با توجه به تعبدی بودن احکام، آیا سوال از چرایی احکام و فلسفه آن امر صحیحی است؟
با توجه به تعبدی بودن احکام، آیا سوال از چرایی احکام و فلسفه آن امر صحیحی است؟ بدون تردید عمل براساس احکام الهی و ملتزم شدن به فتاوی مراجع تقلید، امری است تعبدی و باید هر مسلمانی بدان عمل نماید و هیچ کسی نمی¬تواند التزام و عمل به احکام الهی را وابسته به دانستن فلسفه و چرایی آن بنماید زیرا با روحیه تعبد و بندگی منافات دارد. اما بحث از آثار، فواید، فلسفه و حکمت¬های احکام و قوانین و مقررات اسلامی، و این که هر کس از خود می¬پرسد ما چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا ، به زیارت خانه خدا برویم؟ چرا رباخواری در اسلام حرام است؟ تحریم خوردن گوشت خوک چه فلسفه ای دارد؟ و... امری است عقلانی و علمی و نه تنها منافاتی با تعبدی بودن احکام ندارد، که عقل و روح انسان را قانع نموده و انسان احکام را به عنوان یک واقعیت شناخته و از آن استقبال نماید. افزون بر آن چه ذکر شد، می¬توان به دو دلیل ذیل استناد نمود یک- جایگاه فلسفه احکام در قران کریم در قرآن کریم آیات فراوانی مسلمانان را به تعمّق و تفکّر فراخوانده است و با بیان اصلی کلی، همه را به پیروی از (علم قطعی) دعوت کرده و از ترتیب اثر دادن به حدس¬ها و گمان¬ها به شدّت نهی نموده است و ریشه¬ی بسیاری از تباهی¬ها را، پیروی از ظن و گمان می¬داند(اسراء/ 36 و انعام/116) دعوت قران به تفکر واستدلال اختصاص به اصول دین ندارد بلکه شامل فروع دین نیز می شود: (اگر تصور کنیم روش قرآن تنها استدلال در اصول دین و مسائل عقیدتی است نه فروع دین و مسائل علمی، اشتباه کرده ایم؛ زیرا می¬بینیم قرآن مثلا پس از تشریع روزه ماه مبارک رمضان می¬گوید: (لعلکم تتقون؛ تا شاید شما تقوا پیشه کنید)(بقره، 9) و به این ترتیب فلسفه آن را پرهیز از گناه ذکر می¬کند که در پرتو این ریاضت مخصوص اسلامی، تسلط بر نفس و هوس¬های سرکش حاصل می¬گردد. در مورد مسافران و بیماران که از حکم روزه مستثنا هستند، می¬گوید: (یرید اللّه بکم الیسر و لا یرید بکم العسر)؛ (خداوند راحتی شما را می¬خواهد، نه زحمت شما را). (بقره، 185) و فلسفه آن را نفی عسر و حرج و مشقت ذکر می¬کند. در مورد تحریم قمار و شراب می¬گوید: (انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر اللّه و عن الصلوه فهل انتم منتهون)؛ (شیطان می¬خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. آیا (با این همه زیان و فساد و با این نهی اکید) خودداری خواهید کرد؟)(مایده، 91) در مورد خودداری از نگاه به زنان بیگانه می گوید :(ذلک ازکی لهم)؛ (این برای آنان پاکیزه تر است).(نور، 30) در مورد عدم ورود مشرکان به مسجد الحرام می گوید: (یا ایها الذین آمنوا انماالمشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا)؛‌ (ای کسانی که ایمان آورده اید مشرکان ناپاک اند، پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجد الحرام شوند)(توبه، 28) در مورد فیء (قسمتی از اموال بیت المال) و علت اختصاص آن به بیت المال و صرف آن در مصارف مورد نیاز عمومی، می فرماید: (کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم)؛ (تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد).(حشر، 7) . این موارد نمونه های از موقعییت فلسفه احکام در قران کریم است و قهرا مصادیق فراوانی وجود دارد که ذکر آن¬ها به طول می انجامد.(برای آگاهی بیشتر ر.ک: بهرامی ربّانی، فلسفه احکام در قران، فصلنامه پژوهشهای قرآنی (3)) دو- فلسفه احکام در سنت پیامبر(ص) و ایمه(ع) با توجه به این که قران در موارد فراوانی به بیان فلسفه احکام و ذکر فواید و آثار آن پرداخته است؛ گفتگو و سوال در باره فلسفه و چرایی احکام در زمان پیامبر اسلام(ص) و ایمه معصومین (ع) نیز یک امر رایجی بوده است. یکی از اندیشمندان در این مورد فرموده اند: مطالعه متون اسلامی قرآن و احادیث پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و ائمه (علیهم السلام) و گفتگوهای اصحاب و یاران آن¬ها نشان می دهد که همواره بحث از فلسفه احکام در میان آن¬ها رایج بوده است و باید هم چنین باشد، زیرا روش قرآن را یک روش استدلالی و منطقی آزاد می دیدند و به خود حق می دادند درمباحث مربوط به احکام نیز از این روش استفاده کرده و سوال از فلسفه حکم کنند. اصولا اسلام خدا را چنین معرفی می کند : وجودی است بی نهایت از نظر علم و قدرت وبی نیاز از همه چیز و همه کس و همه کارهای او روی حکمت خاصی است چه بدانیم و چه ندانیم عبث و لغو و لهو در کار او راه ندارد. پیامبران را برای تعلیم و تربیت و دعوت به سوی حق و عدالت فرستاده است. چنین تعریفی از خدا ما را به سوال از فلسفه احکام تشویق می کند.(ناصرمکارم شیرازی و جعفر سبحانی، پاسخ به پرسشهای مذهبی، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، 1377، ص268) در احادیث پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و ائمه هدی علیهم السلام نیز موارد بسیار زیادی دیده می¬شود که پیشوایان اسلام، به ذکر اسرار و فلسفه احکام پرداخته اند و کتاب معروف علل الشرایع تألیف محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق همان طوری که از نامش پیداست مجموعه ای از این گونه اخبار و مانند آن می باشد. بنابراین، هنگامی که می بینیم قرآن مجید و پیشوایان اسلام در موارد زیادی به بیان فلسفه و اسرار احکام می پردازند و راه استدلال و چرایی در خصوص اسرار احکام باز است، دلیل بر این است که چنین حقی را به ما داده اند که در این باره به بحث بپردازیم، در غیر این صورت می بایست مردم را از بررسی و دقت در این باره ممنوع سازند.
عنوان سوال:

با توجه به تعبدی بودن احکام، آیا سوال از چرایی احکام و فلسفه آن امر صحیحی است؟


پاسخ:

با توجه به تعبدی بودن احکام، آیا سوال از چرایی احکام و فلسفه آن امر صحیحی است؟

بدون تردید عمل براساس احکام الهی و ملتزم شدن به فتاوی مراجع تقلید، امری است تعبدی و باید هر مسلمانی بدان عمل نماید و هیچ کسی نمی¬تواند التزام و عمل به احکام الهی را وابسته به دانستن فلسفه و چرایی آن بنماید زیرا با روحیه تعبد و بندگی منافات دارد. اما بحث از آثار، فواید، فلسفه و حکمت¬های احکام و قوانین و مقررات اسلامی، و این که هر کس از خود می¬پرسد ما چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا ، به زیارت خانه خدا برویم؟ چرا رباخواری در اسلام حرام است؟ تحریم خوردن گوشت خوک چه فلسفه ای دارد؟ و... امری است عقلانی و علمی و نه تنها منافاتی با تعبدی بودن احکام ندارد، که عقل و روح انسان را قانع نموده و انسان احکام را به عنوان یک واقعیت شناخته و از آن استقبال نماید. افزون بر آن چه ذکر شد، می¬توان به دو دلیل ذیل استناد نمود
یک- جایگاه فلسفه احکام در قران کریم
در قرآن کریم آیات فراوانی مسلمانان را به تعمّق و تفکّر فراخوانده است و با بیان اصلی کلی، همه را به پیروی از (علم قطعی) دعوت کرده و از ترتیب اثر دادن به حدس¬ها و گمان¬ها به شدّت نهی نموده است و ریشه¬ی بسیاری از تباهی¬ها را، پیروی از ظن و گمان می¬داند(اسراء/ 36 و انعام/116) دعوت قران به تفکر واستدلال اختصاص به اصول دین ندارد بلکه شامل فروع دین نیز می شود: (اگر تصور کنیم روش قرآن تنها استدلال در اصول دین و مسائل عقیدتی است نه فروع دین و مسائل علمی، اشتباه کرده ایم؛ زیرا می¬بینیم قرآن مثلا پس از تشریع روزه ماه مبارک رمضان می¬گوید: (لعلکم تتقون؛ تا شاید شما تقوا پیشه کنید)(بقره، 9) و به این ترتیب فلسفه آن را پرهیز از گناه ذکر می¬کند که در پرتو این ریاضت مخصوص اسلامی، تسلط بر نفس و هوس¬های سرکش حاصل می¬گردد. در مورد مسافران و بیماران که از حکم روزه مستثنا هستند، می¬گوید: (یرید اللّه بکم الیسر و لا یرید بکم العسر)؛ (خداوند راحتی شما را می¬خواهد، نه زحمت شما را). (بقره، 185) و فلسفه آن را نفی عسر و حرج و مشقت ذکر می¬کند. در مورد تحریم قمار و شراب می¬گوید: (انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر اللّه و عن الصلوه فهل انتم منتهون)؛ (شیطان می¬خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. آیا (با این همه زیان و فساد و با این نهی اکید) خودداری خواهید کرد؟)(مایده، 91) در مورد خودداری از نگاه به زنان بیگانه می گوید :(ذلک ازکی لهم)؛ (این برای آنان پاکیزه تر است).(نور، 30) در مورد عدم ورود مشرکان به مسجد الحرام می گوید: (یا ایها الذین آمنوا انماالمشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا)؛‌ (ای کسانی که ایمان آورده اید مشرکان ناپاک اند، پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجد الحرام شوند)(توبه، 28) در مورد فیء (قسمتی از اموال بیت المال) و علت اختصاص آن به بیت المال و صرف آن در مصارف مورد نیاز عمومی، می فرماید: (کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم)؛ (تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد).(حشر، 7) . این موارد نمونه های از موقعییت فلسفه احکام در قران کریم است و قهرا مصادیق فراوانی وجود دارد که ذکر آن¬ها به طول می انجامد.(برای آگاهی بیشتر ر.ک: بهرامی ربّانی، فلسفه احکام در قران، فصلنامه پژوهشهای قرآنی (3))
دو- فلسفه احکام در سنت پیامبر(ص) و ایمه(ع)
با توجه به این که قران در موارد فراوانی به بیان فلسفه احکام و ذکر فواید و آثار آن پرداخته است؛ گفتگو و سوال در باره فلسفه و چرایی احکام در زمان پیامبر اسلام(ص) و ایمه معصومین (ع) نیز یک امر رایجی بوده است. یکی از اندیشمندان در این مورد فرموده اند: مطالعه متون اسلامی قرآن و احادیث پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و ائمه (علیهم السلام) و گفتگوهای اصحاب و یاران آن¬ها نشان می دهد که همواره بحث از فلسفه احکام در میان آن¬ها رایج بوده است و باید هم چنین باشد، زیرا روش قرآن را یک روش استدلالی و منطقی آزاد می دیدند و به خود حق می دادند درمباحث مربوط به احکام نیز از این روش استفاده کرده و سوال از فلسفه حکم کنند. اصولا اسلام خدا را چنین معرفی می کند : وجودی است بی نهایت از نظر علم و قدرت وبی نیاز از همه چیز و همه کس و همه کارهای او روی حکمت خاصی است چه بدانیم و چه ندانیم عبث و لغو و لهو در کار او راه ندارد. پیامبران را برای تعلیم و تربیت و دعوت به سوی حق و عدالت فرستاده است. چنین تعریفی از خدا ما را به سوال از فلسفه احکام تشویق می کند.(ناصرمکارم شیرازی و جعفر سبحانی، پاسخ به پرسشهای مذهبی، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، 1377، ص268)
در احادیث پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و ائمه هدی علیهم السلام نیز موارد بسیار زیادی دیده می¬شود که پیشوایان اسلام، به ذکر اسرار و فلسفه احکام پرداخته اند و کتاب معروف علل الشرایع تألیف محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق همان طوری که از نامش پیداست مجموعه ای از این گونه اخبار و مانند آن می باشد.
بنابراین، هنگامی که می بینیم قرآن مجید و پیشوایان اسلام در موارد زیادی به بیان فلسفه و اسرار احکام می پردازند و راه استدلال و چرایی در خصوص اسرار احکام باز است، دلیل بر این است که چنین حقی را به ما داده اند که در این باره به بحث بپردازیم، در غیر این صورت می بایست مردم را از بررسی و دقت در این باره ممنوع سازند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین