در ماه رمضان احساس محبت بیشتری به خدا و امام دارم. از کجا بفهمم که خدا هم من را دوست دارد؟ آیا راهی هست که مطمئن شوم خدا هم مرا دوست دارد؟
در ماه رمضان احساس محبت بیشتری به خدا و امام دارم. از کجا بفهمم که خدا هم من را دوست دارد؟ آیا راهی هست که مطمئن شوم خدا هم مرا دوست دارد؟ اظهار محبت و دوستی در میان انسان‌ها، راه‌های مختلفی دارد؛ گاه کلمات آتشین و سخنان محبت‌آمیز در قالب شعر و نثر پیام محبت را می‌رساند و گاهی ریزش بی‌امان اشک سوزان و شراره‌های قلب فروزان، پیک خوش خبر صفا و محبت است. هدیه دادن، احترام نمودن و پذیرایی کردن از دیگر نشانه‌های محبت‌ورزی است. اظهار محبت خداوند به بندگانش، از نوع انفعالات و تأثراتی نیست که در میان انسان‌ها شایع است؛ چون او منزّه و مبرّا از این گونه حالات است. محبت خداوند به مخلوقاتش، به این جهت است که هر علتی به معلول و هر صانعی به مصنوع خود علاقه‌مند است؛ هر معلولی، ظهور و تراوشی از علت خود است و با آن سنخیت و مشابهت دارد. هر معلولی نیز به علت خود علاقه‌مند و دلبسته است؛ چون هستی و سرمایه وجودش را از او می‌داند. هر چه علت قوی‌تر و ادراک معلول بیشتر باشد، دوستی و محبت میان آن دو شدیدتر است. پس بالاترین و قوی‌ترین نوع دوستی، محبتی است که خداوند نسبت به بندگان خود دارد: سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شدما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود خداوند در آیات و روایات فراوانی، محبتش را به بندگانش ابراز کرده است:(إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ)؛ بقره(2)، آیه 222.؛ (فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ)؛ آل عمران (3)، آیه 76.؛ (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)؛ همان، آیه 134.؛(وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ)؛ همان، آیه 146.؛ و... . در حدیث قدسی آمده است: (لو علم المدبرون کیف انتظاری لهم لماتوا شوقاً)؛میزان الحکمه، ج 4، ح 2797.؛ (اگر آنان که از من روی گردانیده‌اند، می‌دانستند که چه قدر منتظر آنان هستم، از شوق می‌مردند). محبت خداوند به بندگانش، دارای آثار و نشانه‌هایی است که در احادیث به آنها اشاره شده است. بعضی از این نشانه‌ها و آثار عبارت است از: 1. اطاعت از خداوند و پیروی از اولیای او: (من سرّه ان یعلم ان الله یحبه فلیعمل بطاعة الله و لیتبعنا)؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 223، ح 3135.؛ (کسی که خوشحال می‌شود از اینکه بفهمد محبوب خدا است، باید مطیع خدا و پیرو ما [ اهل بیت ]باشد). 2. زیاد به یاد خدا بودن:(اذا رأیت عبدی یکثر ذکری فأنا اذنت له فی ذلک و انا احبه)؛همان، ح 3136.؛ (اگر بنده‌ام را ببینی که زیاد به یاد من است، خودم چنین اجازه‌ای به او داده‌ام و او را دوست می‌دارم). 3. آرامش درونی و شکیبایی: (اذا احب الله عبداً زیَّنَهُ بالسکینة و الحلم)؛ همان، ص 224، ح 3140.؛ (هنگامی که خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، او را با زیور آرامش و شکیبایی می‌آراید). 4. داشتن قلبی پاک و اخلاقی متعادل: (اذا احب الله عبداً رزقه قلباً سلیماً و خلقاً قویما)؛همان، ح 3145.؛ (زمانی که خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، قلبی پاک و اخلاقی متعادل (به دور از افراط و تفریط) روزی‌اش می‌کند). 5. دوست داشتن مطیعان و دشمنی با عاصیان: (اذا اردت ان تعلم ان فیک خیراً فانظر الی قلبک فان کان یحب اهل طاعة الله عز و جل و یبغض اهل معصیة ففیک خیر و الله یحبک)؛همان، ص 233، ح 3190.؛ (اگر می‌خواهی بدانی که در تو خیر و نیکی وجود دارد یا نه، به قلبت بنگر؛ اگر در آن دوستی و محبت نسبت به بندگان مطیع خداوند و بغض و کینه نسبت به گناه‌کاران یافتی، پس در تو خیر و نیکی است و خداوند تو را دوست دارد). نعمت وجود و حیات و استمرار آن و مجهز بودن به اسباب و لوازمی که برای ادامه زندگی و تکامل مادی و معنوی انسان بایسته است، از دیگر جلوه‌های محبت خداوند به بندگانش است. شور و شوق و کشش و جذبه‌ای که گاه انسان در کانون وجود و نهان خانه ضمیرش احساس می‌کند و او را به سوی کمال مطلق و هستی بی کران می‌کشاند، از نشانه‌های دیگر لطف و محبت الهی است. اگر محبت و عنایت حق به بندگانش نبود و شبستان قلب ما با نور محبت او روشن نگشته بود، هرگز آتش اشتیاق در درونمان زبانه نمی‌کشید و نهر کوچک وجودمان، میلی به دریا شدن و بی‌کرانه گشتن پیدا نمی‌کرد: رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست‌می‌کشد آنجا که خاطر خواه اوست‌ احساس نیاز به دعا و تضرّع و خاکساری در پیشگاه معبود متعال و عرض نیاز و حاجت با او، از آثار توجّه و عنایت و محبت خداوند به بندگانش است. محبت بندگان و اولیای خدا به جایی می‌رسد که اعلام می‌کنند: خدایا! اگر ما را در جهنم هم ببری، باز هم اعلام می‌کنیم دوستت داریم. در مناجات شعبانیه چنین می‌خوانیم: (و ان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک)؛مفاتیح‌الجنان، اعمال ماه شعبان، مناجات شعبانیه.؛ (خدایا! اگر مرا وارد آتش کنی، به دوزخیان اعلام می‌کنم که دوستدار توام) و نیز در مناجات ابو حمزه ثمالی آمده است: (الهی! لو قرنتنی بالاصفاد و منعتنی سیبک من‌بین الاشهاد و دللت علی فضائحی عیون العباد و امرت بی الی النار و حلت بینی و بین الابرار ماقطعت رجائی منک و ما صرفت تأمیلی للعفو عنک و لاخرج حبک من قلبی)؛ همان، اعمال ماه مبارک رمضان، دعای ابو حمزه ثمالی.؛ (خدایا! اگر با غل و زنجیر به بندم کشی و لطف عام و شاملت را از من دریغ کنی و دیگران را از رسوایی‌هایم آگاه سازی و دستور دهی به آتشم ببرند و میان من و بندگان خوبت جدایی بیندازی؛ با این همه، امیدم از تو بریده نمی‌شود و از آرزوی عفو و گذشتت صرف نظر نخواهم کرد و محبت تو از قلبم بیرون نخواهد رفت). دعاهای اولیای برگزیده و بندگان معصوم خداوند، سخنانی شاعرانه ومبالغه‌آمیز نیست که در گرما گرم غلبه احساسات بر زبان جاری شده باشد؛ بلکه بیان حال و مشاهدات آن خوبان پاک سرشت است. آنان عاشقان دلباخته و شیدایی‌اند که یکسره غرق تماشای محبوب خویش بوده و جلوه‌های جمال و کمال دوست را در هر مظهر و موجودی، به روشنی می‌بینند: (انت الذی لا اله غیرک تعرفت لکل شی‌ء فما جهلک شی‌ء و انت الذی تعرفت الیّ فی کل شی‌ء فرأیتک ظاهراً فی کل شی‌ء و انت المظاهر لکل شی‌ء)؛ مفاتیح الجنان، اعمال ماه ذی الحجه، اعمال روز عرفه، دعای عرفه امام حسین‌علیه السلام. ؛ (تو آن خدایی که معبودی جز تو نیست. خود را به هر چیز شناسانده‌ای، به طوری که در نزد هیچ چیز ناشناس نیستی. تو آن خداوندی که در هر چیز، خود را به من نمودی، آن سان که تو را در هر چیزی آشکار دیدم و تو برای هر چیز ظاهر و هویدایی). کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو راکی گشته‌ای نهفته که پیدا کنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را آن محرمان راز هستی، خانه دلشان را از غیر حق پرداخته و حرم قلبشان را منزلگاه جانان ساخته‌اند (القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله)؛بحارالانوار، ج 67، ص 25، (چاپ مؤسسه الوفاء لبنان). ؛ (دل حرم خدا است، پس غیر را در آن منشان). آنان پروانگان شمع ذات احدی و جمال ازلی هستند. هر چه از محبوب می‌بینند، زیبایی و کمال است. اگر چه خدای حکیم و رحیم، بندگان پاک و برگزیده خود را با آتش عذاب نمی‌کند و در جهنم جای نمی‌دهد؛ ولی اگر به فرض چنین هم باشد، در میان شعله‌های آتش، باز نظاره‌گر جمال محبوب‌اند و جز لطف، خوبی، کمال و جمال دوست چیزی نمی‌بیند. در آتش ار خیال رخش دست می‌دهدساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی‌ (پرسش و پاسخ دانشجویی، دفتر ویژه ماه مبارک رمضان، گروه مؤلفان، کد: 7/500009)
عنوان سوال:

در ماه رمضان احساس محبت بیشتری به خدا و امام دارم. از کجا بفهمم که خدا هم من را دوست دارد؟ آیا راهی هست که مطمئن شوم خدا هم مرا دوست دارد؟


پاسخ:

در ماه رمضان احساس محبت بیشتری به خدا و امام دارم. از کجا بفهمم که خدا هم من را دوست دارد؟ آیا راهی هست که مطمئن شوم خدا هم مرا دوست دارد؟

اظهار محبت و دوستی در میان انسان‌ها، راه‌های مختلفی دارد؛ گاه کلمات آتشین و سخنان محبت‌آمیز در قالب شعر و نثر پیام محبت را می‌رساند و گاهی ریزش بی‌امان اشک سوزان و شراره‌های قلب فروزان، پیک خوش خبر صفا و محبت است. هدیه دادن، احترام نمودن و پذیرایی کردن از دیگر نشانه‌های محبت‌ورزی است.
اظهار محبت خداوند به بندگانش، از نوع انفعالات و تأثراتی نیست که در میان انسان‌ها شایع است؛ چون او منزّه و مبرّا از این گونه حالات است. محبت خداوند به مخلوقاتش، به این جهت است که هر علتی به معلول و هر صانعی به مصنوع خود علاقه‌مند است؛ هر معلولی، ظهور و تراوشی از علت خود است و با آن سنخیت و مشابهت دارد. هر معلولی نیز به علت خود علاقه‌مند و دلبسته است؛ چون هستی و سرمایه وجودش را از او می‌داند. هر چه علت قوی‌تر و ادراک معلول بیشتر باشد، دوستی و محبت میان آن دو شدیدتر است. پس بالاترین و قوی‌ترین نوع دوستی، محبتی است که خداوند نسبت به بندگان خود دارد:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شدما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود
خداوند در آیات و روایات فراوانی، محبتش را به بندگانش ابراز کرده است:(إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ)؛ بقره(2)، آیه 222.؛ (فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ)؛ آل عمران (3)، آیه 76.؛ (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)؛ همان، آیه 134.؛(وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ)؛ همان، آیه 146.؛ و... .
در حدیث قدسی آمده است: (لو علم المدبرون کیف انتظاری لهم لماتوا شوقاً)؛میزان الحکمه، ج 4، ح 2797.؛ (اگر آنان که از من روی گردانیده‌اند، می‌دانستند که چه قدر منتظر آنان هستم، از شوق می‌مردند).
محبت خداوند به بندگانش، دارای آثار و نشانه‌هایی است که در احادیث به آنها اشاره شده است. بعضی از این نشانه‌ها و آثار عبارت است از:
1. اطاعت از خداوند و پیروی از اولیای او: (من سرّه ان یعلم ان الله یحبه فلیعمل بطاعة الله و لیتبعنا)؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 223، ح 3135.؛ (کسی که خوشحال می‌شود از اینکه بفهمد محبوب خدا است، باید مطیع خدا و پیرو ما [ اهل بیت ]باشد).
2. زیاد به یاد خدا بودن:(اذا رأیت عبدی یکثر ذکری فأنا اذنت له فی ذلک و انا احبه)؛همان، ح 3136.؛ (اگر بنده‌ام را ببینی که زیاد به یاد من است، خودم چنین اجازه‌ای به او داده‌ام و او را دوست می‌دارم).
3. آرامش درونی و شکیبایی: (اذا احب الله عبداً زیَّنَهُ بالسکینة و الحلم)؛ همان، ص 224، ح 3140.؛ (هنگامی که خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، او را با زیور آرامش و شکیبایی می‌آراید).
4. داشتن قلبی پاک و اخلاقی متعادل: (اذا احب الله عبداً رزقه قلباً سلیماً و خلقاً قویما)؛همان، ح 3145.؛ (زمانی که خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، قلبی پاک و اخلاقی متعادل (به دور از افراط و تفریط) روزی‌اش می‌کند).
5. دوست داشتن مطیعان و دشمنی با عاصیان: (اذا اردت ان تعلم ان فیک خیراً فانظر الی قلبک فان کان یحب اهل طاعة الله عز و جل و یبغض اهل معصیة ففیک خیر و الله یحبک)؛همان، ص 233، ح 3190.؛ (اگر می‌خواهی بدانی که در تو خیر و نیکی وجود دارد یا نه، به قلبت بنگر؛ اگر در آن دوستی و محبت نسبت به بندگان مطیع خداوند و بغض و کینه نسبت به گناه‌کاران یافتی، پس در تو خیر و نیکی است و خداوند تو را دوست دارد). نعمت وجود و حیات و استمرار آن و مجهز بودن به اسباب و لوازمی که برای ادامه زندگی و تکامل مادی و معنوی انسان بایسته است، از دیگر جلوه‌های محبت خداوند به بندگانش است.
شور و شوق و کشش و جذبه‌ای که گاه انسان در کانون وجود و نهان خانه ضمیرش احساس می‌کند و او را به سوی کمال مطلق و هستی بی کران می‌کشاند، از نشانه‌های دیگر لطف و محبت الهی است. اگر محبت و عنایت حق به بندگانش نبود و شبستان قلب ما با نور محبت او روشن نگشته بود، هرگز آتش اشتیاق در درونمان زبانه نمی‌کشید و نهر کوچک وجودمان، میلی به دریا شدن و بی‌کرانه گشتن پیدا نمی‌کرد:
رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست‌می‌کشد آنجا که خاطر خواه اوست‌
احساس نیاز به دعا و تضرّع و خاکساری در پیشگاه معبود متعال و عرض نیاز و حاجت با او، از آثار توجّه و عنایت و محبت خداوند به بندگانش است.
محبت بندگان و اولیای خدا به جایی می‌رسد که اعلام می‌کنند: خدایا! اگر ما را در جهنم هم ببری، باز هم اعلام می‌کنیم دوستت داریم.
در مناجات شعبانیه چنین می‌خوانیم: (و ان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک)؛مفاتیح‌الجنان، اعمال ماه شعبان، مناجات شعبانیه.؛ (خدایا! اگر مرا وارد آتش کنی، به دوزخیان اعلام می‌کنم که دوستدار توام) و نیز در مناجات ابو حمزه ثمالی آمده است: (الهی! لو قرنتنی بالاصفاد و منعتنی سیبک من‌بین الاشهاد و دللت علی فضائحی عیون العباد و امرت بی الی النار و حلت بینی و بین الابرار ماقطعت رجائی منک و ما صرفت تأمیلی للعفو عنک و لاخرج حبک من قلبی)؛ همان، اعمال ماه مبارک رمضان، دعای ابو حمزه ثمالی.؛ (خدایا! اگر با غل و زنجیر به بندم کشی و لطف عام و شاملت را از من دریغ کنی و دیگران را از رسوایی‌هایم آگاه سازی و دستور دهی به آتشم ببرند و میان من و بندگان خوبت جدایی بیندازی؛ با این همه، امیدم از تو بریده نمی‌شود و از آرزوی عفو و گذشتت صرف نظر نخواهم کرد و محبت تو از قلبم بیرون نخواهد رفت).
دعاهای اولیای برگزیده و بندگان معصوم خداوند، سخنانی شاعرانه ومبالغه‌آمیز نیست که در گرما گرم غلبه احساسات بر زبان جاری شده باشد؛ بلکه بیان حال و مشاهدات آن خوبان پاک سرشت است. آنان عاشقان دلباخته و شیدایی‌اند که یکسره غرق تماشای محبوب خویش بوده و جلوه‌های جمال و کمال دوست را در هر مظهر و موجودی، به روشنی می‌بینند: (انت الذی لا اله غیرک تعرفت لکل شی‌ء فما جهلک شی‌ء و انت الذی تعرفت الیّ فی کل شی‌ء فرأیتک ظاهراً فی کل شی‌ء و انت المظاهر لکل شی‌ء)؛ مفاتیح الجنان، اعمال ماه ذی الحجه، اعمال روز عرفه، دعای عرفه امام حسین‌علیه السلام. ؛ (تو آن خدایی که معبودی جز تو نیست. خود را به هر چیز شناسانده‌ای، به طوری که در نزد هیچ چیز ناشناس نیستی. تو آن خداوندی که در هر چیز، خود را به من نمودی، آن سان که تو را در هر چیزی آشکار دیدم و تو برای هر چیز ظاهر و هویدایی).
کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو راکی گشته‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
آن محرمان راز هستی، خانه دلشان را از غیر حق پرداخته و حرم قلبشان را منزلگاه جانان ساخته‌اند (القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله)؛بحارالانوار، ج 67، ص 25، (چاپ مؤسسه الوفاء لبنان). ؛ (دل حرم خدا است، پس غیر را در آن منشان).
آنان پروانگان شمع ذات احدی و جمال ازلی هستند. هر چه از محبوب می‌بینند، زیبایی و کمال است. اگر چه خدای حکیم و رحیم، بندگان پاک و برگزیده خود را با آتش عذاب نمی‌کند و در جهنم جای نمی‌دهد؛ ولی اگر به فرض چنین هم باشد، در میان شعله‌های آتش، باز نظاره‌گر جمال محبوب‌اند و جز لطف، خوبی، کمال و جمال دوست چیزی نمی‌بیند.
در آتش ار خیال رخش دست می‌دهدساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی‌ (پرسش و پاسخ دانشجویی، دفتر ویژه ماه مبارک رمضان، گروه مؤلفان، کد: 7/500009)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین