در محل کارم عاشق پسری شده ام؛ از طرفی هم من دختری باحیا و محجبه هستم و صلاح هم نمی دونم کسی بفهمه. نمی دونم چکار کنم جذبش کنم؛ رفتارم چطور باشه تا اونم عاشقم بشه و با من ازدواج کنه؟ لطفاً راهنماییم کنید. خواهر گرامی، از مکاتبه تان با ما، که نشانگر اعتماد شما به این مرکز است خرسندیم و خوشحالیم مخاطبمان فردی است که در مواجهه با دغدغه های ذهنی اش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا، کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک می گوییم و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم. خواهر محترم؛ همانگونه که می دانید، نیازهای عاطفی و غرایز ایام جوانی، آدمی را به سوی (دوست داشتن و عشق ورزیدن) سوق می دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر میتوان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. از آنجا که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) مخصوصا در سنین جوانی بسیار شدید است، آنچه مهم می نماید کنترل عاقلانه احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاریهای مختلف روحی و جسمی دچار کند. پرسشگر گرامی، همانطور که می دانید ازدواج یکی از مسائل مهم زندگی هر انسانی است زیرا در همه ابعاد زندگی تأثیر دارد و ازدواج موفق می تواند باعث پیشرفت انسان در زمینه های مختلف شود کما اینکه اگر ازدواج ناموفق باشد مشکلات زیادی را برای انسان به وجود می آورد و مانع رشد و ترقی می شود. ما در زندگی خود شاهد پدیده های تلخ و درد آوری هستیم که دختران و پسران و خانواده هایشان را می آزارد و کاخ زندگی مشترک زوجین را فرو می پاشد. بی تردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بی اساس عامل اصلی تحقق این پدیده ها به شمار می آید. بنابراین، اگر در گزینش همسر، اصول صحیح رعایت شود، بخش عظیمی از ناگواری ها و نابسامانی ها و مشکلات از میان می رود و زندگی جوانان پربارتر و زیباتر می شود. بنابراین باید با این امر مهم سنجیده برخورد کرد و از هر گونه شتابزدگی، یک جانبه گرایی، ظاهر بینی و سطحی نگری اجتناب کرد. لذا از آنجا که انتخاب همسر یکی از مهمترین اتفاقات زندگی ماست، کسی که می خواهد ازدواج کند، ابتدا باید ببیند آمادگی و موقعیت آن را دارد یا نه؛ سپس در مورد ویژگی های همسر آینده اش فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله سوم باید بکوشد افرادی را انتخاب کند که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند. این سه مرحله، از اصول اساسی ازدواج هستند و باید رعایت شوند تا بعدها پشیمانی به بار نیاید. اما نکته مهمی که حتما باید به آن توجه داشت این است که برای عقلانی عمل کردن در ازدواج ابتدا باید ملاکهایی داشته باشید و بر اساس آن ملاکها انتخاب کنید. نه اینکه ابتدا به شخصی علاقمند شوید و بعد از آن، به چیزهای دیگر مانند اینکه او ملاکهای مورد نظر شما را دارد یا خیر، فکر کنید. چون علایق و احساسات بر شناختهای ما تاثیر می گذارند و اجازه نمی دهند ما واقعیت را آنگونه که هست ببینیم. باید عاقلانه ازدواج کرد و عاشقانه زندگی کرد. افرادی که اینگونه عمل کنند و با چشمانی باز ازدواج کنند، زندگی سالم و شادابی خواهند داشت. مطمئنا شما هم این را می دانید که هر گونه روابط عاطفی و دوستانه دختر و پسر پیش از ازدواج از لحاظ شرعی اشکال دارد؛ همچنین علاقه ای که قرار نیست منتهی به ازدواج شود بسیار آسیب زاست و باید از آن حذر کرد. پس در این راه بسیار مراقب باشید که به نام ازدواج به کام شیطان نروید. با این مقدمه و با توجه به اینکه قصدتان ازدواج است، در پاسخ به پرسش شما باید گفت : طبق طبیعت و فطرت انسانها، در ازدواج، پسرها طالبند و دخترها مطلوب. پسر از خواستگاری کردن نه تنها ناراحت نمیشود بلکه خوشحال هم میشود. در مقابل، دختر دوست دارد که به خواستگاری او بیایند. حتی در ازدواج آدم و حوا در روایات آمده است که خداوند به حضرت آدم دستور داد که به سمت حوا برود و به حوا نفرمود که به نزد حضرت آدم بیاید. مانع شرعی برای پیشنهاد صادقانه ازدواج از سوی دختر به پسر نیست ولی در عرف ما معمول نیست و جامعه ما خواستگاری دختر از پسر را نمی پسندد و اگر خواستگاری با رعایت آداب خاص همراه نباشد از قدر و منزلت زن می کاهد و او را در چشم مرد کوچک میکند. همچنین در صورت پاسخ منفی از سوی پسر، پس از دریافت جواب رد، روزگار به دختر که لطیف و عاطفیست سخت خواهد گذشت و به مراتب سخت تر از آن روزهایی که آن پسر را می خواست، خواهد شد. بنابراین در اینجا بهتر است با کیاست عمل شود. اشکالی ندارد که در برخی موارد که دختر از فرد بخصوصی خوشش آمده و فکر می کند که با او تناسب دارد و یا شرایطش به گونه ای است که به هر دلیل خواستگار ندارد، این امر از طرف دختر صورت بگیرد. همانطور که گفته شد در اسلام هم منعی برای آن بیان نشده است؛ منتهی برای آسیب زدایی، لازم است با درایت و کیاست عمل شود و از راهکاری که ارایه می شود استفاده گردد. اگر دختر از راه منطقی اش وارد شود و احساساتی با این قضیه برخورد نکند، مورد سرزنش و تمسخر دیگران قرار نمی گیرد. راه منطقی در این مسأله این است که اگر دختر به فردی علاقه دارد و او را برای همسری خویش مناسب می داند با مشورت دیگران، فردی را واسطه کند تا مطلب را به طور محرمانه پیگیری نماید. لازم است شخص واسطه انسانی متعهد و رازدار، دلسوز، عاقل و دارای تجربه باشد تا به خوبی بتواند به وظیفهاش عمل کند و به طور غیرمستقیم مرد مورد نظر را به خواستگاری از شما تشویق کند. تنها در صورتی که زمینه مناسبی مشاهده کند و یا ضرورت اقتضا کند می تواند علاقه شما را به اطلاع ایشان برساند و به نحوی عمل کند که مشکلی ایجاد نشود. این نکته را نیز باید در نظر داشت که که اگر کسی بدون واسطه و شخصا اقدام کرد، باید خود را برای شنیدن پاسخ منفی طرف مقابل نیز آماده کند؛ خصوصاً که دختران در این زمینه حساس ترند و در صورتی که اقدام به خواستگاری کنند و با پاسخ مناسبی روبهرو نشوند، ممکن است از نظر روحی بسیار متألم گردند. بالاخره ازدواج نیاز به تمایل دو طرف به یکدیگر دارد و اگر دختر به پسر تمایل دارد،باید این کشش و میل از طرف پسر هم باشد و همیشه این تمایل دو طرفه وجود ندارد و گاهی اوقات با جواب منفی پسر همراه است. پس دختری که چنین ریسکی می کند باید از لحاظ روحی خودش را آماده شنیدن جواب منفی هم بکند تا در این صورت خیلی آسیب نبیند. همچنین اگر خودش می خواهد ابراز علاقه اش را به گوش پسر برساند به طور غیر مستقیم ولی گویا (پسر متوجه منظور بشود) این کار را بکند تا در صورت شنیدن جواب منفی کمتر آسیب ببیند. لازم به تاکید است از شخصی که طالب ازدواج با او هستید باید اطلاعات کامل (اعتقادات، اخلاق، فرهنگ خانواده، وضعیت اقتصادی، وضعیت تحصیلی، نوع نگاه به ازدواج و ....) داشته باشید. در شرایطی که پسر خواهان دختر است، عقلانی نیست بدون دست یافتن به اطلاعات لازم و موقعیت پسر، وابسته شد و جواب مثبت داد، چه رسد به این گونه شرایط ! مضاف بر اینکه از کجا می دانید این پسر به ازدواج فکر می کند و اگر هم فکر می کند آیا کسی را برای خود در نظر دارد یا نه. پس این احتمال را هم بدهید که ممکن است این علاقه شما یکطرفه باشد؛ اصلا شاید ایشان نامزد داشته باشند یا متاهل باشند! ؛ در اینجا عقل حکم می کند بی گدار به آب نزنید و خود را در سیاهچال یک علاقه بی نتیجه نیندازید و خود را گرفتار ضربه عاطفی شدید نکنید. بسیار پیش آمده برای یک دختر در چنین شرایطی که در تخیلات و توهمات خود آماده یک ازدواج است و خواستگار مناسبی به او پیشنهاد می دهد و او به خاطر درگیری ذهنی نمی تواند به آن موقعیت حقیقی فکر کرده و پس از گذشت مدتی از آن معشوق هم خبری نمی شود و خواستگار مناسب هم دیگر رفته است. گفتید (رفتارم چطور باشه تا اونم عاشقم بشه و جذبش کنم): به شما می گوییم رفتارهای شما باید بر اساس اعتقاداتتان باشد نه برای خوش آمد و جذب دیگران! در ضمن هر فردی روحیه خاص خودش را دارد و نمی توان در این گونه موارد یک نسخه پیچید؛ پس ممکن است با تغییر رفتار خود، اثر منفی بر ایشان بگذارید. بهترین کار این است که شأن خود را هم چنان حفظ نمایید و مانند یک زن مسلمان و با ایمان، رفتار کنید و از رفتارهای سبک و جلف پرهیز نمایید؛ این را هم بدانید که اکثر مردها برای ازدواج، زنان عفیف و پاکدامن را بیشتر از زنان جلف و سبک انتخاب می کنند؛ البته با حیا و محجبه بودن منافاتی با آراسته و شیک بودن ندارد. شما هم مسائل شرعی را رعایت کنید و هم در اجتماع پاک و آراسته حاضر شوید، تا ان شا الله فرصت های خوب ازدواج در آینده برایتان فراهم شود. این نکته نیز قابل ذکر است که تا ایشان به طور رسمی و با خانواده از شما خواستگاری نکند، نمی توانید از احساس واقعی ایشان نسبت به خودتان با خبر شوید، پس سعی کنید با تصمیمی عاقلانه فرصت های خوب ازدواجتان (در آینده) را به خاطر برخی احساس ها (که شاید توهمی بیش نباشند) از دست ندهید. و کلام آخر : خواهر ارجمند توصیه نهایی ما به شما این است که اگر فردی غیر از پسر مزبور به خواستگاری شما آمد، بی دلیل و صرفا به خاطر علاقهتان به ایشان، خواستگارتان را رد نکنید. به هر حال، رسیدن شما به پسر مورد علاقه تان معلوم نیست. همچنین توصیه میکنیم به هیچ وجه خواستگارانتان را با ایشان مقایسه نکنید و به دلیل آن که مانند او نیستند به آنان جواب رد ندهید. به هر حال، هیچ دو انسانی را نمیتوان یافت که کاملا مانند هم باشند. در عین حال، ممکن است افرادی هم به خواستگاری شما بیایند که از صفات اخلاقی، رفتاری، و ایمانی بسیار نیکوتری نسبت به ایشان برخوردار باشند. پس آنان را بیدلیل رد نکنید و در مورد آنان نیز تحقیق و تفحص لازم را انجام دهید و از وجود معیارهای لازم در انتخاب همسر در آنان مطمئن گردید. به هر حال با روشن شدن وضعیتتان در ادامه مسیر زندگی و سایر انتخابهایتان ما را همچنان همراه و راهنمای خود بدانید. رهایی از ناهمواریهای خاک، لذت پرواز و آرامش آسمان، سهم کسی خواهد بود که دو بال عقل و ایمان را گشوده باشد و شاکر این آبی بی نهایت باشد. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان
در محل کارم عاشق پسری شده ام؛ از طرفی هم من دختری باحیا و محجبه هستم و صلاح هم نمی دونم کسی بفهمه. نمی دونم چکار کنم جذبش کنم؛ رفتارم چطور باشه تا اونم عاشقم بشه و با من ازدواج کنه؟ لطفاً راهنماییم کنید.
در محل کارم عاشق پسری شده ام؛ از طرفی هم من دختری باحیا و محجبه هستم و صلاح هم نمی دونم کسی بفهمه. نمی دونم چکار کنم جذبش کنم؛ رفتارم چطور باشه تا اونم عاشقم بشه و با من ازدواج کنه؟ لطفاً راهنماییم کنید.
خواهر گرامی، از مکاتبه تان با ما، که نشانگر اعتماد شما به این مرکز است خرسندیم و خوشحالیم مخاطبمان فردی است که در مواجهه با دغدغه های ذهنی اش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا، کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک می گوییم و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.
خواهر محترم؛ همانگونه که می دانید، نیازهای عاطفی و غرایز ایام جوانی، آدمی را به سوی (دوست داشتن و عشق ورزیدن) سوق می دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر میتوان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. از آنجا که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) مخصوصا در سنین جوانی بسیار شدید است، آنچه مهم می نماید کنترل عاقلانه احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاریهای مختلف روحی و جسمی دچار کند.
پرسشگر گرامی، همانطور که می دانید ازدواج یکی از مسائل مهم زندگی هر انسانی است زیرا در همه ابعاد زندگی تأثیر دارد و ازدواج موفق می تواند باعث پیشرفت انسان در زمینه های مختلف شود کما اینکه اگر ازدواج ناموفق باشد مشکلات زیادی را برای انسان به وجود می آورد و مانع رشد و ترقی می شود. ما در زندگی خود شاهد پدیده های تلخ و درد آوری هستیم که دختران و پسران و خانواده هایشان را می آزارد و کاخ زندگی مشترک زوجین را فرو می پاشد. بی تردید محاسبات غلط، احساسات زودگذر، خیالات و توهمات بی اساس عامل اصلی تحقق این پدیده ها به شمار می آید. بنابراین، اگر در گزینش همسر، اصول صحیح رعایت شود، بخش عظیمی از ناگواری ها و نابسامانی ها و مشکلات از میان می رود و زندگی جوانان پربارتر و زیباتر می شود. بنابراین باید با این امر مهم سنجیده برخورد کرد و از هر گونه شتابزدگی، یک جانبه گرایی، ظاهر بینی و سطحی نگری اجتناب کرد.
لذا از آنجا که انتخاب همسر یکی از مهمترین اتفاقات زندگی ماست، کسی که می خواهد ازدواج کند، ابتدا باید ببیند آمادگی و موقعیت آن را دارد یا نه؛ سپس در مورد ویژگی های همسر آینده اش فکر کند و معیارهای اصلی را کشف کند؛ در مرحله سوم باید بکوشد افرادی را انتخاب کند که بهترین و بیشترین معیار همسر خوب را دارا هستند. این سه مرحله، از اصول اساسی ازدواج هستند و باید رعایت شوند تا بعدها پشیمانی به بار نیاید. اما نکته مهمی که حتما باید به آن توجه داشت این است که برای عقلانی عمل کردن در ازدواج ابتدا باید ملاکهایی داشته باشید و بر اساس آن ملاکها انتخاب کنید. نه اینکه ابتدا به شخصی علاقمند شوید و بعد از آن، به چیزهای دیگر مانند اینکه او ملاکهای مورد نظر شما را دارد یا خیر، فکر کنید. چون علایق و احساسات بر شناختهای ما تاثیر می گذارند و اجازه نمی دهند ما واقعیت را آنگونه که هست ببینیم. باید عاقلانه ازدواج کرد و عاشقانه زندگی کرد. افرادی که اینگونه عمل کنند و با چشمانی باز ازدواج کنند، زندگی سالم و شادابی خواهند داشت.
مطمئنا شما هم این را می دانید که هر گونه روابط عاطفی و دوستانه دختر و پسر پیش از ازدواج از لحاظ شرعی اشکال دارد؛ همچنین علاقه ای که قرار نیست منتهی به ازدواج شود بسیار آسیب زاست و باید از آن حذر کرد. پس در این راه بسیار مراقب باشید که به نام ازدواج به کام شیطان نروید.
با این مقدمه و با توجه به اینکه قصدتان ازدواج است، در پاسخ به پرسش شما باید گفت :
طبق طبیعت و فطرت انسانها، در ازدواج، پسرها طالبند و دخترها مطلوب. پسر از خواستگاری کردن نه تنها ناراحت نمیشود بلکه خوشحال هم میشود. در مقابل، دختر دوست دارد که به خواستگاری او بیایند. حتی در ازدواج آدم و حوا در روایات آمده است که خداوند به حضرت آدم دستور داد که به سمت حوا برود و به حوا نفرمود که به نزد حضرت آدم بیاید.
مانع شرعی برای پیشنهاد صادقانه ازدواج از سوی دختر به پسر نیست ولی در عرف ما معمول نیست و جامعه ما خواستگاری دختر از پسر را نمی پسندد و اگر خواستگاری با رعایت آداب خاص همراه نباشد از قدر و منزلت زن می کاهد و او را در چشم مرد کوچک میکند. همچنین در صورت پاسخ منفی از سوی پسر، پس از دریافت جواب رد، روزگار به دختر که لطیف و عاطفیست سخت خواهد گذشت و به مراتب سخت تر از آن روزهایی که آن پسر را می خواست، خواهد شد. بنابراین در اینجا بهتر است با کیاست عمل شود.
اشکالی ندارد که در برخی موارد که دختر از فرد بخصوصی خوشش آمده و فکر می کند که با او تناسب دارد و یا شرایطش به گونه ای است که به هر دلیل خواستگار ندارد، این امر از طرف دختر صورت بگیرد. همانطور که گفته شد در اسلام هم منعی برای آن بیان نشده است؛ منتهی برای آسیب زدایی، لازم است با درایت و کیاست عمل شود و از راهکاری که ارایه می شود استفاده گردد. اگر دختر از راه منطقی اش وارد شود و احساساتی با این قضیه برخورد نکند، مورد سرزنش و تمسخر دیگران قرار نمی گیرد.
راه منطقی در این مسأله این است که اگر دختر به فردی علاقه دارد و او را برای همسری خویش مناسب می داند با مشورت دیگران، فردی را واسطه کند تا مطلب را به طور محرمانه پیگیری نماید. لازم است شخص واسطه انسانی متعهد و رازدار، دلسوز، عاقل و دارای تجربه باشد تا به خوبی بتواند به وظیفهاش عمل کند و به طور غیرمستقیم مرد مورد نظر را به خواستگاری از شما تشویق کند. تنها در صورتی که زمینه مناسبی مشاهده کند و یا ضرورت اقتضا کند می تواند علاقه شما را به اطلاع ایشان برساند و به نحوی عمل کند که مشکلی ایجاد نشود.
این نکته را نیز باید در نظر داشت که که اگر کسی بدون واسطه و شخصا اقدام کرد، باید خود را برای شنیدن پاسخ منفی طرف مقابل نیز آماده کند؛ خصوصاً که دختران در این زمینه حساس ترند و در صورتی که اقدام به خواستگاری کنند و با پاسخ مناسبی روبهرو نشوند، ممکن است از نظر روحی بسیار متألم گردند. بالاخره ازدواج نیاز به تمایل دو طرف به یکدیگر دارد و اگر دختر به پسر تمایل دارد،باید این کشش و میل از طرف پسر هم باشد و همیشه این تمایل دو طرفه وجود ندارد و گاهی اوقات با جواب منفی پسر همراه است. پس دختری که چنین ریسکی می کند باید از لحاظ روحی خودش را آماده شنیدن جواب منفی هم بکند تا در این صورت خیلی آسیب نبیند. همچنین اگر خودش می خواهد ابراز علاقه اش را به گوش پسر برساند به طور غیر مستقیم ولی گویا (پسر متوجه منظور بشود) این کار را بکند تا در صورت شنیدن جواب منفی کمتر آسیب ببیند.
لازم به تاکید است از شخصی که طالب ازدواج با او هستید باید اطلاعات کامل (اعتقادات، اخلاق، فرهنگ خانواده، وضعیت اقتصادی، وضعیت تحصیلی، نوع نگاه به ازدواج و ....) داشته باشید. در شرایطی که پسر خواهان دختر است، عقلانی نیست بدون دست یافتن به اطلاعات لازم و موقعیت پسر، وابسته شد و جواب مثبت داد، چه رسد به این گونه شرایط ! مضاف بر اینکه از کجا می دانید این پسر به ازدواج فکر می کند و اگر هم فکر می کند آیا کسی را برای خود در نظر دارد یا نه. پس این احتمال را هم بدهید که ممکن است این علاقه شما یکطرفه باشد؛ اصلا شاید ایشان نامزد داشته باشند یا متاهل باشند! ؛ در اینجا عقل حکم می کند بی گدار به آب نزنید و خود را در سیاهچال یک علاقه بی نتیجه نیندازید و خود را گرفتار ضربه عاطفی شدید نکنید. بسیار پیش آمده برای یک دختر در چنین شرایطی که در تخیلات و توهمات خود آماده یک ازدواج است و خواستگار مناسبی به او پیشنهاد می دهد و او به خاطر درگیری ذهنی نمی تواند به آن موقعیت حقیقی فکر کرده و پس از گذشت مدتی از آن معشوق هم خبری نمی شود و خواستگار مناسب هم دیگر رفته است.
گفتید (رفتارم چطور باشه تا اونم عاشقم بشه و جذبش کنم):
به شما می گوییم رفتارهای شما باید بر اساس اعتقاداتتان باشد نه برای خوش آمد و جذب دیگران! در ضمن هر فردی روحیه خاص خودش را دارد و نمی توان در این گونه موارد یک نسخه پیچید؛ پس ممکن است با تغییر رفتار خود، اثر منفی بر ایشان بگذارید. بهترین کار این است که شأن خود را هم چنان حفظ نمایید و مانند یک زن مسلمان و با ایمان، رفتار کنید و از رفتارهای سبک و جلف پرهیز نمایید؛ این را هم بدانید که اکثر مردها برای ازدواج، زنان عفیف و پاکدامن را بیشتر از زنان جلف و سبک انتخاب می کنند؛ البته با حیا و محجبه بودن منافاتی با آراسته و شیک بودن ندارد. شما هم مسائل شرعی را رعایت کنید و هم در اجتماع پاک و آراسته حاضر شوید، تا ان شا الله فرصت های خوب ازدواج در آینده برایتان فراهم شود.
این نکته نیز قابل ذکر است که تا ایشان به طور رسمی و با خانواده از شما خواستگاری نکند، نمی توانید از احساس واقعی ایشان نسبت به خودتان با خبر شوید، پس سعی کنید با تصمیمی عاقلانه فرصت های خوب ازدواجتان (در آینده) را به خاطر برخی احساس ها (که شاید توهمی بیش نباشند) از دست ندهید.
و کلام آخر :
خواهر ارجمند توصیه نهایی ما به شما این است که اگر فردی غیر از پسر مزبور به خواستگاری شما آمد، بی دلیل و صرفا به خاطر علاقهتان به ایشان، خواستگارتان را رد نکنید. به هر حال، رسیدن شما به پسر مورد علاقه تان معلوم نیست. همچنین توصیه میکنیم به هیچ وجه خواستگارانتان را با ایشان مقایسه نکنید و به دلیل آن که مانند او نیستند به آنان جواب رد ندهید. به هر حال، هیچ دو انسانی را نمیتوان یافت که کاملا مانند هم باشند. در عین حال، ممکن است افرادی هم به خواستگاری شما بیایند که از صفات اخلاقی، رفتاری، و ایمانی بسیار نیکوتری نسبت به ایشان برخوردار باشند. پس آنان را بیدلیل رد نکنید و در مورد آنان نیز تحقیق و تفحص لازم را انجام دهید و از وجود معیارهای لازم در انتخاب همسر در آنان مطمئن گردید.
به هر حال با روشن شدن وضعیتتان در ادامه مسیر زندگی و سایر انتخابهایتان ما را همچنان همراه و راهنمای خود بدانید.
رهایی از ناهمواریهای خاک، لذت پرواز و آرامش آسمان، سهم کسی خواهد بود که دو بال عقل و ایمان را گشوده باشد و شاکر این آبی بی نهایت باشد.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان
- [سایر] سلام من 19سالمه.چند ماهیه با پسری آشنا شدم وبااون رابطه نامشروع داشتم تا به حال از این کارا نکرده بودم دوست پسر داشتم ولی رابطه نه.می دونم غلط قدم برداشتم ولی خب وقتی از خودم می پرسم چرا تنها به این نتیجه می رسم که هیچ چیزی از خودم و دینم نمی دونم الان یه خواستگار عالی دارم می خوام ردش کنم حس می کنم آدم آلوده ای مثل من حق نداره با چنین آدمی ازدواج کنه می ترسم بعدا از طرف اون(اگه بفهمه)مواخذه بشم.از طرفی از اون آقا پسر که باهاش رابطه داشتم هم ترس دارم .نمی دونم باید چه کار کنم من هنوز نفهمیدم چرا به این گناه مبتلا شدم اون وقت حق دارم زندگی سالمی داشته باشم تورو خدا کمکم کنید
- [سایر] با سلام توی چندراهی بدی گیر کردم که امیدوارم کمکم کنید. حدود یک ساله که با پسری آشنا شدم که از تمام لحاظ ها هم شان و منزلت خانواده ام بود و بی نهایت دوستش داشتمو دارم و او هم همینطور بود. تا اینکه بعد از 3 ماه با دختر دیگری دیدمش که هیچ شناختی نسبت به او ندارم . درواقع نمی دونم که دوستن یا آشنا.از طرفی یکی از دوستان صمیمی اون پسر که مورد تایید اطرافیان و البته خودم هم است ازم خواستگاری کرد که به دلیل دلبستگی به دوستش بهش جواب رد دادم هرچند که هنوز امیدوار به جواب منه.رفتار اون پسر متناقضه گاه مانند قبلا عاشق پیشه رفتار می کنه و گاه ووو برسر دوراهی بودم که منتظر بمونم تا از این رفتار پشیمون بشه یا نه که جواب استخاره ام هم بسیار خوب آمد اما من هنوز بعد از 2 ماه گذر از این جریان تکلیف خودم رو نمی دونم.ممنون میشم کمکم کنید.
- [سایر] جناب آقای مرادی سلام ، من تازه برای اولین بار سایت شمارا دیدم داشتم کلید واژه ترس از آینده رو جستجو می کردم که به سایت شما برخوردم از این که پاسخ نامه ها رو میدادین حس خوبی بهم دست داد وامیدوار که شاید پاسخ من رو هم بدین دختری هستم 27 ساله مجرد از همون سالهای دبیرستان به ازدواج فکر می کردم فقط واسه این که یکی باشه دوستم داشته باشه هیچ نیاز جنسی مطرح نیست با برادرم نمی توانم ارتباط خوبی داشته باشم در واقع هیچ کس در خانه من رو تحویل نمی گیره حتی برادر کوچکم که سوم راهنمایی هر بار که با کسی سر موضوعی بحث می کنم سریع از طرف مقابل جانب داری می کنه چه کنم که حس احترام را در دیگران بوجود بیارم از محل کارم هم اخراج شده ام. اگر در خانه حسابی هم کار کنم باز هم جایگاهی ندارم و من که احساس می کنم داره ازم سوواستفاده می شه سعی می کنم خیلی خودم رو زحمت ندم تنها تسکین دهندم خداست تو یه شهر دور قبول شدم می دونم جدایی ازشون سخته اما می گم بروم شاید کمی به من محبت کنند شاید احترامم زیاد بشه
- [سایر] من مدت 6 ماهه که با فردی در محل کارم آشنا شدم و این ماه قرار خواستگاری رو با خانوادم گذاشتن. اما این وسط به طور ناخواسته پای پسری دیگر به زندگیم باز شد و حدود یک ماهه که با هم آشنا هستیم. او هم به من پیشنهاد ازدواج داده و من واقعا سردرگم شدم. یک سری معیارهای منو اولی داره و یه سری حسن هایی هم دومی داره که اولی از اونها برخوردار نیست. البته شناختم روی اولی بیشتره. اولی مدرکش لیسانسه و مشغول کار در یک شرکت خصوصیه. دومی ولی دیپلمه و کارش آزاده و یک بار عاشق دختری شده که اونو پس زده و باهاش ازدواج نکرده. راستش احساسم میگه دومی بیشتر به طرز زندگی و خانواده من نزدیکه اما باز از طرفی حسنات اولی به عنوان یک شوهر ایده آل بیشتره. من واقعا گیج شدم. می ترسم که تصمیم اشتباهی بگیرم. در ضمن آشنایی من و دومی توسط معرفی یکی از دوستان معتمد من صورت گرفت. خواهش می کنم راهنماییم کنید.
- [سایر] با سلام من 19 سالمه و برای اولین بارعاشق شدم من در دانشگاه عاشق همکلاسیم شدم که اون هم همسن منه چون تا حالا عشق رو تجربه نکرده بودم متوجه احساسم نشده بودم و سعی کردم اونو فراموش کنم اما یکسال گذشت و من نتونستم این کار رو بکنم تا این که این مسئله رو با همکلاس پسر کلاسمون(دوست صمیمیم) در میون گذاشتم من خیلی خجالتی بودم و گفتم نمبتونم رودرو برم جلو و ازش خواستگاری گنم دوستمم سعی کرد شمارشو بگیره تا تلفنی بهش بگم که دوسش دارم اما به هر دری زد نشد دیگه داشتم نا امید میشدم و از خدا خواستم که به یاری من برسه تا اینکه دوستم مشکل منو به یکی از همکلاسی های دختر کلاس گفت و اونم رفت با دختری که من دوسش دارم صحبت کرد و گفت که فلانی بهت علاقه مند شده و اومد بهم گفت که اون فقط لبخند زده وهیچی نگفته که منو دوست داره یا نه(اینو فهمیدم که شاید اون با این لبخند بهم علاقه داره) بنابراین خودم دل به دریا زدم و رفتم جلو وازش خواستگاری کردم اون اول به من گفت دوسم داره وبه چشم برادر بهم نگاه میکنه منم بهش گفتم هیچ وقت به یه پسر نگو به چشم برادر تو رو نگاه میکنم بدجور اذیت میشه اون گفت نمیخواد با هیچ پسری دوست بشه چون این کار آخر عاقبت نداره و منم درجا بهش گفتم اصلا قصد دوستی با شما رو ندارم و واقعا هم نداشتم من بهش گفتم شما که بلاخره باید ازدواج کنی خوب چرا نمیخوای با کسی که دوستون داره ازدواج کنی اون گفت الان قصد ازدواج نداره و هر وقت وقتش که بشه میاد و به من میگه و اینم بگم که این خانوم تو کلاس تا حالا با هیچ پسری حرف نزده ودر طول این مدت تنها پسری که باهاش حرف زده من بودم حتی منم صحبتو شروع نکرده بودم باهاش خودش باهام حرف زده بود و درباره مسائل درسی باهم صحبت کرده بودیم حالا سوال من اینه اگه این خانوم مثلا یه دو سه سال دیگه بیاد به من بگه که آمادگی ازدواج دارم منی که کار فعلا ندارم و مادرم هم همیشه میگه تو تا 25 سالت نشه برات زن نمیگیرم چی باید جوابش بگم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم میترسم اگه بهش بگم که آمادگی ازدواج ندارم و مجبوریم صبر کنیم دیگه فراموشم کنه و با یکی دیگه ازدواج کنه لطفا کمکم کنید بذارید اینا رو هم بگم من یه آدمی هستم که نماز میخونم و روزه هامم میگیرم اونم همین و با حجابه و در کل بگم از نظر دینی و مذهبی و فرهنگی به هم میخوریم
- [سایر] سلام عاشق دختری شدم اونم منو دوست داره با هم همکاریم اون 27 سالشه پدرش بی هیچ دلیلی به دروغ میگه دخترم قصد ازدواج نداره حتی به دخترش گفته اگه این پسره پیغمبر باشه تو حق ازدواج نداری فعلا زوده واسه ازدواج هیچ بهونه ای هم نداره همه چیزمون کامله نه مشکل جسمانی نه پول نه هیچی فقط میگه نه نه نه تک دختره چند ماهه به خواست دختر خواستیم بیخیال هم بشیم اما نه من و نه اون نتونستیم تا حدی که همدیگرو که به هم خیره میمونیم بعضی وقتا ساعت ها میشینیم به هم نگاه میکنیم آیا من اشتباهی کردم من که همه جوره دوستش دارم چه کار کنم???? نتونستم از فکرش جدا بشم اونم نتونست خیلی به خودمون سخت گرفتیم که بشه مثلاروزه ده روزه یا نذر یا حتی از خود خدا خواستیم کمکمون کنه جفتمون مقیدیم وگرنه تا جایی پیش رفتم که ساعتها پیش همیم اما هیچوقت لمسش نکردم چند ماهه زندگیم نابود شده نه اینوری نه اونوری !چه کار کنم کسی میتونه کمکم کنه ??? خیلی قضیه ها داشتیم نمیشه کامل نوشت?? هیچ دلیلی برا مخالفت باباش نیست فقط شاید اینکه تک بچست و بهش میگه زوده اما دختره میگه معلوم نیست چند سال دیگه هم اجازه ازدواج بده نمیخوان منو شوهر بدن فقط شما مثل بقیه نگین یکی دیگه ؟نمیتونیم بیخیال هم بشیم؟ من سی سالمه از رو بچگی نیست کارام بگم هوسه زودگذره واقعا دوستش دارم نمیتونم کسی دیگرو جاش ببینم فکر میکنم تا وقتی دلم پیش اونه حق این کارو ندارم چون باعث بدبختی یکی دیگه میشم!میتونید راهی بهم نشون بدین ؟خوهش التماس اگه میتونین کمکم کنید؟ممنون
- [سایر] سلام عاشق پسری شدم اونم منو دوست داره و چندسال با هم اشناییم اون 30 سالشه مادرش بی هیچ دلیلی مخالفت میکنه و میگه هرکس که با نظر منه باید براازدواج انتخاب کنی نه کسی ک از قبل با هم اشناشدین.حتی به پسرش گفته اگه این دختره پیغمبر باشه من رضایت نمیدم و اگه میخوای خودت برو خواستگاری و بعداز اون من دیگه مادرت نیستم ولی ماهرگز نخواستیم بدون بزرگتر بیاد خواستگاری و زندگیمونوشروع کنیم.مادرش به حرف هیچکس گوش نمیده با وجود اینکه همه افراد خانواده باهاش صحبت کردن در این مورد.حتی حاضر نیست منو ببینه.هیچ بهونه ای هم نداره همه چیزمون کامله نه مشکل جسمانی نه پول نه هیچی فقط میگه نه نه نه چند ماهه خواستیم بیخیال هم بشیم اما نه من و نه اون نتونستیم تا حدی که همدیگرو که به هم خیره میمونیم بعضی وقتا ساعت ها میشینیم به هم نگاه میکنیم آیا من اشتباهی کردم من که همه جوره دوستش دارم چه کار کنم???? نتونستم از فکرش جدا بشم اونم نتونست خیلی به خودمون سخت گرفتیم که بشه مثلاروزه ده روزه یا نذر یا حتی از خود خدا خواستیم کمکمون کنه جفتمون مقیدیم یک ساله ک مدام با مادرش صحبت میکنه و نه میشنوه زندگیمون نابود شده نه اینوری نه اونوری !هیچ دلیلی برا مخالفت مادرش نیست فقط شاید اینکه واقعا پسرشو دوست داره و میخواد کنارش بمونه و اگه یکی براش انتخاب کنه ک با نظرخودش باشه مطمیناپسرش اون دختر رو زیاد دوست نداره وتوجه پسرش بیشتر با مامانشه تا با زنش.معلوم نیست چند سال دیگه هم اجازه ازدواج بده فقط شما مثل بقیه نگین یکی دیگه ؟نمیتونیم بیخیال هم بشیم؟ من 27سالمه و اون 30سالشه از رو بچگی نیست کارامون بگم هوسه زودگذره واقعا دوستش دارم نمیتونم کسی دیگرو جاش ببینم فکر میکنم تا وقتی دلم پیش اونه حق این کارو ندارم چون باعث بدبختی یکی دیگه میشم!میتونید راهی بهم نشون بدین ؟خوهش التماس اگه میتونین کمکم کنید؟ممنون
- [سایر] سلام حاج آقا.حاج آقا شما که می گین ما باید توی جلسه ای که خانواده ها برای دختر و پسر می ذارن(کاملا رسمی و شرعی) همدیگررو بشناسیم من با حرفتون موافقم . کاملا متین اما من خودمو می گم موردی که واسه من پیش اومده قصد ازدواج و به خاستگاری اومدن رو داره اما می خواد اول جواب قطعی(که دوست داره مثبت باشه) رو از من بگیره بعد به طور رسمی اقدام کنه . پسر خوبیه اما با 4تاsmsکه نمیشه واقعیت وجودشو شناخت . تو خانواده من اینطوریه که اگه مادر و پدرم پسری رو قبول کنن(از همه لحاظ - یعنی جواب اونا قطعا مثبت باشه )اجازه میدن که پسر به خاستگاری بیاد وگرنه اصلا توی خونه راهش نمیدن و به منم اصلا نمیگن . حالا به اینا کار ندارم می گم اگه بهش جواب مثبت بدم می ترسم وقتی توی اون جلسه که با هم صحبت کنیم اون معیارایی که می خوام رو نداشته باشه - شایدم واقعا داشته باشه - اما اومدن اون تنها وقتیه که من بهش جواب مثبتو بدم واز همین می ترسم که اگه بیاد نتونم باهاش کنار بیام . از طرفی هم اینقدر روم تاثیر گذاشته که نمی تونم هم بهش نه بگم . ببخشید که وقتتونو گرفتم البته شاید به نظر شما و خیلی ها این موضوع بچگانه و خنده دار باشه اما برای من خیلی مهمه ممنون می شه راهنماییم کنید بازم تشکر با سپاس فراوان اجرتون با آقا امام حسین(ع) و حضرت رقیه(س)
- [سایر] سلام استاد. دختری ...دانشجو هستم. سر دوراهی بدی گیر کردم. از طرفی پسر خاله ای دارم که دو سال پیش از من خواستگاری کرده. ... چندین بار هم به صورت اس ام اسی به بنده اظهار علاقه کرده. اما چون مطمئنم این روابط گناهه ازش خواستم دیگه برام اس ام اس نفرسته. او هم همین کا ر رو کرد. بعد از گذشت این همه سال ما هنوز نتونستیم با هم یه جا بشینیم و حرف بزنیم. به نظرم مرد عمل نیست اما واقعاً به من دل بسته و جالبه که فکر می کنه منم دل بسته شم. در حالی که من هیچ ابراز علاقه ای بهش نکردم اون سکوت منو علاقه برداشت کرده. از طرفی جدیداً خواستگار خوبی برام اومده که فوق لیسانس مهندسی کامپیوتره شغل و درآمد عالی هم داره. خانواده ی مومن و اصیلی هم داره. می ترسم اگر به این آقا جواب مثبت بدم اون بنده خدا رو از خودم برنجونم. اونوقت آهش پشت سرم باشه و زندگیم تباه بشه. می ترسم این کارم خیانت قلمداد بشه. دارم مشاعرم رو از دست میدم. نیاز شدید به کمک فکری جنابعالی دارم. یا حق
- [سایر] سلام خسته نباشید میدونم که وقت ندارید باور کنید اگه مسئله مهمی نبود مزاحمتون نمیشدم خواهش میکنم راهنمائیم کنید آقای مرادی مشکل من اینه که در مقابل دختر ها خیلی ضعیفم اول اینکه دختری را که دوست دارم اصلا نمیتوانم با او ارتباط برقرار کنم و اگر هم ارتباط برقرار کنم به خاطر از دست ندادن او حاضرم هر کاری بکنم.آقای مرادی من آدم هوسبازی نیستم فقط به خاطر این احساس نیاز به جنس مخالف میکنم که تنهاییم پر بشه فقط زمانی احساس شادمانی میکنم که با دختر مورد علاقه ام صحبت میکنم وقتی نمیتوانم با او صحبت کنم حتی گریه هم میکنم و این برای یک پسر 24 ساله خیلی بده خانواده خیلی خوبی دارم اما گفتم فقط با صحبت کردن با آن دختره که از لحاظ روحی ارضا میشم در حال حاضر با دختری ارتباط دارم که خیلی دوستش دارم ولی شرایط ازدواج برایم مهیا نیست از طرفی او هم به خاطر شرایط خانوادگی نمیتونه صبر کنه . مسئله من این دختر نیست بلکه مهمتر از آن این است که چگونه میتوانم از این تفکرات بیرون بیام که اینقدر زود به دختری دل نبندم هر چقدر که او خوب باشد چون فکر میکنم که در زندگی هم آسیب پذیر باشم . استدعا میکنم راهنماییم کنید . قبلا از حسن نظر شما به مردم کمال تشکر را دارم