دیدگاه وهابیت نسبت به امامت چیست؟ ازآن جای که وهابیت خود را پیرویکی از مذاهب اهل سنت ( مذهب حنبلی ) می داند لذ ا در دراین مسئله خود را تابع اهل سنت می دانند . علمای اهل سنت درباره مسأله امامت و خلافت، دیدگاههای گوناگونی را مطرح کردهاند؛ این دیدگاهها نه تنها از سبک و سلوک واحدی برخوردار نیست، بلکه میان آنچه درباره امامت و خلافت گفته و نظر دادهاند، و آنچه در عمل به آن معتقد و متعهد شدهاند فرسنگها فاصله است؛ زیرا از بررسی دیدگاههای اهل سنت درباره امامت بدست میآید که: 1- اهل سنت از یک سو امامت را به عنوان ریاست عام و فراگیر در امور دین و دنیا، و نیز به عنوان جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی میکنند[1] ، و از سوی دیگر میگویند: امامت از جایگاه مهم دینی و عقیدتی برخوردار نبوده، بحث و اثبات آن به استدلالات و براهین عقلی نیاز ندارد، بلکه از قبیل مسایل فرعی فقهی بشمار میآید![2] 2- اهل سنت در یکجا عدالت، علم، اجتهاد و بصیر بودن را از شرایط امام و خلیفه مسلمانان میدانند[3]، و در جای دیگر میگویند اگر جاهلِ فاسقِ ظالمی بر کرسی خلافت تکیه زد، و با اعمال خلاف اسلام و قرآن خود موجب تعطیل شدن حدود الهی، و وارد شدن ظلم و جور بر مسلمانان، و نیز باعث تضییع حقوق آنان شد، از صلاحیت نمیافتد و نباید از خلافت عزل شود![4] 3- عدهای از اهل سنت تعیین جانشین از سوی خلیفه پیش را مطرح و برخی دیگر تعیین خلیفه توسط شورای خاص را ذکر میکنند، و گروهی دیگر میگویند حتی اگر کسی از راه قهر و غلبه، یعنی به زور اسلحه و قدرت نظامی هم منصب خلافت را اشغال کرده، هر چند که فاسق و جاهل باشد او خلیفه واجب الطّاعه مسلمین است![5] بنابراین، اگر خلافت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله بنابر آنچه که اهل سنت میگویند از نوع مسایل فقهی و فروع دینی باشد، نه از نوع مسایل مهم عقیدتی- دینی، پس مخالفت با چنین خلیفهای و نپذیرفتن خلافت او، در صورتی که مخالف، حجت شرعی و عقلی داشته باشد، موجب کفر و فسق او نخواهد بود، بلکه از نوع مخالفت مجتهدی با مجتهد دیگر در اجتهاد و استنباط خواهد بود. واین در حالی است که در برخی متون فقهی و اعتقادی اهل سنت مخالفین با خلافت ابوبکر و عمر کافر شمرده شده اند! [1] . ر. ک. شرح مقاصد، امام سعدالدین تفتازانی، ج 5، ص 232، انتشارات شریف رضی، قم؛ شرح مواقف، متن از ایجی و شرح ازعلی بن محمد جرجانی، ج 8، ص 344، انتشارات شریف رضی، قم. [2] . الهیات، سبحانی، ج 2، ص 511، نشر مرکز عالمی للدراسات الاسلامیه به نقل از الاقتصاد فی الاعتقاد، غزالی، ص 234؛ شرح مواقف، ج 8، ص 344. [3] . ر. ک. شرح مقاصد، ج 5، ص 232. (یشترط أن یکون مکلفا، مسلما، عدلا، حرا، ذکرا، مجتهدا، شجاعا، ذا رأی و کفایة، سمیعا، بصیرا، ناطقا، قریشیا...). [4] . الهیات، سبحانی، ج 2، ص 518 به نقل از التمهید، باقلانی، ص 181؛ و شرح مقاصد، ج 5، ص 233. [5] . ر. ک. احکام السلطانیه، ابوالحسن ماوردی، ص 6- 9؛ و الهیات، ج 2، ص 522- 524
دیدگاه وهابیت نسبت به امامت چیست؟
ازآن جای که وهابیت خود را پیرویکی از مذاهب اهل سنت ( مذهب حنبلی ) می داند لذ ا در دراین مسئله خود را تابع اهل سنت می دانند .
علمای اهل سنت درباره مسأله امامت و خلافت، دیدگاههای گوناگونی را مطرح کردهاند؛ این دیدگاهها نه تنها از سبک و سلوک واحدی برخوردار نیست، بلکه میان آنچه درباره امامت و خلافت گفته و نظر دادهاند، و آنچه در عمل به آن معتقد و متعهد شدهاند فرسنگها فاصله است؛ زیرا از بررسی دیدگاههای اهل سنت درباره امامت بدست میآید که:
1- اهل سنت از یک سو امامت را به عنوان ریاست عام و فراگیر در امور دین و دنیا، و نیز به عنوان جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی میکنند[1] ، و از سوی دیگر میگویند: امامت از جایگاه مهم دینی و عقیدتی برخوردار نبوده، بحث و اثبات آن به استدلالات و براهین عقلی نیاز ندارد، بلکه از قبیل مسایل فرعی فقهی بشمار میآید![2]
2- اهل سنت در یکجا عدالت، علم، اجتهاد و بصیر بودن را از شرایط امام و خلیفه مسلمانان میدانند[3]، و در جای دیگر میگویند اگر جاهلِ فاسقِ ظالمی بر کرسی خلافت تکیه زد، و با اعمال خلاف اسلام و قرآن خود موجب تعطیل شدن حدود الهی، و وارد شدن ظلم و جور بر مسلمانان، و نیز باعث تضییع حقوق آنان شد، از صلاحیت نمیافتد و نباید از خلافت عزل شود![4]
3- عدهای از اهل سنت تعیین جانشین از سوی خلیفه پیش را مطرح و برخی دیگر تعیین خلیفه توسط شورای خاص را ذکر میکنند، و گروهی دیگر میگویند حتی اگر کسی از راه قهر و غلبه، یعنی به زور اسلحه و قدرت نظامی هم منصب خلافت را اشغال کرده، هر چند که فاسق و جاهل باشد او خلیفه واجب الطّاعه مسلمین است![5]
بنابراین، اگر خلافت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله بنابر آنچه که اهل سنت میگویند از نوع مسایل فقهی و فروع دینی باشد، نه از نوع مسایل مهم عقیدتی- دینی، پس مخالفت با چنین خلیفهای و نپذیرفتن خلافت او، در صورتی که مخالف، حجت شرعی و عقلی داشته باشد، موجب کفر و فسق او نخواهد بود، بلکه از نوع مخالفت مجتهدی با مجتهد دیگر در اجتهاد و استنباط خواهد بود.
واین در حالی است که در برخی متون فقهی و اعتقادی اهل سنت مخالفین با خلافت ابوبکر و عمر کافر شمرده شده اند!
[1] . ر. ک. شرح مقاصد، امام سعدالدین تفتازانی، ج 5، ص 232، انتشارات شریف رضی، قم؛ شرح مواقف، متن از ایجی و شرح ازعلی بن محمد جرجانی، ج 8، ص 344، انتشارات شریف رضی، قم.
[2] . الهیات، سبحانی، ج 2، ص 511، نشر مرکز عالمی للدراسات الاسلامیه به نقل از الاقتصاد فی الاعتقاد، غزالی، ص 234؛ شرح مواقف، ج 8، ص 344.
[3] . ر. ک. شرح مقاصد، ج 5، ص 232. (یشترط أن یکون مکلفا، مسلما، عدلا، حرا، ذکرا، مجتهدا، شجاعا، ذا رأی و کفایة، سمیعا، بصیرا، ناطقا، قریشیا...).
[4] . الهیات، سبحانی، ج 2، ص 518 به نقل از التمهید، باقلانی، ص 181؛ و شرح مقاصد، ج 5، ص 233.
[5] . ر. ک. احکام السلطانیه، ابوالحسن ماوردی، ص 6- 9؛ و الهیات، ج 2، ص 522- 524
- [سایر] دیدگاه وهابیت نسبت به شیعه چه نقشی در ایجاد تفرقه دارد؟
- [سایر] دیدگاه امام راحل و امام خامنهای نسبت به انتخابات را به طور خلاصه بیان کنید.
- [سایر] دیدگاه وهابیت در مورد رانندگی زنان چیست؟
- [سایر] دیدگاه وهابیت در مورد خدا چیست؟
- [سایر] از دیدگاه وهابیون توسل چه حکمی دارد؟
- [سایر] خوردن گوشتی که شیعه ذبح کرده از دیدگاه وهابیت چیست؟
- [سایر] حکم ازدواج با زنان صوفی از دیدگاه وهابیت چیست؟
- [سایر] از دیدگاه وهابیت حاملان عرش الهی چه کسانی هستند؟
- [سایر] دیدگاه وهابیت در مورد روزه گرفتن در مناطق گرم چیست؟
- [سایر] سجده بر تربت از دیدگاه وهابیت چه حکمی دارد؟
- [آیت الله بهجت] نماز خواندن جلوتر یا مساوی قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امام علیهالسلام در صورتی که بیادبی نسبت به آنها نباشد، بنابر اظهر مکروه است، ولی احتیاط مستحب این است که بهطور کلی از این کار مخصوصاً از جلوتر ایستادن اجتناب شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمداً به خدا و پیغمبر و امام نسبت دهد روزهاش باطل میشود؛ ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از قول خدا یا پیغمبر یا امام حرف راستی را بگوید، بعد بگوید: دروغ گفتم، یا در شب دروغی را به آنان نسبت دهد و فردای آن که روزه میباشد بگوید: آنچه دیشب گفتم راست است، روزهاش باطل میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است؛ به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده؛ سجده دوم او حساب می شود و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد که سجده اول امام بوده؛ باید به قصد سجده با امام سجده را تمام کند و دوباره با امام به سجده رود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مسلمانان به اذن امام علیه السلام با کفار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست اورند به انها غنیمت گفته می شود و نسبت به منقول از انها مخارجی را که برای غنیمت کرده اند مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل ان و نیز مقداری را که امام علیه السلام صلاح می داند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام علیه السلام است باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه ان را بدهند و در صورتی که جنگ بدون اذن امام علیه السلام باشد و غنیمتی به دست اورند اگر در زمان حضور باشد تمام ان مال امام علیه السلام است و اگر در زمان غیبت باشد بعد از کسر مخارج بنابر احتیاط خمس انرا بدهند
- [آیت الله سبحانی] کسی که یک رکعت از امام عقب مانده وقتی امام تشهد رکعت آخر را می خواند نیم خیز بنشیند و صبر کند تا امام تشهد نماز را بگوید و بعد برخیزد. شرائط امام جماعت:
- [آیت الله اردبیلی] مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و به احتیاط واجب باید کمی عقبتر از امام بایستد؛ ولی اگر مأموم فقط یک مرد باشد، بنابر احتیاط واجب باید در سمت راست امام بایستد و میتواند مساوی با امام بایستد و چنانچه قدّ مأموم بلندتر از امام باشد و در رکوع و سجود سر او جلوتر از امام باشد، اشکالی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] یاد گرفتن سحر و عمل به آن حرام است، مگر این که به وسیله افراد متعهد و لایقی برای باطل کردن سحر و یا روشن کردن اذهان مردم نسبت به کسی که با توسّل به سحر، ادّعای نبوّت یا امامت و امثال آن را دارد، باشد که در حدّ ضرورت اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است، به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم مأموم حساب میشود و نمازش صحیح است، و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، سجده اول او خواهد بود و بقیه نماز را با امام میخواند.