منظور از آیه (لا اکراه فی الدین ) چیست ؟ لااکراه فی الدین قد تبیّن الرشدُ مِن الغَیّ فَمَن یکفر بالطاغُوتِ وَ یُومِن بالله فقد استمسک بالعروة الوُثقی لاانفصامِ لها و اللهسمیعٌ علیم (بقره(2) : 256) در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفرورزد، و به خدا ایمان آوَرَد، به یقین، به دستاویزی استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنوایِ داناست. گفتگو پیرامون این آیه شریفه راه گشای ما در رفع بسیاری از ابهامات، اجرای احکام اسلام میباشد. و میتواند به عنوان یک اصل راهبردی و درخشان در سر لوحه نظام مترقی اسلام، در هنگام گفتگو و تعامل با پیروان دیگر ادیان معرفی گردد. به همین منظور نخست، به فضای نزول آیه و شأن نزول آن، به عنوان مصداق بارز و نمونه آشکار چگونگی رفتار و تعامل با دیگران، اشاره میشود؛ سپس به پاسخ برخی پرسشها درباره چگونگی رفتار در مجموعه نظام اسلامی و چگونگی رفتار با پیروان دیگر ادیان وفرهنگها، به طور مختصر میپردازیم. فضای نزول و شأن نزول آیه شریفه: آیه شریفه فوقالذکر، در سوره بقره میباشد. و نزول آیات سوره بقره بدون تردید پس از هجرت به مدینه آغاز گردیده است. و چندین سال به طول انجامیده است. (ر.ک: معرفت، هادی، تلخیص التمهید، ص 101) یعنی درزمانی که نظام اسلامی در حال شکلگیری و استحکام بوده است. درباره هنگام نزول آیه شریفه فوق، چندین داستان، نقل شده است؛ (ر.ک؛ تفسیر المیزان، نمونه، مجمعالبیان، ابنکثیر، روحالمعانی و... ذیل آیه شریفه)؛ از آن جمله: داستان مردی از مسلمانان انصار، به نام (حصین) میباشد. که دو فرزند او به آئین مسیحیت گرویده بودند و او میخواست، آنان را با اجبار به سوی اسلام دعوت کنند. وقتی موضوع با پیامبر(ص) درمیان گذاشته شد. آیه شریفه (لااکراه فیالدین... نازل گردید. با توجه به شأن نزول آیه و ظهور آیات دیگر در قرآن مجید، آشکارترین مراد آیه شریفه آن است که (پذیرش دین اسلام اجباری نیست)؛ و این اصل کلی برای همگان میباشد. و پیروان ادیان دیگر و کافران، را شامل میشود و کسی حق ندارد به زور و اجبار، شریعت اسلام رابر آنان تحمیل کند. چنان که در آیه دیگر میخوانیم: و قل الحَقَّ مِن ربکم فمَن شاء فلیؤمن و من شاء فلیَکْفُر (کهف(18):29) بگو: حق از پروردگارتان [رسیده [است.پس هر که بخواهد، بگرود و هر که بخواهد انکار کند. علاوه بر اینکه اجبار در پذیرش دین و ایمان به خداوند مخالف آزمایش و امتحان بندگان و مخالف مقتضی حکمت خداوند در دنیا میباشد. که آدمی را مختار و آزاد قرار داده است. به همین جهت خداوند متعال، پیامبر اسلام(ص) را از اجبار مردم برای ایمان بخداوند، بازداشته است، چنان که در قرآن مجید میخوانیم: و لو شاءَ ربُّکَ لأَمنَ مَن فِی الارضِ کلُّهُم جمیعا اَفاَنتَ تُکْرِه الناسَ حتی یکونوا مؤمنینَ (یونس (10): 99 ر.ک: المیزان، ج10، ص 120 ط عربی) و اگر پروردگار تو میخواست، قطعا هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان میآوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که بگروند؟! اضافه بر اینکه، اعتقاد به دین و التزام به آن، از امور قلبی و باطنی است، که اجبار و اکراه در آن ثمربخش نیست. بنابراین عبارت لااکراه فی الدین یا یک جمله خبری و بیانگر حال حقیقی انسان و مقتضی تکوینی اوست؛ و یا بیانگر یکحکم تشریعی به منظور نهی از اجبار در پذیرش دین میباشد. که این نهی تشریعی متکی بر آن حقیقت تکوینی و مقتضای وجودی آدمی میباشد. (ر.ک: المیزان، ج 2، ص 347، ط عربی بیروت ر.ک مجمعالبیان، ج 12،ص 631) بنابر آنچه گفته شد، انسان (بخودی خود)، در پذیرش دین و چگونگی راه و روش زندگی خود، مختار و آزاد است، اگر چه درباره چگونگی حضور او در اجتماع و تأثیرگذاری او بر دیگر افراد، قوانینی در نظام اسلامی وضع شده است. و خداوند متعال فرجام مؤمنان و کافران رابه او گوشزد نموده است. و آدمی را برای بهرهمندی از اعتقادات صحیح و روش زندگی شایسته راهنمایی فرموده است. چنان که در آیه شریفه مورد نظر و آیات قبل و بعد آن به خوبی این حقیقت آشکار میباشد. بنابراین (عقیده) قابل تحمیل نیست؛ ولی این محدوده غیر از محدوده احکام است. توضیح این که: کلیه نظامهای فکری، برای خود نظامی اجتماعی را نیز طراحی میکنند. در نظامهای اجتماعی، اکراه و اجبار از ابزارهای پیشبینی شده در کلیه نظامها است؛ یعنی، در هر نظامیدر مقولههای اجتماعی و حقوقی آن، جبر قانونی وجود دارد و بدون آن، جامعه قابل اداره و کنترل نیست. نظامهای قضایی و نیروهای انتظامی در همه نظامها، امری مقبول و معقول هستند. بنابراین بایستی محدوده عقیده را از محدوده عمل و حقوق جدا کرد. در حیطه (عقیده) اجبارراهی ندارد؛ ولی در حیطه عمل، جبر و اکراه هم لازم است و هم قابل قبولاست، چنان که در تمامی جوامع قوانین و مقرراتی وضع میشود و همگان ملزم به رعایت آن میباشند. با این تفاوت که در برخی جوامع تنها به رفاه عمومی و آسایش جسمی افراد جامعه توجه دارند و هرچه کهاختلال در آسایش بدنی باشد، خلاف قانون شمرده میشود ولی در جامعه اسلامی علاوه بر آسایش بدنی به حفظ ارزشهای معنوی نیز توجه شده است و آنچه تأثیر سوء بر معنویت افراد جامعه دارد، خلاف قانون شمرده میشود. البته تعیین حیطه و محدوده قوانین باید با کارشناسی وآگاهی کامل بر دستورات دینی انجام شود و از سلیقههای شخصی و برداشتهای افراطی یا تفریطی از دین جلوگیری کرد.
منظور از آیه (لا اکراه فی الدین ) چیست ؟
لااکراه فی الدین قد تبیّن الرشدُ مِن الغَیّ فَمَن یکفر بالطاغُوتِ وَ یُومِن بالله فقد استمسک بالعروة الوُثقی لاانفصامِ لها و اللهسمیعٌ علیم (بقره(2) : 256) در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفرورزد، و به خدا ایمان آوَرَد، به یقین، به دستاویزی استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنوایِ داناست.
گفتگو پیرامون این آیه شریفه راه گشای ما در رفع بسیاری از ابهامات، اجرای احکام اسلام میباشد. و میتواند به عنوان یک اصل راهبردی و درخشان در سر لوحه نظام مترقی اسلام، در هنگام گفتگو و تعامل با پیروان دیگر ادیان معرفی گردد.
به همین منظور نخست، به فضای نزول آیه و شأن نزول آن، به عنوان مصداق بارز و نمونه آشکار چگونگی رفتار و تعامل با دیگران، اشاره میشود؛ سپس به پاسخ برخی پرسشها درباره چگونگی رفتار در مجموعه نظام اسلامی و چگونگی رفتار با پیروان دیگر ادیان وفرهنگها، به طور مختصر میپردازیم.
فضای نزول و شأن نزول آیه شریفه: آیه شریفه فوقالذکر، در سوره بقره میباشد. و نزول آیات سوره بقره بدون تردید پس از هجرت به مدینه آغاز گردیده است. و چندین سال به طول انجامیده است. (ر.ک: معرفت، هادی، تلخیص التمهید، ص 101) یعنی درزمانی که نظام اسلامی در حال شکلگیری و استحکام بوده است.
درباره هنگام نزول آیه شریفه فوق، چندین داستان، نقل شده است؛ (ر.ک؛ تفسیر المیزان، نمونه، مجمعالبیان، ابنکثیر، روحالمعانی و... ذیل آیه شریفه)؛ از آن جمله:
داستان مردی از مسلمانان انصار، به نام (حصین) میباشد. که دو فرزند او به آئین مسیحیت گرویده بودند و او میخواست، آنان را با اجبار به سوی اسلام دعوت کنند. وقتی موضوع با پیامبر(ص) درمیان گذاشته شد. آیه شریفه (لااکراه فیالدین... نازل گردید.
با توجه به شأن نزول آیه و ظهور آیات دیگر در قرآن مجید، آشکارترین مراد آیه شریفه آن است که (پذیرش دین اسلام اجباری نیست)؛ و این اصل کلی برای همگان میباشد. و پیروان ادیان دیگر و کافران، را شامل میشود و کسی حق ندارد به زور و اجبار، شریعت اسلام رابر آنان تحمیل کند. چنان که در آیه دیگر میخوانیم: و قل الحَقَّ مِن ربکم فمَن شاء فلیؤمن و من شاء فلیَکْفُر (کهف(18):29) بگو: حق از پروردگارتان [رسیده [است.پس هر که بخواهد، بگرود و هر که بخواهد انکار کند.
علاوه بر اینکه اجبار در پذیرش دین و ایمان به خداوند مخالف آزمایش و امتحان بندگان و مخالف مقتضی حکمت خداوند در دنیا میباشد. که آدمی را مختار و آزاد قرار داده است. به همین جهت خداوند متعال، پیامبر اسلام(ص) را از اجبار مردم برای ایمان بخداوند، بازداشته است، چنان که در قرآن مجید میخوانیم:
و لو شاءَ ربُّکَ لأَمنَ مَن فِی الارضِ کلُّهُم جمیعا اَفاَنتَ تُکْرِه الناسَ حتی یکونوا مؤمنینَ (یونس (10): 99 ر.ک: المیزان، ج10، ص 120 ط عربی) و اگر پروردگار تو میخواست، قطعا هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان میآوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که بگروند؟!
اضافه بر اینکه، اعتقاد به دین و التزام به آن، از امور قلبی و باطنی است، که اجبار و اکراه در آن ثمربخش نیست. بنابراین عبارت لااکراه فی الدین یا یک جمله خبری و بیانگر حال حقیقی انسان و مقتضی تکوینی اوست؛ و یا بیانگر یکحکم تشریعی به منظور نهی از اجبار در پذیرش دین میباشد. که این نهی تشریعی متکی بر آن حقیقت تکوینی و مقتضای وجودی آدمی میباشد. (ر.ک: المیزان، ج 2، ص 347، ط عربی بیروت ر.ک مجمعالبیان، ج 12،ص 631) بنابر آنچه گفته شد، انسان (بخودی خود)، در پذیرش دین و چگونگی راه و روش زندگی خود، مختار و آزاد است، اگر چه درباره چگونگی حضور او در اجتماع و تأثیرگذاری او بر دیگر افراد، قوانینی در نظام اسلامی وضع شده است. و خداوند متعال فرجام مؤمنان و کافران رابه او گوشزد نموده است. و آدمی را برای بهرهمندی از اعتقادات صحیح و روش زندگی شایسته راهنمایی فرموده است. چنان که در آیه شریفه مورد نظر و آیات قبل و بعد آن به خوبی این حقیقت آشکار میباشد.
بنابراین (عقیده) قابل تحمیل نیست؛ ولی این محدوده غیر از محدوده احکام است. توضیح این که: کلیه نظامهای فکری، برای خود نظامی اجتماعی را نیز طراحی میکنند. در نظامهای اجتماعی، اکراه و اجبار از ابزارهای پیشبینی شده در کلیه نظامها است؛ یعنی، در هر نظامیدر مقولههای اجتماعی و حقوقی آن، جبر قانونی وجود دارد و بدون آن، جامعه قابل اداره و کنترل نیست. نظامهای قضایی و نیروهای انتظامی در همه نظامها، امری مقبول و معقول هستند. بنابراین بایستی محدوده عقیده را از محدوده عمل و حقوق جدا کرد. در حیطه (عقیده) اجبارراهی ندارد؛ ولی در حیطه عمل، جبر و اکراه هم لازم است و هم قابل قبولاست، چنان که در تمامی جوامع قوانین و مقرراتی وضع میشود و همگان ملزم به رعایت آن میباشند. با این تفاوت که در برخی جوامع تنها به رفاه عمومی و آسایش جسمی افراد جامعه توجه دارند و هرچه کهاختلال در آسایش بدنی باشد، خلاف قانون شمرده میشود ولی در جامعه اسلامی علاوه بر آسایش بدنی به حفظ ارزشهای معنوی نیز توجه شده است و آنچه تأثیر سوء بر معنویت افراد جامعه دارد، خلاف قانون شمرده میشود. البته تعیین حیطه و محدوده قوانین باید با کارشناسی وآگاهی کامل بر دستورات دینی انجام شود و از سلیقههای شخصی و برداشتهای افراطی یا تفریطی از دین جلوگیری کرد.
- [سایر] مسئله وجوب اقامه نماز چگونه با مفاد آیه «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» سازگار است؟
- [سایر] آیه «لا اکراه فی الدین» بر چه نوع آزادی دلالت دارد؟
- [سایر] مسئله وجوب اقامه نماز چگونه با مفاد آیه «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» سازگار است؟
- [سایر] شبهه: با وجود آیه شریفه (لا اکراه فی الدین)، حکم ارتداد و اعدام معنا ندارد.
- [سایر] آیا آیه شریفه لا اکراه فی الدین، با حکم اعدام برای مرتد منافات ندارد؟
- [سایر] پیرامون آیه شریفه «لا اکراه فی الدین قد تَبَیَّنَ الرُّشْد مِنَ الْغَی»[1] توضیحاتی را بیان فرمائید.
- [سایر] چرا بردهداری در اسلام حرام نگردیده است؟ در حالی که خداوند متعال در قرآن مجید (آیه شریفه لا اکراه فی الدین) انسان را در انتخاب دین دارای اختیار و حق انتخاب دانسته است.
- [سایر] با پیش فرض اینکه دین امری حیاتی برای انسانها است، آیا انسانها مجبور به اطاعت از هر آنچه خدا فرموده هستند مگر نه اینکه در قرآن آیه شریفه: لا اکراه فی الدین آمده؟
- [سایر] آیا تقلید با "لا اکراه فی الدّین" منافات ندارد؟ چرا علی (ع) اختلاف در فتوا را مذمّت می کند؟
- [سایر] مفهوم آیهی شریفه "لا اکراه فی الدّین قد تَبَیّن الرّشدُ مِن الغیِّ..." را با توجه به تفاسیر مختلف بیان نمایید.
- [آیت الله نوری همدانی] یکی از نماز های مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود ودر رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاصباً ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤ منین . ودر رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الفیب لا یعلمه الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت آن بگوید : اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محّمدٍ و آل محّمدٍ و ان تفعل بی کذا و کذا ، و بجای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگوید و بعد بگوید : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمّدٍ و آل محمّدٍ علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی .
- [آیت الله مظاهری] یکی از نمازهای مستحبّی، نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت فضیلت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و تا طلوع فجر هر وقت بخوانند اداست. و در رکعت اوّل بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ).(1) و در رکعت دوّم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ).(2) و در قنوت بگویند: (أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُها إِلّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا)(3)، و به جای کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند، و بعد بگویند: (أَللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَها لی).(4)
- [امام خمینی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است، که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، باید به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا نت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین". و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین". و در قنوت آن بگویند: "اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی کذا و کذا". و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند. و بعد بگویند: "اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی".
- [آیت الله بهجت] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود. و وقت آن بنابر احوط بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود، گرچه احتمال دارد بین نماز مغرب و عشا هر وقت که بود بشود خواند و بنابر اظهر میتوانند نماز غفیله را با نافله مغرب باهم در یک نماز نیت کرده بهجا آورند؛ و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید یا بهتر است به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَالنّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنِّی کنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذَلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ماتَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الاْرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فی کتابٍ مُبِین). و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمَّ اِنّی أَسْئلُک بِمَفاتِحِ الْغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلاّ أنْتَ أنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی...) سپس حاجتهای خود را ذکر کنند و بعد بگویند: (اَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلام لَمّا قَضَیتَها لی).
- [آیت الله مکارم شیرازی] از نمازهایی که به جا آوردن آن به امید ثواب پروردگار خوب است نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا موقعی که سرخی طرف مغرب از بین برود، در رکعت اول بعد از حمد به جای سوره این آیه را می خواند: (و ذا النون اذْ ذهب مغاضباً فظن انْ لنْ نقْدر علیْه فنادی فی الظلمات انْ لا اله إلا انْت سبْحانک انی کنْت من الظالمین فاسْتجبْنا له و نجیْناه من الْغم و کذلک ننْجی الْمؤمنین) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (و عنْده مفاتح الْغیْب لا یعْلمها إلا هو و یعْلم ما فی الْبر و الْبحْر و ما تسْقط منْ ورقة إلا یعْلمها و لا حبة فی ظلمات الاْرْض و لا رطْب و لا یابس إلا فی کتاب مبین) و در قنوت آن بگویند: (اللهم انی اسْئلک بمفاتح الْغیْب التی لا یعْلمها إلا انْت انْ تصلی علی محمد و آل محمد و انْ تفْعلْ بی کذا و کذا) و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند: (اللهم انْت ولی نعْمتی و الْقادر علی طلبتی تعْلم حاجتی فأسْئلک بحق محمد و آل محمد علیْه و علیْهم السلام لما قضیْتها لی).
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز غفیله از نمازهای مستحبی مشهور است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود و در رکعت اول ان بعد از حمد باید به جای سوره این ایه را بخوانند و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این ایه را بخوانند و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت ان بگویند اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تفعل بی کذا و کذا و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و ال محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی
- [آیت الله سبحانی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: وَ ذَالنُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجِبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنینَ. و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی البَرِّ وَ البَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاَّ یَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّة فِی ظُلُماتِ الأرَضِ وَ لا رَطَب وَ لاَ یابِس اِلاَّ فِی کِتاب مُبِین و در قنوت آن بگویند: (اللّهُمَّ اِنّی أَسْألُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ الَّتِی لاَ یَعلَمُها اِلاّ أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذا و کَذا) و به جای کلمه کذا و کذا حاجت های خود را بگویند و بعد بگویند: (اللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ القادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأسألُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَهَالِی). احکام قبله
- [آیت الله بروجردی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن بنا بر احتیاط پیش از آن است که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اوّلِ آن بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ ذَا النّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أََنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ.و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها إِلا هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یعْلَمُها وَ لاحَبَّة فی ظُلُماتِ اْلأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلا فی کِتابٍ مُبینٍ.و در قنوت آن بگویند:(اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِمَفاتِحِ الغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلا اَنْتَ اَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بیکَذَا وَ کَذَا).و به جای کلمه کَذَا وَ کَذَا حاجتهای خود را بگویند، بعد بگویند:(اللّهُمَّ اَنْتَ وَلِی نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأساَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیتَها لی).
- [آیت الله جوادی آملی] .انجام دادن نماز غُفیله بین نماز م غرب و عشاء ثواب دارد و سزاوار است از زوال سرخی طرف مغرب تأخیر نشود و کیفیت آن، این است که در رکعت اول پس از حمد، بهجای سوره این آیات خوانده شود: (وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ -- فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ )انبیاء/87 و 88 (و در رکعت دوم , پس از حمد، به جای سوره این آیه خوانده شود: (وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا یَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ )(انعام/59
- [آیت الله اردبیلی] جنب وقتی که دعای کمیل میخواند، نباید آیه (أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون) را که آیه هجدهم سوره سجده میباشد، بخواند؛ ولی اگر آن را به قصد قرآن نخواند، اشکال ندارد، اگرچه نخواندن آن بهتر است.