مغالطه چیست و انواع آن کدام است؟ لطفا منابعی جهت آشنایی با منطق و تفکر انتقادی معرفی فرمایید.
مغالطه چیست و انواع آن کدام است؟ لطفا منابعی جهت آشنایی با منطق و تفکر انتقادی معرفی فرمایید. سفسطه: به کارگیری مقدمات وهمی در استدلال (قیاس) را که به نتیجه اشتباهی می انجامد، سفسطه گفته می شود. این امر از آن روست که قیاس (استدلال منطقی) بر مقدماتی با ویژگی های خاصی استوار می باشد که بی توجهی به خصوصیات مزبور در مقدمات فرایند نتیجه گیری را با چالش روبه رو می سازد. بررسی شرایط یاد شده ضمن فنی و تخصصی بودن، دارای گستره زیادی است که در گنجایش این پاسخ نمی گنجد از این رو شایسته است برای آگاهی از آنها به کتاب های منطق بازگشت نمایید (جعفر سبحانی، فرهنگ معارف اسلامی، زیر عنوان های سفسطه و مغالطه). خاستگاه این رویکرد فلسفی که پیشینه آن به قرن پنجم قبل از میلاد در یونان باز می گردد، دو چیز بود؛ یکی آشکار شدن دیدگاه های فلسفی گوناگون و ناسازگار با یکدیگر و دیگری روایی فراوان فنی خطابه. این گروه، به دنبال دو رویداد یاد شده تلاش می کردند برای هر ادعایی، خواه درست و خواه نادرست، برهانی بر پای داشته و اندک اندک کار را به جایی رساندند که، بیان داشتند حق و باطلی وجود نداشته و اساسا حقیقت دنباله رو فهم و درک انسان می باشد. به دیگر سخن، هر کسی هر چه از امور عالم ادراک می کند، درست است؛ حتی اگر برخلاف یکدیگر باشد بدین سان، هر چند سفسطه بر پایه پس زدن واقعیت استوار گردید، ولی به سوی انکار وجود علم؛ یعنی ادراک قطعی برابر با واقع کشیده شد. سقراط، افلاطون و ارسطو با پایه ریزی قواعد درست اندیشی (منطق) با تندی به رویارویی با نگرش یاد شده پرداخته و نمایان ساختند که جدا از ادراک ما، اشیاء واقعیت داشته و دارای چگونگی ویژه ای می باشند. رویکرد فلسفی که پایه رویارویی یاد شده را تشکیل می داد همه ادراکات و مفاهیم ذهنی را در سه دسته جای داد: الف - حقایق؛ یعنی مفاهیمی که در بیرون مصداق واقعی دارند. ب - اعتباریات؛ یعنی مفاهیمی که در بیرون مصداق واقعی نداشته ولی عقل برای آنها مصداق اعتبار می کند. مانند اعتبار گروه برای شمار صد نفری از افراد پیداست آن چه در بیرون واقعیت دارد، همین صد نفر می باشند، نه گروه. در این نمونه، ادراک ما درباره مجموع اعتباری است، زیرا مجموع مصداق واقعی ندارد. ج - وهمیات؛ یعنی ادراکاتی که باطل محض بوده و در بیرون، هیچ گونه مصداقی ندارد مانند تصور غول، شانس. به نظر می رسد سفسطه پایه خود را بر مفهوم ذهنی سوم استوار کرده و تلاش فلسفه نیز آن می باشد که با میزان های دقیق خود امور حقیقی را از دو دسته دیگر جدا کرده و به سوفسطی خاطرنشان سازد که چیستی عالم تنها در دسته دوم یا سوم نمی گنجد (علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 1، مقاله نخست و دوم، ص 37 - 88 ، صدرا، چاپ چهارم، 1374). مغالطه: یا سفسطه کردن در لغت یعنی کلامی که مردمان بدان در غلط و اشتباه افتند. (از دهخدا) اما در اصطلاح اهل منطق در بیان مغالطه (مغلطه کردن) در کوتاه سخن باید گفت:‌ قیاسی است مرکب از وهمیات یا مشتبهات (محمد رضا مظفر، منطق ص 10) و یا به بیانی دیگر، قیاس فاسدی است که منتج به نتیجه صحیح نباشد و فساد آن یا از جهت ماده است و یا صورت یا هر دو (قطب الدین شیرازی، شرح کلمه الاشراق ص 136) نکته مهم این است که در مغالطه آگاهانه، عمدی یا سهوی بودن تاثیری در بیان و تعریف مغالطه جایی ندارد اما اگر عمدی و آگاهانه بود سفسطه است که فرد سعی در مجاب و معتبر ساختن کلام و فریب مخاطب دارد. اما خلط کردن در لغت یعنی درآمیختن، اما در اصطلاح منطقی نسبت و رابطه ای بین دو چیز ایجاد نمودن به صرف تقارن دو مفهوم و به نوعی از تشابه الفاظ و تقارن در مفهوم سازی بین الفاظ بهره برده شود. سفسطه و مغالطه تقریباً هم معنا هستند. می‌دانیم که هر استدلالی صحیح نیست. چه بسیار دلایلی که به ظاهر دلیل اند؛ ولی اگر با دقت و روش منطقی به آن نگریسته شود دلیل نبوده؛ بلکه صرفاً با لفاظی طرف را به غلط افکنده‌اند؛ مثلاً اگر کسی بگوید در باز است - باز پرنده است پس در پرنده است. ظاهر استدلال تمام است، ولی مغالطه‌ای بیش نیست. برای آگاهی بیشتر در زمینه مغالطه و روش‌های آن وانواع واقسام آن به کتاب (منطق صوری) نوشته دکترمحمد خوانساری مراجعه کنید. مغالطات انواع گوناگونی دارند. تاکنون بیش از یک صد نوع مغالطه شناسایی شده است. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه بنگرید: علی اصغر خندان، منطق کاربردی
عنوان سوال:

مغالطه چیست و انواع آن کدام است؟ لطفا منابعی جهت آشنایی با منطق و تفکر انتقادی معرفی فرمایید.


پاسخ:

مغالطه چیست و انواع آن کدام است؟ لطفا منابعی جهت آشنایی با منطق و تفکر انتقادی معرفی فرمایید.

سفسطه: به کارگیری مقدمات وهمی در استدلال (قیاس) را که به نتیجه اشتباهی می انجامد، سفسطه گفته می شود. این امر از آن روست که قیاس (استدلال منطقی) بر مقدماتی با ویژگی های خاصی استوار می باشد که بی توجهی به خصوصیات مزبور در مقدمات فرایند نتیجه گیری را با چالش روبه رو می سازد. بررسی شرایط یاد شده ضمن فنی و تخصصی بودن، دارای گستره زیادی است که در گنجایش این پاسخ نمی گنجد از این رو شایسته است برای آگاهی از آنها به کتاب های منطق بازگشت نمایید (جعفر سبحانی، فرهنگ معارف اسلامی، زیر عنوان های سفسطه و مغالطه).
خاستگاه این رویکرد فلسفی که پیشینه آن به قرن پنجم قبل از میلاد در یونان باز می گردد، دو چیز بود؛ یکی آشکار شدن دیدگاه های فلسفی گوناگون و ناسازگار با یکدیگر و دیگری روایی فراوان فنی خطابه. این گروه، به دنبال دو رویداد یاد شده تلاش می کردند برای هر ادعایی، خواه درست و خواه نادرست، برهانی بر پای داشته و اندک اندک کار را به جایی رساندند که، بیان داشتند حق و باطلی وجود نداشته و اساسا حقیقت دنباله رو فهم و درک انسان می باشد. به دیگر سخن، هر کسی هر چه از امور عالم ادراک می کند، درست است؛ حتی اگر برخلاف یکدیگر باشد بدین سان، هر چند سفسطه بر پایه پس زدن واقعیت استوار گردید، ولی به سوی انکار وجود علم؛ یعنی ادراک قطعی برابر با واقع کشیده شد.
سقراط، افلاطون و ارسطو با پایه ریزی قواعد درست اندیشی (منطق) با تندی به رویارویی با نگرش یاد شده پرداخته و نمایان ساختند که جدا از ادراک ما، اشیاء واقعیت داشته و دارای چگونگی ویژه ای می باشند.
رویکرد فلسفی که پایه رویارویی یاد شده را تشکیل می داد همه ادراکات و مفاهیم ذهنی را در سه دسته جای داد:
الف - حقایق؛ یعنی مفاهیمی که در بیرون مصداق واقعی دارند.
ب - اعتباریات؛ یعنی مفاهیمی که در بیرون مصداق واقعی نداشته ولی عقل برای آنها مصداق اعتبار می کند. مانند اعتبار گروه برای شمار صد نفری از افراد پیداست آن چه در بیرون واقعیت دارد، همین صد نفر می باشند، نه گروه. در این نمونه، ادراک ما درباره مجموع اعتباری است، زیرا مجموع مصداق واقعی ندارد.
ج - وهمیات؛ یعنی ادراکاتی که باطل محض بوده و در بیرون، هیچ گونه مصداقی ندارد مانند تصور غول، شانس.
به نظر می رسد سفسطه پایه خود را بر مفهوم ذهنی سوم استوار کرده و تلاش فلسفه نیز آن می باشد که با میزان های دقیق خود امور حقیقی را از دو دسته دیگر جدا کرده و به سوفسطی خاطرنشان سازد که چیستی عالم تنها در دسته دوم یا سوم نمی گنجد (علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 1، مقاله نخست و دوم، ص 37 - 88 ، صدرا، چاپ چهارم، 1374).
مغالطه: یا سفسطه کردن در لغت یعنی کلامی که مردمان بدان در غلط و اشتباه افتند. (از دهخدا)
اما در اصطلاح اهل منطق در بیان مغالطه (مغلطه کردن) در کوتاه سخن باید گفت:‌ قیاسی است مرکب از وهمیات یا مشتبهات (محمد رضا مظفر، منطق ص 10) و یا به بیانی دیگر، قیاس فاسدی است که منتج به نتیجه صحیح نباشد و فساد آن یا از جهت ماده است و یا صورت یا هر دو (قطب الدین شیرازی، شرح کلمه الاشراق ص 136) نکته مهم این است که در مغالطه آگاهانه، عمدی یا سهوی بودن تاثیری در بیان و تعریف مغالطه جایی ندارد اما اگر عمدی و آگاهانه بود سفسطه است که فرد سعی در مجاب و معتبر ساختن کلام و فریب مخاطب دارد.
اما خلط کردن در لغت یعنی درآمیختن، اما در اصطلاح منطقی نسبت و رابطه ای بین دو چیز ایجاد نمودن به صرف تقارن دو مفهوم و به نوعی از تشابه الفاظ و تقارن در مفهوم سازی بین الفاظ بهره برده شود.
سفسطه و مغالطه تقریباً هم معنا هستند. می‌دانیم که هر استدلالی صحیح نیست. چه بسیار دلایلی که به ظاهر دلیل اند؛ ولی اگر با دقت و روش منطقی به آن نگریسته شود دلیل نبوده؛ بلکه صرفاً با لفاظی طرف را به غلط افکنده‌اند؛ مثلاً اگر کسی بگوید در باز است - باز پرنده است پس در پرنده است. ظاهر استدلال تمام است، ولی مغالطه‌ای بیش نیست. برای آگاهی بیشتر در زمینه مغالطه و روش‌های آن وانواع واقسام آن به کتاب (منطق صوری) نوشته دکترمحمد خوانساری مراجعه کنید.
مغالطات انواع گوناگونی دارند. تاکنون بیش از یک صد نوع مغالطه شناسایی شده است. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه بنگرید: علی اصغر خندان، منطق کاربردی





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین