شهید مطهری در فطرت می فرمایند انسان نمی تواند به چیزی که واقعیت ندارد واقعیت بدهد پس ایجاد خرافه چگونه توضیح می دهیم؟
شهید مطهری در فطرت می فرمایند انسان نمی تواند به چیزی که واقعیت ندارد واقعیت بدهد پس ایجاد خرافه چگونه توضیح می دهیم؟ در این باره گفتنی است؛ پایبندی به خرافه, با واقعیت بخشی به خرافه متفاوت است. و خرافه به خودی خود از واقعیت به دور است اما چه بسا خرافه پرست و خرافه گرا, به واقعیتی معتقد باشد ولی تجسم آن واقعیت را در این خرافه فرض کند. لذا نتیجه ای که در زندگی خود به طور محسوس می بینید مربوط به آن اعتقاد واقعی اوست اگر چه خرافه واسطه ای دروغین باشد. طبق پاره‌ای از روایات و احادیث قدسی، یکی از موهبت‌ها و الطاف الهی نسبت به بندگان، اثر بخشیدن به (حسن ظن) و (گمان نیک) آنان است. خداوند، مقرر فرموده که در دو بخش (1. نسبت به وجود مقدس خود او، 2. نسبت به هر امر یا هر شیئی دیگر)، هر کس گمان نیکی ببرد، آن گمان را جامه عمل بپوشاند و انسان را ناامید نکند. براساس بعضی از روایات، به ما امر شده که هم به خداوند و هم به امور دیگری که با آن سر و کار داریم، حسن ظن داشته باشیم. بنا بر روایتی (تأثیر تفأل، متناسب با اعتقاد آدمی است؛ یعنی، اگر حادثه و مصیبتی را سخت [و وقوعش را حتمی‌] دید، برای او سخت خواهد بود و اگر آن را سبک گرفت، آسان خواهد بود و اگر به آن اعتنایی نکرد، بر او نخواهد بود (اثری نخواهد داشت)).(به نقل از: شیخ حسین بحرانی، سلوک عرفانی در سیره اهل بیت(ع)، ص 34.) امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام می‌فرماید: (هر کس گمان خیری نسبت به تو داشت، گمانش را تصدیق نما و آن طور که درباره‌ات گمان داشت، با او رفتار کن).(همان، ص 35.) ما علاوه بر این که نسبت به دیگران، حسن ظن داریم، باید به این نکته نیز توجّه کنیم که (حسن ظن) به عنوان بابی برای برآورده شدن خواسته‌هایمان، به روی ما گشوده شده است. از روایات چنین برمی‌آید که: (حق‌تعالی، حسن ظن به هر چیزی را [نه فقط به خداوند ]تصدیق کرده و امر را بر وفق گمان نیک وی پیش می‌برد).(همان.) گویا چنین گمان نیکی، مصداق حسن ظن به خداوند است؛ هر چند گمان برنده، اصلاً به خداوند اعتقاد نداشته و به قول شما (هندو) باشد. اما در واقع، چون عالم وجود، هستی خویش را از خداوند یافته است؛ هر خیری هم که از ناحیه شخصی یا شیئی، به کسی می‌رسد، به خداوند متصل بوده و از جانب او رسیده است. پس هر گمان نیک، نهایتاً حسن‌ظن به خداوند است؛ یعنی، خداوند این خیر و نیکی را در آن شخص یا شی‌ء، به ودیعت نهاده‌است؛ آن‌گاه خداوند هم به این گمان جامه عمل خواهد پوشاند. این معنا به طور صریح در روایت آمده است: (هر کس گمان نیکی به سنگی برد، خداوند در آن سرّی قرار خواهد داد [راوی با تعجب ]گفت: به سنگی؟ امام فرمودند: مگر حجرالاسود را نمی‌بینی؟).(همان.) پس اعتقادات و باورهای مردم جهان که باعث توسّل آنان به خاک، سنگ، درخت، شخص و یا هر چیز دیگری شده است؛ دارای واقعیت است اما دلیل بر حقانیت آن اعتقاد نیست. چنان که برنیامدن حاجات نیز دلیل بر باطل بودن اعتقادات ما نمی‌باشد؛ بلکه این دستیابی به حوایج، از باب لطف و توجّه خداوند به بندگان خویش است که اسباب و علل را در عالم، طبق ظن نیکوی آنان، هموار و مهیا می‌سازد. او زبحر عذب آب شور خوردتا که آب شور او را کور کرد بحر می‌گوید به دست راست خورزآب من ای کور! تا یابی بصر هست دست راست اینجا ظن راست‌کاو بداندنیک و بد را کز کجاست مثنوی، دفتر دوم، ابیات 1118 - 1120.
عنوان سوال:

شهید مطهری در فطرت می فرمایند انسان نمی تواند به چیزی که واقعیت ندارد واقعیت بدهد پس ایجاد خرافه چگونه توضیح می دهیم؟


پاسخ:

شهید مطهری در فطرت می فرمایند انسان نمی تواند به چیزی که واقعیت ندارد واقعیت بدهد پس ایجاد خرافه چگونه توضیح می دهیم؟

در این باره گفتنی است؛ پایبندی به خرافه, با واقعیت بخشی به خرافه متفاوت است. و خرافه به خودی خود از واقعیت به دور است اما چه بسا خرافه پرست و خرافه گرا, به واقعیتی معتقد باشد ولی تجسم آن واقعیت را در این خرافه فرض کند. لذا نتیجه ای که در زندگی خود به طور محسوس می بینید مربوط به آن اعتقاد واقعی اوست اگر چه خرافه واسطه ای دروغین باشد.
طبق پاره‌ای از روایات و احادیث قدسی، یکی از موهبت‌ها و الطاف الهی نسبت به بندگان، اثر بخشیدن به (حسن ظن) و (گمان نیک) آنان است. خداوند، مقرر فرموده که در دو بخش (1. نسبت به وجود مقدس خود او، 2. نسبت به هر امر یا هر شیئی دیگر)، هر کس گمان نیکی ببرد، آن گمان را جامه عمل بپوشاند و انسان را ناامید نکند. براساس بعضی از روایات، به ما امر شده که هم به خداوند و هم به امور دیگری که با آن سر و کار داریم، حسن ظن داشته باشیم. بنا بر روایتی (تأثیر تفأل، متناسب با اعتقاد آدمی است؛ یعنی، اگر حادثه و مصیبتی را سخت [و وقوعش را حتمی‌] دید، برای او سخت خواهد بود و اگر آن را سبک گرفت، آسان خواهد بود و اگر به آن اعتنایی نکرد، بر او نخواهد بود (اثری نخواهد داشت)).(به نقل از: شیخ حسین بحرانی، سلوک عرفانی در سیره اهل بیت(ع)، ص 34.)
امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام می‌فرماید: (هر کس گمان خیری نسبت به تو داشت، گمانش را تصدیق نما و آن طور که درباره‌ات گمان داشت، با او رفتار کن).(همان، ص 35.) ما علاوه بر این که نسبت به دیگران، حسن ظن داریم، باید به این نکته نیز توجّه کنیم که (حسن ظن) به عنوان بابی برای برآورده شدن خواسته‌هایمان، به روی ما گشوده شده است. از روایات چنین برمی‌آید که: (حق‌تعالی، حسن ظن به هر چیزی را [نه فقط به خداوند ]تصدیق کرده و امر را بر وفق گمان نیک وی پیش می‌برد).(همان.)
گویا چنین گمان نیکی، مصداق حسن ظن به خداوند است؛ هر چند گمان برنده، اصلاً به خداوند اعتقاد نداشته و به قول شما (هندو) باشد. اما در واقع، چون عالم وجود، هستی خویش را از خداوند یافته است؛ هر خیری هم که از ناحیه شخصی یا شیئی، به کسی می‌رسد، به خداوند متصل بوده و از جانب او رسیده است. پس هر گمان نیک، نهایتاً حسن‌ظن به خداوند است؛ یعنی، خداوند این خیر و نیکی را در آن شخص یا شی‌ء، به ودیعت نهاده‌است؛ آن‌گاه خداوند هم به این گمان جامه عمل خواهد پوشاند.
این معنا به طور صریح در روایت آمده است: (هر کس گمان نیکی به سنگی برد، خداوند در آن سرّی قرار خواهد داد [راوی با تعجب ]گفت: به سنگی؟ امام فرمودند: مگر حجرالاسود را نمی‌بینی؟).(همان.)
پس اعتقادات و باورهای مردم جهان که باعث توسّل آنان به خاک، سنگ، درخت، شخص و یا هر چیز دیگری شده است؛ دارای واقعیت است اما دلیل بر حقانیت آن اعتقاد نیست. چنان که برنیامدن حاجات نیز دلیل بر باطل بودن اعتقادات ما نمی‌باشد؛ بلکه این دستیابی به حوایج، از باب لطف و توجّه خداوند به بندگان خویش است که اسباب و علل را در عالم، طبق ظن نیکوی آنان، هموار و مهیا می‌سازد.
او زبحر عذب آب شور خوردتا که آب شور او را کور کرد
بحر می‌گوید به دست راست خورزآب من ای کور! تا یابی بصر
هست دست راست اینجا ظن راست‌کاو بداندنیک و بد را کز کجاست
مثنوی، دفتر دوم، ابیات 1118 - 1120.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین