خدا کیست؟ فکر و اندیشه بشر, به ذات غیبی او راه ندارد و به جز تحیر و سرگردانی یا انحراف و ضلال , بهره دیگری نخواهد داشت . ذات حق که از آن به (هویت غیبیه)، (غیب ذات)، (مقام ذات)، (مرتبه ذات) و گاهی هم به الفاظ دیگر (مانند (عنقاء) و (غیب الغیوب)) تعبیر می شود, وجود صرف است ; هیچ گونه حدی ندارد; از جمیع تعینات - چه مفهومی , و چه مصداقی - مبراست ; نه نامی دارد و نه نشانی ; نه اسمی دارد, و نه رسم و صفتی ; نه با اسم یا صفتی مقید است و نه با عدم آن اسم یا صفت ; نه با تعین خاصی متعین است و نه با عدم همان تعین . حتی با (اطلاق) و (عدم تعین) هم مقید نیست ; زیرا (اطلاق) و (عدم تعین) نیز به جای خود, نوعی تعین و قید است و مقام ذات از آن هم منزه و مبرا است . اما تعینات اسمی و وصفی (اسما و صفات حق ) همه از مقام ذات متأثر بوده و در مقام تجلی به ظهور می رسند. از این رو به مقام ذات خداوند راهی نیست ; نه فکر بدان مقام راه دارد و نه عقل و نه وهم و کشف ارباب شهود. همهء اینها از این مقام قاصر و در این میدان کاملا عاجزاند. اگر قدم پیش بگذارند, حیران می گردند و یا به راه ضلالت و خطا می روند, علاوه بر نرسیدن , از آن دورتر هم می شوند: (یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون به علما), (طه, آیه 110). ادراک بشر, به آنچه متعین است راه دارد; نه به ذاتی که از همهء تعین ها بالاتر است و تعین ها همه متأخر از آن , بعد از آن و مخلوق آن هستند. اشاره نیز بدان مقام راه ندارد; چه اشارهء حسی باشد و چه اشاره ذهنی, عقلی و وهمی . چگونه می توان به ذاتی که تعین ندارد, اشاره نمود؟ به همین جهت از فکر در (ذات حق) نهی شده است . امام علی بن موسی الرضا(ع) می فرماید: (... فلیس الله عرف من عرف بالتشبیه ذاته , و لا ایاه و حد من اکتنهه , و لا حقیقته اصاب من مثله , و لابه صدق من نهاه , و لا صمد صمده من اشار الیه ; پس , خدای را نشناخته , آن کس که ذات او را به چیزی تشبیه کرده است و به توحید او نایل نگشته , آن کس که خواسته است به کنه ذات او برسد, و به حقیقت او نرسیده , آن کس که ذات او را تصویر ذهنی نموده است و به او تصدیق نکرده است آن کس که ذات او را حدی قائل شده و به جانب او روی نیاورده است ; آن کس که به ذات او اشاره نموده است ...), (کتاب التوحید صدوق , باب التوحید و نفی التشبیه , ص 34). حتی اگر عقل و عشق همگام باشند و با بلند پروازی های خود بخواهند, به سوی مقام ذات اوج بگیرند, راه به جایی نبرده، به حیرت خواهند افتاد، و بر عجز و قصور خود در این میدان با کمال شرمساری اعتراف خواهند کرد. سحرگاهان که مخمور شبانهگرفتم باده با چنگ و چغانه نهادم عقل را ره توشه از میبه شهر هستیش کردم روانه نگار می فروشم, عشوه ای دادکه ایمن گشتم از مکر زمانه ز ساقی کمان ابرو شنیدمکه ای تیر ملامت را نشانه نبندی ز آن میان طرفی کمر واراگر خود را ببینی در میانه برو این دام بر مرغ دگر نهکه عنقارا بلند است آشیانه (دیوان حافظ) اهل دعا در مقام دعا, اهل عبادت در مقام عبادت , اهل ذکر در مقام ذکر, ارباب سلوک در مقام سلوک و... به ذات عینی حق در مظاهر اسمای او روی می آورند و از طریق اسما و صفات او, به ذات او متوجه می شوند. به عبارتی ذات حق را با اسما می خوانند, زیرا به مقام ذات راه نیست , (در این باب ر.ک : مقالات , استاد محمد شجاعی , سروش , تهران , چاپ چهارم , 1379, ج 3, صص 187 - 191). عنقا شکار کس نشود دام بازچینکاینجا همیشه باد به دست است دام را (دیوان حافظ) قرآن کریم - که جامع ترین, دقیق ترین و رساترین تعریف ها را نسبت به خداوند متعال مطرح می کند - خداوند سبحان را تنها از طریق اسما و صفات او; برای ما باز می شناساند. قرآن کریم در پی آن است که در حد توان , خداوند را به کامل ترین وجه از طریق اسما و صفاتش به انسان بشناساند. از دیدگاه قرآن , خداوند گشایش بخش و دانا, (بقره , آیه 115), سریع ترین حساب گران , زنده و پاینده , (انعام , آیه 62 و طه , آیه 111), والا, بزرگ و دارای حقیقت (لقمان , آیه 30), صاحب شکوه و ارجمندی , (الرحمن , آیه 27) و بی نیاز است , (اخلاص , آیه 2). آنکه دولت آفرید و دو سراملک دولت ها چه کار آید ورا (مثنوی , دفتر 1 / بیت 3143) از نظر قرآن خداوند, متعال است , (طه , آیه 114), یعنی , او از هر چه در وهم ما آید, بالاتر است و هرگز ما نمی توانیم حقیقت او و جمال و جلال او را - آن گونه که هست - در یابیم , (انعام , آیه 100). ای برون از وهم و قال و قیل منخاک بر فرق من و تمثیل من (مثنوی , دفتر 5 / بیت 3318). خداوند, یکی است و جز او خدایی نیست , (آل عمران , آیه 18), او یکتا و یگانه است , (اخلاص , آیه 1 و نحل , آیه 15) و هیچ چیز مثل و مانند او نیست , (شوری , آیه 11). او پادشاه راستین جهان هستی , پاک از هر عیب , سلامت بخش , مراقب بر همه چیز, عزیز, اصلاح گر, ترمیم کننده و شایسته بزرگی است , (حشر, آیه 23) و او بر همه چیز قادر و توانا است , (بقره , آیه 284). گفت صوفی قادر است آن مستعانکه کند سودای ما را بی زیان آن که آتش را کند ورد و شجرهم تواند کرد این را بی ضرر آن که گل آرد برون از عین خارهم تواند کرد این دی را بهار آن که زو هر سرو آزادی کندقادر است ار غصه را شادی کند (مثنوی , دفتر 6 / ابیات 1739 - 1742) او خدایی است بخشنده و مهربان و این دو صفت , چنان در او متجلی است که تمامی سوره های قرآن را با آن آغاز کرده است (بسم الله الرحمن الرحیم ) و آن چنان خدایی است که مهربانی و بخشایش را بر خود فرض کرده است , (انعام , 12). خداوند, در غایت عظمت است ; اما به انسان از رگ گردن نزدیک تر می باشد و حتی وسوسه های نفس او را نیز می داند, (ق , آیه 16). آنچه حق است اقرب از حبل الوریدتو فکنده تیر فکرت را بعید ای کمان و تیرها برساختهصید نزدیک و تو دور انداخته (مثنوی , دفتر 6 / ابیات 2253 - 2354). او خدایی است آمرزنده و نیرومند (غافر, آیه 3 و انفال , آیه 8), توبه پذیر, (آل عمران , آیه 8), دوستدار, (بروج , آیه 14), دارای نعمت (غافر, آیه 3), دارای رحمت , (انعام , آیه 123), بسیار توبه پذیر, (بقره , آیه 37) و دارای فضل بزرگ , (آل عمران , آیه 74). وزراو و صد وزیر و صد هزارنیست گرداند خدا از یک شرار پرورد در آتش ابراهیم راایمنی روح سازد بیم را از سبب سوزیش من سودایی امدر خیالاتش چو سوفسطایی ام (مثنوی , دفتر 1 / ابیات 544, 547, 548) خداوند, آفریننده جهان هستی و آسمان ها و زمین , (حشر, آیه 24 و انعام , آیه 14), صاحب اختیار, مالک و مدبر همه شؤون و پروردگار همهء عالمیان , (فاتحه , آیه 2) است . او هیچ شریکی ندارد نه در آفرینش و سلطنت و نه در ربوبیت , حکم کردن , شفاعت و هیچ کمالی دیگر, (انعام , آیات 162, 164 و 57 و زمر, آیه 44). غیر از خداوند, هرکس نصیب و بهره ای از کمال دارد, از خدا وام گرفته است , (فاطر, آیه 15). ای همایی که همایان فرخیاز تو دارند و سخاوت هر سخی ای کریمی که کرم های جهانمحو گردد پیش ایثارت نهان ای لطیفی که گل سرخت بدیداز خجالت پیرهن را بر درید (مثنوی , دفتر 5 / ابیات 4090 - 4092) دست رحمت وقدرت الهی , گشوده است و هرگونه که بخواهدمی بخشد و روزی می دهد, (مائده , آیه 64) هر جا که باشیم , او با ماست و به آنچه می کنیم , دانا است , (حدید, آیه 4). در واقع به هر جا روی کنیم , خدا آن جا است , (بقره , آیه 115). گر به جهل آییم , آن زندان اوستور به علم آییم , آن ایوان اوست ور به خواب آییم , مستان وییمور به بیداری به دستان وییم ور بگرییم , ابر پر زرق وییمور بخندیم , آن زمان برق وییم ور به خشم و جنگ عکس قهر اوستور به صلح و عذر, عکس مهر اوست (مثنوی , دفتر 1 / ابیات 1510 - 1513) او خدایی است که دعاها را می شنود و اجابت می کند, (غافر, آیه 60). ای دهنده عقل ها فریادرستا نخواهی تو نخواهد هیچ کس هم طلب از توست وهم آن نیکوییما کدایم ؟ اول تویی , آخر تویی هم بگو تو, هم تو بشنو, هم تو باشما همه لاشه ایم با چندین تراش (مثنوی , دفتر 6, ابیات 1438 - 1440) تتمه : الف ) تمام ادراکات خیالات و... ما برای خداوند روشن و معلوم است ; زیرا همه ما با تمام ویژگی ها اوصاف و خیالاتمان فعل او و عین ربط و تعلق به اوییم و هیچ چیز ما - حتی صور ذهنیه - از او انفکاک و جدایی ندارد و بر او غایب نیست . ب ) ادارک انسان ها نسبت به خداوند مراتب و درجاتی دارد: 1) اولین مرتبه ادارک فطری است که همه انسان ها دارای آن می باشند. 2) آخرین مرتبه ادراک کنه ذات باری تعالی (اکتناه) است که از آن تعبیر به مرتبه ((غیب الغیوب)) یا ((عنقای مغرب)) می شود و این ادراک ذات به ذات است و مختص حق تعالی می باشد و احدی حتی پیامبر اکرم (ص) در این مرتبه راه ندارد فلذا فرمودند: (ما عرفناک حق معرفتک). 3) ما بین دو مرتبه فوق مراتب بیشماری تا بی نهایت است . هر اندازه آدمی در شهوات و تمنیات حیوانی و توجه به عالم کثرات فرو رود ادراک و معرفت ضعیف تری می یابد تا آن جا که ممکن است بر اثر غرق شدن در آنها حتی ادراک فطری خویش را نیز بی اثر سازد و هر اندازه بیشتر به خودسازی و تقویت فکر و اراده و مقابله با هواها و پرداختن به ریاضت های شرعی و تصفیه نفس بکوشد به مراتب و عوالم بالاتری صعود خواهد کرد تا آن جا که به مقام شهود کثرت اسمایی و سپس به شهود صفاتی و پس از آن به شهود ذات که مقام اولیای کمل خاصه اکمل آنان پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است برسد باید توجه داشت که راه های گوناگونی برای شناخت خدای تعالی وجود دارد مهمترین آنها عبارتند از: 1- روش نقلی یعنی مراجعه به آیات و روایات و ادعیه (هر چند فهم آنها نیز نیاز به مقدمات دارد) یعنی مستقیما براساس آیات و روایات اوصاف الهی را بشناسیم. 2- روش کلامی: مطالعه و تحقیق درباره خدا در مسائل کلامی. 3- روش فلسفی: براساس گرایش های فلسفی مختلف مباحث گسترده ای در باب خدا (به تعبیر فلسفی واجب الوجود) با استناد به براهین عقلی مطرح گردیده است. 4- روش عرفانی: اساسا تمامی عرفان شناخت خدا از طریق شهود عقلی می باشد. برای مطالعه در زمینه روش اول، کتاب معارف قرآن، ج 1، استاد مصباح یزدی معرفی می شود.
خدا کیست؟
خدا کیست؟
فکر و اندیشه بشر, به ذات غیبی او راه ندارد و به جز تحیر و سرگردانی یا انحراف و ضلال , بهره دیگری نخواهد داشت . ذات حق که از آن به (هویت غیبیه)، (غیب ذات)، (مقام ذات)، (مرتبه ذات) و گاهی هم به الفاظ دیگر (مانند (عنقاء) و (غیب الغیوب)) تعبیر می شود, وجود صرف است ; هیچ گونه حدی ندارد; از جمیع تعینات - چه مفهومی , و چه مصداقی - مبراست ; نه نامی دارد و نه نشانی ; نه اسمی دارد, و نه رسم و صفتی ; نه با اسم یا صفتی مقید است و نه با عدم آن اسم یا صفت ; نه با تعین خاصی متعین است و نه با عدم همان تعین . حتی با (اطلاق) و (عدم تعین) هم مقید نیست ; زیرا (اطلاق) و (عدم تعین) نیز به جای خود, نوعی تعین و قید است و مقام ذات از آن هم منزه و مبرا است . اما تعینات اسمی و وصفی (اسما و صفات حق ) همه از مقام ذات متأثر بوده و در مقام تجلی به ظهور می رسند. از این رو به مقام ذات خداوند راهی نیست ; نه فکر بدان مقام راه دارد و نه عقل و نه وهم و کشف ارباب شهود. همهء اینها از این مقام قاصر و در این میدان کاملا عاجزاند. اگر قدم پیش بگذارند, حیران می گردند و یا به راه ضلالت و خطا می روند, علاوه بر نرسیدن , از آن دورتر هم می شوند: (یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون به علما), (طه, آیه 110).
ادراک بشر, به آنچه متعین است راه دارد; نه به ذاتی که از همهء تعین ها بالاتر است و تعین ها همه متأخر از آن , بعد از آن و مخلوق آن هستند. اشاره نیز بدان مقام راه ندارد; چه اشارهء حسی باشد و چه اشاره ذهنی, عقلی و وهمی . چگونه می توان به ذاتی که تعین ندارد, اشاره نمود؟ به همین جهت از فکر در (ذات حق) نهی شده است . امام علی بن موسی الرضا(ع) می فرماید: (... فلیس الله عرف من عرف بالتشبیه ذاته , و لا ایاه و حد من اکتنهه , و لا حقیقته اصاب من مثله , و لابه صدق من نهاه , و لا صمد صمده من اشار الیه ; پس , خدای را نشناخته , آن کس که ذات او را به چیزی تشبیه کرده است و به توحید او نایل نگشته , آن کس که خواسته است به کنه ذات او برسد, و به حقیقت او نرسیده , آن کس که ذات او را تصویر ذهنی نموده است و به او تصدیق نکرده است آن کس که ذات او را حدی قائل شده و به جانب او روی نیاورده است ; آن کس که به ذات او اشاره نموده است ...), (کتاب التوحید صدوق , باب التوحید و نفی التشبیه , ص 34). حتی اگر عقل و عشق همگام باشند و با بلند پروازی های خود بخواهند, به سوی مقام ذات اوج بگیرند, راه به جایی نبرده، به حیرت خواهند افتاد، و بر عجز و قصور خود در این میدان با کمال شرمساری اعتراف خواهند کرد.
سحرگاهان که مخمور شبانهگرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از میبه شهر هستیش کردم روانه
نگار می فروشم, عشوه ای دادکه ایمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمان ابرو شنیدمکه ای تیر ملامت را نشانه
نبندی ز آن میان طرفی کمر واراگر خود را ببینی در میانه
برو این دام بر مرغ دگر نهکه عنقارا بلند است آشیانه
(دیوان حافظ)
اهل دعا در مقام دعا, اهل عبادت در مقام عبادت , اهل ذکر در مقام ذکر, ارباب سلوک در مقام سلوک و... به ذات عینی حق در مظاهر اسمای او روی می آورند و از طریق اسما و صفات او, به ذات او متوجه می شوند. به عبارتی ذات حق را با اسما می خوانند, زیرا به مقام ذات راه نیست , (در این باب ر.ک : مقالات , استاد محمد شجاعی , سروش , تهران , چاپ چهارم , 1379, ج 3, صص 187 - 191).
عنقا شکار کس نشود دام بازچینکاینجا همیشه باد به دست است دام را
(دیوان حافظ)
قرآن کریم - که جامع ترین, دقیق ترین و رساترین تعریف ها را نسبت به خداوند متعال مطرح می کند - خداوند سبحان را تنها از طریق اسما و صفات او; برای ما باز می شناساند. قرآن کریم در پی آن است که در حد توان , خداوند را به کامل ترین وجه از طریق اسما و صفاتش به انسان بشناساند. از دیدگاه قرآن , خداوند گشایش بخش و دانا, (بقره , آیه 115), سریع ترین حساب گران , زنده و پاینده , (انعام , آیه 62 و طه , آیه 111), والا, بزرگ و دارای حقیقت (لقمان , آیه 30), صاحب شکوه و ارجمندی , (الرحمن , آیه 27) و بی نیاز است , (اخلاص , آیه 2).
آنکه دولت آفرید و دو سراملک دولت ها چه کار آید ورا
(مثنوی , دفتر 1 / بیت 3143)
از نظر قرآن خداوند, متعال است , (طه , آیه 114), یعنی , او از هر چه در وهم ما آید, بالاتر است و هرگز ما نمی توانیم حقیقت او و جمال و جلال او را - آن گونه که هست - در یابیم , (انعام , آیه 100).
ای برون از وهم و قال و قیل منخاک بر فرق من و تمثیل من
(مثنوی , دفتر 5 / بیت 3318).
خداوند, یکی است و جز او خدایی نیست , (آل عمران , آیه 18), او یکتا و یگانه است , (اخلاص , آیه 1 و نحل , آیه 15) و هیچ چیز مثل و مانند او نیست , (شوری , آیه 11). او پادشاه راستین جهان هستی , پاک از هر عیب , سلامت بخش , مراقب بر همه چیز, عزیز, اصلاح گر, ترمیم کننده و شایسته بزرگی است , (حشر, آیه 23) و او بر همه چیز قادر و توانا است , (بقره , آیه 284).
گفت صوفی قادر است آن مستعانکه کند سودای ما را بی زیان
آن که آتش را کند ورد و شجرهم تواند کرد این را بی ضرر
آن که گل آرد برون از عین خارهم تواند کرد این دی را بهار
آن که زو هر سرو آزادی کندقادر است ار غصه را شادی کند
(مثنوی , دفتر 6 / ابیات 1739 - 1742)
او خدایی است بخشنده و مهربان و این دو صفت , چنان در او متجلی است که تمامی سوره های قرآن را با آن آغاز کرده است (بسم الله الرحمن الرحیم ) و آن چنان خدایی است که مهربانی و بخشایش را بر خود فرض کرده است , (انعام , 12). خداوند, در غایت عظمت است ; اما به انسان از رگ گردن نزدیک تر می باشد و حتی وسوسه های نفس او را نیز می داند, (ق , آیه 16).
آنچه حق است اقرب از حبل الوریدتو فکنده تیر فکرت را بعید
ای کمان و تیرها برساختهصید نزدیک و تو دور انداخته
(مثنوی , دفتر 6 / ابیات 2253 - 2354).
او خدایی است آمرزنده و نیرومند (غافر, آیه 3 و انفال , آیه 8), توبه پذیر, (آل عمران , آیه 8), دوستدار, (بروج , آیه 14), دارای نعمت (غافر, آیه 3), دارای رحمت , (انعام , آیه 123), بسیار توبه پذیر, (بقره , آیه 37) و دارای فضل بزرگ , (آل عمران , آیه 74).
وزراو و صد وزیر و صد هزارنیست گرداند خدا از یک شرار
پرورد در آتش ابراهیم راایمنی روح سازد بیم را
از سبب سوزیش من سودایی امدر خیالاتش چو سوفسطایی ام
(مثنوی , دفتر 1 / ابیات 544, 547, 548)
خداوند, آفریننده جهان هستی و آسمان ها و زمین , (حشر, آیه 24 و انعام , آیه 14), صاحب اختیار, مالک و مدبر همه شؤون و پروردگار همهء عالمیان , (فاتحه , آیه 2) است . او هیچ شریکی ندارد نه در آفرینش و سلطنت و نه در ربوبیت , حکم کردن , شفاعت و هیچ کمالی دیگر, (انعام , آیات 162, 164 و 57 و زمر, آیه 44). غیر از خداوند, هرکس نصیب و بهره ای از کمال دارد, از خدا وام گرفته است , (فاطر, آیه 15).
ای همایی که همایان فرخیاز تو دارند و سخاوت هر سخی
ای کریمی که کرم های جهانمحو گردد پیش ایثارت نهان
ای لطیفی که گل سرخت بدیداز خجالت پیرهن را بر درید
(مثنوی , دفتر 5 / ابیات 4090 - 4092)
دست رحمت وقدرت الهی , گشوده است و هرگونه که بخواهدمی بخشد و روزی می دهد, (مائده , آیه 64) هر جا که باشیم , او با ماست و به آنچه می کنیم , دانا است , (حدید, آیه 4). در واقع به هر جا روی کنیم , خدا آن جا است , (بقره , آیه 115).
گر به جهل آییم , آن زندان اوستور به علم آییم , آن ایوان اوست
ور به خواب آییم , مستان وییمور به بیداری به دستان وییم
ور بگرییم , ابر پر زرق وییمور بخندیم , آن زمان برق وییم
ور به خشم و جنگ عکس قهر اوستور به صلح و عذر, عکس مهر اوست
(مثنوی , دفتر 1 / ابیات 1510 - 1513)
او خدایی است که دعاها را می شنود و اجابت می کند, (غافر, آیه 60).
ای دهنده عقل ها فریادرستا نخواهی تو نخواهد هیچ کس
هم طلب از توست وهم آن نیکوییما کدایم ؟ اول تویی , آخر تویی
هم بگو تو, هم تو بشنو, هم تو باشما همه لاشه ایم با چندین تراش
(مثنوی , دفتر 6, ابیات 1438 - 1440) تتمه :
الف ) تمام ادراکات خیالات و... ما برای خداوند روشن و معلوم است ; زیرا همه ما با تمام ویژگی ها اوصاف و خیالاتمان فعل او و عین ربط و تعلق به اوییم و هیچ چیز ما - حتی صور ذهنیه - از او انفکاک و جدایی ندارد و بر او غایب نیست . ب ) ادارک انسان ها نسبت به خداوند مراتب و درجاتی دارد: 1) اولین مرتبه ادارک فطری است که همه انسان ها دارای آن می باشند. 2) آخرین مرتبه ادراک کنه ذات باری تعالی (اکتناه) است که از آن تعبیر به مرتبه ((غیب الغیوب)) یا ((عنقای مغرب)) می شود و این ادراک ذات به ذات است و مختص حق تعالی می باشد و احدی حتی پیامبر اکرم (ص) در این مرتبه راه ندارد فلذا فرمودند: (ما عرفناک حق معرفتک). 3) ما بین دو مرتبه فوق مراتب بیشماری تا بی نهایت است . هر اندازه آدمی در شهوات و تمنیات حیوانی و توجه به عالم کثرات فرو رود ادراک و معرفت ضعیف تری می یابد تا آن جا که ممکن است بر اثر غرق شدن در آنها حتی ادراک فطری خویش را نیز بی اثر سازد و هر اندازه بیشتر به خودسازی و تقویت فکر و اراده و مقابله با هواها و پرداختن به ریاضت های شرعی و تصفیه نفس بکوشد به مراتب و عوالم بالاتری صعود خواهد کرد تا آن جا که به مقام شهود کثرت اسمایی و سپس به شهود صفاتی و پس از آن به شهود ذات که مقام اولیای کمل خاصه اکمل آنان پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است برسد باید توجه داشت که راه های گوناگونی برای شناخت خدای تعالی وجود دارد مهمترین آنها عبارتند از: 1- روش نقلی یعنی مراجعه به آیات و روایات و ادعیه (هر چند فهم آنها نیز نیاز به مقدمات دارد) یعنی مستقیما براساس آیات و روایات اوصاف الهی را بشناسیم. 2- روش کلامی: مطالعه و تحقیق درباره خدا در مسائل کلامی. 3- روش فلسفی: براساس گرایش های فلسفی مختلف مباحث گسترده ای در باب خدا (به تعبیر فلسفی واجب الوجود) با استناد به براهین عقلی مطرح گردیده است. 4- روش عرفانی: اساسا تمامی عرفان شناخت خدا از طریق شهود عقلی می باشد. برای مطالعه در زمینه روش اول، کتاب معارف قرآن، ج 1، استاد مصباح یزدی معرفی می شود.
- [سایر] خدا کیست ؟
- [سایر] خدا کیست؟
- [سایر] خدا کیست و چیست و اینکه می گویند خدا نور است یعنی چه؟
- [سایر] مرگ انسان به دست کیست؟ خدا یا عزرائیل؟
- [سایر] مرگ انسان به دست کیست ؟ خدا ، یا عزرائیل ؟
- [سایر] خدا کیست؟ واجب الوجود یعنی چه؟ یعنی چه که اسماء الله عین ذات خدا هستند؟ وجود خدا را هم اثبات بفرمایید.
- [سایر] از بندگان صالح خداوند که دو نسل از انسانها در زمان حکومتش منقرض شدند، کیست؟
- [سایر] مگر نمی گویند که هر چیزی آفریدگاری دارد، پس خالق خدا کیست؟
- [سایر] کسی که در میان غافلان به یاد خدا باشد مانند کیست؟
- [سایر] خدا کیست و چه دلیلی می توان برای اثبات او آورد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می گویند در عالم هستی یک وجود بیش نیست و آن خداست و همه موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان، یا موجود دیگری حلول کرده و با آن یکی شده، یا خدا را جسم بدانند احتیاط واجب، اجتناب از آنهاست.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید به قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند متعال نذر کند، بنابراین اگر برای خدا نذر نکند، صحیح نیست، بنابراین کافی است موقع نذر کردن بنابر اظهر بگوید: (لِلّهِ عَلَیَّ)، یعنی: (برای خداوند، به عهده من باشد که فلان کار را انجام بدهم)، و اگر کسی که عربی نمیداند ترجمه آن را به هر زبانی بگوید کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد
- [آیت الله وحید خراسانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را بر زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده:
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد؛ یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.