چرا با آنکه قرآن کریم معجزه است و آن همه پیامبر مبعو ث گردیده و از طرفی دین هم فطری است با وجود این همه تعداد کمی مؤمن و مسلمان واقعی هستند، مشکل در کجاست؟ الف) فطری بودن خداشناسی موجب سلب اختیار از انسان ها نخواهد شد. ب) در انسان غرائز و فطریات مختلف دیگری وجود دارد که گاهی اهتمام بیش از حد به یکی و بی توجهی به دیگری موجب کم یا بیاثر شدن آن میگردد که از آن تعبیر به (خمول فطرت) میشود. ج) گاهی وجود برخی از شبهات موجب میشود بدیهیترین چیزها مورد انکار قرار گیرد. چنان که در تاریخ فلسفه میبینیم برخی حتی در اصل (وجود) و در (امتناع تناقض) که بدیهیترین قضایا وام القضایاست تردید کردهاند. شناخت های فطری نیز گاه در اثر برخورد با شبهاتی توسط کسانی که قادر به حل آن نبودهاند مورد انکار قرار گرفته است. در باره تاثیر وحی و قرآن قابل توجه است که: اولا : تاثیرات وحی و نبوت و دعوت دینی بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست . بسیاری از جوامع موجود و جوامع گذشته سعادت و کمال خود را در اثر تعالیم دینی و وحی به دست آورده اند و به حیات حقیقی خویش به مقدار استفاده از وحی دست پیدا کرده اند . ثانیا : مباحث اجتماعی و علم النفس و علم اخلاق ثابت می کند که افعال خارجی انسان دقیقا با حالات و ملکات اخلاقی مرتبط اند و از چشمه صفات نفسانی سیراب می شوند . وکیست نداند اخلاق و صفات پسندیده , تا چه اندازه وابسته به تعالیم دینی ووحی اند . تفسیر المیزان ج 2 ص 150، طباطبائی - سید محمد حسین به نقل از سایت تبیان
چرا با آنکه قرآن کریم معجزه است و آن همه پیامبر مبعو ث گردیده و از طرفی دین هم فطری است با وجود این همه تعداد کمی مؤمن و مسلمان واقعی هستند، مشکل در کجاست؟
چرا با آنکه قرآن کریم معجزه است و آن همه پیامبر مبعو ث گردیده و از طرفی دین هم فطری است با وجود این همه تعداد کمی مؤمن و مسلمان واقعی هستند، مشکل در کجاست؟
الف) فطری بودن خداشناسی موجب سلب اختیار از انسان ها نخواهد شد. ب) در انسان غرائز و فطریات مختلف دیگری وجود دارد که گاهی اهتمام بیش از حد به یکی و بی توجهی به دیگری موجب کم یا بیاثر شدن آن میگردد که از آن تعبیر به (خمول فطرت) میشود. ج) گاهی وجود برخی از شبهات موجب میشود بدیهیترین چیزها مورد انکار قرار گیرد. چنان که در تاریخ فلسفه میبینیم برخی حتی در اصل (وجود) و در (امتناع تناقض) که بدیهیترین قضایا وام القضایاست تردید کردهاند. شناخت های فطری نیز گاه در اثر برخورد با شبهاتی توسط کسانی که قادر به حل آن نبودهاند مورد انکار قرار گرفته است.
در باره تاثیر وحی و قرآن قابل توجه است که:
اولا : تاثیرات وحی و نبوت و دعوت دینی بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست . بسیاری از جوامع موجود و جوامع گذشته سعادت و کمال خود را در اثر تعالیم دینی و وحی به دست آورده اند و به حیات حقیقی خویش به مقدار استفاده از وحی دست پیدا کرده اند .
ثانیا : مباحث اجتماعی و علم النفس و علم اخلاق ثابت می کند که افعال خارجی انسان دقیقا با حالات و ملکات اخلاقی مرتبط اند و از چشمه صفات نفسانی سیراب می شوند . وکیست نداند اخلاق و صفات پسندیده , تا چه اندازه وابسته به تعالیم دینی ووحی اند . تفسیر المیزان ج 2 ص 150، طباطبائی - سید محمد حسین به نقل از سایت تبیان
- [آیت الله بهجت] چنان چه فرد مسلمان فطری به زبان بگوید: "کدام دین، کدام قرآن، پیامبر و علی و امام مهدی چه کسی بودند..." آیا چنین کلماتی از مصادیق ارتداد است؟
- [سایر] چرا در قرآن کریم ایمان به فرشتگان بر ایمان به پیامبر مقدم است؟ آیا فرشتگان بر پیامبران برتری دارند؟
- [سایر] چرا قرآن مجید برترین و بالاترین معجزه پیامبر گرامی اسلام است؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم به تاریخ آفرینش جهان هستی و عمر دنیا و تعداد دقیق پیامبران دین خدا که می گویند 124000 بوده، اشاره شده است؟
- [سایر] تعداد سوره ها و آیات قرآن کریم چند تاست؟
- [سایر] در قرآن کریم به طور واضح اصول دین مثل توحید، معاد و نبوت بیان شده ولی چرا از امامت سخنی به میان نیامده است؟
- [سایر] ما معتقدیم که اسلام از تحریف دور مانده است و از طرفی هم اعتقاد داریم که عترت پیامبر(ص) مفسّر قرآن هستند، بنابراین آیا میتوان نتیجه گرفت که اسلام غیر شیعی تحریف شده است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه فرد مسلمان فطری، در مقام احتجاج و منازعه با عدّه ای در مورد ائمه اطهار (علیهم السلام) این کلمات را به زبان آورد: (کدام دین؟ کدام قرآن؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) و علی (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) چه کسی بودند؟ همه اینها دروغ است)، آیا استعمال الفاظ فوق، از مصادیق سبّ و دشنام به آن بزرگواران می باشد؟
- [سایر] چرا قرآن کریم میفرماید تمام اهل کتاب قبل از مرگ به عیسی (ع) ایمان میآورند؟
- [سایر] بهترن مرد و زن از دیدگاه قرآن کریم کیست؟ لطفاً ویژگی مؤمنان واقعی را از نظر قرآن ذکر کنید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی منکر خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شود یا حکم ضروری دین یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که انکار آن حکم به انکار خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگردد و با توجه به این موضع آن را انکار کند، (مرتدّ) است.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .
- [آیت الله بهجت] کسی که منکر خدا یا برای خدا شریک قائل است یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله وسلم را قبول ندارد و همین طور کسی که ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نداشته باشد، کافر و نجس می باشد . همچنین کسی که یکی از ضروریّات دین اسلام مثل نماز یا روزه را با علم به اینکه ضروری دین است انکار نماید ، نجس می باشد . و اگر از روی تقصیر نداند و انکار نماید ، احتیاطا باید از او اجتناب کرد .
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [آیت الله اردبیلی] جهاد از واجبات دین و دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خود گشوده است(1) و در جهت حفظ کیان اسلام و امنیت مسلمانان و دفاع در مقابل هجوم کافران و ناپاکان و یاری مستضعفان، مورد تأکید قرآن و معصومان علیهمالسلام قرار گرفته است. امّتی که از جهاد روی گردانند، جامه ذلّت و خواری و ردای بلا و گرفتاری بپوشند و با حقارت و پستی از انصاف و عدالت محروم شوند.
- [آیت الله سیستانی] شخص مسلمان باید عقیدهاش به اصول دین از روی بصیرت باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی گفته کسی را که علم به آنها دارد بهصرف اینکه او گفته است قبول کند. ولی چنانچه شخص به عقاید حقّه اسلام یقین داشته باشد، و آنها را اظهار نماید هرچند از روی بصیرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است، و همه احکام اسلام و ایمان بر او جاری میشود. و اما در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات باید شخص یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است. مثلاً: اگر گروهی از مجتهدین عملی را حرام میدانند، و گروه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد. و اگر عملی را بعضی واجب، و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند، و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانان باید به اصول دین ایمان و یقین داشته باشد و این ایمان باید برای هر مسلمانی به اندازه فکر و درک او بر پایة دلیل و برهان استوار باشد ، و در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد ،یا از مجتهد تقلید کند ، یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفة خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است ، مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ، آن عمل را انجام ندهد . و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را بجا آورد،پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند ، واجب است از مجتهد تقلید نمایند . به این مطلب نیز باید توجه کرد که در بسیاری از موارد در خود عمل به احتیاط نیز باید یا مجتهد بود و یا تقلید کرد .