در بخش اول مجموعه مقالات آرامش و معنویت از این گفتم که برای شناخت آرامش و آموختن راه های افزایش آرامش در زندگی لازم است هدف زندگی را بدانیم و گفتم که هدف زندگی رفتن و رسیدن به خداست. اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. اضطراب بیدار باشی است برای دل های به خواب رفته که خدا را از یاد برده اند. هرگاه از یاد او غافل شویم، هرچه او برای شادی و لذت در زندگی ما قرار داده، مایه اضطراب و نگرانی می شود. ممکن است از راه های مختلف آرامش را تجربه کنیم، اما آرامشی که ناپایدار است و از دست می رود، خواستۀ حقیقی ما نیست. پس می توانیم بر اساس رهنمود طلایی (یاد خدا موجب آرامش دلهاست.) تکنیک هایی را بیاموزیم که ما را به آرامش پایدار برساند. شاید کسانی که از اضطراب بسیار رنج می برند، نخواهند به این موضوع فکر کنند که آرامش پایدار و ناپایدار چه تفاوتی دارد و هر وسیله ای که بتواند کمی آنها را به آرامش برساند، می پذیرند و تجربه اش می کنند. اگر با چنین افرادی روبرو شوم، اول چند تکنیک معنوی را به آنها می آموزم و بعد که کمی آرام شدند. در مورد حقیقت آرامش و پایداری و ناپایداری آن با آنها گفتگو می کنم، تا بتوانند به خوبی از تکنیک های معنوی آرامش استفاده کنند. گاهی اوقات تا زمانی که به مبانی تکنیک های معنوی آرامش توجه نکنیم، نمی توانیم به آنها عمل کنیم. برای همین لازم است که موضوع پایه ای آرامش پایدار و ناپایدار را بررسی کنیم و بعد وارد راهکارهای کلی و تکنیک های جزئی و کاربردی شویم. از دیدگاه قرآن آرامش همیشه و به هر صورت شاخص سلامت معنوی و به دنبال آن سلامت روانی به شمار نمی آید. آرامشی به عنوان شاخص سلامت معنوی شناخته میشود، که پایدار باشد. پایداری و ناپایداری آرامش به موضوع آن بستگی دارد. آرامش یک پدیده مستقل روانی نیست، بلکه آرامش به ارتباط انسان با یک موضوع مربوط است. شما نمیتوانید خود به خود آرام یا نگران باشید، البته ممکن است گاهی انسان علت آرامش یا نگرانی خودش را نداند، بهتر است بگوییم موضوع آرامش و نگرانی خود را نداند. اما به هر حال آرامش یا نگرانی به ارتباطات انسان مربوط میشود. دقیقاً مثل عشق. شما خود به خود عاشق هیچ چیز نمیشوید. عشق در قلمرو ارتباطات انسان پدید میآید و همیشه نسبت به کسی یا چیزی احساس میشود. آرامش در ارتباط با چیزی یا کسی قابل تجربه است، که شما زندگی خود را در تکیه به آن برقرار میبینید. شما ممکن است خود را به پول وابسته بدانید و از زیاد داشتن آن احساس آرامش کنید. یا ممکن است خودتان و زندگی تان را به کسی وابسته بدانید و هنگام بودن در کنار او آرامش را تجربه کنید. نگرانی هم در همین ارتباط پدید میآید. اگر به چیزی یا کسی که زندگی خود را به او مربوط و برقرار میدانیم، مطمئن باشیم یا به اصطلاح عامیانه خیالمان از آن راحت باشد، احساس آرامش میکنیم، اما اگر آن را تکیهگاه مطمئنی ندانیم، احساس نگرانی خواهیم کرد. آرامش از دیدگاه معنوی بر این اساس استوار است، که تکیه گاه و پناهی مطمئن تر از خداوند وجود ندارد. همۀ نیازهای مادی و معنوی ما به دست اوست. بخش های مختلف زندگی، شامل زندگی شغلی، خانوادگی، اجتماعی و... همه با تکیه بر او استوار و اطمینان بخش خواهد شد. در حقیقت آرامش پایدار با یاد خدا و بودن با او به دست می آید و بی او تنها ممکن است گاهی سراب آرامش در زندگی به چشم آید. قرآن کریم آرامشی را که به امور ناپایدار دنیوی مربوط میشود، ناپایدار و بی ارزش میداند. و در مقابل آرامشی را که از یاد خداوند و درک نشانه های او برمی آید، ارزشمند و پایدار ارزیابی می کند. (خداوند مردمان روستایی را مثال میزند، که آرام و مطمئن بودند که روزیشان از هر سو و هر روز میآید. پس به نعمتهای خدا کافر شدند و خداوند لباس گرسنگی و نگرانی بر آنها پوشاند.) (نحل.112) جملۀ پایانی آیه بیانگر دشمنی خدا با آنها نیست، بلکه بیان طبیعت ناپایدار و دگرگونی دنیاست. به طوری که آرامش و اطمینان یافتن با آن به نگرانی و اضطراب تبدیل میشود. بنابراین مشکل اصلی این نیست که مدت برخورداری از نعمت ها محدود است، مشکل آنجاست که نسبت به نعمت بودن آنها از سوی خدا، کافر شویم و خدا را فراموش کنیم. ممکن است گرسنگی و تنگناهای زندگی برای اهل ایمان پیش بیاید، ولی آنها نگران نمی شوند و امید و ایمان شان را به خداوند از دست نمی دهند. به همین خاطر او درهای برکت و فراوانی را به روی شان می گشاید. (اگر اهل سرزمینی ایمان بیاورند و پاک باشند، بی تردید درهای برکت آسمان و زمین را به روی آنها می گشاییم.) (اعراف.69) در آیه دیگری میفرماید: (کسانی که امیدی به دیدار خداوند (و لطف و بخششندگی او) ندارند و به زندگی دنیوی راضی شدند و به آن اطمینان و آرامش پیدا کردند، آنان از نشانههای ما غافل اند.) (یونس.7) لحن توبیخ آمیز این آیه شریفه با اینکه به دگرگونی دنیا اشارهای ندارد، با بیان اینکه آرامش یافتگان به دنیا از نشانههای خدا غافل هستند، به پوچی آرامش یافتن به دنیا و تقابل این آرامش، با درک حقیقت نشانههای خدا اشاره مینماید. این طور که آرامش یافتگان به دنیا بر بنیانی پوچ استوارند و آگاهان از نشانههای خدا به حقیقت رسیدهاند. در واقع هر چه که در زندگی در اختیار ما قرار می گیرد و ممکن است با آن احساس آرامش کنیم در حقیقت نشانه ای از نشانه های لطف بی پایان و عشق بی کران و بخشندگی بی دریغ الهی است. این تغییر بینش یکی از راهکارهای معنوی آرامش است. بسیار از مواقع ما نسبت به همان لطفی که خداوند در حق ما کرده است احساس نگرانی می کنیم. نسبت به همسری که با مهربانی کنار ما زندگی می کند، نسبت به شغلی که نیازهای مادی ما با آن برآورده می شود، نسبت به هر چیز دیگری که گوشه ای از نیازهای ما را تأمین می کند. ما نسبت به همه اینها ممکن است نگران باشیم. به این علت که همان موضوع را می بینیم و می خواهیم آرامش را در ارتباط با آن تجربه کنیم. همه چیز در این دنیا محدود است و اگر به آن وابسته شویم احساس نگرانی خواهیم کرد. ترس از اینکه مبادا آن را از دست بدهیم، ما را رها نمی کند. در حالی که تکنیک تغییر بینش الهی به ما می گوید، از آن موضوع بگذر و به سرچشمه بی پایان لطف و مهربانی و بخشندگی نگاه کن و در فراسوی این نعمت، او را ببین که آن را در اختیار تو گذاشته است. به این ترتیب، آنچه از نعمت های دنیوی داریم، تبدیل به نشانه ای از نشانه های خداوند بخشنده و مهربان می شود و دیگر محدود نیست. بلکه روزنه ای است که از آن به لطف و بخشش بی پایان می پیوندیم و می توانیم به آرامش پایدار برسیم. در این صورت خداوند نیز به آن نعمت برکت می دهد و بسیار بیشتر از آنکه فکر کنیم، بهره و فایده در آن قرار می دهد. در آیه دیگر میخوانیم: (و از مردم کسی است که خدا را در حاشیه میپرستد، پس اگر خیری به او رسد به آن آرامش مییابد و اطمینان میکند و اگر فتنه و بلایی پیش آید، چهرهاش دگرگون میشود و بیتابی میکند. او در دنیا و آخرت زیان کرده و این زیانی آشکار است.) (حج.11) این آیه نیز بر ناپایداری آرامش یافتن به خیر دنیا بدون توجه به پدیدآورندۀ مهربان و بخشندۀ آن اشاره دارد. چنین افرادی اگر هم از یاد خدا و پرستش او سخن می گویند، این گفته ها در دلشان نفوذ نکرده و فقط در زبان شان می چرخد و در حاشیه زندگی شان قرار می گیرد. این آیه شریفه هم راهکار تغییر بینش نسبت به بهره های دنیوی را می آموزد. به طوری که به جای آرامش یافتن به خیر دنیایی دل مان را به پروردگار این نعمت ها بسپاریم و با تمام قلب او را بپرستیم و با او به آرامش برسیم، نه با نعمت های او. آرامشی که نتیجه دلبستگی به پدیده ها و نعمت های این جهانی باشد، ناپایداری است و بالاخره زمانی به پایان می رسد و اضطراب زا می شود. هنگام تجربۀ چنین اضطراب هایی راهکار تغییر بینش به کار می آید. راهکار تغییر بینش را می توانیم به صورت زیر فرموله کنیم. A توجه به خداوند و یاد او؛ R آرامش پایدار؛ r آرامش ناپایدار؛ N برخورداری از نعمت ها؛ rnدلبستگی به نعمت ها و آرامش یافتن با آنها بدون یاد خدا؛ An نعمت ها را در ارتباط با لطف و مهر الهی دیدن؛ C تغییر بینش؛ e نگرانی و اضطراب. این راهکار در مواردی به کار می آید، که اضطراب نسبت به نعمت ها و فرصت هایی که در اختیار ماست، پدید می آید. و آرامشی که نسبت به آنها احساس می کردیم چهره ناپایدار خودش را نشان می دهد. همانطور که در بخش پیشین مقاله گفته شد، اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. و دقیقاً زمان اجرای راهکار تغییر بینش همین موقع است. در واقع توجه و دلبستگی به نعمتی که داشته ایم و فراموش کردن بخشندۀ مهربان و دلبستن به نعمت ها (nr) معادل آرامش ناپایدار (r) می شود که پیامدی غیر از نگرانی و اضطراب (e) ندارد. در این شرایط با تغییر بینش (C) بازگشت به یاد خدا (A) نعمت ها به پنجره ای به سوی خداوند بخشنده تبدیل می شود (An) و آرامش پایدار (R) وجود شخص را فرا می گیرد. از مجموع آیات مورد بحث که ذکر شد، تقابل بین آرامش یافتن به دنیا و آرامش یافتن به خدا مشخص میشود. آرامش ناپایدار برای کسانی است که به دیدار خدا امید ندارند؛ از نشانههای او غافل اند و خدا را در حاشیه میپرستند. این افراد ناگزیر زندگی خود را در ارتباط با دنیا و امور دنیوی برقرار میبینند و به آرامشی ناپایدار میرسند، در مقابل کسانی که اهل امید و آگاهی و بندگی هستند، میتوانند به آرامش پایدار دست یابند. این افراد در اثر انس و عشق خدا به این حقیقت میرسند، که زندگیشان به دنیا و امور دنیوی برقرار نیست، بلکه در حقیقت به خداوند و عشق و لطف و قدرت بیکران او وابسته است. اهل ذکر و انس با خدا اگر خیر و بهره دنیوی خود را در معرض خطر ببینند، نگران نمیشوند زیرا مطمئن هستند که عشق و حمایت خداوند همیشه با آنهاست و او را هیچ گاه از دست نمیدهند. به این ترتیب به آرامش پایداری میرسند که بزرگترین دگرگونیهای دنیا و بلاها و گرفتاریها نیز، نگرانی و دلهرهای در آنها برنمیانگیزد. از این رو قرآن کریم هر نوع آرامشی را مؤثر در سلامت معنوی نمیداند و آرامش پایدار را به عنوان عامل تأمین کننده سلامت معنوی و آرامش ناپایدار را به عنوان عامل تخریب کننده سلامت معنوی معرفی میکند. منبع: وبسایت حمیدرضا مظاهری سیف
تفاوت بین آرامش پایدار و ناپایدار چیست؟
در بخش اول مجموعه مقالات آرامش و معنویت از این گفتم که برای شناخت آرامش و آموختن راه های افزایش آرامش در زندگی لازم است هدف زندگی را بدانیم و گفتم که هدف زندگی رفتن و رسیدن به خداست. اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. اضطراب بیدار باشی است برای دل های به خواب رفته که خدا را از یاد برده اند.
هرگاه از یاد او غافل شویم، هرچه او برای شادی و لذت در زندگی ما قرار داده، مایه اضطراب و نگرانی می شود. ممکن است از راه های مختلف آرامش را تجربه کنیم، اما آرامشی که ناپایدار است و از دست می رود، خواستۀ حقیقی ما نیست. پس می توانیم بر اساس رهنمود طلایی (یاد خدا موجب آرامش دلهاست.) تکنیک هایی را بیاموزیم که ما را به آرامش پایدار برساند.
شاید کسانی که از اضطراب بسیار رنج می برند، نخواهند به این موضوع فکر کنند که آرامش پایدار و ناپایدار چه تفاوتی دارد و هر وسیله ای که بتواند کمی آنها را به آرامش برساند، می پذیرند و تجربه اش می کنند.
اگر با چنین افرادی روبرو شوم، اول چند تکنیک معنوی را به آنها می آموزم و بعد که کمی آرام شدند. در مورد حقیقت آرامش و پایداری و ناپایداری آن با آنها گفتگو می کنم، تا بتوانند به خوبی از تکنیک های معنوی آرامش استفاده کنند. گاهی اوقات تا زمانی که به مبانی تکنیک های معنوی آرامش توجه نکنیم، نمی توانیم به آنها عمل کنیم. برای همین لازم است که موضوع پایه ای آرامش پایدار و ناپایدار را بررسی کنیم و بعد وارد راهکارهای کلی و تکنیک های جزئی و کاربردی شویم.
از دیدگاه قرآن آرامش همیشه و به هر صورت شاخص سلامت معنوی و به دنبال آن سلامت روانی به شمار نمی آید. آرامشی به عنوان شاخص سلامت معنوی شناخته میشود، که پایدار باشد. پایداری و ناپایداری آرامش به موضوع آن بستگی دارد. آرامش یک پدیده مستقل روانی نیست، بلکه آرامش به ارتباط انسان با یک موضوع مربوط است. شما نمیتوانید خود به خود آرام یا نگران باشید، البته ممکن است گاهی انسان علت آرامش یا نگرانی خودش را نداند، بهتر است بگوییم موضوع آرامش و نگرانی خود را نداند. اما به هر حال آرامش یا نگرانی به ارتباطات انسان مربوط میشود. دقیقاً مثل عشق. شما خود به خود عاشق هیچ چیز نمیشوید. عشق در قلمرو ارتباطات انسان پدید میآید و همیشه نسبت به کسی یا چیزی احساس میشود.
آرامش در ارتباط با چیزی یا کسی قابل تجربه است، که شما زندگی خود را در تکیه به آن برقرار میبینید. شما ممکن است خود را به پول وابسته بدانید و از زیاد داشتن آن احساس آرامش کنید. یا ممکن است خودتان و زندگی تان را به کسی وابسته بدانید و هنگام بودن در کنار او آرامش را تجربه کنید. نگرانی هم در همین ارتباط پدید میآید. اگر به چیزی یا کسی که زندگی خود را به او مربوط و برقرار میدانیم، مطمئن باشیم یا به اصطلاح عامیانه خیالمان از آن راحت باشد، احساس آرامش میکنیم، اما اگر آن را تکیهگاه مطمئنی ندانیم، احساس نگرانی خواهیم کرد.
آرامش از دیدگاه معنوی بر این اساس استوار است، که تکیه گاه و پناهی مطمئن تر از خداوند وجود ندارد. همۀ نیازهای مادی و معنوی ما به دست اوست. بخش های مختلف زندگی، شامل زندگی شغلی، خانوادگی، اجتماعی و... همه با تکیه بر او استوار و اطمینان بخش خواهد شد. در حقیقت آرامش پایدار با یاد خدا و بودن با او به دست می آید و بی او تنها ممکن است گاهی سراب آرامش در زندگی به چشم آید.
قرآن کریم آرامشی را که به امور ناپایدار دنیوی مربوط میشود، ناپایدار و بی ارزش میداند. و در مقابل آرامشی را که از یاد خداوند و درک نشانه های او برمی آید، ارزشمند و پایدار ارزیابی می کند.
(خداوند مردمان روستایی را مثال میزند، که آرام و مطمئن بودند که روزیشان از هر سو و هر روز میآید. پس به نعمتهای خدا کافر شدند و خداوند لباس گرسنگی و نگرانی بر آنها پوشاند.) (نحل.112) جملۀ پایانی آیه بیانگر دشمنی خدا با آنها نیست، بلکه بیان طبیعت ناپایدار و دگرگونی دنیاست. به طوری که آرامش و اطمینان یافتن با آن به نگرانی و اضطراب تبدیل میشود. بنابراین مشکل اصلی این نیست که مدت برخورداری از نعمت ها محدود است، مشکل آنجاست که نسبت به نعمت بودن آنها از سوی خدا، کافر شویم و خدا را فراموش کنیم.
ممکن است گرسنگی و تنگناهای زندگی برای اهل ایمان پیش بیاید، ولی آنها نگران نمی شوند و امید و ایمان شان را به خداوند از دست نمی دهند. به همین خاطر او درهای برکت و فراوانی را به روی شان می گشاید. (اگر اهل سرزمینی ایمان بیاورند و پاک باشند، بی تردید درهای برکت آسمان و زمین را به روی آنها می گشاییم.) (اعراف.69)
در آیه دیگری میفرماید: (کسانی که امیدی به دیدار خداوند (و لطف و بخششندگی او) ندارند و به زندگی دنیوی راضی شدند و به آن اطمینان و آرامش پیدا کردند، آنان از نشانههای ما غافل اند.) (یونس.7) لحن توبیخ آمیز این آیه شریفه با اینکه به دگرگونی دنیا اشارهای ندارد، با بیان اینکه آرامش یافتگان به دنیا از نشانههای خدا غافل هستند، به پوچی آرامش یافتن به دنیا و تقابل این آرامش، با درک حقیقت نشانههای خدا اشاره مینماید. این طور که آرامش یافتگان به دنیا بر بنیانی پوچ استوارند و آگاهان از نشانههای خدا به حقیقت رسیدهاند.
در واقع هر چه که در زندگی در اختیار ما قرار می گیرد و ممکن است با آن احساس آرامش کنیم در حقیقت نشانه ای از نشانه های لطف بی پایان و عشق بی کران و بخشندگی بی دریغ الهی است. این تغییر بینش یکی از راهکارهای معنوی آرامش است. بسیار از مواقع ما نسبت به همان لطفی که خداوند در حق ما کرده است احساس نگرانی می کنیم. نسبت به همسری که با مهربانی کنار ما زندگی می کند، نسبت به شغلی که نیازهای مادی ما با آن برآورده می شود، نسبت به هر چیز دیگری که گوشه ای از نیازهای ما را تأمین می کند. ما نسبت به همه اینها ممکن است نگران باشیم. به این علت که همان موضوع را می بینیم و می خواهیم آرامش را در ارتباط با آن تجربه کنیم.
همه چیز در این دنیا محدود است و اگر به آن وابسته شویم احساس نگرانی خواهیم کرد. ترس از اینکه مبادا آن را از دست بدهیم، ما را رها نمی کند. در حالی که تکنیک تغییر بینش الهی به ما می گوید، از آن موضوع بگذر و به سرچشمه بی پایان لطف و مهربانی و بخشندگی نگاه کن و در فراسوی این نعمت، او را ببین که آن را در اختیار تو گذاشته است. به این ترتیب، آنچه از نعمت های دنیوی داریم، تبدیل به نشانه ای از نشانه های خداوند بخشنده و مهربان می شود و دیگر محدود نیست. بلکه روزنه ای است که از آن به لطف و بخشش بی پایان می پیوندیم و می توانیم به آرامش پایدار برسیم. در این صورت خداوند نیز به آن نعمت برکت می دهد و بسیار بیشتر از آنکه فکر کنیم، بهره و فایده در آن قرار می دهد.
در آیه دیگر میخوانیم: (و از مردم کسی است که خدا را در حاشیه میپرستد، پس اگر خیری به او رسد به آن آرامش مییابد و اطمینان میکند و اگر فتنه و بلایی پیش آید، چهرهاش دگرگون میشود و بیتابی میکند. او در دنیا و آخرت زیان کرده و این زیانی آشکار است.) (حج.11) این آیه نیز بر ناپایداری آرامش یافتن به خیر دنیا بدون توجه به پدیدآورندۀ مهربان و بخشندۀ آن اشاره دارد. چنین افرادی اگر هم از یاد خدا و پرستش او سخن می گویند، این گفته ها در دلشان نفوذ نکرده و فقط در زبان شان می چرخد و در حاشیه زندگی شان قرار می گیرد.
این آیه شریفه هم راهکار تغییر بینش نسبت به بهره های دنیوی را می آموزد. به طوری که به جای آرامش یافتن به خیر دنیایی دل مان را به پروردگار این نعمت ها بسپاریم و با تمام قلب او را بپرستیم و با او به آرامش برسیم، نه با نعمت های او.
آرامشی که نتیجه دلبستگی به پدیده ها و نعمت های این جهانی باشد، ناپایداری است و بالاخره زمانی به پایان می رسد و اضطراب زا می شود. هنگام تجربۀ چنین اضطراب هایی راهکار تغییر بینش به کار می آید.
راهکار تغییر بینش را می توانیم به صورت زیر فرموله کنیم.
A توجه به خداوند و یاد او؛ R آرامش پایدار؛ r آرامش ناپایدار؛ N برخورداری از نعمت ها؛
rnدلبستگی به نعمت ها و آرامش یافتن با آنها بدون یاد خدا؛ An نعمت ها را در ارتباط با لطف و مهر الهی دیدن؛ C تغییر بینش؛ e نگرانی و اضطراب.
این راهکار در مواردی به کار می آید، که اضطراب نسبت به نعمت ها و فرصت هایی که در اختیار ماست، پدید می آید. و آرامشی که نسبت به آنها احساس می کردیم چهره ناپایدار خودش را نشان می دهد. همانطور که در بخش پیشین مقاله گفته شد، اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. و دقیقاً زمان اجرای راهکار تغییر بینش همین موقع است.
در واقع توجه و دلبستگی به نعمتی که داشته ایم و فراموش کردن بخشندۀ مهربان و دلبستن به نعمت ها (nr) معادل آرامش ناپایدار (r) می شود که پیامدی غیر از نگرانی و اضطراب (e) ندارد. در این شرایط با تغییر بینش (C) بازگشت به یاد خدا (A) نعمت ها به پنجره ای به سوی خداوند بخشنده تبدیل می شود (An) و آرامش پایدار (R) وجود شخص را فرا می گیرد.
از مجموع آیات مورد بحث که ذکر شد، تقابل بین آرامش یافتن به دنیا و آرامش یافتن به خدا مشخص میشود. آرامش ناپایدار برای کسانی است که به دیدار خدا امید ندارند؛ از نشانههای او غافل اند و خدا را در حاشیه میپرستند. این افراد ناگزیر زندگی خود را در ارتباط با دنیا و امور دنیوی برقرار میبینند و به آرامشی ناپایدار میرسند، در مقابل کسانی که اهل امید و آگاهی و بندگی هستند، میتوانند به آرامش پایدار دست یابند. این افراد در اثر انس و عشق خدا به این حقیقت میرسند، که زندگیشان به دنیا و امور دنیوی برقرار نیست، بلکه در حقیقت به خداوند و عشق و لطف و قدرت بیکران او وابسته است.
اهل ذکر و انس با خدا اگر خیر و بهره دنیوی خود را در معرض خطر ببینند، نگران نمیشوند زیرا مطمئن هستند که عشق و حمایت خداوند همیشه با آنهاست و او را هیچ گاه از دست نمیدهند. به این ترتیب به آرامش پایداری میرسند که بزرگترین دگرگونیهای دنیا و بلاها و گرفتاریها نیز، نگرانی و دلهرهای در آنها برنمیانگیزد. از این رو قرآن کریم هر نوع آرامشی را مؤثر در سلامت معنوی نمیداند و آرامش پایدار را به عنوان عامل تأمین کننده سلامت معنوی و آرامش ناپایدار را به عنوان عامل تخریب کننده سلامت معنوی معرفی میکند.
منبع: وبسایت حمیدرضا مظاهری سیف
- [سایر] در آیه ششم سوره هود میفرماید: (یعلم مستقرها و مستودعها). اکثر اهل تفسیر، مستقر و مستودع را به معنای اسم مکان گرفتهاند. با توجه به اینکه این دو کلمه مصدر میمی هستند و اسم مفعول، آیا نمیتوان آنرا ناظر به دو نوع رزق پایدار و ناپایدار دانست؟
- [سایر] سلام علیکم، 1. اگر شخصی به عنوان تنبیه، فرزند خردسال خود را بزند (مثلا پشت دستش بزند) به نحوی که تا چند دقیقه یا چند ساعت جای آن سرخ شود و بر طرف شود (یعنی سرخی ناپایدار)، آیا واجب است دیه دهد؟ 2. اگر جای آن سرخی پایدار یا کبود شود چطور؟ آیا دیه لازم است و آن را به چه کسی باید داد؟ (مثلا اگر زننده پدر باشد، دیه را به چه کسی بدهد؟)
- [سایر] چه کنم تا دوستیهایم پایدار شود؟
- [سایر] چه کنم تا دوستیهایم پایدار شود؟
- [سایر] راه بدست آوردن دوست و روش دوستی های پایدار چیست؟
- [سایر] راه بدست آوردن دوست و روش دوستی های پایدار چیست ؟
- [سایر] آرامش ندارم، برای رسیدن به آرامش باید چه کار کرد؟
- [سایر] توسعهی پایدار بر پایهی ارزشهاست. آیا ارزشها کلی است یعنی برای همهی اقوام این ارزشهای حاکم توسعه پیدا خواهد کرد؟
- [سایر] آرامش داشتن و آرامش نداشتن والدین در هنگام آمیزش چه اثری دارد؟
- [سایر] اقسام لذت را بشمارید بالاترین و پایدارترین نوع لذت کدام است؟ چگونه می توان به نوع عالی و پایدار لذت دست یافت؟
- [آیت الله جوادی آملی] .حرکت اندک که مانع صدق آرامش بدن نیست, اشکال ندارد؛ ولی ذکر در حال حرکت شدید که مانع صدق آرامش بدن است, کافی نیست و باید در حال آرام شدن بدن, دوباره گفته شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] روی خرمن گندم و جو و مانند اینها که مانع از ارامش بدن است نماز باطل است
- [آیت الله بهجت] در سجود باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد. و اگر نتوانست به اندازه ذکر واجب آرامش بدن داشته باشد، اصل وجوب ذکر ساقط نمیشود، و اگر بههیچوجه بدنش آرام نمیگیرد، احوط این است که نماز دیگری هم بخواند و سجده آن را با اشاره انجام دهد و منظور از آرامش بدن، توقف و مکث بین سر گذاشتن و برداشتن است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در حال ناچاری در مکان متحرّک یا لرزان، مانند تلّ شن, با رعایت آرامش در اجزای نماز به قدر امکان و حفظ قبله, صحیح است.
- [آیت الله وحید خراسانی] شرط دوم در نماز واجب مکان نمازگزار نباید حرکتی داشته باشد که مانع از ارامش بدن نمازگزار و انجام واجبات نماز اختیاری باشد و اگر به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جایی که چنین حرکتی دارد مانند اتومبیل و کشتی و ترن نماز بخواند به قدری که ممکن است باید ارامش بدن و قبله را رعایت نماید و اگر انها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند به طرف قبله برگردد
- [آیت الله جوادی آملی] .نماز در مکانی که بر اثر ازدحام جمعیّت یا وزش باد تند و مانند آن، اطمینانی به حفظ آرامش بدن نیست، اگر به امید آرام بودن بدن شروع شود و تا پایان مانعی پدید نیاید, صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه در موقعی که مشغول ذکر واجب است کسی به او تنه بزند، یا به علت دیگری بدن از آرامش بیرون رود، باید بعد از آرام گرفتن دوباره ذکر را بگوید، ولی حرکات مختصر اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] نماز خواندن در اتومبیل و کشتی و قطار و مانند اینها در وقتی که ایستادهاند مانعی ندارد ، و همچنین در وقتی که حرکت میکنند چنانچه بحدی تکان نداشته باشند که مانع از آرامش بدن نمازگزار شود .
- [آیت الله جوادی آملی] .واجب است بدن درحالت سجده آرام باشد، به گونهای که ذکر واجب آن، با آرامش بدن انجام شود و بنا بر احتیاط واجب برای ذکر مستحب سجود که به قصد خصوصیت سجده گفته میشود, باید بدن آرام باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .ایستادن، بعد از تمام شدن وظیفه رکوع واجب است تا از حال قیامِ پس از رکوع به سجده برود، اگر با علم و عمد پیش از ایستادن، به سجده برود, نماز او باطل است و اگر بر اثر فراموشی وظیفه ایستادن پس از رکوع و آرامش بدن را ترک کند, نماز او باطل نیست.