در جواب از وهابیون که شیعیان را مشرک می دانند چه باید گفت؟ باید برای آن کسانی که به شیعه نسبت شرک می دهند یاد آور شویم که قرآن کریم می فرماید: لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً. نساء/94 به کسانی که اظهار اسلام می کنند نگویید که شما مومن نیستید! و نیز از نبی مکرم (ص) روایت است که اگر کسی لا اله الا الله را گفت ، داخل در اسلام شده و حقوق مسلمانی را دارا خواهد بود و حساب باطنش بر خداست. صحیح بخاری ، صحیح مسلم و... بعضی ها می گویند درست است که با شهادت بر وحدانیت خدا ، وارد اسلام می شود ولی با گفتن یا علی ، از اسلام خارج می شود!! می گویم همه ی مسلمین در سلام نمازشان می گویند السلام علیک ایها النبی ! آیا اینها همه مشرک شده و از اسلام خارج می شوند؟! و داریم که ابو بکر در هنگام دیدن پیکر مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گریه می کند و ایشان را می بوسد و می گوید : بِأَبِی أَنْتَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ صحیح البخاری - کتاب الجنائز - باب الدخول علی المیت بعد الموت.. - ح 1171 از آنجایی که وهابیون سعی دارند هیچگاه تعریفی از شرک و توحید ارائه ندهند و آنجائی هم که بخواهند تعریفی از شرک و توحید بیان کنند به سراغ مصادیق شرک و توحید می روند تا مطلب مخدوش و منحرف گردد فلذا ناچاریم در این مجال ، مقداری به تعریف شرک بپردازیم. شرک یعنی شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . لغت نامه ی دهخدا مشرکین پس از مشاهده ی عذاب الهی می گویند: تَاللَّهِ إِن کُنَّا لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبّ الْعَالَمِین. شعراء/98 سوگند به خدا که ما در گمراهی آشکاری بودیم هنگامی که بت ها را با پرودگار عالمیان برابر می گرفتیم! در این آیه شریفه ، شرک یعنی برابر گرفتن کسی یا چیزی با رب العالمین ، هم چنان که مفهوم کلمه شریک نیز چنین حقیقتی را القا می کند. در امر شراکت آنچه بین دو یا چند نفر بسیار مهم است ، این است که هر کس به مقدار سهمش مستقل از دیگریست. به عنوان مثال : شرکتی وجود دارد بنده یک سهم و شما نود و نه سهم دارید من و شما هر کدام در هر آنچه داریم مستقل از یکدیگر هستیم با این فرض کسی که غیری را با خدا شریک میگیرد ، در حقیقت در برابر خدا ، غیر را مستقل از خدا فرض کرده است و دیگر مقدار سهم تاثیری در اصل مسئله ندارد. حال اگر فرض شود خداوند اختیار تمام دنیا را به کسی دهد ولی ممکن است هر لحظه آن را بگیرد آیا میتوان گفت چنین کسی شریک خداست ؟ و یا می توان ادعا نمود که ما برای چنین کسی استقلال قائل شدیم ؟ قطعا پاسخ منفی است چون برای چنین کسی اصلا سرمایه ای تعریف نشده تا شراکتی ایجاد شده باشد و همچنین هر لحظه خداوند ممکن است هر آنچه داده را بگیرد ، لذا استقلالی هم برای او تصور نشده است! یا یک صاحب خانه استقلال دارد ولی هیچ مستأجری استقلال ندارد و نمی توان مستاجر را شریک صاحب خانه دانست. شیعه معتقد است خداوند خیلی قدرت ها به معصومین علیهم السلام داده و هر لحظه هم ممکن است هر آنچه را که داده پس بگیرد . در این حالت هیچ شراکت و یا استقلالی برای معصومین علیهم السلام تصور نکرده ایم تا دچار اشکال شویم! با قبول تعریف بالا اگر کسی ادعا کند چون شیعه برای معصومین علیه السلام قدرت قائل است پس معصومین علیهم السلام را شریکان خدا می دانند چنین ادعایی باطل است. برای اینکه حرف های فوق مستند به مدارک قرآنی باشد ، نمونه هایی را ذکر می کنیم: شفا و درمان از خداست: و اذا مرضت فهو یشفین. شعراء/80 امّا همین شفا را خداوند در عسل قرار داده است: فیه شفأ للنّاس. نحل/69 هر چند خداوند کارها را تدبیر می کند: یدبّر الامر. یونس/3 امّا فرشتگان واسطه تدبیر او هستند: فالمدبّرات امرا. نازعات/5 هر چند خداوند جان ها را می گیرد: اللّه یتوفّی الانفس. زمر/42 امّا ملک الموت جان ها را می گیرد: یتوفّاکم ملک الموت. سجده/11 هر چند خداوند مردگان را زنده می کند: وَ اللَّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ. آل عمران/156 ولی حضرت عیسی (ع) هم به اذن خدا مرده زنده می کند: أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ. آل عمران/49 با اینکه خداوند بادها را جابجا می کند: اللَّهُ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ. روم/48 ولی آن را به تسخیر حضرت سلیمان (ع) در می آورد: فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْری بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ. ص/36 درست است که خداوند عالم الغیب است: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَیٰ غَیْبِهِ أَحَدًا. جن/26 ولی مقداری از آن را به فرستاده هایش می دهد: إِلَّا مَنِ ارْتَضَیٰ مِنْ رَسُولٍ. جن/27 اگر چه خداوند هدایت می کند: أَنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ. حج/16 ولی پیامبر هم هدایت می کند: إِنَّکَ لَتَهْدی إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ. شوری/52 و امامان هم هدایت می کنند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا. انبیاء/73 اگر چه عزت کلا از آن خداست: فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا... فاطر/10 ولی برای رسول و مومنین نیز می باشد: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ... منافقون/8 گردآوری و پاسخ: سید محمد مهدی حسین پور مدیر گروه وهابیت
در جواب از وهابیون که شیعیان را مشرک می دانند چه باید گفت؟
باید برای آن کسانی که به شیعه نسبت شرک می دهند یاد آور شویم که قرآن کریم می فرماید:
لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً. نساء/94
به کسانی که اظهار اسلام می کنند نگویید که شما مومن نیستید!
و نیز از نبی مکرم (ص) روایت است که اگر کسی لا اله الا الله را گفت ، داخل در اسلام شده و حقوق مسلمانی را دارا خواهد بود و حساب باطنش بر خداست. صحیح بخاری ، صحیح مسلم و...
بعضی ها می گویند درست است که با شهادت بر وحدانیت خدا ، وارد اسلام می شود ولی با گفتن یا علی ، از اسلام خارج می شود!!
می گویم همه ی مسلمین در سلام نمازشان می گویند السلام علیک ایها النبی ! آیا اینها همه مشرک شده و از اسلام خارج می شوند؟!
و داریم که ابو بکر در هنگام دیدن پیکر مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گریه می کند و ایشان را می بوسد و می گوید : بِأَبِی أَنْتَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ
صحیح البخاری - کتاب الجنائز - باب الدخول علی المیت بعد الموت.. - ح 1171
از آنجایی که وهابیون سعی دارند هیچگاه تعریفی از شرک و توحید ارائه ندهند و آنجائی هم که بخواهند تعریفی از شرک و توحید بیان کنند به سراغ مصادیق شرک و توحید می روند تا مطلب مخدوش و منحرف گردد فلذا ناچاریم در این مجال ، مقداری به تعریف شرک بپردازیم.
شرک یعنی شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . لغت نامه ی دهخدا
مشرکین پس از مشاهده ی عذاب الهی می گویند:
تَاللَّهِ إِن کُنَّا لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبّ الْعَالَمِین. شعراء/98
سوگند به خدا که ما در گمراهی آشکاری بودیم هنگامی که بت ها را با پرودگار عالمیان برابر می گرفتیم!
در این آیه شریفه ، شرک یعنی برابر گرفتن کسی یا چیزی با رب العالمین ، هم چنان که مفهوم کلمه شریک نیز چنین حقیقتی را القا می کند.
در امر شراکت آنچه بین دو یا چند نفر بسیار مهم است ، این است که هر کس به مقدار سهمش مستقل از دیگریست. به عنوان مثال : شرکتی وجود دارد بنده یک سهم و شما نود و نه سهم دارید من و شما هر کدام در هر آنچه داریم مستقل از یکدیگر هستیم با این فرض کسی که غیری را با خدا شریک میگیرد ، در حقیقت در برابر خدا ، غیر را مستقل از خدا فرض کرده است و دیگر مقدار سهم تاثیری در اصل مسئله ندارد.
حال اگر فرض شود خداوند اختیار تمام دنیا را به کسی دهد ولی ممکن است هر لحظه آن را بگیرد آیا میتوان گفت چنین کسی شریک خداست ؟ و یا می توان ادعا نمود که ما برای چنین کسی استقلال قائل شدیم ؟
قطعا پاسخ منفی است چون برای چنین کسی اصلا سرمایه ای تعریف نشده تا شراکتی ایجاد شده باشد و همچنین هر لحظه خداوند ممکن است هر آنچه داده را بگیرد ، لذا استقلالی هم برای او تصور نشده است!
یا یک صاحب خانه استقلال دارد ولی هیچ مستأجری استقلال ندارد و نمی توان مستاجر را شریک صاحب خانه دانست.
شیعه معتقد است خداوند خیلی قدرت ها به معصومین علیهم السلام داده و هر لحظه هم ممکن است هر آنچه را که داده پس بگیرد . در این حالت هیچ شراکت و یا استقلالی برای معصومین علیهم السلام تصور نکرده ایم تا دچار اشکال شویم!
با قبول تعریف بالا اگر کسی ادعا کند چون شیعه برای معصومین علیه السلام قدرت قائل است پس معصومین علیهم السلام را شریکان خدا می دانند چنین ادعایی باطل است.
برای اینکه حرف های فوق مستند به مدارک قرآنی باشد ، نمونه هایی را ذکر می کنیم:
شفا و درمان از خداست: و اذا مرضت فهو یشفین. شعراء/80
امّا همین شفا را خداوند در عسل قرار داده است: فیه شفأ للنّاس. نحل/69
هر چند خداوند کارها را تدبیر می کند: یدبّر الامر. یونس/3
امّا فرشتگان واسطه تدبیر او هستند: فالمدبّرات امرا. نازعات/5
هر چند خداوند جان ها را می گیرد: اللّه یتوفّی الانفس. زمر/42
امّا ملک الموت جان ها را می گیرد: یتوفّاکم ملک الموت. سجده/11
هر چند خداوند مردگان را زنده می کند: وَ اللَّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ. آل عمران/156
ولی حضرت عیسی (ع) هم به اذن خدا مرده زنده می کند: أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ. آل عمران/49
با اینکه خداوند بادها را جابجا می کند: اللَّهُ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ. روم/48
ولی آن را به تسخیر حضرت سلیمان (ع) در می آورد: فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْری بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ. ص/36
درست است که خداوند عالم الغیب است: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَیٰ غَیْبِهِ أَحَدًا. جن/26
ولی مقداری از آن را به فرستاده هایش می دهد: إِلَّا مَنِ ارْتَضَیٰ مِنْ رَسُولٍ. جن/27
اگر چه خداوند هدایت می کند: أَنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ. حج/16
ولی پیامبر هم هدایت می کند: إِنَّکَ لَتَهْدی إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ. شوری/52
و امامان هم هدایت می کنند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا. انبیاء/73
اگر چه عزت کلا از آن خداست: فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا... فاطر/10
ولی برای رسول و مومنین نیز می باشد: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ... منافقون/8
گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
مدیر گروه وهابیت
- [سایر] آیا دلیلی بر شرک وهابیت وجود دارد؟
- [سایر] در جواب آن دسته از وهابیون که میگویند بطور کل تشیع از زمان صفویه شکل گرفته است چه باید گفت؟
- [سایر] منظور از توسل چیست؟ چرا وهابیت آن را شرک می دانند؟
- [سایر] آیا تعظیم کردن درمقابل حرم امامان شرک نیست اینکه ما به غیر خدا تعظیم میکنم شرک نیست؟
- [سایر] آیت الله بهجت به شبهه وهابیت که بوسیدن ضریح و توسل به ائمه شرک است، چه پاسخی دادند؟
- [سایر] شبهه: طبق عقیده وهابیت نذر کردن برای قبور ، مانند عمل مشرکین در مقابل بت بوده و شرک است!
- [سایر] وهابیت چه اشکالاتی بر شیعیان می گیرند؟
- [سایر] وهابیت در مورد شیعه چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] وهابیت چه دیدگاهی در مورد شیعه دارد؟
- [سایر] نظر وهابیون در مورد ائمه شیعه چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نیم خورده سگ و خوک و مشرک، نجس و خوردن آن حرام است و نیم خورده حیوانات حرام گوشت پاک و خوردن آن مکروه می باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پدر و مادر و جدّ و جدّه بچّه نابالغ مشرک باشند آن بچه هم نجس است، و اگر یکی از اینها مسلمان باشد بچه پاک است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مشرک شهادتین بگوید و انسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است، ولی اگر بداند قلباً مسلمان نشده بنابر احتیاط واجب باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در غیر نماز هم جواب سلام واجب، اما سلام کردن مستحب است و باید جواب را طوری بگوید که جواب سلام محسوب شود، یعنی اگر زیاد فاصله بیندازد که جواب محسوب نشود کار حرامی کرده و جواب دادن واجب نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان باید جواب سلام را چه در نماز یا در غیر نماز فوراً بگوید، و اگر عمداً یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد، که اگر جواب بگوید، جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد، نباید جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان باید جواب سلام را چه در نماز یا در غیر نماز فوراً بگوید و اگر عمداً یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد که اگر جواب بگوید جواب آن سلام حساب نشود چنانچه در نماز باشد نباید جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید جواب سلام را در نماز یا غیر ان فورا طوری بگوید که عرفا جواب ان سلام باشد و اگر عمدا یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد که جواب ان سلام حساب نشود چنانچه در نماز باشد نباید جواب بدهد و اگر در غیر نماز باشد جواب دادن واجب نیست
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان باید جواب سلام را چه در نماز یا در غیر نماز فورا بگوید و اگر عمدا یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد که اگر جواب بگوید؛ جواب آن سلام حساب نشود؛ چنانچه در نماز باشد؛ نباید جواب بدهد و اگر در نماز نباشد؛ جواب دادن واجب نیست.
- [آیت الله اردبیلی] انسان باید جواب سلام را در نماز یا غیر آن فورا بگوید و اگر در حال نماز عمدا یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری تاخیر اندازد که اگر جواب بگوید جواب آن سلام حساب نشود، نباید جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] انسان باید جواب سلام را چه در نماز یا در غیر نماز فوراً بگوید و اگر عمداً یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد که اگر جواب بگوید، جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد نباید جواب بدهد و اگر در نماز نباشد جواب دادن واجب نیست.