چگونه می توان اثبات کرد که خدا علت مبقیه است؟ یعنی بعد از اینکه اثبات کردیم خدا خالق ماست از کجا می فهمیم که وجود ما لحظه به لحظه وابسته به خلقت مجدد اوست؟ باید دانست اقتضای ماده تکیه به غیر است و تدبیر و فراورده سازی آن با کمک دیگری است. بنابراین بر مبنای عرفان و حکمت موجودات نیاز به فیض دایم دارند و به تجلی علم و قدرت خدا برپا هستند و عین ربط هستند. و بنا بر مبنای فلسفه، همه موجودات به طور با واسطه یا بی واسطه باید به واجب الوجوب وصل باشند و معنای واجب الوجود آنست که وجود او برای اصل وجود ممکن و بقای آن همیشه واجب است. به ویژه بر اساس حکمت متعالیه و حرکت جوهری که هر موجودی نسبت به لحظه قبل از وجود جدیدی می یابد. برای توضیح بیشتر به مطالب زیر توجه کنید: به این سؤال از طرق مختلفی می توان جواب داد که شاید بهترین شیوه استدلال به مقتضای حکمت متعالیه و مبانی ملاصدرا (ره) است. که با ذکر دو مقدمه که بیانگر مبانی حکمت متعالیه است به تقریر جواب می پردازیم. الف. طبق مبنای حکمت متعالیه از بحث علیت - وجود معلول یک وجود فی غیره و ربطی است و عین تعلق به علت است - یعنی اینگونه نیست که به وجود مستقل باشند یکی علت و یکی معلول و بعد بین این دو رابطه علیت برقرار شود. چون اگر معلول یک وجود مستقل باشد یا اینکه وجودش مستفاض از علت باشد منافات دارد. پس معلول نفس تعلق و ربط و وابستگی به علت است که اگر یک آن این تعلق منقطع گردد معلول معدوم می شود. برای روشن شدن چند مثال می زنم. [گرچه مثال ها هم خالی از مناقشه نیستند] مانند سایه که معلول نور و حائل شدن جسم است که اگر یک لحظه نور قطع شود یا حائل از بین برود. سایه منهدم می شود و مانند نور یک لامپ که به محض اینکه از مبدأ برق قطع نور لامپ خاموش می شود. لهذا معلول نفس ربط است نه اینکه شی الربط و وجود ربطی از خود هیچ حکمی ندارد و هر حکمی به آن نیست داده شود در واقع برای محور علت است. ب. مبنای دوم که بازاء مبدعات ملاصدرا است ، حرکت جوهری است. تا قبل از ملا صدرا قائل بودند که ذات و جوهر اشیاء ثابت است و حرکت بر آن عارض می شود لکن ملاصدرا با براهین متعدد [که استاد جلال الدین آشتیانی در کتاب شرح حال ملاصدرا به 6 دلیل از این ادله اشاره کرده است] اثبات حرکت جوهری کرده _ حرکت در جوهر بدین معنا است که همه مادیات به حسب جوهر و ذات متحرکند. یعنی جمیع طبایع جوهری _از قبیل انسان، جماد، نبات به حسب تحقق خارجی و وجود عینی نفس حرکت و تجدد و انقضایند یعنی لحظه به لحظه تجدد می یابند و جهت ثبات و استقرار در آنها فرض نمی شود. حال طبق این دو مبنی وقتی خداوند علت ما است و ما معلول و وجود معلول عین ربط به علت است که یا یک آن انقطاع از علت معدوم می شود و وجود ما یک وجود متصرم و تجدیدپذیر است که لحظه به لحظه در انقضاء و تجدد و حرکت است پس در هر آن محتاج به علت خواهیم بود لذا اگر یک لحظه این ارتباط به علت قطع شود ما معدوم خواهیم شد. طریق دوم: مبنی بر ذکر مقدماتی است الف. موجودات یا ممکن هستند و یا واجب ب. همه موجودات غیر از خداوند ممکن هستند [به دلیل ادله توحید که مفصلا اثبات می کنند که تعدد واجب محال است] ج. هر ممکنی نسبت آن به وجود و عدم یکسان است و این چنین موجودی در وجودش محتاج به علت است. د. این امکان برای موجودات امکان مجامع است یعنی در همان حالی هم که موجودات این امکان همراه اوست حال می گویم مخلوقات بعد از اینکه موجود شدند یا محتاج به علت هستند یا نیستند. اگر محتاج به علت نباشند واجب خواهند بود [چون هر موجودی که محتاج به علت نباشد واجب است] و این خلاف فرض است چون آنها را ممکن فرض کرده ایم و هم خلاف براهینی که بر وحدت واجب قائم شده اند. حال که واجب نیستند پس ممکن هستند. و قاعده کلی کل ممکن محتاج الی العله بر آنها صدق می کند. و چون این حد وسط که امکان باشد بر همه ما سوی الله در همه حال چه در حال حدوث و چه در حال بقاء صدق می کند پس همه موجودات در همه حال محتاج بر او هستند که با تأمل در رابطه ممکنات با واجب الوجود مطلب واضح و روشنی است و چون همه عالم امکان معلول خداست و بی واسطه یا با واسطه از سوی خداوند ایجاد می گردد و از اینجا که در عالم هستی تنها یک واجب الوجود وجود دارد که عله العلل است و تمام موجودات معلول اویند تنها یک آفریدگار و هستی بخش وجود داردو بقاء ممکن بدون احتیاج به علت معنایش واجب بودن اوست که محال است چون مستلزم انقلاب ممکن بر واجب و تعدد واجب الوجودات. برای مطالعه بیشتر به کتاب های آموزش فلسفه، ج 2، استاد مصباح یزدی و آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر و شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا از استاد جلال الدین آشتیانی مراجعه فرمایید.
چگونه می توان اثبات کرد که خدا علت مبقیه است؟ یعنی بعد از اینکه اثبات کردیم خدا خالق ماست از کجا می فهمیم که وجود ما لحظه به لحظه وابسته به خلقت مجدد اوست؟
چگونه می توان اثبات کرد که خدا علت مبقیه است؟ یعنی بعد از اینکه اثبات کردیم خدا خالق ماست از کجا می فهمیم که وجود ما لحظه به لحظه وابسته به خلقت مجدد اوست؟
باید دانست اقتضای ماده تکیه به غیر است و تدبیر و فراورده سازی آن با کمک دیگری است. بنابراین بر مبنای عرفان و حکمت موجودات نیاز به فیض دایم دارند و به تجلی علم و قدرت خدا برپا هستند و عین ربط هستند. و بنا بر مبنای فلسفه، همه موجودات به طور با واسطه یا بی واسطه باید به واجب الوجوب وصل باشند و معنای واجب الوجود آنست که وجود او برای اصل وجود ممکن و بقای آن همیشه واجب است. به ویژه بر اساس حکمت متعالیه و حرکت جوهری که هر موجودی نسبت به لحظه قبل از وجود جدیدی می یابد.
برای توضیح بیشتر به مطالب زیر توجه کنید:
به این سؤال از طرق مختلفی می توان جواب داد که شاید بهترین شیوه استدلال به مقتضای حکمت متعالیه و مبانی ملاصدرا (ره) است. که با ذکر دو مقدمه که بیانگر مبانی حکمت متعالیه است به تقریر جواب می پردازیم.
الف. طبق مبنای حکمت متعالیه از بحث علیت - وجود معلول یک وجود فی غیره و ربطی است و عین تعلق به علت است - یعنی اینگونه نیست که به وجود مستقل باشند یکی علت و یکی معلول و بعد بین این دو رابطه علیت برقرار شود. چون اگر معلول یک وجود مستقل باشد یا اینکه وجودش مستفاض از علت باشد منافات دارد. پس معلول نفس تعلق و ربط و وابستگی به علت است که اگر یک آن این تعلق منقطع گردد معلول معدوم می شود. برای روشن شدن چند مثال می زنم. [گرچه مثال ها هم خالی از مناقشه نیستند] مانند سایه که معلول نور و حائل شدن جسم است که اگر یک لحظه نور قطع شود یا حائل از بین برود. سایه منهدم می شود و مانند نور یک لامپ که به محض اینکه از مبدأ برق قطع نور لامپ خاموش می شود. لهذا معلول نفس ربط است نه اینکه شی الربط و وجود ربطی از خود هیچ حکمی ندارد و هر حکمی به آن نیست داده شود در واقع برای محور علت است.
ب. مبنای دوم که بازاء مبدعات ملاصدرا است ، حرکت جوهری است. تا قبل از ملا صدرا قائل بودند که ذات و جوهر اشیاء ثابت است و حرکت بر آن عارض می شود لکن ملاصدرا با براهین متعدد [که استاد جلال الدین آشتیانی در کتاب شرح حال ملاصدرا به 6 دلیل از این ادله اشاره کرده است] اثبات حرکت جوهری کرده _ حرکت در جوهر بدین معنا است که همه مادیات به حسب جوهر و ذات متحرکند. یعنی جمیع طبایع جوهری _از قبیل انسان، جماد، نبات به حسب تحقق خارجی و وجود عینی نفس حرکت و تجدد و انقضایند یعنی لحظه به لحظه تجدد می یابند و جهت ثبات و استقرار در آنها فرض نمی شود. حال طبق این دو مبنی وقتی خداوند علت ما است و ما معلول و وجود معلول عین ربط به علت است که یا یک آن انقطاع از علت معدوم می شود و وجود ما یک وجود متصرم و تجدیدپذیر است که لحظه به لحظه در انقضاء و تجدد و حرکت است پس در هر آن محتاج به علت خواهیم بود لذا اگر یک لحظه این ارتباط به علت قطع شود ما معدوم خواهیم شد.
طریق دوم: مبنی بر ذکر مقدماتی است
الف. موجودات یا ممکن هستند و یا واجب
ب. همه موجودات غیر از خداوند ممکن هستند [به دلیل ادله توحید که مفصلا اثبات می کنند که تعدد واجب محال است]
ج. هر ممکنی نسبت آن به وجود و عدم یکسان است و این چنین موجودی در وجودش محتاج به علت است.
د. این امکان برای موجودات امکان مجامع است یعنی در همان حالی هم که موجودات این امکان همراه اوست حال می گویم مخلوقات بعد از اینکه موجود شدند یا محتاج به علت هستند یا نیستند. اگر محتاج به علت نباشند واجب خواهند بود [چون هر موجودی که محتاج به علت نباشد واجب است] و این خلاف فرض است چون آنها را ممکن فرض کرده ایم و هم خلاف براهینی که بر وحدت واجب قائم شده اند. حال که واجب نیستند پس ممکن هستند. و قاعده کلی کل ممکن محتاج الی العله بر آنها صدق می کند. و چون این حد وسط که امکان باشد بر همه ما سوی الله در همه حال چه در حال حدوث و چه در حال بقاء صدق می کند پس همه موجودات در همه حال محتاج بر او هستند که با تأمل در رابطه ممکنات با واجب الوجود مطلب واضح و روشنی است و چون همه عالم امکان معلول خداست و بی واسطه یا با واسطه از سوی خداوند ایجاد می گردد و از اینجا که در عالم هستی تنها یک واجب الوجود وجود دارد که عله العلل است و تمام موجودات معلول اویند تنها یک آفریدگار و هستی بخش وجود داردو بقاء ممکن بدون احتیاج به علت معنایش واجب بودن اوست که محال است چون مستلزم انقلاب ممکن بر واجب و تعدد واجب الوجودات. برای مطالعه بیشتر به کتاب های آموزش فلسفه، ج 2، استاد مصباح یزدی و آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر و شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا از استاد جلال الدین آشتیانی مراجعه فرمایید.
- [سایر] مگر خلقت هستی برای خدا در یک لحظه امکان نداشته که در 6 روز آفریده است؟
- [سایر] چطور می توان بی نیازی مطلق خدا را اثبات کرد؟
- [سایر] چطور می توان عدم مادیت خدا را اثبات کرد؟
- [سایر] چطور می توان عدم مادیت خدا را اثبات کرد؟
- [سایر] چگونه می توان در لحظه لحظه زندگی با تمام وجود خدا را درک کنم? آیانیاز مبرم به عارفی نداریم که مارا رهبری کند؟
- [سایر] اگر با عقل می توان خدا را اثبات کرد ، پس جایگاه عرفان و فلسفه چیست ؟
- [سایر] خدا کیست و چه دلیلی می توان برای اثبات او آورد؟
- [سایر] آیا می توان گفت پیامبر عارفی بوده و قرآن نتیجه تجربیات درونی اوست، نه سخنان خدا؟
- [سایر] شما چگونه جوانی را که به اسلام ایمان دارد اما از رحمت خداوند ناامید است راهنمایی می کنید؟ آیا با عقل می توان خدا را اثبات کرد؟
- [سایر] خداوند را از راه عقلی می توان اثبات کرد؟ اگر جوابتان برهان وجوب و امکان است که بر اساس علیت است. خود قانون علیت چگونه اثبات می شود؟ اگر خداوند به طور قطعی قابل اثبات است، پس چرا برخی فیلسوفان غربی ملحد یا لاادری اند؟ امکانش هست روزی کسی پیدا شود که برای عدم وجود خدا برهان دهد؟