نظریه اندیشه مدون (نظام مند) در اسلام[1] در کتاب ولایت و دیانت[2] استاد هادوی تهرانی ذکر شده است که جهت استفاده شما در ادامه آورده می شود: نظریه‏ی اندیشه مدون (نظام‏مند) در اسلام اسلام دین خاتم و کامل‏ترین دین مُرسَل است. از این رو، ما در هر حوزه از حیات انسان، خواه فردی و خواه اجتماعی، توقع داریم شاهد موضع‏گیری این دین از سوی آن باشیم. این رهنمودها که در واقع عناصر تشکیل دهنده دین می‏باشند، به دو دسته قابل تقسیم هستند: 1 . عناصر دینی‏ای که نُمُود جهان‏بینی اسلام در یک حوزه‏ی خاص، مانند سیاست یا اقتصاد است و نسبت بین آنها و جهان‏بینی اسلامی، همان نسبت جزئی به کلی، یا صغرا به کبرا می باشد. این گونه عناصر از قبیل قضایای «هست» می‏باشند و رنگ کلامی - فلسفی دارند، مانند سلطه‏ی تکوینی خداوند در حوزه‏ی مباحث سیاسی، یا رازقیّت او در زمینه‏ی اقتصاد. ما از این عناصر به عنوان «فلسفه» یاد می‏کنیم. پس «فلسفه‏ی سیاسی اسلام» مجموعه عناصری از اسلام در حوزه سیاست است که نُمُود جهان‏بینی و از جزئیات آن محسوب می‏شود. 2 . عناصر دینی‏ای که نتایج جهان‏بینی اسلامی و به خصوص فلسفه‏ی آن - یعنی عناصر دسته اول - هستند. این عناصر از قبیل قضایای «باید» می‏باشند و جنبه اعتباری دارند و به نوبه‏ی خود به دو گروه تقسیم می‏شوند: أ. برخی از این عناصر جنبه‏ی زیر بنا برای بقیه دارند و به نحوی آنها را تبیین و تعیین می‏کنند. این عناصر یا به صورت اصول و امور مسلم در یک زمینه می‏باشند که از آن به «مبانی» یاد می‏کنیم. ویا اغراض و مقاصد دین را در یک حوزه مشخص می‏نماید که به آن «اهداف» می‏گوییم. مجموعه‏ی این مبانی و اهداف، «مکتب» را تشکیل می‏دهند. پس «مکتب سیاسی اسلام» همان مجموعه‏ی مبانی و اهداف سیاسی اسلام می‏باشد. ب. بر اساس مبانی موجود در یک زمینه، برای رسیدن به اهداف همان زمینه، مجموعه عناصری در دین ارائه شده است که از آن به عنوان «نظام» یاد می‏شود، که در واقع دستگاه نهادهای جهان‏شمول می‏باشد. بنابراین، ما در هر ساحت از حیات بشر با سه گروه از عناصر جهان‏شمول: فلسفه، مکتب و نظام، مواجه هستیم،که بین آنها ارتباط مستحکم و منطقی وجود دارد. فلسفه وقتی سخن از «فلسفه» در این بحث به میان می‏آید، مراد متافیزیک و ماوراء الطبیعة نیست که در فلسفه‏ی رایج اسلامی به آن توجه می‏شود. بلکه مقصود مفهومی نزدیک به فلسفه‏های مضاف، مانند فلسفه‏ی ریاضی، فلسفه‏ی هنر، و اموری از این قبیل می‏باشد. پس اگر در زمینه‏ی سیاست به دنبال «فلسفه‏ی سیاسی اسلام» هستیم، در واقع اموری را جست‏وجو می‏کنیم که نُمُود اعتقادات اسلامی در حوزه‏ی سیاست محسوب می‏شود و به عنوان مبنایی برای «مکتب سیاسی اسلام» تلقی می‏گردد. مطالبی مانند سلطه‏ی تکوینی خداوند بر آدمیان، انسان شناسی اسلامی،نسبت بین انتخاب مردم و مشیّت الهی، ربوبیّت الهی وسلطه‏ی سیاسی، در این محدوده می‏گنجد. مکتب «مکتب» در یک زمینه مجموعه‏ی مبانی و اهداف در آن حوزه است. و «مبانی» همان امور مسلمی است که در یک حوزه از سوی دین ارائه و به عنوان بستر و زیر بنای نظام در آن زمینه تلقی شده است. «اهداف» غایاتی است که دین در هر زمینه برای انسان ترسیم کرده است. بنابراین، «مکتب سیاسی اسلام» شامل «مبانی سیاسی اسلام» و «اهداف سیاسی اسلام» می‏باشد. اموری مانند نفی سلطه‏ی انسان‏ها بر یکدیگر، مگر در جایی که خداوند چنین سلطه‏ای را پذیرفته باشد و اختصاص ولایت به معصومان‏علیهم السلام در زمان حضور آنها، در زمره‏ی «مبانی سیاسی اسلام» محسوب می‏شود، و مباحثی مانند تحقق عدالت اجتماعی، صیانت از حقوق اساسی انسان‏ها، و فراهم آوردن بستری مناسب برای رشد و تعالی آدمیان در عداد «اهداف سیاسی اسلام» می‏باشند. نظام اسلام در هر زمینه بر اساس مکتب خود مجموعه‏ای از نهادهای جهان‏شمول را عرضه می‏کند که با یکدیگر روابطی خاص دارند و دستگاهی هماهنگ راتشکیل می‏دهند که بر اساس «مبانی» تحقق بخش «اهداف» خواهد بود. این دستگاه نهادهای جهان‏شمول در هر باب را «نظام» می‏نامیم. بنابراین، «نظام سیاسی اسلام» همان دستگاه نهادهای جهان‏شمول سیاسی اسلام می‏باشد. نهاد نهاد در یک نظام یک الگوی تثبیت شده از روابط افراد، سازمان‏ها و عناصر دخیل در یک زمینه است، که از چهار ویژگی اساسی برخودار می‏باشد: أ - جهان‏شمولی: نهادهای نظام وابسته به موقعیت و شرایط خاصی نیستند. ب - قابلیت تحقق عینی: نهادهای نظام می بایست بر اساس مبانی مکتب،اهداف آن را در خارج محقق سازند. از این رو، بدون شک باید قابل تحقق عینی و وقوع خارجی باشد. ج - بر پایه‏ی مبانی، در راستای اهداف: از آنجا که «نظام» تحقق بخش اهداف مکتب بر اساس مبانی آن می‏باشد، نهادهای آن از یک سو بر مبانی مکتب استوار واز سوی دیگر، در راستای اهداف مکتب می‏باشند. د - سامان دهی به حقوق جهان‏شمول: احکام جهان‏شمول دینی در هرزمینه از یک سو نهادهای جهان‏شمول را در آن ساحت شکل می‏دهند و از سوی دیگر، روابط آنها با یکدیگر و با سایر نهادها را تعیین می‏کنند. پس نهادهای نظام سامان‏مند به حقوق جهان‏شمول هستند. با این وصف، می‏توان نهاد در یک نظام را «برآیند عینی مبانی و اهداف مکتب بدون وابستگی به موقعیت و سامان‏مند به حقوق جهان‏شمول» تعریف کرد. این نهادها در قالب «یک رفتار تثبیت شده»، یا «یک سازمان انتزاعی» می‏توانند تجلی کنند. برخی از نهادهای سیاسی اسلام عبارتنداز: نهادقانون گذاری، نهاد اقتصادی، نهاد اجرایی، نهاد قضایی. حقوق در هنگام اجرای یک نظام با سازوکار خاص در جامعه ای مشخص، آنچه در مقام عمل راهنمای افراد قرار می گیرد، قوانین یا احکام می باشد. ما مجموعه ی این قوانین و احکام را «حقوق» می نامیم. حقوق نیز در هر زمینه (سیاسی، اقتصادی، تربیتی و...) به دو دسته تقسیم می شوند: 1. حقوق ثابت: این حقوق به قوانین و احکام جهان شمول گفته می شود که نهادهای نظام را سامان داده و بر اساس مبانی و اهداف مکتب وضع می شوند. 2. حقوق متغیر: به آن دسته از قوانین و احکام گفته می شود که برای موقعیت خاص، از نظر زمان و مکان، وضع شده اند و با آنچه که سازوکار نامیدیم، مرتبط می باشند. در منابع دینی، گاهی حقوق ثابت و متغیر جدا از یکدیگر بیان شده اند، ولی در اکثر موارد حکم ثابت با توجّه به موقعیت خاص تبیین گشته است، به گونه‏ای که بیان مزبور در بردارنده ی هر دو حکم به صورتی مخلوط و ممتزج می‏باشد. لازم به ذکر است، لیست تألیفات و همچنین لینک کتابشناسی استاد در سایت http://dr-hadavi.ir جهت استفاده شما و سایر کاربران موجود می باشد. [1] تا حال چند روایت از این نظریه منتشر شده است: أ) روایت اول: مقدمه مقاله‏ی: «ساختار کلی نظام اقتصادی در قرآن» (مجموعه مقالات پنجمین کنفرانس تحقیقاتی علوم و مفاهیم قرآن کریم، قم، دارالقرآن الکریم، تابستان 1375، صص 426 - 330). ب) روایت دوم: مقاله‏ی: »نظریه اندیشه مدوّن در اسلام« )مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س)، نقش زمان و مکان در اجتهاد، مجلد سوم: اجتهاد و زمان و مکان، زمستان 1374، صص 426 - 401). ج) روایت سوم: بخش اول کتاب «ولایت فقیه» (دفتر اندیشه جوان، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377، تهران). د) روایت چهارم: بخش آخر کتاب «مبانی کلامی اجتهاد» (مؤسسه فرهنگی خانه خرد، 1377، قم) و بخش اول کتاب «مکتب و نظام اقتصادی اسلام» (مؤسسه فرهنگی خانه خرد، 1378، قم). [2] ولایت و دیانت، ص 50 – 54.
نظریه استاد هادوی (اندیشه مدون) را چطور میتوان تهیه کرد لطفاً لیست تألیفات ایشان را در سایت بیاورید.
نظریه اندیشه مدون (نظام مند) در اسلام[1] در کتاب ولایت و دیانت[2] استاد هادوی تهرانی ذکر شده است که جهت استفاده شما در ادامه آورده می شود:
نظریهی اندیشه مدون (نظاممند) در اسلام
اسلام دین خاتم و کاملترین دین مُرسَل است. از این رو، ما در هر حوزه از حیات انسان، خواه فردی و خواه اجتماعی، توقع داریم شاهد موضعگیری این دین از سوی آن باشیم. این رهنمودها که در واقع عناصر تشکیل دهنده دین میباشند، به دو دسته قابل تقسیم هستند:
1 . عناصر دینیای که نُمُود جهانبینی اسلام در یک حوزهی خاص، مانند سیاست یا اقتصاد است و نسبت بین آنها و جهانبینی اسلامی، همان نسبت جزئی به کلی، یا صغرا به کبرا می باشد. این گونه عناصر از قبیل قضایای «هست» میباشند و رنگ کلامی - فلسفی دارند، مانند سلطهی تکوینی خداوند در حوزهی مباحث سیاسی، یا رازقیّت او در زمینهی اقتصاد. ما از این عناصر به عنوان «فلسفه» یاد میکنیم. پس «فلسفهی سیاسی اسلام» مجموعه عناصری از اسلام در حوزه سیاست است که نُمُود جهانبینی و از جزئیات آن محسوب میشود.
2 . عناصر دینیای که نتایج جهانبینی اسلامی و به خصوص فلسفهی آن - یعنی عناصر دسته اول - هستند. این عناصر از قبیل قضایای «باید» میباشند و جنبه اعتباری دارند و به نوبهی خود به دو گروه تقسیم میشوند:
أ. برخی از این عناصر جنبهی زیر بنا برای بقیه دارند و به نحوی آنها را تبیین و تعیین میکنند. این عناصر یا به صورت اصول و امور مسلم در یک زمینه میباشند که از آن به «مبانی» یاد میکنیم. ویا اغراض و مقاصد دین را در یک حوزه مشخص مینماید که به آن «اهداف» میگوییم. مجموعهی این مبانی و اهداف، «مکتب» را تشکیل میدهند. پس «مکتب سیاسی اسلام» همان مجموعهی مبانی و اهداف سیاسی اسلام میباشد.
ب. بر اساس مبانی موجود در یک زمینه، برای رسیدن به اهداف همان زمینه، مجموعه عناصری در دین ارائه شده است که از آن به عنوان «نظام» یاد میشود، که در واقع دستگاه نهادهای جهانشمول میباشد. بنابراین، ما در هر ساحت از حیات بشر با سه گروه از عناصر جهانشمول: فلسفه، مکتب و نظام، مواجه هستیم،که بین آنها ارتباط مستحکم و منطقی وجود دارد.
فلسفه
وقتی سخن از «فلسفه» در این بحث به میان میآید، مراد متافیزیک و ماوراء الطبیعة نیست که در فلسفهی رایج اسلامی به آن توجه میشود. بلکه مقصود مفهومی نزدیک به فلسفههای مضاف، مانند فلسفهی ریاضی، فلسفهی هنر، و اموری از این قبیل میباشد. پس اگر در زمینهی سیاست به دنبال «فلسفهی سیاسی اسلام» هستیم، در واقع اموری را جستوجو میکنیم که نُمُود اعتقادات اسلامی در حوزهی سیاست محسوب میشود و به عنوان مبنایی برای «مکتب سیاسی اسلام» تلقی میگردد. مطالبی مانند سلطهی تکوینی خداوند بر آدمیان، انسان شناسی اسلامی،نسبت بین انتخاب مردم و مشیّت الهی، ربوبیّت الهی وسلطهی سیاسی، در این محدوده میگنجد.
مکتب
«مکتب» در یک زمینه مجموعهی مبانی و اهداف در آن حوزه است. و «مبانی» همان امور مسلمی است که در یک حوزه از سوی دین ارائه و به عنوان بستر و زیر بنای نظام در آن زمینه تلقی شده است. «اهداف» غایاتی است که دین در هر زمینه برای انسان ترسیم کرده است. بنابراین، «مکتب سیاسی اسلام» شامل «مبانی سیاسی اسلام» و «اهداف سیاسی اسلام» میباشد. اموری مانند نفی سلطهی انسانها بر یکدیگر، مگر در جایی که خداوند چنین سلطهای را پذیرفته باشد و اختصاص ولایت به معصومانعلیهم السلام در زمان حضور آنها، در زمرهی «مبانی سیاسی اسلام» محسوب میشود، و مباحثی مانند تحقق عدالت اجتماعی، صیانت از حقوق اساسی انسانها، و فراهم آوردن بستری مناسب برای رشد و تعالی آدمیان در عداد «اهداف سیاسی اسلام» میباشند.
نظام
اسلام در هر زمینه بر اساس مکتب خود مجموعهای از نهادهای جهانشمول را عرضه میکند که با یکدیگر روابطی خاص دارند و دستگاهی هماهنگ راتشکیل میدهند که بر اساس «مبانی» تحقق بخش «اهداف» خواهد بود. این دستگاه نهادهای جهانشمول در هر باب را «نظام» مینامیم. بنابراین، «نظام سیاسی اسلام» همان دستگاه نهادهای جهانشمول سیاسی اسلام میباشد.
نهاد
نهاد در یک نظام یک الگوی تثبیت شده از روابط افراد، سازمانها و عناصر دخیل در یک زمینه است، که از چهار ویژگی اساسی برخودار میباشد:
أ - جهانشمولی: نهادهای نظام وابسته به موقعیت و شرایط خاصی نیستند.
ب - قابلیت تحقق عینی: نهادهای نظام می بایست بر اساس مبانی مکتب،اهداف آن را در خارج محقق سازند. از این رو، بدون شک باید قابل تحقق عینی و وقوع خارجی باشد.
ج - بر پایهی مبانی، در راستای اهداف: از آنجا که «نظام» تحقق بخش اهداف مکتب بر اساس مبانی آن میباشد، نهادهای آن از یک سو بر مبانی مکتب استوار واز سوی دیگر، در راستای اهداف مکتب میباشند.
د - سامان دهی به حقوق جهانشمول: احکام جهانشمول دینی در هرزمینه از یک سو نهادهای جهانشمول را در آن ساحت شکل میدهند و از سوی دیگر، روابط آنها با یکدیگر و با سایر نهادها را تعیین میکنند. پس نهادهای نظام سامانمند به حقوق جهانشمول هستند.
با این وصف، میتوان نهاد در یک نظام را «برآیند عینی مبانی و اهداف مکتب بدون وابستگی به موقعیت و سامانمند به حقوق جهانشمول» تعریف کرد. این نهادها در قالب «یک رفتار تثبیت شده»، یا «یک سازمان انتزاعی» میتوانند تجلی کنند.
برخی از نهادهای سیاسی اسلام عبارتنداز: نهادقانون گذاری، نهاد اقتصادی، نهاد اجرایی، نهاد قضایی.
حقوق
در هنگام اجرای یک نظام با سازوکار خاص در جامعه ای مشخص، آنچه در مقام عمل راهنمای افراد قرار می گیرد، قوانین یا احکام می باشد. ما مجموعه ی این قوانین و احکام را «حقوق» می نامیم.
حقوق نیز در هر زمینه (سیاسی، اقتصادی، تربیتی و...) به دو دسته تقسیم می شوند:
1. حقوق ثابت: این حقوق به قوانین و احکام جهان شمول گفته می شود که نهادهای نظام را سامان داده و بر اساس مبانی و اهداف مکتب وضع می شوند.
2. حقوق متغیر: به آن دسته از قوانین و احکام گفته می شود که برای موقعیت خاص، از نظر زمان و مکان، وضع شده اند و با آنچه که سازوکار نامیدیم، مرتبط می باشند. در منابع دینی، گاهی حقوق ثابت و متغیر جدا از یکدیگر بیان شده اند، ولی در اکثر موارد حکم ثابت با توجّه به موقعیت خاص تبیین گشته است، به گونهای که بیان مزبور در بردارنده ی هر دو حکم به صورتی مخلوط و ممتزج میباشد.
لازم به ذکر است، لیست تألیفات و همچنین لینک کتابشناسی استاد در سایت http://dr-hadavi.ir جهت استفاده شما و سایر کاربران موجود می باشد.
[1] تا حال چند روایت از این نظریه منتشر شده است:
أ) روایت اول: مقدمه مقالهی: «ساختار کلی نظام اقتصادی در قرآن» (مجموعه مقالات پنجمین کنفرانس تحقیقاتی علوم و مفاهیم قرآن کریم، قم، دارالقرآن الکریم، تابستان 1375، صص 426 - 330).
ب) روایت دوم: مقالهی: »نظریه اندیشه مدوّن در اسلام« )مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س)، نقش زمان و مکان در اجتهاد، مجلد سوم: اجتهاد و زمان و مکان، زمستان 1374، صص 426 - 401).
ج) روایت سوم: بخش اول کتاب «ولایت فقیه» (دفتر اندیشه جوان، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1377، تهران).
د) روایت چهارم: بخش آخر کتاب «مبانی کلامی اجتهاد» (مؤسسه فرهنگی خانه خرد، 1377، قم) و بخش اول کتاب «مکتب و نظام اقتصادی اسلام» (مؤسسه فرهنگی خانه خرد، 1378، قم).
[2] ولایت و دیانت، ص 50 – 54.
- [سایر] درباره نظریه اندیشه مدوّن در اسلام توضیح دهید.
- [سایر] لطفا با تکیه بر اندیشه ( نظریه فطرت )علت بروز و ظهور و ترویج اندیشه های خرافی و فرقه های نوظهور را تحلیل کنید
- [سایر] نظریه خلافت عمومی انسان راکه در اندیشه سیاسی سید محمدباقر صدراست توضیح دهید؟ این نظریه چه نتایجی در بعد سیاسی دارد؟
- [سایر] چه طرح معتدلی میتوان درباره جامعیت اندیشه اسلامی ارایه نمود؟
- [سایر] در برابر کسانی که اندیشه جدایی دین از سیاست را مطرح میکنند، چه پاسخی میتوان داد؟
- [سایر] آیا میتوان گفت که مردم باید در قبال فکر و اندیشه ولیّ فقیه تسلیم باشند؟
- [سایر] نظریه مسیحیت درباره "دنیا"چیست؟اگر برای مطالعات بیشتر کتاب و سایت معرفی نمایید.ممنون می شوم.
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا برای اثبات حدّ زنا میتوان به نظریّه پزشک قانونی استناد کرد؟
- [سایر] به نام خدا درباره نظریه قدرت در اسلام مخصوصا نظریه امام و امت اطلاعاتی ارایه دهید ؛ منبع شناسی درباره نظریه قدرت در اسلام بیان کنید که اهم کتب در این زمینه را معرفی کنید که در اندیشه سیاسی اسلام درباره قدرت چه نظریاتی وجود دارد؟
- [سایر] نام کتابهای استاد رحیم پور ازغدی و آدرس تهیه آن را در صورت امکان بنویسید؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر آذوقهای که برای مصرف سالش خریده، در آخر سال زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد و چنانچه بخواهد قیمت آن را بدهد هر وقت خمس را ادا میکند قیمت آن زمان را باید حساب کند. برای محاسبه خمس میتوان هر مال را جداگانه حساب کرد، بنابراین کسی که برای خود سالی قرار داده است، اگر قبل از آن آذوقه تهیّه کرده باشد که هنوز بر آن سال نگذشته، میتواند خمس آن را ندهد.
- [آیت الله سیستانی] شرط سوم : لباس نمازگزار که به تنهائی میتوان با آن عورت را پوشانید ، باید از اجزاء مردار حیوانی که خون جهنده دارد یعنی حیوانی که اگر رگش را ببُرند خون از آن جستن میکند نباشد ، و این شرط بنابر احتیاط واجب در لباسی که به تنهائی نمیتوان با آن عورت را پوشانید نیز ثابت است . و احتیاط مستحب آن است که با لباسی که از مردار حیوانی که خون جهنده ندارد مانند مار تهیه شده ، نماز نخواند .
- [آیت الله اردبیلی] کفن کردن با پارچهای که از پشم، پوست یا موی حیوان حرام گوشت تهیه شده، در حال اختیار جایز نیست، ولی اگر پوست حیوان حلال گوشت را به نحوی درست کنند که به آن جامه گفته شود، میتوان میّت را با آن کفن کرد و همچنین اگر کفن از مو و پشم حیوان حلال گوشت باشد، اشکال ندارد، اگرچه احتیاط آن است که با این دو نیز کفن نکنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر گوشت، پیه و چرم را از سرزمینی تهیه کرده باشد که برخلاف نظر شیعه برخی از اقسام مردار را پاک میدانند؛ مثلاً از سرزمین حنفیان و شافعیان که عقیده دارند پوست مردار با دباغّی پاک میشود، در صورت اول و دوم که در مسأله پیش گفته شد باید از فروشنده سؤال شود که آیا این گوشت یا چرم از حیوانی که به دستور شرع ذبح شده گرفته شده است یا خیر؟ در صورتی که پاسخ مثبت باشد، احکام پاک بودن را بر آن گوشت و چرم میتوان جاری و از آن گوشت خورد و در آن چرم نماز خواند، ولی نمیتوان به مجرّد گفته فروشنده، به دیگران خبر داد که این گوشت یا چرم از حیوانیست که به دستور شرع ذبح شده است و همینطور اگر کسی که این گوشت یا چرم در دست اوست در چنین سرزمینی بگوید که از حیوانیست که به دستور شرع ذبح شده، نمیتوان به مجرد گفته او این مطلب را به دیگران گفت، اگر چه میتوان احکام پاک بودن را بر این گوشت یا چرم جاری کرد.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله مظاهری] اعتکاف یک امر عبادی است که ثواب بسیاری برای آن مترتب شده است و پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرینعلیهم السلام بارها به جا میآوردند و سفارش برای آن زیاد شده است مخصوصاً در دهه آخر ماه مبارک رمضان، و آن ماندن با قصد اعتکاف و با قصد قربت، سه روز یا بیشتر در مسجد است و در همه اوقات میتوان آن را به جا آورد، مگر در ایّامی که انسان نمیتواند روزه بگیرد و همانطور که میشود برای خود اعتکاف کرد، میتوان نیابت از میّت به طور تبرّعی یا استیجاری به جا آورد بلکه نیابت از زنده به طور تبرّعی یا استیجاری جایز است. و این عبادت شرایطی دارد: اوّل: ایمان. دوّم: عقل، و کسی که جنون ادواری دارد اگر مدّت زیادی در اعتکاف جنون او عود کند اعتکاف او باطل میشود، همچنین اگر مدّت زیادی بیهوش شود. سوّم: چون عمل عبادی مستحبّی است باید با قصد قربت باشد و با قصد استحباب باشد گرچه به واسطه نذر یا استیجار واجب شده باشد و باید قبل از طلوع فجر روز اوّل نیّت کند. چهارم: روزه، و بدون روزه اعتکاف صحیح نیست، بنابراین زن حائض نمیتواند معتکف شود، همچنین در ایّامی که روزه گرفتن حرام است نظیر عید قربان و عید فطر، اعتکاف صحیح نیست. پنجم: باید سه روز یا بیشتر باشد و اگر دو روز ماند، ماندن روز سوّم واجب است. و بعد از سه روز هر چند روزی که بخواهد میتواند بر آن بیفزاید. و ماندن روزهای ششم و نهم و بعد از آن واجب نیست. و روز را باید از طلوع تا مغرب حساب کرد ولی ماندن شبِ اوّل و شبِ چهارم لازم نیست. ششم: باید در مسجد باشد و در هر مسجدی میتوان معتکف شد. ولی اعتکاف در مسجدی که پُر رفت و آمد باشد، افضل است. هفتم: در مورد زنان باید با اذن شوهر باشد. و اذن پدر و مادر برای اولاد شرط نیست ولی اگر نهی کنند باید معتکف نشوند. هشتم: باید به طور مداوم در مسجد بماند و اگر به قصد خروج از اعتکاف، از مسجد بیرون رفت اعتکاف او باطل میشود ولی اگر در حال نسیان یا برای کاری بیرون رود و دو مرتبه برگردد مانعی ندارد، نظیر بیرون رفتن برای تجدید وضو یا غسل یا شرکت در نماز جماعت یا نماز جمعه یا خواندن درس و شرکت در امتحان یا برآوردن حاجتی از مسلمان یا تهیه غذا برای خود یا زن و بچّه و مانند آن، ولی در هر صورت خارج نشدن معتکف از مسجد بهتر است.