تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد!؟ عقل انسان هرگز چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد؛ امّا تقلیدی که مسلمانان از آن بحث میکنند، پذیرش بدون دلیل نیست. برای مثال مجتهد به مسأله وجوب خمس فتوا میدهد و دلیل او آیه 41 سوره (انفال) و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. مقلّد نیز هرگز این فتوا را بدون دلیل نمیپذیرد. دلیل او برای پذیرش فتوای مجتهد، این است که میداند خداوندِ حکیم، تکالیفی را برای انسان معیّن کرده؛ یعنی، بعضی کارها را بر او واجب یا حرام کرده است و احتمال میدهد که یکی از این واجبات، وجوب خمس باشد. همین مقدار از علم او به احکام، او را مسؤول میکند؛ لذا باید آن احکام را بشناسد و ببیند آیا خمس واجب است یا نه و چه شرایطی دارد. امّا فهم این احکام از قرآن، سنّت، عقل و اجماع، نیازمند مقدمات فراوان و آشنایی با علوم بسیاری است. از آنجایی که او در این علوم متخصص نیست، باید از راه دیگری این احکام را بشناسد و آن، رجوع به متخصصان این علوم است. در واقع، دلیل مقلّد برای پذیرش فتوای مجتهد، همان دلیل او بر لزوم تقلید است. پس او با دلیل، به فتوای مجتهد عمل میکند؛ نه بدون دلیل. اگر بیماری به پزشک مراجعه کند و بر اساس دستور و نظر او عمل کند، هیچ فرد عاقلی وی را سرزنش نمیکند؛ بلکه کار وی را عین خرد ورزی میداند. به عبارت دیگر، عقل حکم به لزوم تقلید میکند؛ پس تقلید مبتنی بر خرد ورزی است. تقلیدی که قرآن به بت پرستان نسبت داده، تقلید بدون دلیل و از روی عادت است. اسلام، تقلید یهودیان از علمایشان را نکوهش کرده است. بیان این مطلب که (احکام شرعی، خود را باتوجه به عقل و منطق انجام میدهیم) به چه معنا است؟ برای مثال شما چگونه از راه عقل میفهمید مبطلات روزه چیست؟ کفاره روزه عمد چه میباشد؟ زکات فطره چه مقدار باید باشد؟ نمازهای یومیه چند تا و چند رکعت و دارای چه اجزا و شرایطی است؟ حکم انفال و حقوق دریاها و فلات قاره از نظر دینی چیست؟ صدها و هزارها مسأله دیگر؟! واقع مطلب آن است که ما، نمیتوانیم بسیاری از احکام دینی خود را به طور مستقل، از طریق عقل به دست آوریم و آنها را انجام دهیم؛ گاه نیز ممکن است به پندارهای خود و به جهت ندانستن دلایل و منابع یک حکم، با آن بستیزیم و آن را خلاف عقل به حساب آوریم! در حالی که با اندکی جست و جو و کاوش و با مراجعه به کارشناسان دین، درخواهیم یافت دانش ما در این زمینه ناقص است. در چنین مواردی همان عقل و منطق حکم میکند انسان باید از طریق متخصص، احکام دین را فرا بگیرد و ناشیانه و با پندار نادرست به بیراهه نرود. (احکام بلوغ و تقلید، سید مجتبی حسینی، کد: 6/500019)
تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد!؟
عقل انسان هرگز چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد؛ امّا تقلیدی که مسلمانان از آن بحث میکنند، پذیرش بدون دلیل نیست. برای مثال مجتهد به مسأله وجوب خمس فتوا میدهد و دلیل او آیه 41 سوره (انفال) و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. مقلّد نیز هرگز این فتوا را بدون دلیل نمیپذیرد. دلیل او برای پذیرش فتوای مجتهد، این است که میداند خداوندِ حکیم، تکالیفی را برای انسان معیّن کرده؛ یعنی، بعضی کارها را بر او واجب یا حرام کرده است و احتمال میدهد که یکی از این واجبات، وجوب خمس باشد. همین مقدار از علم او به احکام، او را مسؤول میکند؛ لذا باید آن احکام را بشناسد و ببیند آیا خمس واجب است یا نه و چه شرایطی دارد. امّا فهم این احکام از قرآن، سنّت، عقل و اجماع، نیازمند مقدمات فراوان و آشنایی با علوم بسیاری است. از آنجایی که او در این علوم متخصص نیست، باید از راه دیگری این احکام را بشناسد و آن، رجوع به متخصصان این علوم است. در واقع، دلیل مقلّد برای پذیرش فتوای مجتهد، همان دلیل او بر لزوم تقلید است. پس او با دلیل، به فتوای مجتهد عمل میکند؛ نه بدون دلیل. اگر بیماری به پزشک مراجعه کند و بر اساس دستور و نظر او عمل کند، هیچ فرد عاقلی وی را سرزنش نمیکند؛ بلکه کار وی را عین خرد ورزی میداند.
به عبارت دیگر، عقل حکم به لزوم تقلید میکند؛ پس تقلید مبتنی بر خرد ورزی است. تقلیدی که قرآن به بت پرستان نسبت داده، تقلید بدون دلیل و از روی عادت است. اسلام، تقلید یهودیان از علمایشان را نکوهش کرده است.
بیان این مطلب که (احکام شرعی، خود را باتوجه به عقل و منطق انجام میدهیم) به چه معنا است؟ برای مثال شما چگونه از راه عقل میفهمید مبطلات روزه چیست؟ کفاره روزه عمد چه میباشد؟ زکات فطره چه مقدار باید باشد؟ نمازهای یومیه چند تا و چند رکعت و دارای چه اجزا و شرایطی است؟ حکم انفال و حقوق دریاها و فلات قاره از نظر دینی چیست؟ صدها و هزارها مسأله دیگر؟! واقع مطلب آن است که ما، نمیتوانیم بسیاری از احکام دینی خود را به طور مستقل، از طریق عقل به دست آوریم و آنها را انجام دهیم؛ گاه نیز ممکن است به پندارهای خود و به جهت ندانستن دلایل و منابع یک حکم، با آن بستیزیم و آن را خلاف عقل به حساب آوریم! در حالی که با اندکی جست و جو و کاوش و با مراجعه به کارشناسان دین، درخواهیم یافت دانش ما در این زمینه ناقص است. در چنین مواردی همان عقل و منطق حکم میکند انسان باید از طریق متخصص، احکام دین را فرا بگیرد و ناشیانه و با پندار نادرست به بیراهه نرود. (احکام بلوغ و تقلید، سید مجتبی حسینی، کد: 6/500019)
- [سایر] تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد!؟
- [سایر] در صورت تعارض بین فتوای مرجع تقلید و عقل انسان، کدامیک رجحان دارد؟
- [سایر] آیا میتوان بر اساس تشخیص عقل و درایت خود، مرجع تقلید را انتخاب کرد؟
- [سایر] یکی از شرایط مرجع تقلید حلال زاده بودن است، آیا ممنوعیت غیرحلالزادگان از چنین منصبی، خلاف عقل و عدالت نبوده و موجب محرومیت از حقوق اجتماعی نمیشود؟
- [سایر] آیا شخص میتواند بدون تقلید، بر اساس عقل و درایت خود، به تکلیف شرعی عمل کند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در اصل مسأله تقلید آیا انسان باید تقلید کند یا اجتهاد؟
- [آیت الله اردبیلی] لطفا قلمرو تقلید را در زندگی انسان بیان فرمایید؛ یعنی در چه مواردی باید از مرجع تقلید تبعیت کرد؟
- [آیت الله نوری همدانی] روشن است که همه مراجع تقلید فعلی بقاء بر تقلید میّت را جائز میدانند،آیا میشود انسان بدون رجوع به مرجع تقلید حیِّ معیّنی، بر تقلید از میّت باقی بماند؟
- [سایر] اگر مرجع تقلید انسان از دنیا برود و تا پیدا کردن مرجع دیگر مدتی را بدون تقلید سپری کند، وظیفه او در این مدت چیست؟
- [آیت الله بهجت] آیا انسان می تواند در مسأله بقای بر میّت، از همه ی مراجع فعلی تقلید نماید، یعنی چون همه مراجع بقای بر تقلید را جایز می دانند، همه ی آن ها را در این مسأله، مرجع تقلید خود بداند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند. ولی در مسائلی که آنها را یاد گرفته است می تواند بر تقلید قبلی باقی بماند.
- [آیت الله مظاهری] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، بقاء بر تقلید از او جایز است نه واجب. گرچه مجتهدِ میّت، اعلم از مجتهدینِ زنده باشد.
- [آیت الله بهجت] فقها حیات را شرط می دانند؛ یعنی می گویند برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد . اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت ، در این که آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است ؛ پس اگر کسی دراین مسأله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل می کند ؛ و گرنه طبق نظر مجتهد زنده اَعلَم عمل می نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باقی ماندن بر تقلید او جایز است؛ بلکه اگر اعلم باشد واجب است، به شرط این که به فتوای او عمل کرده باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند، از دنیا برود احوط این است که از مجتهد زنده تقلید کند، اگر احراز کند که مجتهد زنده اعلم از مجتهد مرده است، واما اگر مجتهد مرده اعلم باشد جائز است باقی ماندن بر تقلید او در مسائل عمل کرده شده و اگر مساوی باشند مخیّر است بین بقأ و عدول، وعدول اولی واحوط است.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله سبحانی] اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، سپس تقلید کند در صورتی اعمال سابق او صحیح است که مطابق فتوای مجتهدی باشد که اکنون از او تقلید می کند و گرنه باید اعاده کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مدتی تقلید کرده اما نمی داند تقلید او صحیح بوده یا نه، نسبت به اعمال گذشته اشکالی ندارد، اما برای اعمال فعلی و آینده باید تقلید صحیح کند.
- [امام خمینی] تقلید میّت ابتداءً جایز نیست، ولی بقاء بر تقلید میّت اشکال ندارد و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد و کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده، بعد از مردن آن مجتهد میتواند در همه مسائل از او تقلید کند.