مراد از (فلسفه احکام) چیست؟ اصلاً این تعبیر، تعبیرصحیحی است یا باید گفت (حکمت احکام)، تفاوت آن¬ها چیست؟ فلسفه احکام ممکن است با عباراتی مانند دلایل احکام، علل احکام و یا اسرار احکام اشتباه شود که ضمن تبیین هرکدام از این عبارات به بررسی مفهوم و مراد از فلسفه احکام می¬پردازیم: یک- دلایل احکام دلایل احکام که از آن با عناوینی مثل ادله احکام، مدارک احکام و یا منابع احکام فقهی یاد می¬شود به آن دسته از منابع کشفی می¬گویند که به واسطه آن اراده تشریعی خداوند بر انسان¬ها آشکار می¬گردد. احکام فقهی که در واقع اوامر و نواهی خداوند متعال به انسان¬ها است با سه روش به انسان¬ها منتقل می¬شود: 1. (وحی) به واسطه پیامبر و در قالب قرآن، 2. (سنت و عترت) به وسیله پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام، 3. (عقل فطری و قطعی) که رسول باطنی محسوب می¬شود. دو- حکمت و فلسفه احکام براساس مکتب اهل بیت(ع)همه احکام و مقررات فقهی و اخلاقی بر اساس حفظ مصالح و دفع مفاسد بنا شده که همگی در جهت کمال و سعادت انسان است، حفظ هر یک از این مصلحت¬ها و دفع هر یک از این مفاسد به وسیله التزام به حکم فقهی، همان (حکمت و فلسفه حکم) است که از آن به ملاکات احکام نیز تعبیر می¬شود. سه- علت احکام یک حکم فقهی ممکن است از چندین حکمت و ملاک مادی و معنوی و... برخوردار باشد که هر کدام از این حکمت¬ها علت ناقصه آن حکم فقهی است و در صورت فراهم شدن تمام حکمت¬های مبتنی بر مصالح و مفاسد آن حکم علت تامه آن حکم فقهی شکل می¬گیرد که به آن (علت حکم) می¬گویند. برای تبیین عینی تر این مفاهیم حکم فقهی وجوب وضو برای نماز را به عنوان مثال ذکر می¬کنیم: 1. یکی از دلایل وجوب وضو:آیه 6 سوره مائده است: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی¬الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْن؛ ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که قصد اقامه نمازدارید وضو بگیرید). 2. حکمت وضوء: امام رضا (علیه السلام) در تبیین یکی از فلسفه¬های وضو طهارت باطنی را مورد توجه قرار داده و فرموده اند : (بدان جهت به گرفتن وضو امر شده که دل را برای قیام در حضور حضرت پروردگار پاکیزه میسازد).(علل الشرایع، ج 2، ص 104) 3. علت وضوء: مجموعه حکمت¬های پیدا و پنهان است که خداوند متعال بر آن آگاه می باشد و همگی با هم (علت حکم) وجوب وضو است. اگر ملاکات و حکمت¬های احکام با همه خصوصیات و شرائطش محقق شود و مانعی از تاثیر آن در کار نباشد در حکم علت تامه است که خداوند متعال بر اساس حکمت بر طبق آن جعل حکم کرده است. بنابراین ممکن است عقل نظری چنین ملاکاتی را با همه خصوصیاتش درک کند و در پرتو آن حکم شرعی درک شود آن هم از قبیل انتقال از علت به معلول؛ ولی تحقق چنین فرضی بسیار بعید و مشکوک است چرا که عقل انسان محدود بوده و حداقل در یافتن بسیاری از مصالح غیر مادی خصوصا در مورد احکام تعبدی عاجز است. از همین رو، فلسفه همه احکام و جزییات آنها به طور تفصیلی روشن نیست و آگاهی از آن دانشی فراتر از تنگناهای معارف عادی بشری می¬طلبد. لیکن بطور اجمال روشن است که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد واقعی در آن¬هاست. بنابراین در صورتی که فلسفه حکمی را در موردی ندانیم بنابر قاعده کلی فوق از آن باید پیروی کرد. زیرا یقین به وجود مصلحتی در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد. بنابراین، تعبیر صحیح در مورد فلسفه احکام، جستجوی برخی از حکمتها، مصالح و مفاسد است نه کشف علت¬های تامه احکام باشد، چرا که دست یابی به علت تامه برای ما مقدور نیست و با دانش اندک که داریم تنها می¬توانیم با مراجعه به مصادر اسلامی به گوشه¬های از حکمت¬های احکام دست یابیم. چهار- فرق فلسفه حکم و علّت حکم باتوجه به تعریف حکمت، علت و فلسفه احکام می توان گفت میان حکمت و علت، فرق¬های ذیل و جود دارد: (ر.ک: بهرامی ربّانی، فلسفه احکام در قران، فصلنامه پژوهشهای قرآنی (3)) 1. علت، پیش از حکم وجود دارد، ولی حکمت و مصلحت پس از تحقق حکم حاصل می شود، مثلاً علّت قصاص، قتل نفس است که قبل از حکم قصاص صورت می گیرد، ولی حکمت قصاص، حیات و بازدارندگی از گسترش قتل و جنایت است که پس از اجرای حکم قصاص وجود می یابد. 2. هرگاه علت حکم، وجود نیابد، حکم هم هرگز وجود نخواهد داشت، ولی اگر در جایی فلسفه و حکمت حکم نباشد، همیشه به معنای نفی حکم نیست؛ مثلاً اگر قتلی صورت نگیرد، قطعاً قصاص معنی ندارد، زیرا قتل علّت است و قصاص معلول، ولی اگر در جایی نماز باعث دوری شخص از فحشا و منکر نشد حکم نماز از او ساقط نمی شود، زیرا نهی از فحشا و منکر، حکمت وجوب نماز است، نه علّت آن. یا مثلاً حکمت افطار روزه در سفر، رفع مشقت ازمکلف است. حال اگر در سفری، روزه گرفتن هیچ مشقتی هم نداشته باشد، باز هم نمی توان روزه گرفت. 3. برخی گفته اند: فرق علّت و حکمت حکم در این است که علّت همیشه امری ظاهر است و نقش آن در پیدایش حکم (معلول) آشکار است، برخلاف حکمت و فلسفه حکم که گاه تشخیص آن برای مکلف دشوار است؛ مثلاً مفهوم قتل و نقش آن در حکم قصاص روشن است، امّا تعیین معنای دقیق عسر و حرج، که حکمت افطار روزه است، چندان آسان نیست. به همین جهت در برخی موارد، شارع به جای این که به خود حکمت (عسرو حرج) اشاره کند، به موارد آن که عبارت از سفر باشد، تصریح کرده است.(عبدالکریم زیدان، الوجیز فی اصول الفقه/ 203 - 204.)
مراد از (فلسفه احکام) چیست؟ اصلاً این تعبیر، تعبیرصحیحی است یا باید گفت (حکمت احکام)، تفاوت آن¬ها چیست؟
مراد از (فلسفه احکام) چیست؟ اصلاً این تعبیر، تعبیرصحیحی است یا باید گفت (حکمت احکام)، تفاوت آن¬ها چیست؟
فلسفه احکام ممکن است با عباراتی مانند دلایل احکام، علل احکام و یا اسرار احکام اشتباه شود که ضمن تبیین هرکدام از این عبارات به بررسی مفهوم و مراد از فلسفه احکام می¬پردازیم:
یک- دلایل احکام
دلایل احکام که از آن با عناوینی مثل ادله احکام، مدارک احکام و یا منابع احکام فقهی یاد می¬شود به آن دسته از منابع کشفی می¬گویند که به واسطه آن اراده تشریعی خداوند بر انسان¬ها آشکار می¬گردد.
احکام فقهی که در واقع اوامر و نواهی خداوند متعال به انسان¬ها است با سه روش به انسان¬ها منتقل می¬شود:
1. (وحی) به واسطه پیامبر و در قالب قرآن،
2. (سنت و عترت) به وسیله پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام،
3. (عقل فطری و قطعی) که رسول باطنی محسوب می¬شود.
دو- حکمت و فلسفه احکام
براساس مکتب اهل بیت(ع)همه احکام و مقررات فقهی و اخلاقی بر اساس حفظ مصالح و دفع مفاسد بنا شده که همگی در جهت کمال و سعادت انسان است، حفظ هر یک از این مصلحت¬ها و دفع هر یک از این مفاسد به وسیله التزام به حکم فقهی، همان (حکمت و فلسفه حکم) است که از آن به ملاکات احکام نیز تعبیر می¬شود.
سه- علت احکام
یک حکم فقهی ممکن است از چندین حکمت و ملاک مادی و معنوی و... برخوردار باشد که هر کدام از این حکمت¬ها علت ناقصه آن حکم فقهی است و در صورت فراهم شدن تمام حکمت¬های مبتنی بر مصالح و مفاسد آن حکم علت تامه آن حکم فقهی شکل می¬گیرد که به آن (علت حکم) می¬گویند.
برای تبیین عینی تر این مفاهیم حکم فقهی وجوب وضو برای نماز را به عنوان مثال ذکر می¬کنیم:
1. یکی از دلایل وجوب وضو:آیه 6 سوره مائده است: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی¬الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْن؛ ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که قصد اقامه نمازدارید وضو بگیرید).
2. حکمت وضوء: امام رضا (علیه السلام) در تبیین یکی از فلسفه¬های وضو طهارت باطنی را مورد توجه قرار داده و فرموده اند : (بدان جهت به گرفتن وضو امر شده که دل را برای قیام در حضور حضرت پروردگار پاکیزه میسازد).(علل الشرایع، ج 2، ص 104)
3. علت وضوء: مجموعه حکمت¬های پیدا و پنهان است که خداوند متعال بر آن آگاه می باشد و همگی با هم (علت حکم) وجوب وضو است.
اگر ملاکات و حکمت¬های احکام با همه خصوصیات و شرائطش محقق شود و مانعی از تاثیر آن در کار نباشد در حکم علت تامه است که خداوند متعال بر اساس حکمت بر طبق آن جعل حکم کرده است. بنابراین ممکن است عقل نظری چنین ملاکاتی را با همه خصوصیاتش درک کند و در پرتو آن حکم شرعی درک شود آن هم از قبیل انتقال از علت به معلول؛ ولی تحقق چنین فرضی بسیار بعید و مشکوک است چرا که عقل انسان محدود بوده و حداقل در یافتن بسیاری از مصالح غیر مادی خصوصا در مورد احکام تعبدی عاجز است. از همین رو، فلسفه همه احکام و جزییات آنها به طور تفصیلی روشن نیست و آگاهی از آن دانشی فراتر از تنگناهای معارف عادی بشری می¬طلبد. لیکن بطور اجمال روشن است که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد واقعی در آن¬هاست. بنابراین در صورتی که فلسفه حکمی را در موردی ندانیم بنابر قاعده کلی فوق از آن باید پیروی کرد. زیرا یقین به وجود مصلحتی در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد.
بنابراین، تعبیر صحیح در مورد فلسفه احکام، جستجوی برخی از حکمتها، مصالح و مفاسد است نه کشف علت¬های تامه احکام باشد، چرا که دست یابی به علت تامه برای ما مقدور نیست و با دانش اندک که داریم تنها می¬توانیم با مراجعه به مصادر اسلامی به گوشه¬های از حکمت¬های احکام دست یابیم.
چهار- فرق فلسفه حکم و علّت حکم
باتوجه به تعریف حکمت، علت و فلسفه احکام می توان گفت میان حکمت و علت، فرق¬های ذیل و جود دارد: (ر.ک: بهرامی ربّانی، فلسفه احکام در قران، فصلنامه پژوهشهای قرآنی (3))
1. علت، پیش از حکم وجود دارد، ولی حکمت و مصلحت پس از تحقق حکم حاصل می شود، مثلاً علّت قصاص، قتل نفس است که قبل از حکم قصاص صورت می گیرد، ولی حکمت قصاص، حیات و بازدارندگی از گسترش قتل و جنایت است که پس از اجرای حکم قصاص وجود می یابد.
2. هرگاه علت حکم، وجود نیابد، حکم هم هرگز وجود نخواهد داشت، ولی اگر در جایی فلسفه و حکمت حکم نباشد، همیشه به معنای نفی حکم نیست؛ مثلاً اگر قتلی صورت نگیرد، قطعاً قصاص معنی ندارد، زیرا قتل علّت است و قصاص معلول، ولی اگر در جایی نماز باعث دوری شخص از فحشا و منکر نشد حکم نماز از او ساقط نمی شود، زیرا نهی از فحشا و منکر، حکمت وجوب نماز است، نه علّت آن. یا مثلاً حکمت افطار روزه در سفر، رفع مشقت ازمکلف است. حال اگر در سفری، روزه گرفتن هیچ مشقتی هم نداشته باشد، باز هم نمی توان روزه گرفت.
3. برخی گفته اند: فرق علّت و حکمت حکم در این است که علّت همیشه امری ظاهر است و نقش آن در پیدایش حکم (معلول) آشکار است، برخلاف حکمت و فلسفه حکم که گاه تشخیص آن برای مکلف دشوار است؛ مثلاً مفهوم قتل و نقش آن در حکم قصاص روشن است، امّا تعیین معنای دقیق عسر و حرج، که حکمت افطار روزه است، چندان آسان نیست. به همین جهت در برخی موارد، شارع به جای این که به خود حکمت (عسرو حرج) اشاره کند، به موارد آن که عبارت از سفر باشد، تصریح کرده است.(عبدالکریم زیدان، الوجیز فی اصول الفقه/ 203 - 204.)
- [سایر] مراد از (فلسفه احکام) چیست؟ اصلاً این تعبیر، تعبیر صحیحی است یا باید گفت (حکمت احکام)، تفاوت آن ها چیست؟
- [سایر] جایگاه فلسفه احکام در قران کریم چگونه است؟
- [سایر] با توجه به تعبدی بودن احکام، آیا سوال از چرایی احکام و فلسفه آن امر صحیحی است؟
- [سایر] با توجه به تعبدی بودن احکام، آیا سوال از چرایی احکام و فلسفه آن امر صحیحی است؟
- [سایر] آیا فلسفه احکام در متون دینی بررسی شده است و آیا علت¬های بیان شده در کتاب علل الشرایع علمی است یا با استناد به سنت است و بدون دلایل علمی؟ اصولاً، روش¬های مطمین بررسی فلسفه احکام چیست؟
- [سایر] فلسفه و حکمت استنشاق که در وضو مستحب است، چیست؟
- [سایر] فلسفه احکام را چگونه می توان فهمید و روش های آن چیست؟
- [سایر] فلسفه احکام را چگونه می توان فهمید و روش فهم آن چیست؟
- [سایر] فلسفه تغییر بعضی احکام بعد از ظهور امام مهدی چیست؟
- [سایر] آیا می توانیم از فلسفه احکام نماز بپرسیم، یا باید بدون دانستن آنها نماز بخوانیم؟
- [آیت الله جوادی آملی] .بنا بر احتیاط واجب برای یاد دادن احکام واجبِ نماز مزد نگیرند و مسئول اموال بیت المال باید نیاز یاد دهنده احکام واجب نماز را برطرف نماید. دریافت مزد برای یاد دادن احکام مستحبِ نماز, جایز است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر این که بچّه باشد و در مناطق اسلامی پیدا شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بر کاسب لازم است احکام خرید و فروش را در موارد محلّ ابتلاء یاد بگیرد، تا در اثر ندانستن احکام، به حرام گرفتار نشود، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن خرید و فروش کند، به واسطه گرفتار شدن معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان دوّم در روز جمعه بِدْعَتْ وحرام است . احکام نمازجمعه
- [آیت الله بهجت] اگر شک داشته باشد که لباسی از مو یا پشم یا کرک حیوان حلالگوشت است یا حرامگوشت، چه در کشورهای اسلامی تهیه شده باشد، چه در کشورهای غیر اسلامی، نماز خواندن با آن مانعی ندارد؛ و اگر جنس آن از پوست و چرم و مانند آن باشد حکم آن در احکام طهارت، بحث مردار، گفته شد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجّه به این که تبلیغات اسلامی و آگاهی بر احکام، غالباً در مساجد انجام می¬شود برای زنها در صورتی که خود را از نامحرم بخوبی حفظ کنند بهتر است نماز را در مسجد بخوانند و اگر راهی برای یاد گرفتن مسائل اسلامی جز از طریق رفتن به مسجد وجود ندارد واجب است به مسجد بروند.
- [آیت الله خوئی] شخص کاسب سزاوار است احکام خرید و فروش در موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد چنانچه از حضرت صادق (ع) روایت شده است: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، خرید و فروش کند، به واسطة معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] در زمان غائب بودن امام7 مستحبّ است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر، احکام زکاْ فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر جبیره، تمام صورت یا تمام یکی از دستها را فرا گرفته باشد باز احکام جبیره جاری، و وضوی جبیره ای کافی است، ولی اگر بیشتر اعضای وضو را گرفته باشد، احکام جبیره جاری نمی باشد و باید تیمم نماید.