آگاهی خداوند نسبت به آینده انسان ها مطلبی قطعی و مبرهن است زیرا گذشته حال وآینده نسبت برای ما که محاط به زمان هستیم مطرح است در هر مرحله از زمان اجزای پسین و پیشین آن ازما غایب است لیکن برای خداوند که موجودی غیر زمانی بل خالق زمان و مکان است گذشته و آینده ای نیست و تمام هستی با همه ابعاد و امتدادات زمانی مکانی اش نزد او حاضراست . بنابراین حوادث آینده برای ما آینده است و حوادث گذشته از نظرما گذشته است و در مورد ذات اقدس احدی این مطالب راه ندارد. البته مقصود شما از اینکه اگر خداوند عالم به افعال ما باشد جهان نمایشی بیش نیست به خوبی روشن نیست . الف ) اگر منظور این باشد که چون خدا می داند پس کنش های ما از ازل مقدر شده و سرنوشت هرکسی رقم خورده و کسی قادر به تغییر آن نیست به عبارت دیگر انسان در افعال خود مجبور است با دقت در بیان فوق به خوبی روشن می شود که علم الهی هرگز موجب جبر و نمایشی خواندن افعال بشری نیست زیرا زمانی علم الهی موجب جبر است که علم او سبب و علت کنش و رفتار ماباشد وبه تعبیر دیگر چون او می داند که ما انجام می دهیم در حالی که برعکس چون ما چنین می کنیم خدا می داند واگر غیر از این می کردیم آن را می دانست . پس همان طور که وقتی ما عملی را در برابر دیدگاه کسی انجام دهیم هیچ کس نمی گوید : چون فلانی می بیند پس عمل فاعل جبری است . در رابطه باعلم الهی بر افعال ما در زمان های گذشته نیز نباید چنین گفت ؛ زیرا زمان های گذشته چنان که بیان شد نسبت به ما گذشته است و نسبت به خدا گذشته و حال و آینده یکسان می باشد و فرقی بین علم خدا در زمان های سه گانه نیست . در عین حال باید توجه داشت که هر انسانی تمام قوای لازم برای افعالش را از ناحیه خدا دارد و اختیارش هم از ناحیه اوست لیکن جبر زمانی است که خداوند مستقیما در کنش های ما دخالت داشته و قدرت گزینش را از ما سلب کرده باشد در حالیکه وجدانا می یابیم که در کنش های خود انتخاب گریم و اراده حق تعالی به این تعلق گرفته است که ما با آزادی کامل و در پی هدایت های فطرت و عقل و انبیا هر یک از دو راه سعادت و شقاوت را که توانستیم برگزینیم لیکن پس از پیمودن هر یک نتایج آن دیگر به اختیار ما نیست و سرنوشت محتوم ما بر اساس همان رقم زده خواهد شد . ب ) اما اگر مقصود شما از نمایشی خواندن جهان این است که چون خدا می داند شمر سر امام حسین ( ع ) را می برد و ابن ملجم فرق امیرالمومنین ( ع ) را می شکافد و ...پس چه بهتر که نمی آفرید تا این همه جنایات و مفاسدو زشتی ها رخ ندهد. بنابراین با علم به این زشتی ها و توان نیافریدن باز هم آفریدن کاری عبث و پوچ است . اگر نمی خواست چنین بشود از اول جلوی آن را عملا می گرفت . در این رابطه باید گفت : آفرینش انسان با همه کجروی هایش هرگز عبث و بیهوده نیست ؛ زیرا انسان موجودی است که شایستگی کمال اختیاری را دارد و در کنش اختیاری با توجه به گرایشات متضاد آنها همه لازمه اختیارند وجود دو راه و برگزیدن هر یک توسط افراد مختلف امری بدیهی است . در این مسیر بسیاری به بالاترین درجات کمالی ممکن خواهند رسید و رفتارسو دیگران نه تنها مانع آنان نخواهد شد بل از جهتی تکامل بخش آنان است × یعنی حرکت شمر برای او شقاوت است ولی برای امام حسین(ع) بزرگترین وسیله عروج . ج ) چنان چه مقصودتان این باشد که اگر خدا نمی خواست این اعمال رخ دهد از آغاز مانع آن می شد نه اینکه شمر را بیافریند و بعد هم دستور دهد این کارها را نکنید .در این صورت اولا : دیگر اختیار معنای خود را از دست می داد و راه کمال اختیاری به کلی مسدود می گشت . ثانیا : خداوند دو گونه خواست و اراده دارد : 1- اراده تکوینی 2 - اراده تشریعی و خلط بین این دو موجب اشتباهات بسیاری گردیده است . آری خداوند کژی ها را نمی خواهد و نمی خواست که شمریزید و ...چنین و چنان کنند ولی این نخواستن تشریعی بود نه تکوینی و اگر تکوینا نمی خواست اصلا موجود مختار و ذی اراده نمی آفرید و از اساس مسیر کمال و شقاوت اختیاری را می بست . eporsesh.com
علم خداوند نسبت به آینده انسانها چگونه است ؟
آگاهی خداوند نسبت به آینده انسان ها مطلبی قطعی و مبرهن است زیرا گذشته حال وآینده نسبت برای ما که محاط به زمان هستیم مطرح است در هر مرحله از زمان اجزای پسین و پیشین آن ازما غایب است لیکن برای خداوند که موجودی غیر زمانی بل خالق زمان و مکان است گذشته و آینده ای نیست و تمام هستی با همه ابعاد و امتدادات زمانی مکانی اش نزد او حاضراست . بنابراین حوادث آینده برای ما آینده است و حوادث گذشته از نظرما گذشته است و در مورد ذات اقدس احدی این مطالب راه ندارد. البته مقصود شما از اینکه اگر خداوند عالم به افعال ما باشد جهان نمایشی بیش نیست به خوبی روشن نیست .
الف ) اگر منظور این باشد که چون خدا می داند پس کنش های ما از ازل مقدر شده و سرنوشت هرکسی رقم خورده و کسی قادر به تغییر آن نیست به عبارت دیگر انسان در افعال خود مجبور است با دقت در بیان فوق به خوبی روشن می شود که علم الهی هرگز موجب جبر و نمایشی خواندن افعال بشری نیست زیرا زمانی علم الهی موجب جبر است که علم او سبب و علت کنش و رفتار ماباشد وبه تعبیر دیگر چون او می داند که ما انجام می دهیم در حالی که برعکس چون ما چنین می کنیم خدا می داند واگر غیر از این می کردیم آن را می دانست . پس همان طور که وقتی ما عملی را در برابر دیدگاه کسی انجام دهیم هیچ کس نمی گوید : چون فلانی می بیند پس عمل فاعل جبری است . در رابطه باعلم الهی بر افعال ما در زمان های گذشته نیز نباید چنین گفت ؛ زیرا زمان های گذشته چنان که بیان شد نسبت به ما گذشته است و نسبت به خدا گذشته و حال و آینده یکسان می باشد و فرقی بین علم خدا در زمان های سه گانه نیست . در عین حال باید توجه داشت که هر انسانی تمام قوای لازم برای افعالش را از ناحیه خدا دارد و اختیارش هم از ناحیه اوست لیکن جبر زمانی است که خداوند مستقیما در کنش های ما دخالت داشته و قدرت گزینش را از ما سلب کرده باشد در حالیکه وجدانا می یابیم که در کنش های خود انتخاب گریم و اراده حق تعالی به این تعلق گرفته است که ما با آزادی کامل و در پی هدایت های فطرت و عقل و انبیا هر یک از دو راه سعادت و شقاوت را که توانستیم برگزینیم لیکن پس از پیمودن هر یک نتایج آن دیگر به اختیار ما نیست و سرنوشت محتوم ما بر اساس همان رقم زده خواهد شد .
ب ) اما اگر مقصود شما از نمایشی خواندن جهان این است که چون خدا می داند شمر سر امام حسین ( ع ) را می برد و ابن ملجم فرق امیرالمومنین ( ع ) را می شکافد و ...پس چه بهتر که نمی آفرید تا این همه جنایات و مفاسدو زشتی ها رخ ندهد. بنابراین با علم به این زشتی ها و توان نیافریدن باز هم آفریدن کاری عبث و پوچ است . اگر نمی خواست چنین بشود از اول جلوی آن را عملا می گرفت . در این رابطه باید گفت : آفرینش انسان با همه کجروی هایش هرگز عبث و بیهوده نیست ؛ زیرا انسان موجودی است که شایستگی کمال اختیاری را دارد و در کنش اختیاری با توجه به گرایشات متضاد آنها همه لازمه اختیارند وجود دو راه و برگزیدن هر یک توسط افراد مختلف امری بدیهی است . در این مسیر بسیاری به بالاترین درجات کمالی ممکن خواهند رسید و رفتارسو دیگران نه تنها مانع آنان نخواهد شد بل از جهتی تکامل بخش آنان است × یعنی حرکت شمر برای او شقاوت است ولی برای امام حسین(ع) بزرگترین وسیله عروج .
ج ) چنان چه مقصودتان این باشد که اگر خدا نمی خواست این اعمال رخ دهد از آغاز مانع آن می شد نه اینکه شمر را بیافریند و بعد هم دستور دهد این کارها را نکنید .در این صورت اولا : دیگر اختیار معنای خود را از دست می داد و راه کمال اختیاری به کلی مسدود می گشت . ثانیا : خداوند دو گونه خواست و اراده دارد : 1- اراده تکوینی 2 - اراده تشریعی و خلط بین این دو موجب اشتباهات بسیاری گردیده است . آری خداوند کژی ها را نمی خواهد و نمی خواست که شمریزید و ...چنین و چنان کنند ولی این نخواستن تشریعی بود نه تکوینی و اگر تکوینا نمی خواست اصلا موجود مختار و ذی اراده نمی آفرید و از اساس مسیر کمال و شقاوت اختیاری را می بست .
eporsesh.com
- [سایر] علم الهی نسبت به افعال انسانها چگونه است یعنی خدا می داند که انسانی عاقبتش جهنمی خواهد بود؟ پس چرا او را در بدو خلقت مجازات نمی کند و آیا خدا به افعال بندگان علم اجمالی دارد یا تفصیلی؟
- [سایر] مشکل اصلی فراموشی انسانها نسبت به خانه آخرت چیست؟
- [سایر] علم خداوند به حوادث آینده چگونه متصور است با این که آنها هنوز وجود خارجی پیدا نکردهاند؟
- [سایر] این که بعضی از اولیای خدا علم به ماکان و مایکون و ماهوکائن(گذشته، حال و آینده) داشتهاند، مراد چیست؟
- [سایر] چکار کنیم که امید به خدا باعث جری شدن انسانها نشود ؟
- [سایر] زمانی که قیامت برپا می شود به چه کیفیتی انسانها در پیشگاه خداوند حاضر می شوند؟
- [سایر] آیا ناقص الخلقه بودن بعضی از انسانها، با عدالت خداوند منافات ندارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجّه به این که قرآن کلام خدا، و معجزه اوست، و بالطّبع خداوند برای برقراری ارتباط با انسانها شیوه های بیانی متفاوتی دارد، که قطعاً کاملترین نیز می باشد، این شیوه های بیانی کدام است؟ چگونه می توان در عرصه خبر از آن استفاده کرد؟
- [سایر] آیا خداوند نسبت به دردها علم حضوری دارد، پس او هم درد دارد؟ اگر بگویید علم دارد، ولی درد ندارد تناقض است. لطفا دلیلی غیر تنزیهی و فلسفی بفرمایید.
- [سایر] با پیش فرض اینکه دین امری حیاتی برای انسانها است، آیا انسانها مجبور به اطاعت از هر آنچه خدا فرموده هستند مگر نه اینکه در قرآن آیه شریفه: لا اکراه فی الدین آمده؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمداً به خدا و پیغمبر نسبت دهد روزه اش اشکال دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مدتی تقلید کرده اما نمی داند تقلید او صحیح بوده یا نه، نسبت به اعمال گذشته اشکالی ندارد، اما برای اعمال فعلی و آینده باید تقلید صحیح کند.
- [آیت الله بهجت] اگر زنی علم پیدا کرد که شوهرش مرده است و شوهر کرد و بعداً شوهر اولش پیدا شد، آن زن زوجه شوهر اول است و نسبت به دومی شبهه است و باید عدّه وطی به شبهه نگه دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر روزهدار عمداً دروغی را به خدا یا پیغمبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهمالسلام نسبت دهد بنا بر احتیاط، کفاره تخییری بر او واجب میشود.
- [آیت الله سبحانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نسبت دهد، یک کفاره بر او واجب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار نسبت دروغ به خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) دهد یک کفاره کافی است و کفاره جمع لازم نیست.
- [آیت الله سیستانی] اگر روزهدار دروغی را به خدا و پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم عمداً نسبت دهد کفاره ندارد ولی ، احتیاط مستحب آن است که کفاره بدهد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا خبری را به دروغ نسبت بدهد اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است و نسبت دادن به دروغ به سایر پیغمبران و اوصیای انان علی نبینا و اله و علیهم السلام بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می کند مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال که در این صورت روزه اش باطل است و همچنین است نسبت دادن به دروغ به حضرت زهراء علیها السلام مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال و حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و ایمه علیهم السلام که در این صورت روزه اش باطل است
- [آیت الله مظاهری] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند گرچه آن علم، علم دینی نباشد، میشود به او زکات داد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر روزهدار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبران و ائمه علیهم السلام عمداً نسبت دروغ بدهد، اگر چه فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است؛ و بنابر احتیاط واجب نسبت دروغ به حضرت زهراء علیهاالسلام و به جانشینان پیغمبران گذشته هم همین حکم را دارد.