چرااهل سنت در نمازشان آمین می گویند؟ آیا این کار درست است؟ یکی از مباحث مورد اختلاف بین شیعه و اهل سنت مسئله گفتن "آمین" بعد از حمد نماز است. در این جا پس از تبیین و آشنایی با دیدگاه موافقان گفتن آمین در نماز(یعنی اهل سنت) به نقد و بررسی آن، همراه با بیان روایات باب و نماز پیامبر پرداخته آن گاه نظریه شیعه را بیان خواهیم نمود. از آن جایی که اختلاف در گفتن آمین "در نماز" بوده و نماز نیز از عبادات است. تذکر نکاتی لازم به نظر می رسد: الف. در شریعت اسلام، عبادات اعم از واجب و مستحب، توقیفی و محدود هستند؛ به این معنا که انجام آن در کم و کیف متوقف به همان صورتی است که از شریعت و دین به ما رسیده است؛ یعنی ما به هیچ وجه حق کم و یا زیاد نمودن آن را نداریم و نمیشود هر کس بر اساس اندیشه و خواست خود برنامهای برای کیفیت آن انتخاب نماید. این حکم مختص نماز نیست، بلکه شامل هر عبادتی؛ مثل: روزه، وضوء، تیمم، ادعیه مأثوره و ... می شود. ب. مسلمانان اتفاق دارند که کلمه "آمین" جزء نماز نیست،( محمد رشید رضا، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 1، ص 39، ناشر دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم) از این رو آنهایی که قائل بر مشروعیت و جواز گفتن آمین در نماز هستند نیاز به اثبات آن دارند؛ زیرا که اصل بر عدم جواز آمین در نماز است و برای اثبات آن نیاز به دلیل داریم و در صورت عدم اثبات، گفتن آن حرام و بدعت و باعث بطلان نماز است. روایات آمین در نماز از نظر راوی دو دسته اند: 1. روایاتی که در سلسله سند آنها ابوهریره وجود دارد. مانند این روایت: از پیامبر (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: "وقتی که امام جماعت "و لا الضالین" گفت، شما "آمین" بگویید؛ چون ملائکه آمین می گویند؛ پس هر کس که آمینش با آمین فرشتگان همراه باشد تمام گناهان گذشته اش آمرزیده می شود".( بیضاوی، ناصر الدین أبو الخیر عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 1، ص 32، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1418 ق.) این دسته از روایات به علت وجود ابوهریره در سلسله سند آنها هیچ اعتباری ندارد. علی (ع) در باره او می فرماید: "ألا إنّ أکذب الناس أو قال: أکذب الأحیاء علی رسول الله أبوهریرة الدئسی"؛ دروغ گو ترین مردم (دروغ گوترین زنده ها)، نسبت به پیامبر، ابوهریره است.( ابن ابی الحدید معتزلی، عزالدین ابو حامد، شرحنهجالبلاغة، ج 4، ص 68، ناشر کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی، سال 1337، چاپ اول.) 2. احادیثی که راویانش عبارت اند از: حمید بن عبدالرحمن بن ابی لیلی، ابن عدی، عبد الجبار بن وائل، سهیل بن ابی صالح، علاء بن عبد الرحمن و طلحه بن عمرو که هیچ کدام از آنها شرایط پذیرش روایت در آنها وجود ندارد؛ زیرا حمید بن عبدالرحمن بن ابی لیلی که دارای حافظه درستی نبوده و ضعیف است. ابن عدی نیز مجهول است، عبد الجبار بن وائل نمی تواند از پدرش نقل کند؛ چون او بعد از شش ماه از مرگ پدرش تازه متولد شده از این جهت روایت منقطع است؛ در باره سهیل بن ابی صالح و علاء بن عبد الرحمن، ابو حاتم می گوید: حدیثشان نوشته می شود، ولی حجیت ندارد و طلحه بن عمرو نیز متروک و حدیثش بسیار ضعیف است.( سلطانی، عبد الامیر، حکم التأمین فی الصلاة، ناشر مجمع جهانی اهل بیت، چاپ دوم.) با وجود این افراد ضعیف و غیر موثقی که در سند این احادیث وجود دارد، نمی توان به این احادیث اعتماد و عمل نمود. بعضی ها برای توجیه گفتن آمین در نماز گفتند: عبارت آمین را به این جهت می گویند؛ چون "اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ" دعا است. در پاسخ به این توجیه باید گفت: این عبارت با قصد دعا، دعا می شود، ولی قصد قاری، تلاوت است نه دعا و اگر جایز بود که با خواندن هر دعایی؛ مثل: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ قِنا عَذابَ النَّار" قصد دعا نمود، پس باید جایز بود بعد از هر دعایی آمین گفت، اما کسی به این مسئله قایل نیست.( سبزواری، علی مؤمن قمی، جامع الخلاف و الوفاق بین الإمامیة و بین أئمة الحجاز و العراق، ناشر زمینه سازان ظهور امام عصر (ع)، 1421 ه ق، چاپ اول، قم.) علاوه بر این همان طور که سابقاً بیان شد، نماز از جمله عبادات است که توقیفی است، بر فرض این که بتوانیم در قرائت آن قصد دعا کنیم باز هم گفتن آمین جایز نیست؛ زیرا اساساً در امور عبادی (که توقیفی هستند) کم یا زیاد کردن در آن بدون مجوز شرعی بدعت و حرام خواهد بود؛ چرا که بدون تردید این کلمه (آمین) جزء قرآن و هم چنین دعای مستقل و تسبیحی نیست، بنابراین از این جهت مثل سایر کلماتی است که از دایره قرآن و تسبیح خارج است. سخن پیامبر(ص) که می فرماید: "شایسته نیست که سخن انسان ها به نماز افزوده شود"( اسفراینی ابوالمظفر شاهفور بن طاهر، تاج التراجم فی تفسیر القرآن للأعاجم، مقدمه، 20، ناشر انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1375 ش، چاپ اول؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی بن احمد عاملی، روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان، ص 331، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، قم.)، ما را از این کار نهی می کند؛ زیرا که بدون تردید این سخن انسان است نه خداوند. اگر کسی ادعا کند که آمین از اسمای خداوند است، می گوییم اگر چنین است، پس باید آن را در میان اسمای خداوند می یافتیم و می گفتیم: یا آمین، در حالی که کسی نگفته است که آمین از اسمای الاهی است.( ابن شهر آشوب، مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج 2، ص 170، ناشر انتشارات بیدار، چاپ قم، سال 1410 ق، چاپ اول.) نماز پیامبر (ص) بی گمان یکی از منابع معتبر احکام مسلمانان، سنت (قول، فعل و تقریر) پیامبر است، از این رو اگر از طریقی که همه قبول داشته باشند، سنت پیامبر (ص) در گفتن یا نگفتن "آمین" ثابت شود، بر ما حجت است و باید به آن عمل کرد. دانشمندان و راویان و محدثان اهل سنت در سنن و صحاحشان نماز پیامبر (ص) را نقل کرده اند که ما عین آن را بیان می کنیم: محمد بن عمر بن عطاء می گوید: از ابو حمید ساعدی که در میان ده تن از اصحاب از جمله ابو قتاده بود شنیدم که گفت: آیا به شما اعلام کنم که نماز پیامبر (ص) چگونه بود؟ گفتند: چطور در حالی که نه بیشتر از ما از آن حضرت پیروی کردی و نه قبل از ما از اصحابش بودی! گفت: چرا همین طور است ... گفت: پیامبر هنگام نماز دو دستش را تا محاذی شانه هایش بالا می برد و تکبیر می گفت و در حالت قرار و استقرار، قرائت نماز را می خواند، بعد در حالی که دستانش را محاذی شانه هایش بالا می برد تکبیر می گفت، بعد رکوع می کرد و کف دو دستش را روی زانوها قرار می داد، سپس می ایستاد بعد در حالی که می گفت "سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ" سر از رکوع بر می داشت، بعد دو دستش را محاذی شانه هایش بالا می برد و در حالی که کامل ایستاده بود می گفت " اللَّهُ أَکْبَرُ"، بعد به سمت زمین می رفت و به سجده می رفت دو دستش را در کنارش می گذاشت، آن گاه سرش را بلند می کرد روی پای چپ می نشست و موقعی که سجده می کرد انگشتان پا را باز می کرد، بعد الله اکبر می گفت و سرش را بلند می کرد و مجدداً روی پای چپ می نشست تا این که قرار و آرام می گرفت، سپس رکعت دیگر را نیز به همین صورت بجا می آورد، وقتی که دو رکعت به اتمام می رسید، تکبیر می گفت در حالی که دو دستش محاذی شانه هایش بود همان طوری که در شروع نماز تکبیر گفته بود همین طور در بقیه نماز رعایت می کرد تا این که در رکعت آخر پای چپ را به عقب می کشید و روی آن پا می نشست. اصحاب گفتند: راست گفتی، پیامبر این چنین نماز می خواند.( سنن ابی داود، باب افتتاح الصلاة، ج 2، ص 391، ح 627؛ سنن ابن ماجه، باب اتمام الصلاة، ج 3، ص 355) نکته ها چند نکته در این حدیث قابل تأمل است. 1. با توجه به این که حمید از نظر تبعیت و صحبت رسول الله از آنها برتر نبود، طبعاً حساسیت آنها را برانگیخت. 2. از آن جایی که اعلام کرده بود که می خواهد نمازی را که پیامبر می خواند، بخواند لازم بود اصحاب پیامبر دقّت و وسواس بیشتری به خرج دهند. 3. ما می بینیم در این برنامه نمایشی به تمام ریزه کاری های نماز اشاره کرده است. از این رو با توجه به این نکات و مقدمات و با توجه به این که از منابع شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: آن طور که می بینید من نماز می گزارم نماز بگزارید،( بیهقی، السنن الکبری، ج 2، ص 345؛ سنن الدار قطنی، ج 3، ص 172،) اگر ابو حمید چیزی بر نماز رسول الله می افزود و یا از آن کم می کرد به یقین آنها ساکت نمی نشستند و او را با خبر می کردند، از این رو وقتی که می بینیم ابو حمید در شرح نماز پیامبر (ص) از آمین چیزی نمی گوید و از طرف دیگر بقیه صحابه نیز او را به آن یادآوری نمی کنند و در مورد آن تذکر نمی دهند، پس به یقین می توان گفت که پیامبر (ص) در نمازشان آمین نمی گفتند و این عمل پیامبر برای ما حجت است. علاوه بر این پیامبر (ص) فرمود: جایز نیست بعد از قرائت حمد "آمین" گفته شود.( صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 390، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 1413 ه ق.) امام صادق (ع) فرمود: در نماز جماعت، موقعی که امام جماعت سوره حمد را قرائت کرد، آمین نگویید.( کلینی، الکافی، ج 3، ص 313، چاپ دار الکتب الاسلامیة، تهران، سال 1365 ه ش؛ طوسی، الإستبصار، ج 1، ص 318، دار الکتب الاسلامیة، تهران، سال 1390ه ق.؛ طوسی، تهذیبالأحکام، ج 2، ص 74، چاپ دار الکتب الاسلامیة، سال 1365 ه ش.) گذشته از این احادیث و دلایل، مرحوم صدوق روایتی نقل می کند که می فرماید: آمین در نماز از شعار مسیحیان اقتباس شده است.( صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 390.) بنابراین با توجه به این که نماز از عبادات و توقیفی است و آمین جزء نماز نیست از این رو به فتوای علمای امامیه " گفتن آمین بعد از حمد حرام و نماز نیز باطل می شود".( حلی، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تذکرة الفقهاء(چاپ جدید)، ج 3، ص 162، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، چاپ اول، قم، ایران، محقق و مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهم السلام؛ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج 1، ص 332، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407 ه ق، چاپ اول، قم، ایران، محقق / مصحح: شیخ علی خراسانی- سید جواد شهرستانی- شیخ مهدی طه نجف- شیخ مجتبی عراقی.)
چرااهل سنت در نمازشان آمین می گویند؟ آیا این کار درست است؟
یکی از مباحث مورد اختلاف بین شیعه و اهل سنت مسئله گفتن "آمین" بعد از حمد نماز است. در این جا پس از تبیین و آشنایی با دیدگاه موافقان گفتن آمین در نماز(یعنی اهل سنت) به نقد و بررسی آن، همراه با بیان روایات باب و نماز پیامبر پرداخته آن گاه نظریه شیعه را بیان خواهیم نمود.
از آن جایی که اختلاف در گفتن آمین "در نماز" بوده و نماز نیز از عبادات است. تذکر نکاتی لازم به نظر می رسد:
الف. در شریعت اسلام، عبادات اعم از واجب و مستحب، توقیفی و محدود هستند؛ به این معنا که انجام آن در کم و کیف متوقف به همان صورتی است که از شریعت و دین به ما رسیده است؛ یعنی ما به هیچ وجه حق کم و یا زیاد نمودن آن را نداریم و نمیشود هر کس بر اساس اندیشه و خواست خود برنامهای برای کیفیت آن انتخاب نماید. این حکم مختص نماز نیست، بلکه شامل هر عبادتی؛ مثل: روزه، وضوء، تیمم، ادعیه مأثوره و ... می شود.
ب. مسلمانان اتفاق دارند که کلمه "آمین" جزء نماز نیست،( محمد رشید رضا، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 1، ص 39، ناشر دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم) از این رو آنهایی که قائل بر مشروعیت و جواز گفتن آمین در نماز هستند نیاز به اثبات آن دارند؛ زیرا که اصل بر عدم جواز آمین در نماز است و برای اثبات آن نیاز به دلیل داریم و در صورت عدم اثبات، گفتن آن حرام و بدعت و باعث بطلان نماز است.
روایات آمین در نماز از نظر راوی دو دسته اند:
1. روایاتی که در سلسله سند آنها ابوهریره وجود دارد. مانند این روایت:
از پیامبر (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: "وقتی که امام جماعت "و لا الضالین" گفت، شما "آمین" بگویید؛ چون ملائکه آمین می گویند؛ پس هر کس که آمینش با آمین فرشتگان همراه باشد تمام گناهان گذشته اش آمرزیده می شود".( بیضاوی، ناصر الدین أبو الخیر عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 1، ص 32، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1418 ق.)
این دسته از روایات به علت وجود ابوهریره در سلسله سند آنها هیچ اعتباری ندارد.
علی (ع) در باره او می فرماید: "ألا إنّ أکذب الناس أو قال: أکذب الأحیاء علی رسول الله أبوهریرة الدئسی"؛ دروغ گو ترین مردم (دروغ گوترین زنده ها)، نسبت به پیامبر، ابوهریره است.( ابن ابی الحدید معتزلی، عزالدین ابو حامد، شرحنهجالبلاغة، ج 4، ص 68، ناشر کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی، سال 1337، چاپ اول.)
2. احادیثی که راویانش عبارت اند از: حمید بن عبدالرحمن بن ابی لیلی، ابن عدی، عبد الجبار بن وائل، سهیل بن ابی صالح، علاء بن عبد الرحمن و طلحه بن عمرو که هیچ کدام از آنها شرایط پذیرش روایت در آنها وجود ندارد؛ زیرا حمید بن عبدالرحمن بن ابی لیلی که دارای حافظه درستی نبوده و ضعیف است. ابن عدی نیز مجهول است، عبد الجبار بن وائل نمی تواند از پدرش نقل کند؛ چون او بعد از شش ماه از مرگ پدرش تازه متولد شده از این جهت روایت منقطع است؛ در باره سهیل بن ابی صالح و علاء بن عبد الرحمن، ابو حاتم می گوید: حدیثشان نوشته می شود، ولی حجیت ندارد و طلحه بن عمرو نیز متروک و حدیثش بسیار ضعیف است.( سلطانی، عبد الامیر، حکم التأمین فی الصلاة، ناشر مجمع جهانی اهل بیت، چاپ دوم.)
با وجود این افراد ضعیف و غیر موثقی که در سند این احادیث وجود دارد، نمی توان به این احادیث اعتماد و عمل نمود.
بعضی ها برای توجیه گفتن آمین در نماز گفتند: عبارت آمین را به این جهت می گویند؛ چون "اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ" دعا است.
در پاسخ به این توجیه باید گفت: این عبارت با قصد دعا، دعا می شود، ولی قصد قاری، تلاوت است نه دعا و اگر جایز بود که با خواندن هر دعایی؛ مثل: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ قِنا عَذابَ النَّار" قصد دعا نمود، پس باید جایز بود بعد از هر دعایی آمین گفت، اما کسی به این مسئله قایل نیست.( سبزواری، علی مؤمن قمی، جامع الخلاف و الوفاق بین الإمامیة و بین أئمة الحجاز و العراق، ناشر زمینه سازان ظهور امام عصر (ع)، 1421 ه ق، چاپ اول، قم.)
علاوه بر این همان طور که سابقاً بیان شد، نماز از جمله عبادات است که توقیفی است، بر فرض این که بتوانیم در قرائت آن قصد دعا کنیم باز هم گفتن آمین جایز نیست؛ زیرا اساساً در امور عبادی (که توقیفی هستند) کم یا زیاد کردن در آن بدون مجوز شرعی بدعت و حرام خواهد بود؛ چرا که بدون تردید این کلمه (آمین) جزء قرآن و هم چنین دعای مستقل و تسبیحی نیست، بنابراین از این جهت مثل سایر کلماتی است که از دایره قرآن و تسبیح خارج است.
سخن پیامبر(ص) که می فرماید: "شایسته نیست که سخن انسان ها به نماز افزوده شود"( اسفراینی ابوالمظفر شاهفور بن طاهر، تاج التراجم فی تفسیر القرآن للأعاجم، مقدمه، 20، ناشر انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1375 ش، چاپ اول؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی بن احمد عاملی، روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان، ص 331، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، قم.)، ما را از این کار نهی می کند؛ زیرا که بدون تردید این سخن انسان است نه خداوند. اگر کسی ادعا کند که آمین از اسمای خداوند است، می گوییم اگر چنین است، پس باید آن را در میان اسمای خداوند می یافتیم و می گفتیم: یا آمین، در حالی که کسی نگفته است که آمین از اسمای الاهی است.( ابن شهر آشوب، مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج 2، ص 170، ناشر انتشارات بیدار، چاپ قم، سال 1410 ق، چاپ اول.)
نماز پیامبر (ص)
بی گمان یکی از منابع معتبر احکام مسلمانان، سنت (قول، فعل و تقریر) پیامبر است، از این رو اگر از طریقی که همه قبول داشته باشند، سنت پیامبر (ص) در گفتن یا نگفتن "آمین" ثابت شود، بر ما حجت است و باید به آن عمل کرد.
دانشمندان و راویان و محدثان اهل سنت در سنن و صحاحشان نماز پیامبر (ص) را نقل کرده اند که ما عین آن را بیان می کنیم: محمد بن عمر بن عطاء می گوید: از ابو حمید ساعدی که در میان ده تن از اصحاب از جمله ابو قتاده بود شنیدم که گفت: آیا به شما اعلام کنم که نماز پیامبر (ص) چگونه بود؟ گفتند: چطور در حالی که نه بیشتر از ما از آن حضرت پیروی کردی و نه قبل از ما از اصحابش بودی! گفت: چرا همین طور است ... گفت: پیامبر هنگام نماز دو دستش را تا محاذی شانه هایش بالا می برد و تکبیر می گفت و در حالت قرار و استقرار، قرائت نماز را می خواند، بعد در حالی که دستانش را محاذی شانه هایش بالا می برد تکبیر می گفت، بعد رکوع می کرد و کف دو دستش را روی زانوها قرار می داد، سپس می ایستاد بعد در حالی که می گفت "سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ" سر از رکوع بر می داشت، بعد دو دستش را محاذی شانه هایش بالا می برد و در حالی که کامل ایستاده بود می گفت " اللَّهُ أَکْبَرُ"، بعد به سمت زمین می رفت و به سجده می رفت دو دستش را در کنارش می گذاشت، آن گاه سرش را بلند می کرد روی پای چپ می نشست و موقعی که سجده می کرد انگشتان پا را باز می کرد، بعد الله اکبر می گفت و سرش را بلند می کرد و مجدداً روی پای چپ می نشست تا این که قرار و آرام می گرفت، سپس رکعت دیگر را نیز به همین صورت بجا می آورد، وقتی که دو رکعت به اتمام می رسید، تکبیر می گفت در حالی که دو دستش محاذی شانه هایش بود همان طوری که در شروع نماز تکبیر گفته بود همین طور در بقیه نماز رعایت می کرد تا این که در رکعت آخر پای چپ را به عقب می کشید و روی آن پا می نشست. اصحاب گفتند: راست گفتی، پیامبر این چنین نماز می خواند.( سنن ابی داود، باب افتتاح الصلاة، ج 2، ص 391، ح 627؛ سنن ابن ماجه، باب اتمام الصلاة، ج 3، ص 355)
نکته ها
چند نکته در این حدیث قابل تأمل است.
1. با توجه به این که حمید از نظر تبعیت و صحبت رسول الله از آنها برتر نبود، طبعاً حساسیت آنها را برانگیخت.
2. از آن جایی که اعلام کرده بود که می خواهد نمازی را که پیامبر می خواند، بخواند لازم بود اصحاب پیامبر دقّت و وسواس بیشتری به خرج دهند.
3. ما می بینیم در این برنامه نمایشی به تمام ریزه کاری های نماز اشاره کرده است.
از این رو با توجه به این نکات و مقدمات و با توجه به این که از منابع شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: آن طور که می بینید من نماز می گزارم نماز بگزارید،( بیهقی، السنن الکبری، ج 2، ص 345؛ سنن الدار قطنی، ج 3، ص 172،) اگر ابو حمید چیزی بر نماز رسول الله می افزود و یا از آن کم می کرد به یقین آنها ساکت نمی نشستند و او را با خبر می کردند، از این رو وقتی که می بینیم ابو حمید در شرح نماز پیامبر (ص) از آمین چیزی نمی گوید و از طرف دیگر بقیه صحابه نیز او را به آن یادآوری نمی کنند و در مورد آن تذکر نمی دهند، پس به یقین می توان گفت که پیامبر (ص) در نمازشان آمین نمی گفتند و این عمل پیامبر برای ما حجت است.
علاوه بر این پیامبر (ص) فرمود: جایز نیست بعد از قرائت حمد "آمین" گفته شود.( صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 390، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 1413 ه ق.) امام صادق (ع) فرمود: در نماز جماعت، موقعی که امام جماعت سوره حمد را قرائت کرد، آمین نگویید.( کلینی، الکافی، ج 3، ص 313، چاپ دار الکتب الاسلامیة، تهران، سال 1365 ه ش؛ طوسی، الإستبصار، ج 1، ص 318، دار الکتب الاسلامیة، تهران، سال 1390ه ق.؛ طوسی، تهذیبالأحکام، ج 2، ص 74، چاپ دار الکتب الاسلامیة، سال 1365 ه ش.)
گذشته از این احادیث و دلایل، مرحوم صدوق روایتی نقل می کند که می فرماید: آمین در نماز از شعار مسیحیان اقتباس شده است.( صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 390.)
بنابراین با توجه به این که نماز از عبادات و توقیفی است و آمین جزء نماز نیست از این رو به فتوای علمای امامیه " گفتن آمین بعد از حمد حرام و نماز نیز باطل می شود".( حلی، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تذکرة الفقهاء(چاپ جدید)، ج 3، ص 162، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، چاپ اول، قم، ایران، محقق و مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهم السلام؛ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج 1، ص 332، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407 ه ق، چاپ اول، قم، ایران، محقق / مصحح: شیخ علی خراسانی- سید جواد شهرستانی- شیخ مهدی طه نجف- شیخ مجتبی عراقی.)
- [سایر] چرا اهل سنت در نمازشان (آمین) میگویند؟
- [سایر] چرا اهل سنت در نمازشان (آمین) میگویند؟
- [سایر] چرا اهل سنّت بعد از سوره حمد «آمین» می گویند؟
- [آیت الله بهجت] آیا لازم است به کسانی که نمازشان را درست نمی خوانند، مدام تذکر داده شود؟
- [آیت الله خامنه ای] هنگام شرکت در نماز جماعت برادران اهل سنت، بعد از قرائت سوره حمد توسط امام جماعت، کلمه (آمین) با صدای بلند و به صورت دسته جمعی گفته می شود، این کار چه حکمی دارد؟
- [سایر] بعضی از علمای اهل سنت در توجیه گفتن "آمین" در نماز می گویند: به دلیل تصریح روایات صحیح، گفتن آمین در نماز مشروعیت دارد، و با روایات عام دیگر در تعارض نیست. پس منع گفتن آمین وجهی ندارد و بر فرض تعارض، این روایات ترجیح دارد. (رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج 1، ص 98). نظر شیعه در این باره چیست؟
- [سایر] برای آشنایی با فروعات فقهی مذاهب اهل تسنن چه کتابی مناسب است؟ آیا همه ی فرق اهل تسنن، بعد از قرائت سوره ی مبارکه ی حمد در نماز، کلمه ی آمین بر زبان می آورند؟
- [سایر] ما از کجا بفهمیم شیعه درست می گوید یا سنی؟
- [سایر] چرا اهل سنت زودتر از شیعیان افطار می کنند ؟آیا وقت سحر و افطار شیعیان درست است یا اهل سنت؟
- [سایر] چرا اهل سنت دست بسته نماز می خوانند؟ آیا نمازی که شیعیان می خوانند درست است یا نماز دست بسته اهل سنت؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بداند یکی از صفهای جلو، نمازشان باطل است اگر صف جلو حایل شود، صفهای بعد نمی توانند اقتدا کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] الف. کسانی که بهر علتی معمولا در هر کمتر از ده روز حداقل یک سفر بیش از 45 کیلومتر دارند در تمام سفرها و تمام مکانها نمازشان تمام است و روزه آنها صحیح می باشد. ب. این افراد لازم نیست حداقل سه ماه یا چهار ماه مسافرت کنند. بلکه همین که در طول یک ماه حداقل چهار سفر پی در پی بدون فاصله ده روز داشته باشند نمازشان تمام است. ج. بطور کلی کسانی که نمازشان تمام است اگر ده روز در وطن یا در جایی با قصد اقامه بمانند در سفر اول بعد از ده روز نمازشان شکسته و در سفر بعد نمازشان تمام است. د. محل تحصیل و محل کار در حکم وطن نیست. بلکه وطن جایی است که انسان به قصد سکونت همیشگی و مادام العمر در آنجا ساکن شده باشد. پس کسانی که بصورت مأموریت در شهر دیگری برای مدتی معین و لو طولانی سکونت می کنند آنجا وطن آنها محسوب نمی شود. و. این حکم مربوط به افرادی است که حداقل در کمتر از ده روز یک سفر داشته باشند. اما دانشجویان و کارمندان و طلاب و کسانی که در محل تحصیل یا محل کار بیش از ده روز می مانند یا هنگام مرخصی در وطن بیش از ده روز می مانند شامل این حکم نمی شوند. و نماز آنها در سفر شکسته است مگر اینکه قصد اقامت ده روز کنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 33 کسانی که شغلشان سفر است (مانند راننده بیابانی) یا سفر مقدمه شغل آنهاست (مانند کسانی که در یک شهر اقامت دارند و همه روزه برای تدریس یا کار دیگر به شهرهای مجاور می روند) و مجموع رفت و برگشت آنها هشت فرسخ یا بیشتر است، نمازشان تمام و روزه ماه رمضان بر آنها واجب است.
- [آیت الله مظاهری] اگر طفل یا دیوانهای فقیر باشد، انسان میتواند خودش یا به واسطه ولیّ آنها یا یک نفر امین زکات را به مصرف آنها برساند.
- [آیت الله سبحانی] زنان می توانند در نمازجمعه شرکت کنند و نمازشان صحیح است امّا به تنهایی نمی توانند تشکیل نمازجمعه دهند، همچنان که زن نمی تواند مکمل پنج نفر باشد.
- [آیت الله اردبیلی] در ولایت و سرپرستی پدر و جدّ پدری، عدالت آنان شرط نیست، ولی هرگاه برای حاکم شرع ثابت شود که سرپرستی آنان به ضرر کودک یا سفیه و یا دیوانه میباشد، باید آنان را از تصرّف در اموال کودک یا سفیه و یا دیوانه منع کند و شخص دیگری را که امین باشد منصوب نماید، مگر این که با ضمیمه کردن امین به پدر و جدّ پدری، بتوان سرپرستی آنان را در جهت مصلحت کودک، سفیه یا دیوانه اصلاح نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند تمام شود چنانچه فاصله بین کسانی که در صف بعد هستند با کسانی که در صف جلوتر از کسانی که نمازشان تمام شده کمتر یا به اندازه ای که به یک قدم بلند طی می شود باشد و فورا صفی که نمازشان تمام شده برای نماز دیگری به امام اقتدا کنند جماعت صف بعد صحیح است و اگر فاصله بیشتر از این حد باشد جماعت صف بعد باطل و نماز انها فرادی می شود
- [آیت الله بروجردی] الکل صنعتی که برای رنگ کردن درب و میز و صندلی و مانند اینها به کار میبرند، اگر انسان نداند از چیزی که مست کننده و روان است درست کردهاند، پاک میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] الکل صنعتی که برای رنگ کردن در، میز، صندلی و مانند اینها به کار میرود، اگر انسان نداند که از مایع مست کننده درست کردهاند یا نه، پاک میباشد.
- [آیت الله سبحانی] الکل صنعتی که برای رنگ کردن در و میز و صندلی و مانند اینها به کار می برند، اگر انسان نداند از چیزی که مست کننده و روان است درست کرده اند پاک می باشد. ولی خوردن آن حرام است.