بین رزق و معیشت در عرفان های کاذب و اسلام چه تفاوتی وجود دارد؟
معیشت در اسلام و عرفانهای کاذب! سوال: در کتابهای روانشاسی جدید گفته شده خداوند روزی انسان ها را حتما میرساند ماننداسکاول شین. به نظرتان این نظریه اسلامی نیست؟ پاسخ: خداوند در کتاب آسمانی اش، تدارک روزی انسان ها را تضمین نموده و بر تعهد و ضمانت خویش سوگند خورده است. در آیۀ زیر به پروردگار آسمان و زمین قسم شده است: وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکمْ وَ ما تُوعَدُونَ؛ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِثْلَ ما أَنَّکمْ تَنْطِقُونَ (الذاریات، 23) در معنویت های جدید اینگونه ادعا میشود که ا زآن جا که خداوند بر هر چیز قدرت دارد، پس توان برآورده نمودن تمام خواسته های انسان را دارد. از این رو برای اثبات روزی رسانی خداوند به صفت قدرت الهی استدلال می کنند. این در حالی است که پشتوانۀ روزی رسانی خداوند در معارف اسلامی حکمت الهی است نه قدرت او. یعنی در جواب این سوال که چرا خداوند روزی بندگانش را عهده دار شده است، به حکمت الهی و غرض حکیمانه او تمسک شده است، نه به قدرت او. چنان که سختی و تهیدستی هم به حکمت الهی مستند شده است. تهیدستی مردمان هم در روایت زیر مستند به حکمت الهی شده نه برای نشان دادن قدرت نمایی خداوند و اثبات قهاریت او. چنان که بنا بر روایات، گشاده دستی خداوند نسبت به مومنین هم با حکمت و تدبیر خداوند معنا پیدا می کند، نه با قدرت خداوند و قهاریت او. در روایت آمده است: به خاطر تدبیر و حکمت الهی و نیز به خاطر آنکه مردم خیال نکنند که رزق و روزی برای کافران است و نیکوکاران از رزق محرومند و با این پندار و به خاطر روزی زیاد فسق و فجور را برگزینند، به این خاطر بسیاری از صالحان را توانگر و برخوردار از موهبت های دنیوی می‌بینی).( شگفتیهای آفرینش-ترجمه توحید مفضل، ص: 161) انسان مؤمن، فقر و نداری را با حکمت و مصلحت خداوند مستند می کند و جالب آن که یقین که یکی از مقامات رفیع است با چنین معرفتی (معرفت به این که خداوند ممکن است با وجود تلاش انسان بر او تنگ گیرد) قرین شده است. حضرت صادق علیه السّلام فرمود: یکی از آثار یقین این است با عملی که موجب خشم خدا است رضایت و خشنودی مردم را بخود جلب نکنی و اگر از روی حکمت و مصلحت خدا چیزی را بتو نداده دیگران را ملامت و توبیخ ننمائی. ( بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج‌1، ص: 174 ) این جاست که تفاوت افق ادیان الهی با معنویت افرادی مانند اسکاول شین نمودار میشود. ادیان الهی به خداجویان آموخته اند که همت آدمی باید صرف رسیدن به مقام معرفت الهی و شکوفایی استعدادهای روحانی و معنوی انسان گردد، نه اطمینان به این که شکم انسان ها حتما سیر خواهد شد. مقام روحانی که انسان معنوی باید تحصیل کند، رؤیت تمامی صفات جمال و جلال الهی است، نه فقط وظیفۀ ای که خداوند نسبت به مؤمن و مشرک به یکسان می نگرد و حتی نسبت به موجودات دیگر هم این بخش را اعمال می دارد. ادیان الهی آمده اند تا بشریت را به سوی قله های بالاتر و افق های بلندتر بکشانند. در روایات تأکید شده که آن چه باید در زندگانی تمام دغدغه انسان را تشکیل دهد،رشد روحی و معنوی انسان است، یعنی مسئله ای که انسان باید به اکتساب و تحصیل آن بپردازد چیزی جز تعالی روحی انسان نیست که با زبان دین به اطاعت الهی از آن یاد شده است. امام عسکری فرموده: مبادا روزی ضمانت شده تو را از امور مفروض (طاعت و بندگی) باز دارد. (حرانی، تحف العقول، 489) اساس در معارف دینی، رشد روحی بندگان است و هر طور که چنین رشدی اتفاق بیفتد خداوند همان گونه، معیشت اهل اطاعت را تنظیم و تقدیر می نماید. در حدیث قدسی به نقل از امام باقرع آمده است: (خداوند در حدیث قدسی فرموده) برخی بندگانم طوری اند که امر دینشان جز با گشایش و صحت بدن اصلاح نمی شود، پس من ایشان را با گشایش و صحت بدن مبتلا می کنم، و امر دینشان بر ایشان اصلاح میگردد و برخی بندگان به گونه ای اند که امر دینشان جز با فقر و مسکنت و بیماری اصلاح نمیشود، به همین علت آن ها را به بیماری و نداری و مشکلات آزموده و به امر اصلاح دین آن ها کمک می کنم. و من خود بهتر می دانم که دین بندگان خویش را حفظ و اصلاح نمایم.(اصول کافی، ج2، 60) در بعضی از روایات، طلب علم به عنوان امری غیر مقسوم و غیر مقدر بیان شده و به طلب علم تحریض شده است. در مقابل از روزی و رزق به عنوان امری مقسوم نام برده شده است. امام علی فرمود: طلب علم از طلب بر شما واجب تر است، چرا که مال بر شما مقسوم و مضبوط است. چرا که وجود عادلی آن را بین شما تقسیم کرده و آن را ضمانت کرده است. (اصول کافی، کلینی، 1، 30) در عرفان های کاذب، معنویت مساوی است با ثروت و رفاه. فراوانی و پول چنان در بردارنده معنویت معرفی شده که شعار (پول یعنی ظهور خدا) با مضامین مختلف تکرار می شود.(اسکاول شین، چهار اثر، ص62) در معارف دینی به آموزه ای دعوت شده که مقابل تعلیمات عرفان های وارداتی است. منشِ قناعت و اکتفا به میزان نیاز، از دستوراتی است که از باور به زندگی اخروی نشأت می گیرد. دین انسان ها را دعوت کرده فرصت محدود عمر بستری است برای آبادانی آخرت؛ از این روست که شعار مشهور (دنیا مزرعه آخرت است) از نگرش های انحصاری رسولان الهی است. آگاه باشید جبرئیل به من گفت: هیچ کس از دنیا بیرون نمی‌گردد مگر اینکه روزیش کامل می‌شود، اکنون از خداوند بترسید و کمتر دنبال روزی بروید، کاری نکنید که در صورت تاخیر رزق از راه حرام آن را بدست آورید، و بدانید با اطاعت‌ خدا می‌توانید از برکات و عنایت او استفاده نمائید.( ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌1، ص: 592) از این روست که معارف اسلامی در برابر رزق هم انسان ها را به تحصیل نگرش توحیدی کرده است؛ به گونه ای که در بعضی روایات آمده در برابر رزق الهی از هیچ کس حمد و ثنا نکنید. به عبارت دیگر، دو نوع شکر در روایات بیان شده است؛ یک شکر در برابر اصل رزق که این شکر فقط برای خدا باید باشد و شکر و سپاس در برابر زحمت حمل رزق که این برای غیر خدا است. پاره ای از روایات وارد شده که (لا تحمدن احدا علی رزق اللَّه)( هیچ کس را برای رزق الهی و روزی خدادادی حمد و سپاس مکن) مراد این است که بینش فرد مومن چنان توحیدی می شود که اصالتا و بالذات هیچ کس غیر از خدا را در مقابل رزق خویش به عنوان معطی نمیشناسد. ( بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج‌2، ص: 46) حمزه شریفی دوست
عنوان سوال:

بین رزق و معیشت در عرفان های کاذب و اسلام چه تفاوتی وجود دارد؟


پاسخ:

معیشت در اسلام و عرفانهای کاذب!
سوال:
در کتابهای روانشاسی جدید گفته شده خداوند روزی انسان ها را حتما میرساند ماننداسکاول شین. به نظرتان این نظریه اسلامی نیست؟

پاسخ:
خداوند در کتاب آسمانی اش، تدارک روزی انسان ها را تضمین نموده و بر تعهد و ضمانت خویش سوگند خورده است. در آیۀ زیر به پروردگار آسمان و زمین قسم شده است:
وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکمْ وَ ما تُوعَدُونَ؛ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِثْلَ ما أَنَّکمْ تَنْطِقُونَ (الذاریات، 23)
در معنویت های جدید اینگونه ادعا میشود که ا زآن جا که خداوند بر هر چیز قدرت دارد، پس توان برآورده نمودن تمام خواسته های انسان را دارد. از این رو برای اثبات روزی رسانی خداوند به صفت قدرت الهی استدلال می کنند. این در حالی است که پشتوانۀ روزی رسانی خداوند در معارف اسلامی حکمت الهی است نه قدرت او. یعنی در جواب این سوال که چرا خداوند روزی بندگانش را عهده دار شده است، به حکمت الهی و غرض حکیمانه او تمسک شده است، نه به قدرت او. چنان که سختی و تهیدستی هم به حکمت الهی مستند شده است. تهیدستی مردمان هم در روایت زیر مستند به حکمت الهی شده نه برای نشان دادن قدرت نمایی خداوند و اثبات قهاریت او.
چنان که بنا بر روایات، گشاده دستی خداوند نسبت به مومنین هم با حکمت و تدبیر خداوند معنا پیدا می کند، نه با قدرت خداوند و قهاریت او. در روایت آمده است:
به خاطر تدبیر و حکمت الهی و نیز به خاطر آنکه مردم خیال نکنند که رزق و روزی برای کافران است و نیکوکاران از رزق محرومند و با این پندار و به خاطر روزی زیاد فسق و فجور را برگزینند، به این خاطر بسیاری از صالحان را توانگر و برخوردار از موهبت های دنیوی می‌بینی).( شگفتیهای آفرینش-ترجمه توحید مفضل، ص: 161)
انسان مؤمن، فقر و نداری را با حکمت و مصلحت خداوند مستند می کند و جالب آن که یقین که یکی از مقامات رفیع است با چنین معرفتی (معرفت به این که خداوند ممکن است با وجود تلاش انسان بر او تنگ گیرد) قرین شده است.
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: یکی از آثار یقین این است با عملی که موجب خشم خدا است رضایت و خشنودی مردم را بخود جلب نکنی و اگر از روی حکمت و مصلحت خدا چیزی را بتو نداده دیگران را ملامت و توبیخ ننمائی. ( بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج‌1، ص: 174 )
این جاست که تفاوت افق ادیان الهی با معنویت افرادی مانند اسکاول شین نمودار میشود. ادیان الهی به خداجویان آموخته اند که همت آدمی باید صرف رسیدن به مقام معرفت الهی و شکوفایی استعدادهای روحانی و معنوی انسان گردد، نه اطمینان به این که شکم انسان ها حتما سیر خواهد شد. مقام روحانی که انسان معنوی باید تحصیل کند، رؤیت تمامی صفات جمال و جلال الهی است، نه فقط وظیفۀ ای که خداوند نسبت به مؤمن و مشرک به یکسان می نگرد و حتی نسبت به موجودات دیگر هم این بخش را اعمال می دارد. ادیان الهی آمده اند تا بشریت را به سوی قله های بالاتر و افق های بلندتر بکشانند.
در روایات تأکید شده که آن چه باید در زندگانی تمام دغدغه انسان را تشکیل دهد،رشد روحی و معنوی انسان است، یعنی مسئله ای که انسان باید به اکتساب و تحصیل آن بپردازد چیزی جز تعالی روحی انسان نیست که با زبان دین به اطاعت الهی از آن یاد شده است. امام عسکری فرموده: مبادا روزی ضمانت شده تو را از امور مفروض (طاعت و بندگی) باز دارد. (حرانی، تحف العقول، 489)
اساس در معارف دینی، رشد روحی بندگان است و هر طور که چنین رشدی اتفاق بیفتد خداوند همان گونه، معیشت اهل اطاعت را تنظیم و تقدیر می نماید. در حدیث قدسی به نقل از امام باقرع آمده است:
(خداوند در حدیث قدسی فرموده) برخی بندگانم طوری اند که امر دینشان جز با گشایش و صحت بدن اصلاح نمی شود، پس من ایشان را با گشایش و صحت بدن مبتلا می کنم، و امر دینشان بر ایشان اصلاح میگردد و برخی بندگان به گونه ای اند که امر دینشان جز با فقر و مسکنت و بیماری اصلاح نمیشود، به همین علت آن ها را به بیماری و نداری و مشکلات آزموده و به امر اصلاح دین آن ها کمک می کنم. و من خود بهتر می دانم که دین بندگان خویش را حفظ و اصلاح نمایم.(اصول کافی، ج2، 60)
در بعضی از روایات، طلب علم به عنوان امری غیر مقسوم و غیر مقدر بیان شده و به طلب علم تحریض شده است. در مقابل از روزی و رزق به عنوان امری مقسوم نام برده شده است.
امام علی فرمود: طلب علم از طلب بر شما واجب تر است، چرا که مال بر شما مقسوم و مضبوط است. چرا که وجود عادلی آن را بین شما تقسیم کرده و آن را ضمانت کرده است. (اصول کافی، کلینی، 1، 30)

در عرفان های کاذب، معنویت مساوی است با ثروت و رفاه. فراوانی و پول چنان در بردارنده معنویت معرفی شده که شعار (پول یعنی ظهور خدا) با مضامین مختلف تکرار می شود.(اسکاول شین، چهار اثر، ص62)
در معارف دینی به آموزه ای دعوت شده که مقابل تعلیمات عرفان های وارداتی است. منشِ قناعت و اکتفا به میزان نیاز، از دستوراتی است که از باور به زندگی اخروی نشأت می گیرد. دین انسان ها را دعوت کرده فرصت محدود عمر بستری است برای آبادانی آخرت؛ از این روست که شعار مشهور (دنیا مزرعه آخرت است) از نگرش های انحصاری رسولان الهی است.
آگاه باشید جبرئیل به من گفت: هیچ کس از دنیا بیرون نمی‌گردد مگر اینکه روزیش کامل می‌شود، اکنون از خداوند بترسید و کمتر دنبال روزی بروید، کاری نکنید که در صورت تاخیر رزق از راه حرام آن را بدست آورید، و بدانید با اطاعت‌ خدا می‌توانید از برکات و عنایت او استفاده نمائید.( ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌1، ص: 592)
از این روست که معارف اسلامی در برابر رزق هم انسان ها را به تحصیل نگرش توحیدی کرده است؛ به گونه ای که در بعضی روایات آمده در برابر رزق الهی از هیچ کس حمد و ثنا نکنید. به عبارت دیگر، دو نوع شکر در روایات بیان شده است؛ یک شکر در برابر اصل رزق که این شکر فقط برای خدا باید باشد و شکر و سپاس در برابر زحمت حمل رزق که این برای غیر خدا است. پاره ای از روایات وارد شده که (لا تحمدن احدا علی رزق اللَّه)( هیچ کس را برای رزق الهی و روزی خدادادی حمد و سپاس مکن) مراد این است که بینش فرد مومن چنان توحیدی می شود که اصالتا و بالذات هیچ کس غیر از خدا را در مقابل رزق خویش به عنوان معطی نمیشناسد. ( بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج‌2، ص: 46)
حمزه شریفی دوست





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین