تفاوت بین آرامش پایدار و ناپایدار چیست؟
در بخش اول مجموعه مقالات آرامش و معنویت از این گفتم که برای شناخت آرامش و آموختن راه های افزایش آرامش در زندگی لازم است هدف زندگی را بدانیم و گفتم که هدف زندگی رفتن و رسیدن به خداست. اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. اضطراب بیدار باشی است برای دل های به خواب رفته که خدا را از یاد برده اند. هرگاه از یاد او غافل شویم، هرچه او برای شادی و لذت در زندگی ما قرار داده، مایه اضطراب و نگرانی می شود. ممکن است از راه های مختلف آرامش را تجربه کنیم، اما آرامشی که ناپایدار است و از دست می رود، خواستۀ حقیقی ما نیست. پس می توانیم بر اساس رهنمود طلایی (یاد خدا موجب آرامش دلهاست.) تکنیک هایی را بیاموزیم که ما را به آرامش پایدار برساند. شاید کسانی که از اضطراب بسیار رنج می برند، نخواهند به این موضوع فکر کنند که آرامش پایدار و ناپایدار چه تفاوتی دارد و هر وسیله ای که بتواند کمی آنها را به آرامش برساند، می پذیرند و تجربه اش می کنند. اگر با چنین افرادی روبرو شوم، اول چند تکنیک معنوی را به آنها می آموزم و بعد که کمی آرام شدند. در مورد حقیقت آرامش و پایداری و ناپایداری آن با آنها گفتگو می کنم، تا بتوانند به خوبی از تکنیک های معنوی آرامش استفاده کنند. گاهی اوقات تا زمانی که به مبانی تکنیک های معنوی آرامش توجه نکنیم، نمی توانیم به آنها عمل کنیم. برای همین لازم است که موضوع پایه ای آرامش پایدار و ناپایدار را بررسی کنیم و بعد وارد راهکارهای کلی و تکنیک های جزئی و کاربردی شویم. از دیدگاه قرآن آرامش همیشه و به هر صورت شاخص سلامت معنوی و به دنبال آن سلامت روانی به شمار نمی­ آید. آرامشی به عنوان شاخص سلامت معنوی شناخته می­شود، که پایدار باشد. پایداری و ناپایداری آرامش به موضوع آن بستگی دارد. آرامش یک پدیده مستقل روانی نیست، بلکه آرامش به ارتباط انسان با یک موضوع مربوط است. شما نمی­توانید خود به خود آرام یا نگران باشید، البته ممکن است گاهی انسان علت آرامش یا نگرانی خودش را نداند، بهتر است بگوییم موضوع آرامش و نگرانی خود را نداند. اما به هر حال آرامش یا نگرانی به ارتباطات انسان مربوط می­شود. دقیقاً مثل عشق. شما خود به خود عاشق هیچ چیز نمی­شوید. عشق در قلمرو ارتباطات انسان پدید می­آید و همیشه نسبت به کسی یا چیزی احساس می­شود. آرامش در ارتباط با چیزی یا کسی قابل تجربه است، که شما زندگی خود را در تکیه به آن برقرار می­بینید. شما ممکن است خود را به پول وابسته بدانید و از زیاد داشتن آن احساس آرامش کنید. یا ممکن است خودتان و زندگی تان را به کسی وابسته بدانید و هنگام بودن در کنار او آرامش را تجربه کنید. نگرانی هم در همین ارتباط پدید می­آید. اگر به چیزی یا کسی که زندگی خود را به او مربوط و برقرار می­دانیم، مطمئن باشیم یا به اصطلاح عامیانه خیال­مان از آن راحت باشد، احساس آرامش می­کنیم، اما اگر آن را تکیه­گاه مطمئنی ندانیم، احساس نگرانی خواهیم کرد. آرامش از دیدگاه معنوی بر این اساس استوار است، که تکیه گاه و پناهی مطمئن تر از خداوند وجود ندارد. همۀ نیازهای مادی و معنوی ما به دست اوست. بخش های مختلف زندگی، شامل زندگی شغلی، خانوادگی، اجتماعی و... همه با تکیه بر او استوار و اطمینان بخش خواهد شد. در حقیقت آرامش پایدار با یاد خدا و بودن با او به دست می آید و بی او تنها ممکن است گاهی سراب آرامش در زندگی به چشم آید. قرآن کریم آرامشی را که به امور ناپایدار دنیوی مربوط می­شود، ناپایدار و بی ارزش می­داند. و در مقابل آرامشی را که از یاد خداوند و درک نشانه های او برمی آید، ارزشمند و پایدار ارزیابی می کند. (خداوند مردمان روستایی را مثال می­زند‌‌، که آرام و مطمئن بودند که روزی­شان از هر سو و هر روز می­آید. پس به نعمت­های خدا کافر شدند و خداوند لباس گرسنگی و نگرانی بر آنها پوشاند.) (نحل.112) جملۀ پایانی آیه بیانگر دشمنی خدا با آنها نیست، بلکه بیان طبیعت ناپایدار و دگرگونی دنیاست. به طوری که آرامش و اطمینان یافتن با آن به نگرانی و اضطراب تبدیل می­شود. بنابراین مشکل اصلی این نیست که مدت برخورداری از نعمت ها محدود است، مشکل آنجاست که نسبت به نعمت بودن آنها از سوی خدا، کافر شویم و خدا را فراموش کنیم. ممکن است گرسنگی و تنگناهای زندگی برای اهل ایمان پیش بیاید، ولی آنها نگران نمی شوند و امید و ایمان شان را به خداوند از دست نمی دهند. به همین خاطر او درهای برکت و فراوانی را به روی شان می گشاید. (اگر اهل سرزمینی ایمان بیاورند و پاک باشند، بی تردید درهای برکت آسمان و زمین را به روی آنها می گشاییم.) (اعراف.69) در آیه دیگری می­فرماید: (کسانی که امیدی به دیدار خداوند (و لطف و بخششندگی او) ندارند و به زندگی دنیوی راضی شدند و به آن اطمینان و آرامش پیدا کردند، آنان از نشانه­های ما غافل اند.) (یونس.7) لحن توبیخ آمیز این آیه شریفه با اینکه به دگرگونی دنیا اشاره­ای ندارد، با بیان اینکه آرامش یافتگان به دنیا از نشانه­های خدا غافل هستند، به پوچی آرامش یافتن به دنیا و تقابل این آرامش، با درک حقیقت نشانه­های خدا اشاره می­نماید. این طور که آرامش یافتگان به دنیا بر بنیانی پوچ استوارند و آگاهان از نشانه­های خدا به حقیقت رسیده­اند. در واقع هر چه که در زندگی در اختیار ما قرار می گیرد و ممکن است با آن احساس آرامش کنیم در حقیقت نشانه ای از نشانه های لطف بی پایان و عشق بی کران و بخشندگی بی دریغ الهی است. این تغییر بینش یکی از راهکارهای معنوی آرامش است. بسیار از مواقع ما نسبت به همان لطفی که خداوند در حق ما کرده است احساس نگرانی می کنیم. نسبت به همسری که با مهربانی کنار ما زندگی می کند، نسبت به شغلی که نیازهای مادی ما با آن برآورده می شود، نسبت به هر چیز دیگری که گوشه ای از نیازهای ما را تأمین می کند. ما نسبت به همه اینها ممکن است نگران باشیم. به این علت که همان موضوع را می بینیم و می خواهیم آرامش را در ارتباط با آن تجربه کنیم. همه چیز در این دنیا محدود است و اگر به آن وابسته شویم احساس نگرانی خواهیم کرد. ترس از اینکه مبادا آن را از دست بدهیم، ما را رها نمی کند. در حالی که تکنیک تغییر بینش الهی به ما می گوید، از آن موضوع بگذر و به سرچشمه بی پایان لطف و مهربانی و بخشندگی نگاه کن و در فراسوی این نعمت، او را ببین که آن را در اختیار تو گذاشته است. به این ترتیب، آنچه از نعمت های دنیوی داریم، تبدیل به نشانه ای از نشانه های خداوند بخشنده و مهربان می شود و دیگر محدود نیست. بلکه روزنه ای است که از آن به لطف و بخشش بی پایان می پیوندیم و می توانیم به آرامش پایدار برسیم. در این صورت خداوند نیز به آن نعمت برکت می دهد و بسیار بیشتر از آنکه فکر کنیم، بهره و فایده در آن قرار می دهد. در آیه دیگر می­خوانیم: (و از مردم کسی است که خدا را در حاشیه می­پرستد، پس اگر خیری به او رسد به آن آرامش می­یابد و اطمینان می­کند و اگر فتنه و بلایی پیش آید، چهره­اش دگرگون می­شود و بی­تابی می­کند. او در دنیا و آخرت زیان کرده و این زیانی آشکار است.) (حج.11) این آیه نیز بر ناپایداری آرامش یافتن به خیر دنیا بدون توجه به پدیدآورندۀ مهربان و بخشندۀ آن اشاره دارد. چنین افرادی اگر هم از یاد خدا و پرستش او سخن می گویند، این گفته ها در دلشان نفوذ نکرده و فقط در زبان شان می چرخد و در حاشیه زندگی شان قرار می گیرد. این آیه شریفه هم راهکار تغییر بینش نسبت به بهره های دنیوی را می آموزد. به طوری که به جای آرامش یافتن به خیر دنیایی دل مان را به پروردگار این نعمت ها بسپاریم و با تمام قلب او را بپرستیم و با او به آرامش برسیم، نه با نعمت های او. آرامشی که نتیجه دلبستگی به پدیده ها و نعمت های این جهانی باشد، ناپایداری است و بالاخره زمانی به پایان می رسد و اضطراب زا می شود. هنگام تجربۀ چنین اضطراب هایی راهکار تغییر بینش به کار می آید. راهکار تغییر بینش را می توانیم به صورت زیر فرموله کنیم. A توجه به خداوند و یاد او؛ R آرامش پایدار؛ r آرامش ناپایدار؛ N برخورداری از نعمت ها؛ rnدلبستگی به نعمت ها و آرامش یافتن با آنها بدون یاد خدا؛ An نعمت ها را در ارتباط با لطف و مهر الهی دیدن؛ C تغییر بینش؛ e نگرانی و اضطراب. این راهکار در مواردی به کار می آید، که اضطراب نسبت به نعمت ها و فرصت هایی که در اختیار ماست، پدید می آید. و آرامشی که نسبت به آنها احساس می کردیم چهره ناپایدار خودش را نشان می دهد. همانطور که در بخش پیشین مقاله گفته شد، اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. و دقیقاً زمان اجرای راهکار تغییر بینش همین موقع است. در واقع توجه و دلبستگی به نعمتی که داشته ایم و فراموش کردن بخشندۀ مهربان و دلبستن به نعمت ها (nr) معادل آرامش ناپایدار (r) می شود که پیامدی غیر از نگرانی و اضطراب (e) ندارد. در این شرایط با تغییر بینش (C) بازگشت به یاد خدا (A) نعمت ها به پنجره ای به سوی خداوند بخشنده تبدیل می شود (An) و آرامش پایدار (R) وجود شخص را فرا می گیرد. از مجموع آیات مورد بحث که ذکر شد، تقابل بین آرامش یافتن به دنیا و آرامش یافتن به خدا مشخص می­شود. آرامش ناپایدار برای کسانی است که به دیدار خدا امید ندارند؛ از نشانه­های او غافل اند و خدا را در حاشیه می­پرستند. این افراد ناگزیر زندگی خود را در ارتباط با دنیا و امور دنیوی برقرار می­بینند و به آرامشی ناپایدار می­رسند، در مقابل کسانی که اهل امید و آگاهی و بندگی هستند، می­توانند به آرامش پایدار دست یابند. این افراد در اثر انس و عشق خدا به این حقیقت می­رسند، که زندگی­شان به دنیا و امور دنیوی برقرار نیست، بلکه در حقیقت به خداوند و عشق و لطف و قدرت بی­کران او وابسته است. اهل ذکر و انس با خدا اگر خیر و بهره دنیوی خود را در معرض خطر ببینند، نگران نمی­شوند زیرا مطمئن هستند که عشق و حمایت خداوند همیشه با آنهاست و او را هیچ گاه از دست نمی­دهند. به این ترتیب به آرامش پایداری می­رسند که بزرگترین دگرگونی­های دنیا و بلاها و گرفتاری­ها نیز، نگرانی و دلهره­ای در آنها برنمی­انگیزد. از این رو قرآن کریم هر نوع آرامشی را مؤثر در سلامت معنوی نمی­داند و آرامش پایدار را به عنوان عامل تأمین کننده سلامت معنوی و آرامش ناپایدار را به عنوان عامل تخریب کننده سلامت معنوی معرفی می­کند. منبع: وبسایت حمیدرضا مظاهری سیف
عنوان سوال:

تفاوت بین آرامش پایدار و ناپایدار چیست؟


پاسخ:

در بخش اول مجموعه مقالات آرامش و معنویت از این گفتم که برای شناخت آرامش و آموختن راه های افزایش آرامش در زندگی لازم است هدف زندگی را بدانیم و گفتم که هدف زندگی رفتن و رسیدن به خداست. اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. اضطراب بیدار باشی است برای دل های به خواب رفته که خدا را از یاد برده اند.

هرگاه از یاد او غافل شویم، هرچه او برای شادی و لذت در زندگی ما قرار داده، مایه اضطراب و نگرانی می شود. ممکن است از راه های مختلف آرامش را تجربه کنیم، اما آرامشی که ناپایدار است و از دست می رود، خواستۀ حقیقی ما نیست. پس می توانیم بر اساس رهنمود طلایی (یاد خدا موجب آرامش دلهاست.) تکنیک هایی را بیاموزیم که ما را به آرامش پایدار برساند.

شاید کسانی که از اضطراب بسیار رنج می برند، نخواهند به این موضوع فکر کنند که آرامش پایدار و ناپایدار چه تفاوتی دارد و هر وسیله ای که بتواند کمی آنها را به آرامش برساند، می پذیرند و تجربه اش می کنند.

اگر با چنین افرادی روبرو شوم، اول چند تکنیک معنوی را به آنها می آموزم و بعد که کمی آرام شدند. در مورد حقیقت آرامش و پایداری و ناپایداری آن با آنها گفتگو می کنم، تا بتوانند به خوبی از تکنیک های معنوی آرامش استفاده کنند. گاهی اوقات تا زمانی که به مبانی تکنیک های معنوی آرامش توجه نکنیم، نمی توانیم به آنها عمل کنیم. برای همین لازم است که موضوع پایه ای آرامش پایدار و ناپایدار را بررسی کنیم و بعد وارد راهکارهای کلی و تکنیک های جزئی و کاربردی شویم.

از دیدگاه قرآن آرامش همیشه و به هر صورت شاخص سلامت معنوی و به دنبال آن سلامت روانی به شمار نمی­ آید. آرامشی به عنوان شاخص سلامت معنوی شناخته می­شود، که پایدار باشد. پایداری و ناپایداری آرامش به موضوع آن بستگی دارد. آرامش یک پدیده مستقل روانی نیست، بلکه آرامش به ارتباط انسان با یک موضوع مربوط است. شما نمی­توانید خود به خود آرام یا نگران باشید، البته ممکن است گاهی انسان علت آرامش یا نگرانی خودش را نداند، بهتر است بگوییم موضوع آرامش و نگرانی خود را نداند. اما به هر حال آرامش یا نگرانی به ارتباطات انسان مربوط می­شود. دقیقاً مثل عشق. شما خود به خود عاشق هیچ چیز نمی­شوید. عشق در قلمرو ارتباطات انسان پدید می­آید و همیشه نسبت به کسی یا چیزی احساس می­شود.

آرامش در ارتباط با چیزی یا کسی قابل تجربه است، که شما زندگی خود را در تکیه به آن برقرار می­بینید. شما ممکن است خود را به پول وابسته بدانید و از زیاد داشتن آن احساس آرامش کنید. یا ممکن است خودتان و زندگی تان را به کسی وابسته بدانید و هنگام بودن در کنار او آرامش را تجربه کنید. نگرانی هم در همین ارتباط پدید می­آید. اگر به چیزی یا کسی که زندگی خود را به او مربوط و برقرار می­دانیم، مطمئن باشیم یا به اصطلاح عامیانه خیال­مان از آن راحت باشد، احساس آرامش می­کنیم، اما اگر آن را تکیه­گاه مطمئنی ندانیم، احساس نگرانی خواهیم کرد.

آرامش از دیدگاه معنوی بر این اساس استوار است، که تکیه گاه و پناهی مطمئن تر از خداوند وجود ندارد. همۀ نیازهای مادی و معنوی ما به دست اوست. بخش های مختلف زندگی، شامل زندگی شغلی، خانوادگی، اجتماعی و... همه با تکیه بر او استوار و اطمینان بخش خواهد شد. در حقیقت آرامش پایدار با یاد خدا و بودن با او به دست می آید و بی او تنها ممکن است گاهی سراب آرامش در زندگی به چشم آید.

قرآن کریم آرامشی را که به امور ناپایدار دنیوی مربوط می­شود، ناپایدار و بی ارزش می­داند. و در مقابل آرامشی را که از یاد خداوند و درک نشانه های او برمی آید، ارزشمند و پایدار ارزیابی می کند.

(خداوند مردمان روستایی را مثال می­زند‌‌، که آرام و مطمئن بودند که روزی­شان از هر سو و هر روز می­آید. پس به نعمت­های خدا کافر شدند و خداوند لباس گرسنگی و نگرانی بر آنها پوشاند.) (نحل.112) جملۀ پایانی آیه بیانگر دشمنی خدا با آنها نیست، بلکه بیان طبیعت ناپایدار و دگرگونی دنیاست. به طوری که آرامش و اطمینان یافتن با آن به نگرانی و اضطراب تبدیل می­شود. بنابراین مشکل اصلی این نیست که مدت برخورداری از نعمت ها محدود است، مشکل آنجاست که نسبت به نعمت بودن آنها از سوی خدا، کافر شویم و خدا را فراموش کنیم.

ممکن است گرسنگی و تنگناهای زندگی برای اهل ایمان پیش بیاید، ولی آنها نگران نمی شوند و امید و ایمان شان را به خداوند از دست نمی دهند. به همین خاطر او درهای برکت و فراوانی را به روی شان می گشاید. (اگر اهل سرزمینی ایمان بیاورند و پاک باشند، بی تردید درهای برکت آسمان و زمین را به روی آنها می گشاییم.) (اعراف.69)

در آیه دیگری می­فرماید: (کسانی که امیدی به دیدار خداوند (و لطف و بخششندگی او) ندارند و به زندگی دنیوی راضی شدند و به آن اطمینان و آرامش پیدا کردند، آنان از نشانه­های ما غافل اند.) (یونس.7) لحن توبیخ آمیز این آیه شریفه با اینکه به دگرگونی دنیا اشاره­ای ندارد، با بیان اینکه آرامش یافتگان به دنیا از نشانه­های خدا غافل هستند، به پوچی آرامش یافتن به دنیا و تقابل این آرامش، با درک حقیقت نشانه­های خدا اشاره می­نماید. این طور که آرامش یافتگان به دنیا بر بنیانی پوچ استوارند و آگاهان از نشانه­های خدا به حقیقت رسیده­اند.

در واقع هر چه که در زندگی در اختیار ما قرار می گیرد و ممکن است با آن احساس آرامش کنیم در حقیقت نشانه ای از نشانه های لطف بی پایان و عشق بی کران و بخشندگی بی دریغ الهی است. این تغییر بینش یکی از راهکارهای معنوی آرامش است. بسیار از مواقع ما نسبت به همان لطفی که خداوند در حق ما کرده است احساس نگرانی می کنیم. نسبت به همسری که با مهربانی کنار ما زندگی می کند، نسبت به شغلی که نیازهای مادی ما با آن برآورده می شود، نسبت به هر چیز دیگری که گوشه ای از نیازهای ما را تأمین می کند. ما نسبت به همه اینها ممکن است نگران باشیم. به این علت که همان موضوع را می بینیم و می خواهیم آرامش را در ارتباط با آن تجربه کنیم.

همه چیز در این دنیا محدود است و اگر به آن وابسته شویم احساس نگرانی خواهیم کرد. ترس از اینکه مبادا آن را از دست بدهیم، ما را رها نمی کند. در حالی که تکنیک تغییر بینش الهی به ما می گوید، از آن موضوع بگذر و به سرچشمه بی پایان لطف و مهربانی و بخشندگی نگاه کن و در فراسوی این نعمت، او را ببین که آن را در اختیار تو گذاشته است. به این ترتیب، آنچه از نعمت های دنیوی داریم، تبدیل به نشانه ای از نشانه های خداوند بخشنده و مهربان می شود و دیگر محدود نیست. بلکه روزنه ای است که از آن به لطف و بخشش بی پایان می پیوندیم و می توانیم به آرامش پایدار برسیم. در این صورت خداوند نیز به آن نعمت برکت می دهد و بسیار بیشتر از آنکه فکر کنیم، بهره و فایده در آن قرار می دهد.

در آیه دیگر می­خوانیم: (و از مردم کسی است که خدا را در حاشیه می­پرستد، پس اگر خیری به او رسد به آن آرامش می­یابد و اطمینان می­کند و اگر فتنه و بلایی پیش آید، چهره­اش دگرگون می­شود و بی­تابی می­کند. او در دنیا و آخرت زیان کرده و این زیانی آشکار است.) (حج.11) این آیه نیز بر ناپایداری آرامش یافتن به خیر دنیا بدون توجه به پدیدآورندۀ مهربان و بخشندۀ آن اشاره دارد. چنین افرادی اگر هم از یاد خدا و پرستش او سخن می گویند، این گفته ها در دلشان نفوذ نکرده و فقط در زبان شان می چرخد و در حاشیه زندگی شان قرار می گیرد.

این آیه شریفه هم راهکار تغییر بینش نسبت به بهره های دنیوی را می آموزد. به طوری که به جای آرامش یافتن به خیر دنیایی دل مان را به پروردگار این نعمت ها بسپاریم و با تمام قلب او را بپرستیم و با او به آرامش برسیم، نه با نعمت های او.

آرامشی که نتیجه دلبستگی به پدیده ها و نعمت های این جهانی باشد، ناپایداری است و بالاخره زمانی به پایان می رسد و اضطراب زا می شود. هنگام تجربۀ چنین اضطراب هایی راهکار تغییر بینش به کار می آید.

راهکار تغییر بینش را می توانیم به صورت زیر فرموله کنیم.

A توجه به خداوند و یاد او؛ R آرامش پایدار؛ r آرامش ناپایدار؛ N برخورداری از نعمت ها؛

rnدلبستگی به نعمت ها و آرامش یافتن با آنها بدون یاد خدا؛ An نعمت ها را در ارتباط با لطف و مهر الهی دیدن؛ C تغییر بینش؛ e نگرانی و اضطراب.

این راهکار در مواردی به کار می آید، که اضطراب نسبت به نعمت ها و فرصت هایی که در اختیار ماست، پدید می آید. و آرامشی که نسبت به آنها احساس می کردیم چهره ناپایدار خودش را نشان می دهد. همانطور که در بخش پیشین مقاله گفته شد، اضطراب زنگی است که وقت فراموش کردن خدا به صدا در می آید. و دقیقاً زمان اجرای راهکار تغییر بینش همین موقع است.

در واقع توجه و دلبستگی به نعمتی که داشته ایم و فراموش کردن بخشندۀ مهربان و دلبستن به نعمت ها (nr) معادل آرامش ناپایدار (r) می شود که پیامدی غیر از نگرانی و اضطراب (e) ندارد. در این شرایط با تغییر بینش (C) بازگشت به یاد خدا (A) نعمت ها به پنجره ای به سوی خداوند بخشنده تبدیل می شود (An) و آرامش پایدار (R) وجود شخص را فرا می گیرد.

از مجموع آیات مورد بحث که ذکر شد، تقابل بین آرامش یافتن به دنیا و آرامش یافتن به خدا مشخص می­شود. آرامش ناپایدار برای کسانی است که به دیدار خدا امید ندارند؛ از نشانه­های او غافل اند و خدا را در حاشیه می­پرستند. این افراد ناگزیر زندگی خود را در ارتباط با دنیا و امور دنیوی برقرار می­بینند و به آرامشی ناپایدار می­رسند، در مقابل کسانی که اهل امید و آگاهی و بندگی هستند، می­توانند به آرامش پایدار دست یابند. این افراد در اثر انس و عشق خدا به این حقیقت می­رسند، که زندگی­شان به دنیا و امور دنیوی برقرار نیست، بلکه در حقیقت به خداوند و عشق و لطف و قدرت بی­کران او وابسته است.

اهل ذکر و انس با خدا اگر خیر و بهره دنیوی خود را در معرض خطر ببینند، نگران نمی­شوند زیرا مطمئن هستند که عشق و حمایت خداوند همیشه با آنهاست و او را هیچ گاه از دست نمی­دهند. به این ترتیب به آرامش پایداری می­رسند که بزرگترین دگرگونی­های دنیا و بلاها و گرفتاری­ها نیز، نگرانی و دلهره­ای در آنها برنمی­انگیزد. از این رو قرآن کریم هر نوع آرامشی را مؤثر در سلامت معنوی نمی­داند و آرامش پایدار را به عنوان عامل تأمین کننده سلامت معنوی و آرامش ناپایدار را به عنوان عامل تخریب کننده سلامت معنوی معرفی می­کند.

منبع: وبسایت حمیدرضا مظاهری سیف





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین