعی از افکار نادرست می شود که می تواند سلامت روان ما را به خطر انداخته و مانع رسیدن انسان به قله های رفیع معنویت گردد. یک طیف از این افکار آلوده مربوط به غلط های شناختی است که در طول زمان و به واسطه تربیت غیر استاندارد، الگو برداری های غلط و ... در ذهن ما شکل گرفته اند، و چون افکار، منشاء رفتار به حساب می آیند این غلط های شناختی می توانند موجب نابسامانی های رفتاری ما بگردند. برای مقابله با این مشکل لازم است که شخص با یک مشاور رواندرمانگر که با فنون سی بی تی (رفتار درمانی شناختی) آشنا می باشد تماس بگیرد تا وی در طی مصاحبه های مختلف و جلسات متعدد به شناسایی این روانبنه های غلط شناختی بپردازد و شناخت های صحیح را جایگزین آنها بگرداند. هم اکنون این روش در روانشناسی اسکیما تراپی خوانده می شود و مراد از آن حذف روانبنه های غلط و جایگزینی روانبنه های درست به جای آنها می باشد تا بدین وسیله رفتار فرد با خود و محیط وی اصلاح گردد. طیف دیگری از افکار آلوده مربوط به مسائل جنسی می‌شود. کشش جنسی یکی از کشش هایی است که خداوند حکیم در سرشت موجودات زنده برای تداوم نسل قرار داده که قرآن کریم در آیه 36 سوره مبارکه یس و آیه 49 سوره مبارکه ذاریات و آیه 39 سوره مبارکه قیامت وآیه 72 سوره مبارکه نحل و ... بدان اشاره کرده است و جهت پیشگیری از بروز نابسامانی ها، کانالهایی سالم برای هدایت و ارضاء آنها تعریف کرده است، اما برخی از افراد به واسطه بی اطلاعی از این کانال ها و ناآگاهی از دستورات اسلام، پیرامون بهداشت جنسی، دل و افکار خود را درگرو شیطان می‌نهند و او نیز به اقتضای قَسَمی که برای منحرف کردن انسان یاد کرده! آنها را به بیراهه های خطرناک می‌کشاند. در واقع ذهن ما مانند یک توری مشبک است که افکار مزاحم جنسی و غیر جنسی بدون کوچک ترین اصطکاکی از آن می گذرند. به همین دلیل برای کنترل این افکار باید افکار جنسی را ساده سازی و بی اهمیت سازی کرد. هر گونه بغرنج سازی و جدی سازی افکار جنسی به تشدید آن ها می انجامد. بسیاری از افراد موفق در این زمینه در زمان مجردی به خود می قبولانند که امور جنسی در این دوران مطلوبیت خاصی ندارد و پیروی از راهکارهای اسلام را در جهت حفظ عفت و یا ازدواج به موقع در پیش می گیرند، و بازیچه هوی و هوس شدن را دون شأن انسانی خود می دانند. آن ها با اشتغال ذهنی به امور موافق شأن خود به حذف کارآمد افکار جنسی ناسالم می پردازند و برای گشایش در کار ازدواج شان به خداوند بزرگ توکل کرده و از معصومین علیهم السلام یاری می طلبند. ایجاد این حالت ناممکن نیست زیرا اگر ناممکن بود ، خالق انسان ، وی را در صورت عدم دسترسی به ازدواج ، امر به عفت ورزی نمی نمود؛ وانگهی همانگونه که از معنای لغوی آن نیز بر می آید ، عفت به معنای سرکوبی قوای غریزی در این زمینه نیست بلکه به معنای جلوگیری فزون طلبی انحرافی آن است زیرا انسان به وسیله اراده و با اتکاء به ایمان و عقل قادر به مدیریت بر قوای غریزی خویش است و این مدیریت به معنای تعطیلی این قوا نیست و اصولاً این قوا تعطیل بردار نیست بلکه به معنای ایجاد راهکارهایی برای مدیریت مقطعی و گذر از مرحله سختی ها تا رسیدن به مرحله ازدواج است .لذا حفظ عفت و کنترل شهوت از سختی این امر می کاهد، پس باید به آن اهتمام ورزید. *** در پایان هم چند تکنیک پیرامون کنترل افکار مزاحم به شما ارائه می کنم : 1. توجه برگردانی فعال؛ به صورت ارادی به چیزی توجه کنید که مثبت است. پژوهش ها نشان داده اند افرادی که از این شیوه استفاده می‌کنند، طول مدت افسردگی آنها خیلی کمتر از کسانی است که از شیوه‌ مقابله‌ با وسواس فکری استفاده می‌کنند. 2. با در پیش گرفتن فعالیت ذهنی دیگری موقتاً از آن حالت کناره گیری کنید؛ شما می‌توانید به بازی های فکری بپردازید. تلویزیون ببینید. یک فایل صوتی بشنوید که مستلزم به کارگیری فکر شماست. تلفن را بردارید و به دوستان و فامیل زنگ بزنید. خلاصه فقط ذهنتان را بی دلیل و یا با هر چیز کوچکی مشغول به هرچیزی کنید غیر از آن فکر مزاحم و وسواسی. 3. قلم و کاغذ به دست گیرید و همگی افکار منفی خود را بنویسید؛ نوشتن بار سنگین افکار را سبک کرده و گاه با خواندن نوشته ها ممکن است شما را به خنده یا شگفتی از افکار غیرمنطقی خود وا دارد. در عین حال وقتی فکرتان را نوشتید راحت تر می‌توانید آن را بررسی کنید و خطاهایش را شناسایی نمایید. 4. دست زدن به یک فعالیت موازی؛ با دست زدن به یک فعالیت دیگر که شما را در حالت تمرکز بر موضوع دیگری قرار دهد، می‌توانید موجب فاصله خود از حالت وسواس فکری شوید. مطالعه یک رمان جذاب در یک محیط عمومی مثل کتابخانه، ورزش، فعالیت های اجتماعی، پرهیز از تنهایی، پرهیز جدی از بیکاری، زیرا فکر زائد مال وقت زاید است، سرزدن به خویشان و دوستان، تعمیر و به اصطلاح ور رفتن با وسایلی که علاقه به تعمیر آنها دارید، ساختن وسایل الکترونیکی ساده، همه و همه از فعالیتهایی هستند که می تواند از انحراف فکر شما به سوی افکار وسواسی جلو گیری نمایند. 5. و در پایان اینکه اگر این حالت در شما بسیار قوی است و واقعاً با تکنیک های یاد شده از پس آن بر نمی آیید ابتدا به یک متخصص اعصاب و روان (روانپزشک) مراجعه نمایید تا وی با تجویز چند قرص ساده به کنترل حالات منفی شما بپردازد و بعد از یکی دو هفته که از مصرف قرص ها گذشت و شما اندکی برخود مسلط شدید راهکارهای گفته شده را پی گیری نمایید تا درمان کامل گردد. نویسنده : غلامرضا مهرانفر
عنوان سوال:

سلام. دختری 18 ساله هستم که پیام دادن به نامحرم برایم عادت شده است؛ فکرای زشتی ناخودآگاه میاد سراغم. تو رو خدا بگین چیکار کنم؟


پاسخ:

سلام. دختری 18 ساله هستم که پیام دادن به نامحرم برایم عادت شده است؛ فکرای زشتی ناخودآگاه میاد سراغم. تو رو خدا بگین چیکار کنم؟

با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید.
پرسشگر گرامی سوال شما به دو بخش تقسیم می شود : 1. عادت کردن به فرستادن پیامک به نامحرم؛ 2. آمدن فکرهای آلوده و زشت به ذهن تان بصورت ناخود آگاه؛ لذا ما نیز در دو قسمت به پاسخ سوال شما می پردازیم.

*** ترک عادت
البته اگر در مورد خودتان و عادت و زمان ابتلا و شدت آن و عوامل موثر در ایجاد و ادامه و تشدید آن توضیح کافی به ما داده بودید ما بگونه بهتری می توانستیم یاری گر شما باشیم. به هر حال نکاتی ارائه می گردد که امید است مفید واقع شود :
1. اگر عادت بد را صرفاً به منزله یک رفتار آموخته در نظر بگیریم, می بایست برای از بین بردن آن از فنون تغییر رفتار استفاده کرد. به طور کلی بر اساس نگاه روانشناسان رفتارگرا، رفتار ما برآیند سه چیز است : محرک، پاسخ، نتیجه. این برآیند به دو نوع می تواند در حیطه یادگیری مطرح شود که عبارتند از :
الف) شرطی سازی نوع اول (کلاسیک) : این نوع شرطی سازی در اثر همزمانی و جایگزین شدن یک محرک خنثی که در حالت عادی نمی تواند پاسخی ایجاد کند با یک محرک دیگر که خود به خود و بطور طبیعی پاسخ ایجاد می کند، صورت می گیرد که در این فرایند، محرک دوم به شکل محرک شرطی در می آید که خود می تواند پاسخ مربوط به محرک غیر شرطی را ایجاد کند. مثلاً معده سگ گرسنه با دیدن غذا شروع به ترشح آنزیم می کند حال اگر همراه با آوردن غذا برای سگ زنگی را به صدا در آوریم و سپس بعد از مدتی حتی بدون اینکه برای سگ غذا بیاوریم، زنگ را به صدا در آوریم معده سگ شروع به ترشح آنزیم می کند در حالی که محرک واقعی حذف شده و محرک شرطی که غیر واقعی است جایگزین آن شده است.
