ازخدا خواستم یه همسر با ایمان در مسیر زندگیم قرار بگیره ولی تابه حال این اتفاق صورت نگرفته .خیلی دوست دارم زودتر تکلیفم مشخص بشه. چه راه حلی پیشنهاد می کنید؟ پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط مجددتان با این مرکز هر چند دغدغه ازدواج در سنین ازدواج برای جوانان عزیز و گرامی امری طبیعی است؛ ولی با توجه به عواملی که سن ازدواج را افزایش داده و موانعی که بر سر راه ازدواج برای جوانان وجود دارد ( و به تفصیل در مکاتبات قبلی در مورد آنها با شما سخن گفتیم)، نباید عدم توفیق در ازدواج موجب نگرانی و اضطراب شدید شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرینش را تغییر دهد یا موجب مشکلات روحی و بیماری گردد؛ زیرا نداشتن خواستگار یکی از مشکلات رایج در میان دختران امروزی است. این مشکل بسیار فراگیر شده و اختصاصی به شما ندارد. با توجه به شرایط موجود، نداشتن حتی یک خواستگار چیز بعیدی به نظر نمیرسد، چرا که همه ما در پیرامون خود شاهد دخترهای بسیار شایستهای هستیم که به هر دلیلی حتی یک خواستگار نداشتهاند. پس لازم است به نکات زیر توجه کنید . 1- شاید بشود گفت این نوعی امتحان است و یا شاید شما تنها به دعا و نماز اکتفا کرده اید . ازدواج کردن مانند امور دیگر نیاز به مقدماتی دارد، مثلا باید در جمع زنان حضور یابید . خود را نشان دهید یا از واسطه ها استفاده کنید. نقش واسطه ها در معرفی دختران خوب و شایسته و دم بخت را کم نگیرید. بنابراین، ضمن حفظ کرامت و شخصیت و وقار ،انسانی بشاش و خوشرو و پر انرژی باشید، و در جلسات مذهبی و به طور کلی در جمع زنان حضور فعال داشته باشید. 2- سن ازدواج در جامعه کنونی افزایش یافته است. این واقعیت اجتماعی مطلوب نیست و باید در پی کاهش آن بود؛ ولی باید به عنوان یک واقعیت تلخ و رنج آور پذیرفته شود. پس همواره به خود گوشزد نمایید که سن من برای ازدواج به هیچ عنوان دیر نشده، هنوز فرصت برای ازدواج موفق را دارم. این نکته را به هیچ عنوان خود فریبی قلمداد نکنید و به یادآوری هر روزه این نکته ملتزم باشید و باور کنید که ( کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور). 3- همیشه زود ازدواج کردن به معنی زودتر به خوشبختی رسیدن نیست ، اگر در زندگی بسیاری از کسانی که زود ازدواج کردند - به خصوص در مواردی که آشناییها از طریقهای غیر مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل کافی صورت گیرد، آشکار میگردد زود ازدواج کردن همیشه به صلاح دختر و زندگیاش نبوده ، بلکه گاهی زود ازدواج کردن شرّی است که گریبانگیر فرد می گردد و مدتها زندگی مشترک دختر و خانوادههای دو طرف را تلخ می سازد. پس زود به خانه بخت رفتن همیشه به معنای خوشبختی نیست. اگر به حفظ پاکی و عفت خود استمرار بخشید و در امتحان الهی موفق و سرافراز شوید، خداوند از طریقی که هیچ کسی نمیداند، فرد صالح و شایسته و لایقی را به سراغ شما میفرستد. 4- گمان نشود که تعدد خواستگار هم نشانه یا دلیل برتری یا داشتن کمال است و نداشتن آن نشانه نقص و ضعف. چنان نیست که همه دختران دارای خواستگارهای متعدد چنین و چنان باشند. خیلی از خانمهای متأهل که در زندگی مشترک خود نیز خوشبخت هستند، میگویند شوهر من اولین و آخرین خواستگارم بود. پس کثرت خواستگاران خیلی مهم نیست. 5- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانید . همه تخم مرغ های خوشبختی را در سبد ازدواج نچینید و همه برگه های زندگی را در موضوع ازدواج خرج نکنید .چه بسا زنان بسیار تأثیرگذاری در جامعه بوده اند که در پرتو تحصیل و کار و اشتغال مولد، به خانه بخت واقعی خود راه یافته اند. بنابراین ،تمرکز ذهنی خود را تا زمان مقتضی، و تا زمانی که کسی به خواستگاری شما نیامده، از ازدواج به امور مثبت دیگر ببرید. به هیچ عنوان اجازه ندهید ازدواج تمام فضای ذهنی شما را اشغال کند. 6- - در حد امکان از هر گونه تلقین و بزرگ نمایی نیاز به شوهر و تأهل در خود بکاهید . تلقین های کارآمد دیگر را جایگزین آن نمایید. شتابزدگی و اشتغالات ذهنی شما در اطفای این نیاز، به شتابزدگی و اشتغالات عملی بی مورد و گاهی آسیب زا میانجامد. 7- در ناکامیها به جای بغرنج سازی به سادهسازی و عادی سازی بپردازید، چرا که ناکامیها آن قدر هم فکر میکنیم ناکامی نیستند و بر عکس کامرواییهای ما هم آن قدر هم کامروایی محسوب نمیگردد، نمونهاش همه دختران ازدواج کردهای است که با هزار امید و آزرو راهی خانه بخت می شوند، ولی دیری نمی پاید که چیزی جز طلاق قانونی یا عاطفی نصیب آنان نمیگردد و آرزو می کنند که ای کاش تن به ازدواج نمی دادند. 8- آدمهای خوشبین همواره از بدترین و غیر قابل تحملترین رخدادهای زندگی نیز نهایت بهره را میبرند. چه بهتر که تا زمانی که ازدواج نکردهاید، با تغییر نگرش مثبت به دوران طلایی تجرد خود بنگرید و شبانه روز خواهان تغییر شرایط موجود نباشید. 9- تفریحات و معاشرت های سالم خود را افزایش دهید. 10 - مطمئن باشید که دعا و مناجات های شما نزد خداوند برای همیشه و تا ابد محفوظ مانده و موجب سعادت دنیوی و اخروی شما خواهد بود . دعا برای فراهم شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از کارهای مستحب و مورد ترغیب است . امّا اجابت دعا همیشه آن نیست که خواسته انسان به همان گونه و در همان زمانی که توقع دارد، برآورده شود . گاهی انسانخواستههایی دارد که برآورده شدنی نیست، یا اگر مستجاب شود، به ضرر او یا دیگران است، و او نمیداند، یا اجابت دعا به مقدمات و شرایطی نیاز دارد که فراهم نیست، یا زمان آن هنوز فرا نرسیده و دهها دلیل و احتمال دیگر. بنا بر این لازم است به نکات مهم زیر توجه نمایید و در آن تأمل کنید. 1- چه بسا اتفاق می افتد که انسان برآورده شدن حاجتی و رسیدن به هدف و مقصدی را ایده آل و به نفع خویش می پندارد . چنان به پندار خود و خیر بودن خواسته و دعایش یقین دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح می داند، حال آن که واقعیت امر غیر از پندار ماست. عکس آن نیز صادق است، یعنی چه بسا امری را زشت و به ضرر خود می پنداریم، ولی از آثار و عواقب آن بی اطلاعیم . نمی دانیم آن چه رُخ داده، از الطاف خفیِّه و پنهان پروردگار است. قرآن کریم در این خصوص می فرماید: (عَسی أَنْ تُکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ ... )؛( چه بسا می شود که از امری اکراه داشته باشید و انجام آن را نا گوار و به ضرر خود بپندارید، در حالی که خیر و صلاح شما در آن است، و یا چیزی را دوست داشته باشید( و انجام و اجابت آن را از خدا بخواهید) و حال آن که بدبختی و شر شما در آن نهفته است. خدا (عواقب و نتایج کارها را )می داند و شما نمی دانید.)(1) پس دوست گرامی ! از خدای مهربان و عالم به همه چیز و آگاه از ظاهر و باطن ، و پیدا و پنهان انسان بخواه که انشاءالله همسری شایسته و لایق و با کمال نصیب شما شود و کسی را که او می پسندد، همسرتان گرداند. 2- گاهی میزان ایمان و باور ،صداقت ، (اعتماد ) و (حُسن ظن) انسان به خدا از طریق تأخیر استجابت و یا عدم استجابت دعاها مورد آزمایش قرار می گیرد، یعنی تأخیر در استجابت دعا برای این هدف است که فرد(حقیقت ایمان ) و جوهر وجودی خود و میزان (حُسن ظن) خود به خدا را آشکار نماید و نشان دهد دلبستگی و علاقه و ایمان به حقانیت خدا را تا چه حد قبول دارد؟ تا چه حد به او و عملکردهایش اعتماد دارد ؟آیا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعا ها و خواسته هایش را اجابت کند ؟ امام صادق علیه السلام می فرماید: ( اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ریشه در (حُسن ایمان) و (سلامت دل) دارد . علامت و نشانه اش این است هر چیزی را که می بیند(و هر راحتی و گرفتاری به او می رسد) با چشم بصیرت و پاک، و نگاهی ارزشمند به آن نگرد.)(2) چه بسا یکی از مهم ترین آزمایش های خداوند برای بندگان خوبی چون شما تاخیر در اجابت ها و سنجش میزان صبر و حسن ظن شما به خداست. اگر به اوصاف الهی توجه کنیم و به صفات پروردگار ایمان بیاوریم و بدانیم خداوند رئوف و رحیم است، در مییابیم که اگر خواستههای انسان بر آورده نمیشود، دلیلش بخل نیست. خداوند با توجه به کمال و سعادت و مصلحت انسان خواستههای او را اجابت میکند. در دعای افتتاح میخوانیم : ( خدایا! اگر حاجتم را دیر برآوردی، از سر نادانی بر تو عتاب و اشکال کردم (که چرا حاجتم را بر آورده نکردی یا دیر اجابت کردی)، در صورتی که تأخیر در اجابت حاجتم (یا عدم اجابت دعا ) برایم بهتر بوده است، زیرا تو به فرجام امور آگاهی). البته شیطان در یکی از مواردی که وسوسه میکند، تأخیر اجابت دعا است. از این راه انسان را مأیوس میکند تا او به خدا بدبین شود. ائمه اطهار علیهم السلام به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء ظن به خدا برحذر داشتهاند. امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: (دیر اجابت نمودن خدا، تو را ناامید نکند که بخشش، بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانیتر گردد و بخشش خدا کاملتر شود. چه بسا چیزی را از خدا خواستهای آن را به تو نداده ،ولی بهتر از آن را در دنیا یا آخرت به تو داده است و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو میداد، تباهی دین و دنیای خود را در آن میدیدی). (3). 3- هیچ دعایی بی اثر نیست. هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد. اما گونههای استجابت آن مختلف است. امام سجاد(ع) میفرماید (دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد : یا برای او ذخیره میگردد، یا در دنیا برآورده میشود، یا بلایی را که میخواست به او برسد، از وی میگرداند). (4) عدم اجابت ظاهری دارای آثار و برکات بسیاری برای او خواهد بود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضی نمیشود. امام صادق علیه السلام میفرماید: (روز قیامت خداوند میفرماید: ای بنده من! مرا خواندی و اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو میکند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمیشد، برای ثواب و پاداش نیک که میبیند). (5) بنابراین از خداوند همسری شایسته و لایق و با کمال طلب کن . از او بخواه آن کسی را که او می پسندد ، همسر تان گرداند، نه شخص خاصی . زیرا چه بسا اگر حجاب از روی (حقیقت باطنی) عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواستهها برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف شویم . خدا را شکر کنیم که خواسته و حاجت ما را آن گونه که می خواستیم برآورده نکرده است. در پایان نظرتان را به چند نکته جلب می کنیم . 1- به دعا و توسل خود ادامه دهید. هر روز یا شب سوره یس را بخوان . 2- نماز جعفر طیار را به کیفیتی که در مفاتیح آمده است، بخوان تا ان شاء الله در زمان مقرر همسر لایق، نصیب تان گردد. 3 آیات 75 تا 82 سوره یونس را بخوانید. 4 در صورت امکان در موقع آمدن خواستگار، سوره الرحمان را همراه داشته باشید. 5 دعا و توسل به اهل بیت را فراموش نکنید. 6- بعد از نماز صبح ده مرتبه این دعا را بخوانید و هر روز تکرار کنید تا خداوند گشایش عنایت فرماید:( لا حَول وَ لا قُوّةَ اِلا بِالله. تَوکَّلتُ عَلی الحَیِ الّذی لا یَموت وَ الحَمدُ لِله الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلداً وَ لَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلک وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌ مِن الذُّلِّ وَ کَبِّرهُ تَکبیراً ). 7- شب جمعه بعد از نماز عشا بگویید:( لا اِلهَ اِلا اَنت. سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالِمین). اگر این ذکر را در سجده چهار صد مرتبه بگویید، به اجابت نزدیک تر است. 8- نزدیک ظهر روز جمعه ، دو رکعت نماز بخوانید ، در رکعت اوّل بعد از حمد و توحید ، سه آیه اوّل سوره فتح(یعنی تا نصراً عزیزاً) را بخوان .در رکعت دوم بعد از حمد و توحید سوره الم نشرح را بخوان ،بعد از سلام نماز تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها را بگویید و حاجت خود را از خدا بخواهید. 9- هر روز به ویژه بعد از طلوع آفتاب زیارت عاشورا و سوره یس و الرحمن را تلاوت کنید. پی نوشت 1. بقره، آیه 216. 2.مستدرک الوسایل، ج2، ص110. 3.نهج البلاغه، نامه 31. 4.تحف العقول، ص 202. 5 . اصول کافی، ج 4، ص 247 نویسنده:فاطمه سادات حسین پور
ازخدا خواستم یه همسر با ایمان در مسیر زندگیم قرار بگیره ولی تابه حال این اتفاق صورت نگرفته .خیلی دوست دارم زودتر تکلیفم مشخص بشه. چه راه حلی پیشنهاد می کنید؟
ازخدا خواستم یه همسر با ایمان در مسیر زندگیم قرار بگیره ولی تابه حال این اتفاق صورت نگرفته .خیلی دوست دارم زودتر تکلیفم مشخص بشه. چه راه حلی پیشنهاد می کنید؟
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط مجددتان با این مرکز
هر چند دغدغه ازدواج در سنین ازدواج برای جوانان عزیز و گرامی امری طبیعی است؛ ولی با توجه به عواملی که سن ازدواج را افزایش داده و موانعی که بر سر راه ازدواج برای جوانان وجود دارد ( و به تفصیل در مکاتبات قبلی در مورد آنها با شما سخن گفتیم)، نباید عدم توفیق در ازدواج موجب نگرانی و اضطراب شدید شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرینش را تغییر دهد یا موجب مشکلات روحی و بیماری گردد؛ زیرا نداشتن خواستگار یکی از مشکلات رایج در میان دختران امروزی است. این مشکل بسیار فراگیر شده و اختصاصی به شما ندارد. با توجه به شرایط موجود، نداشتن حتی یک خواستگار چیز بعیدی به نظر نمیرسد، چرا که همه ما در پیرامون خود شاهد دخترهای بسیار شایستهای هستیم که به هر دلیلی حتی یک خواستگار نداشتهاند.
پس لازم است به نکات زیر توجه کنید .
1- شاید بشود گفت این نوعی امتحان است و یا شاید شما تنها به دعا و نماز اکتفا کرده اید . ازدواج کردن مانند امور دیگر نیاز به مقدماتی دارد، مثلا باید در جمع زنان حضور یابید . خود را نشان دهید یا از واسطه ها استفاده کنید. نقش واسطه ها در معرفی دختران خوب و شایسته و دم بخت را کم نگیرید. بنابراین، ضمن حفظ کرامت و شخصیت و وقار ،انسانی بشاش و خوشرو و پر انرژی باشید، و در جلسات مذهبی و به طور کلی در جمع زنان حضور فعال داشته باشید.
2- سن ازدواج در جامعه کنونی افزایش یافته است. این واقعیت اجتماعی مطلوب نیست و باید در پی کاهش آن بود؛ ولی باید به عنوان یک واقعیت تلخ و رنج آور پذیرفته شود. پس همواره به خود گوشزد نمایید که سن من برای ازدواج به هیچ عنوان دیر نشده، هنوز فرصت برای ازدواج موفق را دارم. این نکته را به هیچ عنوان خود فریبی قلمداد نکنید و به یادآوری هر روزه این نکته ملتزم باشید و باور کنید که ( کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور).
3- همیشه زود ازدواج کردن به معنی زودتر به خوشبختی رسیدن نیست ، اگر در زندگی بسیاری از کسانی که زود ازدواج کردند - به خصوص در مواردی که آشناییها از طریقهای غیر مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل کافی صورت گیرد، آشکار میگردد زود ازدواج کردن همیشه به صلاح دختر و زندگیاش نبوده ، بلکه گاهی زود ازدواج کردن شرّی است که گریبانگیر فرد می گردد و مدتها زندگی مشترک دختر و خانوادههای دو طرف را تلخ می سازد. پس زود به خانه بخت رفتن همیشه به معنای خوشبختی نیست. اگر به حفظ پاکی و عفت خود استمرار بخشید و در امتحان الهی موفق و سرافراز شوید، خداوند از طریقی که هیچ کسی نمیداند، فرد صالح و شایسته و لایقی را به سراغ شما میفرستد.
4- گمان نشود که تعدد خواستگار هم نشانه یا دلیل برتری یا داشتن کمال است و نداشتن آن نشانه نقص و ضعف. چنان نیست که همه دختران دارای خواستگارهای متعدد چنین و چنان باشند. خیلی از خانمهای متأهل که در زندگی مشترک خود نیز خوشبخت هستند، میگویند شوهر من اولین و آخرین خواستگارم بود. پس کثرت خواستگاران خیلی مهم نیست.
5- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانید . همه تخم مرغ های خوشبختی را در سبد ازدواج نچینید و همه برگه های زندگی را در موضوع ازدواج خرج نکنید .چه بسا زنان بسیار تأثیرگذاری در جامعه بوده اند که در پرتو تحصیل و کار و اشتغال مولد، به خانه بخت واقعی خود راه یافته اند. بنابراین ،تمرکز ذهنی خود را تا زمان مقتضی، و تا زمانی که کسی به خواستگاری شما نیامده، از ازدواج به امور مثبت دیگر ببرید. به هیچ عنوان اجازه ندهید ازدواج تمام فضای ذهنی شما را اشغال کند.
6- - در حد امکان از هر گونه تلقین و بزرگ نمایی نیاز به شوهر و تأهل در خود بکاهید . تلقین های کارآمد دیگر را جایگزین آن نمایید. شتابزدگی و اشتغالات ذهنی شما در اطفای این نیاز، به شتابزدگی و اشتغالات عملی بی مورد و گاهی آسیب زا میانجامد.
7- در ناکامیها به جای بغرنج سازی به سادهسازی و عادی سازی بپردازید، چرا که ناکامیها آن قدر هم فکر میکنیم ناکامی نیستند و بر عکس کامرواییهای ما هم آن قدر هم کامروایی محسوب نمیگردد، نمونهاش همه دختران ازدواج کردهای است که با هزار امید و آزرو راهی خانه بخت می شوند، ولی دیری نمی پاید که چیزی جز طلاق قانونی یا عاطفی نصیب آنان نمیگردد و آرزو می کنند که ای کاش تن به ازدواج نمی دادند.
8- آدمهای خوشبین همواره از بدترین و غیر قابل تحملترین رخدادهای زندگی نیز نهایت بهره را میبرند. چه بهتر که تا زمانی که ازدواج نکردهاید، با تغییر نگرش مثبت به دوران طلایی تجرد خود بنگرید و شبانه روز خواهان تغییر شرایط موجود نباشید.
9- تفریحات و معاشرت های سالم خود را افزایش دهید.
10 - مطمئن باشید که دعا و مناجات های شما نزد خداوند برای همیشه و تا ابد محفوظ مانده و موجب سعادت دنیوی و اخروی شما خواهد بود .
دعا برای فراهم شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از کارهای مستحب و مورد ترغیب است .
امّا اجابت دعا همیشه آن نیست که خواسته انسان به همان گونه و در همان زمانی که توقع دارد، برآورده شود . گاهی انسانخواستههایی دارد که برآورده شدنی نیست، یا اگر مستجاب شود، به ضرر او یا دیگران است، و او نمیداند، یا اجابت دعا به مقدمات و شرایطی نیاز دارد که فراهم نیست، یا زمان آن هنوز فرا نرسیده و دهها دلیل و احتمال دیگر. بنا بر این لازم است به نکات مهم زیر توجه نمایید و در آن تأمل کنید.
1- چه بسا اتفاق می افتد که انسان برآورده شدن حاجتی و رسیدن به هدف و مقصدی را ایده آل و به نفع خویش می پندارد . چنان به پندار خود و خیر بودن خواسته و دعایش یقین دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح می داند، حال آن که واقعیت امر غیر از پندار ماست. عکس آن نیز صادق است، یعنی چه بسا امری را زشت و به ضرر خود می پنداریم، ولی از آثار و عواقب آن بی اطلاعیم . نمی دانیم آن چه رُخ داده، از الطاف خفیِّه و پنهان پروردگار است. قرآن کریم در این خصوص می فرماید: (عَسی أَنْ تُکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ ... )؛( چه بسا می شود که از امری اکراه داشته باشید و انجام آن را نا گوار و به ضرر خود بپندارید، در حالی که خیر و صلاح شما در آن است، و یا چیزی را دوست داشته باشید( و انجام و اجابت آن را از خدا بخواهید) و حال آن که بدبختی و شر شما در آن نهفته است. خدا (عواقب و نتایج کارها را )می داند و شما نمی دانید.)(1)
پس دوست گرامی ! از خدای مهربان و عالم به همه چیز و آگاه از ظاهر و باطن ، و پیدا و پنهان انسان بخواه که انشاءالله همسری شایسته و لایق و با کمال نصیب شما شود و کسی را که او می پسندد، همسرتان گرداند.
2- گاهی میزان ایمان و باور ،صداقت ، (اعتماد ) و (حُسن ظن) انسان به خدا از طریق تأخیر استجابت و یا عدم استجابت دعاها مورد آزمایش قرار می گیرد، یعنی تأخیر در استجابت دعا برای این هدف است که فرد(حقیقت ایمان ) و جوهر وجودی خود و میزان (حُسن ظن) خود به خدا را آشکار نماید و نشان دهد دلبستگی و علاقه و ایمان به حقانیت خدا را تا چه حد قبول دارد؟ تا چه حد به او و عملکردهایش اعتماد دارد ؟آیا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعا ها و خواسته هایش را اجابت کند ؟
امام صادق علیه السلام می فرماید: ( اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ریشه در (حُسن ایمان) و (سلامت دل) دارد . علامت و نشانه اش این است هر چیزی را که می بیند(و هر راحتی و گرفتاری به او می رسد) با چشم بصیرت و پاک، و نگاهی ارزشمند به آن نگرد.)(2)
چه بسا یکی از مهم ترین آزمایش های خداوند برای بندگان خوبی چون شما تاخیر در اجابت ها و سنجش میزان صبر و حسن ظن شما به خداست.
اگر به اوصاف الهی توجه کنیم و به صفات پروردگار ایمان بیاوریم و بدانیم خداوند رئوف و رحیم است، در مییابیم که اگر خواستههای انسان بر آورده نمیشود، دلیلش بخل نیست. خداوند با توجه به کمال و سعادت و مصلحت انسان خواستههای او را اجابت میکند. در دعای افتتاح میخوانیم : ( خدایا! اگر حاجتم را دیر برآوردی، از سر نادانی بر تو عتاب و اشکال کردم (که چرا حاجتم را بر آورده نکردی یا دیر اجابت کردی)، در صورتی که تأخیر در اجابت حاجتم (یا عدم اجابت دعا ) برایم بهتر بوده است، زیرا تو به فرجام امور آگاهی).
البته شیطان در یکی از مواردی که وسوسه میکند، تأخیر اجابت دعا است. از این راه انسان را مأیوس میکند تا او به خدا بدبین شود. ائمه اطهار علیهم السلام به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء ظن به خدا برحذر داشتهاند.
امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: (دیر اجابت نمودن خدا، تو را ناامید نکند که بخشش، بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانیتر گردد و بخشش خدا کاملتر شود. چه بسا چیزی را از خدا خواستهای آن را به تو نداده ،ولی بهتر از آن را در دنیا یا آخرت به تو داده است و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو میداد، تباهی دین و دنیای خود را در آن میدیدی). (3).
3- هیچ دعایی بی اثر نیست. هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد. اما گونههای استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) میفرماید (دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد : یا برای او ذخیره میگردد، یا در دنیا برآورده میشود، یا بلایی را که میخواست به او برسد، از وی میگرداند). (4)
عدم اجابت ظاهری دارای آثار و برکات بسیاری برای او خواهد بود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضی نمیشود. امام صادق علیه السلام میفرماید: (روز قیامت خداوند میفرماید: ای بنده من! مرا خواندی و اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو میکند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمیشد، برای ثواب و پاداش نیک که میبیند). (5)
بنابراین از خداوند همسری شایسته و لایق و با کمال طلب کن . از او بخواه آن کسی را که او می پسندد ، همسر تان گرداند، نه شخص خاصی . زیرا چه بسا اگر حجاب از روی (حقیقت باطنی) عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواستهها برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف شویم . خدا را شکر کنیم که خواسته و حاجت ما را آن گونه که می خواستیم برآورده نکرده است.
در پایان نظرتان را به چند نکته جلب می کنیم .
1- به دعا و توسل خود ادامه دهید. هر روز یا شب سوره یس را بخوان .
2- نماز جعفر طیار را به کیفیتی که در مفاتیح آمده است، بخوان تا ان شاء الله در زمان مقرر همسر لایق، نصیب تان گردد.
3 آیات 75 تا 82 سوره یونس را بخوانید.
4 در صورت امکان در موقع آمدن خواستگار، سوره الرحمان را همراه داشته باشید.
5 دعا و توسل به اهل بیت را فراموش نکنید.
6- بعد از نماز صبح ده مرتبه این دعا را بخوانید و هر روز تکرار کنید تا خداوند گشایش عنایت فرماید:( لا حَول وَ لا قُوّةَ اِلا بِالله. تَوکَّلتُ عَلی الحَیِ الّذی لا یَموت وَ الحَمدُ لِله الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلداً وَ لَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلک وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌ مِن الذُّلِّ وَ کَبِّرهُ تَکبیراً ).
7- شب جمعه بعد از نماز عشا بگویید:( لا اِلهَ اِلا اَنت. سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالِمین). اگر این ذکر را در سجده چهار صد مرتبه بگویید، به اجابت نزدیک تر است.
8- نزدیک ظهر روز جمعه ، دو رکعت نماز بخوانید ، در رکعت اوّل بعد از حمد و توحید ، سه آیه اوّل سوره فتح(یعنی تا نصراً عزیزاً) را بخوان .در رکعت دوم بعد از حمد و توحید سوره الم نشرح را بخوان ،بعد از سلام نماز تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها را بگویید و حاجت خود را از خدا بخواهید.
9- هر روز به ویژه بعد از طلوع آفتاب زیارت عاشورا و سوره یس و الرحمن را تلاوت کنید.
پی نوشت
1. بقره، آیه 216.
2.مستدرک الوسایل، ج2، ص110.
3.نهج البلاغه، نامه 31.
4.تحف العقول، ص 202.
5 . اصول کافی، ج 4، ص 247
نویسنده:فاطمه سادات حسین پور
- [سایر] سلام.خیلی ممنونم که جوابمو دادین.شما بهم پیشنهاد دادین با خانواده صحبت کنم ولی مشکل من اینجاست که نمیتونم این مسئله رو بهشون بگم.اونا از قبل بهم گفتن که فکر این مسئله رو فعلا از سرم بیرون کنم.از یه طرف با خودم یجورایی درگیرم نمیتونم مسیر زندگیمو مشخص کنم.فکر می کنم که اگه ازدواج کنم تا حد زیادی مسیر آینده من مشخص میشه مثلا میدونم کجا برم سرکار برای چی کار میکنم.هم اینکه طرفم به من اون انرژی و انگیزه رو میده که ادامه تحصیل بدم.البته فکر نکنین من از ازدواج یه مدینه فاضله ساختم نه تا حد زیادی میدونم زندگی چه سختی هایی داره ولی تحمل این سختی ها اگه با هدف باشه خیلی شیرینه.و چون هدفی دارم بهتر درس میخونم.ولی خانواده من درست برعکس اینو بهم میگن اونا میگن اگه ازدواج کنی مشغولیات زندگی نمیذاره درس بخونی.منم فکر میکنم اگه اینجوری بشه چی.آخه من تو یه رشته خوب و توی یه دانشگاه خوب درس خوندم بدم نمیاد ادامه تحصیل بدم ولی همونطور که گفتم از طرفی احساس میکنم خیلی پا در هوام و بی هدفم، و اینکه اصلا دیگه توانشو ندارم اینکه دوباره برم دانشگاه بازم تنها باشم.آیا واقعا اونطوریه که خانوادم میگن.با خودم میگم اونا فقط واسه اینکه پز ارشد بودن منو بدن اینقدر اصرار میکنن.چطور باید برا زندگیم تصمیم بگیرم؟
- [سایر] سلام و ادب حاج آقا دارم دق میکنم کمکم کنید .چند وقت پیش براتون نوشتم خواستگار معلم دارم وشغلش را دوست ندارم و شما گفتین تفکرت را اصلاح کن فهمیدم که رویای انشای کودکانه من شغل همسر بوده . حرف شما باعث شد اون آقا معلم راببینم و ازش خوشم بیاد .ندار و بی چیزه ولی خیلی باشعوره و درک بالایی داره .بعد از چند دیدار قرار شد یه هفته با هم صحبت نکنیم تا اون استخاره بگیره هر چند من کلا\" با استخاره در هر مرحله ای از ازدواج مخالف بودم . ولی قبول کردم . دیروز بهم میگه استخاره خوب نیومده . دلم گرفته حاج آقا .میگم شاید من خودم را خیلی مایل نشون دادم و اون پررو شد . دارم دیونه میشم . بغض گلوم را گرفته . موقعیت من از هر نظر از اون بهتر بود ولی من حاضر بودم با شرایط اون کنار بیام .خصوصی :... ... برام خیلی دعا کنین تا این بحران را پشت سر بذارم .
- [سایر] سلام خسته نباشید.من یه دختر محجبه ام از یه خانواده مذهبی اما نه متعصب،توی روابطم با نامحرم خیلی محتاطم حتی توی دانشگاه با پسرها فقط درخصوص درس اگر لازم باشه صحبت میکنم.الان خواستگاری دارم که قبل از اینکه خودش منو ببینه مادرش منو دیده و پسندیده و قبل از دیدن پسر خواستم خودم کمی تحقیق کنم،این بود که توی فیسبوک پیداش کردم و متوجه دختری شدم که خیلی صمیمی با هم صحبت کرده بودند.وقتی بیشتر بررسی کردم متوجه شدم اینها یه اکیپ عکاس هستند و پارسال قبل با هم نمایشگاه عکس زده بودند ، خب طبیعیه که خیلی جا خوردم این بود که موضوع رو با خانوادم درمیون گذاشتم و پدرم تاکید کرد که باید جلسه خواستگاری که قرار بود همون روز برگزار بشه کنسل بشه و جواب منفیه، اما مادر پسره با کلی خواهش ازمون اجازه گرفت که فقط بیان ، ما قبول کردیم . این رو هم بگم که پسره چند ساعت قبل از اومدنشون اکانت فیسبوکش رو دی اکتیو کرد . وقتی از پسره پرسیدم شما فیسبوک هستین یا نه گفت بودم ولی دی اکتیو کردم "خیلی وقته". در صورتی که چند ساعت قبلش اکانتو بسته بود. سوالایی هم که این آقا میپرسید جوری بود که من حساس تر شدم . مثلا گفت اگه همسرتون نخواد شما موبایلشو چک کنین چیکار میکنید - اگه متوجه بشید یا شک کنید که همسرتون با کس دیگری در ارتباط چه عکس العملی نشون میدید - اگر همسرتون بخواد بره از یکی از هم کلاسیهای دخترش جزوه بگیره اجازه میدید - اگر خانمی با موبایل همسر شما تماس بگیره شما ازش میپرسید کی هست یا گوشی رو به همسرتون میدید !از ایشون پرسیدم واقعا شما اینجوری هستید؟گفت نه فقط میخوام با سوالام شمارو محک بزنم من اصلا اینجوری نیستم . و مادرش چند روز پیش گفته بود پسرم میگه این سوالات رو از سایت تبیان دیدم و دوستام پیشنهاد دادن برای اینکه بفهمم آستانه تحملش چقدره.وقتی ما داخل اتاق بودیم مادرم در خصوص دختری که گفتم با مادرش صحبت کرده بود و ایشون گفته بود که چندسال پیش دوستای پسرم این دختر رو بهش پیشنهاد کردن و من گفتم به خانواده ما نمیخوره و الان دختر با کس دبگه ای در ارتباط و پسرم قسم خورده بین اونها چیزی نبوده و فقط در حد تبادل اطلاعات عکاسی بوده و الان پسرم خط موبایلش رو عوض کرده و هیچ تماسی ندارند . و اصرار دارن یک جلسه دیگر هم برگزار بشه.الان نظر خانوادم منفیه ولی من چون بیشتر بعد از ازدواج برام مهم هست و همه ملاکم این نیست که پسر قبل از ازدواجش هیچ شیطنتی نکرده باشه سر دوراهی موندم . چون همه شرایط اون پسر خوبه و خانوادش به خصوص مادرش خیلی با فرهنگ و متشخصند . مادرش هم مشاور هست و قسم خورده که پسرش پسر پاکیه .به نطرتون چیکار کنم؟
- [سایر] سلام برای اولین بار پس از بارها خوندن پیام های دیگران برای خودم مشکلی پیش اومده که به کمک سریعتون خیلی احتیاج دارم. ماجرا از این قراره که دوست صمیمی من با پسری به قصد ازدواج دوست بود(درست و غلطش بماند!)بعد از مدتها به دلایلی دوستی و در نهایت قرار ازدواج این دو نفر منتفی شد. آقا پسر با من تماس گرفت و از من خواست پادرمیونی کنم تا ازدواجشون سر بگیره. من هم با دوستم و چندین بار هم با اون آقا پسر تلفنی صحبت کردم. (فقط در همین رابطه و با رعایت ضوابط)خلاصه رابطه این دو بکلی قطع شد!همون روز اون آقا پسر با من تماس گرفت و به من ابراز علاقه کردو از من خواست با اون رابطه دوستی برقرار کنم البته به قول خودش برای ازدواج. میدونستم این کار اون 2دلیل بیشتر نداره یا میخواد از دوست صمیمی من زهرچشمی بگیره یا اینکه میخواد من جای اونو براش پر کنم .من از اونجا که به هیچ وجه نمیتونم باپسری دوست باشم ردش کردم و تماسمو باهاش قطع کردم . از اون روز اون آقا مدام تلفن میکنه و اس میده .شب ،نصفه شب ...کلافه شدم !فکرشو بکنین ساعت 3نصفه شب زنگ میزنه و بعد اس میده و منو به خداو معصومین وزمین و زمان قسم میده که جوابشو بدم . میگه حالش خرابه و داره داغون میشه .البته من احتمال دروغ بودن حرفاشو نادیده نمیگیرم اما از نگرانی اینکه ممکنه واقعا به کمک احتیاج داشته باشته یا اینکه من کاری کردم که اون به اینجا برسه دارم دیوونه میشم . چند روز از فرجه امتحاناتم گذشته و من حتی یه کلمه درس نخوندم.ترس از اینکه مبادا قدم کج برداشته باشم یا با جواب دادن به تلفناش وضع خرابتر از این بشه ولم نمیکنه شما رو بخدا منو از این سردرگمی نجات بدین!اگه به جزئیات بیشتری نیازه بگینا!!!به خاطر طولانی بودن پیامم معذرت میخوام التماس 2آ
- [سایر] با سلام مدت چندماهی است که با دختر خانمی آشنا شدم و کل خانوادمون هم در جریان رابطمون هستن از روز اولم قصدم ازدواج بود و من بخاطر تنهاییم اصرار داشتم که این ازدواج زودتر صورت گیرد و بعد از چندماه دخترموافقت کرد که بریم خاستگاری و قرار گذاشتیم که بریم اما متاسفانه من دچار دیسک کمر شدم و قرار خاستگاری افتاد برای بعد از تعطیلات نوروز . اما بازم دختر اصرار کرد که بندازیمش عقب و تابستون من فعلا آمادگیشو ندارم و از من هم اصرار های روزانه که دلیل این کارت چیه و اونم از این رفتارم خسته شد وگفتش که یه مدت ازهم جداباشیم تا یمدت و همه چیزو بسپاریم به دست زمان تا همه چیز درست بشه ولی من قبول نکردم تا دیروز که گفتش دیگه دوست ندارم و برای همیشه خداحافظی کرد و منم گفتم که با پدرت تماس میگیرم اما اون گفتش با این کارت فقط منواز خودت و کارات متنفر میکنی . هرکاری کردم که بهم یه فرصت دیگه بده گفتش گوشم از حرفات پرهست چندبار تا حالا فرصت دادم ولی بازم کارات و رفتارات رو تکرار میکنی . من خیلی دوسش دارم اون حتی دیروز اومد برای من چندمیلیون پول فرستاد منم میگم حتما دوسم داره شاید با این کارش خاسته امتحان کنه ک عایا میتونم دووم بیارم و از فرصتی که دوباره بهم داده استفاده کنم یا نه چون این چند مدت همیشه بهم میگفت که خسته هستم نیاز به آرامش دارم بزار یه مدت استراحت کنم آروم بشم منم این مدتی که مریض بودم حدود دوماهه الان همش توخونه بودم افسرده شده بودم و فشارعصبیمو روی اون خالی میکردم الان میگم بهش وقت بدم ی مدت استراحت کنه هم برای خودم خوبه هم برای اون که آروم بگیره یه دلم هم میگه نکنه کلا ازت جدا بشه . چون من نمیتونم به جدایی از ائن فک کنم کل خونواده منتظر ازدواج ما دونفرن حتی همکارای هر دونفرمون هم میدونن ک ماهمدیگرو دوست داریم . ما خیلی همدیگه رو دوس داریم میدونم اونم دوسم داره اگه دوسم نداشت به خونوادش نمیگفت . نمیدونم چیکارکنم دارم از دوریش دیوونه میشم منی که هرروز منتظر پیامش یا زنگش بودم الان چیکارکنم به هیچ وجه حالم خوب نیست به نظر شما چیکار کنم که آروم بگیرم و بتونم به هدفم که اون هست برسم ؟
- [سایر] سلام ضمن تشکر از سایت زیبا خلاق و جامعتون من ایرانی تهرانی28ساله مهندس صنایع کارشناس کنترل پروژه متاهل هستم آقای دکتر من مدت 1سال که با دختر داییم که دیپلم داره ازدواج کردم قبل از اون هم یک سال عقد بودیم .ما ظاهرا رابطه خیلی خوبی با هم داریم فقط خانمم خیلی به خانوادش وابسته است.از صبح که من میرم شرکت اون میره خونه خواهرش ویا خونه مادرش تا نیم ساعت قبل اینکه من بیام خونه. وقتی من میرسم خونه اون خیلی خسته است حوصله منو نداره من با رفتنش مشکلی ندارم اون حق داره بره ولی به نظر من اون تحت تاثیر من نیست و به شدت به هر حرفی که اونا بزنن انگاری وحی منزل باشه، گوش میده . من بارها تلاش کردم که اون یه کلاسی بره برای روحیش،کلاس ورزشی،ایروبیک،قرآن،مشاوره زندگی و ... اما همیشه متاسفانه انگار که این کلاسا وقت رفت و اومدشو به خونه اونا کم میکنه ،باهام همکاری نمی کنه میگه دوست ندارم برم. خلاصه همش دوست داره تو خونه اونا کار یدی کنه ،از اول من حدس میزدم از لحاظ فکری خیلی با هم فاصله داشته باشیم ولی فکر می کردم تغییر میکنه اما متاسفانه یک آدم ظاهربین سطحی و ... باقی مونده و اصلاً نمی خواد تغییر کنه حتی از من میخواد با دوستای من که هم خودشون هم زناشون تحصیل کرده اند کمتر رفت و آمد کنیم یا نکنیم من احساس میکنم احساس کمبود میکنه اما من این مسائل هیچ وقت بهش سرکوفت نزدم و فقط خواستم با محبت به یه اشتراک برسیم ضمن اینکه مادر خانمم خیلی تو زندگیم دخالت می کرد یعنی تو زندگی همه خواهر برادرای خودش و دیگران دخالت می کنه اما من اوایل با تذکر و در آخر توی یه دعوای حسابی که اصلاًدلم نمی خواست اتفاق بی افته تهدیدش کردم که خداروشکر دخالتاش خیلی کمتر شده اما نفوذش رو خانمم خیلی زیاده به حدی که اعصاب منو خورد میکنه چون من دوست دارم خانمم انجوری باشه که من میخوام نه اونجوری که مادرش میگه . من به خاطره زندگیم و آبروم سعی می کنم از خیلی از مسائل بگذرم اما گذشت من باعث شده خانمم به راهی که خودش می خواد ادامه بده من بارها بهش گفتم اینجوری هیچ پیشرفت فکری نمی کنی اما اون فقط دوست داره خونه داری کنه ، اینقدر به خواهرش و مادرش و... کمک میکنه که تو سن 26 سالگی دست درد و پا درد شدید داره من اگه بهش بگم به خودت فشار نیار عصبانی میشه خلاصه خیلی دلم می خواد فاصلم با اون کم بشه ولی نمیدونم چه جوری؟ لطفا راهنماییم کنید
- [سایر] سلام. 1-مجرد،23 ساله،دانشجو 2-بین اقوام یک نفر رو دوست داشتم اما تو،توهم عاشقی نبودم. 3-زمستان سال قبل همون شخص از علاقه ی چند سالش به من گفت و خواست که منتظرش بمونم تا شرایط کارش مشخص بشه. 4-بعد از 2هفته برام خواستگار اومد و اونم خواست که همه چیز رو فعلاً فراموش کنیم. 5-دلیلش:از دست دادن موقعیت های بهتر برای من و عوض شدن نظر هرکدوم از ما تا سال دیگه که نتیجه ی خوبی برای طرف مقابل نداره. 6-خواستم که این مسأله بین خانواده ها مطرح بشه اما قبول نکرد بخاطر شرایط کارش و قسمت اول مورد 5. 7-قانع کننده بودن دلایلش و قطع ارتباط بعد از 2هفته چون ما اهل دوستی نبودیم وراهمون رو اشتباه انتخاب کردیم. 8-پدرم با خواستگارم مخالفت کرد بخاطر فرهنگ متفاوت. 9-خواهری دارم که 2سال از من بزرگتره و مجرد. 10-میخوام که اول خواهرم ازدواج کنه. 11-مادرم اصرار به ازدواج ما داره چون میترسه سن ما زیاد بشه و ازدواج نکنیم. 12-هنوز هم بعد از چند ماه بهش علاقمندم وفعلاً هم خواستگاری ندارم ومیخوام که تا یکسال دیگه صبر کنم تا درسم تموم بشه و بخاطر مورد 10. اگه تا یکسال دیگه هیچ اتفاقی نیافته بازم ناراحت نمیشم چون یادگرفتم منطقی باشم.اشکالی داره که بخوام یکسال صبر کنم؟ 13-مشکل اصلیم اصرار مادرم هستش. 14-و از همه مهمتر اینکه یه نفر تمام اتفاقات رو برای من با گرفتن فال گفته بوداز این موضوع حتی خواهرم هم خبر نداشت. 15-فال رو قبول ندارم برای کنجکاوی گرفتم اما نمیدونم چرا تمام حرفهایی که گفته بود برای من اتفاق افتاد. خواهش میکنم که راهنماییم کنید مخصوصاً درمورد 14 چون تمام فکر و زندگی من رو مشغول کرده. حلالم کنید بخاطر طولانی شدن حرفهام.
