در مورد دیدگاه شیعه نسبت به علم انبیای الهی پاسخ‌های 2544 نمایه «ویژگی علم انبیا» و نمایه 189 «علم اولیای خدا» را مطالعه کنید. اما در مورد دیدگاه اهل سنت، آنچه به اجمال می‌توان گفت این است که از نظر اهل سنت منبع اصلی علم انبیا خبرهایی است که از خداوند دریافت می‌کنند که این اخبار یا از طریق وحی(انزال کتاب) در اختیار آنان قرار می‌گیرد یا از راه الهامات(غیر وحی) در بیداری یا الهامات در عالم خواب و رؤیا.[1] اما در مورد قلمرو علم انبیای الهی از دیدگاه اهل سنت چند مورد را به عنوان قلمرو علم انبیا می‌توان بیان کرد که از نظر اهل سنت انبیا باید در این موارد آگاهی و علم داشته باشند: 1. در مورد احکامی که عقل به تنهایی توان درک آنها را ندارد؛ مانند معاد جسمانی و غیره 2. در مورد زیبایی و زشتی (حسن و قبح) اعمال. 3. در باره منافع و ضرر غذاها و داروها. 4. در مورد راه و روش تعلیم و تربیت درست انسان‌ها. 5. در باره عالم آخرت و چگونگی ثواب و عقاب در آن‌جا و... .[2] [1] . سعد الدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج ‏5، ص 6، الشریف الرضی، قم، چاپ: اول، 1409ق، «النبی هو المخبر عن اللّه تعالی بکتاب أو إلهام أو تنبیه فی المنام»‏. [2] . همان، «این مطلب را می‌توان از نکاتی که تفتازانی در مورد فواید بعثت انبیا بیان کرده است به دست آورد. وی در مورد فواید بعثت انبیا می‌گوید: «منها معارضة العقل فیما یستقل بمعرفته مثل وجود الباری، و علمه، و قدرته لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ و منها استفادة الحکم من النبی فیما لا یستقل به العقل مثل الکلام و الرؤیة، و المعاد الجسمانی، و منها إزالة الخوف الحاصل عند الإتیان بالحسنات لکونه تصرفا فی ملک اللّه بغیر إذنه، و عند ترکها لکونه ترک طاعة، و منها بیان حال الأفعال التی تحسن تارة و تقبح أخری من غیر اهتداء العقل إلی مواقعها، و منها بیان منافع الأغذیة و الأدویة و مضارها التی لا تفی بها التجربة إلا بعد أدوار و أطوار مع ما فیها من الأخطار، و منها تکمیل النفوس البشریة بحسب استعداداتهم المختلفة فی العلمیات و العملیات. و منها تعلیم الصنائع الخفیة من الخاصیات و الضروریات، و منها تعلیمهم الأخلاق الفاضلة الراجعة إلی الأشخاص و السیاسات الکاملة العائدة إلی الجماعات من المنازل و المدن، و منها الإخبار بتفاصیل ثواب المطیع، و عقاب العاصی، ترغیبا فی الحسنات، و تحذیرا عن السیئات إلی غیر ذلک من الفوائد».
قلمرو علم انبیای الاهی به یک میزان بوده است؟ اصولا قلمروی علم انبیا چه محدودهای بود؟ دیدگاه علمای اهل سنت در این مورد چیست؟ دیدگاه شیعه در مورد علم انبیا چیست؟
در مورد دیدگاه شیعه نسبت به علم انبیای الهی پاسخهای 2544 نمایه «ویژگی علم انبیا» و نمایه 189 «علم اولیای خدا» را مطالعه کنید. اما در مورد دیدگاه اهل سنت، آنچه به اجمال میتوان گفت این است که از نظر اهل سنت منبع اصلی علم انبیا خبرهایی است که از خداوند دریافت میکنند که این اخبار یا از طریق وحی(انزال کتاب) در اختیار آنان قرار میگیرد یا از راه الهامات(غیر وحی) در بیداری یا الهامات در عالم خواب و رؤیا.[1] اما در مورد قلمرو علم انبیای الهی از دیدگاه اهل سنت چند مورد را به عنوان قلمرو علم انبیا میتوان بیان کرد که از نظر اهل سنت انبیا باید در این موارد آگاهی و علم داشته باشند: 1. در مورد احکامی که عقل به تنهایی توان درک آنها را ندارد؛ مانند معاد جسمانی و غیره 2. در مورد زیبایی و زشتی (حسن و قبح) اعمال. 3. در باره منافع و ضرر غذاها و داروها. 4. در مورد راه و روش تعلیم و تربیت درست انسانها. 5. در باره عالم آخرت و چگونگی ثواب و عقاب در آنجا و... .[2] [1] . سعد الدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج 5، ص 6، الشریف الرضی، قم، چاپ: اول، 1409ق، «النبی هو المخبر عن اللّه تعالی بکتاب أو إلهام أو تنبیه فی المنام». [2] . همان، «این مطلب را میتوان از نکاتی که تفتازانی در مورد فواید بعثت انبیا بیان کرده است به دست آورد. وی در مورد فواید بعثت انبیا میگوید: «منها معارضة العقل فیما یستقل بمعرفته مثل وجود الباری، و علمه، و قدرته لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ و منها استفادة الحکم من النبی فیما لا یستقل به العقل مثل الکلام و الرؤیة، و المعاد الجسمانی، و منها إزالة الخوف الحاصل عند الإتیان بالحسنات لکونه تصرفا فی ملک اللّه بغیر إذنه، و عند ترکها لکونه ترک طاعة، و منها بیان حال الأفعال التی تحسن تارة و تقبح أخری من غیر اهتداء العقل إلی مواقعها، و منها بیان منافع الأغذیة و الأدویة و مضارها التی لا تفی بها التجربة إلا بعد أدوار و أطوار مع ما فیها من الأخطار، و منها تکمیل النفوس البشریة بحسب استعداداتهم المختلفة فی العلمیات و العملیات. و منها تعلیم الصنائع الخفیة من الخاصیات و الضروریات، و منها تعلیمهم الأخلاق الفاضلة الراجعة إلی الأشخاص و السیاسات الکاملة العائدة إلی الجماعات من المنازل و المدن، و منها الإخبار بتفاصیل ثواب المطیع، و عقاب العاصی، ترغیبا فی الحسنات، و تحذیرا عن السیئات إلی غیر ذلک من الفوائد».
- [سایر] کدامین علمای معروف شیعه را اهل سنت به شهادت رسانیده؟
- [سایر] معاویه از دیدگاه علمای اهل سنت چه دین و ایینی داشت؟
- [سایر] درباره اینکه مردگان میشنوند، نظر و دیدگاه علمای اهل تسنن چیست؟
- [سایر] فضیلت های امام محمد باقر ع از دیدگاه علمای اهل سنت را بفرمایید؟
- [سایر] اهل سنت از علمای خود با لقب حضرت یاد می کنند، آیا مقام حضرت مخصوص پیامبر و خلفا نیست؟ آیا مکتب اهل سنت علمای خود را در ردیف پیامبر و خلفا می بیند؟
- [سایر] دیدگاه شیعه درباره رؤیت خدا همراه با بررسی دیدگاه اهل سنت چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه در باره رؤیت خدا همراه با بررسی دیدگاه اهل سنت چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه درباره رؤیت خدا همراه با بررسی دیدگاه اهل سنت چیست؟
- [سایر] مهدویت از دیدگاه اهل سنت با مهدویت از دیدگاه شیعه، چه فرقی دارد؟
- [سایر] سنت از دیدگاه شیعه به چه معناست؟ و فرق آن با اهل سنت چیست؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان در اسلام فحش دادن به مسلمان است و چون فحش دادن اهانت به مسلمان است، باید گفت از این جهت از گناهان کبیره در اسلام است و آن اقسامی دارد: الف) فحش دادن و استهزاء و توهین و تعریض و لعن و مانند اینها- نعوذ باللَّه- به خداوند متعال یا پیامبر گرامی خاتم الانبیا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) علاوه بر اینکه فحشدهنده را نجس و کافر میکند، او را واجب القتل مینماید. ب) فحش دادن به انبیای عظام و علمای دین، بلکه همه افرادی که منتسب به اسلام میباشند، و گناه این قسم فحش در حدّ کفر است که در روایات آمده است جنگ با خدای متعال است. ج) فحش دادن به افراد معمولی و بچهها و دیوانههایی که متوجّه فحش میشوند، نیز حرام، بلکه چون ظلم و اهانت است از گناهان کبیره است. د) فحش دادن به غیر مسلمان یا به حیوانات، گرچه حرام نیست، ولی مسلمان باید مؤدّب باشد.
- [آیت الله بروجردی] هر گاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسطهی آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگر چه صاحب آن سنی یا کافریست که در امان مسلمانان است، در صورتی که قیمت آن چیز به 6 / 12 نخود نقرهی سکهدار برسد، باید از روزی که آن را پیدا کرده، تا یک هفته روزی دو مرتبه و بعد تا یک ماه هفتهای یک مرتبه و بعد تا یک سال ماهی یک مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [امام خمینی] کسانی که با لباس اهل علم، در این مؤسسات که به اشاره دولت جائر تأسیس شده است وارد شوند، لازم است مسلمانان و متدینین از آنها اعراض کنند و با آنها معاشرت نکنند، و آنها محکوم به عدم عدالت هستند و نماز جماعت با آنها جایز نیست، و طلاق در محضر آنها باطل است، و سهم مبارک امام علیه السلام و سهم سادات عظام را نباید به آنها بدهند، و اگر دادند از ذمّه آنها ساقط نمیشود، و اگر اهل منبر هستند لازم است آنها را دعوت برای منبر نکنند، و در مجالسی که این قبیل اشخاص از طرف دولت جائر برای ترویج باطل و تشریح برنامههای خلاف اسلام منبر میروند شرکت نکنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله مظاهری] هرگاه حیوان وحشی را با اسلحه شکار کنند با پنج شرط پاک است و اگر حلال گوشت باشد، حلال نیز میشود. اوّل: آنکه با اسلحه برنده مانند کارد و شمشیر، یا نیزه و تفنگ باشد، به طوری که بدن حیوان را پاره کند و از او خون جاری گردد. دوّم: آنکه شکار کننده مسلمان باشد خواه زن باشد یا مرد، بالغ باشد یا غیربالغ، شیعه باشد یا سنی، ولی باید ناصبی نباشد. سوّم: اسلحه را برای شکار کردن حیوان به کار برد و اگر مثلاً جایی را نشان کند و اتفاقاً حیوانی را بکشد خوردن گوشت آن حرام است. چهارم: در وقت به کار بردن اسلحه نام خدا را ببرد ولی اگر فراموش کند یا مسئله را نداند اشکال ندارد. پنجم: وقتی به حیوان برسد که مرده باشد و چنانچه وقتی برسد که حیوان جان دارد باید آن را ذبح کند.