آیا استمداد و توسل بعد از حیات معصومین(ع) هم ادامه دارد؟
اولیای الهی به اذن خداوند و لطف پروردگار، آن چنان دارای توانایی و آگاهی هستند که بدون نیاز به (حضور) ظاهری، می توانند از احوال دیگران آگاه شوند؛ چنان که در قرآن مجید درباره حضرت عیسی(علیه السلام)، چنین آمده است: (وَ أُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ)؛ آل عمران (3)، آیه 49.؛ (شما از آن چه می خورید و در خانه هایتان ذخیره می کنید، خبر می دهم؛ مسلماً در اینها، نشانه ای برای شماست؛ اگر ایمان داشته باشید). همچنین آنان بدون حضور و از طریق وسیله های دیگر، می توانند مشکلات را حل کنند؛ چنان که درباره حضرت یوسف(علیه السلام) و شفا یافتن نابینایی حضرت یعقوب(علیه السلام) در قرآن مجید، چنین می خوانیم: (اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذَا فَأَلْقُوهُ عَلَی وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ)؛ یوسف (12)، آیه 93.؛ (این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید؛ ((تا)) بینا شود و همه کسان خود را نزد من آورید). در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز برخی با آمدن به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله)، مشکل خود را حل می کردند و برخی در غیاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) از مقام قدسی وی بهره می بردند و تنها به وسیله نام و یاد آن حضرت، از خداوند، حاجت خود را می گرفتند. (عثمان بن حنیف) می گوید: (روزی در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بودم. حضرت به شخصی که مشکل خود را به او عرضه می کرد، شیوه دعا و توسل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور؛ پس از آن، خداوند را این گونه بخوان: (اللّهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه یا محمد اِنی اَتوجه بک الی ربی فی حاجتی لتقضی. اللهم شفعّه فیّ)؛ ر.ک: مسند، احمدبن حنبل، ج 4، ص 138؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 441، ح 1358.؛ (بار خدایا! از تو درخواست می کنم و به تو روی می آورم؛ به وسیله پیامبرت، پیامبر رحمت. ای محمد! من به حق تو، به سوی خدایم روی آوده ام؛ تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من، شفیع قرار ده). روشن است که نماز خواندن (عثمان بن حنیف)، همیشه در حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) نبوده است و نیز این تعلیم پیامبر(صلی الله علیه و آله)، اختصاص به عثمان بن حنیف ندارد؛ بلکه همه مسلمانان در همه جا و در هر زمان، می توانند از این تعلیم پیامبر(صلی الله علیه و آله) بهره مند شوند. بنا بر اعتقادات شیعه، در هر زمان، تنها یک امام، مسئولیت اصلی امامت را در نظام تکوین و تشریع بر عهده دارد و آن امام، از علم ویژه و لطف خاص خداوند، بهره مند می باشد؛ به طوری که با از دنیا رفتن امام در هر زمان، امام بعدی، احساس مسئولیت خاصی به او دست می دهد که خبر از مسئولیت امامت می دهد؛ در حالی که قبل از آن، چنین احساسی را نداشته است. از امام هادی(علیه السلام)، چنین روایت شده است: (فقال : انا للّه و انّا الیه راجعون مضی ابوجعفر، فقیل له: کیف عرفت؟ قال: لانّه تداخلنی ذلة للّه لم اکن اعرفها) ر.ک: کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 381.؛ (((امام ))گفت: انّا للّه و انّا الیه راجعون؛ ابوجعفر (امام جواد(علیه السلام) از دنیا رفت! به وی گفته شد: چگونه آگاه شدی؟ ((در حالی که ابوجعفر در بغداد است و شما در مدینه هستی؟! ))امام(علیه السلام) فرمود: برای این که خضوع و ذلتی برای خداوند در درونم داخل شد که قبل از آن، چنین احساسی نداشتم). همچنین در سوره قدر، چنین می خوانیم: (تنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِ ّ أَمْرٍ)؛ قدر (97)، آیه 4.؛ (در آن ((شب ))، فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری ((که مقرّر شده است ))، فرود آیند). با توجه به این که (تنزل)، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد، روشن می شود که شب قدر، مخصوص به زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و زمان نزول قرآن نیست؛ بلکه همچنان تداوم دارد و هر سال، تکرار می شود. و بنابر روایت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، شب قدر و نزول فرشتگان در آن شب، تا برپایی قیامت، ادامه دارد. ر.ک: الحویزی، نورالثقلین، ج 5، ص 62؛ تفسیر نمونه، ج 27، ص 184. همچنین ابوداود و طبرانی در روایتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین نقل کرده اند: (سئل عن لیلة القدر اَهی شی ء کان فذهب ام هی فی کل عام فقال: بل هی لامه محمد ما بقی منهما اثنان) الدر المنثور، ج 6، ص 371.؛ (سؤال شد از شب قدر که آیا چیزی بود و رفت و یا در هر سال هست. ((پیامبر(صلی الله علیه و آله) ))فرمود: بلکه آن برای امّت محمد است ((حتی )) تا زمانی که دو نفر ((بیشتر)) از آنان باقی نمانده باشد). همچنین از امام جواد(علیه السلام) چنین روایت شده است: (ان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) قال لابن عباس ان لیله القدر فی کل سنةٍ و انه ینزل فی تلک اللیله امر السنه و لذلک الامر ولاةُ بعد رسول الله فقال ابن عباس: مَن هم قال : انا و احد عشر من صلبی ر.ک: نورالثقلین، ج 5، ص 619؛ کافی، ج 1، ص 347.؛ (امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به ابن عباس فرمود: همانا شب قدر، در هر سال است و در آن شب، تقدیرات سال، نازل می شود و برای انجام آن کار، متصدیانی پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) وجود دارند. ابن عباس پرسید: آنان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: من و یازده نفر از نسل من). از این روایات به خوبی منزلت اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تا حضرت مهدی (عج)، آشکار می شود و این که اینان، واسطه فیض خداوند برای جهانیان می باشند. بنابر آن چه گفته شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اولیای الهی، در هنگام زنده بودن و (حیات دنیایی) و پس از مرگ و (حیات برزخی)، دارای برکات وجودی فراوانی هستند و به هر مقدار که مؤمنان و دوست داران، از این وسیله های الهی، بیشتر بهره مند شوند، به خداوند، نزدیک تر می شوند و مراتب درستی و راستی را بیشتر دارا خواهند شد. برخی با جمود فکری و با اکتفا به تعدادی از روایات، اصرار می ورزند که استمداد و توسل، تنها به زمان حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله) و زمان زنده بودن اولیای الهی، منحصر می باشد که در این صورت نیز بنا بر مبانی فکری و اعتقادی شیعه، امام حیّ و زنده وجود دارد و وجود مقدس او، واسطه فیض خداوند می باشد و حتی می توان گفت؛ در هر دوران، باید امام همان عصر و زمان را شناخت؛ تا بهترین شاخص برای هدایت مردم باشد و دوری از فتنه ها، انحرافات و تحریفات را برای مومنان و همه جهانیان، به ارمغان آورد؛ چنان که از پیامبر(صلی الله علیه و آله) روایت شده: (مَن مات و لم یعرف اِمام زمانه مات میتة جاهلیة)؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 8، ص 368.؛ (هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، بر مرگ جاهلیت مرده است). همچنین از امام صادق(علیه السلام)، چنین نقل شده است: هنگامی که آخرالزمان را درک کردی، این دعا را بخوان: (اللّهم عرّفنی نفسک، فانّک ان لم تعرفنی نفسک، لم اعرف نبیّک. اللّهم عرفنی رسولک، فانّک ان لم تعرفنی رسولک، لم اعرف حجّتک. اللّهم عرّفنی حجّتک، فانّک ان لم تعرفنی حجّتک، ضلّلت عن دینی)؛ ر.ک: کافی، ج 1، ص 337.. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 12/310017)
عنوان سوال:

آیا استمداد و توسل بعد از حیات معصومین(ع) هم ادامه دارد؟


پاسخ:

اولیای الهی به اذن خداوند و لطف پروردگار، آن چنان دارای توانایی و آگاهی هستند که بدون نیاز به (حضور) ظاهری، می توانند از احوال دیگران آگاه شوند؛ چنان که در قرآن مجید درباره حضرت عیسی(علیه السلام)، چنین آمده است:
(وَ أُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِن کُنتُم مُؤْمِنِینَ)؛ آل عمران (3)، آیه 49.؛ (شما از آن چه می خورید و در خانه هایتان ذخیره می کنید، خبر می دهم؛ مسلماً در اینها، نشانه ای برای شماست؛ اگر ایمان داشته باشید).
همچنین آنان بدون حضور و از طریق وسیله های دیگر، می توانند مشکلات را حل کنند؛ چنان که درباره حضرت یوسف(علیه السلام) و شفا یافتن نابینایی حضرت یعقوب(علیه السلام) در قرآن مجید، چنین می خوانیم:
(اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذَا فَأَلْقُوهُ عَلَی وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ)؛ یوسف (12)، آیه 93.؛ (این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید؛ ((تا)) بینا شود و همه کسان خود را نزد من آورید).
در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز برخی با آمدن به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله)، مشکل خود را حل می کردند و برخی در غیاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) از مقام قدسی وی بهره می بردند و تنها به وسیله نام و یاد آن حضرت، از خداوند، حاجت خود را می گرفتند. (عثمان بن حنیف) می گوید:
(روزی در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بودم. حضرت به شخصی که مشکل خود را به او عرضه می کرد، شیوه دعا و توسل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور؛ پس از آن، خداوند را این گونه بخوان:
(اللّهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه یا محمد اِنی اَتوجه بک الی ربی فی حاجتی لتقضی. اللهم شفعّه فیّ)؛ ر.ک: مسند، احمدبن حنبل، ج 4، ص 138؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 441، ح 1358.؛ (بار خدایا! از تو درخواست می کنم و به تو روی می آورم؛ به وسیله پیامبرت، پیامبر رحمت. ای محمد! من به حق تو، به سوی خدایم روی آوده ام؛ تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من، شفیع قرار ده).
روشن است که نماز خواندن (عثمان بن حنیف)، همیشه در حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) نبوده است و نیز این تعلیم پیامبر(صلی الله علیه و آله)، اختصاص به عثمان بن حنیف ندارد؛ بلکه همه مسلمانان در همه جا و در هر زمان، می توانند از این تعلیم پیامبر(صلی الله علیه و آله) بهره مند شوند.
بنا بر اعتقادات شیعه، در هر زمان، تنها یک امام، مسئولیت اصلی امامت را در نظام تکوین و تشریع بر عهده دارد و آن امام، از علم ویژه و لطف خاص خداوند، بهره مند می باشد؛ به طوری که با از دنیا رفتن امام در هر زمان، امام بعدی، احساس مسئولیت خاصی به او دست می دهد که خبر از مسئولیت امامت می دهد؛ در حالی که قبل از آن، چنین احساسی را نداشته است.
از امام هادی(علیه السلام)، چنین روایت شده است:
(فقال : انا للّه و انّا الیه راجعون مضی ابوجعفر، فقیل له: کیف عرفت؟ قال: لانّه تداخلنی ذلة للّه لم اکن اعرفها) ر.ک: کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 381.؛ (((امام ))گفت: انّا للّه و انّا الیه راجعون؛ ابوجعفر (امام جواد(علیه السلام) از دنیا رفت! به وی گفته شد: چگونه آگاه شدی؟ ((در حالی که ابوجعفر در بغداد است و شما در مدینه هستی؟! ))امام(علیه السلام) فرمود: برای این که خضوع و ذلتی برای خداوند در درونم داخل شد که قبل از آن، چنین احساسی نداشتم).
همچنین در سوره قدر، چنین می خوانیم:
(تنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِ ّ أَمْرٍ)؛ قدر (97)، آیه 4.؛ (در آن ((شب ))، فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری ((که مقرّر شده است ))، فرود آیند).
با توجه به این که (تنزل)، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد، روشن می شود که شب قدر، مخصوص به زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و زمان نزول قرآن نیست؛ بلکه همچنان تداوم دارد و هر سال، تکرار می شود. و بنابر روایت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، شب قدر و نزول فرشتگان در آن شب، تا برپایی قیامت، ادامه دارد. ر.ک: الحویزی، نورالثقلین، ج 5، ص 62؛ تفسیر نمونه، ج 27، ص 184.
همچنین ابوداود و طبرانی در روایتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین نقل کرده اند:
(سئل عن لیلة القدر اَهی شی ء کان فذهب ام هی فی کل عام فقال: بل هی لامه محمد ما بقی منهما اثنان) الدر المنثور، ج 6، ص 371.؛ (سؤال شد از شب قدر که آیا چیزی بود و رفت و یا در هر سال هست. ((پیامبر(صلی الله علیه و آله) ))فرمود: بلکه آن برای امّت محمد است ((حتی )) تا زمانی که دو نفر ((بیشتر)) از آنان باقی نمانده باشد).
همچنین از امام جواد(علیه السلام) چنین روایت شده است:
(ان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) قال لابن عباس ان لیله القدر فی کل سنةٍ و انه ینزل فی تلک اللیله امر السنه و لذلک الامر ولاةُ بعد رسول الله فقال ابن عباس: مَن هم قال : انا و احد عشر من صلبی ر.ک: نورالثقلین، ج 5، ص 619؛ کافی، ج 1، ص 347.؛ (امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به ابن عباس فرمود: همانا شب قدر، در هر سال است و در آن شب، تقدیرات سال، نازل می شود و برای انجام آن کار، متصدیانی پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) وجود دارند. ابن عباس پرسید: آنان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: من و یازده نفر از نسل من).
از این روایات به خوبی منزلت اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تا حضرت مهدی (عج)، آشکار می شود و این که اینان، واسطه فیض خداوند برای جهانیان می باشند.
بنابر آن چه گفته شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اولیای الهی، در هنگام زنده بودن و (حیات دنیایی) و پس از مرگ و (حیات برزخی)، دارای برکات وجودی فراوانی هستند و به هر مقدار که مؤمنان و دوست داران، از این وسیله های الهی، بیشتر بهره مند شوند، به خداوند، نزدیک تر می شوند و مراتب درستی و راستی را بیشتر دارا خواهند شد.
برخی با جمود فکری و با اکتفا به تعدادی از روایات، اصرار می ورزند که استمداد و توسل، تنها به زمان حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله) و زمان زنده بودن اولیای الهی، منحصر می باشد که در این صورت نیز بنا بر مبانی فکری و اعتقادی شیعه، امام حیّ و زنده وجود دارد و وجود مقدس او، واسطه فیض خداوند می باشد و حتی می توان گفت؛ در هر دوران، باید امام همان عصر و زمان را شناخت؛ تا بهترین شاخص برای هدایت مردم باشد و دوری از فتنه ها، انحرافات و تحریفات را برای مومنان و همه جهانیان، به ارمغان آورد؛ چنان که از پیامبر(صلی الله علیه و آله) روایت شده:
(مَن مات و لم یعرف اِمام زمانه مات میتة جاهلیة)؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 8، ص 368.؛ (هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، بر مرگ جاهلیت مرده است).
همچنین از امام صادق(علیه السلام)، چنین نقل شده است: هنگامی که آخرالزمان را درک کردی، این دعا را بخوان:
(اللّهم عرّفنی نفسک، فانّک ان لم تعرفنی نفسک، لم اعرف نبیّک. اللّهم عرفنی رسولک، فانّک ان لم تعرفنی رسولک، لم اعرف حجّتک. اللّهم عرّفنی حجّتک، فانّک ان لم تعرفنی حجّتک، ضلّلت عن دینی)؛ ر.ک: کافی، ج 1، ص 337.. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 12/310017)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین