شرح پرسش: مدتی است آرامش خاطر ندارم. به هر دری می‌ زنم آرام نمی‌ شوم. به شعر، موسیقی ملایم، استاد دانشگاه، دوست، نوشتن و هزار و یک وسیله دیگر متوسل شده ‌ام، اما همه این‌ها یا اصلاً اثر ندارد یا اثر موقت دارد. راستش را بگویم - ما که عارف و سالک طریقت نیستیم - نمی‌ دانم چگونه انسان با یاد و کلام خدا آرامش می ‌یابد؛ یعنی عملاً نمی ‌دانم چه کنم؟ پاسخ: برای رسیدن به حالت آرامش و قرار روانی، توجه به نکات زیر ضرورت دارد: 1- ناآرامی عوامل و زمینه‌ هایی دارد که باید شناسایی و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بیهودگی و انجام کارهای بی‌ هدف و بیهوده خود علّت تشویش و بی‌قراری است. در مقابل خلوت‌گزینی، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و کسب معارف خود به خود آرامش ظاهری و باطنی به ارمغان می‌ آورد. 2- برنامه ‌ریزی در امور زندگی و اختصاص اوقاتی برای تفریحات سالم و تهی از گناه، مثل راهپیمایی در فضای روح‌بخش و شنا، در آرامش انسان تأثیر شگرف دارد. 3- مشاوره‌ های علمی و تخصصی و نیز تغذیه مناسب در تقویت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگی شدید و مفرط و حتی پرخوری و زیاده‌ روی در خورد و خوراک موجب ناراحتی‌ های روحی و روانی می‌گردد. 4- گناه و معصیت و نافرمانی خداوند متعال از عوامل اصلی ناراحتی‌ های روانی است. گناه یعنی خارج شدن از مسیر خداوند. گناه به معنای برآشفتن و تیره ساختن درون و باطن است. روح آدمی با رسیدن به ساحل پاکی و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش می‌ رسد؛ چون روح با طهارت سنخیت دارد و با گناه ناسازگار است. از این رو، گناه قرار را از انسان می‌ گیرد. هر گناه قبح فعلی و قبح فاعلی در بردارد. قبح و زشتی فعلی به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلی به شرایط ذهنی و روحی گنهکار مربوط می‌ شود. شرایط ذهنی گنهکار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغیان، قانون‌ شکنی و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنین روحی جز با ترک گناه به آرامش دست نخواهد یافت. 5- انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت‌ در واقع آرامش قلبی ثمره یاد خدا است: (فاذکرونی أذکرکم)؛ (1) خداوند به ما دستور داده پیوسته وی را یاد کنیم و او را حاضر و ناظر بر احول خود بدانیم. جریان حضرت یونس را که مضمون نماز غفیله‌ (مفاتیح الجنان) با ایشان ارتباط دارد، بررسی کنید. وقتی گرفتاری‌های حضرت به بالاترین حد می‌ رسد، انس و یاد خدا او را از گرفتاری‌ها می‌ رهاند: (لااله الا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین، فستجبنا له و نجّیناه من الغمّ و کذلک ننجی المؤمنین) (2). امام صادق(ع) می‌ فرماید: تعجب می ‌کنم از کسی که غمگین و نگران است و به فرمایش الاهی پناه نمی ‌برد؛ (لا اله الا الله انت...). چون خداوند به دنبال آن می‌فرماید: (فنجّیناه من الغمّ و کذلک ننجی المؤمنین)(3). خداوند به واسطه ذکر خودش حضرت یونس را از گرفتاری‌ها نجات داد و هر مؤمنی را که به این ریسمان الاهی چنگ زند، نجات خواهد داد. 6- شرکت در مجالس عمومی دعا مثل دعای کمیل، ندبه... . برخی بزرگان می‌ فرمایند: هیچ مشکلی نداشتم مگر این که با دعای توسّل حلّ شد. (4) 7- رفتن به زیارت اهل قبور و شهدا و یاد قبر و قیامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلی و ابدی، در رهایی از تألمات و ناراحتی‌ های دنیوی مؤثر است. اصولاً توجه صِرف به دنیا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانی از یاد خدا را در پی دارد و هر که از یاد خدا اعراض کند، روزگارش تباه خواهد شد. 8- انجام اعمال مستحبّی که شخص از آن لذت می‌ برد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان متناسب، شخص را به قرار و آرامش می ‌رساند. در مجموع، می‌ توان گفت ناآرامی ریشه‌ هایی دارد که باید خشکانیده شود؛ آنگاه زمینه مناسب برای رسیدن به آرامش از راه‌ های عقلانی و شرعی فراهم می ‌آید و انسان با توکل و اعتماد به منبع اصلی آرامش (خداوند) به مقصود دست می‌ یابد؛ (الذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکرالله، الا بذکرِالله تطمئنّ القلوب)؛(5). در پایان توجه به این نکته ضروری است که آرامش روحی مراتبی دارد و دستیابی به آن به تدریج حاصل می‌ شود؛ درست مانند سایر ملکات روحی که با تمرین و گذشت زمان حاصل می‌ شود. رسیدن به آرامش نیز نیازمند طی این مراحل است. این مراحل بعضی جنبه سلبی دارد مانند ارتکاب محرمات که دل را آلوده و در نتیجه ناآرام می‌ کند. کسی که می‌ خواهد به آرامش واقعی دست یابد راهی ندارد جز این که در گام اول مطیع نواهی خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهی کرده اجتناب کند؛ و بعضی جنبه ایجابی دارد؛ یعنی بعد از این که دل از گرد غبار گناه پاک گردید، مستعد پذیرش حقایق و ملکات پسندیده نفسانی می ‌شود و این کار صرفاً از طریق انجام تکالیف الاهی و واجبات و مستحبات امکان‌پذیر است. بنابراین، آرامش دل محصول عبودیت محض حق تعالی است و راهکار عملی آن نیز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زمانی به تناسب استعداد و توانمندی‌ هایی که انسان دارد، متوجه او می ‌شود. پی نوشتها: (1).بقره/151 (2).انبیاء/18. (3). امالی شیخ صدوق، مجلس دوم (4).مفاتیح الجنان، مقدمه دعای توسل. (5). رعد /28 منبع:سایت انوار طاها
آرامش ندارم، برای رسیدن به آرامش باید چه کار کرد؟
شرح پرسش:
مدتی است آرامش خاطر ندارم. به هر دری می زنم آرام نمی شوم. به شعر، موسیقی ملایم، استاد دانشگاه، دوست، نوشتن و هزار و یک وسیله دیگر متوسل شده ام، اما همه اینها یا اصلاً اثر ندارد یا اثر موقت دارد. راستش را بگویم - ما که عارف و سالک طریقت نیستیم - نمی دانم چگونه انسان با یاد و کلام خدا آرامش می یابد؛ یعنی عملاً نمی دانم چه کنم؟
پاسخ:
برای رسیدن به حالت آرامش و قرار روانی، توجه به نکات زیر ضرورت دارد:
1- ناآرامی عوامل و زمینه هایی دارد که باید شناسایی و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بیهودگی و انجام کارهای بی هدف و بیهوده خود علّت تشویش و بیقراری است. در مقابل خلوتگزینی، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و کسب معارف خود به خود آرامش ظاهری و باطنی به ارمغان می آورد.
2- برنامه ریزی در امور زندگی و اختصاص اوقاتی برای تفریحات سالم و تهی از گناه، مثل راهپیمایی در فضای روحبخش و شنا، در آرامش انسان تأثیر شگرف دارد.
3- مشاوره های علمی و تخصصی و نیز تغذیه مناسب در تقویت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگی شدید و مفرط و حتی پرخوری و زیاده روی در خورد و خوراک موجب ناراحتی های روحی و روانی میگردد.
4- گناه و معصیت و نافرمانی خداوند متعال از عوامل اصلی ناراحتی های روانی است. گناه یعنی خارج شدن از مسیر خداوند. گناه به معنای برآشفتن و تیره ساختن درون و باطن است. روح آدمی با رسیدن به ساحل پاکی و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش می رسد؛ چون روح با طهارت سنخیت دارد و با گناه ناسازگار است. از این رو، گناه قرار را از انسان می گیرد. هر گناه قبح فعلی و قبح فاعلی در بردارد. قبح و زشتی فعلی به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلی به شرایط ذهنی و روحی گنهکار مربوط می شود. شرایط ذهنی گنهکار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغیان، قانون شکنی و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنین روحی جز با ترک گناه به آرامش دست نخواهد یافت.
5- انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت
در واقع آرامش قلبی ثمره یاد خدا است: (فاذکرونی أذکرکم)؛ (1) خداوند به ما دستور داده پیوسته وی را یاد کنیم و او را حاضر و ناظر بر احول خود بدانیم.
جریان حضرت یونس را که مضمون نماز غفیله (مفاتیح الجنان) با ایشان ارتباط دارد، بررسی کنید. وقتی گرفتاریهای حضرت به بالاترین حد می رسد، انس و یاد خدا او را از گرفتاریها می رهاند: (لااله الا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین، فستجبنا له و نجّیناه من الغمّ و کذلک ننجی المؤمنین) (2).
امام صادق(ع) می فرماید: تعجب می کنم از کسی که غمگین و نگران است و به فرمایش الاهی پناه نمی برد؛ (لا اله الا الله انت...). چون خداوند به دنبال آن میفرماید: (فنجّیناه من الغمّ و کذلک ننجی المؤمنین)(3). خداوند به واسطه ذکر خودش حضرت یونس را از گرفتاریها نجات داد و هر مؤمنی را که به این ریسمان الاهی چنگ زند، نجات خواهد داد.
6- شرکت در مجالس عمومی دعا مثل دعای کمیل، ندبه... .
برخی بزرگان می فرمایند: هیچ مشکلی نداشتم مگر این که با دعای توسّل حلّ شد. (4)
7- رفتن به زیارت اهل قبور و شهدا و یاد قبر و قیامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلی و ابدی، در رهایی از تألمات و ناراحتی های دنیوی مؤثر است. اصولاً توجه صِرف به دنیا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانی از یاد خدا را در پی دارد و هر که از یاد خدا اعراض کند، روزگارش تباه خواهد شد.
8- انجام اعمال مستحبّی که شخص از آن لذت می برد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان متناسب، شخص را به قرار و آرامش می رساند.
در مجموع، می توان گفت ناآرامی ریشه هایی دارد که باید خشکانیده شود؛ آنگاه زمینه مناسب برای رسیدن به آرامش از راه های عقلانی و شرعی فراهم می آید و انسان با توکل و اعتماد به منبع اصلی آرامش (خداوند) به مقصود دست می یابد؛ (الذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکرالله، الا بذکرِالله تطمئنّ القلوب)؛(5).
در پایان توجه به این نکته ضروری است که آرامش روحی مراتبی دارد و دستیابی به آن به تدریج حاصل می شود؛ درست مانند سایر ملکات روحی که با تمرین و گذشت زمان حاصل می شود. رسیدن به آرامش نیز نیازمند طی این مراحل است. این مراحل بعضی جنبه سلبی دارد مانند ارتکاب محرمات که دل را آلوده و در نتیجه ناآرام می کند. کسی که می خواهد به آرامش واقعی دست یابد راهی ندارد جز این که در گام اول مطیع نواهی خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهی کرده اجتناب کند؛ و بعضی جنبه ایجابی دارد؛ یعنی بعد از این که دل از گرد غبار گناه پاک گردید، مستعد پذیرش حقایق و ملکات پسندیده نفسانی می شود و این کار صرفاً از طریق انجام تکالیف الاهی و واجبات و مستحبات امکانپذیر است. بنابراین، آرامش دل محصول عبودیت محض حق تعالی است و راهکار عملی آن نیز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زمانی به تناسب استعداد و توانمندی هایی که انسان دارد، متوجه او می شود.
پی نوشتها:
(1).بقره/151
(2).انبیاء/18.
(3). امالی شیخ صدوق، مجلس دوم
(4).مفاتیح الجنان، مقدمه دعای توسل.
(5). رعد /28
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] راهکار برای به آرامش رسیدن بعد از جدایی چیست؟
- [سایر] حقیقت آرامش چیست و راه های رسیدن به آن کدام است؟
- [سایر] برای رسیدن خانواده به آرامش و آسایش قرآن چه راهکارهایی را پیشنهاد میکند؟
- [سایر] مدتی است دچار کسالت و دلمردگی شدهام. انگیزه برای انجام هیچ کاری را ندارم، آرامش روحی ندارم ؛ همیشه نگرانم ؛ برای رهایی از این حالت و برای رسیدن به آرامش روحی و کاستن افسردگی و سردرگمی چه باید کرد؟
- [سایر] چه کار کنم تا در میان دیگران و معاشرت گناه نکرده و آرامش خود را از دست نداده و عصبانی نشوم؟
- [آیت الله اردبیلی] کسی که به علت مریضی نمیتواند در رکوع آرامش بدنش را حفظ کند و مجبور است ذکر رکوع را به همراه حرکت بدن بگوید، چه کار باید بکند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا محرم به محض رسیدن به شهر مکّه می تواند از سایه استفاده کند، یا این کار بعد از رسیدن به محلّ اقامت و منزل جایز است؟
- [سایر] 15 ساله هستم و استرس زیادی دارم همش میترسم این ارامش زندگی که در حال دارم از دست بدم بخاطرهمینم زیاد خوش نیستم، چه کار کنم؟
- [سایر] لطفاً برای رسیدن به عقل دینی چه راه کار عملی را پیشنهاد می کنید؟
- [سایر] لطفاً برای رسیدن به عقل دینی چه راه کار عملی را پیشنهاد می کنید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آن که خبر به او رسید نمیتواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر، آن کار را انجام داده باشد، صحیح است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر موکل وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید بعد از آن که خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آن که خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار بر کنار نماید؛ بعد از آنکه خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد؛ ولی اگر پیش از رسیدن خبر؛ آن کار را انجام داده باشد صحیح است.
- [امام خمینی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید بعد از آن که خبر به او رسید نمیتواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر وکیل را عزل کند، یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آن که خبر به او رسید نمیتواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد، صحیح است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید بعد از ان که خبر به او رسید نمی تواند ان کار را انجام دهد ولی اگر پیش از رسیدن خبر ان کار را انجام داده باشد صحیح است
- [آیت الله نوری همدانی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید ، بعد از آنکه خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد ، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد ، صحیح است .
- [آیت الله سبحانی] اگر وکیل را عزل کند یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آنکه خبر به او رسید نمی تواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.
- [آیت الله مظاهری] اگر وکیل را عزل کند، یعنی از کار برکنار نماید، بعد از آنکه خبر به او رسید نمیتواند آن کار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.