با این همه صحبتی که در مورد مبحث شناخت شده چرا تعریف دقیق و هماهنگی از آن ارائه نشده است؟ به طوری که در بسیاری موارد تعریف نشده است؟ واژه شناخت معانی متعددی دارد. معنای عام و فراگیر آن مطلق ( شناخت ) و ( ادراک ) می باشد ، که همین معنا نیز در معرفت شناسی مطرح است. این معنا نیاز به توضیح بیشتری ندارد و اگر بخواهیم آن را تعریف کنیم باید بگوییم معرفت یا شناخت عبارت است از ( حضور شیء یا صورت حاکی از آن نزد موجود دیگر). البته ما نیک می دانیم موجود عالم – که در اینجا نفس است – باید مجرد باشد.برخی نیز از منظری دیگر شناخت یا معرفت را به باور صادق موجه تعریف کره اند . در این زمینه مباحث مفصلی در منابع معرفت شناسی وجود داردو در هر صورت به طور کلی تعریف مساله ای بسیار پیچیده و دشوار است. با توجه به تعریف شناخت ، می توان معرفت شناسی را این گونه تعریف کرد که ( معرفت شناسی علمی است که درباره شناخت های انسان ، ارزشیابی انواع معرفت ، تبیین ملاک صحت و خطای آن و توجیه علوم و امکان یا عدم امکان آنها بحث می کند). ] نگاهی به معرفت شناسی در غرب ، حس معلمی ، ص 17 [ باید توجه داشت که یکی از محوری ترین بحث معرفت شناسی مساله صدق و کذب است ؛ یعنی اینکه ملاک صدق باور ها و تصورات و قضایای موجود در ذهن ما چیست و چگونه می توان فهمید که آیا حکمی که صادر می شود صادق و درست یا کاذب و نادرست و اصلا معنای صدق و کذب چیست. می توان گفت همین مساله چیزی است که باعث بحث های زیادی در فلسفه گردیده است و هر فیلسوفی به قدر توان خود طرحی و راه حلی را پیشنهاد نموده است و در واقع این چیزی است که معرفت شناسی را با وجود اینکه امری روشن است به مساله ای پیچیده بدل ساخته است به طوری که می توان گفت تا کنون در مورد چیستی و چگونگی آن به نظری واحد نرسیده اند واصلا در دنیای فکری ما نیز این همه بحث و غرابت در مورد معرفت شناسی برمی گردد.
با این همه صحبتی که در مورد مبحث شناخت شده چرا تعریف دقیق و هماهنگی از آن ارائه نشده است؟ به طوری که در بسیاری موارد تعریف نشده است؟
با این همه صحبتی که در مورد مبحث شناخت شده چرا تعریف دقیق و هماهنگی از آن ارائه نشده است؟ به طوری که در بسیاری موارد تعریف نشده است؟
واژه شناخت معانی متعددی دارد. معنای عام و فراگیر آن مطلق ( شناخت ) و ( ادراک ) می باشد ، که همین معنا نیز در معرفت شناسی مطرح است. این معنا نیاز به توضیح بیشتری ندارد و اگر بخواهیم آن را تعریف کنیم باید بگوییم معرفت یا شناخت عبارت است از ( حضور شیء یا صورت حاکی از آن نزد موجود دیگر). البته ما نیک می دانیم موجود عالم – که در اینجا نفس است – باید مجرد باشد.برخی نیز از منظری دیگر شناخت یا معرفت را به باور صادق موجه تعریف کره اند . در این زمینه مباحث مفصلی در منابع معرفت شناسی وجود داردو در هر صورت به طور کلی تعریف مساله ای بسیار پیچیده و دشوار است.
با توجه به تعریف شناخت ، می توان معرفت شناسی را این گونه تعریف کرد که ( معرفت شناسی علمی است که درباره شناخت های انسان ، ارزشیابی انواع معرفت ، تبیین ملاک صحت و خطای آن و توجیه علوم و امکان یا عدم امکان آنها بحث می کند). ] نگاهی به معرفت شناسی در غرب ، حس معلمی ، ص 17 [
باید توجه داشت که یکی از محوری ترین بحث معرفت شناسی مساله صدق و کذب است ؛ یعنی اینکه ملاک صدق باور ها و تصورات و قضایای موجود در ذهن ما چیست و چگونه می توان فهمید که آیا حکمی که صادر می شود صادق و درست یا کاذب و نادرست و اصلا معنای صدق و کذب چیست. می توان گفت همین مساله چیزی است که باعث بحث های زیادی در فلسفه گردیده است و هر فیلسوفی به قدر توان خود طرحی و راه حلی را پیشنهاد نموده است و در واقع این چیزی است که معرفت شناسی را با وجود اینکه امری روشن است به مساله ای پیچیده بدل ساخته است به طوری که می توان گفت تا کنون در مورد چیستی و چگونگی آن به نظری واحد نرسیده اند واصلا در دنیای فکری ما نیز این همه بحث و غرابت در مورد معرفت شناسی برمی گردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] تعریف دقیق غنا چیست؟
- [سایر] آیا در تفسیر المیزان صحبتی از ولایت فقیه شده؟ اگر شده آدرس دقیق رو بنویسید.
- [سایر] تعریف دقیق غیبت و استثنائات آن را ذکر کنید؟
- [سایر] می خواستم درباره مفهوم دقیق ولایت پذیری رو برام بیان کنید زیرا که این مبحث بین تشکل های دانشجویی بخصوص بسیج و هیئات مذهبی شایع است.
- [سایر] آیا تعریف های ارائه شده از دموکراسی بدون ابهام هستند؟
- [سایر] چرا ما نمی توانیم شناخت دقیق و کاملی از عالم , آخرت داشته باشیم ؟
- [سایر] آیا می توان از دیدگاه شریعت، تعریف خاصی از قانون اساسی ارایه داد؟
- [سایر] آیا می توان تعریف واحد و مشخصی از دموکراسی ارائه داد؟
- [سایر] از دموکراسی[1] چه تعریف هایی ارائه شده و مشهورترین آن کدام است؟
- [سایر] می خواستم بدونم تعریف دقیق غیبت کردن چیست؟ و اینکه راجع به چه افرادی میشه غیبت کرد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید موقع اعلان جنس چیزی را که پیدا کرده معین نماید به طوری که عرفا بگویند آن را تعریف کرده، مثل این که بگوید: (کتاب یا لباسی را پیدا کرده ام) و اگر بگوید: (چیزی پیدا کرده ام) کافی نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه چیزی را که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسطه آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنّی یا کافری است که در امان مسلمانان است در صورتی که قیمت آن چیز به 12/6 نخود نقره سکّهدار برسد، باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک هفته روزی دو مرتبه و بعد تا یک ماه هفتهاییک مرتبه و بعد تا یکسال ماهی یک مرتبه در محلّ اجتماع مردم اعلان کند واین از باب مثال است بلکه اگر طوری باشد که عرفاً بگویند تعریف همان مال گمشده است، کفایت میکند.
- [آیت الله سیستانی] در وجوب أمر به معروف و نهی از منکر باید شرائط زیر وجود داشته باشد : 1 شناخت معروف و منکر ولو به طور اجمال . بنابراین کسی که معروف و منکر را نمیشناسد ، و آنها را از همدیگر تشخیص نمیدهد ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست ، بلی گاهی برای امر به معروف و نهی از منکر کردن یاد گرفتن و شناختن معروف و منکر ، واجب میشود . 2 احتمال تأثیر در شخص خلافکار . بنابراین اگر کسی میداند که سخن و گفته او أثر ندارد ، مشهور بین فقهاء آن است که در این صورت وظیفه ندارد ، و امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست ، ولی احتیاط واجب آن است که کراهت و ناراحتی خود را از کارهای ناشایسته خلافکار بهر طوری که ممکن است اظهار نماید ، هر چند بداند که در او اثر نخواهد داشت . 3 قصد ادامه کارهای ناشایسته و خلاف از شخص خلافکار . بنابراین شخص خلافکار چنانچه نخواهد کارهای خلاف خود را تکرار کند و دوباره مرتکب شود ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست . 4 معذور نبودن شخص خلافکار در کارهای زشت و خلاف خود ، با اعتقاد اینکه کار زشتی که انجام داده حرام نبوده ، بلکه مباح بوده ، و یا کار خوبی که ترک کرده واجب نبوده است . بلی اگر منکر از کارهائی باشد که شارع مقدّس هرگز بوقوع آن راضی نیست مثل قتل نفس محرّم جلوگیری از آن واجب است ، هر چند انجام دهنده معذور باشد ، و حتّی مکلّف هم نباشد . 5 ضرر جانی یا آبروئی و یا مالی بمقدار قابل توجّه شخص امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر را تحدید نکند ، و مشقّت و دشواری غیر قابل تحمل وجود نداشته باشد ، مگر اینکه کار معروف خوب و منکر بد بقدری نزد شارع مقدّس مهم باشد که باید در راه آن ضررها و دشواریها را تحمّل نمود . اگر بخود امر به معروف و نهی از منکر کننده ضرر متوجّه نشود ، ولی بر کسان دیگر از مسلمین ضرر جانی ، یا آبروئی ، و یا مالی معتنا به متوجّه گردد ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نمیشود ، که در اینصورت أهمّیّت ضرر و آن کار مقایسه میگردد که گاهی در صورت ضرر هم امر به معروف ، و نهی از منکر ساقط نمیشود .