- [سایر] سلام خدا قوت پسری هستم حدود 22 سال مدتی پیش به خانمی علاقه مند شدم و به شدت خواهان ازدواج با ایشان بودم اما ایشان پس از چند بار قبول و رد کردن جواب منفی دادن. پس از گذشت مدتی از این قضیه دچار مشکات روحی و افسردگی شدم و جهت فرار از این قضیه تصمیم به ازدواج گرفتم که چند نفری پیشنهاد شد ولی هیچ علاقه ای به آنها نداشتم تا اینکه موردی خواهرم معرفی کردند و چون اکثر معیارهای مرا داشت قبول کردم در حالی که باز هم علاقه ای نداشتم و پیش خودم فکر کردم که با گذشت زمان علاقه مند می شوم چون می خواستم از اون وضعیت روحی در بیام اما با گذشت 4 ماه از عقدم هیچ علاقه ای ندارم در حالی که همسرم بسیار ابراز علاقه می کند و انصافا هم خیلی دختر خوبی است و از بسیاری جهات از آن مورد بهتر است. الان از لحاظ روحی خیلی داغونم از یک طرف خودم رو در مقابل همسرم مجرم می دونم و فکر می کنم که من به ایشون خیانت بزرگی کردم و از طرفی هم موندم که چه کار کنم من دوست داشتم عاشقانه زندگی کنم چون طعمش رو چشیده بودم اما با بچگی همه زندگیمو خراب کردم و حتی زندگی یه نفر دیگرو داغون کردم لطفا کمکم کنید اگر ممکنه پیام رو یه جوری خصوصی جواب بدین چون ممکنه خانومم ببینه اگر هم نمیشه که همین جوری. مچکرم . این توضیح رو هم بدم که من ضربه های روحی دیگه ای هم تو زندگیم خوردم که فشار اینها و نبودن کسی که منو راهنمایی کنه و عدم مشورت توسط خودم باعث این تصمیات شد. آقای مرادی یعنی میشه من هم از زندگی لذت ببرم خیلی دلم می خواد شرایط روحیم مساعد بشه تا به اهداف بزرگ زندگیم تا به هدف غائی خلقتم برسم. التماس دعا. یا علی مدد. خدانگهدار
- [سایر] سلام حاج اقا! دستتون درد نکنه. از کی تا حالا اونایی که جدا شدن \"مطلقه\" هستند مجرد دیگه حساب نمی شن؟. قبلا \"مجرد\" \"متاهل\" \"بزرگتر ها\" \"جوون ها\" داشتیم حالا دیگه \"مطلقه\" هم داریم. \"چون قرار بود دوره ویژه ی جوانان و مجردها باشد بنابراین، از پذیرش متاهلین و افرادی که تجربه طلاق دارند و بزرگترها، معذورم.\" من هم جوونم. هم مجرد. تجربه ی طلاق هم نمی خواستم داشته باشم ولی حالا دارم. در کلاس های شما هم دوست دارم و می خوام شرکت کنم. اسم هم نوشتم. برامم محم نیست چی درس می دین. می خوام یادش بگیرم. چون باور دارم اگر چیزهایی که شما می خوایین درس بدین رو بلد بودم الان زندگیم اینطوری نبود. یه بار سره \"خانواده ی نو پا\" افسوس خوردم و کلی گریه کردم که ای کاش این کلاسها زودتر بر پا می شد و منو همسرم شرکت می کردیم که کارمون به ایجا نرسه. حا لا هم گریه می کنم که چرا من نه دیگه\" جوون\" حساب میشم نه \"مجرد\" فقط \"مطلقه\". شاید براتون محم نباشه ولی واقعا دلم رو شکستین.
- [سایر] من اواخر 23 سال هستم و همسرم سه سال از من کوچیکتره و تازه عقد کردیم، در ضمن همسرم دختر عمومه، قراره که تا 1.5 سال دیگه که درسش تموم میشه عقد بمونیم قرار برم سربازی، الان کم و بیش به صورت پروژه ای کار میکنم و تا حدی خانوادم هم حمایت مالیم میکنن و توی ماه حدودا 300 هزار تومن درامد دارم از لحاظ تحصیلات و درآمد خانواده هامون تقریبا در یک حدن تو جلسات خواستگاری در مورد مسئله مالی زیاد صحبت کردیم و به نتیجه تقریبی رسیدیم و همسرم به من گفت که مثل خانواده خودش خیلی اهل ول خرجی نیست ولی الان که حدودا یک ماه از عقدمون میگذره به مشکلاتی برخوردیم مشکل اینه که تفکرمون در نحوه خرج کردن پول با هم خیلی فرق میکنه مثلا خانومم خیلی دوست داره هم واسه خودش لباس زیاد بخره و هم واسه من، یعنی تقریبا 2 برابر چیزی که من میگم خوبه بخریم یا هر مناسبتی مثل تولد، سالگرد ازدواج و ... که توی سال اتفاق میافته دوست داره واسه خانواده خودش ، یعنی خانواده خواهر بزرگتر و پدر و مادرش کادو بخره، قبل از ازدواج میدونستم تا حدی اینطورین و عموم خیلی واسه این قر و پزهاشون پول خرج میکنه، ولی الان میبینم که بیشتر از اون چیزیه که فکر میکردم ایشون هم تو خواستگاری بارها به من گفته که اونقدرا هم اهل بریز و بپاش نیست، ولی ظاهرا بریز و بپاش از نظر خانومم با من فرق داره خانواده من هم خسیس نیستن، ولی تا حد متوسط صرفه جو هستن و من تفکری بین خانواده خودم و عموم رو می پسندم مثلا من فکر میکنم که میشه با یکم صرفه جویی زودتر ماشین خرید یا خونه دار شد، یا حتی گوشی موبایل بهتر و کارامد تر خرید، ولی خانومم همش به فکر خرید لباس، و کادو خریدن و امثال اینهاست و اگه بخوام پا به پای این درخواست هاش پول خرج کنم، شاید بعد از مراسم عروسیمون مجبور بشم که ماهی حداقل 300 هزار فقط برای خرج سر و پز خانوم کنار بزارم خیلی هم به خوانوادش وابستس و یه جورایی دوست داره منم مثل داماد اول خونوادشون همش خونه مامانش اینا باشم، چون داماد اول تقریبا 4 تا 5 روز به جای خونه خودشون خونه مادر زنشه و تقریبا خونه مادر خودش در ماه 1 یا 2 روز میره! ولی من تو خواستگاری هم بهش گفتم که حداکثر 2 روز میتونم تو هفته خونه مامانت اینا بیام و تو هم باید بعد از عروسی همین کارو کنی و قبول کرده، ولی توی عمل به نظرم خیلی بیشتر وابستس خلاصه من سر این چیزا مشکل دارم، خودم فکر میکنم که اگه درامدم بیشتر بشه و وابستگی زنم به خوانوادش کمتر بشه شاید مشکل حل بشه چون خیلی همو دوست داریم و نمیخوایم به خاطر این مشکل زندگیمون سرد بشه لطفا راهنماییم کنید