گفتنی است براساس آموزه های فرهنگ اسلامی، در ابتدا، وسط و پایان هر کاری باید از خداوند استمداد بطلبیم، حتی برای نمک سفره. اما باید دانست انسانها از نظر شهود حق و به یاد خدا بودن متفاوتند. برخی ذکر دایمی دارند و برخی تنها در هنگام مشکلات به یاد خدا می افتند. از این رو کسانی که همیشه به یاد خداوند هستند خداوند نیز لطف و عنایت ویژه و همیشگی نسبت به آنان دارد به طوری که هم خودشان به توفیقات می رسند و هم واسطه فیض خدا نسبت به دیگر بندگان می شوند و مشکل دیگر بندگان را نیز به اذن خدا حل می کنند. اما مردم عادی، به طور طبیعی و عادی از نعمت ها و علوم طبیعی و تجربی بهره مند می شوند و اینان نیز آنگاه که به وطر ویژه دعا می کنند و یا به اولیاء الهی متوسل می شوند خداوند نیز لطف و عنایت خاص به آنان روا می دارد و بهره مندی از لطف ویژه خداوند هم برای نیازهای کوچک و هم برای مشکلات بحران زا امکان پذیر است. اگر چه مصلحت ها نیز باید در نظر گرفته شود. برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: تأثیرگذاری ائمه (ع ) در برآمدن حاجاتی همچون شفای بیماران به دو گونه است : گونه نخست این است که ائمه معصومین (ع ) که انسانهایی مطیع و خاضع نسبت به دستورات الهی بوده اند, دعا کنند و از درگاه الهی درخواست و خواهش کنند تا حاجت ما را برآورده سازد و خداوند هم دعای آنان را مستجاب نماید. یعنی کار ما این است که دعای انسانهایی را که آبرومند و مقرب درگاه خداوند هستند, با خود همراه می کنیم و کار ائمه (ع ) هم این است که برای ما دعا می کنند و در نهایت خداوند هم دعای آنان را مستجاب می کند مثلا" بیماری را شفا می دهد, که این استجابت دعا گاهی از طریق فراهم آوردن اسباب طبیعی است و گاهی خارج از جریان اسباب طبیعی و معجزه وار. تحقق این نوع از تأثیرگذاری ; یعنی اینکه بنده ای دعا کند و خدا هم مستجاب کند; امری مسلم و بدیهی در اعتقادات موحدین است . خداوند در قرآن کریم صریحا" می فرماید: ((ادعونی استجب لکم ; بخوانید مرا تا دعای شما را مستجاب کنم )), (غافر / 60). و روایات نیز در این زمینه بسیار فراوان است (به عنوان نمونه مراجعه کنید به بحارالانوار, ج 47, باب 5, باب معجزات و استجابت دعاهای امام صادق (ع )). گونه دوم تأثیرگذاری ائمه (ع ), تأثیر بر اساس ولایت تکوینی است . مقصود از ولایت تکوینی این است که کسی بتواند به فرمان و اذن و قدرت خداوند, در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی , حوادثی را به وجود آورد. مثلا" بیمار غیرقابل علاجی را با اذن خدا و با نفوذ و سلطه ای که خداوند در اختیار او قرار داده است , شفا دهد و یا در نفس و روح انسانی تصرف کرده و آن را هدایت کند و به نور معرفت روشن سازد. آیا چنین قدرتی , یعنی ولایت تکوینی برای ائمه معصومین (ع ) و به طور کلی برای اولیای الهی وجود دارد؟ در مرحله ی نخست باید گفت , قرآن کریم به صراحت بر امکان ولایت تکوینی و اینکه انسان هایی با اذن و قدرت الهی , قدرت و اختیار چنین تصرفاتی در عالم آفرینش و هستی داشته باشند, مهر تأیید می زند. به سه نمونه از آیات قرآن در این زمینه توجه کنید: 1. زنده کردن مرده , شفای کور مادرزاد و شفای بیماران مبتلا به پیسی توسط حضرت عیسی (ع ): ((و ابری الاکمه و الابرص و احیی الموتی باذن الله ; به اذن خداوند, کور مادرزاد و مبتلایان به پیسی را بهبود (شفا) می بخشم و مردگان را زنده می کنم )), (آل عمران / 49). 2. حرکت کردن ((باد)) به فرمان حضرت سلیمان : ((فسخر نا له الریح تجری بامره رخاء حیث اصاب ; باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به .... حرکت کند و به هر جا که او می خواهد برود)), (ص / آیه 36). 3. آوردن تخت ملکه سبا در کمتر از یک چشم بر هم زدن از یمن به فلسطین توسط آصف بن برخیا: ((قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک فلجا رآه مستقرا" عنده قال هذا من فضل ربی ; شخصی که مقداری از دانش کتاب ]آسمانی [ داشت , گفت من آن را ]تخت ملکه ی سبا[ پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد...)), (سوره ی نمل / آیه ی 40). موارد فوق , همگی نمونه هایی از ثبوت ولایت تکوینی برای یک انسان است زیرا مقصود از ولایت تکوینی همین است که خداوند چنان قدرت و سلطه ای به انسان بدهد که بتواند با اتکا به اذن و قدرت او, در عالم آفرینش و طبیعت فراتر از اسباب عادی و طبیعی تصرف کند و مرده ای را زنده کند, بیمار غیرقابل علاجی را بهبودی بخشد, باد را به مکانی که می خواهد حرکت دهد و تخت پادشاهی را در یک چشم به هم زدن به فرسنگ ها دورتر جابه جا کند. بنابراین از مجموع آیاتی که گذشت به روشنی استفاده می شود که ولایت تکوینی از دیدگاه قرآن امری ممکن و قابل قبول است و واقع هم شده است . در مرحله ی دوم و پس از اثبات اصل امکان ولایت تکوینی , می گوئیم ائمه معصومین (ع ) نیز از چنین ولایتی برخوردارند. روایات زیادی در ذیل آیه 40 سوره ی نحل , که مربوط به آصف برخیاست آمده , که می فرماید: آصف برخیا که قدرت بر تصرف در عالم تکوین داشت در مقایسه با ائمه (ع ) از علم بسیار اندکی برخوردار بوده است . در برخی روایات آمده است که ((اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است ; نزد آصف تنها یک حرف بود که با آن سخن گفت و تخت را در کمتر از یک چشم به هم زدن آورد و در نزد ما از آن اسم , هفتاد و دو حرف است )). وقتی شخصی مانند آصف برخیا که نه پیامبر است و نه امام بلکه از اولیای الهی است , از نوعی ولایت تکوینی بهره مند است امام معصوم(ع) که اقرب اولیای الهی و از مقام و منصب امامت و علم سرشار خدادای برخوردار است به طریق اولی قدرت بر چنین تصرفاتی دارد علاوه بر اینکه انبوهی از روایات , که کتاب قطوری را تشکیل می دهد, و در کتب تاریخی و تفسیر و حدیث آمده است بر ولایت تکوینی ائمه (ع ) دلالت می کند, که جهت مطالعه شما را تنها به گوشه ای از این روایات , که در کتاب بحارالانوار آمده است ارجاع می دهیم : (بحارالانوار, ج 41, باب 111 و 112, ص 230 تا 274 - و ج 43, باب 15, ص 323 تا 330 - و ج 44 باب 25, ص 180 تا 188 - ج 46, باب 3, ص 20 تا 50 و باب 5, ص 233 تا 286 - ج 47, باب 5, ص 63 تا 162 و...) فرو نشستن طغیان آب فرات با اشاره علی (ع ) و معجزاتی که در طول تاریخ با توسل به قبور ائمه (ع ) مشاهده شده است همگی نمونه هایی از تصرفات ائمه (ع ) بر اساس ولایت تکوینی است . آیات و روایات نشان می دهد که اولیای الهی اعم از پیامبران و امامان معصوم و خواص از یاران آنان , به فرمان و اذن خداوند دارای قدرتی بودند که می توانستند در مواردی که خدا به آنان اذن داده , در جهان تکوین تصرف کنند, نه فقط از طریق دعا و درخواست از خداوند, بلکه از طریق نفوذ و قدرت شخصی خدادادی که به آنان داده شده است . البته تأثیر ولایت تکوینی به تصرفات مادی خلاصه نمی شود بلکه گاه به صورت تأثیرگذاری در قلوب آماده ی پذیرش حق و تربیت و هدایت آنان از طریق نفوذ روحانی در آنان است چه بسیار افرادی که خدمت پیامبر یا امام معصوم می رسیدند و در یک لحظه انقلاب و دگرگونی عجیبی در آنها پیدا می شد به گونه که با موازین و مقیاس های عادی سازگار نبود. برای مطالعه در زمینه ولایت تکوینی می توانید به کتب زیر مراجعه کنید: 1- پیام قرآن , آیت الله مکارم شیرازی , ج 9, ولایت تکوینی پیامبران و امامان 2- امام شناسی , آیت الله سیدمحمد حسین تهرانی , ج 1 3- ولایت تکوینی امام زمان (عج ), آیت الله حسن زاده آملی 4- انسان کامل در نهج البلاغه , آیت الله حسن زاده آملی در پایان دو نکته را متذکر می شویم : 1- دیدگاه الهی بر اساس توحید افعالی هر علتی که در عالم اثری را در پی دارد از خداست یعنی خدا هم وجود آن علت و هم اثربخشی آن را ایجاد کرده پس همه چیز در عالم به اذن الهی تأثیر می کند حال چگونه است که ما به راحتی می پذیریم که یک قرص می تواند بیماری مهلکی را درمان کند ولی اولیاء خدا و ائمه علیهم السلام چنین قدرتی ندارند. ما نباید خودمان را محصور علوم تجربی نماییم . درست است که علوم تجربی خدمات بزرگی به زندگی بشر کرده ولی این علوم هم ناقص است و هم ابزارهای آن محدود به امور مادی است . بنابراین تأثیرگذاری نفوس ائمه علیهم السلام امری قابل قبول است . 2- ما در این پاسخ در صدد بیان امکان چنین کرامات و وقوع آن بودیم اما این به معنی پذیرش هر ادعای شفابخشی یا شفایابی نیست چه بسا افرادی که به انگیزه های مختلف مدعی شفایافتن شده و چه افرادی که مدعی شفا بخشی هستند. بنابراین باید توجه داشت که در موارد شنیدن اینگونه ادعاها ما نه منکر می شویم و نه به راحتی می پذیریم مگر این که شواهد روشنی بیابیم . توسل در لغت؛ به معنای تمسک جستن به وسیلهای برای نیل به مقصود است. از آنجا که خداوند، جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فیض خود را تنها از طریق مجاری و اسباب اعطا میکند(أبی الله ان یجری الاشیاء الاّ بالاسباب)؛ (بحارالانوار، ج 2، ص 90). انسان برای رسیدن به مقصود خویش، باید به اسباب و وسایط متوسّل شود؛ مثلاً اگر بخواهد زمین خشک و بایری را تبدیل به مزرعهای سر سبز و یا باغی آباد کند، باید زمین را شخم بزند، نهال یا دانه و بذر درون زمین بکارد، به موقع کود و آب بدهد، به اندازه لازم سم پاشی کند و... اگر میخواهد به طبقه دوم یا سوم یک ساختمان برسد، باید از پلههای آن بالا رود، یا سوار آسانسو یا پله برقی شود و همین طور در سایر کارهای روزمره زندگی، انسان به اسباب و وسایل برای رسیدن به مقصود خود تمسّک و توسّل میجوید. بر این اساس، توسّل لازمه زندگی انسان در جهان هستی است؛ جهانی که بر آن قانون اسباب و مسببات حکمفرما است. بنابراین، خداوند - که هستی عالم از او است و ادامه هستی و هر حرکت، نیرو و تغییری وابسته به او و ناشی از فیض او است - خود برای اعطای فیض خویش، مجاری و اسبابی را قرار داده است. بر همین اساس، خداوند اموری را به عنوان اسباب و وسایل در جهت تقرب ونزدیکی به درگاه خویش و برآمدن حاجات، قرار داده است و ما را امر به توسّل به آن امور کرده است: (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله)؛ ای مؤمنان: پروای الهیداشته باشید و به سوی او وسیله تحصیل کنید(مائده / 35). با توجه به اطلاق کلمه (وسیله) آیه شریفه، این کلمه معنایی وسیع و گسترده دارد و شامل هر آنچه که صلاحیت نزدیک کردن انسان به پیشگاه خداوند را دارد، میشود. همچنان که نماز و روزه، احسان به یتیم، دستگیری از مستمندان، خدمت به خلق خدا و... وسیله تقرب به خداوند هستند؛ استمداد به ارواح مطهر پیامبران و اولیای الهی نیز وسیله تقرب به خداوند است که در روایات و سیره معصومین(ع) بر آن تأکید شده است. پیامبر اکرم(ص) به شخصی نیازمند - که به ایشان مراجعه کرده بود - شیوه توسل را یاد میدهد: (اللهم انی اسألک و اتوجه الیک بنبیّک نبی الرحمه...)؛ (سنن ابن ماجه، ج 1، ص441؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ الجامع الصغیر سیوطی، ص 59). و روایات بسیار زیادی که در این زمینه وارد شده است. بنابراین، حقیقت توسل به اولیای الهی، تمسک به اسباب و وسایل قرب به خداوند است. تمسک به اولیای الهی، به معنای اعتقاد به استقلال آنان از خداوند، در تأثیر گذاری و برآمدن حاجات نیست؛ بلکه توسل به اولیای الهی، همراه با این اعتقاد است که تنها خداوند است که مستقل و بی نیاز از غیر، در عالم هستی تأثیر میگذارد. غیر از او، تأثیرگذاری همه اسباب و وسایل، تحت قدرت و اراده و خواست خداوند و متکی به آن خواهد بود. با توجه به حقیقت توسّل ضرورت آن آشکار میشود؛ زیرا عالم هستی بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار است و تمسک به اسباب و وسایل، برای نیل به مقصود و تحصیل کمالات مادی و معنوی، لازمه این نظام است و خداوند نیز انسان را در جهت کسب کمالات معنویو قرب به درگاه خویش، امر به تمسک به وسایل؛ یعنی، امر به توسل کرده است. در این راستا، علاوه بر اعمال صالح و نیک مثل انفاق به مستمندان خدمت به خلق خدا، برآوردن نیازهای همنوعان و عباداتی همچون نماز و روزه - که مورد رضایت خداوند و به منظور تقرب به درگاه الهی تشریع شده است - میتوان به انسانهای پاک و معصوم و وارستهایکه مرضی خداوند و از مقربان درگاه الهیاند، (همچون انبیای الهی و به ویژه پیامبر خاتم و ائمه معصومین(ع)) توسل جست. در حقیقت توسل به اولیای الهی، به معنای واسطه (و سبب) قرار دادن آن انسانهای پاک و مقرب درگاه الهی و طلب دعای خیر آنان در حق متوسّلان است. گفتنی است علت این که خداوند به پیامبران و اولیای الهی، چنین نقشی را داده تا مردم به آنان به عنوان واسطه و سبب بنگرند، این است که اوّلاً خداوند، با این کار، اولیای خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگیری از آنان، به طریق هدایت و سعادت دست یابند. ثانیا از آن جا که اولیای الهی، انسانهایی مثل خود ما هستند، خیلی زود و راحت میتوانیم با آنان رابطه عاطفی و نزدیک برقرار میکنیم و همین ارتباط سریع، ما را به این اسوهها نزدیک میکند و ما را در معرض هدایت آنان قرارمیدهد. خلاصه کلام آن که اسباب حل مشکلات دو گونه است: 1. اسباب طبیعی که با سعی و تلاش و وسایل طبیعی مثل خوردن دارو انجام می شود. 2. گاهی اسباب ماورایی و غیر مادی (معنوی و غیبی) کارسازی می کنند و در هر صورت علل و عوامل هستند که دارای زوایای گوناگونند. بنابراین هیچ چیز خارج از قانون علت و معلول اتفاق نمی افتد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/14109)
استمداد از خدا و ائمه(ع) چگونه است؟
گفتنی است براساس آموزه های فرهنگ اسلامی، در ابتدا، وسط و پایان هر کاری باید از خداوند استمداد بطلبیم، حتی برای نمک سفره. اما باید دانست انسانها از نظر شهود حق و به یاد خدا بودن متفاوتند. برخی ذکر دایمی دارند و برخی تنها در هنگام مشکلات به یاد خدا می افتند. از این رو کسانی که همیشه به یاد خداوند هستند خداوند نیز لطف و عنایت ویژه و همیشگی نسبت به آنان دارد به طوری که هم خودشان به توفیقات می رسند و هم واسطه فیض خدا نسبت به دیگر بندگان می شوند و مشکل دیگر بندگان را نیز به اذن خدا حل می کنند. اما مردم عادی، به طور طبیعی و عادی از نعمت ها و علوم طبیعی و تجربی بهره مند می شوند و اینان نیز آنگاه که به وطر ویژه دعا می کنند و یا به اولیاء الهی متوسل می شوند خداوند نیز لطف و عنایت خاص به آنان روا می دارد و بهره مندی از لطف ویژه خداوند هم برای نیازهای کوچک و هم برای مشکلات بحران زا امکان پذیر است. اگر چه مصلحت ها نیز باید در نظر گرفته شود.
برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
تأثیرگذاری ائمه (ع ) در برآمدن حاجاتی همچون شفای بیماران به دو گونه است :
گونه نخست این است که ائمه معصومین (ع ) که انسانهایی مطیع و خاضع نسبت به دستورات الهی بوده اند, دعا کنند و از درگاه الهی درخواست و خواهش کنند تا حاجت ما را برآورده سازد و خداوند هم دعای آنان را مستجاب نماید. یعنی کار ما این است که دعای انسانهایی را که آبرومند و مقرب درگاه خداوند هستند, با خود همراه می کنیم و کار ائمه (ع ) هم این است که برای ما دعا می کنند و در نهایت خداوند هم دعای آنان را مستجاب می کند مثلا" بیماری را شفا می دهد, که این استجابت دعا گاهی از طریق فراهم آوردن اسباب طبیعی است و گاهی خارج از جریان اسباب طبیعی و معجزه وار. تحقق این نوع از تأثیرگذاری ; یعنی اینکه بنده ای دعا کند و خدا هم مستجاب کند; امری مسلم و بدیهی در اعتقادات موحدین است . خداوند در قرآن کریم صریحا" می فرماید: ((ادعونی استجب لکم ; بخوانید مرا تا دعای شما را مستجاب کنم )), (غافر / 60). و روایات نیز در این زمینه بسیار فراوان است (به عنوان نمونه مراجعه کنید به بحارالانوار, ج 47, باب 5, باب معجزات و استجابت دعاهای امام صادق (ع )).
گونه دوم تأثیرگذاری ائمه (ع ), تأثیر بر اساس ولایت تکوینی است . مقصود از ولایت تکوینی این است که کسی بتواند به فرمان و اذن و قدرت خداوند, در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی , حوادثی را به وجود آورد. مثلا" بیمار غیرقابل علاجی را با اذن خدا و با نفوذ و سلطه ای که خداوند در اختیار او قرار داده است , شفا دهد و یا در نفس و روح انسانی تصرف کرده و آن را هدایت کند و به نور معرفت روشن سازد. آیا چنین قدرتی , یعنی ولایت تکوینی برای ائمه معصومین (ع ) و به طور کلی برای اولیای الهی وجود دارد؟ در مرحله ی نخست باید گفت , قرآن کریم به صراحت بر امکان ولایت تکوینی و اینکه انسان هایی با اذن و قدرت الهی , قدرت و اختیار چنین تصرفاتی در عالم آفرینش و هستی داشته باشند, مهر تأیید می زند. به سه نمونه از آیات قرآن در این زمینه توجه کنید:
1. زنده کردن مرده , شفای کور مادرزاد و شفای بیماران مبتلا به پیسی توسط حضرت عیسی (ع ): ((و ابری الاکمه و الابرص و احیی الموتی باذن الله ; به اذن خداوند, کور مادرزاد و مبتلایان به پیسی را بهبود (شفا) می بخشم و مردگان را زنده می کنم )), (آل عمران / 49).
2. حرکت کردن ((باد)) به فرمان حضرت سلیمان : ((فسخر نا له الریح تجری بامره رخاء حیث اصاب ; باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به .... حرکت کند و به هر جا که او می خواهد برود)), (ص / آیه 36).
3. آوردن تخت ملکه سبا در کمتر از یک چشم بر هم زدن از یمن به فلسطین توسط آصف بن برخیا: ((قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک فلجا رآه مستقرا" عنده قال هذا من فضل ربی ; شخصی که مقداری از دانش کتاب ]آسمانی [ داشت , گفت من آن را ]تخت ملکه ی سبا[ پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد...)), (سوره ی نمل / آیه ی 40). موارد فوق , همگی نمونه هایی از ثبوت ولایت تکوینی برای یک انسان است زیرا مقصود از ولایت تکوینی همین است که خداوند چنان قدرت و سلطه ای به انسان بدهد که بتواند با اتکا به اذن و قدرت او, در عالم آفرینش و طبیعت فراتر از اسباب عادی و طبیعی تصرف کند و مرده ای را زنده کند, بیمار غیرقابل علاجی را بهبودی بخشد, باد را به مکانی که می خواهد حرکت دهد و تخت پادشاهی را در یک چشم به هم زدن به فرسنگ ها دورتر جابه جا کند. بنابراین از مجموع آیاتی که گذشت به روشنی استفاده می شود که ولایت تکوینی از دیدگاه قرآن امری ممکن و قابل قبول است و واقع هم شده است . در مرحله ی دوم و پس از اثبات اصل امکان ولایت تکوینی , می گوئیم ائمه معصومین (ع ) نیز از چنین ولایتی برخوردارند. روایات زیادی در ذیل آیه 40 سوره ی نحل , که مربوط به آصف برخیاست آمده , که می فرماید: آصف برخیا که قدرت بر تصرف در عالم تکوین داشت در مقایسه با ائمه (ع ) از علم بسیار اندکی برخوردار بوده است . در برخی روایات آمده است که ((اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است ; نزد آصف تنها یک حرف بود که با آن سخن گفت و تخت را در کمتر از یک چشم به هم زدن آورد و در نزد ما از آن اسم , هفتاد و دو حرف است )). وقتی شخصی مانند آصف برخیا که نه پیامبر است و نه امام بلکه از اولیای الهی است , از نوعی ولایت تکوینی بهره مند است امام معصوم(ع) که اقرب اولیای الهی و از مقام و منصب امامت و علم سرشار خدادای برخوردار است به طریق اولی قدرت بر چنین تصرفاتی دارد علاوه بر اینکه انبوهی از روایات , که کتاب قطوری را تشکیل می دهد, و در کتب تاریخی و تفسیر و حدیث آمده است بر ولایت تکوینی ائمه (ع ) دلالت می کند, که جهت مطالعه شما را تنها به گوشه ای از این روایات , که در کتاب بحارالانوار آمده است ارجاع می دهیم : (بحارالانوار, ج 41, باب 111 و 112, ص 230 تا 274 - و ج 43, باب 15, ص 323 تا 330 - و ج 44 باب 25, ص 180 تا 188 - ج 46, باب 3, ص 20 تا 50 و باب 5, ص 233 تا 286 - ج 47, باب 5, ص 63 تا 162 و...) فرو نشستن طغیان آب فرات با اشاره علی (ع ) و معجزاتی که در طول تاریخ با توسل به قبور ائمه (ع ) مشاهده شده است همگی نمونه هایی از تصرفات ائمه (ع ) بر اساس ولایت تکوینی است . آیات و روایات نشان می دهد که اولیای الهی اعم از پیامبران و امامان معصوم و خواص از یاران آنان , به فرمان و اذن خداوند دارای قدرتی بودند که می توانستند در مواردی که خدا به آنان اذن داده , در جهان تکوین تصرف کنند, نه فقط از طریق دعا و درخواست از خداوند, بلکه از طریق نفوذ و قدرت شخصی خدادادی که به آنان داده شده است . البته تأثیر ولایت تکوینی به تصرفات مادی خلاصه نمی شود بلکه گاه به صورت تأثیرگذاری در قلوب آماده ی پذیرش حق و تربیت و هدایت آنان از طریق نفوذ روحانی در آنان است چه بسیار افرادی که خدمت پیامبر یا امام معصوم می رسیدند و در یک لحظه انقلاب و دگرگونی عجیبی در آنها پیدا می شد به گونه که با موازین و مقیاس های عادی سازگار نبود.
برای مطالعه در زمینه ولایت تکوینی می توانید به کتب زیر مراجعه کنید:
1- پیام قرآن , آیت الله مکارم شیرازی , ج 9, ولایت تکوینی پیامبران و امامان
2- امام شناسی , آیت الله سیدمحمد حسین تهرانی , ج 1
3- ولایت تکوینی امام زمان (عج ), آیت الله حسن زاده آملی
4- انسان کامل در نهج البلاغه , آیت الله حسن زاده آملی
در پایان دو نکته را متذکر می شویم :
1- دیدگاه الهی بر اساس توحید افعالی هر علتی که در عالم اثری را در پی دارد از خداست یعنی خدا هم وجود آن علت و هم اثربخشی آن را ایجاد کرده پس همه چیز در عالم به اذن الهی تأثیر می کند حال چگونه است که ما به راحتی می پذیریم که یک قرص می تواند بیماری مهلکی را درمان کند ولی اولیاء خدا و ائمه علیهم السلام چنین قدرتی ندارند. ما نباید خودمان را محصور علوم تجربی نماییم . درست است که علوم تجربی خدمات بزرگی به زندگی بشر کرده ولی این علوم هم ناقص است و هم ابزارهای آن محدود به امور مادی است . بنابراین تأثیرگذاری نفوس ائمه علیهم السلام امری قابل قبول است . 2- ما در این پاسخ در صدد بیان امکان چنین کرامات و وقوع آن بودیم اما این به معنی پذیرش هر ادعای شفابخشی یا شفایابی نیست چه بسا افرادی که به انگیزه های مختلف مدعی شفایافتن شده و چه افرادی که مدعی شفا بخشی هستند. بنابراین باید توجه داشت که در موارد شنیدن اینگونه ادعاها ما نه منکر می شویم و نه به راحتی می پذیریم مگر این که شواهد روشنی بیابیم .
توسل در لغت؛ به معنای تمسک جستن به وسیلهای برای نیل به مقصود است. از آنجا که خداوند، جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فیض خود را تنها از طریق مجاری و اسباب اعطا میکند(أبی الله ان یجری الاشیاء الاّ بالاسباب)؛ (بحارالانوار، ج 2، ص 90).
انسان برای رسیدن به مقصود خویش، باید به اسباب و وسایط متوسّل شود؛ مثلاً اگر بخواهد زمین خشک و بایری را تبدیل به مزرعهای سر سبز و یا باغی آباد کند، باید زمین را شخم بزند، نهال یا دانه و بذر درون زمین بکارد، به موقع کود و آب بدهد، به اندازه لازم سم پاشی کند و... اگر میخواهد به طبقه دوم یا سوم یک ساختمان برسد، باید از پلههای آن بالا رود، یا سوار آسانسو یا پله برقی شود و همین طور در سایر کارهای روزمره زندگی، انسان به اسباب و وسایل برای رسیدن به مقصود خود تمسّک و توسّل میجوید. بر این اساس، توسّل لازمه زندگی انسان در جهان هستی است؛ جهانی که بر آن قانون اسباب و مسببات حکمفرما است.
بنابراین، خداوند - که هستی عالم از او است و ادامه هستی و هر حرکت، نیرو و تغییری وابسته به او و ناشی از فیض او است - خود برای اعطای فیض خویش، مجاری و اسبابی را قرار داده است. بر همین اساس، خداوند اموری را به عنوان اسباب و وسایل در جهت تقرب ونزدیکی به درگاه خویش و برآمدن حاجات، قرار داده است و ما را امر به توسّل به آن امور کرده است: (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله)؛ ای مؤمنان: پروای الهیداشته باشید و به سوی او وسیله تحصیل کنید(مائده / 35).
با توجه به اطلاق کلمه (وسیله) آیه شریفه، این کلمه معنایی وسیع و گسترده دارد و شامل هر آنچه که صلاحیت نزدیک کردن انسان به پیشگاه خداوند را دارد، میشود. همچنان که نماز و روزه، احسان به یتیم، دستگیری از مستمندان، خدمت به خلق خدا و... وسیله تقرب به خداوند هستند؛ استمداد به ارواح مطهر پیامبران و اولیای الهی نیز وسیله تقرب به خداوند است که در روایات و سیره معصومین(ع) بر آن تأکید شده است.
پیامبر اکرم(ص) به شخصی نیازمند - که به ایشان مراجعه کرده بود - شیوه توسل را یاد میدهد: (اللهم انی اسألک و اتوجه الیک بنبیّک نبی الرحمه...)؛ (سنن ابن ماجه، ج 1، ص441؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ الجامع الصغیر سیوطی، ص 59).
و روایات بسیار زیادی که در این زمینه وارد شده است. بنابراین، حقیقت توسل به اولیای الهی، تمسک به اسباب و وسایل قرب به خداوند است. تمسک به اولیای الهی، به معنای اعتقاد به استقلال آنان از خداوند، در تأثیر گذاری و برآمدن حاجات نیست؛ بلکه توسل به اولیای الهی، همراه با این اعتقاد است که تنها خداوند است که مستقل و بی نیاز از غیر، در عالم هستی تأثیر میگذارد. غیر از او، تأثیرگذاری همه اسباب و وسایل، تحت قدرت و اراده و خواست خداوند و متکی به آن خواهد بود.
با توجه به حقیقت توسّل ضرورت آن آشکار میشود؛ زیرا عالم هستی بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار است و تمسک به اسباب و وسایل، برای نیل به مقصود و تحصیل کمالات مادی و معنوی، لازمه این نظام است و خداوند نیز انسان را در جهت کسب کمالات معنویو قرب به درگاه خویش، امر به تمسک به وسایل؛ یعنی، امر به توسل کرده است.
در این راستا، علاوه بر اعمال صالح و نیک مثل انفاق به مستمندان خدمت به خلق خدا، برآوردن نیازهای همنوعان و عباداتی همچون نماز و روزه - که مورد رضایت خداوند و به منظور تقرب به درگاه الهی تشریع شده است - میتوان به انسانهای پاک و معصوم و وارستهایکه مرضی خداوند و از مقربان درگاه الهیاند، (همچون انبیای الهی و به ویژه پیامبر خاتم و ائمه معصومین(ع)) توسل جست.
در حقیقت توسل به اولیای الهی، به معنای واسطه (و سبب) قرار دادن آن انسانهای پاک و مقرب درگاه الهی و طلب دعای خیر آنان در حق متوسّلان است.
گفتنی است علت این که خداوند به پیامبران و اولیای الهی، چنین نقشی را داده تا مردم به آنان به عنوان واسطه و سبب بنگرند، این است که اوّلاً خداوند، با این کار، اولیای خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگیری از آنان، به طریق هدایت و سعادت دست یابند. ثانیا از آن جا که اولیای الهی، انسانهایی مثل خود ما هستند، خیلی زود و راحت میتوانیم با آنان رابطه عاطفی و نزدیک برقرار میکنیم و همین ارتباط سریع، ما را به این اسوهها نزدیک میکند و ما را در معرض هدایت آنان قرارمیدهد.
خلاصه کلام آن که اسباب حل مشکلات دو گونه است:
1. اسباب طبیعی که با سعی و تلاش و وسایل طبیعی مثل خوردن دارو انجام می شود.
2. گاهی اسباب ماورایی و غیر مادی (معنوی و غیبی) کارسازی می کنند و در هر صورت علل و عوامل هستند که دارای زوایای گوناگونند. بنابراین هیچ چیز خارج از قانون علت و معلول اتفاق نمی افتد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/14109)
- [سایر] آیا استمداد از ائمه با ایاک نعبد و ایاک نستعین منافات دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا استمداد از حضرات انبیاء و ائمه معصومین 7 بطور مستقیم امکان دارد؟
- [سایر] آیا استمداد و توسل بعد از حیات معصومین(ع) هم ادامه دارد؟
- [سایر] استمداد پیامبر ص و یاری گرفتن از خدا در صحنه های مختلف زندگی چگونه است؟
- [سایر] چه کنیم که معرفت ما نسبت به خداوند و ائمه معصومین(ع) بیشتر شود؟
- [سایر] اگر رحمت خداوند شامل همه میشود پس چه لزومی به شفاعت ائمه(ع)در روز قیامت داریم؟
- [سایر] کسی که بارها توبه کرده و شکسته است و اکنون به خدا و ائمه(ع) زیاد شک میکند، آیا خدا او را طرد کرده است؟ چه راهی برای نزدیک شدن به خدا دارد؟
- [سایر] فلسفه رجعت ائمه (ع) چیست؟
- [سایر] چرا خداوند اجازه داده است که در سلام نماز سلام بر پیامبر(ص) بدهیم، اما سلام بر ائمه اطهار(ع) باعث باطل شدن نماز میشود؟
- [سایر] با سلام؛ اگر تمام احادیث از خداوند نشأت گرفته، پس فرق حدیث قدسی با فرمودههای پیامبر(ص) و ائمه(ع) در چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد. و بعضی از مردم که مقابل قبر ائمه: پیشانی را به زمین می گذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد، و گرنه حرام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله سیستانی] کسی که معترف به خدا یا به یگانگی او نباشد و همچنین غُلاة یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهمالسلام را خدا خوانده ، یا بگویند خدا در او حلول کرده است و خوارج و نواصب یعین آنهایی که به ائمه علیهمالسلام اظهار دشمنی مینمایند نجسند ، و همچنین است کسی که نبوّت یا یکی از ضروریات دین ، مانند نماز و روزه را منکر شود ، اگر به نحوی باشد که مستلزم تکذیب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بشود هر چند فی الجمله . و امّا اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و مجوس محکوم به طهارتاند .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خبری را به اعتقاد این که راست است به خدا یا پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم یا ایمه علیهم السلام نسبت بدهد و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش باطل نمی شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا نسبت دهد بنابر احتیاط کفاره جمع که تفصیل ان در مساله پیش گذشت بر او واجب می شود
- [آیت الله سیستانی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمداً به خدا و پیغمبر و ائمه علیهم السلام نسبت دهد بنا بر احتیاط لازم روزهاش باطل میشود، ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد ، یا با آنان دشمنی داشته باشد ، نجس است . وهمچنین است غلاة ، یعنی کسانی که یکی از ائمه (علیهم السلام ) را خدا می خوانند یا می گویند خدا در حلول کرده است . 9-شراب
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فرقه های اسلامی پاکند، مگر آنها که با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غلات، یعنی غلوکنندگان در حق ائمه(علیهم السلام).