جرا استمداد از پیامبر شرک باشد؟ محمدابن عبدالوهاب مکرر تأکید میکرد که اگر کسی به پیامبر(ص) و یا دیگر شخصیتهای الهی و مقدسین- ولو این که نام آنها را در نمازهایش ذکر کند متوسل گردد، مشرک میشود و از آیات مذکور در فوق بر ضد چنین کسانی استفاده میکرد. وی زیارت ضریح پیامبر گرامی اسلام(ص) و پیامبران دیگر، مقدسین و اشخاص الهی را، شرک محض و گناهی نابخشودنی میدانست و در تأیید آن به آیه قرآن متوسل میشد که میگوید: (بتپرستان به قول خودشان، بتها را برای نزدیکی به خدا پرستیدند.) به استدلال او، مردمی که از پیامبر (ص) و مقدسین دیگر استمداد میجویند باید با همان بتپرستانی که قرآن ذکر کرده است مقایسه شوند. محمدابن عبدالوهاب همچنین استدلال میکرد که بتپرستان و مشرکان به آفریدگاری بتها باور ندارند و آفرینش را، خاص خدا میدانند. وی بر این قیاس نتیجه گرفت که انگیزه بتپرستی مشرکان، نزدیکی به خدا بوده و بتپرستی را وسیلهای برای این کار قرارداده بودند، درست به همان ترتیب که مسلمانان مشرک از پیامبر یا ائمه (صلواتالله علیهم اجمعین) استمداد میجویند. شاید بتوان به این ادعای بیاساس، چنین پاسخ داد: مؤمن، انبیاء وسایر مردان عالیقدر الهی را به چشم خدا نگاه نمیکند و آنها را شریک خدا نیز نمیداند، بلکه آنان را مخلوق و بنده خدا میپندارد. مؤمن، اینان را شایسته، پرستش نمیانگارد و هرگز آنها را نمیپرستد. به عبارت دیگر، بتپرستانی که در قرآن مجید از آنها یادشده، براین عقیده بودند که بتها همان خدایان آنها هستند، جز آن که نمیتوانند آفریننده باشند. خلاصه مطلب آن که، یک مؤمن معتقد است پیامبر (ص) و دیگر مردان الهی، بندگان برگزیده خدایند و شایسته احترام، درحالیکه هیچگاه مورد پرستش قرار نمیگیرند. توسل مؤمن به چنین شخصیتهایی، درنهایت کسب برکات خداوند از طریق شفاعت آنهاست. در تأیید این مطلب، شواهد کافی درقرآن و سنت (رفتار و کردار پیامبر) وجود دارد. به اعتقاد یک مسلمان تنها خداوند تعالی است که شایسته پرستش است و همه پاداشها و مکافات مختص اوست. پیامبر(ص) و دیگر شخصیتهای الهی عالیقدر، هرگز چیزی خلق نمیکنند و پاداش و جزایی نمیدهند و تنها این خداوند قادر است که بر آفریدگان خود ببخشاید و رحمت کند. این مایه شرمساری و اغفال است که بنیانگذار وهابیت و پیروانش، موحدترین اشخاص را به شرک متهم ساخته و آنها را با بتپرستان، یکی میدانند و چگونه میتوانند تمام آیاتی را که مناسب بیدینان است، درمورد موحدین به کار برند؟ در این مورد میتوان به احادیث ذیل اشاره داشت: الف:(البخاری روایت میکند از عبدالله بن عمر که او روایت کرد از پیامبر اکرم(ص) که فرمودند: خوارج برضد امام(ع) اقدام خواهندکرد و آیات قرآنی مناسبت کافران را به مؤمنان اسناد خواهندداد.) ب:(عبدالله بن عمر روایت کرد از پیامبر(ص) که فرمودند:(بیشترین نگرانی من برای امتم، هنگامی است که تعدادی از مردم احساس مسوولیت نکنند و آیات قرآنی را تفسیر به رأی نمایند و آنها را بد به کار برند.) که این دو حدیث، وصف الحال فرقه وهابیت است.
جرا استمداد از پیامبر شرک باشد؟
محمدابن عبدالوهاب مکرر تأکید میکرد که اگر کسی به پیامبر(ص) و یا دیگر شخصیتهای الهی و مقدسین- ولو این که نام آنها را در نمازهایش ذکر کند متوسل گردد، مشرک میشود و از آیات مذکور در فوق بر ضد چنین کسانی استفاده میکرد.
وی زیارت ضریح پیامبر گرامی اسلام(ص) و پیامبران دیگر، مقدسین و اشخاص الهی را، شرک محض و گناهی نابخشودنی میدانست و در تأیید آن به آیه قرآن متوسل میشد که میگوید: (بتپرستان به قول خودشان، بتها را برای نزدیکی به خدا پرستیدند.) به استدلال او، مردمی که از پیامبر (ص) و مقدسین دیگر استمداد میجویند باید با همان بتپرستانی که قرآن ذکر کرده است مقایسه شوند. محمدابن عبدالوهاب همچنین استدلال میکرد که بتپرستان و مشرکان به آفریدگاری بتها باور ندارند و آفرینش را، خاص خدا میدانند. وی بر این قیاس نتیجه گرفت که انگیزه بتپرستی مشرکان، نزدیکی به خدا بوده و بتپرستی را وسیلهای برای این کار قرارداده بودند، درست به همان ترتیب که مسلمانان مشرک از پیامبر یا ائمه (صلواتالله علیهم اجمعین) استمداد میجویند.
شاید بتوان به این ادعای بیاساس، چنین پاسخ داد: مؤمن، انبیاء وسایر مردان عالیقدر الهی را به چشم خدا نگاه نمیکند و آنها را شریک خدا نیز نمیداند، بلکه آنان را مخلوق و بنده خدا میپندارد. مؤمن، اینان را شایسته، پرستش نمیانگارد و هرگز آنها را نمیپرستد. به عبارت دیگر، بتپرستانی که در قرآن مجید از آنها یادشده، براین عقیده بودند که بتها همان خدایان آنها هستند، جز آن که نمیتوانند آفریننده باشند. خلاصه مطلب آن که، یک مؤمن معتقد است پیامبر (ص) و دیگر مردان الهی، بندگان برگزیده خدایند و شایسته احترام، درحالیکه هیچگاه مورد پرستش قرار نمیگیرند. توسل مؤمن به چنین شخصیتهایی، درنهایت کسب برکات خداوند از طریق شفاعت آنهاست. در تأیید این مطلب، شواهد کافی درقرآن و سنت (رفتار و کردار پیامبر) وجود دارد.
به اعتقاد یک مسلمان تنها خداوند تعالی است که شایسته پرستش است و همه پاداشها و مکافات مختص اوست. پیامبر(ص) و دیگر شخصیتهای الهی عالیقدر، هرگز چیزی خلق نمیکنند و پاداش و جزایی نمیدهند و تنها این خداوند قادر است که بر آفریدگان خود ببخشاید و رحمت کند.
این مایه شرمساری و اغفال است که بنیانگذار وهابیت و پیروانش، موحدترین اشخاص را به شرک متهم ساخته و آنها را با بتپرستان، یکی میدانند و چگونه میتوانند تمام آیاتی را که مناسب بیدینان است، درمورد موحدین به کار برند؟ در این مورد میتوان به احادیث ذیل اشاره داشت:
الف:(البخاری روایت میکند از عبدالله بن عمر که او روایت کرد از پیامبر اکرم(ص) که فرمودند: خوارج برضد امام(ع) اقدام خواهندکرد و آیات قرآنی مناسبت کافران را به مؤمنان اسناد خواهندداد.)
ب:(عبدالله بن عمر روایت کرد از پیامبر(ص) که فرمودند:(بیشترین نگرانی من برای امتم، هنگامی است که تعدادی از مردم احساس مسوولیت نکنند و آیات قرآنی را تفسیر به رأی نمایند و آنها را بد به کار برند.) که این دو حدیث، وصف الحال فرقه وهابیت است.
- [سایر] استمداد پیامبر ص و یاری گرفتن از خدا در صحنه های مختلف زندگی چگونه است؟
- [سایر] استمداد از خدا و ائمه(ع) چگونه است؟
- [سایر] توسل و شفاعت طلبی از مردگان فایده ندارد و شرک است حتی نبی اکرم (ص) نیز وقتی از دنیا رفت دیگر کاری از او بر نمی آید
- [سایر] آیا استمداد از ائمه با ایاک نعبد و ایاک نستعین منافات دارد؟
- [سایر] آیا استمداد و توسل بعد از حیات معصومین(ع) هم ادامه دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا استمداد از حضرات انبیاء و ائمه معصومین 7 بطور مستقیم امکان دارد؟
- [سایر] شرک چیست؟
- [سایر] آیا تعظیم کردن درمقابل حرم امامان شرک نیست اینکه ما به غیر خدا تعظیم میکنم شرک نیست؟
- [سایر] شرک چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در استفتایی که به شما نسبت داده اند آمده است که یهود و نصاری و مجوس اگر مشرک نباشند طاهرند معنای مشرک بودن چیست؟ آیا اعتقاد به دو خدا (مجوس) و سه خدا (نصاری) که اکنون معمول است شرک است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .صلوات بر پیغمبر( ص) از مستحبات مؤکّد است, چنانکه مستحب است هر وقت نام مبارک آن حضرت مانند محمد( ص)و احمد( ص)،نیز لقب و کنیه( ص) آن حضرت مانند مصطفی( ص) و ابوالقاسم( ص)گفته یا شنیده شود، بر آن حضرت و آل او صلوات فرستاده شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نیم خورده سگ و خوک و مشرک، نجس و خوردن آن حرام است و نیم خورده حیوانات حرام گوشت پاک و خوردن آن مکروه می باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پدر و مادر و جدّ و جدّه بچّه نابالغ مشرک باشند آن بچه هم نجس است، و اگر یکی از اینها مسلمان باشد بچه پاک است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مشرک شهادتین بگوید و انسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است، ولی اگر بداند قلباً مسلمان نشده بنابر احتیاط واجب باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی بر اثر تقصیر در فراگیری حکم شرعی , نداند که مثلاً عرق مشرک و ملحد نجس است و با جامه آلوده به آن عرق، نماز به جا آورد، نماز او باطل است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر ذرّه ای خون حیض، نفاس، استحاضه، همچنین خون حیوان نجس و انسان ملحد یا مشرک و حیوانی که به ذبح شرعی کشته نشده و به حکم مردار است, در لباس یا بدن کسی باشد، نماز با آن, باطل است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مرتدّ از لحاظ نجس و پاکی حکم گروهی را دارد که به دین آنها در آمده است بنابراین اگر مشرک شده باشد نجس و اگر به دین یهودی و نصرانی گرویده باشد محکوم به طهارت است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نجاسات یازده چیز است: اول: بول، دوّم: غائط، سوّم: منی، چهارم: مُردار، پنجم: خون، ششم و هفتم: سگ و خوک، هشتم: مشرک، نهم: شراب، دهم: فقّاع، یازدهم: عرق شتر نجاست خوار. 1و2 بول و غائط
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر موقعی که مشرک بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد نجس است، بلکه اگر در بدن او هم باشد باید از آن اجتناب کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر به واسطه ندانستن مسأله، نداند یک چیز نجس است مثلاً نداند عرق شتر نجاستخوار یا عرق مشرک نجس است و با آن نماز بخواند نمازش باطل می باشد.