جزئیات مناظره امام جواد علیه السلام و معتصم چیست؟
مناظره امام جواد(ع) با معتصم (زرقان)[1] که با (ابن ابی دؤاد)[2] دوستی وصمیمیت داشت، می‌گوید:‌(یک روز (ابن ابی دؤاد) از مجلس معتصم بازگشت، در حالی که به شدت افسرده و غمگین بود.) علت را جویا شدم گفت: (امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم!) پرسیدم: (چرا؟) گفت‌: (به خاطر آنچه از ابوجعفر (امام جواد علیه‌السّلام ) در مجلس معتصم بر سرم آمد!) گفتم:‌ (جریان چه بود؟) گفت: (شخصی به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجرای کیفر الهی او را پاک سازد.) خلیفه همه فقها را گرد آورد و (محمد بن علی) (یعنی حضرت امام جواد علیه‌السّلام ) را نیز فراخواند و از ما پرسید: (دست دزد از کجا باید قطع شود؟) من گفتم: (از مچ دست.) گفت: (دلیل آن چیست؟) گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمّم: (فَامْسَحُوا بِوُجوهِکُم و أیدیکُم)[3] صورت و دست‌هایتان را مسح کنید تا مچ دست است.) گروهی از فقها در این مطلب با من موافق بودند و می‌گفتند: (دست دزد باید از مچ قطع شود)، ولی گروهی دیگر گفتند: (لازم است از آرنج قطع شود)، و چون معتصم دلیل آنرا پرسید، گفتند: (منظور از دست در آیه وضو: (فَاغسِلوا وُجوهَکُمْ وَ أیْدِیَکُمْ إلی الْمرافِقِ)[4] صورت‌ها و دستهایتان را تا آرنج بشویید) تا آرنج است.) آنگاه معتصم رو به محمد بن علی (امام جواد علیه‌السّلام ) کرد و پرسید: (نظر شما در مورد این مسأله چیست؟) گفت: (اینها نظر دادند، مرا معاف بدار.) معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید. امام محمد بن علی علیه‌السّلام گفت: (چون قسم دادی نظرم را می‌گویم. اینها در اشتباه‌اند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقی بماند.) معتصم گفت:‌ (به چه دلیل؟) گفت: (زیرا رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق می‌یابد. صورت (پیشانی)، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستی برای او نمی‌ماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نیز خدای متعال می‌فرماید: (وأنَّ المساجِدَ لله فلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أحَداً)[5] سجده گاه‌ها (هفت عضوی که سجده بر آنها انجام می‌گیرد) از آن خداست، پس، هیچ کس را همراه و همسنگ با خدا مخوانید (و عبادت نکنید))[6] و آنچه برای خداست قطع نمی‌شود.) و همان‌طور که مسجد‌ها و خانه خدا و مکانی که پیشانی روی آن قرار می‌گیرد محل سجده هستند، خود پیشانی و شش عضو دیگر نیز که با آن‌ها سجده می‌کنیم، محلِ سجده محسوب می‌شوند و به همین دلیل اعتبار در این روایت (المساجد) به معنای هفت عضوی که با آن‌ها سجده می‌شود تفسیر شده است. ابن ابی دؤاد می‌گوید: (معتصم جواب محمد بن علی علیه‌السّلام را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند (و ما نزد حضّار بی آبرو شدیم!) و من همانجا (از فرط شر مساری و اندوه) آرزوی مرگ کردم[7].) -------------------------------------------------------------------------------- [1] . زُرقان (بر وزن عثمان) لقب ابوجعفر بوده که مردی محدث بوده است و فرزندش بنام (عمرو) استاد اصمعی محسوب می‌شده است. (مجلسی، همان کتاب، ج50 ص5،پاورقی،) [2] . ابن أبی دؤاد (بر وزن غراب) در زمان خلافت مأمون، معتصم، واثق و متوکل عباسی، قاضی بغداد بوده است. [3] . سوره مائده: آیه 5. [4] . سوره مائده: آیه 5. [5] . سوره جنّ: آیه‌18. [6] . مسجد (به کسر جیم بر وزن مجلس یا به فتح جیم بر وزن مشعل، جمع آن مساجد) بمعنای محل سجده است. [7] .طبرسی مجمع البیان، شرکه المعارف الاسلامیه، 1379ه. ق، ج10.ص372 عیاشی، کتاب التفسیر ج10 ص320 سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص471
عنوان سوال:

جزئیات مناظره امام جواد علیه السلام و معتصم چیست؟


پاسخ:

مناظره امام جواد(ع) با معتصم

(زرقان)[1] که با (ابن ابی دؤاد)[2] دوستی وصمیمیت داشت، می‌گوید:‌(یک روز (ابن ابی دؤاد) از مجلس معتصم بازگشت، در حالی که به شدت افسرده و غمگین بود.) علت را جویا شدم گفت: (امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم!) پرسیدم: (چرا؟) گفت‌: (به خاطر آنچه از ابوجعفر (امام جواد علیه‌السّلام ) در مجلس معتصم بر سرم آمد!)
گفتم:‌ (جریان چه بود؟)
گفت: (شخصی به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجرای کیفر الهی او را پاک سازد.)
خلیفه همه فقها را گرد آورد و (محمد بن علی) (یعنی حضرت امام جواد علیه‌السّلام ) را نیز فراخواند و از ما پرسید:
(دست دزد از کجا باید قطع شود؟)
من گفتم: (از مچ دست.)
گفت: (دلیل آن چیست؟)
گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمّم: (فَامْسَحُوا بِوُجوهِکُم و أیدیکُم)[3] صورت و دست‌هایتان را مسح کنید تا مچ دست است.)
گروهی از فقها در این مطلب با من موافق بودند و می‌گفتند: (دست دزد باید از مچ قطع شود)، ولی گروهی دیگر گفتند: (لازم است از آرنج قطع شود)، و چون معتصم دلیل آنرا پرسید، گفتند: (منظور از دست در آیه وضو: (فَاغسِلوا وُجوهَکُمْ وَ أیْدِیَکُمْ إلی الْمرافِقِ)[4] صورت‌ها و دستهایتان را تا آرنج بشویید) تا آرنج است.)
آنگاه معتصم رو به محمد بن علی (امام جواد علیه‌السّلام ) کرد و پرسید: (نظر شما در مورد این مسأله چیست؟)
گفت: (اینها نظر دادند، مرا معاف بدار.)
معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید.
امام محمد بن علی علیه‌السّلام گفت: (چون قسم دادی نظرم را می‌گویم. اینها در اشتباه‌اند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقی بماند.)
معتصم گفت:‌ (به چه دلیل؟)
گفت: (زیرا رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق می‌یابد. صورت (پیشانی)، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستی برای او نمی‌ماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نیز خدای متعال می‌فرماید:
(وأنَّ المساجِدَ لله فلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أحَداً)[5] سجده گاه‌ها (هفت عضوی که سجده بر آنها انجام می‌گیرد) از آن خداست، پس، هیچ کس را همراه و همسنگ با خدا مخوانید (و عبادت نکنید))[6] و آنچه برای خداست قطع نمی‌شود.) و همان‌طور که مسجد‌ها و خانه خدا و مکانی که پیشانی روی آن قرار می‌گیرد محل سجده هستند، خود پیشانی و شش عضو دیگر نیز که با آن‌ها سجده می‌کنیم، محلِ سجده محسوب می‌شوند و به همین دلیل اعتبار در این روایت (المساجد) به معنای هفت عضوی که با آن‌ها سجده می‌شود تفسیر شده است.
ابن ابی دؤاد می‌گوید: (معتصم جواب محمد بن علی علیه‌السّلام را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند (و ما نزد حضّار بی آبرو شدیم!) و من همانجا (از فرط شر مساری و اندوه) آرزوی مرگ کردم[7].)

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . زُرقان (بر وزن عثمان) لقب ابوجعفر بوده که مردی محدث بوده است و فرزندش بنام (عمرو) استاد اصمعی محسوب می‌شده است. (مجلسی، همان کتاب، ج50 ص5،پاورقی،)
[2] . ابن أبی دؤاد (بر وزن غراب) در زمان خلافت مأمون، معتصم، واثق و متوکل عباسی، قاضی بغداد بوده است.
[3] . سوره مائده: آیه 5.
[4] . سوره مائده: آیه 5.
[5] . سوره جنّ: آیه‌18.
[6] . مسجد (به کسر جیم بر وزن مجلس یا به فتح جیم بر وزن مشعل، جمع آن مساجد) بمعنای محل سجده است.
[7] .طبرسی مجمع البیان، شرکه المعارف الاسلامیه، 1379ه. ق، ج10.ص372 عیاشی، کتاب التفسیر ج10 ص320 سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص471





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین