24 سال سن دارم. سر هر موضوع کوچکی ناراحت و عصبانی می شوم؛ به شوهرم می توپم یا قهر می کنم؛انتظار دارم او به من حرف های عاشقانه بزند. سریع هم اشکم در می آید و از او معذرت خواهی می کنم. لطفاً کمکم کنید. خوشحالیم شما مخاطب ما هستید؛ امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم. قبل از بیان راهکارهایی برای کنترل عصبانیت شما به این نکته اشاره می کنیم که خداوند مرد و زن را متفاوت آفریده است . زن و مرد مانند هم نیستند، بلکه مکمل هم هستند. سیستم جسمانی و روانی زن لطیف، ظریف، حساس و احساساتی ساخته شده است و سیستم جسمانی و روانی مرد محکم و منطقی ساخته شده است. زن ها دوست دارند که احساسات خود را به زبان بیاورند اما مردها اغلب با عمل، علاقه خود را نشان می دهند و احساساتی برخورد نمی کنند و احساسات خود را به راحتی به زبان نمی ورند. مطمئناً شما و همسرتان هردو به هم علاقه دارید اما هرکدام به شیوه خودتان به عنوان زن و مرد رفتار می کنید و فقط خود را در نظر دارید. به شما سفارش می کنیم کمی توقع خودتان را پایین بیاورید و به کارهای عملی همسرتان که نشانه عشق اوست دل ببندید و سعی کنید به او فرصت دهید تا کم کم به خواست شما رفتار کند . به او فشار نیاورید و بدانید اظهار محبت نکردن او به صورت زبانی، خصوصیت بسیاری از مردهاست و این دلیل بی علاقگی او به شما نخواهد بود. نسبت به علاقه او شک نکنید و فکرخود را دائم درگیر این موضوع نکنید و سعی کنید که از لحظه های باهم بودنتان نهایت استفاده را ببرید و اگر واقعاً درخود نیاز می کنید که جملات عاشقانه ای را از زبان همسرتان بشنوید ، آن را از او سوال کنید . مثلاً به او بگویید من واقعاً عاشقت هستم. توهم عاشق من هستی ؟ یا همه زندگی من توهستی. راستی من برای تو چی هستم؟ سعی نمایید با این راهکار فضای عاطفی خانواده خود را بالا ببرید. *** اما در مورد عصبانیت باید خدمتتان بیان کنیم که علت و ریشه تمامی این واکنش های شما به کم بودن تحمل و به تعبیر روانشناسی پایین بودن آستانه تحریک شما بر می گردد و در این موارد باید به خودتان کمک نمایید تا این آستانه را بالا ببرید. حال سوال اصلی این است که منشأ کم ظرفیتی و حساسیت و عصبانیت شما چه می باشد؟ شناسایی موقعیتها و زمانه ا و افرادی که باعث می شود شما این واکنش را نشان بدهید به شما در شناخت علت این رفتار و تغییر آن کمک خواهد نمود. البته در کنار این شناسایی علت، عوامل مختلف جسمی، روحی و روانی، محیطی و اجتماعی و ... می توانند این مشکل را ایجاد و یا تشدید کنند که با هر کدام باید به گونهای خاص مقابله کرد. شناخت این عوامل میتواند راه درمان و نجات از مشکل را به شما نشان دهد. راه شناخت این عوامل بررسی وضعیت خانواده و محیط تربیتی شماست؛ ولی مهمتر از همه آن است که شما این اصل را پذیرفتهاید که آدمی کم ظرفیت هست و دقیقاً به علت همین پذیرش، رفتارهایی متناسب با آن از خود بروز میدهید. درمان آن نیز وارونه کردن این اصل پذیرفته شده است. مثلاً فردی که ضعف در رازداری دارد میتواند تصمیم جدی بر راز داری بگیرد و هرگاه به ذهنش آمد رازی را به کسی بگوید فوراً خود را از آن باز دارد و در صورت تخلف خود را به نحوی مجازات نماید؛ و یا از پرحرفی و بیهودهگویی دوری کند و قبل از انجام کار ابتدا فکر نماید و سپس وارد عمل شود. اگر این عمل تا مدتی تکرار شود وضعیت شما کاملا ًتغییر خواهد کرد.تا آن زمان که شما نتوانید جای این اصل را با این اصل که : (من آدمی کم ظرفیت نبوده بلکه رفتاری معتدل و حساب شده دارم) عوض کنید وضع به همین منوال خواهد بود. این باور را عوض کنید، همه چیز عوض خواهد شد. إِنَّ اَللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که آن مردم حالشان را تغییر دهند. (سوره مبارکه رعد، آیه شریفه 11). در مورد ظرفیت انسان بیان شده این ظرفیت دوگونه است : - تحول ناپذیر؛ برخی از اموری که غالباً جنبه وراثتی دارند و از مقدمات وجودی شخص میباشند تا حدی دگرگونی ناپذیر یا اندک تحول پذیرند مانند میزان هوش و ... - تحول پذیر؛ مانند بسیاری از اوصاف اخلاقی. این مسائل نوعاً حالت اکتسابی دارند یعنی شخص از محیط تربیتی یا با کنش اختیاری خویش شخصیت خود را هر چند به طور ناخواسته و نادانسته چنین پرورش داده است. درمان آنها نیز از طریق کنش متقابل میسر است، که در بالا به آن اشاره شد. استاد مطهری در این باره میگوید در انسان حالتهایی وجود دارد به نام احساسات، هیجانات و تحریکات که منشأ آن روح و روان آدمی است که در بعضی افراد به طور قوی و در بعضی نیز متوسط و ضعیف میباشد و به مجرد برخورد با حادثه تلخ و شیرین آن احساسات و هیجانات از درون آدمی سر بر میآورد و آشکار میشود، منتهی در نهاد انسان چیز دیگری نیز وجود دارد به نام عقل که اگر آن احساسات و هیجانات تحت کنترل عقل درآید مسلماً از افراط و تفریط احساسات کاسته میشود و به صورت منطقی ظاهر و آشکار میشود. در بعضی افراد احساسات و هیجاناتشان تحت کنترل عقل قرار نمیگیرد و در برابر حوادث خارجی به طور سریع و افراطی ظاهر میشود و یک نحوه بیانضباطی روحی و روانی در آدمی به وجود میآورد که قهراً خوب نخواهد بود. *** راهکارهای غلبه بر عصبانیت 1. آرمیدگی روش های ساده آرمیدگی مثل تنفس عمیق و آرام سازی ذهنی می توانند به شما درکاهش احساس عصبانیت کمک کنند. به عنوان مثال می توانید در وضعیت راحتی دراز بکشید، چشمانتان را ببندید ، تمام ماهیچه های خود را به حالت آرمیدگی در آورید و این کار را از پاها شروع کنید و ادامه دهید تا تمام ماهیچه هایتان به آرمیدگی برسند. آن گاه از راه بینی نفس بکشید و به تنفس خود توجه کنید و هنگام بازدم بگویید یک. دوباره نفس بکشید و هنگام بازدم بگویید یک . این کار را 20 دقیقه ادامه دهید. سعی کنید فقط صدای نفس کشیدنتان را بشنوید. 2. بازسازی شناختی منظور از بازسازی شناختی این است که هر فردی به راحتی می تواند افکارش را تغییر دهد. فرد عصبانی تمایل دارند که با صدای بلند حرف بزند و ناسزا بگوید، به گونه ای که افکار درونی خود را منعکس کند. موقعی که عصبانی هستید، افکارتان می توانند خیلی اغراق آمیز و غمناک باشند. تلاش کنید به جای اینها افکاری را که مبثت تر و منطقی ترند جایگزین کنید. برای نمونه به جای این که بگویید : (اَه چه قدر زشت است، چقدر وحشتناک است ، همه چیز خطرناک و مضر است ، کاری از دستم بر نمی آید)، به خودتان بگویید: (آن مسئله تأثیری ندارد، و علت مضطرب بودن من در این باره قابل درک است ، اما دنیا به آخر نرسیده؛ به هر حال عصبانیت نمی تواند مرا اسیر خودش کند). برخی از باورها و تفکرات غیرمنطقی و مولد خشم و عصبانیت که باید کنار گذاشته شوند عبارت اند از: - باید اعمال و رفتار ما همیشه مورد تأیید دیگران باشد. - همه چیز باید مطابق میل ما باشد. - سر رشته زندگی از دستمان در رفته و کنترلی بر آن نداریم . - ما به شدت اسیر گذشته هستیم. - خود را مسئول اعمال دیگران می دانیم. - عدم تواضع و تصور اینکه من فردی بسیار لایق، بسیار شایسته و بسیار باهوش هستم، پس دیگران باید مطابق میل من رفتار کنند. 3. مسئله گشایی بعضی از اوقات ناکامی و به دنبال آن عصبی شدن ناشی از مسائل واقعی و غیر قابل اجتناب زندگی است . در این حالت عصبانیت نابجا نبوده و پاسخی طبیعی به مشکلات است. یک باور فرهنگی مبنی بر این که هر مشکلی راه حلی دارد، وجود دارد، ولی ما غالباً نمی توانیم راه حل را پیدا کنیم . همیشه بهترین کار یافتن راه حل نیست، بلکه بهتر است بدانید که چگونه با مسئله روبه رو شوید. مثلاً ممکن است نقشه ای بکشید و پیشرفت خود را در این مسیر بررسی کنید . اگر نقشه کشیدن منجر به حل مسئله نشد خود را تنبیه نکنید؛ زیرا آنچه مهم است تلاش و کوشش برای حل مسئله است، نه حل مسئله . چرا که بعضی از مسائل حل ناشدنی اند یا این که تنها با تلاش های پیگیرانه می توان به راه حل نزدیک شد. مهم آن است که در طول تلاش ها صبرتان را از دست ندهید و به فکر همه یا هیچ نرسید . همچنین مسئله گشایی شامل یادگیری و انجام دادن فعالیت هایی است که یا به محرک آزاردهنده یا به هیجان های منفی مثل خشم و اضطراب (که به وسیله محرک هایی که از طریق شرطی شدن به صورت علامت خطر درآمده اند) پایان دهد. 4. ورزش ورزش ، مخصوصاً درفضای باز، نه تنها سلامت جسمی را بهبود می بخشد، بلکه به تسکین اعصاب و سلامت روانی نیز کمک می رساند. ورزش در فضای باز مثل پیاده روی، دویدن، نرمش، شنا ، فوتبال و ... سبب مصرف زیاد و مداوم اکسیژن می شود، خصوصاً اگر در فضای سبز و مناطق کوهستانی انجام شود. ورزش مداوم سبب سلامت قلب و عروق، کاهش چربی بدن، زیبا سازی شکل بدن، از بین بردن غم و افسردگی و اضطراب ، افزایش عزت نفس و شادی و سرزندگی فرد و افزایش خود کنترلی رفتار می شود. 5. شوخ طبعی حتماً شنیده اید که می گویند خنده بر هر درد بی درمان دواست. شوخ طبعی از طرق مختلفی می تواند موجب کاهش عصبانیت شود. به عنوان اولین عامل، شوخ طبعی می تواند به شما کمک کند تا دیدگاه متعادلی داشته باشید. شوخ طبعی بار مشکلات ما را سبک می کند و به ما کمک می کند تا شرایط استرس زا را تحمل کنیم . نرمان کازنیز ( 1979) ، در کتاب خود با نام آناتومی بیماری ، خاطر نشان می کند که ده دقیقه خنده از ته دل اثرتسکینی قوی بر درد و ناراحتی دارد. شوخ طبعی نه تنها روحیه ما و اطرافیانمان را شاد می کند بلکه باعث افزایش انرژی و توان برای حل مشکلات و برخورد با مسائل می شود. شوخ طبعی همچنین باعث خوشبینی می شود. 6. اجتناب اگر بی نظمی اتاق فردی سبب عصبی شدن شما می شود، در اتاق او را ببندید. از هر عاملی که عصبانیت شما را بر می انگیزد ، پرهیز کنید . 7. داشتن شخصیت تیپ B یکی از طبقه بندی های شخصیتی، قراردادن افراد دردو تیپ B و A است . افراد تیپ A مبارزه جو، بی حوصله، رقابت پیشه و پرخاشگرند. آنها احساس می کنند که هل داده می شوند و زیر فشارند. آنها زودتر از موقع بر سر قرار حاضر می شوند، تند راه می روند، تند حرف می زنند و تند غذا می خورند و از افراد کند کار، بدشان می آید. افراد تیپ B افرادی اند که زندگی را آسان می گیرند و بیشتر به کیفیت آن توجه دارند. آنها کمتر جاه طلب، کمتر بی حوصله و بیشتر منظم و محتاطند . با تغییر شخصیت از تیپ A به تیپ B می توان از میزان و شدت عصبانیت کاست. 8. تغییر محیط بعضی از اوقات عوامل محیطی - اجتماعی، محرک عصبانیت و ناراحتی ما می باشند. دراین گونه موارد یگانه راه برای حل مشکل ، تغییر محیط است. مثلاً فرد درون گرایی که به عنوان مسئول روابط عمومی سازمان یا اداره ای مشغول به کارشده است، باید مسئولیت و محیط کارش تغییر یابد؛ یا فردی که به شهری مهاجرت کرده است که بین آن شهر و شهر محل تولدش هیچ همخوانی فرهنگی وجود ندارد، راه حل اساسی، بازگشت به شهر خود می باشد. 9. ارتباط بهتر مردم عصبانی تمایل دارند که زود به نتیجه برسند؛بعضی از این به هدف رسیدن ها می تواند تا حدودی نادرست باشد. اگر شما از مباحثه ای ناراحت شده اید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که فکرتان را بر روی پاسخ ها متمرکز کنید و ناراحتی تان را کاهش دهید. نمی گوییم که اولین چیزی را که به ذهنتان آمد به زبان آورید ، بلکه می گوییم که عصبانیت خود را کاهش دهید و در مورد حرفی که می خواهید بزنید، فکر کنید. به دقت به آنچه به شما می گویند گوش بدهید و قبل از پاسخ دهی، آنها را تفسیر کنید. همچنین به آنچه علت اصلی عصبانی شدن شماست گوش بدهید. برای مثال، شما آزادی و در حال خود بودن را دوست دارید، و به علت اهمیتی که به دیگران می دهید خواهان پیوند گسترده با مردم هستید؛ اگر همکارتان در مورد کارهای شما شروع به غر زدن کند، با خطا کار خواندن او یا فردی که همیشه ایجاد مشکل می کند، تلافی نکنید. 10. زمان بندی انسان همیشه دریک حالت و وضعیت روحی – روانی نیست . بعضی از افراد صبح ها سرحال و پرانرژی اند و عصرها خسته. به همین علت عصرها و شب ها ممکن است سطح تحمل شان بسیار پایین باشد وآماده عصبانی شدن باشند. دراین گونه موارد بهتر است موضوعات ومسائل حساس بحث برانگیز در ساعاتی مطرح شوند که زمانی مناسب است . 11. آزمون مصون سازی هدف از این روش که به وسیله مایکنبام مطرح شده است ، ایجاد مهارت های مقابله با موقعیت های استرس زاست. این روش چهار مرحله دارد : الف) آماده شدن برای موقعیت استرس زا ب) مقابله با محرک و موقعیت استرس زا وکنار آمدن با آن ج) مقابله با احساس تحریک شدن به وسیله موقعیت استرس زا د) تقویت خود پس از موفقیت درکنترل خود نواکر ( 1975) این روش را برای کمک به افراد، درکنترل خشم، در موقعیت های مولد عصبانیت با موفقیت به کاربست. آزمودنی های نواکر ، مردان جوان خشمگینی بودند که به سادگی عصبانی می شدند. محرک عصبانیت، فردی بود که با حالت غیر دوستانه به آزمودنی ها نگاه می کرد. نگاه با حالت غیر دوستانه سبب می شد که در آزمودنی ها احساسات و افکاری مبنی براین که طرف مقابل ، آنها را حقیر می شمارد ایجاد شود و این احساس ها منجر به این می شد که آزمودنی ها عصبانی شده ، دعوا کنند. نواکر مراحل چهارگانه فوق را به این شکل به اجرا در آورد : در مرحله 1، فرد پیش از مقابله با محرک استرس زا ، مثلاً قبل از ورود به یک مکان عمومی مثل رستوران ، به خود بگوید : تصمیم دارم کاری بکنم که کنترلم را از دست ندهم. درمرحله 2، هنگامی که مردی گستاخانه به او نگاه می کند به خود می گوید : می توانم بدون از دست دادن کنترل این موقعیت را تحمل کنم. به او فرصت نمی دهم که با دیدن عصبانیت من خرسند شود . در مرحله 3 وقتی که مرد می خواهد با او دعوا را آ غاز کند و او شدیداً تحریک شده است ، به خود می گوید : حتی حالا هم می توانم خود را کنترل کنم. وضعیت انفجار آمیز است، اما من آرامم و این حالت را خنثی می کنم. در مرحله آخر، پس از آن که آزمودنی از پس موقعیت بر آمد به خود می گوید: من واقعاً کاردرست و خوبی کردم، آفرین به خودم. 12. خود کنترلی بندورایی خود کنترلی رفتار توسط بندورا مطرح شده و دارای سه مرحله است : الف) توجه و مشاهده اعمال و رفتار خود ب) قضاوت در مورد اعمال و رفتار خود ج) پیامدهای شخصی از این روش برای کنترل عصبانیت به این شکل می توان استفاده کرد که از فرد بخواهیم در پایان روز (مثلاً آخر شب) دفعات عصبی شدن های خود را روی یک کاغذ یادداشت کند و آنها را بشمارد. فردا نیز این عمل را انجام دهد. اگر تعداد عصبانیت امروزش کمتر از دیروز باشد خود را پاداش دهد و تشویق کند، و اگر بیشتر از دیروز بود خود را تنبیه و سرزنش نماید. با تکرار این عمل برای روزهای بعد و مقایسه آن با روز قبل، به این شکل که در صورت کاهش وقوع عصبانیت، خود را تشویق و در غیر این صورت خود را تنبیه کند، می تواند عصبانیتش را کاهش داده ، به صفر برساند تا این که در حد طبیعی باشد. خود تشویقی می تواند به شکل دیدن فیلم، رفتن به پارک و ... باشد. خود تنبیهی نیز می تواند به طرق مختلفی چون محروم کردن خود از یک وعده غذای دوست داشتنی، ندیدن یک برنامه جذاب تلویزیونی و ... صورت پذیرد. انسان عاقل و متمدن بدون نیاز به ناظر وکنترل کننده بیرونی می تواند هدایت گر اعمال خود باشد. *** چند نکته مهم دیگر 1. هنگامی که عصبانی میشوید، در خودتان یک تغییر حالت فیزیکی ایجاد کنید؛ مثلاً مقداری قدم بزنید و سعی کنید در آن لحظات تصمیم نگیرید و اگر آب در دسترس شما است، مقداری آب خنک میل کنید و دست و صورت خود را با آن شستشو دهید. 2. اگر امکان دارد، هنگام عصبانیت یا بیحوصلگی و کسالت، یک دوش آب ولرم بگیرید. 3. هنگام عصبانیت به خودتان تلقین کنید که : اتفاق خاصی نیفتاده؛ مگر آسمان به زمین آمده است؟ دیگران در چنین مواردی چه میکنند؟ آیا همه عزا میگیرند؟ هر کس به کاری مشغول میشود و به این گونه موارد اعتنایی نمیکند. 4. همیشه فضای ذهنی و روانی خود را برای شنیدن و دریافت رفتارهای نابجا و خلاف انتظار آماده سازید؛ به این معنا که همیشه انتظار داشته باشید دیگران با شما، به بدترین شکل برخورد کنند؛ اگر کسی مدتی چنین کند، به تدریج صفت حلم در او به وجود میآید و علاوه بر این، حسن خلق نیز برای او حاصل میشود و خود را برای تحمل آن آماده کنید. 5. از خود ارزندگی نابجا و شخصیت قائل شدن بیش از اندازه برای خود، بپرهیزید و تنها هنجارها را رعایت کنید. از این رو به سراغ رفتارهای متواضعانه - همانند تقدم در سلام، همنشینی مناسب با افراد پایینتر، ابراز ارادت به کوچکترها، مصافحه و احوالپرسی، تفریح و صحبت با دیگران - بروید. 6. ذکر (لا حول و لا قوة الا باللَّه) را زیاد بر زبان جاری سازید و سوره (والعصر) را زیاد بخوانید. تکرار اذکار (استغفراللَّه ربی و اتوب الیه) و (اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم) نیز مفید است. امام صادق(ع) فرمودند: (خداوند به برخی از انبیا وحی کرد : ای فرزند آدم! در وقتی که غضبناک گردیدی، مرا یاد کن تا من هم تو را در وقت غضبم یاد کنم و تو را هلاک نسازم) (بحار الانوار، ج73، ص 276، ح29. ) بنابراین یاد خدا علاوه بر اینکه آتش خشم را خاموش میکند، موجب آرامش انسان میشود و در قیامت نیز آثار مثبتی به دنبال دارد. 7. بیشتر با افراد حلیم، صبور، غیرعصبی و خوش مشرب معاشرت کنید و از دوستی و حرف شنوی از افراد تند مزاج بپرهیزید. 8. همیشه خود و رفتارتان را درست و صحیح تلقی نکنید و احتمال خطا در کارهای خود را بدهید. 9. به عنوان تمرین گاهی با افرادی که سلیقه آنها را نمیپسندید، برخورد کوتاه مدت داشته باشید. 10. روایات و آثاری که در مذمّت غضب رسیده، مطالعه کنید و احادیثی که در مدح و ثواب حلم (ر.ک : محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 9، باب غضب ؛ ج 3، باب حلم ؛ بحارالانوار، ج 71، باب الحلم و العفو و کظم الغیظ) و خود نگاه داری وارد شده، مورد توجه قرار دهید. 11. موارد بالا در برنامهای منظم و در یک جدول و نمره دادن به عملکرد خود و رعایت این امور، سعی در تقلیل موارد تخلف داشته باشید و همت خود را به افزایش صبر و تحصیل سعه صدر معطوف بدارید. بدانید که غلبه بر این نوع احساسات منفی، فرایندی است که نیازمند آگاهی و تلاش مستمر و جهاد دائمی است. نکته مهم دیگر اینکه باید کاملاً به خود مطمئن باشید که میتوانید روحیه خود را تغییر دهید ولی برای نتیجه گیری عجول نباشید، بلکه با خود فکر کنید باید حداقل یکسال روی خود کار کنید و اگر چنین کنید حتماً پس از آن دگرگون خواهید شد. پرسشگر گرامی؛ موارد فوق، نکاتی ساده اما مهم را به شما یادآوری می کنند که با وجود ساده بودن نیاز به تمرین و صرف وقت دارند که ما امیدواریم شما نیز با رعایت آنها در زندگی اجتماعی و کارهای خود، به موفقیت های روز افزون دست یابید که ما مطمئن به موفق شدن شما هستیم. *** منابع بیشتر جهت مراجعه و مطالعه : 1. آرامش در ژرفا 2 : راهنمای کنترل خشم و عصبانیت/ کاوه بهادران، مهرانگیز پور ناصح. 2. آشفتگی های روانی را بشناسید : عصبانیت، خودخواهی .../ ابراهیم چهرازی. 3. خشم و عصبانیت/ غلامرضا انوری. 4. خشم و عصبانیت/ حمیده فیضآبادی. 5. درمانگاه احساسات: راهنمای مدیریت اضطراب، عصبانیت و افسردگی/ لین کلارک / ترجمه مهرداد فیروزبخت. 6. ده راه مقابله با عصبانیت/ ران پورتر افرون، پت پوتر افرون / ترجمه شقایق قندهاری نویسنده : حامد محقق زاده
24 سال سن دارم. سر هر موضوع کوچکی ناراحت و عصبانی می شوم؛ به شوهرم می توپم یا قهر می کنم؛انتظار دارم او به من حرف های عاشقانه بزند. سریع هم اشکم در می آید و از او معذرت خواهی می کنم. لطفاً کمکم کنید.
24 سال سن دارم. سر هر موضوع کوچکی ناراحت و عصبانی می شوم؛ به شوهرم می توپم یا قهر می کنم؛انتظار دارم او به من حرف های عاشقانه بزند. سریع هم اشکم در می آید و از او معذرت خواهی می کنم. لطفاً کمکم کنید.
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید؛ امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
قبل از بیان راهکارهایی برای کنترل عصبانیت شما به این نکته اشاره می کنیم که خداوند مرد و زن را متفاوت آفریده است . زن و مرد مانند هم نیستند، بلکه مکمل هم هستند. سیستم جسمانی و روانی زن لطیف، ظریف، حساس و احساساتی ساخته شده است و سیستم جسمانی و روانی مرد محکم و منطقی ساخته شده است. زن ها دوست دارند که احساسات خود را به زبان بیاورند اما مردها اغلب با عمل، علاقه خود را نشان می دهند و احساساتی برخورد نمی کنند و احساسات خود را به راحتی به زبان نمی ورند. مطمئناً شما و همسرتان هردو به هم علاقه دارید اما هرکدام به شیوه خودتان به عنوان زن و مرد رفتار می کنید و فقط خود را در نظر دارید. به شما سفارش می کنیم کمی توقع خودتان را پایین بیاورید و به کارهای عملی همسرتان که نشانه عشق اوست دل ببندید و سعی کنید به او فرصت دهید تا کم کم به خواست شما رفتار کند . به او فشار نیاورید و بدانید اظهار محبت نکردن او به صورت زبانی، خصوصیت بسیاری از مردهاست و این دلیل بی علاقگی او به شما نخواهد بود. نسبت به علاقه او شک نکنید و فکرخود را دائم درگیر این موضوع نکنید و سعی کنید که از لحظه های باهم بودنتان نهایت استفاده را ببرید و اگر واقعاً درخود نیاز می کنید که جملات عاشقانه ای را از زبان همسرتان بشنوید ، آن را از او سوال کنید . مثلاً به او بگویید من واقعاً عاشقت هستم. توهم عاشق من هستی ؟ یا همه زندگی من توهستی. راستی من برای تو چی هستم؟ سعی نمایید با این راهکار فضای عاطفی خانواده خود را بالا ببرید.
*** اما در مورد عصبانیت باید خدمتتان بیان کنیم که علت و ریشه تمامی این واکنش های شما به کم بودن تحمل و به تعبیر روانشناسی پایین بودن آستانه تحریک شما بر می گردد و در این موارد باید به خودتان کمک نمایید تا این آستانه را بالا ببرید. حال سوال اصلی این است که منشأ کم ظرفیتی و حساسیت و عصبانیت شما چه می باشد؟ شناسایی موقعیتها و زمانه ا و افرادی که باعث می شود شما این واکنش را نشان بدهید به شما در شناخت علت این رفتار و تغییر آن کمک خواهد نمود. البته در کنار این شناسایی علت، عوامل مختلف جسمی، روحی و روانی، محیطی و اجتماعی و ... می توانند این مشکل را ایجاد و یا تشدید کنند که با هر کدام باید به گونهای خاص مقابله کرد. شناخت این عوامل میتواند راه درمان و نجات از مشکل را به شما نشان دهد.
راه شناخت این عوامل بررسی وضعیت خانواده و محیط تربیتی شماست؛ ولی مهمتر از همه آن است که شما این اصل را پذیرفتهاید که آدمی کم ظرفیت هست و دقیقاً به علت همین پذیرش، رفتارهایی متناسب با آن از خود بروز میدهید. درمان آن نیز وارونه کردن این اصل پذیرفته شده است. مثلاً فردی که ضعف در رازداری دارد میتواند تصمیم جدی بر راز داری بگیرد و هرگاه به ذهنش آمد رازی را به کسی بگوید فوراً خود را از آن باز دارد و در صورت تخلف خود را به نحوی مجازات نماید؛ و یا از پرحرفی و بیهودهگویی دوری کند و قبل از انجام کار ابتدا فکر نماید و سپس وارد عمل شود. اگر این عمل تا مدتی تکرار شود وضعیت شما کاملا ًتغییر خواهد کرد.تا آن زمان که شما نتوانید جای این اصل را با این اصل که : (من آدمی کم ظرفیت نبوده بلکه رفتاری معتدل و حساب شده دارم) عوض کنید وضع به همین منوال خواهد بود. این باور را عوض کنید، همه چیز عوض خواهد شد. إِنَّ اَللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که آن مردم حالشان را تغییر دهند. (سوره مبارکه رعد، آیه شریفه 11).
در مورد ظرفیت انسان بیان شده این ظرفیت دوگونه است :
- تحول ناپذیر؛ برخی از اموری که غالباً جنبه وراثتی دارند و از مقدمات وجودی شخص میباشند تا حدی دگرگونی ناپذیر یا اندک تحول پذیرند مانند میزان هوش و ...
- تحول پذیر؛ مانند بسیاری از اوصاف اخلاقی. این مسائل نوعاً حالت اکتسابی دارند یعنی شخص از محیط تربیتی یا با کنش اختیاری خویش شخصیت خود را هر چند به طور ناخواسته و نادانسته چنین پرورش داده است. درمان آنها نیز از طریق کنش متقابل میسر است، که در بالا به آن اشاره شد. استاد مطهری در این باره میگوید در انسان حالتهایی وجود دارد به نام احساسات، هیجانات و تحریکات که منشأ آن روح و روان آدمی است که در بعضی افراد به طور قوی و در بعضی نیز متوسط و ضعیف میباشد و به مجرد برخورد با حادثه تلخ و شیرین آن احساسات و هیجانات از درون آدمی سر بر میآورد و آشکار میشود، منتهی در نهاد انسان چیز دیگری نیز وجود دارد به نام عقل که اگر آن احساسات و هیجانات تحت کنترل عقل درآید مسلماً از افراط و تفریط احساسات کاسته میشود و به صورت منطقی ظاهر و آشکار میشود. در بعضی افراد احساسات و هیجاناتشان تحت کنترل عقل قرار نمیگیرد و در برابر حوادث خارجی به طور سریع و افراطی ظاهر میشود و یک نحوه بیانضباطی روحی و روانی در آدمی به وجود میآورد که قهراً خوب نخواهد بود.
*** راهکارهای غلبه بر عصبانیت
1. آرمیدگی
روش های ساده آرمیدگی مثل تنفس عمیق و آرام سازی ذهنی می توانند به شما درکاهش احساس عصبانیت کمک کنند. به عنوان مثال می توانید در وضعیت راحتی دراز بکشید، چشمانتان را ببندید ، تمام ماهیچه های خود را به حالت آرمیدگی در آورید و این کار را از پاها شروع کنید و ادامه دهید تا تمام ماهیچه هایتان به آرمیدگی برسند. آن گاه از راه بینی نفس بکشید و به تنفس خود توجه کنید و هنگام بازدم بگویید یک. دوباره نفس بکشید و هنگام بازدم بگویید یک . این کار را 20 دقیقه ادامه دهید. سعی کنید فقط صدای نفس کشیدنتان را بشنوید.
2. بازسازی شناختی
منظور از بازسازی شناختی این است که هر فردی به راحتی می تواند افکارش را تغییر دهد. فرد عصبانی تمایل دارند که با صدای بلند حرف بزند و ناسزا بگوید، به گونه ای که افکار درونی خود را منعکس کند. موقعی که عصبانی هستید، افکارتان می توانند خیلی اغراق آمیز و غمناک باشند. تلاش کنید به جای اینها افکاری را که مبثت تر و منطقی ترند جایگزین کنید. برای نمونه به جای این که بگویید : (اَه چه قدر زشت است، چقدر وحشتناک است ، همه چیز خطرناک و مضر است ، کاری از دستم بر نمی آید)، به خودتان بگویید: (آن مسئله تأثیری ندارد، و علت مضطرب بودن من در این باره قابل درک است ، اما دنیا به آخر نرسیده؛ به هر حال عصبانیت نمی تواند مرا اسیر خودش کند). برخی از باورها و تفکرات غیرمنطقی و مولد خشم و عصبانیت که باید کنار گذاشته شوند عبارت اند از:
- باید اعمال و رفتار ما همیشه مورد تأیید دیگران باشد.
- همه چیز باید مطابق میل ما باشد.
- سر رشته زندگی از دستمان در رفته و کنترلی بر آن نداریم .
- ما به شدت اسیر گذشته هستیم.
- خود را مسئول اعمال دیگران می دانیم.
- عدم تواضع و تصور اینکه من فردی بسیار لایق، بسیار شایسته و بسیار باهوش هستم، پس دیگران باید مطابق میل من رفتار کنند.
3. مسئله گشایی
بعضی از اوقات ناکامی و به دنبال آن عصبی شدن ناشی از مسائل واقعی و غیر قابل اجتناب زندگی است . در این حالت عصبانیت نابجا نبوده و پاسخی طبیعی به مشکلات است. یک باور فرهنگی مبنی بر این که هر مشکلی راه حلی دارد، وجود دارد، ولی ما غالباً نمی توانیم راه حل را پیدا کنیم . همیشه بهترین کار یافتن راه حل نیست، بلکه بهتر است بدانید که چگونه با مسئله روبه رو شوید. مثلاً ممکن است نقشه ای بکشید و پیشرفت خود را در این مسیر بررسی کنید . اگر نقشه کشیدن منجر به حل مسئله نشد خود را تنبیه نکنید؛ زیرا آنچه مهم است تلاش و کوشش برای حل مسئله است، نه حل مسئله . چرا که بعضی از مسائل حل ناشدنی اند یا این که تنها با تلاش های پیگیرانه می توان به راه حل نزدیک شد. مهم آن است که در طول تلاش ها صبرتان را از دست ندهید و به فکر همه یا هیچ نرسید . همچنین مسئله گشایی شامل یادگیری و انجام دادن فعالیت هایی است که یا به محرک آزاردهنده یا به هیجان های منفی مثل خشم و اضطراب (که به وسیله محرک هایی که از طریق شرطی شدن به صورت علامت خطر درآمده اند) پایان دهد.
4. ورزش
ورزش ، مخصوصاً درفضای باز، نه تنها سلامت جسمی را بهبود می بخشد، بلکه به تسکین اعصاب و سلامت روانی نیز کمک می رساند. ورزش در فضای باز مثل پیاده روی، دویدن، نرمش، شنا ، فوتبال و ... سبب مصرف زیاد و مداوم اکسیژن می شود، خصوصاً اگر در فضای سبز و مناطق کوهستانی انجام شود. ورزش مداوم سبب سلامت قلب و عروق، کاهش چربی بدن، زیبا سازی شکل بدن، از بین بردن غم و افسردگی و اضطراب ، افزایش عزت نفس و شادی و سرزندگی فرد و افزایش خود کنترلی رفتار می شود.
5. شوخ طبعی
حتماً شنیده اید که می گویند خنده بر هر درد بی درمان دواست. شوخ طبعی از طرق مختلفی می تواند موجب کاهش عصبانیت شود. به عنوان اولین عامل، شوخ طبعی می تواند به شما کمک کند تا دیدگاه متعادلی داشته باشید. شوخ طبعی بار مشکلات ما را سبک می کند و به ما کمک می کند تا شرایط استرس زا را تحمل کنیم . نرمان کازنیز ( 1979) ، در کتاب خود با نام آناتومی بیماری ، خاطر نشان می کند که ده دقیقه خنده از ته دل اثرتسکینی قوی بر درد و ناراحتی دارد. شوخ طبعی نه تنها روحیه ما و اطرافیانمان را شاد می کند بلکه باعث افزایش انرژی و توان برای حل مشکلات و برخورد با مسائل می شود. شوخ طبعی همچنین باعث خوشبینی می شود.
6. اجتناب
اگر بی نظمی اتاق فردی سبب عصبی شدن شما می شود، در اتاق او را ببندید. از هر عاملی که عصبانیت شما را بر می انگیزد ، پرهیز کنید .
7. داشتن شخصیت تیپ B
یکی از طبقه بندی های شخصیتی، قراردادن افراد دردو تیپ B و A است . افراد تیپ A مبارزه جو، بی حوصله، رقابت پیشه و پرخاشگرند. آنها احساس می کنند که هل داده می شوند و زیر فشارند. آنها زودتر از موقع بر سر قرار حاضر می شوند، تند راه می روند، تند حرف می زنند و تند غذا می خورند و از افراد کند کار، بدشان می آید. افراد تیپ B افرادی اند که زندگی را آسان می گیرند و بیشتر به کیفیت آن توجه دارند. آنها کمتر جاه طلب، کمتر بی حوصله و بیشتر منظم و محتاطند . با تغییر شخصیت از تیپ A به تیپ B می توان از میزان و شدت عصبانیت کاست.
8. تغییر محیط
بعضی از اوقات عوامل محیطی - اجتماعی، محرک عصبانیت و ناراحتی ما می باشند. دراین گونه موارد یگانه راه برای حل مشکل ، تغییر محیط است. مثلاً فرد درون گرایی که به عنوان مسئول روابط عمومی سازمان یا اداره ای مشغول به کارشده است، باید مسئولیت و محیط کارش تغییر یابد؛ یا فردی که به شهری مهاجرت کرده است که بین آن شهر و شهر محل تولدش هیچ همخوانی فرهنگی وجود ندارد، راه حل اساسی، بازگشت به شهر خود می باشد.
9. ارتباط بهتر
مردم عصبانی تمایل دارند که زود به نتیجه برسند؛بعضی از این به هدف رسیدن ها می تواند تا حدودی نادرست باشد. اگر شما از مباحثه ای ناراحت شده اید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که فکرتان را بر روی پاسخ ها متمرکز کنید و ناراحتی تان را کاهش دهید. نمی گوییم که اولین چیزی را که به ذهنتان آمد به زبان آورید ، بلکه می گوییم که عصبانیت خود را کاهش دهید و در مورد حرفی که می خواهید بزنید، فکر کنید. به دقت به آنچه به شما می گویند گوش بدهید و قبل از پاسخ دهی، آنها را تفسیر کنید. همچنین به آنچه علت اصلی عصبانی شدن شماست گوش بدهید. برای مثال، شما آزادی و در حال خود بودن را دوست دارید، و به علت اهمیتی که به دیگران می دهید خواهان پیوند گسترده با مردم هستید؛ اگر همکارتان در مورد کارهای شما شروع به غر زدن کند، با خطا کار خواندن او یا فردی که همیشه ایجاد مشکل می کند، تلافی نکنید.
10. زمان بندی
انسان همیشه دریک حالت و وضعیت روحی – روانی نیست . بعضی از افراد صبح ها سرحال و پرانرژی اند و عصرها خسته. به همین علت عصرها و شب ها ممکن است سطح تحمل شان بسیار پایین باشد وآماده عصبانی شدن باشند. دراین گونه موارد بهتر است موضوعات ومسائل حساس بحث برانگیز در ساعاتی مطرح شوند که زمانی مناسب است .
11. آزمون مصون سازی
هدف از این روش که به وسیله مایکنبام مطرح شده است ، ایجاد مهارت های مقابله با موقعیت های استرس زاست. این روش چهار مرحله دارد :
الف) آماده شدن برای موقعیت استرس زا
ب) مقابله با محرک و موقعیت استرس زا وکنار آمدن با آن
ج) مقابله با احساس تحریک شدن به وسیله موقعیت استرس زا
د) تقویت خود پس از موفقیت درکنترل خود
نواکر ( 1975) این روش را برای کمک به افراد، درکنترل خشم، در موقعیت های مولد عصبانیت با موفقیت به کاربست. آزمودنی های نواکر ، مردان جوان خشمگینی بودند که به سادگی عصبانی می شدند. محرک عصبانیت، فردی بود که با حالت غیر دوستانه به آزمودنی ها نگاه می کرد. نگاه با حالت غیر دوستانه سبب می شد که در آزمودنی ها احساسات و افکاری مبنی براین که طرف مقابل ، آنها را حقیر می شمارد ایجاد شود و این احساس ها منجر به این می شد که آزمودنی ها عصبانی شده ، دعوا کنند. نواکر مراحل چهارگانه فوق را به این شکل به اجرا در آورد :
در مرحله 1، فرد پیش از مقابله با محرک استرس زا ، مثلاً قبل از ورود به یک مکان عمومی مثل رستوران ، به خود بگوید : تصمیم دارم کاری بکنم که کنترلم را از دست ندهم. درمرحله 2، هنگامی که مردی گستاخانه به او نگاه می کند به خود می گوید : می توانم بدون از دست دادن کنترل این موقعیت را تحمل کنم. به او فرصت نمی دهم که با دیدن عصبانیت من خرسند شود . در مرحله 3 وقتی که مرد می خواهد با او دعوا را آ غاز کند و او شدیداً تحریک شده است ، به خود می گوید : حتی حالا هم می توانم خود را کنترل کنم. وضعیت انفجار آمیز است، اما من آرامم و این حالت را خنثی می کنم. در مرحله آخر، پس از آن که آزمودنی از پس موقعیت بر آمد به خود می گوید: من واقعاً کاردرست و خوبی کردم، آفرین به خودم.
12. خود کنترلی بندورایی
خود کنترلی رفتار توسط بندورا مطرح شده و دارای سه مرحله است :
الف) توجه و مشاهده اعمال و رفتار خود
ب) قضاوت در مورد اعمال و رفتار خود
ج) پیامدهای شخصی
از این روش برای کنترل عصبانیت به این شکل می توان استفاده کرد که از فرد بخواهیم در پایان روز (مثلاً آخر شب) دفعات عصبی شدن های خود را روی یک کاغذ یادداشت کند و آنها را بشمارد. فردا نیز این عمل را انجام دهد. اگر تعداد عصبانیت امروزش کمتر از دیروز باشد خود را پاداش دهد و تشویق کند، و اگر بیشتر از دیروز بود خود را تنبیه و سرزنش نماید. با تکرار این عمل برای روزهای بعد و مقایسه آن با روز قبل، به این شکل که در صورت کاهش وقوع عصبانیت، خود را تشویق و در غیر این صورت خود را تنبیه کند، می تواند عصبانیتش را کاهش داده ، به صفر برساند تا این که در حد طبیعی باشد. خود تشویقی می تواند به شکل دیدن فیلم، رفتن به پارک و ... باشد. خود تنبیهی نیز می تواند به طرق مختلفی چون محروم کردن خود از یک وعده غذای دوست داشتنی، ندیدن یک برنامه جذاب تلویزیونی و ... صورت پذیرد. انسان عاقل و متمدن بدون نیاز به ناظر وکنترل کننده بیرونی می تواند هدایت گر اعمال خود باشد.
*** چند نکته مهم دیگر
1. هنگامی که عصبانی میشوید، در خودتان یک تغییر حالت فیزیکی ایجاد کنید؛ مثلاً مقداری قدم بزنید و سعی کنید در آن لحظات تصمیم نگیرید و اگر آب در دسترس شما است، مقداری آب خنک میل کنید و دست و صورت خود را با آن شستشو دهید.
2. اگر امکان دارد، هنگام عصبانیت یا بیحوصلگی و کسالت، یک دوش آب ولرم بگیرید.
3. هنگام عصبانیت به خودتان تلقین کنید که : اتفاق خاصی نیفتاده؛ مگر آسمان به زمین آمده است؟ دیگران در چنین مواردی چه میکنند؟ آیا همه عزا میگیرند؟ هر کس به کاری مشغول میشود و به این گونه موارد اعتنایی نمیکند.
4. همیشه فضای ذهنی و روانی خود را برای شنیدن و دریافت رفتارهای نابجا و خلاف انتظار آماده سازید؛ به این معنا که همیشه انتظار داشته باشید دیگران با شما، به بدترین شکل برخورد کنند؛ اگر کسی مدتی چنین کند، به تدریج صفت حلم در او به وجود میآید و علاوه بر این، حسن خلق نیز برای او حاصل میشود و خود را برای تحمل آن آماده کنید.
5. از خود ارزندگی نابجا و شخصیت قائل شدن بیش از اندازه برای خود، بپرهیزید و تنها هنجارها را رعایت کنید. از این رو به سراغ رفتارهای متواضعانه - همانند تقدم در سلام، همنشینی مناسب با افراد پایینتر، ابراز ارادت به کوچکترها، مصافحه و احوالپرسی، تفریح و صحبت با دیگران - بروید.
6. ذکر (لا حول و لا قوة الا باللَّه) را زیاد بر زبان جاری سازید و سوره (والعصر) را زیاد بخوانید. تکرار اذکار (استغفراللَّه ربی و اتوب الیه) و (اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم) نیز مفید است. امام صادق(ع) فرمودند: (خداوند به برخی از انبیا وحی کرد : ای فرزند آدم! در وقتی که غضبناک گردیدی، مرا یاد کن تا من هم تو را در وقت غضبم یاد کنم و تو را هلاک نسازم) (بحار الانوار، ج73، ص 276، ح29. ) بنابراین یاد خدا علاوه بر اینکه آتش خشم را خاموش میکند، موجب آرامش انسان میشود و در قیامت نیز آثار مثبتی به دنبال دارد.
7. بیشتر با افراد حلیم، صبور، غیرعصبی و خوش مشرب معاشرت کنید و از دوستی و حرف شنوی از افراد تند مزاج بپرهیزید.
8. همیشه خود و رفتارتان را درست و صحیح تلقی نکنید و احتمال خطا در کارهای خود را بدهید.
9. به عنوان تمرین گاهی با افرادی که سلیقه آنها را نمیپسندید، برخورد کوتاه مدت داشته باشید.
10. روایات و آثاری که در مذمّت غضب رسیده، مطالعه کنید و احادیثی که در مدح و ثواب حلم (ر.ک : محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 9، باب غضب ؛ ج 3، باب حلم ؛ بحارالانوار، ج 71، باب الحلم و العفو و کظم الغیظ) و خود نگاه داری وارد شده، مورد توجه قرار دهید.
11. موارد بالا در برنامهای منظم و در یک جدول و نمره دادن به عملکرد خود و رعایت این امور، سعی در تقلیل موارد تخلف داشته باشید و همت خود را به افزایش صبر و تحصیل سعه صدر معطوف بدارید. بدانید که غلبه بر این نوع احساسات منفی، فرایندی است که نیازمند آگاهی و تلاش مستمر و جهاد دائمی است. نکته مهم دیگر اینکه باید کاملاً به خود مطمئن باشید که میتوانید روحیه خود را تغییر دهید ولی برای نتیجه گیری عجول نباشید، بلکه با خود فکر کنید باید حداقل یکسال روی خود کار کنید و اگر چنین کنید حتماً پس از آن دگرگون خواهید شد.
پرسشگر گرامی؛ موارد فوق، نکاتی ساده اما مهم را به شما یادآوری می کنند که با وجود ساده بودن نیاز به تمرین و صرف وقت دارند که ما امیدواریم شما نیز با رعایت آنها در زندگی اجتماعی و کارهای خود، به موفقیت های روز افزون دست یابید که ما مطمئن به موفق شدن شما هستیم.
*** منابع بیشتر جهت مراجعه و مطالعه :
1. آرامش در ژرفا 2 : راهنمای کنترل خشم و عصبانیت/ کاوه بهادران، مهرانگیز پور ناصح.
2. آشفتگی های روانی را بشناسید : عصبانیت، خودخواهی .../ ابراهیم چهرازی.
3. خشم و عصبانیت/ غلامرضا انوری.
4. خشم و عصبانیت/ حمیده فیضآبادی.
5. درمانگاه احساسات: راهنمای مدیریت اضطراب، عصبانیت و افسردگی/ لین کلارک / ترجمه مهرداد فیروزبخت.
6. ده راه مقابله با عصبانیت/ ران پورتر افرون، پت پوتر افرون / ترجمه شقایق قندهاری
نویسنده : حامد محقق زاده
- [سایر] با خانمم سر مسئله خیلی کوچکی بحثمان شد از اون خواستم معذرت خواهی کند ولی او معذت خواهی که نکرد مدتی است قهر هم کرده و دیگر با من حرف نمی زند. لطفا من را راهنمایی کنید که چگونه با همسرم رفتار کنم؟
- [سایر] تورو به خدا به دادم برسید من وسواس فکری شدیدی دارم به طوری که روی شوهرم حساس هستم یعنی اگر شوهرم حرفی بزند کاری بکند سریع به ایشان شک می کنم زمانهایی که شوهرم سرکار هست همش به شوهرم فکر می کنم که الان دارد چکار می کند و شروع می کنم به نوشتن افکارم دیگه واقعا از خودم هم خجالت می کشم همش دارم افکارم رو می نویسم ولی باز آروم نمی شوم و همش از 24 ساعت 23 فقط درباره شوهرم فکر می کنم بخدا دیگر خسته شدم و اینکه یک حرف رو سه چهار بار از شوهرم می پرسم مثل اگر شوهرم بگه رفتم فلان جا من سه چهار بار دیگر ازش سوال می کنم که رفتی فلان جا شمارو به خدا به فریادم برسید من قبلا فلوکستین مصرف می کردم البته آن زمان مجرد بودم و مشکلم این بود زمانی که از خیابان رد می شدم یک ربع کنار خیابان وای می ایستادم تا ببینم کسی بعد از من رد می شود تصادف نکند البته من حدود 15 سال هست به ناراحتی اعصاب دچار هستم و هردفعه به یک چیز فکر می کردم زمان دبیرستان روی درسام حساس بودم زمانی که کارمند شدم روی همکارام حساس شدم و زمانی که ازدواج کردم روی شوهرم و بیشتر از شما خواهش می کنم در رابطه با شوهرم کمکم کنید که چه کنم شما رو به خدا به فریادم برسید.
- [سایر] من و شوهرم زندگی بسیار خوب و عاشقانه ای با هم داریم و هیچ مشکلی در روابطمان نداریم. ولی مشکل من مربوط به روابط خانواده همسرم با من می باشد. بدین صورت که گاهی رفتارهایی از خانواده همسرم سر می زند که بسیار مرا ناراحت می کند. هر بار که از شوهرم می خواهم که این رفتار زننده آنها را به آنان گوشزد کند، از اینکار سرباز می زند. در صورتیکه اگر حرف یا حدیثی در خانواده من پیش بیاید که سبب دلخوریش شود با خانواده ام در میان می گذارم تا رعایت حالش بشود. حالا می خواهم بپرسم آیا ایراد از من است که این خواهش را از شوهرم دارم یا کار درست را ایشان انجام می دهد؟ در ضمن من اصلاً خواهان این نیستم که اهانت یا بی احترامی به خانواده شوهرم شود. چون من در روابط خودم با آنها بسیار دقیق و محترمانه عمل می کنم. خودم هم بخاطر اینکه آدم خجالتی هستم توان انجام این کار را ندارم.
- [سایر] من اگر مشکلی با فامیل همسرم داشته باشم باید چه جوری برطرفش کنم (ما در عقد به سر می بریم) مثلا خواهرشوهرم حرفی می زنه که من ناراحت میشم باید چیکار کنم؟ (باید بگم که من کلا آدم صبوری هستم و اصلا شخصی نیستم که مثل دخترای دیگه سریع جواب یه نفر رو همون جا بدم و به اصطلاح توی خودم می ریزم. وقتی به شوهرم موضوع رو میگم، حرفاش همیشه همینه: این همه خوبی اونا به تو کردن حالا همین یه رفتارشون رو می بینی ( البته من اصولا از هر چی که ناراحت میشم پیش شوهرم گله نمی کنم) و هرچی خانوادم تا حالا باهاش رفتاری داشتن که مطابق میلش نبوده به رخم می کشه و آخر هم میگه که خودت هر رفتاری دوست داری انجام بده من نمی تونم کاری انجام بدم. واقعا نمی دونم چیکار کنم چون خودمم آدمی نیستم که جواب رفتارای بد رو بدم. لطفا منو راهنمایی کنید.
- [سایر] با سلام 1سال عقد کردیم چکار کنم از عصبانی شدن همسرم تا حدودی کم کنم چون واکنش های بدی مثل جرو بحث , دعوا ,فحاشی و کتک کاری کرده می ترسم حرف دلمو یا چیزی که آزارم میده عنوان کنم برای همین احساس تنهایی و نارضایتی می کنم و خواسته هامو نمی تونم با شوهرم درمیون بزارم و این همیشه آزرم میده اوایل ازدواجمون این طوری نبودم رفته رفته با وجود مشکلات متعدد ظرفیت همسرم کم شده و سریع عصبانی می شه قلب و معده اش درد می گیره و یا سردرد می کنه برای همین سعی می کنم مطرح نکنم اما خودم افسرده می شم با کسی هم نمی تونم درمیون بزارم چون کار درستی نمی دونم لطفا کمکم کنید .
- [سایر] باسلام. من مدت یکسال هست که ازدواج کرده ام تقریبا ماهی یکبار سر مسئله خیلی جزئی با شوهرم بحث میکنیم و فرق نمیکنه حق باکی باشه ، اون همیشه من رو مقصر میدونه و من باید برا معذرت خواهی پیش قدم بشم اصلا حاضر نیست خودش حرف زدن رو شروع کنه چه برسه به اینکه عذرخواهی کنه واقعا موندم باید چی کارکنم ؟ طرز تفکرش اینجوریه که اگه دوستی بهش زنگ زد اون بهش زنگ میزنه و درغیراینصورت هرگز تماس نمیگیره با دوستش ، در مورد منم اینجوریه اگه من قهر کرده ام حاضر نیست بیاد از دلم بیرون بیاره یه جورایی غرورش خیلی زیاده منم از این بابت خیلی رنج می برم ، درضمن 6 سال از من بزرگتره و میخواد منو کنترل کنه ، خیلی خوب و بد را برام تعریف میکنه .خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید که چیکار کنم.
- [سایر] با سلام من یک سال و نیم هست که نامزد هستم دوران دانشگاه هم همسرم را میشناختم حدود شش سال که همدیگرو میشناسیم . الان من یک مشکلی برام پیش اومده دقیقا دو هفته مونده به عروسیم . اینکه من هر وقت طول این یکسال ونیم هر وقت از مادر شوهرم ناراحت شدم همسرم بهم اجازه حرف زدن نداده میگه تو به من نگو حرفی داری به مامانم بگو. من فقط میخوام در مورد اینکه از چه موردی از دست مامانش ناراحت شدم بهش بگم اون فقط گوش کنه اگه حق با من بود حمایتم کنه اصلا انتظار ندارم بره با مامانش حرف بزنه نه ، فقط میخوام من بهش بگم آروم شم اجازه نمیده همین باعث میشه خیلی حرفا تو دلم بمونه وقتی هم دلیل ناراحتمو میگم عصبی میشه( همسرم سر هر چی زود عصبی میشه ) همه چی بهم میریزه ترجیح میدم اصلا نگم ولی وقتی اون از دست مامان من ناراحته میگه من نباید چیزی بگم انتظار داره همیشه از همسرم دفاع کنم وقتی از مامانم دفاع میکنم یا حرفی میزنم که مربوط به چند ماهه پیشه میگم که کاره خانوادمو توجیه کنم چون میبینه حق با منه عصبی میشه تو حرف نگه میداری تودلت بهش میگم تو اجازه نمیدی حرف بزنم وقتی ناراحتم واسه همینه در ضمن هر وقتم از دست خانوادم یا من ناراحته تهدیدم میکنه که پامو خونتون نمیزارم پشت گوشتو دیدی منو دیدی من خیلی بهم میرزیم اینجور وقتا ، همسرم فرداش شاید جوری رفتار کنه که اصلا هیچی نشده یام چند روز یه جوری میشه منم سعی میکنم بیخیال شم کوتاه میام تا اینجوری پیش نره ظاهرم خوبه اونجور وقتا ولی دلم ناراحته بعضی وقتا یک هفته طول میکشه برگردم به حالت قبلی ،من میخام این مشکلو حل کنم چکار باید رفتار کنم همسرم به حرفایی که منو ناراحت کرده گوش کنه عصبی نشه راهنماییم کنین خواهش میکنم
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما کارشناس محترم <div>سال نو مبارک</div> <div></div> <div>خدمت شما عارضم بنده در مواقع خشم و عصبانیت قدرت کنترل خود را از دست می هم. حتی گاهی مسایل پیش پا افتاده و جزیی مرا به شدت تحریک می کند.</div> <div>الان حدود یک سال و نیم است که ازدواج کرده ام . احساس می کنم این قضیه روی زندگی مشترکم تاثیر گذاشته است. سر هر چیز کوچکی که ذره ای وفق مراد من نیست عصبانی شده و سر همسرم خالی می کنم.</div> <div>علی الخصوص اینکه شوهرم در مواقع خشم من به ارامی دراز کشیده و کاری با من ندارد و این قضیه خشم مرا صد چندان می کند.</div> <div>همسرم را خیلی دوست دارم و همیشه انتظار دارم کارهایی را که من می خواهم انجام دهد.</div> <div><span style="font-size: 11pt;">این حس خشم را در محیط خانه بیشتر دارم تا سرکار . حتی سرکار عده ای مرا به عنوان فرد آرومی می شناسن.</span></div> <div><span style="font-size: 11pt;">لطفا راهکاری به بنده ارائه دهید.</span></div>
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما مدتی است که یک موضوع در خانواده ما پیش آمده است که کسی نمی تواند کمکم کند. خانواده ما یک خانواده مذهبی می باشد و خود من نیز اینچنین هستم. عید امسال من با مشورت مادرم از یکی از دختران فامیل خواستگاری کردم و او نیز به مادرش اطلاع داد و قرار بود که به پدرم بگویم ولی متاسفانه مادر دختر به طور ناگهانی فوت کردند(4ماه پیش) واین موضوع به تاخیر افتاد. در حال حاضر پدرم نیز موضوع را میدانند وراضی هستند ولی میگویند باید صبر کنبم تا سال مادر دختر تمام شود و آنوقت ما اقدام کنیم وصیغه کنیم چون ممکن است مردم پشت سر ما حرف بزنند در حالی که خانواده دختر در حال حاضر راضی هستند. من ودختر نیز دوست داریم زودتر به یکدیگر محرم شویم و صبر کردن برای ما بسیار سخت شده است. ... دیگر طاقت ندارم. پدرم مکه رفته اند وکاملا مذهبی ولی نمیدانم چرا باید کار خیر را بخاطر حرف مردم یک سال به تاخیر انداخت. کمکم کنید. با سپاس
- [سایر] با سلام وخسته نباشید وضمن تشکر از شما مشاوران که سبب خیر می شوید وبه هر جهت برای بهبود زندگی کمک می کنید . حدود 6 سال است که ازدواج کرده ام یک دختر 2 ساله دارم واز شوهرم 7 سال کوچکتر هستم . شوهرم زیاد فرد احساساتی نیت یا بهتر بگم خودم خیلی احساساتی هستم وخانواده پدری ام را خیلی دوست دارم وهمیشه سر این موضوعات با هم بحث می کنیم . 1- چرا همیشه خونه مامانت می ری 2- چرا این قدر پای تلفن قربون صدقه می ری 3- اگر مهمان از طرف ما باشه اول ناراحت می شه وبعد از رفتنشون حتما دعوا راه می ندازه 4-سر دین ومذهب با من بحث می کنه چون من خودم خیلی معتقد هستم 5- می گه چرا نمی ذاره بچه را بزنم یا دعوا کنم .... البته مشکل بزرگی که دارم اینه که زود از کوره در می رم وسریع جوابش رو می دم که خیلی ناراحت می شه خواهش می کنم کمکم کنید وراه حل جلوی پام بذارید چون همسرم از خلوتی وتنهایی خوشش میاد واز سرو صداوبازی بچه ها زود به هم می ریزه وهر کاری که می گم انجام بده بهونه می اره از خرید خونه گرفته تاکمک در منزل . باتشکر