ب) شرطی سازی نوع دوم (فعال) : این نوع شرطی سازی که بیشتر درباره عادات مورد نظر است، درواقع همان قضیّه پاداش و تنبیه است؛ بدین ترتیب که اگر شما رفتاری را انجام دهید و در نتیجه آن تقویت شوید (پاداش دریافت کنید) احتمال بروز آن رفتار در شما افزایش می یابد و اگر در نتیجه آن رفتار تنبیه شوید، احتمال بروز آن در شما کاهش می یابد. مانند زمانی که شما در دوره کودکی بارها و بارها برای آنکه کلامی کودکانه بر زبان آوردید، تشویق شدید و به همین دلیل از صحبت کردن به عنوان ابزاری برای دریافت تقویت استفاده کرده اید و یا... .
از همین دو اصل - به خصوص اصل دوم - می توان به عنوان روشی برای از بین بردن رفتار نیز استفاده کرد که روانشناسان آن را اصطلاحًا فرایند (خاموش سازی رفتار) می نامند. در همین راستا شما را به انجام دو تمرین عملی دعوت می کنم :
- خاموش سازی از طریق ایجاد درد
بدن ترتیب که یک کش لاستیکی بر دست راست خود ببندید, هرگاه اعمال مورد نظر (رفتار عادت گونه) را از خود بروز دادید، کش را بکشید و رها کنید. این فرایند از طریق ایجاد درد به شما یادآوری می کند که از تکرار رفتار بپرهیزید.
- خاموش سازی از طریق از دست دادن
می توانید هرگاه به رفتار مورد نظر مبادرت کردید, به عنوانجریمه، مقدار مشخصی پول به داخل یک صندوق (مثلاً صندوق صدقات) بیندازید
2. اگر فرایند کنار گذاشتن یک عادت بد را با یک فرایند تصمیم گیری و اقدام عملی برابر بدانیم، پس آنگاه می بایست بر مراحل تصمیم و تصمیم گیری واقف باشیم.
فرآیند تصمیم گیری و اجراء :
الف) درک نیاز به تغییر ب) اراده تغییر پ) هدف گذاری ت) برنامه ریزی ث) اقدام عملی ج) باز بینی
* درک نیاز به تغییر و اراده آن :
به طور کلی افراد در چند صورت در جهت تغییر رفتار خود قدم برنمی دارند :
- نادیده گرفتن مشکل: من چاق نیستم.
- دیدن مشکل و نادیده گرفتن اهمیت آن : من چاق هستم ولی مهم نیست.
- دیدن مشکل، درک اهمیت موضوع و نادیده گرفتن امکان تغییر آن : من چاق هستم و این خوب نیست و به من ضرر می زنه ولی چاقی که درمان نداره.
- دیدن مشکل، درک اهمیت آن، پذیرش وجود راه های تغییر و نادیده گرفتن توان خود برای تغییر دادن : من چاق هستم و این خوب نیست، به من ضرر می زند. راه هایی هم برای لاغرشدن هست ولی از من ساخته نیست.
اگر فردی هر یک از موارد بالا را داشته باشد، در واقع در مسیر تغییر عمل نمی کند و به درک واقعی نمی رسد. پس اگر شما موانع ذکر شده را در خود می بینید باید به شناسایی و حذف آنها اقدام نمایید.
* هدف گذاری و برنامه ریزی :
در این راستا می بایست به ویژگی های هدف اشاره داشت که عبارتند از :
- عینی بودن : هدف می بایست قابل لمس و مشخص باشد. من می خواهم 20 کیلو اضافه وزن خود را کاهش دهم و یا من هیچ گاه نمی توانم بگویم مثلاً برای لاغر شدن نمی‌خواهم هیچ چیز بخورم. بلکه صرفا می بایست روی تغذیه خود کنترل داشته باشیم.
- زمان دار بودن : هدف می بایست زمان دار باشد. من می خواهم 20 کیلو از وزن خود را تا تاریخ 1/ 1392/04 کاهش دهم.
- متناسب بودن : هدف می بایست با ویژگی های شما، جامعه و زمان متناسب باشد؛ برای مثال اگر من این طور بیان کنم که می خواهم 20 کیلو از وزن خود را در طی دو روز کاهش دهم ، هدف گذاری من متناسب با زمان نیست زیرا یا نمی توانم و یا آسیب جسمی می بینم.
- قابل تجزیه بودن به اهداف کوچکتر؛ مثلا هر هفته 2 کیلو.
- در تضاد نبودن با طبیعت انسان.
برنامه در واقع راه رسیدن به هدف است و برنامه ریزی چگونگی به کارگیری منابع برای رسیدن به هدف است به طوری که با کمترین هزینه بیشترین سود را به دست آوریم. برنامه باید با هدف هم راستا بوده و قابل انعطاف باشد.
3. حرف آخر اینکه بسته به نوع عادت شکل گرفته و میزان ریشه دار بودن آن تغییر یا ترک عادت مستلزم تمرین و ممارست زیاد است.

***آمدن فکرهای آلوده و زشت به ذهن
اکثریت قریب به اتفاق مردم معمولاً نمی دانند که در ذهنشان چه می گذرد و از این مهمتر حتی نمی دانند که این افکار چه تاثیری می توانند بر عملکرد و رفتار و طرز برخورد آنها و محیط اطرافشان داشته باشد و بسیار جای خوشحالی است که شما به این مسئله واقف بوده و می خواهید اطلاعاتی را در مورد آن کسب کنید. اما بهتر بود واضحتر مطرح می نمودید که منظورتان از افکار آلوده چیست؛، زیرا افکار آلوده شامل طیف وسیعی از افکار نادرست می شود که می تواند سلامت روان ما را به خطر انداخته و مانع رسیدن انسان به قله های رفیع معنویت گردد.
یک طیف از این افکار آلوده مربوط به غلط های شناختی است که در طول زمان و به واسطه تربیت غیر استاندارد، الگو برداری های غلط و ... در ذهن ما شکل گرفته اند، و چون افکار، منشاء رفتار به حساب می آیند این غلط های شناختی می توانند موجب نابسامانی های رفتاری ما بگردند. برای مقابله با این مشکل لازم است که شخص با یک مشاور رواندرمانگر که با فنون سی بی تی (رفتار درمانی شناختی) آشنا می باشد تماس بگیرد تا وی در طی مصاحبه های مختلف و جلسات متعدد به شناسایی این روانبنه های غلط شناختی بپردازد و شناخت های صحیح را جایگزین آنها بگرداند. هم اکنون این روش در روانشناسی اسکیما تراپی خوانده می شود و مراد از آن حذف روانبنه های غلط و جایگزینی روانبنه های درست به جای آنها می باشد تا بدین وسیله رفتار فرد با خود و محیط وی اصلاح گردد.
طیف دیگری از افکار آلوده مربوط به مسائل جنسی می‌شود. کشش جنسی یکی از کشش هایی است که خداوند حکیم در سرشت موجودات زنده برای تداوم نسل قرار داده که قرآن کریم در آیه 36 سوره مبارکه یس و آیه 49 سوره مبارکه ذاریات و آیه 39 سوره مبارکه قیامت وآیه 72 سوره مبارکه نحل و ... بدان اشاره کرده است و جهت پیشگیری از بروز نابسامانی ها، کانالهایی سالم برای هدایت و ارضاء آنها تعریف کرده است، اما برخی از افراد به واسطه بی اطلاعی از این کانال ها و ناآگاهی از دستورات اسلام، پیرامون بهداشت جنسی، دل و افکار خود را درگرو شیطان می‌نهند و او نیز به اقتضای قَسَمی که برای منحرف کردن انسان یاد کرده! آنها را به بیراهه های خطرناک می‌کشاند. در واقع ذهن ما مانند یک توری مشبک است که افکار مزاحم جنسی و غیر جنسی بدون کوچک ترین اصطکاکی از آن می گذرند. به همین دلیل برای کنترل این افکار باید افکار جنسی را ساده سازی و بی اهمیت سازی کرد. هر گونه بغرنج سازی و جدی سازی افکار جنسی به تشدید آن ها می انجامد. بسیاری از افراد موفق در این زمینه در زمان مجردی به خود می قبولانند که امور جنسی در این دوران مطلوبیت خاصی ندارد و پیروی از راهکارهای اسلام را در جهت حفظ عفت و یا ازدواج به موقع در پیش می گیرند، و بازیچه هوی و هوس شدن را دون شأن انسانی خود می دانند. آن ها با اشتغال ذهنی به امور موافق شأن خود به حذف کارآمد افکار جنسی ناسالم می پردازند و برای گشایش در کار ازدواج شان به خداوند بزرگ توکل کرده و از معصومین علیهم السلام یاری می طلبند. ایجاد این حالت ناممکن نیست زیرا اگر ناممکن بود ، خالق انسان ، وی را در صورت عدم دسترسی به ازدواج ، امر به عفت ورزی نمی نمود؛ وانگهی همانگونه که از معنای لغوی آن نیز بر می آید ، عفت به معنای سرکوبی قوای غریزی در این زمینه نیست بلکه به معنای جلوگیری فزون طلبی انحرافی آن است زیرا انسان به وسیله اراده و با اتکاء به ایمان و عقل قادر به مدیریت بر قوای غریزی خویش است و این مدیریت به معنای تعطیلی این قوا نیست و اصولاً این قوا تعطیل بردار نیست بلکه به معنای ایجاد راهکارهایی برای مدیریت مقطعی و گذر از مرحله سختی ها تا رسیدن به مرحله ازدواج است .لذا حفظ عفت و کنترل شهوت از سختی این امر می کاهد، پس باید به آن اهتمام ورزید.

*** در پایان هم چند تکنیک پیرامون کنترل افکار مزاحم به شما ارائه می کنم :
1. توجه برگردانی فعال؛ به صورت ارادی به چیزی توجه کنید که مثبت است. پژوهش ها نشان داده اند افرادی که از این شیوه استفاده می‌کنند، طول مدت افسردگی آنها خیلی کمتر از کسانی است که از شیوه‌ مقابله‌ با وسواس فکری استفاده می‌کنند.
2. با در پیش گرفتن فعالیت ذهنی دیگری موقتاً از آن حالت کناره گیری کنید؛ شما می‌توانید به بازی های فکری بپردازید. تلویزیون ببینید. یک فایل صوتی بشنوید که مستلزم به کارگیری فکر شماست. تلفن را بردارید و به دوستان و فامیل زنگ بزنید. خلاصه فقط ذهنتان را بی دلیل و یا با هر چیز کوچکی مشغول به هرچیزی کنید غیر از آن فکر مزاحم و وسواسی.
3. قلم و کاغذ به دست گیرید و همگی افکار منفی خود را بنویسید؛ نوشتن بار سنگین افکار را سبک کرده و گاه با خواندن نوشته ها ممکن است شما را به خنده یا شگفتی از افکار غیرمنطقی خود وا دارد. در عین حال وقتی فکرتان را نوشتید راحت تر می‌توانید آن را بررسی کنید و خطاهایش را شناسایی نمایید.
4. دست زدن به یک فعالیت موازی؛ با دست زدن به یک فعالیت دیگر که شما را در حالت تمرکز بر موضوع دیگری قرار دهد، می‌توانید موجب فاصله خود از حالت وسواس فکری شوید. مطالعه یک رمان جذاب در یک محیط عمومی مثل کتابخانه، ورزش، فعالیت های اجتماعی، پرهیز از تنهایی، پرهیز جدی از بیکاری، زیرا فکر زائد مال وقت زاید است، سرزدن به خویشان و دوستان، تعمیر و به اصطلاح ور رفتن با وسایلی که علاقه به تعمیر آنها دارید، ساختن وسایل الکترونیکی ساده، همه و همه از فعالیتهایی هستند که می تواند از انحراف فکر شما به سوی افکار وسواسی جلو گیری نمایند.
5. و در پایان اینکه اگر این حالت در شما بسیار قوی است و واقعاً با تکنیک های یاد شده از پس آن بر نمی آیید ابتدا به یک متخصص اعصاب و روان (روانپزشک) مراجعه نمایید تا وی با تجویز چند قرص ساده به کنترل حالات منفی شما بپردازد و بعد از یکی دو هفته که از مصرف قرص ها گذشت و شما اندکی برخود مسلط شدید راهکارهای گفته شده را پی گیری نمایید تا درمان کامل گردد.
نویسنده : غلامرضا مهرانفر





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین