عامل فساد و رواج آن در جوامع اسلامی - از دیدگاه قرآن کریم - در یک جمله خلاصه می‌شود: عدم ایمان به خدا و عدم کفر به طاغوت (هر آنچه با خدا نیست و رنگ خدایی ندارد). در مقابل، ایمان به الله و کفر به طاغوت، آن هم به صورت توأم و همراه یکدیگر، سبب تعالی و ترقی افراد و جوامع می‌شود. به عبارت دیگر؛ صلاح بشر و جوامع اسلامی از طرف خداوند در قالب دین در اختیار بشر نهاده شده است. حال اگر این انسان با اختیار خود به تمامی احکام و معارف و دستورات اخلاقی دین، در تمامی ابعاد و شئون زندگی‌اش عمل کرد، به نیازهای فطری خود پاسخ مثبت داده و به اهدافی که از آفرینش او در نظر بوده و توان دست‌یابی به آن‌را در نهاد وی قرار داده‌اند، می‌رسد. لکن اگر به سبب گرایش به دنیا و آنچه در آن است (طاغوت) به کلی دین را زیر پا نهاده و یا تنها به برخی از احکام دین، که ضرر دنیایی برای او نداشته باشد عمل کرد، در واقع به دلخواه خود عمل کرده و پیرو نفس گشته و همین سبب سقوط تدریجی او و جامعه‌اش می‌گردد. در سیر انحطاط جوامع، نقش اساسی را حُکّام و سپس علمای درباری و بعد، علمای آگاه ولی ساکت و بی‌تفاوت و در مرحله بعد، عوام مردم ایفا می‌کنند و راه تعالی جوامع نیز به دست حکام و علما و مردم هموار می‌گردد.
عامل فساد و رواج آن در جوامع اسلامی - از دیدگاه قرآن کریم - در یک جمله خلاصه میشود: عدم ایمان به خدا و عدم کفر به طاغوت (هر آنچه با خدا نیست و رنگ خدایی ندارد). در مقابل، ایمان به الله و کفر به طاغوت، آن هم به صورت توأم و همراه یکدیگر، سبب تعالی و ترقی افراد و جوامع میشود.
به عبارت دیگر؛ صلاح بشر و جوامع اسلامی از طرف خداوند در قالب دین در اختیار بشر نهاده شده است. حال اگر این انسان با اختیار خود به تمامی احکام و معارف و دستورات اخلاقی دین، در تمامی ابعاد و شئون زندگیاش عمل کرد، به نیازهای فطری خود پاسخ مثبت داده و به اهدافی که از آفرینش او در نظر بوده و توان دستیابی به آنرا در نهاد وی قرار دادهاند، میرسد. لکن اگر به سبب گرایش به دنیا و آنچه در آن است (طاغوت) به کلی دین را زیر پا نهاده و یا تنها به برخی از احکام دین، که ضرر دنیایی برای او نداشته باشد عمل کرد، در واقع به دلخواه خود عمل کرده و پیرو نفس گشته و همین سبب سقوط تدریجی او و جامعهاش میگردد. در سیر انحطاط جوامع، نقش اساسی را حُکّام و سپس علمای درباری و بعد، علمای آگاه ولی ساکت و بیتفاوت و در مرحله بعد، عوام مردم ایفا میکنند و راه تعالی جوامع نیز به دست حکام و علما و مردم هموار میگردد.
- [سایر] آیا بهتر نیست برای بقای حکومت اسلامی، به رواج فرهنگ تساهل و تسامح فکر کنیم؟
- [سایر] آیا بهتر نیست برای بقای حکومت اسلامی، به رواج فرهنگ تساهل و تسامح فکر کنیم؟
- [سایر] چرا در کشورهای غیر اسلامی که معمولاً افراد بی حجاب هستند فساد کمتر از کشورهای اسلامی است؟
- [سایر] آیا مجازات های اسلامی، از جمله قصاص، موجب رواج خشونت نمی شود؟ قصاص درآیین یهودیت و مسیحیت چگونه است؟
- [سایر] اینکه گفته میشود امام زمان(عج) در همه جا حضور دارند آیا در بین مردم کشورهای غیر اسلامی مثلاً یهودی هم حضور مییابند؟ به کسانی که در فساد و فحشا هستند نیز نظر میکند؟
- [سایر] اگر در جامعهای فساد و ناهنجاری کمتر باشد، آیا دلیلی بر حاکمیت ارزشهای اسلامی است؟
- [سایر] چرا در ایران که دارای حکومت جمهوری اسلامی است فساد پنهانی وجود دارد؟
- [سایر] چه تفاوتی بین ولایت فقیه و حکومتهای خودکامه پادشاهی و امپراطوری است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] در برخورد با کسی که فساد میکند آیا میتوانیم کتک بزنیم یا از وظایف دادگاه و حکومت است؟
- [سایر] آیا در حکومتهای پیامبر(ص) و امام علی(ع) کسی بدون اقرار به زنا، محکوم به حد یا سنگسار شده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] یکی دیگر از شرایط واجب شدن زکات طلا و نقره این است که (دارای سکه) باشد و معامله با آن رواج داشته باشد، بنابر این سکه هایی که رواج معامله ندارد زکات به آن تعلق نمی گیرد.
- [امام خمینی] طلا و نقره سکه داری که زنها برای زینت به کار می برند، زکات ندارد اگرچه رواج باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] طلا و نقره سکه داری که زنها برای زینت بکار می برند؛ اگرچه رواج معامله با آن باقی باشد زکاه واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 14 چنانچه موجب فساد و انحراف نشود جایز است.
- [آیت الله سیستانی] ماندن مرد و زن نامحرم در محل خلوتی که کسی در آنجا نیست در صورتی که احتمال فساد برود حرام است ، هر چند طوری باشد که کسی دیگر بتواند وارد شود ، ولی اگر احتمال فساد نرود ، اشکال ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] طلا و نقره سکه داری که زنها برای زینت به کار می برند در صورتی که رواج معامله با ان باقی باشد یعنی معامله پول طلا و نقره با ان شود بنابر احتیاط زکات ان واجب است ولی اگر رواج معامله با ان باقی نباشد زکات واجب نیست
- [آیت الله بروجردی] طلا و نقرهی سکّه داری که زنها برای زینت به کار میبرند، در صورتی که معامله با آن رواج باشد، زکات آن واجب است، بلکه اگر معاملهی با آن رواج نباشد، ولی پول طلا و نقره به آن بگویند، بنا بر احتیاط زکات آن واجب میباشد.
- [آیت الله سیستانی] طلا و نقره سکّه داری که زنها برای زینت بکار میبرند ، در صورتی که رواج معامله با آن باقی باشد ، یعنی باز معامله پول ، طلا و نقره با آن شود بنابر احتیاط زکات آن واجب است ، ولی اگر رواج معامله با آن باقی نباشد ، زکات واجب نیست .
- [آیت الله خوئی] طلا و نقره سکهداری که زنها برای زینت به کار میبرند، درصورتی که رواج معامله با آن باقی باشد، یعنی باز معامله پول طلا و نقره با آن شود بنابر احتیاط زکات آن واجب است. ولی اگر رواج معامله با آن باقی نباشد زکات واجب نیست.
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت سالم با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان نیستند و ایجاد روابط فرهنگی، سیاسی، تجاری و اقتصادی با آنها از طرف دولت اسلامی یا اشخاص، تا زمانی که خوف تقویت کفر و ترویج فساد و انحراف فکری یا عملی و ایجاد سلطه از ناحیه آنان بر مسلمانان و کشور اسلامی در بین نباشد، اشکال ندارد؛ ولی رابطه با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان میباشند، مخصوصا اگر موجب تقویت آنان شود، جایز نیست.