علم الهی نسبت به افعال انسانها چگونه است یعنی خدا می داند که انسانی عاقبتش جهنمی خواهد بود؟ پس چرا او را در بدو خلقت مجازات نمی کند و آیا خدا به افعال بندگان علم اجمالی دارد یا تفصیلی؟
علم الهی نسبت به افعال انسانها چگونه است یعنی خدا می داند که انسانی عاقبتش جهنمی خواهد بود؟ پس چرا او را در بدو خلقت مجازات نمی کند و آیا خدا به افعال بندگان علم اجمالی دارد یا تفصیلی؟ یکی از اوصاف ثبوتی خداوند, علم است. در بینش اسلامی, خدا به همه امور عالم و از هر چیزی آگاه است. او چون خالق عالم هستی و آفریننده انسان است از همه چیز بخصوص اعمال انسان آگاهی دارد. او از بدو خلقت می دانسته که انسان چه کار خواهد کرد ، همانطور که یک منجم پیش از وقوع کسوف و خسوف مدتها قبل خبر دارد. چون او در بند زمان نیست و اصلا او خالق زمان و مکان است از افق و جایگاهی بالا به هستی و وقایع آن نظر می کند. برای تقریب به ذهن بهتر است مثالی را مطرح سازیم : فرض کنید شما دراتاقی روبروی پنجره ای رو به بیرون نشسته اید و به رویدادهای خارج از اتاق چشم دوخته اید و قادر نیستید از اتاق خارج شوید و یا آنقدر به پنجره نزدیک گردید تا بیرون را کاملا ببینید و در همان حال کاروانی از شترها از مقابل پنجره عبور می کند ، شما شترها را یک به یک می بینید و تا شتری در محدوده دید شما نیاید از وجودش اطلاع نخواهید یافت ، برای شما شتری که در مقابل پنجره حرکت می کند و شما آن را می بینید زمان حال است ، آنکه رفته است گذشته و دیگری که نیامده آینده است. اما در همان حال فرد دیگری بر روی پشت بام همان خانه در حال نگاه کردن به این کاروان در حال حرکت است او کل کاروان را یک جا می بیند و برای حال و آینده و گذشته ای که برای فرد داخل خانه است معنا ندارد. خداوند نیز در افقی بالاتر از زمان به حوادث و رویدادهای این عالم نظر می کند علاوه بر اینکه او خالق و آفریننده تمام آنها نیز هست. پس از این مقدمه بهتر است در مورد علم اجمالی و تفصیلی خداوند نیز کمی صحبت کنیم : مقصود از علم اجمالی, در این بحث, آن است که علم خداوند قبل از ایجاد اشیا علمی است واحد و بسیط که قابل تحلیل به علم تفصیلی است. معمولاً برای تفهیم بهتر علم اجمالی به علم دانشمندان, مثلاً یک ریاضیدان مثال می زنند. علم ریاضیدان به یک قانون ریاضی, علمی بسیط و اجمالی است و در عین حال, می توان گفت که او به تمام مسائلی که از طریق این قانون قابل حل است، علم دارد. لیکن مادامی که مساله خاصی را حل نکرده باشد، علم او در مرتبه اجمال باقی می ماند. اما تفصیلی بودن علم خداوند به اشیا قبل از ایجاد، بدین معناست که خداوند به یکایک امور و اشیاء قبل از ایجاد و آفرینش آنها، بصورت جداگانه و مستقل علم دارد. اما اینکه واقعا چرا خداوند مجرمان و گناهکاران را از ابتدا مجازات نمی کند ، اصلا چرا آنها می آفریند و چرا در هنگام انجام عمل مجرمانه شان مانع آنها نمی گردد؟ اینها سوالاتی است که در صورتی به ذهنمان خطور خواهد کرد به خلقت ویژه و منحصر به فرد انسان توجه نکنیم. خداوند انسان را موجودی مختار قرار داد و آنگاه که داستان خلقت او را بیان می کند تصریح می کند که موجودی را می آفریند که در زمین خلیفه او باشد ، موجودی که اگر به سوی خداوند قدم بردارد به جایگاهی خواهد رسید که ملائکه نیز قدرت ورود بدان را ندارند و چون به خدا پشت نماید و بنده امیال حیوانی خود گردد در منجلابی سقوط خواهد کرد که پست تر از حیوانات خواهد شد. مشیت و اراده حضرت حق بر این قرار گرفت که انسان به گونه‌ای آفریده شود که موجودی دارای اختیار باشد. (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ) ؛ (تغابن ، آیه 2) (او است آن کسی که شما را آفرید؛ برخی از شما کافرند و برخی مؤمن) و(وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ) ؛ (مائده (5)، آیه 48) (و اگر خدا می‌خواست شما را یک امت قرار می‌داد، ولی خواست تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید) و پس از نشان دادن را خوب و بد، مسیر هدایت و سعادت و گمراهی و شقاوت، خود انسان هر کدام که خواست انتخاب کند. (وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لأَمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ) ؛ (یونس (10)، آیه 99) (و اگر پروردگار تو می‌خواست، قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان می‌آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که بگروند؟) پس اختیار ما بر اساس ارده حکیمانه خداست. در عین حال لازمه تکامل اختیاری و انتخابی، گزینه‌های نادرست و انتخاب مسیرهای نادرست از سوی برخی افراد انتخابگر است پس این انتخاب بد یا خوب، گناه یا ثواب بر اساس اراده خدای متعال در طرح نظام احسن است (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی‌ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ) ؛ (انعام (6)، آیه 35) (و اگر خدا می‌خواست قطعاً آنان را بر هدایت، گرد می‌آورد، پس زنهار از نادانان مباش) گر چه خدای متعال در مورد گناه، از آن کار راضی نیست ولی در مورد ثواب علاوه بر اراده، راضی نیز هست (إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَ لا یَرْضی‌ لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ) ؛( زمر (39)، آیه 7) (و اگر کفر ورزید، خدا از شما سخت بی نیاز است و برای بندگانش کفران را خوش نمی‌دارد، و اگر سپاس دارید آن را برای شمامی پسندد). اما نکته ظریف در مورد علم پیشین الهی این است که خدای متعال می‌داند که‌ها در آینده باراده و انتخاب و خواست خود چه گزینه رفتاری را بر می‌گزینیم و چه کار انجام می‌دهیم، حال اگر در وقت مقرر، ما آن کار را با اراده خود ندهیم؛ بلکه به سبب علم الهی، اراده از ما سلب شود، علم خدا بر خلاف خواهد شد چون متعلق علم خدا (کارهای ما با اختیار خودمان) (یَعْلَمُ ما تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَی الدَّارِ) ؛ (رعد (13)، آیه 42 ) (آنچه را که هر کسی به دست می‌آورد می‌داند. و به زودی کافران بدانند که فرجام آن سرای از کیست) ، (أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ) ؛ (نور (24)، آیه 64) (هشدار که آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست. به یقین آنچه را که بر آیند او می‌داند)، (وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ) ؛ (محمد (47)، آیه 30 ) (در نتیجه ایشان را به سیمای (حقیقی)شان می‌شناسی و از آهنگ سخن به (حال) آنان پی خواهی برد؛ و خداست که کارهای شما را می‌داند). لذا خدای متعال با هشدار به گنهکاران وافراد غیر صالح می‌فرماید: شما که پند نمی‌گیرید و به راه خطا می‌روید هر کاری می‌خواهید انجام دهید اما بدانید که خدای متعال به همه آنچه که شما (با اختیار واراده‌تان) انجام می‌دهید بصیر و آگاه است (اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ) ؛ (فصلت (41)، آیه 40) (هر چه می‌خواهید بکنید که او به آنچه می‌خواهید بیناست) بنابراین خدای متعال علم دارد که ما در آینده با اختیار خودمان چه کاری را انجام می‌دهیم و مانند یک نفر استادی که صددرصد شاگردش را می‌شناسد و آینده کاری و رفتاری او را می‌داند، هرگز این دانستن ما به جبر و محدودیت اختیار و اراده انسان نخواهد بود. (رک. سعیدی مهر, کلام اسلامی, ج 1 ) خلاصه اینکه سنت خداوند بر این استوار گشته که موجودی مختار بنام انسان را بیافریند و راه سعادت و شقاوت را به او نشان دهد و او را در گزینشش به تمام امکانات مجهز سازد تا او خود آینده خویش را رقم زند ، هر چند او مؤمنان و مشرکان را به خوبی می شناسد اما هیچ گاه علم خداوند و دانستن او به معنای مجبور بودن ما نیست چرا که صفت علم او هرگز موجب تحقق حوادث می گردد. بلکه آنچه موجب تحقق افعال انسان می گردد اراده او به صدور اختیاری افعال از انسان است. اگر خداوند مجرمان را از بدو خلقت مجازات کند چون او می داند که آنها مجرم و گناهکار خواهند او دیگر موجودی حکیم و عادل نخواهد بود چرا که عقل خدادای ما هیچ گاه مجازات مجرمان پیش از وقوع جنایت را عملی حکیمانه و از روی عدالت نمی داند بلکه چنین کاری را ظالمانه خواهد شمرد. اگر هم خداوند مانع تحقق فعل مجرمانه از فردی گردد این بدن معنا خواهد بود که انسان دیگر موجودی مختار نخواهد بود در حالی که وعده های خداوند و بهشت و جهنم او وقتی پاداش عمل انسان به شمار می رود که او از روی اراده کامل و اختیار خود عملی نیک انجام دهد و یا مرتکب فعل قبیحی گردد.
عنوان سوال:

علم الهی نسبت به افعال انسانها چگونه است یعنی خدا می داند که انسانی عاقبتش جهنمی خواهد بود؟ پس چرا او را در بدو خلقت مجازات نمی کند و آیا خدا به افعال بندگان علم اجمالی دارد یا تفصیلی؟


پاسخ:

علم الهی نسبت به افعال انسانها چگونه است یعنی خدا می داند که انسانی عاقبتش جهنمی خواهد بود؟ پس چرا او را در بدو خلقت مجازات نمی کند و آیا خدا به افعال بندگان علم اجمالی دارد یا تفصیلی؟

یکی از اوصاف ثبوتی خداوند, علم است. در بینش اسلامی, خدا به همه امور عالم و از هر چیزی آگاه است. او چون خالق عالم هستی و آفریننده انسان است از همه چیز بخصوص اعمال انسان آگاهی دارد.
او از بدو خلقت می دانسته که انسان چه کار خواهد کرد ، همانطور که یک منجم پیش از وقوع کسوف و خسوف مدتها قبل خبر دارد. چون او در بند زمان نیست و اصلا او خالق زمان و مکان است از افق و جایگاهی بالا به هستی و وقایع آن نظر می کند. برای تقریب به ذهن بهتر است مثالی را مطرح سازیم :
فرض کنید شما دراتاقی روبروی پنجره ای رو به بیرون نشسته اید و به رویدادهای خارج از اتاق چشم دوخته اید و قادر نیستید از اتاق خارج شوید و یا آنقدر به پنجره نزدیک گردید تا بیرون را کاملا ببینید و در همان حال کاروانی از شترها از مقابل پنجره عبور می کند ، شما شترها را یک به یک می بینید و تا شتری در محدوده دید شما نیاید از وجودش اطلاع نخواهید یافت ، برای شما شتری که در مقابل پنجره حرکت می کند و شما آن را می بینید زمان حال است ، آنکه رفته است گذشته و دیگری که نیامده آینده است.
اما در همان حال فرد دیگری بر روی پشت بام همان خانه در حال نگاه کردن به این کاروان در حال حرکت است او کل کاروان را یک جا می بیند و برای حال و آینده و گذشته ای که برای فرد داخل خانه است معنا ندارد. خداوند نیز در افقی بالاتر از زمان به حوادث و رویدادهای این عالم نظر می کند علاوه بر اینکه او خالق و آفریننده تمام آنها نیز هست.
پس از این مقدمه بهتر است در مورد علم اجمالی و تفصیلی خداوند نیز کمی صحبت کنیم :
مقصود از علم اجمالی, در این بحث, آن است که علم خداوند قبل از ایجاد اشیا علمی است واحد و بسیط که قابل تحلیل به علم تفصیلی است. معمولاً برای تفهیم بهتر علم اجمالی به علم دانشمندان, مثلاً یک ریاضیدان مثال می زنند.
علم ریاضیدان به یک قانون ریاضی, علمی بسیط و اجمالی است و در عین حال, می توان گفت که او به تمام مسائلی که از طریق این قانون قابل حل است، علم دارد. لیکن مادامی که مساله خاصی را حل نکرده باشد، علم او در مرتبه اجمال باقی می ماند.
اما تفصیلی بودن علم خداوند به اشیا قبل از ایجاد، بدین معناست که خداوند به یکایک امور و اشیاء قبل از ایجاد و آفرینش آنها، بصورت جداگانه و مستقل علم دارد.
اما اینکه واقعا چرا خداوند مجرمان و گناهکاران را از ابتدا مجازات نمی کند ، اصلا چرا آنها می آفریند و چرا در هنگام انجام عمل مجرمانه شان مانع آنها نمی گردد؟ اینها سوالاتی است که در صورتی به ذهنمان خطور خواهد کرد به خلقت ویژه و منحصر به فرد انسان توجه نکنیم. خداوند انسان را موجودی مختار قرار داد و آنگاه که داستان خلقت او را بیان می کند تصریح می کند که موجودی را می آفریند که در زمین خلیفه او باشد ، موجودی که اگر به سوی خداوند قدم بردارد به جایگاهی خواهد رسید که ملائکه نیز قدرت ورود بدان را ندارند و چون به خدا پشت نماید و بنده امیال حیوانی خود گردد در منجلابی سقوط خواهد کرد که پست تر از حیوانات خواهد شد.
مشیت و اراده حضرت حق بر این قرار گرفت که انسان به گونه‌ای آفریده شود که موجودی دارای اختیار باشد. (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ) ؛ (تغابن ، آیه 2) (او است آن کسی که شما را آفرید؛ برخی از شما کافرند و برخی مؤمن) و(وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ) ؛ (مائده (5)، آیه 48) (و اگر خدا می‌خواست شما را یک امت قرار می‌داد، ولی خواست تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید) و پس از نشان دادن را خوب و بد، مسیر هدایت و سعادت و گمراهی و شقاوت، خود انسان هر کدام که خواست انتخاب کند. (وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لأَمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ) ؛ (یونس (10)، آیه 99) (و اگر پروردگار تو می‌خواست، قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان می‌آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که بگروند؟) پس اختیار ما بر اساس ارده حکیمانه خداست.
در عین حال لازمه تکامل اختیاری و انتخابی، گزینه‌های نادرست و انتخاب مسیرهای نادرست از سوی برخی افراد انتخابگر است پس این انتخاب بد یا خوب، گناه یا ثواب بر اساس اراده خدای متعال در طرح نظام احسن است (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی‌ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ) ؛ (انعام (6)، آیه 35) (و اگر خدا می‌خواست قطعاً آنان را بر هدایت، گرد می‌آورد، پس زنهار از نادانان مباش) گر چه خدای متعال در مورد گناه، از آن کار راضی نیست ولی در مورد ثواب علاوه بر اراده، راضی نیز هست (إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَ لا یَرْضی‌ لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ) ؛( زمر (39)، آیه 7) (و اگر کفر ورزید، خدا از شما سخت بی نیاز است و برای بندگانش کفران را خوش نمی‌دارد، و اگر سپاس دارید آن را برای شمامی پسندد).
اما نکته ظریف در مورد علم پیشین الهی این است که خدای متعال می‌داند که‌ها در آینده باراده و انتخاب و خواست خود چه گزینه رفتاری را بر می‌گزینیم و چه کار انجام می‌دهیم، حال اگر در وقت مقرر، ما آن کار را با اراده خود ندهیم؛ بلکه به سبب علم الهی، اراده از ما سلب شود، علم خدا بر خلاف خواهد شد چون متعلق علم خدا (کارهای ما با اختیار خودمان) (یَعْلَمُ ما تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَی الدَّارِ) ؛ (رعد (13)، آیه 42 ) (آنچه را که هر کسی به دست می‌آورد می‌داند.
و به زودی کافران بدانند که فرجام آن سرای از کیست) ، (أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ) ؛ (نور (24)، آیه 64) (هشدار که آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست.
به یقین آنچه را که بر آیند او می‌داند)، (وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ) ؛ (محمد (47)، آیه 30 ) (در نتیجه ایشان را به سیمای (حقیقی)شان می‌شناسی و از آهنگ سخن به (حال) آنان پی خواهی برد؛ و خداست که کارهای شما را می‌داند). لذا خدای متعال با هشدار به گنهکاران وافراد غیر صالح می‌فرماید: شما که پند نمی‌گیرید و به راه خطا می‌روید هر کاری می‌خواهید انجام دهید اما بدانید که خدای متعال به همه آنچه که شما (با اختیار واراده‌تان) انجام می‌دهید بصیر و آگاه است (اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ) ؛ (فصلت (41)، آیه 40) (هر چه می‌خواهید بکنید که او به آنچه می‌خواهید بیناست) بنابراین خدای متعال علم دارد که ما در آینده با اختیار خودمان چه کاری را انجام می‌دهیم و مانند یک نفر استادی که صددرصد شاگردش را می‌شناسد و آینده کاری و رفتاری او را می‌داند، هرگز این دانستن ما به جبر و محدودیت اختیار و اراده انسان نخواهد بود. (رک. سعیدی مهر, کلام اسلامی, ج 1 )
خلاصه اینکه سنت خداوند بر این استوار گشته که موجودی مختار بنام انسان را بیافریند و راه سعادت و شقاوت را به او نشان دهد و او را در گزینشش به تمام امکانات مجهز سازد تا او خود آینده خویش را رقم زند ، هر چند او مؤمنان و مشرکان را به خوبی می شناسد اما هیچ گاه علم خداوند و دانستن او به معنای مجبور بودن ما نیست چرا که صفت علم او هرگز موجب تحقق حوادث می گردد. بلکه آنچه موجب تحقق افعال انسان می گردد اراده او به صدور اختیاری افعال از انسان است.
اگر خداوند مجرمان را از بدو خلقت مجازات کند چون او می داند که آنها مجرم و گناهکار خواهند او دیگر موجودی حکیم و عادل نخواهد بود چرا که عقل خدادای ما هیچ گاه مجازات مجرمان پیش از وقوع جنایت را عملی حکیمانه و از روی عدالت نمی داند بلکه چنین کاری را ظالمانه خواهد شمرد. اگر هم خداوند مانع تحقق فعل مجرمانه از فردی گردد این بدن معنا خواهد بود که انسان دیگر موجودی مختار نخواهد بود در حالی که وعده های خداوند و بهشت و جهنم او وقتی پاداش عمل انسان به شمار می رود که او از روی اراده کامل و اختیار خود عملی نیک انجام دهد و یا مرتکب فعل قبیحی گردد.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین