در قرآن کریم حقایق هستی بیان شده است اما استفاده از این ذخیره الهی فقط با سعی و تحقیق و مطالعه عمیق امکان پذیر می باشد. در گستره بخش اول سؤال متأسفانه کم کار شده است اما پاسخ لازم برای این سؤال وجود دارد. طبق فرمایش قرآن، آسمان ها و زمین در شش روز[1] خلق شده است، و با استفاده از آیات و روایات در می یابیم که تمام آسمان و زمینی که ما می شناسیم در روز ششم خلق شده اند.[2] حال باید ببینیم مقصود از (روز) در قرآن کریم چیست؟ در قرآن کریم می فرماید: (و همانا یک روز نزد خدا چون هزار سال به حساب شماست)[3] و در جای دیگر می فرماید: (ملائکه و روح به سوی خداوند عروج می کنند در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است)[4] بنابر این ما با سه نوع ) روز مواجهیم، روز به حساب ما انسان ها و روزی که هزار سال به حساب ما انسان ها است چرا که در آیه چنین آمده است و روزی که پنجاه هزار سال است اما با این تفاوت که از روزهای ما نیست چون مانند آیه قبل تصریح به آن نشده است، پس از روزهایی است که هزار سال ما است بنابر این اگر ما بخواهیم روزی را که این آسمان و زمین خلق شده اند حساب کنیم باید برای به دست آوردن یک سال از نوع اول 1000 را ضرب در 365 روز کنیم که می شود 365000 سال از سالهای ما و سپس آن را در 50000 ضرب می کنیم که حاصل می شود هیجده میلیارد و دویست و پنجاه میلیون سال از سالهای ما بنابر این کل جهانی که ما آن را می شناسیم در این مدت که به حساب الهی فقط یک روز است آفریده شده است و جالب این که این محاسبه به محاسبات جدیدی که توسط دانشمندان به عمل آمده بسیار نزدیک است و می توان از آن به عنوان یکی از معجزات علمی قرآن نام برد.[5] پاسخ قسمت دیگر سوال: در قرآن کریم به تعداد دقیق پیامبران دین خدا که بالغ بر 124000 است اشاره نشده، ولی طبق آیة شریفة " ولکل قوم هاد " (و برای هر گروهی هدایت کننده ای است)[6] در طول زمان برای هر گروه و قومی پیامبری بوده است، پس طبق این آیه و لفظ قوم در آیه های دیگر، وجود این پیامبران را تأیید می کند. در قرآن، اسامی 25 پیامبر به صورت صریح آمده که عبارتند از : پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) ، حضرت آدم (ع) ، حضرت نوح (ع) ، عیسی (ع) ، ابراهیم (ع) ، حضرت اسماعیل (ع) ، موسی (ع) ، شعیب (ع) ، یوسف (ع) ، سلیمان (ع) ، خضر (ع) ، ادریس (ع) ، یعقوب (ع) ، و ... . علامه مجلسی در بحارالانوار ذیل روایت 18 از قول شیخ صدوق (ره) در اعتقادات الصدوق به تعداد پیامبران اشاره دارد، می نویسد: به اعتقاد ما عدد انبیاء 124000 پیغمبر بودند، که ازطرف حق آمده اند و دارای حق میباشند. اطاعت از آنها، اطاعت از خدا و امر آنها امر خدا است، سخنی بر زبان نمی رانند، جز به وحی الهی. پنج نفر از ایشان صاحب شریعت هستند که عبارتند از : نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد که اینها پیامبران اولوالعزم میباشند و افضل آنها ، خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) است[7]. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. استاد مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 6، ص 202 . 2. مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن. 3. قصص الانبیاء، ترجمه و اقتباس سید محمد باقر موسوی. 4. مرتضی رضوی، تبیین جهان و انسان. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. اعراف/54؛ یونس/3؛ هود/7؛ فرقان/59؛ سجده/4؛ ق/38؛ حدید/4. [2]. ر.ک: رضوی، مرتضی، تبیین جهان و انسان، قم، چاپ مهر، 1372. [3]. حج/47. [4]. معارج/4. [5]. رضوی، مرتضی، تبیین جهان و انسان، ص 54؛ این محاسبات همراه؛ توضیحات آن در کتاب مذکور به صورت کامل بیان شده است. و پاسخ کامل این سوال در آن جا ذکر شده که ما برای رعایت اختصار از ذکر آن معذوریم. [6] . رعد/ 7 . [7] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، انتشارات دارالاحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 11، ص 28.
آیا در قرآن کریم به تاریخ آفرینش جهان هستی و عمر دنیا و تعداد دقیق پیامبران دین خدا که می گویند 124000 بوده، اشاره شده است؟
در قرآن کریم حقایق هستی بیان شده است اما استفاده از این ذخیره الهی فقط با سعی و تحقیق و مطالعه عمیق امکان پذیر می باشد.
در گستره بخش اول سؤال متأسفانه کم کار شده است اما پاسخ لازم برای این سؤال وجود دارد.
طبق فرمایش قرآن، آسمان ها و زمین در شش روز[1] خلق شده است، و با استفاده از آیات و روایات در می یابیم که تمام آسمان و زمینی که ما می شناسیم در روز ششم خلق شده اند.[2] حال باید ببینیم مقصود از (روز) در قرآن کریم چیست؟
در قرآن کریم می فرماید: (و همانا یک روز نزد خدا چون هزار سال به حساب شماست)[3] و در جای دیگر می فرماید: (ملائکه و روح به سوی خداوند عروج می کنند در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است)[4] بنابر این ما با سه نوع ) روز مواجهیم، روز به حساب ما انسان ها و روزی که هزار سال به حساب ما انسان ها است چرا که در آیه چنین آمده است و روزی که پنجاه هزار سال است اما با این تفاوت که از روزهای ما نیست چون مانند آیه قبل تصریح به آن نشده است، پس از روزهایی است که هزار سال ما است بنابر این اگر ما بخواهیم روزی را که این آسمان و زمین خلق شده اند حساب کنیم باید برای به دست آوردن یک سال از نوع اول 1000 را ضرب در 365 روز کنیم که می شود 365000 سال از سالهای ما و سپس آن را در 50000 ضرب می کنیم که حاصل می شود هیجده میلیارد و دویست و پنجاه میلیون سال از سالهای ما بنابر این کل جهانی که ما آن را می شناسیم در این مدت که به حساب الهی فقط یک روز است آفریده شده است و جالب این که این محاسبه به محاسبات جدیدی که توسط دانشمندان به عمل آمده بسیار نزدیک است و می توان از آن به عنوان یکی از معجزات علمی قرآن نام برد.[5]
پاسخ قسمت دیگر سوال: در قرآن کریم به تعداد دقیق پیامبران دین خدا که بالغ بر 124000 است اشاره نشده، ولی طبق آیة شریفة " ولکل قوم هاد " (و برای هر گروهی هدایت کننده ای است)[6] در طول زمان برای هر گروه و قومی پیامبری بوده است، پس طبق این آیه و لفظ قوم در آیه های دیگر، وجود این پیامبران را تأیید می کند. در قرآن، اسامی 25 پیامبر به صورت صریح آمده که عبارتند از : پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) ، حضرت آدم (ع) ، حضرت نوح (ع) ، عیسی (ع) ، ابراهیم (ع) ، حضرت اسماعیل (ع) ، موسی (ع) ، شعیب (ع) ، یوسف (ع) ، سلیمان (ع) ، خضر (ع) ، ادریس (ع) ، یعقوب (ع) ، و ... . علامه مجلسی در بحارالانوار ذیل روایت 18 از قول شیخ صدوق (ره) در اعتقادات الصدوق به تعداد پیامبران اشاره دارد، می نویسد: به اعتقاد ما عدد انبیاء 124000 پیغمبر بودند، که ازطرف حق آمده اند و دارای حق میباشند. اطاعت از آنها، اطاعت از خدا و امر آنها امر خدا است، سخنی بر زبان نمی رانند، جز به وحی الهی. پنج نفر از ایشان صاحب شریعت هستند که عبارتند از : نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد که اینها پیامبران اولوالعزم میباشند و افضل آنها ، خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) است[7].
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. استاد مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 6، ص 202 .
2. مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن.
3. قصص الانبیاء، ترجمه و اقتباس سید محمد باقر موسوی.
4. مرتضی رضوی، تبیین جهان و انسان.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. اعراف/54؛ یونس/3؛ هود/7؛ فرقان/59؛ سجده/4؛ ق/38؛ حدید/4.
[2]. ر.ک: رضوی، مرتضی، تبیین جهان و انسان، قم، چاپ مهر، 1372.
[3]. حج/47.
[4]. معارج/4.
[5]. رضوی، مرتضی، تبیین جهان و انسان، ص 54؛ این محاسبات همراه؛ توضیحات آن در کتاب مذکور به صورت کامل بیان شده است. و پاسخ کامل این سوال در آن جا ذکر شده که ما برای رعایت اختصار از ذکر آن معذوریم.
[6] . رعد/ 7 .
[7] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، انتشارات دارالاحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 11، ص 28.
- [سایر] عمر دقیق سلمان فارسی چند سال است؟
- [سایر] خلیفه دوم عمر بن الخطاب در چه تاریخی از دنیا رفت. لطفاً با اسناد و مدارک باشد؟
- [سایر] فلسفهی زندگی محدود در این دنیا چیست؟ چرا خدا عمر طولانیتری به انسان نمیدهد؟
- [سایر] فلسفه ی زندگی محدود در این دنیا چیست؟ چرا خدا عمر طولانی تری به انسان نمی دهد؟
- [سایر] راز طول عمر و غیبت بعضی از پیامبران، مانند حضرت خضر، الیاس و عیسی(ع) چیست؟
- [سایر] عمر در مورد تفکر در آیات قرآن چه نظری داشت؟
- [سایر] نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و عمر و عثمان چگونه بوده از طرف چه کسی انتخاب شده اند و آیا در قرآن و حدیث دلیلی که به خلافت ایشان اشاره بکند وجود دارد یا نه؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) شهید نمیشوند و به عمر طبیعی از دنیا میروند!
- [سایر] آیا احادیثی که عمر دنیا را هفت هزار سال میدانند درست هستند؟ مقصود از آنان چیست؟
- [سایر] مواردی از امتحان پیامبران و امامان معصوم(علیهم السلام) که در قرآن کریم آمده را اشاره نمایید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که نمیتواند وضو بگیرد، یا غسل کند، نمیتواند نمازهای قضای خود را با تیمم بخواند؛ مگر آن که احتمال عقلایی بدهد که با تأخیر نتواند تا آخر عمر با وضو یا غسل نماز قضا را به جا آورد و مسّ نوشته قرآن و بودن در مسجد الحرام و مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز ورود یا ماندن در سایر مساجد؛ ولو در حال عبور نباشد، با تیمم ظاهراً جایز است و احتیاط مستحب در ترک است.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام اسراف و تبذیر است و آن اقسامی دارد که یک قسم از آن حرام نیست. الف) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حرام که قرآن به آن (اتراف) میگوید که اگر در فردی پیدا شود دنیا و آخرت او را تباه میکند و قرآن او را فرد شومی از اهل جهنّم میداند: (وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین)[1] (و یاران چپ، کدامند یاران چپه در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند.) و اگر در ملّتی پیدا شود، آن ملّت را نابود میداند: (وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً)[2] (و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم.) ب) به هدر دادن نِعم الهی نظیر نابود کردن مال و عمر و آبرو و مانند اینها که قرآن به آن (تبذیر) میگوید و مبذّر را برادر شیطان میخواند: (انَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطین)[3] (همانا اسرافکنندگان برادران شیطانها هستند.) ج) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال که به آن (اسراف) گفته میشود و آن گرچه حرام نیست، ولی محال است که مسرف بتواند به کمال انسانی برسد و قرآن او را مورد بیمهری و بیعنایتی از طرف حقّ میداند: صفحه 386 (انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین).[4] (به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد.) بلکه او را یک مؤمن واقعی نمیداند: (وَالَّذینَ اذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا)[5] (و کسانی که به هنگام بخشش، زیادهروی نمیکنند.)
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام که دنیا و آخرت انسان را تباه میکند غنا و موسیقی است، و قرآن شریف آن را موجب ضلالت و گمراهی، بلکه موجب استهزاء دین میداند: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً اولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین)[1] (و برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را خریدارند تا مردم را بی هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند، و راه خدا را به ریشخند گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود.) و مراد از غنا در اینجا آن صوتی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد، چنانکه مراد از موسیقی در اینجا آن آهنگی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد.
- [آیت الله مظاهری] تهمت اقسام و مراتبی دارد: الف) افترا بر خدا و پیامبران و اوصیای گرامی صلوات اللَّه علیهم اجمعین و قرآن شریف این قسم افترا و تهمت را بالاترین ظلمها میداند: (وَ مَنْ اظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ الْکَذِب)[2] (و چه کسی ستمگرتر از آن کس که به خدا دروغ میبندد؟) ب) افترای زنا به زنها و مردان پاکدامن که این افترا و تهمت علاوه بر گناه بزرگی که دارد، اگر منجر به دادگاه شود، حاکم اسلامی باید او را حدّ قذف که هشتاد تازیانه است بزند. ج) افترا و تهمت به افرادی که تهمت به آنان موجب تضعیف دین میشود، نظیر تهمت به علما و افرادی که وابسته به دین میباشند که گناه این قسم تهمت، مضاعف و نظیر افترا بر خدا و پیامبر و ائمّه طاهرین است. د) افترا و تهمت به افراد معمولی، که این قسم تهمت گرچه گناه مضاعف ندارد، ولی در روایات آمده است که در روز قیامت آن تهمتزننده را بر روی چرکها و خونها نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند سپس او را به جهنّم میبرند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهانی که قرآن شریف آن را پلید و نظیر شرابخواری میداند، قمار است: (انَّما الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوه)[1] (همانا شراب و قمار، پلیدی و از عمل شیطان است پس از آن بپرهیزید.) لذا علاوه بر حرمت، موجب تباهی روح و ضعف اعصاب و افسردگی دل نیز میشود، و بدتر از همه اینها موجب تباهی دین و دنیای انسان است، و چنانکه در احکام قمار نیز گفته شد، قمار بر پنج قسم است: اوّل: بازی کردن با آلات مُعِدِّه، یعنی آلاتی که برای قمار کردن ساخته شده است، همراه با قصد برد و باخت. دوّم: بازی کردن با آلات معدّه، بدون قصد برد و باخت. سوّم: بازی کردن با آلات غیر معدّه، یعنی چیزی که از آلات قمار نیست، همراه با قصد برد و باخت. چهارم: بازی کردن با آلات غیر معدّه، بدون قصد برد و باخت. پنجم: مسابقاتی که در این زمان متداول است نظیر تیراندازی، قایقرانی، طریقه حمله به دشمن یا فرار از او، گرچه با قصد برد و باخت باشد. قسم اوّل و دوّم و سوّم حرام است و قسم چهارم گرچه حرام نیست، ولی بسیاری از مفاسد آن اقسام سهگانه را دارد و یک مسلمان واقعی عمر خود را صرف اینگونه کارها نمیکند و قسم پنجم، اشکالی ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] قسم چند شرط دارد اول کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که اکراهش کرده اند درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قسم بخورد و قسم سفیه و مفلس در صورتی که مستلزم تصرف در مال باشد صحیح نیست دوم کاری را که برای انجام ان قسم می خورد باید حرام یا مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند باید واجب یا مستحب نباشد و وجوب عمل به قسم متعلق به فعل یا ترک مباحی که مصلحتی در دین یا دنیا در ان نباشد محل اشکال است سوم به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند خدا و الله و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هروقت کسی ان اسم را بگوید ذات مقدس حق در نظر می اید مثل ان که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است بلکه به اسمی هم که بر خدا و بر غیر خدا گفته می شود اگر خدا را قصد کند و قسم بخورد بنا بر احتیاط واجب به ان قسم عمل کند چهارم قسم را به زبان بیاورد و اگر ان را بنویسد یا در قلبش قصد کند صحیح نیست ولی ادم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است پنجم عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعدا از عمل به ان عاجز شود از وقتی که عاجز می شود قسم او به هم می خورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر یا قسم یا عهد به قدری مشقت پیدا کند که نشود ان را تحمل کرد
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)
- [آیت الله مظاهری] قرآن شریف و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) مؤمن واقعی را کسی میداند که وفای به عهد کند و خلف وعده نداشته باشد. و خلف وعده اقسامی دارد: الف) تخلّف از عقود و شروطی که در اسلام لازم الوفاست، نظیر بیع و شرا و شروط در ضمن عقد بلکه مطلق شروط، و این قسم تخلّف علاوه بر اینکه حرام است، ضمانآور نیز میباشد، مثلاً اگر خانهای را فروخته باشد و در ضمن عقد شرط کرده باشد که مثلاً یک ماه پس از فروش در آن خانه بنشیند، اگر مشتری تخلّف از آن شرط نمود و خانه را پیش از اتمام یک ماه تصرّف کرد، علاوه بر اینکه کار حرامی انجام داده، تصّرف او نیز غصب و حرام است، و اگر خانه در این مدّت خراب شود یا آسیب ببیند ضامن است، همانگونه که اگر فروشنده از تسلیم خانه پس از اتمام یک ماه خودداری کند، علاوه بر حرمت، ضامن نیز میباشد و باید مشتری را راضی کند. ب) تخلّف از وعدههایی که موجب زیان و ضرر شود، نظیر اینکه وعده بدهد که مثلاً شام به خانه کسی برود و او غذا تهیه ببیند و افرادی را برای احترام او دعوت نموده باشد. این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمانآور نیست، ولی علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است، از نظر شرعی نیز حرام است. ج) تخلّف از وعدهای که موجب زیان و ضرر مالی نشود، ولی ضرر آبرویی و نظیر آن داشته باشد، نظیر مثالی که گذشت، در صورتی که تنها ضرر آبرویی داشته باشد نه ضرر مالی، این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمان ندارد، ولی حرام است و انسان واقعی از این کارها نمیکند. د) تخلّف از وعدهای که موجب اتلاف عمر میشود، نظیر اینکه وعده کند مثلاً در وقت معیّنی در کلاس درس حاضر شود، ولی تخلّف کند و در آن وقت معیّن نرود و یا اصلًا نرود. این قسم علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است حرام نیز میباشد، ولی برای اینکه وقت دیگران را تضییع نموده ضامن نیست. ه) تخلّف از وعدهای که موجب ضرر مالی یا ضرر آبرویی و یا تضییع عمر نیست، این قسم تخلّف وعده اگرچه حرام نیست و ضمانآور نیز نمیباشد، ولی کاشف از این است که مؤمن واقعی نیست: صفحه 398 (الْمُؤْمِنُ اذا وَعَدَ وَفی)[1] (انسان با ایمان هنگامی که وعده کرد، وفا میکند.) و از نظر کمال نیز نقص دارد و از این جهت مورد ملامت عقلا میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] (حج) زیارت کردن خانه خداوند متعال و انجام دادن اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر هر کسی که شرایط ذیل را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: اوّل:آن که بالغ باشد.دوم:آن که عاقل و آزاد باشد.سوم:به واسطه رفتن به حجّ =============================================================================== 1 آل عمران(3):96 و 97 نهج البلاغه، خطبه 1. 2 مائده(5):97. 3 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب وجوب الحجّ و شرائطه)،ح18،ج11،ص14. مجبور نشود کار حرامی را که اهمیّت آن در شرع مقدّس از حجّ بیشتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حجّ مهمتر است ترک نماید.چهارم:آن که مستطیع باشد و شرایط استطاعت عبارت است از: 1 آن که توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حال خود در سفر به آن احتیاج دارد و در کتاب (مناسک حجّ و عمره) گفته شده دارا باشدو نیز وسیله سفر یا مالی که بتواند آنها را تهیّه کند، داشته باشد. 2 سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند به مکّه برود و اعمال حجّ را بجا آورد. 3 در راه مانعی از رفتن و برگشتن نباشد و اگر راه را بسته باشند یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد در صورتی که مشقّت زیاد نداشته باشد و یا موجب ضرر قابل توجه به وی نگردد، باید از آن راه برود. 4 به اندازه بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد. 5 مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچّه ومخارج افرادی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند، داشته باشد. 6 بعد از برگشتن از حجّ، کسب، زراعت، عایدی ملک، یا راه دیگری برای تأمین معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.